موضوع : پژوهش | مقاله

حیات سید عبدالکریم بن طاووس

مجله  فرهنگ زیارت  مهر ماه سال 1392 شماره 18 

سید عبدالکریم بن طاووس، فقیهی از خاندان عالم پرور آل طاووس، از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بود که در کربلا متولد شد و در بغداد به تحصیل پرداخت. او از محضر بزرگانی چون پدر و عمویش و نیز محقق حلی کسب فیض کرد. این عالم خوش اخلاق، فروتن و وارسته، افزون بر برخورداری از خردورزی و روحیۀ پژوهش، ادیب و شاعری توانمند بود و انساب علویان را به خوبی می شناخت. سید عبدالکریم بن طاووس آثار فراوانی به رشتۀ تحریر درآورده که فرحه الغری بصرحه الغری معروف ترین کتاب اوست. او در این کتاب، ضمن اثبات این که مرقد امام علی (ع) در غری (نجف کنونی) است، سبب پنهان ماندن مرقد حضرت طی حدود یک قرن را بررسی کرده است. این مقاله پس از معرفی آل طاووس و برخی دانشمندان این خاندان، به شرح حال سید عبدالکریم بن طاووس و استادان، شاگردان و آثار او پرداخته و ضمن معرفی معروف ترین اثر او، فرحه الغری بصرحه الغری و دلیل نگارش آن، بخش هایی از این کتاب ارزشمند را آورده است.
نویسنده : غلامرضا گلی زواره
شجرۀ طیبه
خاندان طاووس یا آل طاووس و یا بنی طاووس یکی از شریف ترین و مشهورترین خاندان های دینی، علمی و اجتماعی حله بوده اند. اصل آنان از مدینه النبی است و به این دیار، کوچ کرده اند. سادات آل طاووس، علاوه بر موقعیت علمی و معنوی، در عراق از پایگاه سیاسی مهمی برخوردار بوده اند. این دودمان بزرگ از جانب پدر به حضرت امام حسن مجتبی (ع) و از سوی مادر به امام زین العابدین (ع) می رسند؛ زیرا ام کلثوم، دختر والا گهر امام چهارم، مادر سلیمان بن داوود، فرزند حسن مثنی، جد اعلای آنان می باشد و حسن مثنی که در قیام کربلا جانباز گردید و در مدینه به شهادت رسید، فرزند برومند امام مجتبی (ع) می باشد.

نیای بزرگ این طایفۀ ی علوی، سید محمد، مشهور به طاووس، فرزند اسحاق، فرزند حسن، فرزند محمد، فرزند سلیمان، فرزند داوود و او فرزند حسن مثنی است و به دلیل حسن وجه، به طاووس ملقب شد و فرزندان و تبارش بعد از اقامت در عتبات عراق، به آل طاووس شهرت یافتند. بزرگان این خاندان علاوه بر مراتب دانش و تقوا، به دلیل پیوستگی به خاندان طهارت، از دوران اقامت در مدینه و بعد از آن در حله، مصر، کربلا و نجف اشرف، نقیب الاشراف و نقیب النقبا بوده اند و دراین سمت بر امور سادات و علویان نظارت داشته، مسائل و مشکلات آنان را حل و فصل می کرده اند. ١

١). لولو البحرین، علامه بحرانی، ص ٢۴۴، عمده الطالب فی المناقب آل ابی طالب، ابن عنید، ص ١۵٧ ١۵۶، منتهی الامال، محدث قمیف ح اول، ص ۴٧۶

اسحاق که نامش در سلسله نسب آل طاووس، پرتو افشانی دارد، سیدی بزرگوار، وارسته و اهل عبادت و تهجد بوده است و جد چهارم وی، داوود، نوادۀ حضرت امام حسن مجتبی (ع)، برادر رضاعی امام صادق (ع) می باشد؛ زیرا مادرش فاطمه، دختر امام حسین (ع) و همسر حسن مثنی، صادق آل محمد را شیرداده است. امام ششم نیز اعمال ام داوود را برای رهایی داوود از زندان منصور عباسی، به آن بانوی بزرگوار تعلیم داده است. ١

سید محمد طاووس در روزگار خود از عالمان و محدثان بود و مقام ریاست سادات علوی را در حله و سورا ( اطراف حله) عهده دار بود و پس از او، این مقام به برجستگان خاندانش انتقال یافت. عنوان ابن طاووس به ابوالفضائل، احمد بن موسی و برادرش رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی، اختصاص دارد و هرجا در کتاب های فقه، رجال، حدیث، شعر، ادب و کلام به لفظ ابن طاووس بر می خوریم، به جمال الدین، ابوالفضائل احمد بن موسی تعلق دارد و هر وقت در کتاب های ادعیه و زیارت و اخبار اهل بیت و گزارش وقایع عاشورا، نامی از ابن طاووس یا سید بن طاووس یا سید به میان می آید، منظور، سید رضی الدین علی، برادر او وصاحب کتاب لهوف می باشد. محدث قمی، سید رضی الدین را مشهورترین افراد این خاندان معرفی می کند؛ ولی باید به این واقعیت توجه داشت که اهتمام و علاقه و تخصص رضی الدین غالبا به پژوهش در دعا، زیارت و روایت زندگی و شهادت اهل بیت (علیهم السلام) بوده است که در جای خود ارزشمند و خدمت بزرگی به فرهنگ تشیع می باشد؛ اما هرگز جامعیت و حسن قریحه و ذوق لطیف برادر خود، ابوالفضایل را نداشته است؛ زیرا وی در فقه و حدیث و تفسیر، تحولی به وجود آورده و در مباحث فقهی آن چنان پایگاه رفیعی به دست آورده که به فقیه اهل بیت، شهرت یافته و نامش در سلسله مشایخ روایی بسیاری از دانشمندان و راویان حدیث بعد از وی، دیده می شود و دیدگاه های فقهی او نیز ماخذ و مرجعی برای اهل فتوا می باشد. ٢این شخص، والد سید عبدالکریم است.

