موضوع : پژوهش | مقاله

شخصیت و حیات کلینی

مجله  فرهنگ زیارت  فروردین ماه سال 1392 شماره 15 و 16 

حیات طیبه
١). بنابر نوشته روی قبر، و به گزارش کتاب حیاة الشیخ الکلینی، السید ثامر هاشم العمیدی، قم، دارالحدیث، ص ٢۴.

٢). روستای کلین اکنون در ٣٩ کیلومتری جنوب تهران (سمت چپ جاده قدیم قم - تهران) در حدود ۴ کیلومتری حسن آباد واقع شده است.

٣). شیخ عباس قمی، الفوائد الرضویة، ج٢، ص ١٠٠٩.

۴). رجال طوسی، ص ۴٩۶، باب من لم یرو عنهم، باب المیم/٢٩.

۵). حسن بن یوسف حلی، خلاصة الاقوال، القسم الاول، ص ٢۵٠، شماره ٨۴٨، به نقل از: ثامر هاشم العمیدی، حیاة الشیخ الکلینی، ص ١٣٩.

۶). رجال طوسی، ص ۴٣٨، باب من لم یرو عنهم، باب الألف/١.

٧). رجال نجاشی، ج٢، ص ٨٨، ش ۶٨٠؛ مجموعه مقالات عربی کنگره بین المللی ثقةالاسلام کلینی، مقاله آیت الله سبحانی، ج ١، ص ٨٨.

برادر مرحوم کلینی نیز از راویان احادیث اهل بیت (علیهما السلام) بوده و ثقة الاسلام از ایشان روایت نقل کرده است. یکی از روایات ایشان را مرحوم شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» خود آورده است که آشکارا دلالت بر عظمت و جایگاه رفیع برادر مرحوم کلینی دارد:

محمد بن یعقوب کلینی به نقل از اسحاق بن یعقوب گوید: از نایب خاص امام زمان (عج) جناب محمد بن عثمان عمری (رحمه الله) خواستم تا نامه ای را به محضر مقدس حضرت ولی عصر (عج) برساند که در آن، پرسش های دشوار خود را پرسیده بودم. در پاسخ نامه، توقیعی با خط مبارک امام به دستم رسید که در آن نوشته بود:... و برای فرج ما بسیار دعا کنید که موجب گشایش کار شماست. والسلام علیک یا اسحاق بن یعقوب و علی من اتبع الهدی. [i]

بسیاری از محققین، انتساب او به «کلین» (بر وزن حُسین)[ii] و وجود قبر پدر گرامی اش را در آن روستا[iii] شاهدی بر تولد ایشان در همان حوالی دانسته اند. افزون بر این، خاندانِ مادر و اولین اساتید مرحوم کلینی هم از اهالی این روستا بوده اند. [iv]

تاریخ ولادت مرحوم کلینی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ ولی بر اساس قراین، باید مصادف با اواخر عمر شریف امام حسن عسکری (ع) باشد.

محمد بن یعقوب، علاوه بر لقب های «کلینی» و «رازی» [v]با القاب دیگری نیز شناخته می شود که از جمله آنها می توان به «رئیس المحدثین» اشاره کرد. اما مهم ترین و مشهورترین لقب ایشان، «ثقة الاسلام» است. ظاهراً اولین کسی که این لقب را به ایشان داد، قاضی نورالله شوشتری (م ١٠١٩ ق) [vi]یا شیخ بهایی (م 1031 ق) [vii]بوده است. این لقب بی تردید بیانگر اتفاق نظر علما بر قابل اطمینان بودن کلینی نزد همگان است. [viii]هرچند عنوان «ثقة الاسلام» برای دانشمندان دیگری چون شیخ طوسی و علامه طبرسی نیز بکار رفته، اما هرگاه بدون قرینه به کار رود، ذهن ها را تنها متوجه شخصیت بی نظیر مرحوم کلینی خواهد کرد.

کلینی در نگاه دانشمندان شیعه
یکی از مهم ترین راه های شناخت شخصیت های علمی و پی بردن به جایگاه آنها بررسی نظرات سایر دانشمندان درباره ایشان است. در این میان، ستایش های علمای شیعه از شخصیت مرحوم کلینی - به دلیل اطمینانی که به عدالت و حساسیت آنها در پرهیز از تملق و گزافه گویی داریم - بسیار مهم است؛ اما اعترافات و ستایش های علمای اهل سنت و حتی مستشرقان غیر مسلمان نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است و جایگاه والای ایشان را نزد همه دانشمندان به اثبات می رساند. در این بخش به برخی از مهم ترین این سخنان می پردازیم:

دانشمندان والامقام شیعه، علاوه بر عنایت ویژه ای که به قرائت و اجاز قرائت کتاب شریف کافی و استفاده از روایات آن در کتب خود داشته اند، هرگاه به مناسبتی نام نویسنده این کتاب شریف را می بردند، پیش و پس از آن، با بیان اوصاف و القاب مختلف نظیر «الشیخ الاجل، الاعظم، الأفخم، الأقدم، الأکمل، أمین الإسلام، تاج الشریعة، ثقة الاسلام والمسلمین، الحافظ، الحجة، ذخر الشیعة، رئیس المحدثین، رکن الاسلام، شیخ الشیعة، عماد الإسلام و المسلمین» به عظمت مقام ایشان اعتراف می کردند.

