موضوع : پژوهش | مقاله

نگاهى به نجف اشرف در سال ١٣۵۶ق (١٩٣۵م)

مجله  فرهنگ زیارت  مهر ماه سال 1390 شماره 12 و 13 

نویسنده : حسین‌على محفوظ
حسین‌على محفوظ/مترجم: حسین ریحانیى

استاد حسین‌على محفوظ (١٣۴۴ - ١۴٣٠ق) ادیب و پژوهشگر عراقى و از دانشمندان به‌نام شیعه است. خاندان وى در علم و فقاهت در عراق و لبنان شناخته شده بودند. او تحصیلات عالى را در عراق آغاز کرد و سپس به ایران آمد و دانشنامه دکترى خود را در رشته ادبیات فارسى از دانشگاه تهران گرفت. حسین محفوظ در بسیارى از کنگره‌هاى علمى، ادبى و شرق‌شناسى شرکت جست و در کنگره هزاره شیخ مفید در قم، در فروردین ١٣٧٢ شمسى و پس از آن در همایش کتاب سال ولایت در قم حضور یافت. او کتابخانه معتبرى در کاظمین بنیاد نهاد و ده‌ها اثر مکتوب از وى برجاى مانده است. در دهمین دوره کتاب سال ولایت، از تلاش‌هاى برجسته استاد محفوظ تقدیر شد. این نوشتار، ترجمه‌اى از مقاله وى مندرج در موسوعه عتبات مقدسه است که تقدیم مى‌گردد.

درآمد

نجف اشرف که بر بالاى یک بلندى قرار گرفته و زمینى شنى و نرم دارد، از دو جهت شمال و شرق، بر سرزمینى به نام «وادى‌السلام» سایه افکنده؛ جایى که مملو از قبور مؤمنین و بزرگانى است که در آن‌جا خفته‌اند و تعدادشان از صدها هزار گذشته است. گنبد طلایى حرم امیر مؤمنان على (ع) چشم هر مسافرى را از دور نوازش مى‌دهد. این گنبد زرّین، به قدرى جلال و جبروت و هیبت دارد که در رفعت و والایى، شانه به شانه آسمان ایستاده است.

نجف سرزمینى با قدمت چندهزار سال، اعتبار و شهرت عالم‌گیرش از وقتى بود که مولى‌الموحّدین قدم مبارک خویش را بر این سرزمین نهاد و پیکر آسمانى‌اش در این تربت به امانت سپرده شد و این خاک، تمام قدس و برکت خویش را مرهون این مرد آسمانى است.

مرقد مطهّر امیر مؤمنان (ع) ده‌ها سال مخفى بود تا از تعرّض و سوء قصد خوارج ایمن باشد؛ امّا در دوره امامت امام صادق (ع) توسط ایشان آشکار گردید و سیل خروشان ارادتمندان حضرتش را به سوى خود کشاند.

این حرم در قرن چهارم هجرى به اوج شکوه و عظمت خود رسید. «عضدالدوله بُویهى» در جمادى‌الاول سال ٣٧١ قمرى (برابر با ٩٨١م) این حرم مطهر را زیارت کرد و براى استحکام بنا و نوسازى قسمت‌هایى از آن، هزینه بسیار صرف کرد. کم‌کم صاحبان صنایع و حِرَف خود را به این سامان رساندند و عمران و آبادى و پیشرفت را با خود به ارمغان آوردند.

با رونق نسبى اقتصادى و فراهم شدن اندک امکانات مادى، نوبت طالبان علم و فضیلت بود که راهى این دیار شوند. رونق علم در این شهر به جایى رسیده است که امروزه نجف اشرف در عراق را با الازهر شریف در مصر مقایسه مى‌کنند. دانشگاه الازهر سالیان مدیدى در دست شیعیان فاطمى بود که آن را «جامعة الزهرا» مى‌خواندند؛ اما با مسلط شدن اهل سنت بر این دانشگاه، آن را الازهر نامیدند.

هر سال تعداد چشم‌گیرى از فضلا و علما و صاحبان فکر و اندیشه، با درجه اجتهاد از این حوزه بزرگ علوى فارغ‌التحصیل مى‌شوند؛ کوله‌بارى از علم و تقوا با خود برداشته و به شهرهاى‌شان بازمى‌گردند و سکّان‌دار هدایت مردم و تربیت ایشان مى‌گردند.

هواى نجف در تابستان گرم و سوزان و در زمستان سرد و شکننده است. در تابستان‌ها مردم از حرارت شدید آفتاب، به سرداب‌ها پناه مى‌برند؛ سرداب‌هایى که متوسّط عمق‌شان ٢٠ متر است. برخى از مردم نیز به باغاتى که در فاصله دو کیلومترى نجف است، مى‌روند.