١). دائرة المارف تشیع، ج اول، ص ٣۴١.

٢). دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ح ٢، ص ۵۴؛ ماخذ قیل، ص ٣۴٢، ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج ۶، ص ١٨۶ ١٨٧، مفاخر اسلام، علی دوانیف ح۴، ص ۵٩ ۵٨.

نیای مادری
یکی از نیاکان سید عبدالکریم بن طاووس در سلسله نسب مادری، ورام بن ابی فراس، امیر زاهد و از فرزندان مالک اشتر نخعی، صحابی و سردار امیرمومنان (ع)، می باشد. برخی منابع رجالی متقدم و نیز شرح حال نگاران معاصر، چنین برداشت کرده اند که این عالم فقیه، جد پدری سید عبدالکریم است؛ درحالی که اگر چنین ادعایی درست باشد، مسئلۀ سیادت این خاندان، مورد تامل قرار می گیرد؛ زیرا نسب ابوالحسن ورام، این گونه است: ورام، فرزند ابن فراس، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند عیسی، فرزند ابی النجم، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند خولدن و او فرزند ابراهیم، پسر مالک بن حارث اشتر نخعی ١است.

شیخ منتجب الدین در فهرست خود می نویسد: « ورام، دانشمندی فقیه و صالح بوده است و من او را درشهر حله ملاقات کرده ام». ٢شیخ حر عاملی نیز می نویسد: « آن شیخ جلیل القدر، حدیث و وعظ را از محضر سدید الدین محمود حمصی، صاحب تعلیقات عراقی و از مشاهیر بزرگ زمان خود و دیگر علمای شیعی، آموخته است. این بزرگوار، جد مادری سید بن طاووس است و کتابی به نام تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (معروف به مجموعۀ ورام) نوشته است. ٣

سید بن طاووس می نویسد:

جدم ورام (قدس الله جل جلاله روحه)، از کسانی بود که مردم اخلاق و رفتارش را در زندگی، اسوۀ خود قرار می دادند. وی وصیت کرد که بعد از مردن در میان دهانش نگین عقیقی را که اسامی ائمه (علیهم السلام) بر آن منقوش باشد، قراردهند و من بر نگین عقیقی این عبارات را حک کردم: الله ربی و محمد نبیی و آن گاه اسامی ائمه (علیهم السلام) را یک یک نقش کردم. ۴

یکی از سخنوران عرب در شعری او مدح گفته که ترجمه اش چنین است:

ورام، اقیانوسی است که نظیراو نیامده است. در هر اقیانوس او، هفت دریاست. روزگار سوگند یاد کرده بود که مثل وی را بیاورد. ای روزگار! قسم خود را شکستی؛ پس کفاره بده. ۵

١). الانوار الساطعه فی المائه السابعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ص ١٩٧.

٢). فهرست اسما علما الشیعه و مصنفیهم، ص منتخب الدین ابن بابویه، ص ١٩۶ ١٩۵.

٣). امل الامل، شیخ حر عاملی، ج ٢، ص ٣٣٩ ٣٣٨.

۴). مجموعه و رام، و رام بن ابی فراس، ترجمه محمد رضا عطایی، ج اول، مقدمه مترجم، ص ١١ به نقل از کتاب فلاح السائل سید بن طاووس، روضات الجنات، ج ۴، ص ٢٣٧.

۵). مجموعه و رام، ج اول، مقدمه، ص ١٢.

پدر عالم و عابد
سید بن طاووس رضی الله علی سه برادر داشت؛ یکی شرف الدین ابوالفضل محمد که در سقوط بغداد توسط مغولان در سال ۶۵۶ هجری کشته شد و اعقابی از خود بر جای ننهاد. برادر دیگرش سید عزالدین حسین، دو سال قبل از این واقعه، به مرگ طبیعی درگذشت که فرزندانی از خود بر جای نهاد؛ اما سومین برادر او فقیه زاهد و ادیب عابد، جمال الدین ابوالفضایل احمد نام داشت که در عرصۀ فقاهت گوی سبقت را از دیگر برادران خود ربود و در این دانش نقلی، جایگاه رفیعی را به خود اختصاص داد. به نظر می رسد که تقسیم چهارگانۀ حدیث به صحیح، حسن، موفق و ضعیف در فرهنگ تشیع، توسط جمال الدین احمد مطرح گردید و به دست شاگرد شایسته اش علامه حلی تشریح گردید. ١وی همراه برادرش در حوزۀ درسی نجیب الدین ابن نما و سید فخار موسوی شرکت کرد و از دانش آن دانشوران، بهره برد و به اجازۀ روایتی از آنان نایل آمد. ٢

