زندگانی علمی سید جعفر اعرجی
مجله فرهنگ زیارت فروردین ماه سال 1392 شماره 15 و 16
پدر و جدّ
سید جعفر با دختر مرحوم غلامرضا خان والی پشتکوه، حکمران ایلام و لرستان ازدواج کرد و در قریه «ماسبذان» ١سکونت گزید و در همان جا به تألیف و تصنیف پرداخت.
اعرجی در طول سفرهای بسیار خویش، نسخه های خطی با ارزش را می یافت و از آنها نسخه برداری می کرد و از این راه، افق معلوماتش گسترده تر شد و از هر علمی بهره ای یافت و در نظم و نثر، دستی توانا پیدا کرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره وی می نویسد:
عالم خبیر و نسابه معروف و مؤلف پرکار، او در حفظ و ذکاوت و هوشیاری و حسن سلیقه، آیتی از آیات خداوند بود. ٢
علامه کبیر آیت الله سید محسن امین هم ایشان را چنین توصیف می کند: «عالم فاضل نسّابه، مؤلف کثیر التألیف». ٣
آیت الله مرعشی نجفی درباره او می نویسد:
علامه مورخ، نسّابه خاندان پیامبر اکرم (ص)، گردآورنده مشجرات و کتاب های مبسوط، سید جعفر حسینی اعرجی عبیدلی کاظمینی، متوفا در روستای «ماسبذان» از توابع «پشتکوه». او شگفتی و اعجوبه زمانش در علم نسب بود و بیش از ۴٠ کتاب تألیف نمود که از جمله آنهاست: «مناهل الضَرَب فی انساب العرب، الاساس فی انساب الناس، الاقحوان فی نسب آل عدنان. ۴
شیخ محمّدهادی امینی هم می نویسد:
عالم متتبع و نسّابه آگاه و نویسنده محقق، کثیر التألیف والتصنیف که در انساب و رجال و تاریخ و علوم گوناگون و در حافظه و هوشیاری و ذکاوت و حسن سلیقه آیتی از آیات الهی بود. ۵
حلقه وصل
مرحوم علامه اعرجی، حلقه اتصال آیندگان به پیشینیان بود و علم نَسَب، از طریق وی به دست علمای کنونی رسیده است. ایشان در نجف اشرف، شاگردانی را در علم رجال و انساب پرورش داد که از جمله آنان علامه نسابه، آیت الله سید شمس الدین محمود نجفی مرعشی (١٣٣٨ق) پدر بزرگوار و استاد علامه نسابه آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی است. از شاگردان دیگر وی علامه «سید رضا غریفی بحرانی صائغ» است، که او هم از استادان آیت الله مرعشی نجفی است.
١). «ماسبذان» یکی از شهرهای رُبع همدان (به همراه ملایر، نهاوند و تویسرکان) بوده و نام دیگر آن «ماهی دشت» یا «مای دشت» می باشد و دشت های حاصلخیز و اسب پرور غرب شهر همدان تا اسدآباد که بر شاهراه اکباتان (همدان) بابل قرار دارد تا شمال لرستان و ایلام کنونی را شامل می شده است. اکنون به نام شهر «ماهی دشت» در غرب لرستان و نزدیک مرز عراق معروف است. تعلیقات بر «تاریخ قم»، حسن بن محمّد بن حسن قمی، به تحقیق: محمّدرضا انصاری قمی، ص۶٠ و ٨۴٧.
٢). نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
٣). سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص١۵۴.
۴). آیةالله مرعشی نجفی، الاجازة الکبیرة، ص۴۵٨.
۵). محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر والأدب فی النجف، ج١، ص١۶٢.
تألیفات این استاد و شاگرد سید شمس الدین و سید شهاب الدین مرعشی نجفی در علم انساب، همه از برکات علامه سید جعفر اعرجی است و زنده و شکوفا بودن علم نسب در این زمان، مدیون تلاش ها و آثار و تألیفات این سه بزرگوار است، که امید می رود روزی شاهد احیاء و چاپ تمام آن کتاب ها باشیم.
برخی از این کتاب ها، در قم، در کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی و برخی هم نزد مرحوم سید ضیاءالدین اعرجی در نجف بوده است.
