فرایند معماری سازمانی
معماری سازمانی به عنوان راهحلی جامع و راهبردی در مدیریت توسعه و سیستمهای اطلاعاتی از دهه 1990 به طور فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد موجود در این روش مبتنی بر ایدة مدیریت افقی به جای عمودی است که تفاوتهای عمده ای با سایر روشهای راهبردی پیشین دارد.
سازمانها مانند موجودات زنده ای هستند که در گذر زمان از مراحل مختلفی عبور می کنند. این مراحل شامل پیدایش، رشد، بلوغ و مرگ است. تفاوتی که یک سازمان با موجود زنده معمولی دارد این است که الزاما محکوم به مرگ نیست و سازمانها می توانند زندگی نامحدودی داشته باشند. این کار مستلزم این است که سازمانها قادر به حفظ وضع موجود، حرکت به سمت وضع مطلوبتر و مدیریت تغییرات باشند. از طرفی تغییر و تحولات و پیچیدگیهای روز افزونی که امروزه با آن مواجهیم، سازمانها را ملزم به برنامهریزی و بازنگری در خود کرده است. در این شرایط «معماری» به عنوان واژهای آشنا در عرصه سازمانی از نقش ویژهای برخوردار است. یکی از مهمترین فرایندهایی که امروزه در سازمانهای مدرن در کنار سایر فرایندهای اصلی قرار گرفته است، فرایند «معماری سازمانی» است.
در این مقاله سعی شده تا به موضوع معماری سازمانی بطور نسبتا تفصیلی پرداخته و به جایگاه معماری در جهان و کشورمان طبق آمار اشاره شود.
مقدمه
«معماری سازمانی» در واقع ریشه گرفته از بحثهای «معماری سیستمهای اطلاعاتی» است. در واقع «معماری سازمانی» همان «معماری سیستمهای اطلاعاتی» است، با این تفاوت که سایر جنبه های سیستمهای اطلاعاتی نظیر کاربران، موقعیت جغرافیایی سیستمها، نحوه توزیع آنها، زمانبندی کارها، انگیزه کارها، راهبردها و ماموریتهای سازمان و غیره را نیز در نظر می گیرد.
تعریف معماری و سازمان
عبارت «معماری سازمانی» از دو کلمه «سازمان» و «معماری» تشکیل شده است.
واژه معماری دارای ریشه لاتین (APXITEKT?N) بوده و به معنای " استادی در ساختن" است (امربر، ارائه مدلی برای معماری مرجع راهکار، 6).
معماری ترکیبی از هنر و مهندسی است که در آن مؤلفههای اصلی سازنده یک پدیده، ارتباط آنها با هم و مشخصات اصلیشان که تضمینکننده کارایی و اثربخشی آن پدیده در دوره حیاتش هستند، به زبان نقشه و طرح و الگو بیان میشوند. معماری چیزی بیش از مجموعهای از الگوها نیست، به عبارتی معماری جنگلی از الگوهاست.
معماری سازمانی یک نقشه سازمانی است که ساختار مأموریت و اطلاعات موردنیاز سازمان و فناوریهای لازم برای پشتیبانی از آنها را تشریح و فرایند گذار برای پیاده سازی این فناوریها را تعریف می کند. (CIO Council, 1999).
تعریف معماری سازمان که توسط Open Group ارائه شده از این قرار است: معماری سازمانی عبارت از شناخت تمام عناصری است که سازمان را تشکیل میدهند و بیانگر نحوه ارتباط عناصر مذکور با یکدیگر است.