جمعیت نجف در سال ١٣۵۶ قمرى نزدیک به پنجاه‌ هزار نفر بوده است. خیابان‌هایى منظم و بناهایى زیبا و مرتفع، بازارهایى عریض و پاکیزه، به‌ویژه بازار بزرگ که از دیوار شرقى شهر تا صحن علوى کشیده شده است. این بازار اصلى در یک خط مستقیم قرار گرفته و هر کس که در کنار دیوار شهر بایستد، در انتهاى بازار، حرم مطهر امیرمؤمنان (ع) را به آسانى خواهد دید.

در آن سال‌ها سه مدرسه دولتى و سه مدرسه خصوصى و تعداد بسیارى مدرسه دینى و مسجد در نجف وجود داشت. در بیشتر خانه‌ها مقبره‌هاى خصوصى (خانوادگى) وجود داشت و در بیشتر آن‌ها بزرگانى از اهالى علم و فضیلت آرمیده بودند.

آنچه در آن سال‌ها موجب نگرانى مردم بود، دورى نجف از فُرات و کم‌آبى این شهر بود؛ در حالى که آب لازمه آبادانى و حیات است. براى جبران این کم‌آبى، کانال‌هاى فراوانى براى رساندن آب به شهر حفر شد؛ ولى این مقدار جواب‌گوى مردم نجف نبود، چه رسد به زائرین این بارگاه نورانى و مسافرین. آمارهاى رسمى حکایت از آن دارد که متوسط تعداد زائرین نجف در سال، بیش از نیم‌میلیون نفر بوده است. در تاریخ داستان‌ها و حکایت‌هاى فراوان و عجیبى از کوشش ایرانى‌ها براى آب‌رسانى به نجف و روستاهاى اطراف آن نقل شده است که سرانجام این تلاش‌ها در سال ١٣۵۶ قمرى به ثمر نشست و آب آشامیدنى از طریق لوله‌کشى، از کوفه تأمین شد.

محمدحسین‌خان، صدراعظم فتحعلى‌شاه در سال ١٢٣٢ قمرى براى مقابله با حمله وهّابى‌ها به نجف اشرف، گرداگرد این شهر دیوارى کشید که البته بارها به منظور توسعه شهر، این دیوار تخریب و بازسازى شد. البته امروزه هیچ اثرى از آن نیست. این دیوار چهار دروازه اصلى با نام‌هاى مختلف داشت. دروازه‌اى به کوفه باز مى‌شد به نام «دروازه کبیر» ؛ دیگرى به کربلا باز مى‌شد به نام «دروازه صغیر» ؛ سومى به باغات باز مى‌شد به نام «دروازه ثلمه» و درب چهارم «حُوَیش» نام داشت. کسى که از بالا به این دیوار مى‌نگریست، آن را به شکل شیرى خفته مى‌دید.

شهر نجف نام‌هاى دیگرى نیز دارد؛ مثل «مشهد» یا «غرىّ» . این شهر را نجف نامیدند، چون در مکان مرتفعى قرار گرفته و نجف در لغت به معناى زمین مرتفع آمده است. به آن مشهد مى‌گویند، چون مرقد امیرمؤمنان على (ع) در آن‌جا واقع شده و به طور کلى مراقد اهل‌بیت (علیهم السلام) را مشاهد مشرّفه و مشهد مى‌نامند. امّا علت نام‌گذارى به غرىّ نیز این است که خاک این سرزمین مایل به رنگ سفید است و غرىّ در لغت به معناى درخشنده و سفید است. یاقوت حموى نیز در «معجم البلدان» حکایتى درباره علت نام‌گذارى نجف به غرىّ نقل مى‌کند. نام دیگر نجف «ذکوات بیض» است. این نام‌گذارى به سبب مجاورت با کوهى به همین نام بوده است.

 

در سه کیلومترى نجف منطقه «ثویه» واقع شده است. ثویه محلى براى خاک‌سپارى قریشى‌ها بوده، اما امروزه متروکه شده و تنها مرقدى که در آن معین و پیداست، مرقد کمیل بن زیاد، یار بامعرفت امیرمؤمنان على (ع) است.

