موضوع : پژوهش | مقاله

گفت و گو با آیت الله عراقچی

مجله  فرهنگ زیارت  فروردین ماه سال 1390 شماره 9 

زائر راستین در مقام زیارت امام (ع) در مقام اتصال و شهود حقایق نورانی و مفاهیم ربانی ارتقای وجودی یافته و این ارتقای وجودی، موجب کمال روحی او می گردد. روش زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) و اولیای الهی آدابی دارد که ادب نگه داشتن، حدّ هر چیز است و اگر این امور رعایت گردد، موجب قبولی زیارت آدمی می گردد.

آیت الله علی عراقچی در این گفت وگو به برخی از آداب زیارت و خاطراتی از بزرگان اهل معنا وحالات ایشان در هنگام زیارت معصومین (علیهم السلام) پرداخته. آنچه در پی می آید، حاصل این گفت وگوی شیرین است.

لطفا توضیحی درباره اهمیت و نقش زیارت قبور معصومین: بدهید؟
عراقچی: زیارت به معنای ملاقات است و مختص به معصومین نیست؛ بلکه زیارت می تواند شامل معصومین و غیر معصومین، زنده و میت نیز باشد. زمانی که انسان به ملاقات شخصی می رود، این همان زیارت است و این معنی در بین عموم مردم هم رایج است؛ مثلا می گویند: برای زیارت حضرت عالی آمدیم و تشریف داشتید یا نداشتید، و از این فعل، تعبیر به زیارت می کنند. همچنین زیارتنامه خواندن برای معصومین (علیهم السلام) و امام زاده ها و شخصیت های بالا نیز از عباراتی است که بر زبان ها رایج و متعارف است. طبق اعتقادات ما هر کس که از دنیا می رود، یک نحوه حیاتی در عالم دیگر دارد که از آن، به عالم برزخ تعبیر می شود. انسان در عالم برزخ زنده است و این که می گوییم فلان شخص، مرده است، یعنی زندگی و حیات دنیایی او تمام شده، ولی در عالم دیگر زنده است و در عالم دیگر، حالات و احوال افراد مختلف است. عده ای گرفتار عذاب و نقمت، و بسیاری نیز در سایه نعمت و رحمت الهی هستند و نعمت هایی بزرگ تر از نعمت های دنیا نصیب ایشان شده است؛ مثلا آن طور که قرآن می فرماید: شهدا وقتی از دنیا می روند، مرده نیستند: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ)[1] ؛ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

زیارت مؤمنین و شهدا، ملاقات ایشان است. البته زمانی که ایشان را زیارت می کنیم، ممکن است این ملاقات را درک نکنیم؛ اما آنهایی که از دنیا رفته اند و اهل ایمان هستند، متوجه زیارت ما می شوند و می دانند که چه کسی بود و چه خیراتی انجام داد. این مطالب درباره شهدا و مؤمنین بود، اما مرگ درباره معصومین (علیهم السلام) که کاملا ناظر بر همه عوالم هستی اند، بی خبری معنا ندارد؛ بلکه ایشان از دنیا و تمامی عوالم وجود باخبر هستند.

حال با بیان این مقدمات، اگر ما به زیارت امام رضا (ع) می رویم، یعنی به ملاقات او می رویم؛ آن گونه که در اذن دخول ها آمده است وقتی که ما سلام می کنیم، سلام را متوجه می شوند و جواب هم می دهند و اگر جواب ایشان را نمی شنویم، مسئله دیگری است. البته بعضی وقت ها افرادی که قدری جنبه ولایتشان قوی تر است و با انبیا و اولیا آشناتر هستند، خود ولی خدا را زیارت می کنند. در همین اواخر یکی از اهل علم در مشهدالرضا ساکن بود و به بیماری مبتلا شد و راهی بیمارستان گردید. در حالی که در بیمارستان بستری بود، با توجه رو به گنبد امام هشتم (ع) کرده و عرضه می دارد: یا علی بن موسی الرضا! من هر روز صبح اول کسی بودم که به ملاقات شما می آمد و الان در بستر بیماری افتاده ام و قدرت حضور ندارم، اما آیا نباید شما در این مدتی که من در این جا افتاده ام خبری از من بگیرید و حالی بپرسید؟! و امثال این مطالب را می گوید. ناگهان متوجه شدند که حضرت تشریف آوردند و دسته گلی به ایشان تقدیم و احوال پرسی نمودند و رفتند. این شخص می گوید مدتی این گل نزد من بود و هر مریض که به این گل دست می زد، شفا پیدا می کرد و می رفت و به مرور این گل، اثرش را از دست داد و از بین رفت. این معنی زیارت واقعی است؛ چراکه هر دو همدیگر را ملاقات نمودند و حالت حضور برای زائر نیز دست داد.