شیخ صدوق (م ٣٨١ ق) با لقب «الشیخ الفقیه» از ایشان یاد می کرد ١و نجاشی در معرفی ایشان می نویسد: «.. . شیخ اصحابنا فی وقته بالرّی ووجههم وکان أوثق الناس فی الحدیث وأثبتهم.. . ». ٢

شیخ طوسی او را فردی مورد اعتماد و متخصص در مباحث روایی می داند. ٣

مرحوم سید بن طاووس (م ۶۶۴ ق) در جای جای نوشته های خود، به اتفاق نظر شیعه و سنی بر عدالت و امانت مرحوم کلینی تصریح می کند. ۴

محقق کرکی (م٩۴٠ ق) در اجازه خود به قاضی صفی الدین عیسی می نویسد: «الشیخ الإمام السعید الحافظ المحدث الثقة جامع احادیث اهل البیت (علیهما السلام) ابوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی.. . ». ۵

شهید ثانی (م ٩۶۶ ق) ایشان را با لقب «رئیس المذهب» و «شیخ الطائفه» می ستاید. ۶

پدر شیخ بهایی (م ٩٨۴ ق) ایشان را مورد اعتمادترین مردم در نقل روایات، و حدیث شناسی متبحر معرفی می کند. ٧

علامه محمدتقی مجلسی (م ١٠٧٠ ق) در توصیف و ستایش ایشان می فرماید: «الشیخ الأجل الأعظم ثقة الإسلام المعظم بین الخاص والعام أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی» ٨و فرزندش علامه محمدباقر مجلسی (م ١١١١ ق) با عبارت «.. . الشیخ التمام، ثقة الإسلام، المقبول بین الخاص والعام أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی شکر الله مساعیه فی الإسلام.. . » از ایشان یاد می کند. ٩

فیلسوف بزرگ مرحوم ملاصدرا (م ١٠۵٠ ق) در شرح خود بر «اصول کافی» می نویسد:

أمین الإسلام، ثقة الأنام، الشیخ العالم والکامل والمجتهد البارع الفاضل محمد بن یعقوب الکلینی اعلی الله قدره وأنار فی سماء العلم بدره. ١٠

وحید بهبهانی (م ١٢٠۵ ق) برای ترجیح نظر مرحوم کلینی بر نظر مرحوم بحرانی چنین استدلال می کند:

لو کانت کذلک لکان الکلینی ذکرها واعتمد علیها، لکونه اقرب عهداً من الکل بالنسبة إلی الأصول و أعرف بحالها و لذا صار ثقة الإسلام عند الخاصة والعامة. ١١

١). شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص ١۶۵.

٢). رجال نجاشی، ص ٣٧٧، ش ١٠٢۶.

٣). شیخ طوسی، الفهرست، ص ٢١٠، ش ۶٠٢.

۴). ر. ک: فرج المهموم، ص ٨۶؛ کشف المحجة، ص ١۵٩.

۵). بحار الانوار، ج١٠٨، ص ٧۵.

۶). همان، ج١٠۵، ص ١۴١ و ١۴٩ (در اجازه به سید علی بن صائغ موسوی).

٧). حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار إلی معرفة الأخبار، ص ٨۵.

٨). بحار الانوار، ج١٠٧، ص ٧٠.

٩). محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواة، ج٢، ص ۵۵٠.

١٠). صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، ج١، ص ١۶٧.

١١). وحید بهبهانی، الرسائل الفقیه، ص ١٩١.

محدث خبیر حاج شیخ عباس قمی هم در کتاب «هدیة الأحباب» می نویسد:

الکلینی، الشیخ الأجل الأوثق الأثبت أبوجعفر محمد بن یعقوب الرازی، کهف العلماء الأعلام ومفتی طوائف الأنام ومروج المذهب فی غیبة الإمام، ثقة الإسلام صاحب کتاب الکافی الذی یعتبر ملاذ ومرجع الفقهاء المحدثین وقرة عین الشیعة. ١

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی نیز در جای جای کتاب «اربعین» خود، پیش از نقل روایات از مرحوم کلینی، ایشان را با اوصاف و القاب زیبایی می ستاید. ٢

اعترافات دانشمندان غیر شیعی و خاورشناسان
ابن اثیر جزری صاحب «جامع الأصول» (ت ۶٠۶ ق) در توصیف و تمجید مرحوم کلینی، ضمن تجلیل فراوان، وی را مجدّد و مروّج مذهب اهل بیت (علیهما السلام) در آغاز سده چهارم هجری می داند. او پس از نقل روایت ابی داوود که اهل سنت از پیامبر (ص) نقل کرده اند ٣می نویسد:

یکی از ویژگی های شیعه این است که در آغاز هر سده [کسی از علمای ایشان] مذهبشان را تجدید می کند، که در آغاز سده سوم هجری علی بن موسی الرضا (ع) مجدّد مذهب شیعه بوده و در آغاز سده چهارم، محمد بن یعقوب (کلینی) و در آغاز سده پنجم، علی بن الحسین [سید] مرتضی بوده اند. ۴

محمد بن احمد ذهبی (م ٧۴٨ ق) در کتاب مهم رجالی خود «سیر اعلام النبلاء»، کلینی را «شیخ الشیعه و عالم الإمامیه» معرفی می کند ۵و در «تاریخ الإسلام» خود، در مورد ایشان می نویسد: «شیخ، فاضل، شهیر من رؤوس الشیعة وفقهائهم المصنفین.. . ». ۶

١). شیخ عباس قمی، هدیة الأحباب فی المعروفین بالکنی و الالقاب، ص ٣٠٧.

٢). برای نمونه ر. ک: الاربعین، ص ٢۶، ٢۴٢، ١٩٢، ٣۶۴، ٢۶۶،۴٢۴،٢٨٢.

٣). «إن الله یبعث لهذه الأمة علی رأس کل مأة سنة، من یجدّد لها دینها»: سنن ابی داود، ج۴، ص ١۶٠، ح ۴٢٩١.

۴). ابن اثیر جزری، جامع الأصول، ج١١، ص ٣٢٢ و ٢٢٣.

۵). محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج١۵، ص ٢٨٠، ش ١٢۵.

۶). محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج٢۴، ص ٣۵٠، ش ۴١۶

ابن حجر عسقلانی (م ٨۵٢ ق) نیز در کتاب های خود، ایشان را یاد کرده است؛ برای نمونه در کتاب «تبصیر المنتبه» می نویسد: «من رؤساء فضلاء الشیعة فی أیام المقتدر». ١

زرکلی (م ١٣٩٩ ق) در «الأعلام» از مرحوم کلینی با وصف «فقیه و امامی» یاد می کند و او را یکی از بزرگان شیعه در بغداد می داند. ٢

از میان خاورشناسان غیر مسلمان هم می توان به سخنان «کارل پراکلمن» اشاره کرد که در کتاب خود می نویسد: «و فی اوائل القرن الرابع الهجری کان مجدد فقه الإمامیة، هو أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی الرازی». ٣

«دونالدسن داویت» نویسنده کتاب «عقیدة الشیعة» نیز معتقد است که مرحوم کلینی بلندمرتبه ترین فرد از میان نویسندگان کتب اربعه است. ۴

گرچه این سخنان، تنها گوشه ای از اعترافات دوست و دشمن به فضیلت و مقام شامخ مرحوم کلینی است، ولی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. ۵

طبقه حدیثی کلینی
آیت الله خویی در کتاب شریف «معجم رجال الحدیث» می نویسد: «نام محمد بن یعقوب کلینی در اسناد روایات بسیاری قرار گرفته که شمار آنها بالغ بر ١۵٣٣٩ مورد است».