ابن داوود حلی یکی از شاگردان وی می گوید:

مجموعۀ آثار وی به هشتاد و دو جلد بالغ می گردد. او علم رجال، روایت و تفسیر را چنان محققانه مورد بررسی قرار داده است که مزیدی بر آن متصور نمی باشد. مرا تربیت کرد و آموزش داد و به نیکی در باره ام عنایت داشت. خدا بهترین پاداش محسنین را به ایشان عنایت فرماید. ٣

شیخ محمد بن حسن معروف به حر عاملی ( متوفای ١١٠۴ ق.) در معرفی این شخصیت نوشته است: سید جمال الدین احمد بن موسی بن محمد علوی حسنی، عالم فاضل شایسته، وارستۀ عابد و پارسا و پرهیزگار، فقیه محدث محقق، ثقه شاعر، جلیل القدر و.. . از استادان علامه حلی و ابن داوود است. شهید ثانی در اجازه ای که برای شیخ حسین فرزند عبدالصمد عاملی (والد شیخ بهایی) صادر کرده است، برخی آثار این دانشور را فهرست کرده است که یکی از آنها کتاب «حل الاشکار فی معرفه الرجال» می باشد. ۴

علامه بحرانی می نویسد:

جمال الدین ابوالفضایل، احمد، برادر سید رضی الدین علی بن طاووس است.. . شهید ثانی گفته است نسخه ای از کتاب حل الاشکال در دانش رجال به خط مبارکش نزد من موجود می باشد و بزرگی گفته است این اثر را سید احمد به سبک اختیار رجال الکسی، شیخ طوسی، تالیف کرده است و شیخ حسن، صاحب معالم، فرزند شهید ثانی آن را تحریر نموده که به تحریر طاووسی موسوم کرده است. ۵

١). الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ٣، ص ٣٨۵؛ ج ٧، ص ۶۴، همان ماخذ، ص ٢۴١.

٢). لولو البحرین، ص ٢۴٢، پاورقی سید محمد صادق بحر العلوم، مراقد المعارف، محمد حرز الدین، تحقیق محمد حسین حرز الدین، ج اول، ص ١١٢، گنجینه دانشوران، احمد رحیمی، ص ١٠۶.

٣). ریاض العلما، ج ٣، ص ٢٠۶، دائرة المعارف بزرگ اسلام، ج٢، ص ۵۵.

۴). سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیر طوسی، محمد مدرسی زنجانی، ص ٨٢ ٨١، خواجه پژوهی، گروهی از نویسندگان، ص ١٩ ١٨؛ احوال و آثار خواجه نصیر طوسی، سید محمد تقی مدرس رضوی، ص ٢١٠، ٢١٩.

۵). اعیان الشعیه، ج ۴، ص ٩١، روضات الجنات، ج ۵، ص ٣٣، فقهای نامدار شیعه، ص ١٣١.

سرانجام، این فقیه و الامقام در ۶٧٣ هجری به سرای باقی شتافت و پیکرش در محلۀ جباوین حله دفن گردید؛ محله ای که بعدها به نام او، محله ابوالفضایل، نامیده شد. این مکان، قرن ها زیارتگاه و مورد احترام و حتی تقدیس اهالی بوده است. در سال ١٣٧٧ هجری، شخص نیکوکاری که حاج عبدالرزاق مرجان نام داشت، به تعمیر و بازسازی این مرقد اقدام نمود و آن را به صورت زیارتگاهی با شکوه در آورد. در جوار بارگاه مزبور کتابخانۀ امام صادق تاسیس گردید که مورد استفادۀ علاقه مندان می باشد و به منظور تکریم مقام این بزرگوار و جاوید نگاه داشتن یاد سید احمد بن طاووس، خیابانی و مرکزی آموزشی در حله، به نام ابوالفضایل، نام گذاری شده است. ١

زندگی و تحصیلات
در شعبان ۶۴٨ هجری، خداوند به سید احمد، فرزندی عنایت کرد که او را عبدالکریم نامید. او این افتخار را به دست آورد که تولدش در شهر کربلا رخ بدهد. وی بعدها به دلیل فضایل و مکارمی که به دست آورد و نیز توفیقاتش در علم و معرفت، به غیاث الدین ابوالمظفر عبدالکریم معروف شد. وی در حله به شکوفایی رسید و درس خواندن و طی مراتب علمی را در شهر بغداد پی گرفت. اولین مربی و استادش، پدرش ابوالفضایل احمد و عمویش سید رضی الدین علی، مولف کتاب اقبال می باشد و سید عبدالکریم از این دو بزرگوار، روایت نقل کرد. مبانی ادبیات عرب را از عالم اهل سنت شیخ حسین بن ایاز، ادیب معروف به بدر ادیب که از مشایخ علامه حلی هم بوده است، فرا گرفت و علامه هم در برخی اجازات خود به این استاد خود اشاره کرده است. او در یکی از اجازا خود که برای این زهره صادر کرده است، می نویسد: حسین فرزند ایاز در علوم و ادبیات عرب، اعلم از معاصرین خود بوده است. میرزا عبدالله افندی اصفهانی خاطر نشان می سازد که اجازه ای را که شیخ حسین به سید عبدالکریم داده، در پشت کتاب مفصل زمخشری دیده ام و او همین کتاب را نزدش خوانده است. ٢