در زیارت، نوع مردم حضرت را نمی بینند، ولی اعتقاد دارند که حضرت ایشان را می بیند و زیارت های ایشان را هم می شنود و به خواسته های ایشان توجه دارد و امام در حق ایشان هم دعا می کند. این هم از مصادیق زیارت واقعی است و ارزش و قیمت دارد. زیارت باعث ارتقای مقام وجودی آدمی است و انسان را به عالم ملکوت نزدیک می کند و مقام نورانیت امام، انسان را در بر می گیرد و از طبیعت و عالم ماده، به عوالم نور و سرور می رساند. این مطالب از اعتقادات شیعه می باشد و اهل سنت هم به زیارت اعتقاد دارند و به زیارت می روند. فقط وهابیت این امر را بدعت می داند و در مقابل زیارت، جبهه گیری می کند که پاسخ آن در جای خود ذکر شده است.

زیارت مؤمنین هم این گونه است. انسان که به قبرستان می رود و زیارت مؤمنین می کند، ایشان متوجه شخص زائر می شوند و البته قبور کفار و معاندین را نیز می توان دید و لعنت کردن معانید نیز از مستحبات است.

در زیارت عاشورا صد بار سلام بر امام و یارانش می کنیم و صد بار هم لعن می فرستیم و ایشان هم متوجه این لعن و نفرین ها می شوند و عقابشان بیشتر از قبل می گردد.

زیارت فوائد دنیوی و اخروی فراوانی دارد. بسیار افرادی بودند و هستند که برای حوائج دنیوی خویش به زیارت ائمه هدی رفته اند و حاجت گرفته اند.

شیخ جعفر شوشتری از شاگردان شیخ انصاری نقل می کند: برای زیارت، به عتبات عالیات سفر کرده بودم. در حرم حضرت عباس (ع) نشسته بودم و عرض حاجتی داشتم. در این میان عربی بادیه نشین به حرم مشرف شد و فرزند معلول و فلجی داشت و به عربی دادوقالی به راه انداخت. ساعتی نگذشته بود که بچه شفا یافت و مردم برای تبرک به سوی کودک هجوم بردند. من با دیدن این حالت، حالم دگرگون شد و از حضرت گله کردم که من با کسوت اهل علم در محضرتان این مقدار استغاثه و دعا کردم و پاسخی ندادید، اما این عرب بادیه نشین را حاجت روا کردید! و از حرم بیرون رفتم و متوجه نجف گردیدم. وقتی به نجف رسیدم، جناب شیخ انصاری (رحمه الله) به ملاقات من آمد و دو کیسه پول به من دادند و فرمودند: «با یک کیسه خانه ای برای خود بخر و با دیگری به سفر حج مشرف شو و این از جانب حضرت عباس (ع) برای تو رسیده است!».

از این سخن معلوم می گردد که خود شیخ انصاری ارتباطاتی این گونه داشته است. اینها همه از نتایج زیارت است که خیلی ها تجربه کرده اند یا بیمار شفا گرفته یا قرضدار دینش ادا شده یا خانه ای برای او تهیه می کنند و.. . در هر صورت زیارت چنین فوایدی دارد.

