موضوع : پژوهش | مقاله

اهل سنت و زیارت

مجله  فرهنگ زیارت  فروردین ماه 1393شماره 21 

از آنجا که بعد اصلی انسان، روح اوست، زیارت قبر درگذشتگان، درحقیقت زیارت روح و ارتباط با هویت اصلی آنهاست. اگرچه مردم از راه دور نیز با درگذشتگان نیکوکار و شایسته ارتباط برقرار می کنند، به دلیل توجه روح به بدن خود، معتقدند رفتن کنار بدن انسان صالح، تأثیر بیشتری دارد؛ چرا که روح مرده، فرامادی و بی نیاز از مکان است؛ ولی پس از مرگ نیز به بدن خود توجه دارد. ازاین رو مسلمانان به زیارت اماکن مقدس می روند و تنها به توسل و ارتباط از راه دور بسنده نمی کنند. وجود روایات فراوان درباره زیارت قبور به ویژه زیارت قبر مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله) بیانگر این است که سفر زیارتی، امری جایز یا مستحب است. زیارت قبور در سیره عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اهل بیت (علیهم السلام)، صحابه، تابعان و علما نیز مشاهده می شود. همین طور فتاوای علمای اهل سنّت درباره توسل به درگذشتگان و شفاعت و فضیلت زیارت، بیانگر جواز یا استحباب سفرهای زیارتی است. این نوشتار پس از بیان دلیل زیارت درگذشتگان و فضیلت زیارت قبر بزرگان دین، شماری از دلایل نقلی در خصوص جواز و استحباب زیارت قبور و سفرهای زیارتی را آورده و نظر برخی علمای اهل سنّت درباره زیارت را نقل کرده است.
نویسنده : محمد اصغری نژاد صفحه : 51
مقدمه
اهل معرفت تردیدی ندارند که بُعد اصلی انسان، روح اوست و چون روح، به اذن الله موجودی مجرد و فناناپذیر است، مرگ و متلاشی شدن بدن، تغییری در او ایجاد نمی کند. بنابراین، زیارت قبور، در حقیقت زیارت روح و ارتباط با هویت اصلی صاحب قبر است. از این رو می بینیم مردم از راه دور نیز با اموات صالح و شایسته خود ارتباط برقرار می کنند، ولی معتقدند که اگر کنار بدن انسان صالح بروند، تأثیر بیشتری دارد و این امر به دلیل توجه روح به بدن خود است. البته روح مرده، فرامادی و بی نیاز از مکان است، ولی به بدن خود حتی بعد از مرگ نیز توجه دارد. [1] همین توجه و تعلق روح به پیکر خود، باعث می گردد که اگر شایستگی لازم را داشته و صالح باشد، تأثیر قوی تری بر فردی که به کنار قبرش می آید، از خود بروز دهد. به نظر می رسد که مسلمانان از اصل این موضوع آگاهند و به همین دلیل به سفرهای زیارتی در اماکن مختلف می روند و فقط اکتفا به توسل و ارتباط از راه دور نمی کنند.

در این نوشتار به شماری از ادله نقلی پیرامون جواز و رجحان زیارت قبور و مسافرت های زیارتی اشاره کرده و نظر عده ای از علمای سنی را نقل می کنیم و به برخی از تردیدها درباره زیارت قبور پاسخ خواهیم داد.

فضیلت زیارت قبور
از آن جا که پیرامون زیارت قبور به ویژه قبر مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله) روایت هایی وجود دارد، پیداست که سفر زیارتی، امری جایز یا مستحب است؛ چون مقدمه زیارت، پیمایش مسافت است و بدون آن، زیارت محقق نمی شود، پس سفر زیارتی نیز مستحب و حداقل، جایز است.

1- ابن حجر گوید: ابوالشیخ در کتاب الثواب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است:

«من صلّی علی عند قبری سمعته»؛ [2] هر کس بر من کنار قبرم صلوات بفرستد، می شنوم.

2- عبدالله بن عمر بن خطاب از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش می کند:

«من زار قبری وجبت له شفاعتی»؛ [3] هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم بر او واجب می گردد.