معماری سازمانی بنا به تعریف قانون کلینگر- کوهن، یک چارچوب یکپارچه برای توسعه و نگهداری فناوری اطلاعاتی موجود و دستیابی به فناوری اطلاعاتی جدید برای نیل به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت منابع اطلاعاتی آن است. (سمینار فناوری اطلاعات، وزارت صنایع و معادن، آذر 1382)
مثلث معماری سازمانی از سه قسمت (ضلع) تشکیل یافته که عبارتاند از:
1. معماری: معماری سازمانی چه چیزی است؟
2. انجام معماری(فعالیت معماری): چگونه معماری سازمانی به وجود میآید؟
3. معمار: چه کسی معماری سازمانی را به وجود میآورد (خلق میکند)؟
تاریخچه
در دهه 1980 بازمهندسی سازمان و الگوسازی سازمان به عنوان موضوعات جدید مطرح شدند. تا آن زمان اقدامات و مطالعات معدودی در این زمینه صورت گرفته بود و استفاده از الگوها به برخی از متدولوژیهای توسعه سیستمهای اطلاعاتی محدود میشد. در ابتدا به خاطر ضعف ادبیات این زمینه، مطالعاتی صورت گرفته منجربه ایجاد چارچوبهایی برای معماری سیستمهای اطلاعاتی شد، ولی اقداماتی که پس از آن صورت گرفت، باعث پدید آمدن چارچوبهایی برای معماری سازمان شد. از سالهای میانی دهه 1990 واژه معماری سازمانی در سازمانها متداول شد. این اصطلاح اغلب توسط افرادی که در مهندسی مجدد فرایندها و یا طرحریزی سازمان درگیر بودند، استفاده میشد. امروزه بسیاری از مدیران سازمانها، خصوصا مدیران بخش فناوری اطلاعات، از این واژه برای بیان چارچوب جامعی از تمام اجزای سازمان استفاده می کنند. بخصوص زمانی که مدیران از هماهنگی اهداف و استراتژیهای کسب و کار و سیستمهای اطلاعاتی صحبت به میان میآورند، تاکیدشان بر معماری سازمانی است. ایده معماری سازمانی، از صنعت ساختمان سازی به دنیای سیستمهای اطلاعاتی وارد شـده است. (زارع، مروری بر چارچوب زکمن برای معماری سازمانی)
محرکهای به کارگیری معماری سازمان
در یک بررسی که در سال 2007 انجام شده، سه عامل و محرک مهم برای معماری سازمانی شناسایی شده است، که عبارتاند از:
_ انعطاف پذیری فرایندها و کسب و کار(تجارت)؛
_ کنترل پیچیدگی؛
_ توازن بالای IT و کسب و کار(تجارت).
پیشرانهای معماری
پیشرانهای معماری به مجموعهای از نیازمندیها یا عوامل محیطی اطلاق میشوند که در شکل گیری معماری نقش دارند. در معماری سازمانی دو عدد پیشران اصلی وجود دارد: پیشرانهای ماموریتی و پیشرانهای فناوری.
پیشرانهای ماموریتی: پیشرانهای ماموریتی به آن دسته از عوامل بیرونی اطلاق میشود که بر ماموریتها، بازار، بودجه، حوزه عملکرد و خدمات یک سازمان تاثیر میگذارند.
پیشرانهای فناوری: پیشرانهای فناوری به آن دسته از عوامل بیرونی اطلاق میشوند که در حوزه فناوری رخ می دهند و به سازمان فشار می آورند. به عنوان مثال با ظهور اینترنت اغلب سازمانها مجبور به ایجاد تغییرات شدند و واحدهای خاصی جهت حمایت از فرصتهای جدید تجارت الکترونیک، خدمات مشتری و... ایجاد کردند.
عمارت وینچستر
در سن خوزه آمریکا، عمارتی وجود دارد که تمام شهرتش را مدیون چیزهای عجیب و غریبی است که در معماری آن وجود دارد. این عمارت توسط سارا وینچسر ساخته شده و حاوی نکات بسیار جالب و آموزندهای از چیزی است که باید آن را «عدم معماری» بنامیم. جدای از مواردی چون سقفهای گردان، کف پوشهای میناکاری شده، چلچراغهای نقره و طلا که هر کدام نشاندهنده خلاقیتهای هنری فراوانی است، همه جای خانه شامل عجایب زیادی چون درها و پنجره هایی که رو به دیوار باز می شوند، راه پله هایی که به هیچ جا ختم نمی شوند و تعداد بیشماری بخاری، راه پله، در و پنجره اضافی است. پنجره ساخته شده در کف زمین، دودکشی که از چهار طرف زمین بلند میشود و ستونهای وارونه و معکوس، و هنوز کسی نتوانسته است راز ساخته شدن عمارت وینچستر را پیدا کند.