یکی از قله های رفیع در حکمت، ریاضیات و اخلاق، خواجه نصیرالدین طوسی است که در علوم عقلی و نقلی تالیفات فراوان دارد. او دانشمندان وارسته و فرزانه در روزگار خود بود و در معارف و فنون گوناگون علمی و ادبی، تبحر داشت و هر طالب علمی را به اندازۀ استعداد و ظرفیتش از چشمه خروشان حکمت و کمالات خود بر خوردار می ساخت. سید عبدالکریم این توفیق را داشت که در برابر چنین ستارۀ فروزانی، زانوی ادب بر زمین زند و از دانش او در معقول و منقول، استفاده کند و از محضرش اجازه روایی دریافت دارد که در برخی نوشته های خود به این موضوع اشاره کرده است. ٣

١). روضات الجنات، ج ۵، ص ٣٣، محقق حلی، محمد رحیم پیک محمدی، ص ۴٢.

٢). رجال ابن داوود، ص ٢٢۶.

٣). علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص ۶٨، فواید الهنویه، ح اول، ص ١٨٩.

شخصیت دیگری که سید عبدالکریم از پرتو علم و اندیشۀ او، استفاده کرد، ابوالقاسم جعفر حلی، معروف به محقق حلی است؛ عالمی که در حوزۀ حله، نبوغ و توانایی علمی خود را آشکار ساخت و محضر بزرگانی چون نجیب الدین محمد بن نما حلی، نجم الدین ابن زهرۀ حلی و سید فخار موسوی را درک کرده بود و خود نیز به تدریس معارف و علوم اسلامی همت گماشت. سید عبدالکریم تنها از دانش این دانشور، بهره نبرد؛ بلکه از کرامت های اخلاقی وی، درس های عملی آموخت و از روش زندگی و ساده زیستی و وارستگی محقق حلی، الگو گرفت. رابطه محقق حلی با وی به درس و بحث منحصر نمی گردید؛ بلکه استاد همچون پدری مهربان، به امور این شاگردش رسیدگی می کرد؛ زیرا محقق حلی با ذکاوت و فراستی که داشت، احساس کرد سید عبدالکریم از استعداد سر شار و هوش فوق العاده ای برخوردار است و در دریافت مطالب و مباحث، علاقه، اهتمام و سعی وافری از خود نشان می دهد. از این رو، به او توجه می کرد و در موقعیت های مناسب، در تشویق و تحسین او می کوشید. اصولاً محقق حلی در تربیت و پرورش شاگردانی می کوشید که قادر باشند بار سنگین ترویج و نشر فرهنگ و علوم اسلامی را به عهده گیرند و این مجموعه گرانقدر را به نسل های بعدی، تحویل دهند. ١

سید عبدالکریم در حوزۀ بغداد و حله نیز از محفل پر فیض یحیی بن سعید، مفید الدین بن جهم، سید عبدالمجید بن سید فخار موسوی حائری فیض برد و در مدت کوتاهی، نابغۀ روزگار و نادرۀ دوران خود گردید. ٢

١). تلخیص مجمع الاداب فی معجم الالقاب، عبدالرزاق ابن فوطی بغدادی، ج ۴، ص ١١٩.

٢). ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ح ٣، ص ۵٠١ ۵٠٠.

تدریس و تربیت شاگردان
سید عبدالکریم وقتی به قلۀ رفیع فقاهت، دریانت و دیگر معارف تشیع دست یافت، حوزه درسی پر بار و با ارزشی تشکیل داد و برخی شخصیت های آن عصر از محضر پر فیض او استفاده کردند که یکی از آنها حسن فرزند علی، فرزند ابی داوود حلی است. وی که از درس پدر سید عبدالکریم، سید احمد محقق حلی و ابن سعید حلی نیز استفاده کرده بود، به این استادان اکتفا نکردو با این که سید عبدالکریم با وی از نظر سنی، تفاوت آن چنانی نداشت، ولی آن چنان این مربی عالیقدر در علم و معرفت پرتو افشانی داشت که ابن داوود را به خود جذب کرد و از این دوست دانشمند خود، فیض برد. ابن داوود در کتاب رجال خود این مربی خود را چنین معرفی کرد:

سید عبدالکریم طاووسی حسینی، سید بزرگوار ما، عروضی زاهد عابد، ابوالمظفر قدس الله روحه، از زمان کودکی تا هنگام رحلت او، در خدمتش بودم. نه قیل و نه بعد از وی، کسی را در اخلاق حمید و اعتدال حسن معاشرت، هوش و نیروی حافظه، مانند وی ندیدم. چیزی وارد ذهن او نگردید که از یادش برود. قرآن کریم را در حالی که یازده ساله بود، در اندک مدتی به حافظه سپرد و بدین گونه، حافظ کلام وحی گردید. چون به نگارش روی آورد، در مدت چهل روز از مربی و استاد خط بی نیاز گردید. ١

حسن بن داوود حلی مذکور علاوه بر رجال که به رجال ابن داوود موسوم است، تالیفات متعددی دارد. این بزرگوار معاصر علامه حلی می باشد و در سال ٧١۵ هجری وفات یافت. ٢

