نجف اشرف در دوران پنهانی قبر امیر مؤمنان(علیه السلام)
مجله فرهنگ زیارت فرهنگ زیارت، دوره 8، شماره 33، زمستان 1396
وقتی امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه به شهادت رسید، دشمنان زخم خورده در اندیشه اهانت به ساحت مقدس ایشان بودند. طرفداران امویان و بازماندگان خوارج نهروان دو تهدید جدی به شمار می رفتند که جسارت آنان به محل خاکسپاری حضرت، واکنش سخت دوستداران امیر مؤمنان علیه السلام را در پی می داشت و به درگیری می انجامید. ازاین رو توصیه به مخفی بودن قبر، از جانب خود امام علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است. البته این مخفی بودن مقطعی، و نه همیشگی و تا از بین رفتن خطر اهانت دشمنان بود. در این مدت سه امام شیعه بارها به زیارت مولی الموحدین در نجف اشرف می رفتند و با عنایت به اینکه نبایستی این مکان شریف همیشه مخفی می ماند، برخی از یاران خویش را همراه می بردند و حتی به آنان اجازه می دادند که سایر دوستانشان را از محل دفن امام آگاه کنند تا از برکات و آثار فراوان زیارت حضرت بهره مند شوند. می توان اذعان داشت که بیشترین معارف ما در باب زیارت امیر مؤمنان علیه السلام از همین دوره به یادگار مانده است.
نویسنده : پورامینی، محمدباقر
بیان مسئله
قبر نورانی امیر مؤمنان علیه السلام، به دستور آن حضرت، بیش از یک قرن مخفی بود. آشنایی با علت مخفی بودن مقطعی مزار که جلوه ای از مظلومیت امام است و همچنین تلاش ائمه اطهار: برای زیارت مکرر آن محل و نشان دادن آن به معدودی از یاران خود، محورهای اصلی این نوشتار است تا تصویری دقیق از دوران مخفی بودن مزار آن حضرت ارائه دهد.
پیشینه نجف
نجف در لغت به معنای بلندی است و این سرزمین به سبب بلندی، همچون پشته ای است که آب از پیرامون آن دور شود و هنگام جاری شدن سیل، آب گرداگرد آن را می گیرد، اما از آن عبور نمی کند. یاقوت حموی مدعی است این ویژگی نجف مانع حرکت سیل به سمت کوفه و مقابر آن می شد (یاقوت حموی، 1408، ج5، ص271).
به نجف، غریّ و غریین، یعنی زیبارو یا بنای زیبا گفته می شد که به دلیل وجود دو بنای قدیمی در آن اشارت داشت (همان، 1408، ج4، ص197). در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که «غریّ»، بخشی از کوهی است که مسکن انبیای بزرگی الهی بوده است و خداوند در آنجا ابراهیم علیه السلام را خلیل ساخت، با حضرت موسی علیه السلام سخن گفت و عیسی علیه السلام را به قداست برگزید (حر عاملی، 1409، ج14، ص358). امیر مؤمنان علیه السلام بدین سرزمین نگاهی کرد و فرمود:
«مَا أَحْسَنَ ظَهْرَکِ وَ أَطْیَبَ قَعْرَکِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ قَبْرِی بِهَا» (ابن طاووس، 1368، ص31و32)؛ «چقدر سیمای تو نیکوست و چقدر درونت خوش بوست. بارالها قبر مرا در اینجا قرار ده».
علت پنهان شدن قبر امیر مؤمنان علیه السلام
امیر مؤمنان علیه السلام، پس از مجروح شدن در محراب مسجد کوفه در سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهل هجری، برای مخفی کردن محل دفن خود از دشمنان، به
امام حسن علیه السلام توصیه کرد که در چهار نقطه مختلف، از جمله همین مکان، قبر حفر کند. امام صادق علیه السلام می فرماید:
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ أَنْ یَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِی الْمَسْجِدِ وَ فِی الْغَرِیِّ وَ فِی دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَیْرَةَ وَ فِی الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا یَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِهِ (ابن طاووس، 1368، ص32).