ایشان سپس به نام اساتید، کلینی می پردازد و در برخی موارد، تعداد احادیثی که وی از آنها نقل فرموده را ذکر می کند. ۶در مورد اساتید کلینی و کسانی که کلینی از ایشان روایت نقل کرده، کتاب ها و مقالات فراوانی نوشته شده است؛ آیت الله خویی به ٣۵ نفر ٧و دکتر حسین علی محفوظ به 36 نفر اشاره می کنند. ٨اما در این میان، نویسنده کتاب «حیاة الشیخ الکلینی» با پژوهشی وسیع، نام و شرح حال مختصر ۴۵ نفر از کسانی که در ابتدای اسناد کلینی واقع شده اند را گردآوری کرده است که به نام تعدادی از آنان اشاره می شود: ٩

١). ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه، ج٢، ص ٧٣٧.

٢). زرکلی، الأعلام، ج٧، ص ١۴۵.

٣). کارل پراکلمن، تاریخ الأدب العربی، ج٣، ص ٣٣٩، به نقل از حیاة الشیخ الکلینی، ص ۴٢٨.

۴). دونالدسن داویت، عقیدة الشیعة، ص ٢٨٣ به نقل از: حیاة الشیخ الکلینی، ص ۴٢٨.

۵). برای مشاهده کلمات سایر اندیشمندان ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ٣٩٨ - ۴٢٨ و مجموعه مقالات عربی کنگره بین المللی کلینی، ج١، ص ٩٢و ٩٣؛ مقدمه دکتر حسین علی محفوظ بر کافی، ص ٢٠ - ٢٣؛ قیس آل قیس، الإیرانیون و الأدب العربی، ج٣، ص ٧۵ - ٩۶.

۶). ر. ک: آیت الله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج١٨، ص ۵٠ - ۵۵، ش ١٢٠٣٨.

٧). معجم رجال الحدیث، ج١٨، ص ۵۴.

٨). مقدمه حسین علی محفوظ بر کافی، ص ١۴.

٩). برای تفصیل بیشتر ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ١۶٣، - ٢٢٢. ابوعلی بن احمد بن ادریس اشعری قمی (م ٣٠۶ ق) بیش از پانصد روایت

احمد بن عبدالله قمی

علی بن حسین سعدآبادی ابوالحسن قمی

علی بن محمد بن عبدالله قمی (ماجیلویه)

محمد بن جعفر اسدی کوفی

ابوالعباس محمد بن جعفر رزاز کوفی

محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری

محمد بن عقیل کلینی رازی

حمید بن زیاد (م ٣١٠ ق)؛ ۴۵٠ حدیث (بنابر گزارش آیت الله خوئی)

داوود بن کورۀ
علی بن موسی کمندانی (قمی)، بیش از هفتصد حدیث (بنابر گزارش حیاة الشیخ الکلینی)

علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، صاحب تفسیر، ٧٠۶٨ روایت (بنابر گزارش مرحوم خوئی)

علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان رازی کلینی (دایی مرحوم کلینی)

محمد بن حسن صفار قمی، صاحب بصائرالدرجات (م ٢٩٠ ق)

محمد بن یحیی عطار اشعری قمی؛ ۵٠٧٣ روایت (بنابر گزارش مرحوم خوئی)

باید دانست که گاهی به جای یک نفر، جمع خاصی از اساتیدِ کلینی، روایتی را از طبقه پیشین خود نقل کرده اند که در این موارد مرحوم کلینی برای اختصار، از آن جمعِ مشخص، با عنوان «عدة من أصحابنا» یا «العدة» یاد می کند. برای مثال وقتی در سند روایتی آمده است: «عدة من أصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی.. . » مراد از عده، احمد بن ادریس اشعری، داوود بن کورۀ، علی بن ابراهیم قمی، علی بن موسی کمندانی و محمد بن یحیی عطار قمی است. [ix]

سفرهای علمی کلینی
١). رجال نجاشی، ص ٣۵۴، ش ٩۴٨.

٢). حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٧٧؛ مجموعه مقالات عربی کنگره کلینی، مقاله آیت الله سبحانی، ج١، ص ٩٣.

٣). مانند آیت الله سبحانی در مجموعه مقالات عربی کنگره کلینی، ج١، ص ٩۴.

۴). بنابر گزارش ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج۵۶، ص ٢٩٨.

۵). حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٧٣ - ٢٧٩.

شاهد دیگر این گفته، اعطای لقب «سلسلی بغدادی» به مرحوم کلینی است که نشان دهنده طول مدت اقامت ایشان در محل «باب السلسله» بغداد است؛ به گونه ای که از اهالی آن جا شمرده شده است. ١

تربیت شاگردان
تربیت شاگردان
از دیگر نشانه های عظمت ثقة الاسلام کلینی، تربیت شاگردان بزرگ و علمای عالی مرتبه ایست که خود منشأ خدمات و برکات بسیاری برای شیعه و جهان اسلام بوده اند. مشهورترین شاگردان مرحوم کلینی عبارتند از:

ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی، صاحب کتاب شریف کامل الزیارات، (م ٣۶٨ یا ٣۶٩)؛

ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق. م ٣٨١) از علمای بزرگ و یکی از محمدین ثلاث اول، صاحب تألیفات بسیار مهم، از جمله من لا یحضره الفقیه، معانی الأخبار، التوحید و عیون اخبار الرضا؛

