مکتب حسینى از منظر امام رضا (ع)
مجله فرهنگ زیارت مهرماه سال 1389 شماره هفت
نویسنده : سید جلال حسینى
درآمد
حسین بن على (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدینه به دنیا آمد.[1] پیامبر اکرم (ص) نام بهشتى حسین[2] را براى دومین نوادهاش برگزید. این نام تا آن زمان در میان عرب جاهلى معروف نبود.
حضرت رضا (ع) به نقل از اسماء بنت عمیس مىفرمایند: هنگامى که پس از تولد امام حسن (ع) ، امام حسین (ع) به دنیا آمدند، پیامبر (ص) فرمود: اى اسماء!
پسرم را نزد من بیاور. وى را در میان پارچه سفیدى به او دادم. او را در آغوش گرفت و پس از گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ نوزاد، به او مىنگریست و مىگریست. اسماء بنت عمیس سبب گریه را جویا شد؛ فرمود: «بعد از من، او را گروهى ستمگر خواهند کشت. خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.»[3] حضرت رضا (ع) در ادامه، به نقل از اسماء بن عمیس درباره نامگذارى امام حسین (ع) مىگوید: جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و عرض کرد: اى محمد! پروردگار به تو سلام مىرساند و مىفرماید: على براى تو همچون هارون براى موسى است؛ پس نام فرزندش را نام فرزند هارون قرار ده. پیامبر (ص) نام فرزند هارون را جویا شد و جبرئیل عرض کرد: «شبیر» که به زبان عربى «حسین» است.[4]
حضرت جواد (ع) به نقل از پدر بزرگوارشان حضرت رضا (ع) چنین نقل مىکنند که ایشان به واسطه پدران بزرگوار خود از امام حسین (ع) نقل کردند: خدمت جدم رسول الله (ص) رسیدم، در هنگامى که اُبى بن کعب هم در آنجا بود. حضرت فرمود: خوش آمدى اى ابوعبدالله و اى زینت آسمان و زمین! ابى گفت: یا رسول الله! چگونه کسى با وجود تو مىتواند زینت آسمان و زمین باشد؟ ! حضرت فرمود: سوگند به خداوندى که مرا به پیغمبرى برانگیخت، عظمت حسین بن على در آسمان، از زمین بیشتر است. در طرف راست عرش نوشتهاند: حسین مصباح هدایت و کشتى نجات است؛ حسین امامى است که خوارى را قبول نمىکند و همواره عزیز و با فخر و دانش است و ذخیرهبراى این ملت مىباشد. خداوند در صلب او نطفهاى قرار داده که پاک و بابرکت است. این نطفه پیش از آنکه ارحام آفریده شوند و یا آب در اصلاب پدید آید، آفریده شده و پیش از روز و شب وجود پیدا کرده است.[5]
١. احیاى نهضت حسینى
پس از واقعه عاشورا، اهلبیت (ع) همواره بر احیاى نهضت حسینى اهتمام داشتند. على بن موسى الرضا (ع) در طول حیات شریفشان توجه خاصى به این امر داشتند که با بررسى در سیره و فرمایشات ایشان، روایات بسیارى از آن بزرگوار به دست مىآید. در این بخش به برخى از این روایات اشاره مىنماییم.
الف. محرم؛ ماه هتک حرمت خاندان پیامبر (ص)
تعیین مبدأ تاریخ براى مسلمانان در سال شانزدهم هجرى، زمان خلافت خلیفه دوم و با مشورت حضرت على (ع) صورت گرفت. مبدأ تاریخ را هجرت پیامبر (ص) و ماه نخست آن را محرم سالى که هجرت در آن روى داده بود، گرفتند.[6] علت نامگذارى این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام مىدانستند. در دوم ماه محرم الحرام سال ۶١ هجرى، کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد ودر روز دهم که به «عاشورا» معروف است، او و یارانش را به شهادت رساندند.