ابن حجر هیتمی درباره این حدیث می نویسد: «الحدیث. . . یشمل الذکر و الانثی من قرب أو بعد فیستدلّ به علی فضیلة شدّ الرحال لذلک و ندب السفر للزیارة اذ للوسائل حکم المقاصد»؛ [4] این حکم شامل مرد و زن و فاصله دور و نزدیک، هر دو می شود و با آن، به فضیلت و استحباب مسافرت برای زیارت استدلال می شود؛ چون وسایل، حکم اهداف و مقاصد را دارند. یعنی اگر زیارت، مستحب است، مسافرت برای این منظور هم مستحب است.

3- ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کند:

«ما مِن أحد یسلم علی الا ردّ الله علی روحی حتی أرد علیه السلام»؛ کسی بر من سلام نمی فرستد، جز آن که خداوند روحم را به بدنم بازمی گرداند تا پاسخ سلامش را بگویم. این روایت به اسناد صحیح از ابوداود نقل شده است. [5]

4- شربینی (از علمای شافعی مذهب قرن دهم هجری) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است:

«من جاءنی زائراً لم تنزعه حاجة الا زیارتی، کان حقاً علی الله تعالی أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»؛

[6] اگر کسی کنار قبرم برای زیارت بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم.

5- بخاری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت می کند: «مَن صلّی علی عند قبری، وکل الله به ملکاً یبلغنی و کفی امر دنیاه و آخرته و کنت له شفیعاً او شهیدا یوم القیامة»؛

[7] هر کس کنار قبرم بر من رحمت و درود بفرستد، خداوند فرشته ای را مأمور می کند که آن را به من برساند و امر دنیا و آخرتش را کفایت می کند و من شفیع یا شاهد او[8] در روز قیامت خواهم بود.

6- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب مردم به زیارت شهدای احد فرمودند: «. . . آتوهم و زوروهم و سلّموا علیهم والّذی نفسی بیده، لا یسلّم علیهم أحدا إلی یوم القیامة إلّا ردّوا علیه»؛

[9] کنار قبرشان بیایید و زیارتشان کنید و بر آنها درود و رحمت بفرستید. سوگند به آن که جانم به اختیار اوست، کسی بر آنها تا روز قیامت درود و رحمت نمی فرستد، جز آن که درود و رحمت را به او بازمی گردانند. [10]

7- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره ثواب یازده مرتبه خواندن سوره توحید هنگام عبور از کنار قبور مسلمین می فرماید: «من مرّ علی المقابر و قرأ قل هوالله احد احدی عشر مرة ثم وهب أجره للاموات، أعطی من الاجر بعدد الاموات»؛

[11] هر کس بر قبور مسلمانان عبور کند و یازده بار قل هو الله احد بخواند و پاداشش را برای مرده ها قرار دهد، به تعداد مرده ها به او پاداش داده می شود.

فتاوای علمای اهل سنت درباره زیارت و سفرهای زیارتی
از مطالعه فتاوای اهل سنت درباره توسل به اموات و شفاعت و فضیلت زیارت، به دلالت مطابقی یا التزامی، جواز یا استحباب سفرهای زیارتی فهمیده می شود. در ذیل، تعدادی از این فتاوا را گزارش می کنیم.

1- ابن هبیره (م 560) می گوید: «اتفق مالک و الشافعی و أبوحنیفة و أحمد بن حنبل. . . علی أن زیارة النبی مستحبة»؛ [12] مالک و شافعی و احمد حنبل متفق القول هستند که زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستحب است.

2- احمد بن حنبل گوید: «اذا دخلتم المقابر فاقرؤا الفاتحة و المعوّذتین»؛ [13] زمانی که وارد مقبره ها شدید، سوره فاتحه و معوّذتین بخوانید.

3- أبوعمران فاسی (م 403) گوید: «أن زیارة النبی واجبة»؛ [14] زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) واجب است.