حسین بن احمد مؤدّب، از اساتید شیخ صدوق؛

ابوالقاسم علی بن احمد بن محمد بن عمران دقاق، از اساتید شیخ صدوق؛

علی بن عبدالله بن ورّاق، از اساتید شیخ صدوق؛

محمد بن علی بن ماجیلویه، از اساتید شیخ صدوق؛

محمد بن عصام الکلینی، از اساتید شیخ صدوق؛

محمد بن موسی متوکل، از اساتید شیخ صدوق؛

احمد بن محمد بن علی کوفی، از اساتید سید مرتضی؛

ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانی، شاگرد برجسته و از نویسندگان و نسخه برداران کافی، معروف به «ابن ابی زینب»؛

ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبدالله صفوانی، شاگرد برجسته و از نسخه برداران کافی (م ٣۵٨) صاحب کتاب « الإمامة » که با قاضلی موصلی مباهله کرد. ٢

ابومحمد هارون بن موسی تلعکبری، از برجسته ترین و مورد اعتمادترین شاگردان کلینی؛

ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر (او غیر از طبری سنّی، صاحب تاریخ و تفسیر طبری و نیز غیر از طبری شیعی صاحب دلائل الأمامة است.)؛

١). عزیزالله عطاردی، مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت، تهران ١٣٧٣، ص ٧٠ و٧١.

٢). آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ج٢، ص ٣٣٣.

ابوغالب احمد بن محمد بن محمد زراری، از مشهور ترین شاگردان کلینی (م ٣۶٨)؛

ابوالفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی (م ٣٧٨) از شاگردان مشهور کلینی.

علاوه بر علمای شیعه، برخی از علمای اهل سنت نیز در مکتب کلینی، افتخار شاگردی دارند که از آن جمله می توان به علی بن محمد بن عبدوس کوفی و عبدالله بن محمد بن ذکوان اشاره کرد.

از طبقه و تاریخ وفات شاگردان کلینی فهمیده می شود که بیشتر آنها پس از سال ٣٠٠ هجری از محضر او فیض برده اند. ١

نگارش کتاب
یکی از مهم ترین ویژگی های علمای برجسته و آگاه، بصیرت و درک عمیق از نیازهای جامعه خود و حتی جوامع دیگر در سایر کشورها و سایر دوران هاست. نقل احادیث اهل بیت (علیهما السلام) و ژرف اندیشی در مضامین بلند آن، چنان بینشی به کلینی داده بود که علاوه بر تربیت شاگردان و محدثان بسیار، به ثبت و ضبط آثار و اخبار معصومین (علیهما السلام) پرداخت و صدقه ای جاری و میراثی جاودان از خود به یادگار گذاشت.

ایشان چندین کتاب در موضوعات گوناگون و به تناسب نیاز جامعه پدید آورد؛ گرچه غیر از کتاب شریف کافی، سایر آثار ایشان به دست ما نرسیده است.

١. کتاب تفسیر الرؤیا (تعبیر الرؤیا)
اشراف علمی مرحوم کلینی از تنوع و تعددِ کتاب های ایشان به خوبی آشکار می شود. یکی از کتاب هایی که در ردیف تألیفات کلینی شمرده شده، کتابی در تعبیر خواب با عنوان «تفسیر الرؤیا» یا «تعبیر الرؤیا» است. هرچند نجاشی در صحت انتساب این کتاب به کلینی تردید کرده، ولی سایر اندیشمندان، این انتساب را صحیح می دانند. ٢

٢. کتاب الدعاء
مرحوم آقابزرگ تهرانی در «الذریعة» از این کتاب نام می برد؛ چنان که کفعمی (م ٩٠۵) آن را از مصادر کتاب «البلد الأمین» خود شمرده است ٣.

١). برای اطلاعات بیشتر ر. ک: مقدمه دکتر حسین علی محفوظ بر کافی، ص ١٨-٢٠؛ حیاة الشیخ الکلینی، ص ٣۴٧-٣٩١ و الإیرانیون و الأدب العربی، ص ٨٢.

٢). ر. ک: الذریعة، ج۴، ص ٢٠٧، ش ١٠٣١ و ١٠۴٢؛ حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٨٩.

٣) الذریعة، ج٨، ص ١٨۵، ش ١٣٧.

٣. کتاب الرّد علی القرامطة

١). ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ١٨ - ۶٧.

٢). محمد قنبری، شناخت نامه کلینی و کافی، ج١، ص ٢٧٠.

٣). علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ٣۴٣.

۴). رجال نجاشی، ص ٢۶٧؛ فهرست شیخ طوسی، ص ١٣۵.

۵). رجال نجاشی، ص ٣٧٧، ش ١٠٢۶؛ فهرست شیخ طوسی، ص ٢١٠، ش ۶٠٢؛ الذریعة، ج١٠، ص١٠٣، ش ٢١٩.

کتاب الرسائل (رسائل الأئمه (علیهما السلام))
١). ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٨۶ و ٢٩٧.

٢). سیدعبدالعزیز طباطبائی، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص٣٨ به نقل از: شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ص٢٧١ و حیاة الشیخ الکلینی، ص٢٩٩.

٣). ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٩٩؛ شناخت نامه کلینی و کافی، ج١، ص ٢٧١.

۴). الذریعة، ج٧، ص ١٧٣، ش ٩٠٠.

۵). رجال نجاشی، ص ٣٧٧، ش ١٠٢۶.

۶). کافی یکی از کتب چهارگانه حدیثی شیعه است. سایر کتب اربعه عبارتند از: «من لا یحضره الفقیه» نوشته ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق/ م ٣٨١)؛ «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار» نوشته ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م ۴۶٠). نویسندگان کتب اربعه که همگی نام «محمد» و کنیه «ابوجعفر» دارند، به «محمدین ثلاث اول» مشهورند. (ر. ک: شناختنامه کلینی و کافی، ج١، ص ٣٨٢).

٧). رجال نجاشی، ص ٣٧٧، ش ١٠٢۶؛ شناختنامه کلینی و کافی، ج ١ ص ١۵٩.