ابن فوطی بغدادی، دانشمند اهل سنت خوشه چین خرمن معرفت و دانش سید عبدالکریم بوده است. وی استاد عالیقدر را چنین می ستاید:

او دانشمندی جلیل القدر و پر آوازه استف حافظ قرآن مجید بود، من در میان استادانم، در تاریخ و شرح حال گذشتگان، احادیث، اخبار و متون ادبی و اشعار، کسی را بهتر از او در حفظ و از بر داشتن مطالب متنوع، ندیدم. مطالب گوناگون علمی فراوانی فراهم آورد و آنها را به رشته نگارش و تالیف در آورد. در علم و کمالات بسیاری از علما شریک و منزلش محل اجتماع بزرگان دانشمندان و اشراف بود. نویسندگان، افراد صاحب نفوذ و برخی فرمانرویان و حکام از انوار دانش و فکر استوارش، فیض می بردند. من موفق گردیدم کتاب الدر التنظیم فی ذکر من تسمی بعبد الکریم، را برای کتابخانه او تالیف کنم. ٣

١). همان ماخذ، ص ١۵۶؛ دائرة المعارف تشیع، ج ١، ص ٣۴١.

٢). دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ح ٢، ص ۵۵، گنجینۀ دانشوران، ص ١٠٨ - ١٠٩، قم شناسی، گروهی از نویسندگان، مجلد اول، ص ۶۵٣.

٣). لولو البحرین، پاورقی سید محمد صادق بحر العلوم، ص ٢۶٢، امل الامل، ح ٢، ص ١۵٢.

شیخ کمال الدین ابوالحسن علی بن شیخ شرف الدین حسین بن حماد بن ابی الخیر لیثی واسطی که خود از مشایخ سید تاج الدین محمد بن معید بوده، بنا به نوشتۀ ابن ابی جهور در غوالی اللثالی به محضر سید عبدالکریم بن طاووس رسیده و از وی اجازۀ روایت دریافت کرده است.

کمال الدین مذکور، همان است که شیخ نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبه الله بن نما حلی از او روایت می کند و هموست که صحیفۀ کامله سجادیه را از شیخ نجیب الدین یحیی بن سعید حلی روایت کرد و شیخ شهید با واسطه ای این کتاب شریف را از او روایت کرد؛ چنان که آن شهید والامقام در یکی از اسانید احادیث اربعین خود می نویسد: خبر داد به ما در هنگام قرائت بر او، سید شمس الدین ابوعبدالله محمد موسوی از شیخ امام فقیه صدوق زاهد، کمال الدین ابوالحسن علمی لیثمی واسطی از شیخ فقیه صالح شمس الدین ابوجعفر محمد بن صالح قینی. ١

شیخ عبدالصمد فرزند احمد فرزند عبدالقادر فرزند ابی الجیش از فضلا، علما و فقها و از مشایخ فاطمه دختر شیخ محمد بن احمد بن عبدالله خادم عکبری نیز به محضر سید عبدالکریم راه یافته، از کمالات علمی و معنوی وی فیض برده است. ٢

اقیانوس فضل و فضیلت
سید عبدالکریم عالمی است بلند مرتبه، بسیار خوش اخلاق، فروتن و در حسن معاشرت و روابط اجتماعی، ممتاز و در وارستگی و سایر فضیلت ها و کرامت های اخلاقی به کمالاتی دست یافته بود. وی در دانش های ادبی چون نحو و عروض، ماهر بود و سرآمد سادات معاصر خویش به شمار می آمد و انساب علویان را به خوبی می شناخت و دربارۀ طوایف و خاندان های علمی، آگاهی های مفیدی داشت و به دلیل همین توانایی ها، نقایت علویان را در روزگار خویش بر عهده داشت. ٣

١). امل الامال، ج ٢، ص ١۵٨.

٢). جامع الرواه، حاج محمد اردبیلی حائری غروی، ج اول، ص ۴۶٣.

٣). نقد الرجال، تفرشی، ص ١٩١.

تمامی علمای رجال نگار، محدثان و مورخانی که دربارۀ این بزرگوار سخن گفته اند، او را به چنین اوصاف و خصال برجسته ای توصیف کرده اند. استادش ابن سعید حلی در اجازه ای که برای شاگرد خود سید عبدالکریم بن

طاووس نگاشته و متن آن در پشت نسخه ای از معالم العلماء، اثر ابن شهر آشوب مازندرانی ضبط گردیده، وی را این گونه ستوده است:

سید امجد، دانشمند مسدد، فقیه محقق، فاضل بسیار دقیق، جامع علوم و حاوی انواع فضایل، شیخ شیعیان، صدر شریعت، مفتی فرقه های مسلمانان، دارای نسب ریشه دار، طیب و طاهر، خلق و خوی پسندیده و خصال ستوده. صاحب امل الامل در شرح حال ابن سعید حلی به این اجازه اشاره کرده و محقق معاصر، سید محمد صادق بحرالعلوم ذیل شرح حالش در کتاب لولو البحرین، در پاورقی این اثر، می نویسد: من این اجازه را دیده ام و ابن سعید آن را در سال ٨۶٨ هجری صادر کرده است. ١