نتایج بررسی عمارت وینچستر
آنچه بررسی این عمارت را مهم می کند، تجسمی است که می تواند در رابطه با وضعیت فعلی بسیاری از سازمانها و سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی آنها در ما ایجاد کند. عماراتی که هر چند ظاهری آراسته دارند و هزینه و زمان زیادی جهت ایجاد آنها صرف شده است، ولی چون بر اساس معماری معینی بنا نشده اند، فاقد کاربری لازم میباشد. نکات زیر در رابطه با اینگونه عمارتها قابل توجه هستند:
نبود راهبرد؛ نبود نقشه فنی؛ بیتوجهی به نیازمندیهای واقعی؛ زمان غیرمعقول؛ هزینه غیرمعقول؛ حضور نسلهای مختلفی از سبکها و سیستمها؛ غیرقابل توسعه؛ بسیار پیچیده.
اگر برای یک لحظه به سیستمهای اطلاعاتی سازمانهای خودمان فکر کنیم، خواهیم دید که اغلب این سیستمها، دارای مشخصاتی مشابه هستند. بنابر این میتوان دید که سازمانهای ما از کمبود چیزی رنج میبرند که به حق «معماری سازمانی» خوانده می شود. (صمدی اوانسر، 1384، 52)
الگوی معماری سازمانی (هرم معماری سازمانی)
الگوی اصلی برای معماری سازمانی، الگوی معماری سازمانی نام دارد که توسط موسسه ملی استانداردها و فناوری آمریکا پیشنهاد شده است. این الگو، مبنایی برای الگوسازی عناصر IT در یک سازمان فراهم می کند که از پنج لایه تشکیل شده است. (Yogesh Malhotra, 1996)
همچنین، این هرم (شکل شماره 2) نشانگر آن است که معماری سازمان برمبنای فناوری اطلاعات، مستلزم مشارکت تمامی سطوح استراتژیک میانی و عملیاتی سازمان در فرایند معماری است.
-1 لایه تجاری: منظور از لایه تجاری در یک سازمان، ماموریتها، اهداف، چشماندازها و راهبردهای دراز مدت آن است که در واقع علت وجودی سازمان و نحوه تحقق اهداف آن را بیان میکند. ماموریت و اهداف یک سازمان که تعیینکننده فرایندهای کاری سازمان است، اساسیترین لایه معماری سازمانی به شمار می آید.
-2 لایه اطلاعاتی: سازمان برای دستیابی به اهداف خود، به اطلاعات و منابع آن نیاز دارد. در این لایه، عناصر و منابع اطلاعاتی سازمان از دید کاربرد، توزیع و دسترس پذیری مطرح میشود. سوالاتی نظیر: چه اطلاعاتی در سازمان تولید میشود؟ این اطلاعات چگونه توزیع می شود؟ چه کسانی به چه نوعی از اطلاعات دسترسی دارند؟ چگونه این اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد؟ و سوالاتی مشابه اینها، در لایه اطلاعات مطرح میشوند و به آنها پاسخ داده می شود. اصولاً معماری اطلاعاتی، نقشه ای از نیازهای کلی اطلاعاتی در یک سازمان و مبتنی بر استراتژی تجاری آن سازمان است.
-3 لایه سیستمی(کاربردی): در این لایه، تعداد و چگونگی توزیع برنامههای کاربردی که تولید و دستیابی به اطلاعات را ممکن می سازند، تعیین می شوند. هر سیستم دارای الگوی اطلاعاتی، عملیاتی و کاربردی مخصوص به خود است که باید جایگاه آن در کل سازمان تعیین شود. وظیفه این برنامه های کاربردی، تبدیل دادهها به اطلاعات و ارائه اطلاعات به تصمیمگیران سازمانی است. این سطح از معماری، مقدمهای برای معماری اطلاعاتی، معماری داده و معماری فناوری محسوب می شود.