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت امام حسن علیه السلام وصیّت کرد که در چهار موضع برای آن حضرت قبر بکند: در مسجد، در رحبه کوفه، در غری و در خانه جعدة بن هبیره، و غرض آن حضرت این بود که دشمنانش به موضع قبر او آگاه نشوند.
جعدة بن هبیرة المخزومی که در دلاوری زبان زد بود، فرزند ام هانی و خواهرزاده امیر مؤمنان علیه السلام است (کشی، 1348ش، ص63). او در کوفه اقامت داشت و امام بعد از جنگ جمل مدتی در خانه وی اقامت گزید (نصر بن مزاحم، 1404ق، ص5). ازاین رو بود که حضرت خانه او را انتخاب کرد.
ابن طاووس در تبیین این حدیث معتقد است امیر مؤمنان علیه السلام سخن را مخفی کرد و اگر از آغاز این سخن ظاهر می شد، دشمنان برای یافتن قبر جست وجو می کردند (ابن طاووس، 1368ق، ص32).
پنهان ساختن محل دفن امام به دلیل وجود دو خطر اساسی بود: خوارج نهروان و امویان. ابن طاووس به تهدید این دو گروه چنین اشاره می کند: ممکن بود آنان اراده نبش قبر کنند و بنی هاشم نیز در برابر این اهانت، واکنش نشان دهند و درگیری به وجود آید (همان، 1368ق، ص25). بلاذری نیز خطر خوارج و احتمال نبش قبر از سوی آنان را علت پنهان ساختن مرقد امیر مؤمنان علیه السلام می داند (بلاذری، 1394ق، ج2، ص 497).
خطر هتاکی مزدوران بنی امیه جدی تر بود. ابن ابی الحدید می گوید:
فرزندان علی علیه السلام قبر امام را به دلیل ترس از اقدامات هتاکانه بنی امیه، مخفی ساختند؛ زمانی که پیکر آن حضرت شبانه از کوفه بیرون برده شد، مردم از مقصد خبری نداشتند. برخی فکر می کردند که پیکر راهی مدینه می شود تا در جوار قبر فاطمه زهرا3 به خاک سپرده شود. در نقاط مختلف کوفه و اطراف آن نیز قبرهای متعددی آماده شده بود؛ اما در نهایت پیکر امام در سحرگاه 21 رمضان در نجف به خاک سپرده شد (ابن ابی الحدید، 1404ق، ج4، ص 82).
امام حسین علیه السلام ضمن اشاره به انتقال شبانه پیکر مطهر پدر، از دفن آن در ناحیه غری یاد می کند (ابن قولویه، 1356ق، ص39). بنا بر نقل امام باقر علیه السلام، پیکر مطهر حضرت، قبل از طلوع فجر به دست امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر به خاک سپرده شد و قبر او مخفی ماند (ابن طاووس، 1368ق، ص51 و 52).
شیخ مفید از سخن یکی از غلامان امیر مؤمنان علیه السلام یاد می کند که گفته است:
امام به حسن و حسین8 فرموده بود: آن گاه که من از دنیا رفتم، مرا بر تابوتی حمل کنید و از خانه بیرون ببرید و شما دنبال تابوت را بگیرید؛ زیرا جلوی آن برداشته شود، و رنج برداشتن جلوی آن را از گردن شما کفایت کنند. سپس جنازه مرا به غریین ببرید. در آنجا سنگ سفید درخشانی خواهید دید. همان جا را حفر کنید و در آنجا لوحی می بینید. پس مرا در همان مکان به خاک بسپارید.
او در ادامه می گوید:
همین که آن حضرت از دنیا رفت، جنازه اش را برداشتیم و از خانه بیرون بردیم. ما دنبال تابوت را گرفته بودیم و جلوی آن خود برداشته شده بود، تا به غریین رسیدیم. در آنجا سنگ سفیدی دیدیم که می درخشید. وقتی آنجا را کندیم، لوحی دیدیم که بر آن نوشته بود: «این جایی است که نوح برای علی بن ابیطالب علیه السلام ذخیره کرده است». پس ما آن حضرت را در آن مکان دفن کردیم و برگشتیم. و از این اکرام خداوند در مورد أمیرالمؤمنین خرسند بودیم. این ماجرا را برای جمعی از شیعیان که به نماز بر جنازه آن حضرت نرسیده بودند، بازگو کردیم و آنها گفتند: «ما هم دوست داریم آنچه را شما درباره آن بزرگوار دیده اید، به چشم خود ببینیم». به آنها گفتیم: «طبق سفارش و وصیت خود آن حضرت، جای قبر پنهان است». اما آنها بدون توجه به این سخن، بدان سو رفتند و بازگشتند و گفتند: «ما آنجا را کندیم و چیزی نیافتیم»! (مفید، 1413ق، ج1، ص23 و 24).