کنند؛ کسانی که در پی فراگیری علوم دینی، عمل به روایات صحیح و دسترسی به سخنان واقعی رهبران دین هستند، از آن استفاده کنند و از سنت های پیامبر و فرایض خداوند آگاه شوند و آنها را به کار بندند. ١

بصیرت و ژرف نگری ثقة الاسلام کلینی از یک سو و دقت علمی ایشان از دیگر سو، باعث شد که نگارش الکافی، بیست سال به طول انجامد. بی جهت نیست که علی رغم تألیف صدها و هزاران کتاب در باب احادیث اهل بیت (علیهما السلام)، هنوز چون خورشید می درخشد و گذر زمان، گرد غربت بر چهره این کتاب ننشانده است.

تا امروز، بیش از هزار سال از زمانی که شیخ مفید (م ۴١٣) کتاب کافی را از ارزشمندترین و پرفایده ترین کتب شیعه دانست، می گذرد ٢و در این مدت، کمتر کسی از فقها و محدثان را می توان یافت که از این کتاب بهره نبرده و زبان به ستایش آن و نویسنده اش نگشوده باشد. برای نمونه، نجاشی در رجال خود می نویسد:

در مسجد لؤلؤی که متعلق به نفطویه نحوی بود رفت و آمد داشتم و قرآن را بر او تلاوت می کردم و می دیدم گروهی از علمای شیعه مشغول قرائت کتاب کافی بر احمد بن احمد کوفی کاتب بودند. ٣

شهید اول (م ٧٨۶) و محقق کرکی (م ٩۴٠) معتقد بودند که این کتاب بی نظیر است ۴و ملا محسن فیض کاشانی (ت ١٠٩١ ق) و علامه مجلسی (ت ١١١١ ق)، آن را برترین، مطمئن ترین و کامل ترین کتاب از بین کتب اربعه می دانند. ۵مهم ترین مزایای کتاب کافی عبارتند از:

١). مقدمه الکافی، ج ١، ص ٨.

٢). شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص ٢٧.

٣). رجال نجاشی، ص ٣٧٧، ش ١٠٢۶.

۴). بحار الانوار، ج ١٠۵، ص ۶٣؛ مقدمه حسین علی محفوظ بر کافی، ص ٢٧.

۵). فیض کاشانی، الوافی، ج ١، ص ۵.

نزدیک بودن مؤلف به عصر ائمه (علیهما السلام)، درک غیبت صغری، دسترسی به اصول چهارصدگانه و درک محضر شاگردان ائمه (علیهما السلام)؛

نقل روایاتی از معصومین (علیهما السلام) با سه واسطه؛ ١

اهتمام به نقل کامل سلسله سند، مگر در موارد نادر و رعایت امانت در نقل سلسله سند؛

نقل یک روایت با اسناد مختلف (تنوع طرق سندی)؛

رعایت امانت در نقل روایت و اهتمام به ذکر نص حدیث و پرهیز از نقل به معنا (دقت فراوان و تحسین برانگیز در ضبط صحیح روایت)؛

جامعیت کافی نسبت به مباحث عقیدتی، فقهی و اخلاقی در مقایسه با سایر کتب اربعه؛

پرهیز از گردآوری اخبار متعارض و اکتفا به احادیثی که مطابق عنوان باب است؛

بیان موضع در قبال برخی روایات متعارض و تبیین مخالفت آنها با اجماع، حتی در صورت صحت سند؛

آوردن روایات مشتمل بر قواعد کلی درایة الحدیث در اول کتاب به منظور ارائه معیار برای تشخیص روایات تقیه از غیر تقیه؛

شرح و بیان برخی از احادیث، البته به گونه ای که هرگز با متن احادیث اشتباه نشود؛

بیان پاره ای از دیدگاه های فقهی، کلامی و فلسفی خود در ابتدای برخی ابواب؛

ترتیب منطقی ابواب و روایات (ابتدا مباحث معرفت شناختی عقل، جهل و علم، سپس مباحث خداشناسی و امام شناسی، سپس فروع دین و در نهایت مباحث اخلاقی، سبک زندگی معصومین (علیهما السلام) و.. . )؛

عنوان بندی عالمانه ابواب و انتخاب عناوین کوتاه و گویا؛

چینش احادیث هر باب از روشن و مبین و صحیح السند به مجمل و مبهم و ضعیف السند. ٢

برخی از دانشمندان و پژوهشگران مدعی شده اند یکی از مزایای کافی این است که شمار

١). این روایات که به «ثلاثیات» مشهور است، توسط آقای امین ترمس عاملی در کتاب «ثلاثیات الکلینی و قرب الاسناد» گردآوری شده است.

٢). در مورد ویژگی های کافی ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ٣٢٧-٣٣٩، مقدمه حسین علی محفوظ بر کافی، ص ٢٨، شناختنامه کلینی و کافی، ج ١، ص ٣۵١، ٣٩۴، ۴٨٨، ۵٠٢.

روایات آن به تنهایی، بیش از مجموع روایات صحاح ستّه است، ولی مرحوم مدیرشانه چی این ادعا را رد کرده اند. ١

درباره شمارِ روایات کافی، نظرات گوناگونی ارائه شده که طبق نقل مشهور، ١۶١٩٩ حدیث است، ولی استاد غفاری، تعداد صحیح را ١۵١٧۶ حدیث می داند ٢که البته با شماره گذاری چاپ دارالحدیث (15413)، 237 مورد اختلاف دارد. ٣از این میان، بنابر مشهور و طبق تقسیمات حدیثی متأخرین، ۵٠٧٢ حدیث صحیح، ١۴۴ حدیث حسن، ١٧٨ یا ١١١۶ یا ١١١٨ حدیث مؤثق، ٣٠٢ حدیث قوی و ٩۴٨۵ حدیث ضعیف است. ۴

مرحوم کلینی این تعداد روایت را در ضمن تقسیماتی، تنظیم و تبویب کرده اند. در تقسیم اول، کافی سه بخش عمدۀ اصول، فروع و روضه دارد. بخش های اصول و فروع، خود به کتاب هایی تقسیم شده است. برای مثال بخش اصول، شامل کتاب های عقل، فضل علم، حجت و.. . و بخش فروع شامل کتاب های طهارت، صلاة و.. . هستند.