تألیفات
از آن پژوهشگر نامی، کتاب های فراوان در علوم گوناگون حدیث، تاریخ، انساب، ادبیات، رجال، کلام و عقاید بر جای مانده که تا کنون به جز اندکی از آن گنجینه پربار علوم اسلامی به چاپ نرسیده است. این آثار عبارتند از:
الف) حدیث
١. «اربعین حدیث»: مؤلف در این کتاب، طرق خویش را به ابن معیه آورده است. ١
٢. «الارشاد»: ۴٠ حدیث در فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علی (ع) از طریق اهل سنت. ٢
٣. «
الحبل المتین فی اربعین فضیلة لأمیرالمؤمنین (ع)». ٣
۴. «جواهر المقال فی فضائل الآل». ۴
۵. «الشهاب الثاقب فی الفضائل». ۵
١). نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
٢). همان.
٣). آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج٢۶، ص٢۶٨.
۴). همان، ج۵، ص٣٨١.
۵). همان، ج١۴، ص٢۴٩.
ب) تاریخ
١. «اطباق النور فی إجلاء غیاهب کتاب منصور»: کتابی است در فضایل خاندان پیامبر (ص) و مثالب و معایب
بنی العباس. در این کتاب، نامه منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی به نفس زکیه، محمد بن عبدالله محض بن حسن مثلّث بن حسن مثنّی بن امام حسن مجتبی (ع) بررسی و تمام موارد خلاف و باطل آن نمایانده شده و بدان پاسخ گفته شده است.
٢. «البرناس فی مثالب بنی العباس»: ١شرح حال خلفای بنی العباس و زشتی های کردار ایشان.
٣. «البلد الأمین فی أحوال العترة الأکرمین»: ٢شرح حال خاندان پیامبر اکرم (ص) که طبق نام آنان، برحسب حروف مرتب شده است.
۴. « الحدائق النضرة فی احوال العترة الخیرة»: ٣شرح حال پنج تن آل عبا، به ویژه فضایل و مناقب و تاریخ زندگانی امیرالمؤمنین علی (ع).
۵. «الدرة الغالیة فی أخبار القرون الخالیة»: ۴نام دیگر این کتاب «عبر اهل السلوک فی تواریخ الامراء والملوک» است. این کتاب دارای فواید گوناگون بوده و عناوین آن «فائدة، فائدة» می باشد و به ترتیب سال ها و قرن ها مرتب گردیده است.
۶. «الذریعة فی وفیات أعیان الشیعة»: ۵موضوع کتاب، تاریخ درگذشت بزرگان و عالمان شیعه است.
٧. «ضیاءالعین فی حدیث مقتل الحسین (ع)»: ۶موضوع کتاب مقتل حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است.
٨. «معجم الاشراف»: ٧در این کتاب، نام هاشمیان و بزرگانی را که در شهرهای گوناگون زندگی می کردند، به ترتیب نام شهرها شمرده است.
٩. « نفحة قرمسین»: ٨سفرنامه و سوانح سفرش به کرمانشاه در سال ١٢٩۴ق است که در آن زمان، در درس اصول آیت الله شیخ عبدالرحیم جلیلی کرمانشاهی شرکت می نمود.
ج) انساب
١. «انساب آل ابی طالب»: ٩این کتاب به صورت مشجّر (درختی) است و نسخه ای از آن در کتابخانه سردار کابلی بوده ا ست.
٢. «الأساس فی أنساب الناس»: ١٠کتابی پر برگ و بار که با تحقیق حجت الاسلام سید حسین ابوسعیده در نجف اشرف به چاپ رسیده است.
٣. «الانساب المشجرة ». ١١
١). الذریعة، ج٢۶، ص٩۵.
٢). همان، ج٢١، ص٢١٧.
٣). همان.
۴). همان، ج٨، ص١٠٢ و ج١۵، ص٢١١؛ مناهل الضرب، ص٢۶١.
۵). همان، ج١٠، ص٢٩.
۶). همان، ج١۵، ص١٢۵.
٧). همان، ج٢١، ص١٢٧.
٨). همان، ج٢۴، ص٢۵٧.
٩). همان، ج٢، ص٣٧٧.
١٠). همان، ص٣.
١١). همان، ص٣٨۶.
۴. «البحر التیار فی اسماء القری والامصار». ١
۵. «البحر الزخار فی أنساب ملوک القاجار»: ٢این کتاب تکمیل و تتمیم کتاب سابق است و به شرح انساب پادشاهان قاجار می پردازد و آن را به نام امیرنظام گروسی تألیف کرده است.
۶. «التیار فی انساب ملوک القاجار»: ٣این کتاب را به نام حشمة الدوله قاجار، نوه عباس میرزا بن فتحعلی شاه تألیف کرده است.
٧. « الحدیقة البهیة فی نسب السادة الاعرجیة»: ۴این نوشتار مشجّر (درختی) است.