در زیارت چه آدابی را رعایت کنیم؟
عراقچی: از اولین آداب زیارت، مراعات ادب است. وقتی انسان به زیارت کسی می رود، باید ادب نگه دارد؛ با اذن دخول؛ با وضو و طهارت؛ با لباس نظیف و معطر وارد حرم ائمه معصومین (علیهم السلام) و اولیای الهی شود. وقتی هم می خواهد زیارت بخواند، پشت به قبله و رو به سوی ضریح بایستد و بداند که امام معصوم (ع) و اولیای خدا واسطه و شفیع در دنیا هستند و اعتقاد به امامت ایشان داشته باشد. اگر این گونه به زیارت رفتید، نوعا نتیجه می گیرید و اگر نتیجه نگرفتید، مثل جناب شیخ جعفر شوشتری قهر نکنید و بدانیم همه کاره ایشان هستند و دنیا و آخرت را خدا به ایشان سپرده تا اداره کنند. الان هم امام زمان (عج) تمام عوالم هستی از غیب و شهود را اختیار دارد. حتی ملکوتیان هم با اذن امام زمان (عج) حرکت می کنند.

اگر ما طوری باشیم که امام ما را بپسندد و دعاگوی ما باشد، مثل این است که در زمان حضور ایشان هستیم. وظیفه هر شیعه ای این است که هر صبح و شام به امام زمانش سلام کند و چقدر خوب است که اهل ایمان بعد از نمازهای واجب، به اباعبدالله و امام رضا و امام زمان (علیهم السلام) سلام می دهند و انسان های تربیت شده نیز این گونه زیارت می کردند.

از بزرگان و علما کدام یک حال و هوای خاصی در زیارت داشتند؟
عراقچی: از بین آقایان مشهد آیت الله العظمی سید هادی میلانی (رحمه الله) خیلی انسان باصفا و باوفایی بودند و مقاماتی نیز داشتند. گاهی که مشهد بودم، می دیدیم ایشان وارد حرم می شوند و رو به ضریح مطهر می ایستادند و در زیارت حالت مخصوصی داشتند؛ گویا حضرت را می دیدند و سخن می گفتند و حالت ملکوتی خاصی داشتند. ایشان در علم و مقامات معنوی در سطح بالایی بودند و کراماتی نیز از ایشان نقل شده است.

آیت الله مرتضی حائری زیاد به مشهد مشرف می شد و انسان ولایتمداری بودند. ایشان می فرمودند: من به مشهد رفته بودم و پولم تمام شد و می خواستم سوار قطار بشوم. ناگهان شخصی آمد از طرف میلانی و پاکتی به من داد؛ دیدم این پول چقدر حساب شده و میزان است به مقداری که پول لازم دارم تا به قم برسم و حتی پول تاکسی تا منزل نیز انداره گیری شده به من داد!

آیت الله العظمی بهجت (رحمه الله) هم این گونه بود. (آقای صدیقی امام جمعه تهران می فرمودند: با عیال به قبرستان نو رفته بودیم برای زیارت و قضایایی پیش آمد و من قدری با ایشان تندی کردم و رفتم محضر آیت الله بهجت (رحمه الله)؛ ایشان فرمودند: این چه برخوردی است که با عیالتان دارید؟! ) خود ایشان که زیارت مشرف می شدند گوشه پایین پا می نشستند و نوعا هر روز به زیارت مشرف می شدند و خیلی هم نتیجه می گرفتند.