در شمارش تعداد این کتاب ها نیز اختلافاتی وجود دارد؛ مثلا شیخ طوسی تعداد آنها را ٣٠ کتاب و نجاشی ٣١ کتاب می داند؛ اما بیشتر متأخرین تعداد آنها را بین ٣۴ و ٣۵ کتاب شمرده اند. ۵

هرچند در هیچ منبعی به تاریخ و محل نگارش کتاب کافی اشاره مستندی نشده و تنها چیزی که مسلم است، تلاش بیست ساله کلینی برای تألیف کافی است، ۶ولی

١). شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ص ۴٨٨ به نقل از: تاریخ حدیث.

٢). همان، ص ۴٨۵ به نقل از تاریخ حدیث.

٣). نویسنده حیاة الشیخ الکلینی، تعداد احادیث اصول کافی را ٣٨٨١، فروع ١١٠٢١ و روضه ۶٠۶ حدیث می داند که جمعا ١۵۵٠٨ حدیث می شود.

۴). ر. ک: شناختنامه کلینی و کافی، ج ١، ص ٢۴٣ و ٢۴۴، ٣۶١، ۴١۶ و۴٨۵.

۵). در این باره ر. ک:). شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ص ۴٨٢، به نقل از: تاریخ حدیث.

۶). رجال نجاشی، ص ٣٧٧.

به نظر می رسد هجرت کلینی از ری به قم و سپس بغداد و سایر شهرها، بی ارتباط با تألیف این کتاب نبوده؛ چراکه بخش اعظم احادیث آن را از اساتید خود در قم، بغداد و کوفه گرد آورده است. ١بدین ترتیب می توان احتمال داد که نگارش کافی به دهه های پایانی عمر شریف مرحوم کلینی مربوط می شود.

در مورد اعتبار روایات کافی بحث های فراوانی صورت گرفته که در سه دیدگاه عمده خلاصه می شود:

الف) دیدگاه افراطی عده ای از اخباریان مثل استرآبادی و ملاخلیل قزوینی که می گویند: تمام روایاتِ آن قطعی الصدور است. (مشابه دیدگاه برخی از عامه در مورد صحاح سته).

ب) دیدگاه اخباریان میانه رو که به صحت روایات کافی اعتماد و اطمینان دارند.

ج) دیدگاه بیشتر فقها، محدثان و اصولیان که گفته اند: باید روایات کافی را از نظر سند و دلالت با معیارهای علوم رجال و درایه سنجید. ٢

گفتنی است از میان کتب اربعه حدیثی شیعه، کافی بیشترین اقبال را در میان علما و دانشمندان دوره های مختلف داشته و این امر از اهتمام ایشان به نشر، شرح، حاشیه نویسی و ترجمه احادیث این کتاب، به خوبی آشکار است. مرحوم آقابزرگ تهرانی (م ١٣٨٩ق) در موسوعه بزرگ خود به نام «الذریعة الی تصانیف الشیعة»، از 9 شرح و 21 حاشیه برای کافی نام می برد. ٣مهم ترین شروح کافی عبارتند از:

- شرح فیلسوف شهیر جناب صدرالمتألهین (م١٠۵٠ق)، از ابتدا تا اندکی از کتاب الحجه در ۴ جلد؛

- شرح ملاصالح مازندرانی، داماد مجلسی اول (م١٠٨١ق)، بخش اصول و روضه کافی در ١٢ جلد؛

- شرح علامه محمدباقر مجلسی (م ١١١١ق) به نام «مرآة العقول»، تنها شرح کامل در 26 جلد. ۴

١). برای نمونه: تنها حدود ٧٠۶٨ روایت را از استاد بزرگوار خود علی بن ابراهیم قمی نقل کرده است. معجم رجال الحدیث، ج ١٨، ص ۵۴.

٢). در این زمینه ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج ١، ص ٨٧ - ٩٢ و حیاة الشیخ الکلینی، ص ٣١١ - ٣٢٧.

٣). شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ص ۴٨٩ به نقل از: الذریعة.

۴). برای اطلاعات بیشتر در مورد شروح و حواشی کافی ر. ک: سید محمدحسین حسینی جلالی، فهرس التراث، ج ١، ص ٣٧۶؛ مقدمه دکتر محفوظ بر کافی، ص٣٠ - ٣٨؛ شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ص ١۶٣، ١٩۵، ۴٨٩ و ۵٠۶؛ همچنین کتاب شناسی کلینی و کتاب کافی، ص ٢٧.

غروب آفتاب حدیث
تقریبا همزمان با وفات جناب محمد بن علی سمری، آخرین نایب خاص امام زمان (عج) و پایان یافتن دوران غیبت صغری، آفتاب عمر شریف ثقة الاسلام کلینی نیز غروب کرد و نه تنها جهان تشیع، بلکه جهان اسلام را در سوگ خود نشاند. بر اساس گزارش نجاشی و دیگران، دانشمند برجسته و نقیب طالبیین در بغداد، جناب سید محمد بن جعفر حسنی، مشهور به «ابو قیراط» (م ٣۴۵) بر پیکر مطهرش نماز گذارد. ١

در مورد تاریخ وفات مرحوم کلینی نیز دو یا سه قول وجود دارد:

١. قول اول (شعبان سال ٣٢٨): از بین دانشمندان شیعه: شیخ طوسی (م ۴۶٠) در الفهرست، ابن طاووس حلی (م ۶۶۴)، علامه حلی (م ٧٢۶) در الخلاصه، ابن داود حلی (م ٧۴٠) در رجال، پدر شیخ بهایی (م ٩٨۴) در وصول الاخیار، صاحب اعیان الشیعه (م ١٣٧٢ ق) و صاحب قاموس الرجال. از بین دانشمندان عامه: ابن ماکولا (م ۴٧۵) در اکمال الکمال، ابن عساکر (م ۵٧١) در تاریخ دمشق، ابن اثیر جزری (م ۶٣٠) در الکامل فی التاریخ، ذهبی (م ٧۴٨) در سیر اعلام النبلاء و ابن حجر (م ٨۵٢) در لسان المیزان این قول را پذیرفته اند.