٨. «الدّر المنتظم فی انساب العرب والعجم»: ۵این کتاب مشجر است و نسخه خطی آن در کتابخانه سردار کابلی در کرمانشاه بوده است.
٩. «الدّر المنثور فی انساب المعارف والصدور»: ۶این کتاب با تحقیق حجت الاسلام سید حسین ابوسعیده موسوی در نجف اشرف به چاپ رسیده است.
١٠. « الدّرة الأبدیة فی نسب الأعرجیة». ٧
١١. « الدرر البهیة فی البطون الاعرجیة ». ٨
١٢. «ریاض الأقحوان فی نسب قحطان و عدنان و بعض الفرس والترک والسودان»: ٩این کتاب درختی بوده و ادیب کبیر، شیخ جابر ربعی کاظمی (١٣١٣ق) دایی آیت الله سید حسن صدر بر آن تقریظ نوشته است.
١٣. «شقایق النعمان فی نسب ملوک آل عثمان». ١٠
١۴. «الصراط الابلج فی انساب بنی الاعرج»: ١١این کتاب مشجر است و نسخه خطی آن در کتابخانه علامه سید محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.
١۵. «مسارح الأنظار فی أنساب الانصار». ١٢
١۶. «مشجر النسب»: ١٣شاید یکی از همان کتب پیشین وی باشد. نسخه خطی آن نزد سید هادی اعرجی بوده است.
١٧. « مشجرة الجوهرة ». ١۴
١٨. «مصابیح الظلم فی أنساب العرب والعجم»: ١۵این کتاب گزیده «الدّر المنتظم» است و سید عیسی بن جعفر (بن محمّد بن الحسن بن سید محسن اعرجی) بر آن تقریظ نگاشته است.
١). همان، ج٢۶، ص٨۴.
٢). نقباء البشر، ج١.
٣). الذریعة، ج٢۶، ص٢۴٣.
۴). همان، ج۶، ص٣٨٢.
۵). همان، ج٨، ص٧۴.
۶). همان، ص٧۵.
٧). نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
٨). آیةالله مرعشی نجفی، در کشف الارتیاب، و مقدمة مناهل الضرب، ص١٩.
٩). الذریعة، ج١١، ص٣١٩.
١٠). همان، ج١۴، ص٢١٩.
١١). همان، ج١۵، ص٣٢.
١٢). نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
١٣). الذریعة، ج٢١، ص۴۵.
١۴). نقباء البشر، ج١، ص٣٠٠.
١۵). الذریعة، ج٢١، ص٩٠.
١٩. «مناهل الضَرَب فی أنساب العرب»: ١این کتاب در دو جلد (جلد اول شامل انساب غیر علویین و جلد دوم در برگیرنده انساب بنی هاشم) و شامل مطالب تاریخی و رجالی فراوان است. اصل کتاب به خط مؤلف، نزد علامه بزرگ شیخ آقابزرگ تهرانی بوده و مرحوم آیت الله مرعشی نجفی از روی آن استنساخ کرده است و این نسخه در کتابخانه معظم له در قم بود تا آن که در سال ١۴١٩ قمری (١٣٧٧ ش) با تحقیق استاد حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی رجایی به چاپ رسید. در این کتاب نخست مطالب جمال الدین ابن عنبه در کتاب «عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب» بیان شده و سپس بر آن مطالب بسیار درباره بطون لاحقه می افزاید.
کرامات
تهذیب نفس و اخلاص در عمل و توسل به اهلبیت (علیهما السلام) مرحوم اعرجى را به مقامات بالاى معنوى رسانده و کراماتى نصیب ایشان کرده بود. چند نمونه از کرامات وى را از نظر مىگذرانیم:
١. میرزا حسین نورى از حاج ملاعلى نقل مىکند:
روزى سید محسن سخت بیمار شد؛ به طورى که از او قطع امید کردند. یکى از سادات امام کاظم (ع) را در خواب دید که به عیادت سید محسن آمده و به مرض مىگوید: «خارج شو، وگرنه عبد صالح میرزا خلیل را بر تو مسلط مىکنم» . وقتى سید از خواب بیدار شد، از این خواب در شگفت شد؛ چون میرزا خلیل در تهران بود. صبحگاه، کاروانى از ایران به عراق رسید و میرزا خلیل در میان آن کاروان بود. وقتى سید، میرزا خلیل را دید، موضوع خواب را برایش تعریف کرد و میرزا خلیل به عیادت سید رفت و او را سخت بیمار یافت؛
١) . همان.
٢) . گلشن ابرار، ج۵، ص١٨٠؛ به نقل از: سید محسن اعرجى، وسائلالشیعه الى احکام الشریعه، ص٩۶۴.