گویا با استمرار حاکمیت امویان، تهدید بی احترامی به مزار امیر مؤمنان علیه السلام همچنان باقی بود و آنان مزدورانی را برای یافتن مدفن امام اجیر کرده بودند. مأموران حجاج بن یوسف ثقفی، محلی را در کنار مسجد کوفه حفر کردند و پیرمردی سپیدموی را یافتند و به حجاج گزارش دادند که پیکر علی بن ابی طالب علیه السلام را در فلان جا یافته اند. حجاج به ایشان پیغام داد: «دروغ می گویید، آن میت را به قبرش بازگردانید؛ چون حسن بن علی پیکر پدرش را به سوی مدینه برده است». ابن طاووس با نقل این گزارش، ضمن ناصواب دانستن قول حجاج و تأکید بر جایز نبودن نبش قبر بعد از دفن، به خبث نیت و زشتی عمل امویان اشاره کرده و گفته است که این خبر را نقل کردیم تا معلوم شود که ایشان چه مقدار از قبر آن حضرت تفحص می کردند و اگر در خاطر حجاج ترجیح می یافت که آن شخصی که از قبر بیرون آورده اند، حضرت امیرالمؤمنین است، پاداش بزرگی به آنان می داد؛ ولیکن آنچه او گفته است، اعتباری ندارد (ابن طاووس، 1368ق، ص20 و 21).
حضور سه امام در نجف
برخی از ائمه معصومین: در دوران مخفی بودن قبر امیر مؤمنان علیه السلام به زیارت آن می رفتند. امام سجاد، امام باقر و امام صادق: از زائران مرقد حضرت علی علیه السلام هستند.
1- زیارت امام سجاد علیه السلام
روزی ابوحمزه ثمالی، که به سلمان زمان خود مشهور بود (نجاشی، 1407، ص 115) و از جمله زهّاد و عبّاد و مشایخ اهل کوفه به شمار می رفت، در مسجد کوفه به دیدار امام سجاد علیه السلام شتافت. امام از او پرسید: «آیا می خواهی زیارت جدّم علی بن ابی طالب را با من به جا آوری؟» او می گوید:
پاسخ مثبت دادم و آن گاه در رکاب حضرت به غری و زمین سفیدی که می درخشید، رسیدیم و امام از شتر پیاده شدند و دو طرف روی مبارک خود را بر آن زمین سودند و فرمودند: «یَا أَبَا حَمْزَةَ هَذَا قَبْرُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام»؛ «ای اباحمزه، این قبر جدم علی بن ابی طالب است». بعد از آن به زیارت مشغول شدند (ابن طاووس، 1368ق، ص46 و47).
2- زیارت امام باقر علیه السلام
ابن أبی قُرَّةَ الْقُنَانِی از سفر زیارتی امام باقر علیه السلام به نجف یاد کرده و سیدعبدالکریم بن طاووس این نکته را از کتاب لُبَابِ الْمَسَرَّةِ سیدرضی الدین بن طاووس که تلخیص کتاب المزار ابن ابی قره است گزارش می کند (ابن طاووس، 1368ق، ص51). آقابزرگ تهرانی، از کتاب المزار الفرج محمد بن علی بن ابی قره یاد کرده و او را از مشایخ نجاشی می شمارد (آقابزرگ طهرانی، 1408ق، ج20، ص321). نجاشی نیز درباره ابن ابی قره مدعی است که او بسیار حدیث شنید و بسیار حدیث نوشت و در مجالس حدیثی با وی همراهی داشته است (نجاشی، 1407ق، ص399).