4- قرطبی (م 671) می نویسد: برای کسی که تصمیم به زیارت قبور می گیرد، شایسته است که آدابش را به جا آورد و با حضور قلب باشد. وقتی به قبرستان رفت، بر اهل قبور سلام کند و مثل این که در حضورشان هستند، آنها را مخاطب قرار دهد و بگوید: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین». [15]

5- نووی (م 676) درباره حکم زیارت قبور می گوید: نصوص شافعی و اصحاب بر این نکته متفقند که برای مردها زیارت قبور مستحب است و این، سخن تمام علماست. عبدری در این باره اجماع علمای اسلام را حکایت کرده است. دلیل حکم شافعی، علاوه بر اجماع، احادیث صحیح و مشهور است. [16]

6- نووی در جایی دیگر گوید: بدان که زیارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مهم ترین کارهای قربی است. وقتی حاجی ها از مکه بازگشتند، برای آنها مستحب أکید است که متوجه مدینه برای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) شوند.

7- ابن قدامه (م 620) از فقهای حنبلی مذهب، مسافرت برای زیارت قبور و مشاهد را جایز دانسته است. دلیلی که ابن قدامه بیان می کند، این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیاده یا سواره به قبا می آمدند و قبور را زیارت می کردند و می فرمودند: «به زیارت قبور بیایید؛ چرا که شما را به یاد آخرت می اندازد». [17]

8- ابن عقیل گوید: اگر انسان برای زیارت قبور و مشاهد سفر کند، ترخص برای او مباح نیست (یعنی نمی تواند نمازش را شکسته بخواند)؛ چون از سفر برای این گونه امور نهی شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «مسافرت جز به مقصد سه مسجد روا نمی باشد. » صحت این حدیث مورد اتفاق همه علماست. ابن قدامه در پاسخ به ابن عقیل گوید: نظر صحیح، مباح بودن چنین سفری و جواز قصر نماز در آن است؛ چرا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیاده و سواره به مسجد قبا می رفت و به زیارت قبور می پرداخت و می فرمود: «به زیارت قبور بروید؛ چرا که آخرت را به یاد شما می اندازد. » منظور آن حضرت از

«لا تشد الرحال. . . »نفی تفضیل مسافرت به سایر مساجد است، نه این که سفر به دیگر مساجد حرام باشد.

9- ابن جزری م 729) از علمای شافعی مذهب می نویسد: از آداب دعا، توسل دعاکننده به خداوند به واسطه پیامبران و صالحین است. [18]

10 ابن الحاج (عبدری مالکی- م 727) حرکت و سفر برای زیارت مزار شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بر سفر برای زیارت کعبه و بیت المقدس برتر دانسته است. [19]

11- ذهبی (م 748) دعا در کنار قبور انبیا و صالحین و در مساجد و در عرفات و مزدلفه را مستجاب می داند. [20] بدیهی است که مقدمه و لازمه دعا در کنار قبور صالحین و در عرفه و مزدلفه، سفر به این اماکن شریف است. برای همین، مسافرت به مواضع یاد شده مستحب و حداقل مباح و مجاز است.

12- حصنی دمشقی (از علمای قرن نهم هجری) می نویسد: زیارت قبر منور پیامبر (صلی الله علیه و آله) سنتی رایج بین مسلمانان بوده و همواره مردم در هر زمان، از نقاط مختلف، قبر شریف حضرت ابراهیم و حضرت موسی (علیهما السلام) را زیارت می کردند. [21]

13- صاحب التلخیص که احتمالًا همان جلال الدین خطیب قزوینی (م 739) است، می نویسد: در استسقا اشکالی ندارد که انسان به ارواح شیوخ و علمای پرهیزکار توسل کند. [22]

14- قسطلانی (م 923) به نقل از استاد خود، زین الدین می نویسد: بوسیدن مکان های شریف به قصد تبرک و نیز بوسیدن دست و پای صالحین به اعتبار قصد و نیت انسان، کاری نیک و پسندیده است.

و می گوید: ابوسعید علایی به من گزارش داد: در کتابی قدیمی- که خط محمد بن ناصر بغدادی (م 550) و حفاظ دیگر بر آن بود، از احمد بن حنبل درباره بوسیدن قبر و منبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال شده بود و احمد گفته بود: اشکالی ندارد. علایی می گوید: وقتی ما آن را به ابن تیمیه نشان دادیم، شگفت زده شد و گفت: تعجب می کنم! احمد در نگاه من شخصیت بزرگی است و چنین حرفی می گوید!