از نحوه زیارت امام خمینی برای ما بگویید؟
عراقچی: ایشان حالات خویش را پنهان می کردند و خیلی چیزها داشتند. آقای شیخ عبدالنبی اراکی تحصیل کرده نجف بود و به قم هم می آمدند. در این اواخر در قم بودند و مرجعیتی نیز داشتند. بسیار خوش بیان و خوش مجلس بودند و داستان های آموزنده زیادی به خاطر داشتند و انسان فاضل و ملایی بودند. آقای سید صادق مرندی از ارادتمندان و شاگردن ایشان بودند و سابقه دوستی دیرینی نیز با من داشتند. ایشان نقل می کردند: روزی منزل شیخ عبدالنبی بودم و دم غروب بود. می خواستم خداحافظی کنم که آقا شیخ عبدالنبی فرمود: سید صادق! امشب آقای خمینی به منزل من - ایشان مستأجر بودند - می آید؛ شما هم باشید. منتظر شدیم و نمازخواندیم و امام نیامد. خواستم بروم؛ روبه روی پله ها بودم که دیدم در می زنند و امام وارد شدند. امام پیش بزرگ تر از خود بسیار مؤدب بودند و شیخ عبدالنبی حدود ٢٠ سال از امام بزرگ تر بود. نشستیم و بعد از احوال پرسی، شیخ عبدالنبی داستان و حکایتی نقل کردند؛ فرمود: من در نجف که بودم، شب جمعه ای به قبرستان وادی السلام رفته بودم و در آن جا در حالی که مشغول زیارت بودم، ناگهان دیدم قبرستان تبدیل به گلزار و بوستان زیبایی شده است و در عالم مکاشفه دیدم منزل زیبایی در آن جا نورافشانی می کند. به آن جا رفتم؛ جلوی منزل، چند پاسدار ایستاده بودند. از ایشان سئوال کردم این منزل از کیست؟ گفتند: منزل از امام مان علیه السلام است. من از قدیم چند مسئله در ذهن خود داشتم و بنا داشتم اگر روزی به محضر امام زمان علیه السلام رسیدم، این مسائل را از حضرت بپرسم. یکی از مسائل، حکم نماز جمعه در زمان غیبت بود. اتفاقا ایشان رساله ای در نماز جمعه نیز دارد. مرحوم شیخ عبدالنبی می گوید: اذن ورود گرفته و داخل منزلگاه حضرت شدم، اما ابهت ایشان چنان مرا از خود بی خود کرد که مسائلی که در ذهن داشتم، فراموش کرده و از آن جا خارج شدم؛ اما این بار مصمم تر از قبل وارد منزلگاه حضرت شدم و خواستم سؤالاتم را بپرسم که امام علیه السلام فرمودند: دست این آقا را بگیرید و نزد نماینده ما ببرید! مرا به اتاق دیگری بردند؛ دیدم مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در آن جا حضور دارند و تعجب کردم. ناگهان این حالت از من گرفته شد و دوباره همان وادی السلام سابق را مشاهده کردم. مستقیم راهی منزل سید شدم و ایشان از دیدن من تعجب کردند. گفتم برای مسئله مهمی آمده ام، اما قبل از این که این خبر مهم را به شما اعلام کنم، درخواستی دارم. ایشان فرمودند: بفرمایید. گفتم: دختر سید جمال گلپایگانی را برای پسرم می خواستم، اما اگر من از ایشان درخواست کنم، جواب منفی است؛ لطف کنید و این درخواست را حضرت عالی داشته باشید تا جریان را برایتان نقل کنم.. . امام گفتند: خودتان دیدید؟ مرحوم عبدالنبی اراکی گفتند: بله، در بیداری دیدیم. امام فرمود: برای ما چه دیده ای؟ ایشان فرمودند: آنچه برای شما دیده ام، به مراتب بالاتر از آن چیزی است که برای سید دیدم؛ اما باید طعامی تهیه ببینید و به منزل دعوت کنید تا در آن جا برای تان نقل کنم.

سید صادق مرندی می گوید: نفهمیدم به منزل امام رفت یا نه و جریان چه بود. اینها از نتایج زیارت است. امام آمده بود دیدن آقای اراکی و این نتایج را داشت. زیارت علما و ائمه معصومین (علیهم السلام) فواید فراوانی دارد.

کدام یک از کتاب هایی که در باب زیارت منتشر شده را پیشنهاد می کنید؟
عراقچی: افرادی مثل شیخ عباس قمی که در نجف و کربلا و مشهد مشرف بودند، فواید بی شماری از این مجاورت نصیب ایشان شد و کتاب های زیادی در مجاور این قبور نورانی به تألیف درآوردند. به نظر من بهترین زیارتنامه ها در کتاب «مفاتیح الجنان» محدث قمی نقل شده است. ما هر وقت به عتبات مشرف می شدیم، غیر از مفاتیح چیزی نداشتیم.