همچنین ابان بن تغلب از امام باقر علیه السلام چنین روایت می کند که پدرم برای زیارت امیر مؤمنان علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام به عراق می رفت و کسی بر این سفر آگاه نمی شد. امام می فرمود:
در سفری همراه آن حضرت بودم و هیچ کس همراهمان نبود. چون آن حضرت به نجف کوفه رسیدند، در موضعی ایستادند و آن قدر گریستند که محاسن مبارکشان به آب دیده ایشان تر شد و آن گاه زیارت خواندند (ابن طاووس، 1368ق، ص44).
3- زیارت امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام بارها به زیارت امیر مؤمنان علیه السلام در نجف رفتند. از جمله وقتی امام در حیره (شهری در نزدیکی نجف) مستقر شدند، به زیارت جدشان می رفتند. به گفته عمر بن یزید، وقتی که امام جعفر صادق علیه السلام در حیره بودند، مکرر در خدمت آن حضرت برای زیارت امیر مؤمنان علیه السلام به غری آمدیم (ابن طاووس، 1368، ص63). همچنین اسحاق بن جریر بجلی، حدیثی را از امام علیه السلام نقل می کند که فرمود:
إِنِّی لَمَّا کُنْتُ بِالْحِیرَةِ عِنْدَ أَبِی الْعَبَّاسِ کُنْتُ آتِی قَبْرَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَیْلًا وَ هُوَ بِنَاحِیَةِ النَّجَفِ إِلَی جَانِبِ الْغَرِیِّ النُّعْمَانِ فَأُصَلِّی عِنْدَهُ صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ أَنْصَرِفُ قَبْلَ الْفَجْرِ (ابن قولویه، 1356ق، ص37).
هنگامی که در حیره نزد ابو العباس بودم، شب ها به زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه السلام می رفتم. قبر آن حضرت در ناحیه نجف به جانب غری النّعمان است. نماز شب را نزد قبر می خواندم و پیش از طلوع فجر از آنجا بر می گشتم.
امام صادق علیه السلام در برخی از زیارت های خویش، افراد مورد اعتماد را نیز با خود همراه می ساخت. یزید بن عمر بن طلحه، ابان بن تغلب، ابوالفرج السندی، مبارک الخباز، معلی بن خنیس، عبدالله بن طلحة النهدی و صفوان بن مهران، چهره هایی هستند که هر یک جداگانه، امام را در این زیارت همراهی کرده اند (ابن طاووس، 1368، ص55-69).
یزید بن عمر بن طلحه روایت می کند:
زمانی که امام صادق علیه السلام در حیره بودند، تحقق وعده زیارت امیر مؤمنان علیه السلام را که پیش تر پیشنهاد فرموده بود، مژده داد و همراه امام و فرزندش اسماعیل حرکت کردیم و آن گاه امام، بین حیره و نجف، جنب ریگ های سفید و روشن آنجا پیاده شد و اسماعیل نیز از مرکب به زیر آمد و من هم از مرکب پایین آمدم. حضرت نماز گزارد و اسماعیل نیز با آن حضرت نماز خواند و من هم نماز خواندم. (ابن قولویه، 1356ق، ص34).
ابان بن تغلب، که نزد ائمه اطهار: جایگاه ممتازی داشت (نجاشی، 1407، ص10)، با حضرت ابی عبدالله علیه السلام همراه شد. امام در نجف، که بدان ظهر کوفه می گفتند، از مرکب پیاده شد، دو رکعت نماز خواند و فرمود: «هَذَا مَوْضِعُ قَبْرِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ». (کلینی، 1365، ج4، ص572)؛ «اینجا قبر امیرالمؤمنین علیه السلام است».