علایی در ادامه این سخن می گوید: «ای عجب فی ذلک و قد روینا عن الامام احمد انه غسل قمیصاً للشافعی و شرب الماء الذی غسله به. . . ». [23]

15- زکریا بن محمد انصاری (از علمای شافعی، م 936) می گوید: نوشیدن آب زمزم. . . و زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) حتی برای کسی که حاجی نیست و عمره به جا نمی آورد، سنت است. [24]

16- موسوی حجاوی (مفتی حنابله در دمشق، م 960) زیارت قبر ملکوتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برای مردها و زن ها سنت می داند. [25]

17- احمد بن نجار فتوحی (از علمای حنابله، م 1064) گوید: توسل به صالحین، مباح است. «و یباح التوسل بالصالحین. » ابن مفلح حنبلی (م 763) همین مطلب را در کتاب الفروع آورده است. [26]

18- بهوتی (م 1051) مستند استحباب زیارت قبر مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حدیث ابن عمر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می داند که فرمود: «هر کس قبرم را بعد از وفاتم زیارت کند، گویی مرا در حال حیاتم زیارت کرده است» و حدیثی دیگر از آن حضرت که فرمود: «هر کس قبرم را زیارت نماید، شفاعت من برای او واجب می شود».

19- محب الدین بن نصرالله بغدادی از عالمان حنبلی (م 844) گوید: لازمه استحباب زیارت قبر منور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استحباب مسافرت برای زیارت ایشان است؛ چون زیارت آن حضرت برای حاجی ها بدون این کار امکان ندارد. این امر مثل تصریح بر استحباب مسافرت به منظور زیارت حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. [27]

20- ابن عابدین حنفی، از علمای حنفی (م 1252) می نویسد: زیارت قبور مانعی ندارد و بلکه مندوب است و در هر هفته انجام می شود. [28]

21- شوکانی (م 1255) نیز در پاسخ به شبهه ابن تیمیه که مسافرت برای زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بهانه حدیث

«لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثة مساجد: مسجدالحرام و مسجدی هذا و مسجد الأقصی»

غیرمجاز دانسته، به نقل از جمهور علما گفته است: اولًا حصر در حدیث، حصر نسبی است، نه حصر حقیقی. دلیل ما حدیث

«لا ینبغی للمطی أن یشد رحالها إلی مسجد تبتغی فیه الصلاة، غیر مسجدی هذا و المسجد الحرام و المسجد الاقصی» است.  این حدیث که شبیه حدیث  «لا تشد الرحال. . . »

است، مشخص می کند که فضیلت خاصی برای نماز خواندن در این سه مسجد وجود دارد و در غیر آنها چنین فضیلتی نیست. با در نظر گرفتن این حدیث، منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جایز نبودن سفر به غیر آن سه مسجد معلوم می شود. به عبارت دیگر: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: فضیلت ویژه ای در مسجد من و مسجدالحرام و مسجدالاقصی برای نماز وجود دارد و در غیر این مساجد، چنین فضیلتی نیست. برای همین اگر کسی می خواهد به این فضیلت دست یابد، فقط به این سه مسجد مسافرت کند.

با این توضیح مشخص می شود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به هیچ وجه مسافرت به سایر مساجد و نیز مسافرت به مشاهد و اماکن شریفه و مانند آن را منع نکرده است. ثانیاً علما بر جواز سفر به قصد تجارت و رفع نیازمندی های دنیوی وجوب سفر به عرفه و منی و مزدلفه برای انجام مناسک، و وجوب سفر برای جهاد و وجوب هجرت از سرزمین کفر به سزمین اسلام و استحباب مسافرت برای علم اندوزی، اجماع دارند. [29]

22- خیرالدین آلوسی (م 1317) می نویسد: همواره مردم در همه زمان ها و مناطق جهان بر زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امید این که بر آنها خیر و برکت نازل شود و مشمول شفاعت آن حضرت قرار گیرند، اتفاق نظر داشته اند و فرقی هم بین ذکر توسل و استغاثه و تشفع و توجه به حضرت پیامبر یا غیر ایشان از انبیا و اولیا وجود ندارد. [30]