امام هشتم شیعیان درباره این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته مىشد و در آن نمىجنگیدند، ولى در همین ماه، خونهاى ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمهها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را درباره ذریهاش رعایت نکردند! [7]
ب. عاشورا؛ روز مصیبت و اندوه
عاشورا روز مصیبت و اندوه است و به فرموده امام رضا (ع) روز شهادت حسین (ع) چشم ما را زخم کرد و اشک ما را روان ساخت.[8] و مىفرمایند: تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست.[9]
حضرت رضا سیره پدر بزرگوارشان در این ایام را چنین توصیف مىفرمایند:
کَانَ أبِى إِذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرمِ لَایرَى ضَاحِکاً وَ کَانتِ الکآبه تَغلِبُ عَلَیهِ حَتَّى یمضِى مِنهُ عَشَرَةُ أیامٍ فَإِذَا کَانَ یومُ العَاشِرِ کَانَ ذَلکَ الیومُ یومَ مُصِیبَبَتِهِ وَ حُزنِهِ و بُکَائِهِ وَ یقول هوَ الیومُ الَّذِى قُتِلَ فِیهِ الحُسَین؛[10]
شیوه پدرم چنین بود که چون محرم مىشد، خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم، مصیبت و حزن و گریهاش بود و مىفرمود در این روز حسین کشته شد.
از اینرو ایشان در توصیهاى مهم فرمودهاند:
مَن کَانَ یومُ عَاشُورَاءَ یومَ مُصِیبَتِهِ وَ حزنِه وَ بُکَائِهِ جَعَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ یومَ القِیامَةِ یومَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِّ؛[11]
کسى که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد، خدا روز قیامت را روز شادى و خوشحالى وى قرار خواهد داد.
چراکه شیعه در اندوه اهلبیت (ع) اندوهگین و در شادى آنها شاد است و روز عاشورا روز اندوه اهلبیت (ع) است. کسانى که در این دنیا، در اندوه و شادى اهل بیت (ع) همراه آنانند، در درجات عالى نیز قرین ایشان هستند. حضرت امام رضا (ع) خطاب به ابنشبیب فرمودند:
ابنَ شَبِیبٍ إِن سَرّکَ أَن تَکُونَ مَعَنَا فِى الدََّرَجَاتِ الُعلى مِنَ الجِنَانِ فَاحزَن لِحُزننا وَ افرَح لِفَرَحِنَا وَ عَلَیکَ بِوَلایتِنَا فَلَو أنّ رَجُلا أحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یومَ القِیامَة؛ [12]
اى ابنشبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگین و در شادى ما، شاد باش، و بر تو باد به ولایت ما؛ زیرا اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.
باید به این نکته توجه داشت که چون یکى از نمادهاى ماتمو عزادار بودن، دست کشیدن از کسب و کار و تعطیل کردن بازارهاست، در روایات توصیه شده است که در روز عاشورا کسب و کار را تعطیل کرده، به عزادارى براى سیدالشهداء (ع) بپردازند. امام رضا (ع) در این باره فرمودهاند:
مَن تَرکَ السَّعى فِى حَوَائِجِِه یومَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنیا وَ الآخِرِة؛[13]
هر کس که تلاش براى رفع نیازهایش را در روز عاشورا به خاطر به پا داشتن عزا ترک کند، خداوند حوایج دنیا و آخرتش را برآورده سازد.
ج. سفارش به گریه بر امام حسین (ع)
گریه عالَم، بهویژه گریه آسمان بر شهادت حضرت اباعبدالله (ع) در روایات منقول از ائمه هدى (ع) منعکس شده است. براى مثال در روایت ابنشبیب از امام رضا (ع) بر گریه آسمانها و زمینهاى هفتگانه بر مظلومیت اباعبدالله تصریح شده است.[14] راز این گریه، اظهار عظمت این مصیبت است؛ به گونهاى که در تمام اجزاى عالم هستى داراى تأثیر بوده است.