صفوان بن مهران جمال، که از خواص و ملازمان امام صادق علیه السلام بود (مفید، 1413ق، ج2، ص216)، می گوید:
با امام از سرزمین قادسیه به سمت نجف حرکت کردیم تا به غری رسیدیم. امام بالای قبری توقف فرمود و سپس به یک یک انبیا سلام داد و از حضرت آدم علیه السلام آغاز کرد و نام هر کدام را جداگانه می برد و به آنها سلام می داد و من نیز به متابعت از آن حضرت، به هر یک از انبیا سلام می دادم تا نوبت به سلام بر نبی اکرم9 رسید. ایشان پس از سلام به پیامبر اکرم9 صورت مبارک را بر قبر مطهر نهاد و بر صاحب قبر سلام کرد و پس از آن صدا به گریه بلند نمود و بعد از آن ایستاده و چهار رکعت نماز خواند و من نیز با آن حضرت نماز گزاردم و پس از پایان نماز، از محضر مبارک امام پرسیدم: «ای پسر رسول خدا9 این قبر کیست؟» حضرت فرمود: «این قبر جدم، علی بن ابی طالب علیه السلام است» (ابن قولویه، 1356ق، ص35).
نشانی از مرقد و آگاهی برخی از شیعیان از آن
ائمه اطهار: بعضی از شیعیان خالص را به محل قبر حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام آگاه می کردند و گاه این گروه آشنا به قبر امام نیز، به صورت مخفی، برخی از دوستداران اهل بیت: را برای زیارت به نجف می بردند. عبدالله بن سنان می گوید: «عمرو بن یزید، من و حفص کناسی را به غری برد و قبر امیرالمؤمنین علیه السلام را نشانمان داد» (همان، 1368ق، ص63).
گویا از قبر امیر مؤمنان علیه السلام نشانی معین وجود داشت که همگان از آن آگاه نبودند. صفوان می گوید: «وقتی امام صادق علیه السلام از مرکب پیاده شد، در موضعی مشخص، خاک را کنار زد و پاره ای آهن منقش از آنجا بیرون آورد که علامت قبر آن حضرت بود» (ابن طاووس، 1368ق، ص69).
گفتنی است واقف کردن برخی از شیعیان به محل قبر امیر مؤمنان علیه السلام به اذن ائمه: بوده است. صفوان جمال که در زیارت امیر مؤمنان علیه السلام همراه امام صادق علیه السلام بود از حضرت پرسید: «آقای من، آیا اجازه می دهید که دوستان کوفی خودمان را از این محل آگاه کنم؟» امام اجازه فرمود و مبلغی را نیز برای اصلاح و تعمیر قبر به صفوان داد (ابن طاووس، 1368ق، ص95). پس از این زیارت، سیف بن عمیرة نخعی و جمعی از دوستان، همراه صفوان به غری رفتند و مرقد امیر مؤمنان علیه السلام را زیارت کردند (همان، 1368ق، ص97).
گاه برخی از یاران امام صادق علیه السلام، نزد امام می رفتند و از مکان مرقد امیر مؤمنان علیه السلام می پرسیدند و حضرت نیز آنان را راهنمایی می فرمود. صفوان بن مهران درباره مکان قبر امیرالمؤمنین علیه السلام از حضرت صادق علیه السلام پرسید و امام وصف آن مکان را برایش بیان کرد و فرمود: «موضعی است که ریگ ها به روی هم انباشته شده و پشته ای ساخته اند». صفوان به آن مکان رفت و زیارت کرد و نماز خواند و سپس به محضر مبارک امام بازگشت و زیارت خود را به ایشان اطلاع داد. امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «عمل صحیحی انجام دادی» (همان، 1368ق، ص37).
عامر بن عبدالله بن جذاعه ازدی در محضر امام صادق علیه السلام از مرقد امیر مؤمنان علیه السلام جویا شد. امام نیز در پاسخ فرمود:
إِنَّهُ لَمَّا مَاتَ حَمَلَهُ الْحَسَنُ علیه السلام فَأَتَی بِهِ ظَهْرَ الْکُوفَةِ قَرِیباً مِنَ النَّجَفِ یَسْرَةً عَنِ الْغَرِیِّ یَمْنَةً عَنِ الْحِیرَةِ فَدُفِنَ بَیْنَ ذَکَوَاتٍ بِیضٍ.
وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام از دنیا رفت، امام حسن علیه السلام ایشان را به پشت کوفه در مکانی که نزدیک نجف و در چپ غری و راست حیره بود، انتقال داد و سپس آن حضرت را بین ریگ های سفید و روشن دفن کرد.
