نگاهی به زیارت وحقیقت آن
مجله فرهنگ زیارت تیر ماه سال 1390 شماره 10 و 11
درگفتگوباآیت الله محمدحسین احمدی فقی یزدی
نگاه شما درباره حقیقت زیارت چیست؟
(وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکمْ). آنچه در زمینه برنامه مناجات و دعا و توجه به پرودگار متعال مهم است، حضور قلب و توجه به حق متعال است و اگر به انبیا و اولیای عظام خصوصا خاتم المرسلین و خاندان پاک و منزه و معصوم او توجه می شود، در طول و در عداد رسیدن به حق متعال است و چیزی جدای از آن مسیر سلوک و سیر اصلی حضور به مقام قرب پرودگار متعال نیست. هر چه هست، همان مسیر و همان طریق است و مسیر سیر و سلوکی است که خداوند متعال مهیا نموده است. بنا بر آنچه در کلمات بزرگان دین مطرح شده، محققا تمام حرکت به سوی سیر و سلوک و رسیدن به خداوند متعال است و به گونه ای عمل شده است که تمام قوای روحی و نفسانی و طبیعی انسان در این برنامه ریزی سیرو سلوک، همه به سوی خدای متعال و توسل به حقیقت ذات ربوبی پرودگار باشد و به تعبیر ی که نقل کرده اند کسانی که «ذوالابصار النافذه» در حقایق و معارف بودند، غایت سیر و سلوک خود را رسیدن به جامعیت و کامل بودن قرب الهی در همه مراحل ذکر می کنند و در نهایت هم با لسان قال و حال همواره می گویند:
«مَا شَاءَ اللهُ کانَ وَ مَا لَمْ یشَأْ لَمْ یکنْ» و حتی در سیر و سلوک و حرکاتشان جز تعظیم و تقدیس قدرت پرودگار و دور بودن از نواقص و خضوع، چیز دیگری مدّ نظرشان نبوده است و اگر هم در بعضی عبارات فرموده اند:
«الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِن» [1] میزان سلاح مؤمن به شناختن دعا و نوع دعای اوست و اینها همه برای آن است که سیر و حرکت عارفان و شخصیت های ممتاز برای درک محضر ربوبی از این مسیر است؛ لذا حقیقت زیارت در عبارتی که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده، زیارت الله است. در روایت آمده است
: «أیما مُؤْمِنٍ زَارَ مُؤْمِناً کانَ زَائِراً لِله» [2]اصل زیارت، زیارت خدا و قرب و منزلت نزد حق تعالی است؛ لذا این قرب، قرب به خداست و به هر حیثیتی هم زیارت حاصل شود، در نهایت همان است که انسان می گوید: (هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ * هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ)[3] و همه چیز را به نزد پرودگار محاسبه می کنند؛ پس در مرحله اول باید بدانیم که اصل زیارت، زیارت حق متعال است و حقیقت زیارت، حقیقت قربیه می باشد و اصل زیارت، قرب الی الله و دوری از نواقص و هر چه که ما را از قرب دور می کند است و زیارت جز برای حضور قلب نیست.
مهم ترین آداب زیارت کدامند؟
در زیارت دو نکته مورد توجه است:
الف) قرب الهی:
از آداب زیارت، قرب به خداست. از منزل که بیرون می آییم، با توسل و توکل به خدا برای گرفتن این فیض از محضر حق متعال حرکت کنیم و به تعبیر بعضی از بزرگان از اساتیدمان که فراوان به زیارت ائمه علیهم السلام اهمیت می دادند، می فرمودند: ما قرب آنها - معصومین علیهم السلام - را می خواهیم تا واسطه ای برای قرب خودمان قرار دهیم؛ یعنی توجه و توسل به ایشان، واسطه ای است برای این که قرب الهی حاصل گردد.
آیت الله العظمی اراکی می فرمودند: کسی که می خواهد به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام برود، اول به زیارت میرزای قمی برود. ایشان باب الرحمه حضرت معصومه است و واقعا هم مطلب درستی است. وقتی انسان به زیارت می رود و به شخصیت بزرگواری توسل می کند، برای آن است که قرب و منزلت او نزد حق متعال طریقیت پیدا می کند و این طریقیت باعث می شود که انسان یک امر مسبوق به قرب را وسیله قرار داده باشد و از همین جهت خود را منسوب به قرب الهی می کند و نتیجه قرب الهی را برای خود مهیا می کند.