23- یکی از دلایلی که می توان گفت زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برتری و فضیلت دارد و سفری هم که برای این منظور و مقدمه آن است، فضیلت دارد، آیه 64 سوره نساء است که می فرماید: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً). حکم این آیه فقط محدود به زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمی شود و پس از وفات آن حضرت را نیز شامل می شود. برخی از اهل سنت هم چنین برداشتی از این آیه کرده اند. از جمله آنها محمود سعید ممدوح است. ممدوح می گوید: این آیه شامل حال حیات و حال ممات آن حضرت می شود و کسی که آن را به حال حیات آن بزرگوار تخصیص داده، اشتباه کرده است؛ زیرا فعل «جاؤک» در سیاق شرط قرار دارد و مفید عموم است. استاد ما علامه غماری گوید: این آیه شامل حال حیات و وفات می شود و تخصیص آن به یکی از دو حال، نیازمند دلیل است و چنین دلیلی در این جا وجود ندارد. [31]

ممدوح در جایی دیگر درباره سیره مسلمانان می گوید: همواره حجاج در طول قرون، پیش یا پس از مناسک، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشرف شده، بر ایشان درود و رحمت فرستاده اند و آن حضرت هم پاسخشان را داده و آنها در کنار آن مرقد مطهر دعا و استغفار کرده اند. [32]

نگاهی به سیره مسلمانان در زیارت قبور
مسلمانان و حتی خود اهل بیت (علیهم السلام) همواره در طول تاریخ اسلام به زیارت قبور می رفته اند و گاه برای این امر به سفرهای کوتاه یا بلند نیز می رفتند در ذیل، نمونه هایی از روایات و گزارش هایی را که در این زمینه وجود دارد، آورده ایم:

1- واقدی مورخ اهل سنت (م 207) می نویسد: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هر سال قبور شهدای جنگ احد را زیارت می کرد. . . ابوبکر هم هر سال این گونه عمل می کرد. عمر و عثمان هم چنین می کردند. . . حضرت فاطمه (علیها السلام) بین دو یا سه روز به زیارت آنها می رفت و در کنار قبور شهدا گریه و دعا می نمود. . . ابوسعید خدری کنار قبر حضرت حمزه می ایستاد و به کسانی که همراهش بودند، می گفت: احدی بر آنها درود نمی فرستد، مگر آن که پاسخش را می دهند. بنابراین فرستادن سلام بر آنها و زیارتشان را ترک نکنید. . . ام سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در هر ماه به زیارتشان می رفت و تمام روز آن جا می ماند. [33]

2- ابن عباس گوید: ابوبکر و علی (علیه السلام) شش روز پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کنار قبر شریف آمده و زیارت کردند. [34]

3- منیب بن عبدالله بن أبی أمامه درباره زیارت قبر منور نبوی (صلی الله علیه و آله) توسط انس بن مالک (خدمتکار آن حضرت) می گوید: دیدم که انس بن مالک کنار قبر مطهر آمد و ایستاد و دو دستش را بالا برد و من گمان کردم که به نماز ایستاد، اما او بر پیامبر درود و سلام فرستاد و سپس بازگشت. [35]

4- بلال حبشی در شام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در عالم خواب دید که از او گلایه کردند که چرا به زیارتشان نمی آید؟! «ما هذه الجفوة یا بلال؟! أما أن لک أن تزورنی؟» بلال به سوی مدینه آمد و کنار قبر مطهر رفت و مشغول گریستن شد و صورتش را به آن بارگاه ملکوتی می مالید. [36]

بلال از بزرگان صحابه بود. سفر او برای زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در زمان عمر اتفاق افتاد، ولی کسی به بلال خرده نگرفت. اگر رویکرد بلال مخالف سنت و اجماع امت بود، دیگران، به ویژه عمر به او اشکال می گرفتند. [37]

5- نافع، غلام عبدالله بن عمر درباره سیره عبدالله بن عمر گوید: هرگاه عبدالله از سفر بازمی گشت، وارد مسجد می شد و کنار قبر مطهر می آمد و می گفت: «السلام علیک یا رسول الله. . . ». [38]

6- احمد بن حنبل در «مناسک» خود، تذکر داده که او در دعای خود به پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوسل می شود. [39]

7- ابوبکر احمد بن نبیل (م 297) گوید: عمر بن عبدالعزیز پیوسته پیکی از شام به مدینه برای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعزام می کرد. [40]