عامر می گوید:
به مکانی رفته و پنداشتم آن مکان مدفن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و سپس که به محضر امام صادق علیه السلام بار یافتم، از پندار خود به آن جناب خبر دادم و از صحت آن جویا شدم. حضرت سه مرتبه فرمودند: «خداوند تو را رحمت کند، به صواب رفتی». (ابن قولویه، 1356ق، ص33).
آشناسازی هم جواران امیر مؤمنان علیه السلام
دو نقطه مهم و درخور توجه در جوار قبر امیر مؤمنان علیه السلام وجود دارد که پیشوایان معصوم در مقطع مخفی بودن مزار، به آن راهنمایی می کردند:
1- قبر حضرت آدم علیه السلام و نوح علیه السلام
در کلام امام باقر علیه السلام به همجواری قبر امیر مؤمنان علیه السلام با حضرت نوح علیه السلام اشاره شده است (ابن طاووس، 1368ق، ص50). امام صادق علیه السلام افزون بر نوح علیه السلام از حضرت آدم علیه السلام نیز یاد کرده و به این نکته اشاره فرموده است که نوح پیامبر علیه السلام پیکر او را از مکه به غری آورد و در آنجا به خاک سپرد (ابن قولویه، 1356، ص38). امام به مفضل بن عمر فرمود:
فَإِذَا أَرَدْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّکَ زَائِرٌ الْآبَاءَ الْأَوَّلِینَ وَ مُحَمَّداً9 خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیّاً سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ فَإِنَّ زَائِرَهُ تُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَکُنْ عَنِ الْخَیْرِ نَوَّاماً (طوسی، 1365، ج 6، ص 23).
هرگاه راهی نجف شدی، پس پیکر آدم، نوح و علی بن ابی طالب: را زیارت کن که همانا تو زائر پدران پیشینیان، محمد، خاتم النبیین (ص) و علی، سیدالوصیین علیه السلام هستی. هنگام زیارت و دعا درهای آسمان برای زائر امام گشوده می شود. بنابراین از این خیر عظیم غافل مباش.
2- محل استقرار سر امام حسین علیه السلام:
سر مبارک و خونین امام حسین علیه السلام مدتی در جوار مرقد امیر مؤمنان علیه السلام بوده است. یزید بن عمر که در سفری همراه امام صادق علیه السلام، توفیق زیارت قبر امیر مؤمنان علیه السلام را به دست آورد، می گوید: پس از زیارت، امام به فرزندش اسماعیل فرمود: «بایست و بر جدت، حسین بن علی علیه السلام، سلام ده». من عرض کردم: «فدایت شوم، آیا حضرت حسین علیه السلام در کربلا نیستند؟» فرمودند:
نَعَمْ وَ لَکِنْ لَمَّا حُمِلَ رَأْسُهُ إِلَی الشَّامِ سَرَقَهُ مَوْلًی لَنَا فَدَفَنَهُ بِجَنْبِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ابن قولویه، 1356، ص34).
بلی، ولی هنگامی که سر مطهر آن حضرت را به شام می بردند، یکی از دوستان ما آن را ربود و در جنب امیرالمؤمنین علیه السلام دفن کرد.
یونس بن ظبیان، که برخی او را ثقه می دانند (خوئی، 1413ق، ج 21، ص208)، همراه امام صادق علیه السلام به نجف رفته بود. او از امام چنین نقل می کند:
سر امام حسین علیه السلام از شام به کوفه بازگردانده شد و عبیداللَّه بن زیاد ملعون از وجود سر مبارک حضرت در شهر هراسان بود و دستور داد آن را بیرون برند و بدین ترتیب خداوند متعال سر مبارک آن جناب را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داد و سپس سر به جسد ملحق شد و بدن با سر متصل گردید (فَالرَّأْسُ مَعَ الْجَسَدِ وَ الْجَسَدُ مَعَ الرَّأْسِ) (ابن قولویه، 1356، ص37).