چه توصیه هایی به طلبه ها و اهل علم درباره توجه به زیارت دارید؟
عراقچی: اهل علم و طلاب علوم دینی متوجه هستند، اما باید بیشتر به این امر توجه کنند. ما هر چه داریم از مشکات توسل به این ذوات مقدسه است و تا ایشان نخواهند، چیزی به ما نمی رسد و تا عنایت امام زمان نباشد، یافته های ما مغز ندارد و ممکن است روزی این یافته ها محو شود و از مسیر خارج شویم. در عصر ما لوازم بی دینی فراوان شده است و سایت ها و ابزارهای رسانه ای مختلفی به شبهه افکنی و مطالب دیگر می پردازند و انصافا دین داری در این زمانه امر مشکلی است. خیلی ها بودند که از مسیر خارج شدند. باید به این

ذوات مقدسه فراوان توسل کرد. بدانیم تکیه گاهی غیر از انبیا و ائمه معصومین (علیهم السلام) نیست و هدایت در دست کسی نیست و تنها خدا از طریق وحی و وساطت ائمه و انبیا و معصومین (علیهم السلام) انسان را هدایت می کند.

روایت است امیرالمؤمنین (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) مشغول تجهیز پیامبر برای کفن و دفن بودند. در حالی که داشتند غسل می دادند، صدایی بین زمین و آسمان بلند شد که به نظر می رسید جبرئیل است؛ گفت: یا علی چه می کنی؟! بدن پیامبر نیاز به غسل ندارد و طیب و طاهر است: (إِنَّما یریدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً).[2] امیرالمؤمنین فرمود: این صدا از شیطان بود! همه ما اگر این صدا را می شنیدیم، ممکن بود بگوییم جبرئیل است! اما امام هدایت می کند و می گوید: از شیطان بود. حضرت فرمود: پیامبر به من وصیت کرد که مرا غسل بده. صدایی که برخلاف صدای رسول خدا باشد، حتما شیطان است. لذا اگر می خواهی صدای شیطان را بشناسی، اول باید صدای پیامبر را شناخته باشی، بعد از آن هر صدایی که می شنوی، با صدا و گفتار پیامبر تطبیق کنی تا معلوم شود شیطان گفته است یا رحمان.

انسان تا متوغل در فرمایشات پیامبر و ائمه (علیهم السلام) نشود، این معنا تحقق پیدا نمی کند و ملاک در تشخیص حق و باطل، ثقلین است. اگر از کتاب و عترت بی خبر باشید، گمراه می شوید؛ لذا باید از طریق اهل بیت (علیهم السلام) و توسل از خدا هدایت بخواهیم و بدانیم که ما ضعیفیم و به تنهایی از عهده کید شیطان برنمی آییم. همین شیطانی که می گوید: ( قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیتَنی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعینَ)[3] ؛ اما در سایه ارتباط و انس با فرمایشات ائمه (علیهم السلام) و توسل به ایشان و حق متعال که می فرماید: کید شیطان ضعیف است، فتنه ای که واقعا بعد از رسول الله شد بزرگ ترین فتنه بود؛ آن چنان فتنه خطرناکی بود که بسیاری از کسانی که پیامبر را درک کرده بودند نیز گمراه شدند. اما چرا این طوفان سهمگین ابوذر و سلمان را نبرد؟ همه علی را رها کردند و در پی دیگری رفتند. نوعا انسان های اهل بصیرت کم هستند؛ لذا توسل و زیارت این ذوات مقدسه، انسان را از فتنه ها نجات می دهد.

چگونه بدانیم که زیارت ما مقبول است؟
عراقچی: خیلی ها به زیارت می روند، اما نمی دانند زیارتشان مقبول واقع شده یا خیر. برای فهم این مطلب نیاز به علم غیب نیست. اگر دیدیم که احوالات ما قبل و بعد از زیارت متفاوت است، بدانیم که زیارت ما قبول شده. اگر قبلا مرتکب صغیره می شدیم، اما الان برای مان سخت است، بدانیم که زیارت ما مقبول بوده است. حضرت عیسی فرمودند:

«مَنْ یذَکرُکمُ اللهَ رُؤْیتُهُ وَ یزِیدُ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ یرَغِّبُکمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه»[4] ؛ با کسی مجالست کنید و به زیارت کسی بروید که وقتی او را زیارت می کنید، حالات شما متفاوت شود و کمالی بیابید.

از لطف شما بسیار ممنون هستیم.

 

[1] آل عمران آیه ١۶٩.

[2] احزاب، آیه ٣٣.

[3] حجر، آیه ٣٩.

[4] مصباح الشریعة، ص ٢١.

نظر شما