شیخ حر عاملی در معرفی او نوشته است: سید عبدالکریم علوی حسنی، غیاث الدین فقیه، نسابۀ نحوی عروضی، امام معظم، زاهد عابد، سیدنا ابوالمظفر قدس الله روحه که ریاست سادات را عهده دار بود. او شاعری منشی و ادیب به شمار می رود. ٢

فاضل صالح و رجال نگار عصر، محمد بن علی اردبیلی غروی حائری در وصف این دانشور نوشته است: عبدالکریم فرزند احمد، فرزند موسی، فرزند جعفر، فقیهی است که ضمن مهارت در نسب شناسی و شناخت طوایف علوی و غیر آن، در ادبیات عربی [نحو و عروض] تبحر داشت و این ویژگی ها را با زهد و عبارت و ذکر، جمع کرده بود. ٣

سید مصطفی حسینی تفرشی از اعلام قرن یازدهم هجری، ذیل عبدالکریم بن طاووس به توصیف کمالات علمی و اخلاقی، زکاوت و فراست وی پرداخته و به معرفی آثارش پرداخته است. ۴

١). الذریعه، ج ١۶، ص ١۶٠ ١۵٩، دائرة المعارف تشیع، ج ١٢، ص ٢۵۵ _ ٢۵۴.

٢). مجالس المومنین، قاضی نور الله شوشتریف ج اول، ص ۵٧، فواید الرضویه، ج اول، ص ۴٠٧.

٣). بحار الانوار، ج اول، ص ١٣

۴). کتاب ماه ( تاریخ و جغرافیا)، ش ٣٨ ٣٧، آذر سال ١٣٧٩، ص ٢٧؛ علامه مجلسی، حسن طارمی، ص ٩١ ٨٩.

نگاشته های نورانی
مشهورترین اثری که سید عبدالکریم بن طاووس به رشته نگارش در آورده، کتابی است با عنوان فرحه الغری بصرحه الغری که دربارۀ تاریخ و جغرافیای محل دفن حضرت علی (ع) با استناد به روایات معصومین (علیهم السلام)، یافتن معادل کامل پارسی برای معنا کردن نام کتاب، دشوار به نظر می رسد؛ امّا آن چه از دو معنای گوناگون و قریب به هم به دست می آید، آن است که اولی در این عنوان، صفتی است جانشین موصوفی عام به معنای شریف و نیکو و دومی در همین عنوان، صفتی است برای بنایی خوب، استوار و با جاذبه که غریان دو دنیای مشهور در حوالی کوفه بوده اند و فرجه، همان مزدگانی است که موجب شادمانی و سرور آدمی می گردد و صرحه ساخت منزل و محل بروز هر چیزی می باشد و بنابراین، معنای عنوان کتاب، این است: مژدگانی هر انسان با حسن و شرف در ساحت آشکار بنا (بارگاه) جذاب نجف اشرف. سید عبدالکریم در این نوشتار کوشیده است آثار و اخبار و مستنداتی را که موید دفن پیکر مقدس حضرت علی (ع) در نجف اشرف است، تدوین کند. این کتاب شامل دو مقدمه و پانزده باب است. مقدم یکم در بیان این است که مدفن امام علی (ع) در غری واقع است. مقدمۀ دوم در ذکر مخفی سازی مرقد می باشد. در باب های اول تا یازدهم، مولف روایاتی را به نقل از بنی اکرم (ص) و ائمه (علیهم السلام) از حضرت علی (ع) تا امام حسن عسکری (ع) آورده است و در باب های دوازدهم تا چهاردهم، مطالبی از زید شهید، منصور و رشید عباسی و جماعتی از بنی هاشم و عده ای از علما، در این باره ذکر گردیده است. باب پانزدهم به ذکر کراماتی اختصاص یافته که در جوار بارگاه امیرمنان (ع) رخ داده اند.

شیخ آقا بزرگ تهرانی ضمن معرفی این اثر و فهرست مندرجات آن، می نویسد: نسخه ای از آن را به خط ملا باقر شوشتری (عالم معاصر شیخ آقا بزرگ تهرانی) دیدم که بر آن تذییل و تکمله ای نیز نوشته است و بعد از خاتمۀ باب پانزدهم، باب شانزدهمی به این کتاب اضافه کرده که در نوادر معجزات امیر مومنان (ع) به نقل از خرایج قطب راوندی که این مطالب اضافه شده، کاملاً مشخص است

و خواننده خود متوجه می گردد و جزء کتاب نمی باشد؛ بلکه ملحقاتی به مناسبت مقام امام است با امری در خور و مناسب آن. ١

قاضی نور الله شوشتری در کتاب ارزشمند مجالس المومنین ذیل عنوان نجف اشراف، نوشته است: وسید اجل مرضی، رضی الدین علی بن طاووس در آن باب کتابی است موسوم به فرحه الغری فی فضل ساکن الغری که اگر خواهند به آن جا رجوع نمایند. ٢