همچنین باید دانست که تجلّى بیرونى عزادارى براى امام حسین (ع) «اشک چشم» عزادار است و درون آن، مهر و محبتى است که خداوند در دلهاى آنان قرار داده است: «اشک، زبان دل و شاهد عشق است»[15] امام رضا (ع) در عظمت گریه بر امام حسین (ع) خطاب به ریان بن شبیب مىفرمایند:
یا ابنَ شَبِیب إن بَکَیتَ عَلَى الحُسَینِ حَتّى تَصیرَ دُموعُکَ عَلى خَدِّیکَ غَفَرَ اللهُ لَکَ کُلِّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ؛
اى پسر شبیب! اگر بر حسین بگریى، چندان که اشکهایت بر گونهات جارى شود، خداوند هر گناهى را که مرتکب شدهاى، مىآمرزد.
شاید علت این سفارشهاى اکید ائمه (ع) و بزرگان دین به گریه بر امام حسین (ع) را در این امر بتوان جستوجو کرد که گریه و عزادارى براى امام حسین (ع) در واقع، مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام قیام او را به همه انسانها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانى است علیه ستمگران و پاسدار خون شهیدان.[16] در این باره، سخن حضرت امام خمینى (رحمه الله) بسیار گویاست:
هر مکتبى تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریه کُن نباشد. . . حفظ نمىشود.[17]
گریه کردن بر عزادارى امام حسین (ع) زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معناست که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد. . . آنها از همین گریهها مىترسند؛ براى اینکه این گریهاى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است.[18] بنابراین، گریه براى امام حسین (ع) اعلام وفادارى به آن حضرت و پاىبندى به نهضت و آرمانهاى اوست.
د. ترغیب و تشویق شاعران به سرودن اشعار و مراثى در عزاى حسینى
با بررسى سیره ائمه معصومین (ع) درمىیابیم که ایشان نسبت به ترغیب و تشویق شاعران براى سرودن شعر و مراثى در عزاى امام حسین (ع) اهتمام خاصى داشتند؛ چراکه این امر، یکى از عوامل مهم در احیاى فرهنگ عاشورا به شمار مىرود. از اینرو شعر حسینى یکى از پرعاطفهترین، تأثیرگذارترین و صادقترین اشعار شمرده مىشود. عظمت فاجعه عاشورا، فشار و بىعدالتى حاکمان، سوز و شور دینى، بىنظیرى حماسه حسینى و تشویق امامان و بزرگان دین، از عوامل شکوفایى فرهنگ عاشورا در جهان اسلام بوده است.
استاد شهید مرتضى مطهرى (ره) در این باره مىگوید:
(ائمه مىخواستند) قیام امام حسین (ع) به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فرزوان همیشه باقى بماند. این یک چراغى است از حق، از حقیقتدوستى و از حقیقتخواهى. این یک ندایى است از حقطلبى، از حریت و آزادى. این مکتب آزادى و این مکتب مبارزه با ظلم را خواستند براى همیشه باقى بماند. در زمان خود ائمه اطهار (ع) که این دستور صادر شد، سبب شد که جریان زنده و فعال و انقلابى به وجود آید. نام امام حسین (ع) شعار انقاب علیه ظلم گشت. یک عده شاعر انقلابى به وجود آمدند؛ مانند: کمیت اسدى، دعبل خزایى، سید حمیرى و. . . ؛ کمیت اسدى مىدانید کیست؟ همان کسى که با اشعارش از یک سپاه بیشتر براى بنىامیه ضرر داشت.[19]
«دعبل خزایى» شاعر اهل بیت (ع) نقل کرده است:
ایام محرم بود که به زیارت امام هشتم على بن موسى الرضا (ع) رفتم. دیدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب هم به دور ایشان جمع شدهاند. چون مرا دید، فرمود: اى دعبل! دوست دارم شعرى بخوانى؛ زیرا این روزها غم و اندوهى است که بر خاندان ما رفته است و کسى که بر مصیبت جدم حسین (ع) بگرید، خداوند گناهان او را مىآمرزد. سپس آن حضرت از جاى خویش برخاست و پردهاى را نصب کرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصایب جدشان عزادارى کنند. در این حال رو به سوى من کرد و فرمود: براى جدم حسین (ع) مرثیهاى بخوان. من نیز اشعارى خواندم؛ به طورى که صداى گریه امام رضا (ع) و اهل بیت او بلند شد.[20]
ه. سفارش به لعن فاتلان امام حسین (ع)
لعن قاتلان و دشمنان امام حسین (ع) امرى است که براساس نصوص و روایات متعدد، توصیه شده؛ به طورى که در آن روایات بر برائت و تبرى جستن از قاتلان اهل بیت (ع) و استحباب لعن آنان تأکید شده است.