-4 لایه داده: در لایه دادهها، محتوا و شکل پایگاههای دادهای سازمان و الگوهای ذخیره سازی و تبادلی آنها مورد بحث قرار می گیرد. برخلاف لایه اطلاعات، گستره پوشش این لایه بسیار وسیع است و علاوه بر مدیریت و مراجع تصمیمگیری، همه کارکنان عملیاتی سازمان را دربرمیگیرد.
-5 لایه فناوری(زیرساختها): این لایه فناوری، به لایه اطلاعاتی، لایه داده و لایه سیستمی مربوط میشود. پایینترین لایه که اصولاً از سخت افزار/نرم افزار و سیستمهای ارتباطی مربوطه ترکیب مییابد، مبنای تکنولوژیکی را برای لایههای بالایی بنا مینهد. عناصر این لایه بیشتر در معرض تغییرات و دگرگونیها قرار دارند.
نکته قابل ملاحظه آن است که در محدوده هرم معماری یک رابطه تأثیرگذار وجود دارد و هر لایه، لایه های بالاتر را تحت پوشش قرار می دهد. لایههای این هرم از پایین به بالا پشتیبانی کننده یکدیگر هستند و از بالا به پایین، هر لایه بالاتر، راهبری لایه پایینتر را به عهده دارد.
مزایای معماری سازمانی
_ همسویی در نگرش و دیدگاه مدیران ارشد سازمانها، مدیران میانی، کاربران، و کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات.
_ یکپارچگی: معماری سازمانی با به اشتراکگذاری اطلاعات و حذف افزونگری، منجر به ایجاد یکنواختی و همخوانی در سطوح مختلف سازمان (اجزای مختلف سازمان) میشود. یکپارچگی، تعاملپذیری سیستمها را افزایش خواهد داد که به نوبه خود باعث کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری می شود.
_ انعطاف پذیری در برابر تغییرات.
_ کاهش هزینه های توسعه سیستم.
_ همگرایی به سمت دولت الکترونیک.
_ بهبود همخوانی، دقت، بهنگامی، یکپارچگی، کیفیت، امکان دسترسی و به اشتراک گذاری اطلاعات در سطح سازمان.
_ تضمین مطابقت با قوانین و مقررات.
_ امکان تعریف استانداردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات.
_ فراهم شدن امکان کنترل و هدایت موثر سازمان.
_ کاهش میزان ریسک پروژه های فناوری اطلاعات و ارتباطات.
_ زمان تحویل: با داشتن معماری سازمان گسترده زمان تولید سیستم ها به علت وجود خط مشی های واضح در تولید و استقرار سیستم کاهش می یابد.
انواع معماریها
معماری سازمانی را میتوان از نظر گام زمانی به سه دسته کلی معماری وضعیت جاری، معماری وضعیت مطلوب و معماری گذار (استراتژی انتقال) تقسیم کرد.
معماری وضعیت جاری سازمان (یا معماری مبنا، «آنچنان که هست») شامل مجموعه ای از توصیف هاست که وضعیت فعلی سازمان را از لحاظ ماموریتها، فرایندهای کاری و زیرساختهای فناوری نشان می دهد.
معماری وضعیت مطلوب سازمان («آنچنان که باید باشد») شامل مجموعه ای از توصیف هاست که وضعیت آتی و مطلوب سازمان را نشان می دهد.
استراتژی انتقال (گذر یا گذار)، طرحی است که راهبرد و برنامه زمانی لازم برای انتقال سازمان از وضعیت جاری به وضعیت مطلوب را نشان میدهد.
فرایند معماری سازمانی
هدف از فرایند معماری سازمانی، ایجاد و اجرای معماری و ارائه خروجیهای معماری در سازمان است. این فرایند در کنار دیگر فرآیندهای اصلی سازمان قرار می گیرد و به صورت پیوسته اجرا میشود. به طور کلی، این فرایند شامل سه مرحله اصلی است که عبارتاند ا ز: 1) برنامهریزی راهبردی فناوری اطلاعات، 2) برنامهریزی معماری سازمانی، 3) اجرای معماری سازمانی. ( CIO Council, 2001)
برنامه ریزی راهبردی فناوری اطلاعات: پایهای برای برنامهریزی معماری سازمانی است. در طی این مرحله، دورنما، اهداف درازمدت و کوتاه مدت و فرصتهای سازمان در حوزه فناوری اطلاعات استخراج می شوند. خروجی این مرحله به عنوان راهنمای اصلی در برنامهریزی معماری سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
برنامه ریزی معماری سازمانی: در طی این فاز به تعریف معماری سازمانی و استخراج طرحهای اجرایی و طرحهای انتقالی لازم جهت راه اندازی آن اقدام می شود.