مرقد امیرمؤمنان على (ع) تقریباً در وسط شهر نجف اشرف واقع شده است؛ مرقدى که در صحنى مستطیل شکل قرار گرفته و شکوه و عظمت را با عالى‌ترین جلوه‌هایش به نمایش گذاشته است. این حرم شریف در دو طبقه ساخته شده و ارتفاع دیوار آن به ٣۵ متر، طول صحن ٨٢ متر و عرض آن ٧٧ متر مى‌باشد. در هر ضلع چهار ایوان است که هرکدام چهارده حجره دارد و در هر حجره، دست‌کم مرقد یکى از بزرگان قرار گرفته است. در طبقه دوم نیز حجره‌ها و ایوان‌ها به همین شکل ساخته شده‌اند.

تمام کف صحن از مرمر سفید پوشیده شده و داراى پنج درب است. دیوار با کاشى و آجر تزئین شده است. در حواشى بالاى دیوار، آیات قرآن با خط بسیار زیبایى نگاشته شده و خودنمایى مى‌کند.

در ضلع شرقى حرم، ایوان طلا قرار گرفته که ۴٠ متر ارتفاع و ۴۵ متر عرض دارد و مسقف است. در دو طرف ایوان طلا دو گلدسته قرار دارد که برخلاف سایر گلدسته‌ها که پایه‌شان در پشت بام است، این گلدسته‌ها تا زمین صحن دیده مى‌شوند و هر کس که وارد حرم مى‌شود، با دیدن این ایوان و گلدسته‌ها ابهّت و در عین حال مظلومیت امیرمؤمنان (ع) را کاملاً احساس مى‌کند و گویى در و دیوار بر مظلومیّت حضرت مى‌گرید.

نادرشاه در سال ١١۵۶ قمرى ایوان و گلدسته‌ها را طلاکارى کرد. از این رواق کوچک مى‌توان به رواق اصلى مسقف وارد شد. دیوارها و سقف آیینه‌کارى شده است. این رواق داراى چهار درب است که دو درب نقره‌کارى شده به نام‌هاى «کبیر» و «مراد» و دو درب از چوب ساج است به نام «باب الرحمه» .

شب‌ها تا صبح، شمع‌ها و گردسوزها روشنند. دیوار داخلى رواق با کاشى منقوش پوشیده و آیینه‌کارى شده و زمین هم با مرمر آبى کف‌پوش است.

ضریح مقدس در وسط رواق اصلى از دو لایه شبکه فلزى ساخته شده؛ یکى از نقره سفید که لایۀ بیرونى است و یکى از پولاد که لایه درونى است. شبکه بیرونى، مزین به آیات قرآن، همراه با ابیاتى از ابن ابى‌الحدید معتزلى در توصیف امیرمؤمنان على (ع) است.

در هر یک از پایه‌هاى چهارگانه، ستونى از طلاى خالص وجود دارد که قطر آن به نیم‌متر مى‌رسد. چارچوب پولادین داخلى نیز با چوب مرصّع که برخى از آیات قرآن کریم بر آن نقش بسته، محکم شده است و درون ضریح هم صندوق مطهّر قرار دارد.

بالاى ضریح قندیلى با زنجیز طلاى خالص آویزان شده و گنبدى بزرگ برفراز حرم مطهر ساخته شده که از ابتدا تاکنون هشت بار تعویض شده است.[1]

موزه حرم مطهّر على (ع)

گنجینه‌اى ناب از اشیاء نادر و تحفه‌هاى کمیاب و جالب که حقیقتاً منحصر به فرد است.[2]

فهرستى از مهم‌ترین مدارس دینى نجف

مدرسه صدر، مدرسه شیخ مهدى، مدرسه قوام، مدرسه سلمیه، مدرسه ایروانى، مدرسه قزوینى، مدرسه بادکوبه، مدرسه هندى، مدرسه شربیانى، مدرسه حاج میرزاحسین خلیلى، مدرسه آخوند خراسانى، مدرسه بُخارى، مدرسه سیدکاظم یزدى. [3]

فهرستى از مهم‌ترین مساجد و تکایاى نجف

مسجد شیخ انصارى، مسجد بیت‌الامیر، مسجد بکتاشیه، مسجد ترک، مسجد جواهرى، مسجد سیدهاشم، مسجد حنّانه، مسجد خضراء، مسجد زین‌العابدین، مسجد شوشتریه، مسجد طریحى، مسجد شیخ طوسى، مسجد عمران، مسجد غرىّ، مسجد کاشف‌الغطاء، مسجد کمیل، تکیه مقام مهدى و تکیه و مرقد هود و صالح.[4]

 

[1] دلیل المحکمة العراقیة، ص ٩۵.

[2] الدلیل العراقى الرسمى، ص ۶٨٨.

[3] همان، ص ۶٨٩.

[4] موسوعة النجف الاشرف، ج٧، ص ٩۴ - ١٠۴.

نظر شما