8- ابوعلی خلّال، معروف به «حلوانی» استاد بخاری و مسلم و ابوداود گوید: دچار هیچ مشکلی نشدم که در آن کنار قبر شریف موسی بن جعفر بیایم و به ایشان متوسل شوم، جز آن که خداوند آن مشکل را بر من، آن گونه که دوست داشتم آسان نمود. [41]

9- ابن حجر می نویسد: شافعی کنار ضریح ابوحنیفه می آمد و بر او سلام می فرستاد و برای برآورده شدن حوائجش به واسطه او به خداوند متوسل می شد و ثابت شده که احمد بن حنبل به شافعی متوسل می شد. وقتی به شافعی گزارش داده شد که مردم مغرب به مالک متوسل می شوند، بر آنها خرده نگرفت. [42]

10- ابن حبان بستی (م 354) پیرامون زیارت قبر مطهر امام رضا (علیه السلام) می نویسد: در زمان اقامت در طوس دچار هیچ سختی و گرفتاری نشدم که در پی آن، قبر علی بن موسی- که صلوات خدا بر جدش و او باد- را زیارت کنم و از خدا بخواهم آن را از من برطرف سازد، مگر این که آن سختی از من برطرف شد. این امر را مکرراً تجربه کردم و به همان نتیجه رسیدم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او صلی الله علیه و سلّم الله علیه و علیهم أجمعین بمیراند. [43]

11- حسنی دمشقی (م 829) می گوید: ما قبر مطهر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را زیارت می کنیم و با ادب و خشوع و سکینه و با دید عظمت دعا می کنیم؛ چرا که می دانیم آن حضرت صدای ما را می شنود و پاسخمان می دهد. همین گونه سیره مؤمنین جاری شده است. [44]

12- ثعالبی (مفسر قرن نهم هجری) درباره زیارت قبر ابوطاهر رکراکی گوید: ابوطاهر از اولیای بزرگ الهی است و در نگاه مردم تونس عظیم الشأن است. قبرش در زلاج معروف است و من او را زیارت کردم. [45]

13- قسطلانی (م 923) گوید: توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس از رحلت ایشان به عالم برزخ، بیش از آن است که به شمارش درآید. در کتاب «مصباح الظلام فی المستغیثین بخیر الانام» اثر ابوعبدالله بن نعمان شماری از این توسلات آمده است. من خود به یک بیماری دچار گشتم که پزشکان از درمان آن عاجز بودند. چند سالی گرفتار این بیماری بودم تا آن که در 28 جمادی الاول 893 هجری در مکه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوسل شدم. در حالی که در عالم خواب بودم، مردی را دیدم که کاغذی همراهش بود و روی آن نوشته بود: «هذا دواء لداء أحمد بن القسطلانی من الحضرة الشریفة بعد الإذن الشریف النبوی. » سپس بیدار شدم و چیزی از آن بیماری در خود ندیدم و به برکت حضرت مصطفی (صلی الله علیه و آله) شفا حاصل شد. [46]

14- حقی بروسوی می گوید: غار «والمرسلات» (را که نزدیک مسجد خیف در منی است و گفته شده سوره «المرسلات» در آن جا نازل شده) زیارت کرده ام. در داخل غار صخره بلندی قرار دارد که اثر سر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن جاست و مردم به آن تبرک می جویند. [47]

15- سمعانی می گوید: مشهد موسی بن جعفر (علیه السلام) در بغداد و مشهور است و مردم به زیارت ایشان می روند. من ایشان را بیش از یک بار با فرزند فرزندش محمد بن رضا علی بن موسی (علیه السلام) زیارت کردم. [48]

16- أبوالدردا عویمر بن عامر بن زید انصاری در سال 32 هجری از دنیا رفت. قبرش در باب الصغیر دمشق است و مردم آن را زیارت می کنند. [49]

17- أبومحمد حکیم بن محمد ذیمونی در سال 416 هجری در بخارا از دنیا رفت. قبرش معروف است و مردم به زیارتش می روند. [50]

18- أبوالحسین علی بن حجر سعدی. وی پیشوای اهل مرو در زمان خود بود. و در سال 244 هجری از دنیا رفت. قبرش در قریه «زرزم» است و مردم به زیارتش می روند. [51]