ب) حضور قلب:
از لحظه ای که قدم در مسیر زیارت برمی دارد، مهم رعایت حضور قلب است. بداند برای چه دارد این قدم را برمی دارد و از خدا بخواهد که حضور قلب کامل نصیب او شود و با معرفت کاملی به سمت مطلوب که زیارت حقیقی و زیارت حق متعال است راه یابد.
حضور قلب، چگونه حاصل می شود؟
حضور قلب با رعایت چند امر اتفاق می افتد:
الف) طهارت قلب:
قلبی که معاصی و گناه در آن است، از معرفت الهی و تجلی الهی منقطع است.
ب) جلب لطف الهی:
آنچه که باعث لطف عنایت حق تعالی است را باید انجام داد. اگر گناهانی بوده، باید توبه کرد. اگر دیونی دارد، ادا نماید و ابراء ذمه کند.
ج) طلب:
از اموری که انسان در کل نظام وجود و وجود خود حس می کند، طلب کردن است. حقیقت زیارت و دعا هم طلب است. به حقیقت از خدا بخواهد. خیلی اوقات ظاهر خود را اهل مطالبه قرار می دهیم، اما باطنا اهل طلب نیستیم. آیت الله بهاءالدینی می فرمود: طلبه ای بود می گفت دعا می کنم و مستجاب نمی شود. به او گفتم: به حقیقت نخواسته ای! و اگر به حقیقت خواسته بودی، لبیک از جانب خدا حاصل می شد. زمانی لبیک می شنوی که واقعا خواسته باشی و اگر خواستن از طرف خدا بود، خدا تو را به درگاه خویش طلب کرده؛ اما حقیقتا لبیک نگفته ای! اگر لبیک واقعی گفتی، طلب هم می کنی و خدا هم لبیک تو را پاسخ می گوید.
این که دعا و زیارت را «قرآن صاعد» خوانده اند، مطلب درستی است و گفته اند لطف خدا در قرآن نازل است، اما قرآن صاعد، بالاتر از لطف است؛ چراکه اجابت و پذیرفتن است (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکمْ)[4] چقدر آیات قرآن ظریف نقل کرده است: (بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکرَمینَ)[5] اول خداوند می آمرزد و پاک می کند و سپس از مکرمین قرار می دهد. حق متعال انسان را کرامت داد تا عبادت نفس اماره نکند و اگر گناهی دارد، خدا می آمرزد.
از کجا بدانیم زیارت و دعای ما مقبول است؟
ملاک را امام صادق (علیه السلام) در حدیثی فرموده اند. شخصی از امام سئوال کرد از کجا بدانیم شما ما را دوست دارید و قرب و منزلت ما نزد شما چقدر است؟ حضرت فرمود: ببین خودت چقدر احساس آن محبت و قرب و منزلت را نسبت به ما داری؛ به همان مقدار که می فهمی، در طرف ما هم همان گونه است. اگر بخواهیم بدانیم چقدر نزد خدا برتری داریم، باید دید خدا نزد ما چقدر منزلت دارد. در قبولی زیارت هم این گونه است. باید ببینیم چقدر قرب و منزلت در عبادت و زیارتمان بوده، به همان میزان هم جایگاه و قبولی زیارتمان را درک می کنیم و این معیاری است برای ما. اگر می خواهی بدانی چقدر فلانی تو را دوست دارد، ببین تو چقدر او را دوست داری و در باب محبت، امر طرفینی است.