به طورى که در معالجه او متحیر شد؛ زیرا او حتى قادر به خوردن دارو نیز نبود و احتیاج به داروى مسهلى داشت که بیاشامد. در همین تحیر و سرگردانى بود که ناگهان به ذهنش رسید با ادویهاى (دارویى) او را معالجه کند؛ پس این کار را انجام داد و سید شفا یافت. میرزا خلیل از سید خواست که از خدا بخواهد تا بهشت را به او عطا کند و این را در کاغذى بنویسد تا آن را در کفن خویش بگذارد. سید محسن پس از شکستهنفسى، وقتى با اصرار میرزا خلیل روبهرو شد، روى کاغذى نوشت:
«انّ على اذا کنت من أهل الجنه و ممّن یدخل معه من شاء أن أدخل المیرزا خلیل معى إنشاءالله» ؛ همانا اگر من از اهل بهشت باشم و از کسانى باشم که افرادى با او وارد بهشت شوند [اهل شفاعت باشم] میرزا خلیل هم با من خواهد بود؛ اگر خدا بخواهد. ١
٢. برخى سادات کاظمین از سید محسن تقاضا کردند که از یکى از تاجران بغداد بخواهد تا سهم سادات اموال خود را به آنان بپردازد. سید محسن نامهاى براى یکى از تاجران بغداد نوشت و این موضوع را از وى درخواست کرد. وقتى نامه سید محسن به آن تاجر رسید، آن را بر چشمانش نهاد و سهم سادات را پرداخت کرد و در دفتر خود یادداشت کرد که این پول با حواله سید محسن پرداخت شده است. شریک آن تاجر هنگام رسیدگى به حسابها وقتى آن یادداشت را دید، گفت: من این را نمىپذیرم و بر عهده خودت مىباشد. آن تاجر نیز پذیرفت. شبهنگام شریک آن تاجر، امیرالمؤمنین (ع) را در خواب دید که به او گفت:
١) . وسائل الشیعه الى احکام الشریعه، چاپ سنگى، مقدمه، ص٣.
چرا حواله فرزندم سید محسن را قبول نکردى؟ پس مالت را بگیر و نصف مبلغ را به او داد. وقتى از خواب بیدار شد، دید که مقدارى پول در دامنش ریخته شده است. ١
٣. روزى درهمهاى یکى از زائران کاظمین به سرقت رفت. او به حرم کاظمین آمد و متوسل شد. پس از مدتى سید محسن اعرجى به حرم آمد و او را صدا زد و درهمهاى سرقت شده را به او پس داد. آن شخص گفت: جز خدا کسى از سرقت درهمهاى من اطلاع نداشت؛ چه کسى به شما خبر داد که درهمهاى من سرقت شده است؟ ! سید محسن گفت: صاحب این قبر به من خبر داد!
ویژگىهاى علامه اعرجى
١. یکى از ویژگىهاى سید محسن اعرجى توجه به نماز بود. ایشان به نماز بسیار اهمیت مىدادند و نماز جماعت خود را طولانى به جا مىآورد. استادش، شیخ جعفر کاشفالغطا که همواره در نماز به وى اقتدا مىکرد، به او گفت: اى آقاى من! نماز جماعت را خیلى طولانى به جا مىآورى؛ مگر امر نشده که در جماعت، رعایت حال ضعیفان شود؟ سید محسن گفت: آیا در جماعت از من ضعیفتر کسى هست؟ شیخ جعفر گفت: به خدا قسم! قوت ایمان تو از قوت شیر بالاتر است. ٣
٢. مقامات معنوى سید محسن اعرجى به گونهاى بود که شیخ جعفر کاشفالغطاء از او با عنوان «ولىالله» یاد مىکرد. وى در سفر به ایران به فتحعلى شاه قاجار گفت: شایسته است که اهل ایران در اذان به ولایت و امامت و خلافت حضرت على (ع) شهادت بدهند و گفتن «اشهد انّ علیاً ولىالله» کافى نیست؛ چون سید محسن اعرجى هم ولى خداست! ۴
٣. سید محسن بسیار منیع الطبع بود و زاهدانه مىزیست. در ایام تحصیل، وى حتى شمعدان نداشت که شمع مطالعه را در آن قرار دهد و ناچار شمع را روى خشت یا کلوخى مىگذاشت. ۵او با آنکه چیزى نداشت، هر هدیه و پولى را نمىپذیرفت و اگر هم بنا به مصالحى پولى را مىپذیرفت، بین نیازمندان تقسیم مىکرد. میرزا حسین فرزند میرزا خلیل به نقل از پدرش مىگوید:
فتحعلى شاه چهارصد تومان به وسیله ملاباشى براى سید محسن اعرجى فرستاد. ملاباشى به درب منزل سید محسن آمد. فرزند سید محسن درب را باز کرد. او سراغ سید محسن را گرفت و گفت: بگویید چهارصد تومان هدیه از طرف فتحعلى شاه قاجار آوردهام. سید محسن او را
١) . همان.