19- شبلی معروف در سال 334 هجری در بغداد از دنیا رفت. قبرش معروف است و مردم آن را زیارت می کنند. [52]

نتیجه گیری
با تأمل در برخی آیات و روایت و فتاوای اهل سنت پیرامون زیارت، و توجه به سیره عملی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت و بزرگان صحابه و تابعین و علما و مسلمانان نتیجه می گیریم که زیارت قبور، به ویژه صالحین و بالاخص انبیا و پیامبر اسلام فضیلت دارد و مورد تأکید قرار گرفته است، و چون مقدمه زیارت قبور، پیمودن راه برای این منظور است، سفرهای زیارتی نیز مستحب یا دست کم مباح و مشروع می باشد.

 


[1] . رک: حسینى همدانى، انوار درخشان، ج 10، ص 221.

[2] . ابن‏حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 6، ص 352.

[3] . رک: محمود سعید ممدوح، رفع المناره، ص 263 و 264.

[4] . همان، ص 51 و 52.

[5] . نووى، المجموع، ج 8، ص 272.

[6] . شربینى، مغنى المحتاج، ج 1، ص 512.

[7] . همان.

[8] . شاید منظور این است که پیامبر( صلى الله علیه و آله) شاهد درود و رحمتش خواهد بود.

[9] . واقدى، المغازى، ج 1، ص 313.

[10] . ظاهراً یعنى آنها هم بر او درود و رحمت مى‏فرستند.

[11] . رعینى، مواهب الجلیل، ج 3، ص 51.

[12] . عبدرى فاسى مالکى، المدخل، ج 1، ص 390.

[13] . مواهب اجلیل، ج 3، ص 51.

[14] . المدخل، ج 1، ص 259.

[15] . مواهب الجلیل، ج 3، ص 50.

[16] . المجموع، ج 5، ص 310 و 311.

[17] . المغنى، ج 2، ص 104.

[18] . الوسى، جلاء العینین، ص 499.

[19] . حصنى دمشقى، دفع الشبهه، ص 188.

[20] . ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج 10، ص 107.

[21] . دفع الشبه، ص 181 و 182.

[22] . جلاء العینین، ج 1، ص 500.

[23] . قسطلانى، عمدة القارى، الجزء التاسع، ص 241.

[24] . انصارى، فتح الوهاب، ج 1، ص 267.

[25] . بهوتى، کشف القناع، ج 2، ص 174 و 175.

[26] . جلاء العینین، ج 1، ص 500.

[27] . کشف القناع، ج 2، ص 598.

[28] . ابن عابدین، حاشیة رد المختار، ج 2، ص 262.

[29] . رک: شوکانى، نیل الاوطار، ج 5، ص 180 و 181( با شرح و توضیح و تصرف زیاد).

[30] . جلاء العینین، ص 504.

[31] . ممدوح، رفع المناره، ص 57.

[32] . همان، ص 60.

[33] . المغازى، ج 1، ص 313 و 314.

[34] . طبرى، ذخائر العقبى، ص 64.

[35] . بیهقى، شعب الایمان، ج 3، ص 491.

[36] . دمیاطى، اعانة الطالبین، ج 1، ص 267.

[37] . دفع الشبهه، ص 162.

[38] . المجموع، ج 8، ص 273.

[39] . کشف القناع، ج 2، ص 78 و 79.

[40] . دفع الشبهه، ص 183.

[41] . بغدادى، تاریخ بغداد، ج 1، ص 133.

[42] . امینى، الغدیر، ج 5، ص 194.

[43] . ابن حبان، الثقات، ج 8، ص 457.

[44] . دفع الشبهه، ص 198.

[45] . ثعالبى، جواهر الحسان، ج 3، ص: 495.

[46] . جلاء العینین، ص 497 و 498.

[47] . اسماعیل بروسوى، روح البیان، ج 10، ص 225.

[48] . سمعانى، الانساب، ج 5، ص 406.

[49] . مشاهیر علماء الامصار، ص 84.

[50] . الانساب، ج 3، ص 20

[51] . همان، ص 257.

[52] . همان، ص 397.

نظر شما