حضرت رضا (ع) در این باره خطاب به ابن شیب مىفرماید:
یا ابنَ شَبِیب إن سَرِّکَ أن تَسکُنَ الغُرَفَ المَبنِیة فِى الجَنَّةِ مَعَ النَبِى فَالعَن قَتَلَةَ الحُسَینِ؛[21]
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با پیامبر اکرم (ص) در غرفههاى بهشت همراه باشى، قاتلان حسین را لعنت کن.
لعن به معناى نفرین کردن است؛ یعنى دور شدن از رحمت و عفو و مغفرت خویش، با دعاى ملائکه و دیگر لعنکنندگان:[22] انّ الله لعن الکافرین و اعدّ لهم سعیرا)[23] ؛ خداوند کافران را لعن مىکند و عذاب را براى آنان آماده کرده است.
پس نمىتوان از برکات حسینى استفاده برد، مگر آنکه ابتدا دشمنان او را لعن کنیم و سپس بر او سلام بفرستیم. قرآن مىفرماید: (ع) أشدّاء على الکفّار رحماء بینهم) .[24]
و. آرزوى همراه بودن با امام حسین (ع)
آرزوى رسیدن به فیض عظیم شهادت در رکاب ولى خدا و رستگار شدن، براى کسانى که در معرکه کربلا نبودهاند، آرزویى شیرین است. شهادت را رستگارى دانستن و آرزوى درک آن فیض، در واقع، همراهى با سیدالشهداء (ع) است. این آرزو در زیارتنامههاى آن حضرت با عبارتهاى مختلفى بیان شده است؛ همچون:
فزتم والله فلیت انى معکم فافوز فوزا عظیما؛[25]
یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛[26]
فیا لیتنى کنت معک فافوز معکم.[27]
حضرت رضا (ع) خطاب به همه کسانى که چنین آرزویى دارند، چنین مىفرماید:
إِن سَرَّک أن یکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوابِ مِثلَ مَا لِمَنِ استُشهِدَ مَعَ الحُسَینِ بنِ عَلِى فَقُل مَتَى ذَکَرتَهُ یا لَیتَنِى کُنتُ مَعَهُم فَافُوزَ فَوزاَ عَظِیماً؛ [28]
اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب کسانى که همراه حسین بن على (ع) شهید شدند داشته باشى، هرگاه به یاد او افتادى بگو:
«یا لَیتَنِى کُنتُ مَعَهُم فَافُوز فَوزاً عَظِیماً» اى کاش با آنان مىبودم و به فوز عظیم مىرسیدم.
٢. زیارت امام حسین (ع)
یکى از شیوههایى که امامان (ع) براى احیاى نهضت عاشورا به کار گرفتند، توجه فراوان به زیارت امام حسین (ع) بود. زیارت مرقد پاک حضرت امام حسین (ع) جایگاهى بسیار رفیع دارد و از ویژگىهاى بزرگى برخوردار است؛ به طورى که امام رضا (ع) مىفرمایند:
مَن زارَ قَبرَ أبِى عَبدِاللهِ بِشطِْ الفُراتِ، کانَ کمَن زارَ اللهَ فَوقَ عَرشِهِ؛[29]
کسى که به زیارت قبر اباعبدالله (ع) در کنار فرات رود، همانند کسى است که به زیارت خدا بر عرش او رفته است.