علامه محمد باقر مجلسی آن چنان اعتبار و درجه ای برای فرحه الغری قایل بود که در تالیف کتاب گران قدر بحار الانوار، آن را در زمرۀ مصادر خود قرار داد ٣وچون مشاهده کرد این نوشتار حاوی مطالب مفیدی برای خوانندگان می باشد، آن را به فارسی برگدانید؛ تا علاقه مندان فارسی زبان بتوانند از مطالب آن بهره مند گردند و این کار هنگامی توسط علامه مجلسی صورت گرفت که زبان علمی و رسمی در جهان اسلام و حوزه های علوم دینی، زبان عربی بود و این، نشانۀ توانایی علمی و دانشوری مولف به شمار می رفت. از سویی فارسی نگاری برای بزرگان چون علامه مجلسی، کاری سهل و ساده نبود و علاوه بر این، کسی که آثاری به زبان عربی می نگاشت، ضمن این که اعتبار علمی خود را تقویت می کرد، این امکان را فراهم می ساخت که افراد بیشتری از نوشته های وی استفاده کنند. در چنین فضایی، آن فقیه محدث، نیاز عصر خود را درک کرد و رسالت خود را در شکوفایی افکار و اندیشه ها و بالا بردن میزان آگاهی شیعیان شناخت و به فارسی نویسی، اقبال نشان دارد. ۴

١). الرضاد فی معرفه حجح الله علی العبادف شیخ مفید، ج اول، ص ١٧ - ٢٧، منتهی الآمال، محدث قمی، ج اول، ص ٣۴٣ ٣۴٢.

٢). مشهد الامام علی فی النجف، ماهر سعاد، طبع دار المعارف مصر، ص ١٢٧ ١٢١.

٣). ریاض العلماء، ج ٣، ص ٢٠٩.

۴). الذریعه، ج ١۴، ص ٢٣۴ ٢٣٣.

حکمت تالیف کتاب فرحه الغری
حضرت علی (ع)، امیر مومنان و پیشوای پرهیزگاران، در غری که امروز به نجف اشرف معروف است، دفن گردید و طبق وصیت آن حضرت، مرقدش از نظرها مخفی گردید؛ تا مورد اهانت دشمنان امام قرار نگیرد. حضرت به فرزند ارشد خود، حضرت امام حسن مجتبی (ع) وصیت کرده بود که چهار صورت قبر برای محل دفن پیکرش حفر کند؛ مسجد کوفه، غری یعنی همین نجف کنونی، خانۀ جعده بن هبیره و رحبه که محله ای در شهر کوفه بود؛ زیرا آن وجود مبارک از این واقعیت تلخ آگاه بود که دشمنان از هیچ کاری حتی شکافتن قبرش امتناع نمی کنند و فرزندان و بستگان و علاقه مندان به آن حضرت برای جلوگیری از این بی حرمتی ها، در برابر مخالفان می ایستند و در نتیجه، اختلاف و آشوب و خون ریزی در جامعۀ اسلامی به وجود می آید. پیش بینی امام، درست بود؛ زیرا در دوران امارت حجاج بن یوسف ثقفی بر کوفه و توابع، حدود سه هزار قبر برای یافتن مرقد امام علی (ع) نبش گردید؛ ولی آنان موفق به کشف محل دفن مولای پارسایان نشدند. ١

١). دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ٢، ص ۵۶.

مرقد شریف بزرگ ترین فداکار صدر اسلام، تا پایان حکومت بنی امیه، مخفی بود و در این دوران، شیعیان خاص و مورد اعتماد با راهنمایی ائمه (علیهم السلام) مخفیانه به زیارت آن مرقد مقدس می رفتند. با سقوط این سلسۀ منحوس، مقداری از توطئه هایی که بر ضد خاندان عصمت و طهارت، انجام می گرفت کاسته شد و کم کم عدۀ زیادتری از محل دفن امیر مومنان (ع) آگاه شدند و با انتشار اخبار زیادی از زبان ائمه (علیهم السلام) دربارۀ موضع شریف، علویان، سادات و شیعیان به مکان کنونی روی می آوردند و مرقد حضرت را زیارت می کردند؛ تا آن که در عصر امام کاظم (ع) به طور کامل آن مرقد مبارک آشکار گردید.

با وجود این که محل دفن آن حضرت مورد تایید ائمه (علیهم السلام) قرار گرفته بود، ولی عده ای با نشر اکاذیب و ترویج شایعات، می خواستند در این باره تردیدهایی را در جامعه به وجود آورند. برخی می گفتند: امام در مسجد کوفه دفن است و عده ای می گفتند که پیکر آن حضرت را در دارالاماره که محل اقامت کافران، ظالمان و خائنان بود، به خاک سپرده اند. سید عبدالکریم بن طاووس مشاهده کرد هنوز فضای تردید در جامعه، آشفتگی هایی به وجود آورده است و عده ای می خواهند حقایق را دگرگون سازند، قلم به دست گرفت و با تالیف کتاب فرحه الغری، ثابت کرد که مرقد امام علی (ع) در غری (نجف کنونی) می باشد. وی در مقدمه این اثر نوشت: غری، همین موضعی است که اکنون مرجع عالمیان است و آن حضرت را در آن جا زیارت می کنند.

آثار دیگر سید عبدالکریم بن طاووس
همان گونه که اشاره کردیم، معروف ترین اثر این فقیه دانشور، کتاب فرحه الغری است؛ ولی وی آثار دیگر هم دارد که پرتو نوشتار مذکور در حاشیه قرار گرفته اند. ابن داوود در رجال خود می نویسد: سید ما آثاری دارد از جمله الشمل المنظوم فی مصنفی العلوم و بعد می افزاید: این اثری است که تالیف آن در میان اصحاب ما بی سابقه است.