البته روشن است که تمام شخصیت های بزرگ و باعظمت، به میزان قرب ایشان نزد حق متعال، عظمت زیارت ما را هم تغییر می دهند و ای بسا برای بعضی این گونه باشد که در زیارت یکی از اولیاءالله بالخصوص برای او یک ظرفیت و حقیقتی پیدا کند که نسبت به زیارت دیگر بزرگان حاصل نگردد؛ لذا گاهی ممکن است زیارت یک امام زاده برای شخصی کارگشا باشد؛ مثلا می گوید من نتیجه و حاجتم را از این امام زاده گرفتم و این جا یک ارتباط معنوی ایجاد شده است؛ مانند رادیویی که می خواهد گیرنده امواج باشد؛ باید طول موج متناسب با آن گیرنده داشته باشد تا ارتباط برقرار شود. انسان هم در معنویات این گونه است که ممکن است به زیارت ائمه برود، اما این قرب حاصل نگردد و ممکن است در زیارت امام زاده ای این قرب حاصل شود. لذا امام زادگان واسطه فیض هستند.
زیارت موجب ارتقای رتبه وجودی زائر می گردد؛ لطفا تبیین فلسفی و عقلانی این امر را بازگو کنید.
بحث اتحاد عالم و معلوم و عاقل و معقول در مباحث فلسفی حرف عمیقی است که کلید حل این سئوال می باشد. ارتقا یافتن عالم این گونه است که او به حدی رسیده که وجود علمی معلوم را درک کرده است؛ لذا عالم با درک آن معلوم، به درجاتی می رسد و هر چه آن معلوم درجاتش بالاتر باشد، باید این انسان هم درجه اش بالاتر برود و باید خود را به درجه معلوم برساند و اگر توانست به آن درجه برسد، آن اتحاد واقع می گردد. لذا می گوییم اتحاد عاقل و معقول و این رشد و کمال در زیارت، رسیدن به آن مقام معنوی و مقام مزور است و اگر این ارتباط واقع شد، حقیقت زیارت اتفاق می افتد. در غیر این صورت حقیقت زیارت محقق نشده است. لذا حقیقت زیارت آن ارتباط معنوی و آن افق صحیحی است که بین زائر و مزور ایجاد می شود.
البته آن کسانی که به تعبیر بزرگان «طائر قدسی» هستند، روح خود را در حالت خاصی می بینند که پرواز کرده است و در حال زیارت این علو را می یابند و از تنگنای وجود خود به یک فضای گسترده و معنوی متصل می گردند و اگر این امر حاصل شد، حقیقت زیارت را درک می کند و تجلی معنویت هم از جانب حق متعال به او می شود. زمانی که ما به زیارت قبور ائمه علیهم السلام می رویم، این حرکت برای این است که آن جا تجلی گاه آن جلوه های حقیقی است؛ چون مکانی برای تجلی گاه الهی است. ما هم می خواهیم خود را به آن حقیقت برسانیم و اگر در آن جا وجود ما هم ظرفیت آن پایگاه را داشت، آن تجلی برای ما نیز حاصل می گردد.
آیا هدف از زیارت، ثواب است؟
همان طور که در روایات آمده، زیارت قبور ائمه علیهم السلام ثواب دارد. روایات زیادی از فریقین در ثواب زیارت رسیده است و این هم یکی از اهداف زیارت می باشد. رفتن به مجالس ذکر ثواب دارد و آن ثواب هم نصیب ما می گردد. زیارت تعظیم شعائر است و خود تعظیم شعائر ثواب دارد و ما هم با زیارت، در این ثواب شریک می شویم. لذا ثواب یکی از اهداف زیارت است و صرف همین قصد و توجه به حفظ شعائر ثواب خودش را می دهند.
اگر از احوالات بزرگان درباره زیارت خاطراتی به یاد دارید بیان کنید؟
همراه آیت الله بهاءالدینی با اخوی، برای زیارت خانه دل و امید همه مردم ایران به مشهد می رفتیم. زمانی که وارد مشهد می شدیم، ایشان با توجه و آداب خاصی زیارت می کردند. وقتی می رسیدند، حتی گاهی به اندازه ای که مزاحم مردم بشوند و مردم را کنار بزنند، مزاحم کسی نمی شدند و دیگران را نیز از این کار منع می کردند و می فرمودند توجه حضرت هست و در گوشه ای از حرم می نشستند و سلام بااخلاصی می دادند و هر چه باید دریافت می کردند، می گرفتند و می فرمودند برگردیم.