شاعرى این معنا را چنین به نظم درآورده است:
و حدیثٌ عن الائمَة فیما : یعنى زائر وى، مثل کسى است که خدا را در عرش عبادت کرده باشد.
حضرت رضا (ع) در تفسیر معناى زیارت خداوند فرمودهاند که چون رؤیت و زیارت خداوند ممکن نیست، خداوند زیارت اباعبدالله (ع) را به منزله زیارت خود قرار داده است.[30] ایشان در پاسخ سؤال فردى که از زیارت امام حسین (ع) پرسیده بود، کلامى را بدین مضمون از پدر بزرگوارشان نقل فرمودند:
من زار قبر الحسین عارفا بحقه کتب الله له فى علیین؛[31]
هرکس قبر سیدالشهداء (ع) را زیارت کند و عارف به حقش باشد، خداوند او را در زمره مقربان خود خواهد نوشت.
نکتهاى که امام بر آن تأکید دارند این است که این زیارت باید همراه با معرفت باشد؛ به این معنا که حق و مقام زیارت شونده را بداند (عارفاً بحقه) ؛ یعنى بداند که اطاعت از امام واجب و پیروى از راه و روش او دستور دینى است و به یقین یکى از مؤثرترین و مهمترین راههاى شناخت و ایجاد ارتباط قلبى و فکرى با معصومین (ع) زیارت و حضور در حرمهاى ایشان است. محمد بن سلیمان به نقل از امام جواد (ع) «معرفت» را چنین تفسیر مىکند:
عارفا بحقّه یعلم انه حجة الله على خلقه و بابه الذى یؤتى منه فسلم علیه. . . ؛[32]
بداند که حجت خداوند بر روى زمین و بهترین طریق شناخت و ارتباط با حضرت حق است.
انسان در سایه زیارت، درمىیابد که ضمن حرمت نهادن به مقام والاى امامت و ولایت، باید در عرصههاى معنوى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى، امام را پیشوا و مقتدا قرار داده، به حق پیروى کند و این پیروى و پذیرش امامت را باور داشته باشد و زندگى بدون امامت را، زندگى در جهات و گمراهى بداند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»[33]
بنابراین، زائر هنگامى عارف به حق امام است و به ولایت و حرمت وى آگاهى دارد و از او پیروى مىکند که او را معصوم، افضل و اعلم از دیگران، جانشین رسول خدا (ص) و منصوب از جانب خدا بداند؛ اوامر و دستورهایش را اوامر الهى بشمارد؛ تبعیت از وى را در تمام امور زندگى واجب بداند؛ با اقتدا و پیروى از سیره و سنت او خط سیر زندگى خود را ترسیم کند.
حضرت رضا (ع) درباره زمان مخصوص زیارتى امام حسین (ع) و شیوه زیارت ایشان فرمودند: در نیمه رجب و شعبان، مستحب است زائر پیش از زیارت، غسل کند و به هنگام زیارت «دعاى ام داوود» را بخواند. هرگاه خواست این اعمال را انجام دهد، باید روز سیزده و چارده و پانزدهم را روزه بگیرد و در هنگام ظهر روز پانزدهم غسل کند و پس از این که نماز ظهر و عصر را به جاى آورد، در جاى خلوتى قرار گیرد و رو به قبله بنشیند و صد بار سوره حمد و توحید و ده بار آیة الکرسى را بخواند. سپس سوره انعام، بنىاسرائیل، کهف، لقمان، یس، صافات، حم سجده، حم عسق، دخان، فتح، واقعه، ملک، نون و اذا السماء انشقت را تا آخر قرآن قرائت کند. هرگاه از قرائت فارغ شد، بگوید: «صدق الله العظیم الذى لا اله الا هو الحى القیوم» تا آخر دعا.[34]
٣. تربت حسینى
خداوند، به پاس فداکارى بزرگ سیدالشهداء (ع) و ایثار جان خود و خاندانش در راه احیاى دین، آثار ویژه و احکام خاصى در تربت مقدس ایشان و خاک کربلا قرار داده است. آنچه به تربت سیدالشهداء (ع) قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثارالله است که الهامبخش فداکارى عظیم او و یادآورى جان باختن در راه ارزشهاى الهى است. از این رو سجده بر آن تربت مستحب است؛ ذکر گفتن با تسبیح تربت فضیلت بسیار دارد؛ شفا دهنده بیمارىهاست و دهها اثر دیگر که در روایات وارده از ائمه معصومین (ع) در این باره وارد شده است. در اینجا به برخى از فرمودههاى امام رضا (ع) در این موضوع اشاره مىشود.