اجرای معماری سازمانی: در طی این فاز به پیاده سازی، راه اندازی و پشتیبانی از معماری مطابق با طرحهای اجرایی و انتقالی تهیه شده در فاز «برنامه ریزی معماری سازمانی» اقدام میشود. این کار شامل مراحل پیادهسازی معماری سازمانی و نگهداری و بهروز رسانی معماری سازمانی است که جزئیات آن بسته به نوع چارچوب معماری انتخاب شده و نیز متدلوژی های «مهندسی سیستم/نرمافزار» سازمانها فرق میکند.
وضعیت معماری سازمانی در جهان
در حال حاضر بیشترین فعالیتهای معماری سازمانی مربوط به آمریکای شمالی است ( 33درصد) و پس از آن به ترتیب قاره اروپا ( 27 درصد) و آسیا ( 16 درصد) قرار دارند. در مقایسه با آمار سال 2003 شاهد رشد چشمگیری در آمریکای شمالی بودهایم و درعوض فعالیتهای مربوط به قاره اروپاتقریباً ثابت ماندهاند. (صمدی اوانسر 1384، 119)
معماری سازمانی در ایران
کشور ما نیز به یمن تلاشهای بسیار ارزنده ای که تقریباً همگام با کشورهای پیشرفته در این مورد انجام شده، در ردیف هشتم کشورهای پیشرو در این زمینه قرار دارد؛ به طوری که موقعیت ایران از ردیف هفدهم جهان (در سال 2003 ) به ردیف هشتم(در سال 2004) ارتقا یافت.
طبق آمار منتشر شده توسط موسسه توسعه معماری سازمانی، ایران توانسته است از نظر اجرای معماری سازمانی در سال 2005، رتبه سیزدهم را کسب کند. این درحالی است که در سال 2006 نیز بازار فعالیت معماری سازمانی در کشورمان بسیار راکد و کند بوده است و با توجه به خیز بسیار خوب بعضی از کشورها مانند هند، بلژیک، سنگاپور و …، بهنظر میرسد که ایران جایگاه خود را در میان 20 کشور برتر از دست خواهد داد.
نتیجهگیری
به علت وجود تغییر و تحولات سریع و بالا رفتن پیچیدگی، معماری سازمانی ابزار مفیدی است تا سازمان، سازماندهی شود، ساختار مأموریتها و اطلاعات موردنیاز سازمان و فناوریهای لازم برای پشتیبانی از آنها تشریح شود و نیز تمام عناصری که سازمان را تشکیل می دهند، شناخته شوند و ارتباط آنها با هم مشخص شود، تا اثربخشی، کارایی و نهایتا بهرهوری سازمانها بالا برود.
منابع
1 - امربر، رامین، پایان نامه کارشناسی ارشد، ارائه مدلی برای معماری مرجع راهکار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، 1382
2 - سمینار فناوری اطلاعات، وزارت صنایع و معادن، آذر 1382
3 - زارع، محمــدامین، مروری بر چارچوب زکمن برای معماری سازمانی، شـرکت پردازش سیستمهـای مجازی. [ســایت اینترنتی شرکت www. vspco. com]
4- Chief Information Officer Council, “A Practical Guide to Federal Enterprise Architecture”, 2001, version 1. 0, U. S
5- Chief Information Officer Council, “Federal Enterprise Architecture Framework”, 1999, version 1. 1, U. S .
6- Yogesh, Malhotra, "Enterprise Architecture: An Overview", 1996 .
منبع: ماهنامه تدبیر / شماره 189
نویسنده : نیما قاسم نژاد مقدم
نظر شما