زیارت حقیقی آن است که انسان این ارتباط را دریافت کند. حالات روحی ایشان نشان می داد زمانی که حضور قلب به حد قابل قبول برای ایشان اتفاق افتاد، توقف بیش از آن را به خود اجازه نمی دادند و گاهی می فرمودند: بیش از این مزاحم حضرت نمی شویم.
یکی از علمای یزد، عالم ربانی و سید سند میرزا حسین صدرالساداتی، جد مادری ما هستند و ایشان انسانی مستجاب الدعوه بودند و در سن ٩٠ سال به بالا از دنیا رفتند. ایشان می گفتند: این همه دعا در مفاتیح و.. . آمده و باید کسی اینها را بخواند و ما را تشویق می کردند این دعاها را بخوانیم و اثرات این دعاها را مکرر برای ما بازگو می کردند. در سفری که در محضر ایشان به مشهد رفتیم، مکرر این مطلب خدمت ایشان گفته می شد که شما دعا
زیاد می خوانید. از منزل که خارج می شدند تا برگردند، مشغول دعا بودند. ایشان می فرمود: دستور رسیده است که این دعاها خوانده شود و شاید اگر یکی از این دستورات را عمل کنیم، به آن نتایجی که وعده داده شده، برسیم و این مطلب هم مطلب درستی است. اگر کسی جمع بین هر دو کند و حضور قلب واقعی و آن دستوری که برای رسیدن به هدف هست، هر دو را دریافت کنیم، موجب می شود به هدف دست بیابیم.
مناسب است از استاد بزرگوارمان علامه طباطباییرحمه الله هم یادی کنم. ایشان وقتی به مشهد مقدس می آمد در نماز آیت الله میلانی شرکت می کردند، وقتی محضر ایشان می رسیدیم، ایشان هم مثل سایر مردم زیارت می کردند و مکرر دیدیم که همان زیارت عادی که مردم می خوانند را ایشان می خواند و این که به شکل خاصی زیارت کنند نبود؛ بلکه مثل همه مردم عادی زیارت می خواندند و با همین توجه زیارت می کردند و گاه مدت ها در گوشه ای می نشستند در حالت فکر و عالم ذکر بودند و توسل به آن حضرت داشتند؛ یعنی در ضمن زیارت، ذکر هم داشتند؛ اما ذکر نفسانی، نه لفظی. ذکر لفظی را به همان زیارت کوتاه اکتفا می کردند. همچنین در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام بیشتر حالت تذکر و ذکر بود. زیارت با تذکر و تفکر، و گاهی طلاب که طلب نصیحتی می کردند، می فرمودند: اهل محاسبه و مراقبه باشید و با این دو بال، انسان خود را به مقام حقیقی زیارت می رساند تا اثر زیارت در وجود انسان ظاهر شود.
چگونه از زیارات، بیشتر نتیجه بگیریم؟
برای این که نتیجه بیشتری از زیارت ببریم، یکی از راهها، دعای جمعی است؛ یعنی هر کسی برای دیگری دعا کند. اگر همه یکدیگر را دعا کنند، اثر دعا بیشتر می شود و به استجابت هم نزدیک تر است. خدای متعال اجتماع و هم بستگی مؤمنین را بسیار دوست دارد؛ لذا زمانی که از خدا چیزی می خواهیم، به جمعی به محضر ربوبی برویم و از صلحا و علما التماس دعا داشته باشیم. این از دستورات دین است. آیت الله بهاءالدینی می فرمود: ما با ارواح مؤمنین سروکار داریم و همراه با ارواح مؤمنین دعا می کردند. شاید دعای چهل مؤمن که در نماز شب توصیه شده، یعنی از روح ایشان هم استمداد می گیریم و حالت جمعی که عرض شد، به این نحو حاصل بشود. لذا اگر کسی می خواهد به زیارت برود، با خانواده و با توجه جمعی به زیارت برود تا اثر بیشتری نصیب او گردد.
[1] صحیفة الإمام الرضا (علیه السلام)، ص ۶۵.
[2] میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج٢، ص٧۶.
[3] حشر، آیه ٢٢ و ٢۴.
[4] غافر، آیه ۶٠.
[5] یس، آیه ٢٧.
نظر شما