آشکار شدن مرقد امیر مؤمنان علیه السلام
مخفی بودن قبر امیر مؤمنان علیه السلام، تا زمان هارون الرشید ادامه داشت و در آن زمان، محل قبر آن حضرت آشکار شد. به گفته عبداللَّه حازم، روزی هارون الرشید برای شکار از کوفه خارج شد و به منطقه غریین رسید. در آنجا چند آهو دید و بازها و سگ ها را به طرف آنها فرستاد. ساعتی طول کشید اما در نهایت، آهوها به یک بلندی پناه بردند و بازها و سگ های شکاری بازگشتند. این ماجرا سه مرتبه تکرار شد و تعجب هارون را برانگیخت. ازاین رو او دستور داد یکی از افراد محلی را بیابند و درباره راز این مکان پرس وجو کنند. پیرمردی از قبیله بنی اسد را حاضر کردند و هارون درباره آن مکان از او پرسید. پیرمرد نیز نخست امان خواست و سپس چنین گفت: «پدرم از پدرانش نقل می کرده که در زیر این پشته، مرقد مطهر امیر المؤمنین علیه السلام قرار دارد و آن را خدای متعال حرم امن خود قرار داده است. ازاین رو هر کس به آنجا پناهنده شود، از هر آسیب و گزندی در امان است». هارون با شنیدن این حقیقت، از مرکب پیاده شد، وضویی ساخت و در کنار مرقد امام نماز گزارد و آن گاه بازگشت (مفید، 1413ق، ج1، ص26).
با پراکنده شدن خوارج و سقوط بنی امیه خطر اهانت به مزار امیر مؤمنان علیه السلام منتفی بود و هارون عباسی خود را در قامت دوستدار و علاقه مند به امام و مرقد او نشان می داد. لذا از آن تاریخ، ساخت بارگاه بر مزار امیر مؤمنان علیه السلام، آغاز شد.
نتیجه گیری
مخفی بودن مقطعی مرقد امام علی بن ابی طالب علیه السلام نیز سندی برای مظلومیت آن حضرت است. ائمه: بر اهمیت و فضیلت زیارت امیر مؤمنان علیه السلام اصرار داشتند و حتی در دوران مخفی بودن مقطعی مرقد حضرت، با آمد و شد به آن محل نورانی و همراه بردن برخی از یاران خاص خود، و همچنین اجازه دادن برای آگاه کردن برخی شیعان از محل مزار امام، بر بهره مندی دوستداران اهل بیت: از برکات فراوان زیارت علی بن ابی طالب علیه السلام تأکید می کردند؛ به گونه ای که می توان اذعان داشت که بیشترین معارف ما در باب زیارت امیر مؤمنان علیه السلام از همین دوره و از آن سه امام به یادگار مانده است.
ابوالغنائم محمد بن علی (م. 510ق) اذعان دارد که سیصد نفر از صحابه در کوفه فوت کرده اند که قبر کسی از آنان مشخص نیست، مگر مرقد امیرمؤمنان علیه السلام؛ یعنی همین قبری که مردم آن را زیارت می کنند. او همچنین به نقش محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق علیه السلام اشاره دارد. آنان در زمانی به زیارت مرقد شریف آن حضرت می رفتند که هنوز قبر معروفی نداشت (ابن ابی الحدید، 1404ق، ج6، ص123).
فهرست منابع
* قرآن کریم.
آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن (1405ق)، الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم، اسماعیلیان.
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله (1404ق)، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة المرعشی.
ابن طاووس، سیدعبدالکریم (1368ق)، فرحة الغری بصرحة القری، نجف، حیدریه.
ابن قولویه، جعفر بن محمد (1356ق)، کامل الزیارات، نجف، مرتضوی.
بلاذری، احمد بن یحیی (1394ق)، انساب الأشراف، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
حر عاملی، محمد بن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت: .
خوئی، سیدابوالقاسم (1413ق)، معجم رجال الحدیث، بی جا.
طوسی، محمد بن حسن (1365ش)، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
کشی، محمد بن عمر (1348ش)، رجال الکشی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد.
کلینی، محمد بن یعقوب (1365ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
مفید، محمد بن محمد (1413ق)، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید.
نجاشی، احمد بن علی (1407ق)، رجال النجاشی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه.
نصر بن مزاحم (1404ق)، وقعة صفین، قم، مکتبة المرعشی.
یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله (1408ق)، معجم البلدان، بیروت، دار بیروت.
نظر شما