٢. قول دوم (شعبان سال ٣٢٩): از بین دانشمندان شیعه: نجاشی (م۴۵٠ یا ۴۶٣) و شیخ طوسی (م ۴۶٠) در کتاب رجال، شیخ بهایی (م ١٠٣١ ق) در الوجیزه، محدث قمی (م ١٣۵٩ ق) در فوائد الرضویه و الکنی والالقاب، دکتر محفوظ در مقدمه کافی و استاد علی دوانی. از میان علمای عامه: ابوالفداء (م ٧٣٢) در المختصر و اسماعیل پاشا بغدادی (م ١٣٣٩ ق) در هدیة العارفین این قول را اختیار کرده اند.

١). رجال نجاشی، ص ٣٧٧.

٣. قول سوم (سال ٣٣٠): این قول را تنها جناب شیخ بهایی در الوجیزه و البته با تردید بیان فرموده اند.

با توجه به تصریح صولی (م ٣٣۵) معاصر کلینی در کتاب «اخبار الراضی»، همچنین نزدیک تر بودن عصر شیخ طوسی و نجاشی به عصر مرحوم کلینی و اشراف بهتر ایشان بر تاریخ محدثان و دانشمندان شیعه نسبت به سایرین، باید تاریخ صحیح وفات مرحوم کلینی را نیمه شعبان ٣٢٩ قمری برابر با اردیبهشت ٣٢٢ شمسی و ٩۴١ میلادی دانست. ١

نکته قابل توجه این که نجاشی در توصیف سال وفات کلینی، از آن به «سنة تناثر النجوم» یا سال فرو ریختن ستاره ها تعبیر کرده، ولی مرحوم شوشتری به کار بردن این تعبیر را در مورد سال ٣٢٩ هجری صحیح نمی داند و معتقد است حادثه تناثر نجوم در سال ٣٢٣ بوده است. ٢

اما از آن جا که وفات پدر گرامی شیخ صدوق نیز در سال ٣٢٩ هجری بوده و نجاشی در آن مورد هم همین تعبیر را استفاده کرده و همچنین این سال مقارن با وفات علی بن محمد سمری، آخرین نایب خاص امام زمان (عج) و آغاز غیبت کبری است، این احتمال را می توان در نظر گرفت که سال مذکور به علت وفات تعدادی از بزرگ ترین دانشمندان شیعه، مجازا به «سال فرو ریختن ستاره ها» مشهور شده و ربطی به واقعه ای که در اثر حمله قرامطه به حجاج بیت الله الحرام و دزدیدن حجر الاسود روی داد، ندارد. ٣

مدفن کلینی
بنا بر آنچه برخی از قدما دربار محل دفن کلینی گفته اند، پیکر پاک ایشان، در مقبره جنوب غربی بغداد (منطقه باب الکوفه) و نزدیک نهر «الصراة الطائی» به خاک سپرده شد.

١). در این باره ر. ک: شناخت نامه کلینی و کافی، ج ١، ٩٧؛ مقدمه دکتر محفوظ بر الکافی، ص ۴٠، حیاة الشیخ الکلینی، ص ١۴٢ - ١۴۵.

٢). قاموس الرجال، ص ۶۶٠، به نقل از: کامل ابن اثیر، ج ٨، ص ٣١١. صاحب لؤلؤة البحرین نیز می نویسد: علت این نام گذاری این است که در آن سال، مردم شاهد بارش شهاب از آسمان بودند. (پاورقی ملاخلیل قزوینی در الشافی، ج ١، ص ٨١، به نقل از لؤلؤة البحرین، ص ٣٨۴. همچنین ر. ک: نورالدین الحلبی، السیرة الحلبیة، ج١، ص ٣۴۴)

٣). چنان که خود صاحب لؤلؤة البحرین و دیگران این احتمال را داده اند. ر. ک: مقدمه سید محمدباقر موحد ابطحی بر الامامة والتبصرة، ص٣٠؛ بحارالانوار، ج ۵٨، ص ٢٣٣؛ سید نعمةالله جزایری، ریاض الابرار، ج٢، ص ۶۶ و حیاة الشیخ الکلینی، ص ١۴٧.

نجاشی (م ۴۵٠ یا ۴۶٣ق)، شیخ طوسی (م۴۶٠ق) و ابن ماکولا (م۴٧۵ق) از ابن الحاشر احمد بن عبدالواحد، معروف به «ابن عبدون» (م۴٢٣ق) نقل می کنند که وی قبر مرحوم کلینی را می شناخته و آن را در حالی کنار صراة الطائی زیارت کرده که بر سنگ کهنه قبر، نام و نسب کلینی، نقش بسته بوده است.

بسیاری از دانشمندان از جمله مجلسی اول، شیخ یوسف بحرانی، سید بحرالعلوم، شیخ عبدالنبی کاظمی، سید محمدباقر خوانساری، علامه محمدمهدی قزوینی، سید محمد اصفهانی کاظمی و دیگران، محل قبر شریف را شرق بغداد (منطقه الرصافه)، در مسجد الآصفیه (الصفویة قدیم)، نزدیک پل مأمون (جسر العتیق قدیم) و مدرسه «المستنصریه» می دانند ١که برخی مانند علامه مجلسی اول، از آن محل با نام «مولوی خانه» یاد می کنند. ٢

محمد حرزالدین در کتاب «مراقد المعارف» می نویسد:

آرامگاه کلینی در سمت باب الکوفه بغداد در منطقه الرصافه بوده و در مسجد الصفویه - که بعدها در دوران تسلط عثمانی ها از روی غرض ورزی [و به علت دشمنی سلاطین عثمانی با شیعیان و صفویان] نام آن به «الآصفیه» تغییر داده شد - قرار دارد. همچنین آن مکان به نام «تکیه مولویه» مشهور است. مقبره ثقة الاسلام کلینی، مشرف بر رودخانه دجله، بنایی آباد و بلند، نزدیک مدرسه المستنصریه است. ٣

وی در ادامه، دیدار خود از این مکان را در سال ١٣٠۵ق چنین توصیف می کند:

ورودی مقبره، در انتهای مسجد و دیوار به دیوارِ بازارِ پشتِ آن بود. صندوقی فرسوده و احتمالا گران بها روی قبر قرار داشت و بالای آن، گنبد سفید رنگ بزرگی دیده می شد که به خاطر قدمت، در آستانه فروریختن بود. از دیوار کنار قبر، پنجره ای آهنی به سوی بازار وجود داشت که رهگذران می توانستند از بیرون، مقبره را ببینند و برای قرائت فاتحه، لحظاتی کنار پنجره بایستند.