الف. جایگاه تربت حسینى نزد امام رضا (ع)
ابىبکار در این باره مىگوید:
أخَذتُ مِنَ التُّربَةِ الَّتِى عِندَ رَأسِ قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلِى فَإِنَّهَا طِینَةٌ حَمرَاءُ فَدَخَلتُ عَلَى الرِّضا فَعَرَضتُهَا عَلَیهِ فَأخَذَهَا فِى کَفِّهِ ثُمَّ بَکَى حَتَّى جَرَت دُمُوعُهُ ثُمَّ قالَ هَذِهِ تُربَةُ جَدِّى؛ [35]
از تربتى که بالاى سر قبر حضرت حسین بن على (ع) بود، مقدارى برداشتم؛ تربتى سرخ رنگ بود؛ پس بر حضرت رضا (ع) وارد شده و آن را به حضرت عرضه داشتم. آن جناب تربت را در کف دستشان نهاده و بوییدند؛ پس چنان گریستند که اشکهاى مبارکشان جارى شد؛ سپس فرمودند: این تربت جدم مىباشد.
ب. تربت امام حسین (ع) ، شفاى هر درد
از جمله آثار و برکات قطعى تربت پاک سیدالشهداء (ع) شفابخش بودن آن براى دردها و آلام انسان است. سعد بن سعد از حضرت رضا (ع) روایت کرده که از امام پرسیدم خوردن گل چگونه است؟ فرمود: خوردن گل مانند میته و خون و گوشت خوک حرام است، مگر گل قبر حسین (ع) که در او شفاى هر دردى هست و انسان را از هر ترس آرامش مىدهد.[36]
ج. تسبیح تربت امام حسین (ع) و ذکر توصیه شده امام رضا (ع) با آن
ذکر گفتن با تسبیحى که از تربت امام حسین (ع) ساخته شده و حتى همراه داشتن آن مستحب است. امام صادق (ع) فرمودند:
من کان معه سبحة من طین قبر الحسین کتب مسبّحاً و إن لم یسبّح بها؛ [37]
هرکس تسبیحى از تربت قبر امام حسین (ع) همراه داشته باشد، تسبیحگو نوشته مىشود؛ هرچند با آن تسبیح نگوید.
از حضرت رضا (ع) نقل شده است که فرمودند:
من ادار الطین من التربة فقال: سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله والله اکبر، مع کلّ حبة منها کتب الله له بها ستة آلاف حسنة، و محا عنه ستة الاف سیئة، و رفع له ستة آلاف درجة، واثبت له من الشفاعة مثلها؛[38] هر که تسبیحى که از تربت امام حسین (ع) درست شده را بچرخاند و بگوید: منزه است خداوند و سپاس مخصوص اوست و معبودى جز او نمىباشد و خداوند برتر از توصیف است، با هر قطعهاى از تسبیح، خداوند ششهزار نیکى براى او نوشته و ششهزار گناه را محو مىکند، و ششهزار درجه مقامش بالاتر رفته و همین مقدار شفاعت را نصیب او مىکند.