٢) . همان، مقدمه، ص٣و۴.
٣) . گلشن ابرار، ج٣، ص١٧٨؛ به نقل از: وسائل الشیعه الى احکام الشریعه، ص٩۵٠.
۴) . همان، چاپ سنگى، مقدمه، ص٣.
۵) . ریحانة الادب، ج۵، ص٢٣۶.
به حضور نپذیرفت. ملاباشى که بسیار متعجب شده بود، به دنبال راهى بود تا هر طور شده، هدیه را به سید محسن بدهد؛ آنقدر صبر کرد تا سید محسن براى نماز از خانه خارج شد. وقتى سید محسن، ملاباشى را دید، گفت: مرا با اموال سلطان چه کار است؟ ملاباشى گفت: این اموال مال فقراست؛ نه مال شما. سید محسن با اشاره به حاج مشکى گفت: این آقا وکیل فقراست. ملاباشى چهارصد تومان را به حاج مشکى داد و از زبان سید محسن روى کاغذ نوشت: «هدیه سلطان فتحعلى شاه قاجار به دستم رسید. خداوند ملکش را پایدار گرداند» . وقتى کاغذ را به سید دادند تا مهر کند، سید محسن به شدت ناراحت شد و به ملاباشى گفت: دروغ مىگویى! تو هم از عمال اویى! آیا من براى دوام سلطنت ظالمى دعا مىکنم و آنگاه دستور داد بنویسید: چهار صدتومان از طرف فتحعلى شاه واصل، به فقرا اهدا گردید. ١
۴. رسیدگى به فقرا و نیازمندان یکى دیگر از ویژگىهاى سید محسن اعرجى بود. او در حد توان به نیازمندان کمک مىکرد و از این امر مهم غافل نمىشد. زینالعابدین سلماسى مىگوید:
پدرم میرزا ابراهیم طبقى خرما به وسیله یکى از خادمانش براى سید محسن فرستاد. وقتى خادم بازگشت، گفت: طبق خرما را به منزل سید محسن بردم؛ امّا او به خادمش گفت که آن را براى یک خانواده فقیر ببرد. پدرم طبقى دیگر براى او فرستاد و سید محسن آن را به خانواده دیگرى هدیه کرد. پدرم براى بار سوم طبقى خرما فرستاد و گفت: به سید محسن بگو: راضى نیستم که این را به کسى هدیه کنى. سید محسن از این پیام ناراحت شد و آن طبق را نیز به فقیرى هدیه داد. ٢
١) . گلشن ابرار، ج٣، ص١٧٨و١٧٩؛ به نقل از: وسائلالشیعه الى احکام الشریعه، ص٩۵٢.
٢) . همان.
۵. سید محسن اعرجى به استادان خویش بسیار احترام مىگذاشت و در مقابل آنان فروتن بود. شیخ محمدحسن آلیاسین مىگوید:
سید محسن هر روز که از عبادات و اذکار روزمره خود فارغ مىشد، به محل سکونت استادش، شیخ جعفر کاشفالغطاء مىرفت و برایش دعا مىکرد و به منزل خود بازمىگشت. او بر این کار مداومت داشت و حتى هنگامى که کاشفالغطاء به ایران سفر مىکرد و در نجف حضور نداشت، این کار را انجام مىداد. ١
عروج
سرانجام سید محسن اعرجى پس از عمرى تهجد و عبادت در سن ٩٠ سالگى به بیمارى استسقا مبتلا شد و در سال ١٢٢٧ قمرى روحش به جهان ملکوت عروج کرد. پس از تشییع پیکر مطهرش، فرزندش سید کاظم اعرجى بر جنازه وى نماز خواند و در منزلش در کنار مسجدى که در آن نماز مىخواند و در مقابل مدرسهاى که در آن تدریس مىکرد، در نزدیکى حرم مطهر کاظمین به خاک سپرده شد. ٢
١) . همان، ص١٧٩؛ به نقل از: وسائلالشیعه الى احکام الشریعه، ص٩۵٠.
٢) ) . گلشن ابرار، ج۵، ص١٨٣؛ به نقل از: محمد غروى، مع علماء النجف الاشرف، ج١، ص۶٣٨.
نظر شما