او به قبر دیگری در کنار قبر کلینی نیز اشاره می کند و آن را به نویسنده «کنز الفوائد»، محمد بن علی کراجکی (م۴۴٩ ق) نسبت می دهد. البته گفتنی است که بر اساس سایر منابع و به استناد گزارشات شاهدان عینی، این قبر منسوب به حارث بن اسد محاسبی (یکی از عرفای قرن سوم) است.

١). تحقیقات جغرافیایی دکتر مصطفی جواد و تصریحات اندیشمندانی مثل دکتر حسین علی محفوظ و دیگران نشان می دهد که آرامگاه کلینی طبق قول اول (باب الکوفه) در منطقه کرخ (جنوب غربی بغداد) و طبق قول دوم (جامع الآصفیه) در منطقه الرصافه (شرق بغداد) قرار دارد.

٢). مقدمه استاد محفوظ بر الکافی، ص ۴٠ - ۴٢.

٣). محمد حرز الدین، مراقد المعارف، ص

امروزه قبر موجود در مسجد الآصفیه، نماد مزار و مدفن ثقة الاسلام کلینی است و شایسته نیست که این اختلاف، سبب بی اعتنایی به آن شود؛ زیرا سیره علمای بزرگ شیعه در طول قرن ها، بزرگداشت و زیارت این مکان به عنوان آرامگاه مرحوم کلینی بوده و بی توجهی به آن، جرأت یافتن دشمنان شیعه نسبت به نابودی آثار تشیع را در پی خواهد داشت.

آنچه به خوبی بیانگر اهتمام علما به گرامی داشت این مقبره است، موج اعتراضات و محکومیت های ایشان نسبت به تخریب این آرامگاه در دوران اشغال عراق توسط انگلیسی هاست. افزون بر این، اتفاق عجیبی که در دوران عثمانی، هنگام نبش این قبر افتاد، عظمت صاحب قبر و لزوم بزرگداشت آن را به روشنی نشان می دهد که در ادامه به بیان آن ماجرا می پردازیم:

مرحوم شیخ یوسف بحرانی در ترجمه مرحوم کلینی، از مرحوم سید هاشم بحرانی داستان عجیبی نقل کرده است:

یکی از علمای مورد اعتماد معاصر حکایت کرد که یکی از حاکمان بغداد، بنای قبر مرحوم کلینی را دید، [از همراهانش] پرسید که این قبر متعلق به کیست؟ گفتند: یکی از شیعیان. فورا دستور داد تا آن را تخریب و قبر را نبش کنند. وقتی قبر را گشودند، ناگهان جسد صاحب قبر که در کفن پیچیده و سالم بود نمایان شد؛ در حالی که کودکی نیز کنار او آرمیده بود! با دیدن این صحنه، دستور داد تا قبر را بپوشانند و قبه ای بر فراز آن بنا کنند. اما بر اساس نوشته یکی از علما - گویا سید نعمة الله جزایری - سبب این مسئله

چنین بوده: وقتی حاکم وقت، شدت علاقه و اهتمام مردم به زیارت امام موسی کاظم (ع) را دید، از روی تعصب، تصمیم به تخریب قبر مطهر امام گرفت و گفت: اگر چنان باشد که شیعیان گمان می کنند، هم اکنون او (امام کاظم (ع)) در قبر وجود دارد و اگر چنین نباشد، مردم را از زیارت ایشان منع می کنیم. به او گفتند: قبر محمد بن یعقوب کلینی، یکی از علمای بزرگ و مشهور شیعه، در همین نزدیکی است. [برای آزمودن عقیده شیعیان] می توانی قبر او را تخریب کنی. وقتی قبر کلینی را شکافتند، با کمال تعجب بدن مطهرش را دیدند که گویا تازه دفن شده است. به همین سبب دستور داد تا بارگاهی بر فراز آن احداث کنند [و از جسارت به مضجع شریف امام کاظم (ع) منصرف شد]. ١

والسلام علیه یوم ولد یوم یموت و یوم یبعث حیا

 

[i] طوسی، الغیبه، ص ٢٩٠-٢٩٣.

[ii] مقدمه دکتر حسین علی محفوظ بر الکافی، ص ١٠، به نقل از ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج ۵، ص ۴٣٣؛ میرزا محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ص ۵۵١؛ رجال نجاشی، ص ٢۶۶؛ خلاصة الأقوال، ص ١١، البته اختلاف زیادی میان محققان در مورد ضبط کلمه «کلین» و تعیین محل آن وجود دارد. ر. ک: مقدمه دکتر حسین علی محفوظ بر الکافی، ص ٩-١٣ و حیاة الشیخ الکلینی، ص ١٢١-١٢٨.

[iii] الفوائد الرضویة، ج٢، ص ١٠٠٩؛ حیاة الشیخ الکلینی، ص ١٢٢؛ سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج١٠، ص ٩٩.

[iv] حیاة الشیخ الکلینی، ص ١٣۶ و ١٣٧.

[v] منسوب به ری که امروزه به نام «شهرری» در جنوب تهران شناخته می شود و مرقد مطهر جناب عبدالعظیم حسنی و مرحوم شیخ صدوق در آن قرار دارد. شاید این لقب به این سبب باشد که کلین از توابع ری بوده است.

[vi] قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج١، ص ۴۵٢.

[vii] در اجازه خود به ملا صفی الدین قمی در سال ١٠١۵ ق. ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج١٠۶، ص ١۴٧، چاپ بیروت؛ شیخ بهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، ص ٧.

[viii]برای نمونه ر. ک: سید بن طاووس، فرج المهموم، ص ٨۶؛ همو، کشف المحجة، ص ١۵٩؛ بحارالانوار، ج١٠٧، ص ٧٠.

[ix] برای اطلاعات بیشتر در این مورد ر. ک: حیاة الشیخ الکلینی، ص ٢٢۵ - ٢۴٨؛ کاظم مدیرشانه چی، تاریخ حدیث، تهران سمت ١٣٧٧، ص ١٢٢.

نظر شما