د. تربت حسینى؛ هدیه امام رضا (ع)
«ابن قولویه» از شخصى نقل مىکند که گفت: امام على بن موسى الرضا (ع) از خراسان برایم بستهاى را فرستاد؛ وقتى آن را گشودم، در میانش خاکى را یافتم. از کسى که آن را آورده بود پرسیدم: این چیست؟ گفت: خاک قبر امام حسین (ع) است. حضرت امام رضا (ع) هدیهاى براى کسى نمىفرستد، مگر آنکه کمى از این خاک را در میانش مىگذارد و مىفرماید: به اذن و مشیت خدا امان از بلاهاست.[39]
[1] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، ج ٢، ص ٢٣١.
[2] «الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنة لم یکونا فى الجاهلیة» ، ابنحجر هیثمى، الصواعق المحرقه، ص١٩٠؛ جلالالدین سیوطى، تاریخ الخلفاء، ص٧٣.
[3] شیخ طوسى، امالى، ج ١، ص ٣٧٧.
[4] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج ٢، ص ٢۵.
[5] عیون أخبار الرضا، ج ١، ص ۵۶ - ۶٠.
[6] سید جعفر شهیدى، تاریخ تحلیلى اسلام، ص ٣٠.
[7] شیخ صدوق، أمالى، ص١١١، ح ٢؛ محمد بن احمد فتال نیشابورى، روضة الواعظین، ص١٨٧، س١٣؛ سید بن طاووس، إقبال الأعمال، ص١۶، س ١٢.
[8] همان.
[9] همان.
[10] أمالى صدوق، ص ١٢٨.
[11] محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ٢٨۴.
[12] عیون أخبار الرضا، ج ١، ص ٣٠٠.
[13] همان، ص ٢٩٨.
[14] همان، ج ٢، ص ٢۶٨.
[15] جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص ٣٨٢.
[16] محمد کاویانى، روانشناسى عزادارى، تعالیم اخلاقى و عرفانى امام حسین (ع) ، ص ٣٨۴.
[17] امام خمینى، صحیفه نور، ج ٨، ص ٧٠.
[18] همان، ج ١٩، ص ٣١ و ٣٢.
[19] مرتضى مطهرى، ده گفتار، ص ٢۵١ و ٢۵٢.
[20]بحارالانوار، ج ۴۵، ص ٢٧۵.
[21] عیون أخبار الرضا، ج ١، ص ٣٠٠.
[22] علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج ١، ص ٣٩٠.
[23] احزاب، آیه ۶۴.
[24] فاطر، آیه ۶.
[25] مفاتیح الجنان، زیارت اول امام حسین (ع) ، ص ۴٢۴.
[26] همان، زیارت ششم، ص ۴٢٧.
[27] همان، زیارت وارث، ص ۴٣٠.
[28] عیون أخبار الرضا، ج ١، ص ٣٠٠.
[29] مناقب آل ابىطالب، ج ۴، ص ٢٧٢.
[30] محمد علوى شجرى، فضل زیارة الحسین، ص٧١، ح ۵٧.
[31] مرتضى فیروزآبادى، فضائل الخمسه من الصحاح السنه، ج ٣، ص ٣٢١.
[32] بحارالآنوار، ج ٩٩، ص ٣٧.
[33] عبدالله جوادى آملى، فلسفه زیارت و آیین آن، ص ٩٣؛ بحارالانوار، ج ٨، ص ٣۶٨.
[34] عزیزالله عطاردى، مسند امام رضا (ع) ، ج ٢، ص ١٣.
[35] ابنقولویه قمى، کامل الزیارات، ص ٢٨٣.
[36] محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۶، ص ٣٧٨.
[37] بحار الآنوار، ج ٨٣، ص ٣٢٢.
[38] محمد بن جعفر مشهدى، المزار الکبیر، ص٣۶٧، ح ١٣.
[39] کامل الزیارات، باب ٩٢، ص ٢٧٨، ح ١.
نظر شما