متاسفانه این کتاب گران قدر تا کنون یافت نشده است؛ ولی از نام و توصیفی که ابن داوود از آن ارائه می دهد، آشکار است که اثر مذکور فهرست گونه ای در علوم و فنون گوناگون بوده است و اگر در دسترس بود، بسیاری از حقایق دربارۀ تالیفات دانشوران، روشن می گردید. شیخ آقا بزرگ تهرانی ذیل معرفی آن از خداوند می خواهد ملاحظه این کتاب را رزق و روزی او قرار دهد؛ تا از مندرجاتش استفاده کند. ١

وی بر دعای سمات حاشیه ای نگاشته که نسخه خطی آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.

کتاب دیگرش الحواشی علی المجدی، در علم انساب است که سید حسون براقی، مولف تاریخ کوفه از آن استفاده کرده است؛ چنان که ابن طاووس در این اثر از کتاب البیان و التبین فی المناسب آل ابی طالب، تصنیف ابی محمد حسن بن عبدالله طالبی جعفری بهره برده است.

کتاب الاجازات در زمرۀ تالیفات سید عبدالکریم است که مولف ریاض العلماء تصور کرده است این اثر نوشتۀ عموی او، سید رضی الدین علی است؛ در حالی که به گفتۀ شیخ آقا بزرگ تهرانی، کتاب الاجازات سید بن طاووس، هویتی غیر از کتاب الاجازات فرزند برادرش دارد و نام کامل آن «الاجازات لکشف طرق المفازات فیما یحصی» می باشد. ٢

١). الذریعه، ج ٧، ص ١٠ ١٠٩، طبقات علام الشیعه، ج ٣، ص ٩٣.

٢). الذریعه، ج اول، ص ١٢۶، و ١٢٧ و ١٢٨.

فرزندان
سید عبدالکریم شاخه ای از شجرۀ طیبه آل طاووس است که علاوه بر پیوستگی به خاندان طهارت از لحاظ نسبی، به دلیل نبوغ علمی و همت فوق العاده، بر افتخار خاندان خود افزود. فرزندان وی عبارت بودند از:

١.١. سید رضی الدین ابوالقاسم علی؛ او فاضلی جلیل و بزرگوار بوده و با عموی خود هم لقب بوده است و این گونه نام گذاری در میان طوایف عراق عرب، متداول بوده است. در پشت نسخه ای از کتاب المجدی اجازه ای از سید عبدالحمید بن فخار موسوی، درج گردیده که مولف ریاض العلماء آن را دیده است. سید این اجازه را برای سید عبدالکریم و فرزندش سیدرضی الدین ابوالقاسم علی، مرقوم داشته است.

٢.٢. ابوالفضل محمد بن غیاث الدین؛ سید عبدالکریم در پشت کتاب الملاحم و الفتن نوشته است: فرزند مبارک قدم، ابوالفضل محمد بعد از طلوع آفتاب روز دوشنبه سلخ

الحرام سال ۶٧٠ هجری در بغداد متولد گردید. خداوند او را وسیلۀ برکت و این نام را جدش - که خدا او را پایدار بدارد - برایش مقدر داشته است. صاحب ریاض می نویسد: نمی دانم او در زمرۀ علما بوده است یا خیر. ١

رحلت و محل دفن
سرانجام، این عالم بزرگوار در حالی که ۴۵ سال و دو ماه از سنش می گذشت، در روز شنبه شانزدهم شوال ۶٩٣ هجری در شهر کاظمین، به سرای باقی شتافت و بازماندگان و علاقه مندانش را سوگوار ساخت. پیکرش با غرت خاصی به نجف اشرف انتقال داده شد و در جوار مشهد علوی در کنار سایر علمای خاندان آل طاووس، دفن گردید. ٢برخی نیز محل دفن وی را مدینه، برخی کنار مسجد کوفه و برخی در حلّه، ذکر کرده اند. ٣

ابن فوطی محل دفنش را نجف ذکر کرده است؛ ۴امّا در نزدیکی تربت عمویش سید علی بن طاووس، در جنوب حلّه، مرقدی منتسب به سید عبدالکریم می باشد که دارای گنبد و بارگاهی است و مردم به زیارتش می روند واز روح بلندش استمداد می جویند. ۵

١). ریاض العلما، ج ٣، ص ٢٠۵، طبقات اعلام الشیعهف ح ٣، ص ١٩٠.

٢). تلخیص معجم الالقاب، این قوطی بغدادی، ج ۴، ص ١١٩۴، الحوادث الجامعه، همان مولف، ص ۴٨٠.

٣). نامه دانشوران نامه ی، گروهی از نویسندگان، طبع دار الفکر قم، ج اول، ص ٧٨۵، نجف کانون تشیع، سید محمد گلاب گیر و دیگران، ص ١۵٢.

۴). ریاض العلما، ج ٣، ص ٢٠٨، رجال ابن داود، ص ٢٢۶.

۵). تاریخ الحله، ح ٢، ص ٣٠، سیمای حله، ص ١١٣ ١١٢.

نظر شما