تحلیلی بر سبک بازگشت امام سجاد به مدینه با محوریت ماندگاری نهضت حسینی
مجله فرهنگ زیارت زمستان 1397، دوره 10، شماره 37
امام زین العابدین علیه السلام پس از واقعه خونین کربلا و گذرانیدن یک دوره سخت اسارت، سرانجام راهی مدینه شدند. ورود امام با برنامه ای مشخص و دقیق انجام شد تا با شورآفرینی، سوگواری، گریه و عزا، یاد امام حسین علیه السلام و حماسه خونین او زنده بماند. امام سجاد علیه السلام در آغاز ورود به مدینه استمرار صف بندی حق و باطل پس از نهضت سالار شهیدان را نشان داد و نمایش اظهار پشیمانی یزید را نیز خنثی کرد. امام این نکته را با شورآفرینی عمومی و بیان مصیبت های جاری بر آل الله به انجام رساند و بر استمرار یاد امام حسین علیه السلام و عزاداری برای او تأکید فرمود. ایشان همواره اصرار داشت تا مردم به حماسه عاشورا آشکارا عشق بورزند و آن را در قالب ذکر مصیبت به صورت یک فرهنگ تثبیت شده و مستمر ادامه دهند. بدیهی است این سنت معصوم برای همگان حجت بود و سبب ماندگاری حماسه عاشورا شد.
نویسنده : پورامینی، محمدباقر
مقدمه
امام زین العابدین علیه السلام پس از واقعه خونین کربلا، با همراهی خاندان حسین بن علی علیه السلام و پس از دوره سخت اسارت و سفر به کوفه و شام و کربلا، سرانجام به دستور یزید راهی مدینه شدند. سبک ورود امام به مدینة النبی با برنامه ریزی مشخص و دقیق حضرت سبب شد تا یاد امام حسین علیه السلام و فروغ نهضت حسینی در سایه شورآفرینی، سوگواری، گریه و عزا، زنده بماند.
حرکت امام سجاد علیه السلام نمایانگر صف بندی حق و باطل در نهضت سالار شهیدان بود و نمایش اظهار پشیمانی یزید را نیز خنثی کرد. امام این نکته را با آغاز ورود به مدینه و بیان مصیبت های جاری بر آل الله به انجام رساند و بر استمرار یاد امام حسین علیه السلام و عزاداری برای او تأکید کرد. امام سجاد علیه السلام همواره بر زنده نگاه داشتن حماسه عاشورا و گسترش آن در قالب ذکر مصیبت و گریه به صورت یک فرهنگ تثبیت شده و مستمر سفارش می کرد. بدیهی است این سنت معصوم برای همگان حجت و سبب ماندگاری قیام عاشورا شد.
این مقاله بر محور گزارش مندرج در کتاب اللهوف علی قتلی الطفوف اثر سیدعلی بن موسی بن جعفر بن طاووس (م. ۶۶۴ق. ) تنظیم شده است. هرچند که عالم معاصر او جعفر بن محمد بن جعفر بن نما حلی (م. ۶۸۰ق. ) نیز شبیه همین گزارش را در کتاب مُثیرُ الاَحزان و مُنیرُ سُبُلِ الاَشجان نقل کرده است که درباره آن نیز سخن خواهیم گفت.
1- وضعیت مدینه پس از واقعه کربلا
پس از هجرت امام حسین علیه السلام از مدینه منوره در روزهای پایانی ماه رجب سال 60 و پرهیز از بیعت با یزید، در رمضان همان سال، عمرو بن سعید بن عاص اموی، معروف به اشدق که حاکم مکه بود، فرمانروایی مدینه را نیز عهده دار شد (طبری، 1387ق، ج5، ص 343)؛ آن سان که او را امیر حجاز می نامیدند (ابن اثیر، 1417، ج3، ص 149). اشدق در واکنش به حرکت امام حسین علیه السلام به سمت کوفه، دستور داد خانه های منسوبان امام و بنی هاشم را در شهر مدینه تخریب کنند و عمرو بن زبیر را مأمور انجام این کار کرد (ابوالفرج اصفهانی، 1415ق، ج5، ص 52؛ فاسی، 1406، ج6، ص81). قاضی نعمان مغربی تصریح می کند که والی مدینه خانه های علی بن ابی طالب علیه السلام، عقیل، رباب بنت امرء القیس، همسر امام حسین علیه السلام و مادر سکینه (س) را ویران ساخت (ابن حیون، 1409ق، ج3، ص 269).
پیش از بازگشت اسرای اهل بیت از کربلا، مردم مدینه در چند مرحله از شهادت حسین بن علی علیه السلام خبردار شدند:
الف) عبیدالله بن زیاد نامه ای را به عمرو بن سعید اشدق ارسال و او را از شهادت امام حسین علیه السلام، خاندان و یاران وی آگاه کرد و اشدق نیز دستور داد مردم مدینه را نیز باخبر کنند (ابن کثیر، 1408، ج8، ص 213). طبری و شیخ مفید، ضمن اشاره به این ماجرا، از تأثیر عمومی بنی هاشم و نوع واکنش اشدق چنین گزارش می دهند:
چون ابن زیاد سر مقدس حسین علیه السلام را برای یزید فرستاد، عبدالملک بن ابی الحریث سلمی را طلبید و به او گفت: به مدینه برو و بر عمرو بن سعید بن العاص درآی و او را به کشته شدن حسین مژده بده. عبدالملک گوید: من سوار بر شتر، به سوی مدینه رهسپار شدم، پس مردی از قریش مرا دید و گفت: چه خبر؟ گفتم خبر نزد امیر است و آن را خواهی شنید: گفت {إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ}. به خدا حسین علیه السلام کشته شد و چون بر عمرو بن سعید درآمدم گفت: چه خبر داری؟ گفتم: خبری است که امیر را شاد کند. حسین بن علی کشته شد. گفت: بیرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن. پس آمدم و جار کشیدم. پس شیون و فریادی هرگز نشنیده بودم مانند شیون زنان بنی هاشم که آن روز از خانه هاشان شنیدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسین بن علی را شنیدند، پس نزد عمرو بن سعید درآمدم؛ چون مرا دید خندید. آن گاه به شعر عمرو بن معدی کرب تمثل جست که می گوید:
عَجَّتْ نِسَاءُ بَنِی زِیَادٍ عَجَّة کَعَجِیجِ نِسْوَتِنَا غَدَاةَ الْأَرْنَب
سپس عمرو گفت: این شیون (امروز) در برابر شیون عثمان (که زنان بنی امیه بر او کردند). آن گاه به منبر رفت و مردم را از کشته شدن حسین بن علی علیه السلام آگاه کرد. بر یزید بن معاویه دعا کرد و از منبر به زیر آمد (طبری، 1387ق، ج5، ص 465؛ مفید، 1412ق، ج2، ص 123).
ابن طاووس تأکید دارد که پس از خطبه اشدق، شیون و فریاد بنی هاشم از شنیدن این خبر برخاست و آنان مجالس عزاداری بر پا کردند (ابن طاووس، 1348ش، ص 169).
ب) به گزارش ابن سعد، یزید بن معاویه سر مبارک امام حسین علیه السلام را برای اشدق به مدینه ارسال کرد (ابن سعد، 1410ق، ج5، ص184). بدیهی است این ماجرا پنهانی انجام نشده است.
2- بازگشت هدفمند امام سجاد علیه السلام به مدینه
امام سجاد علیه السلام و خاندان بزرگوار او در وضعیتی به مدینه بازگشتند که مردم آن شهر از شهادت حسین بن علی علیه السلام آگاه بودند. امام با یک برنامه مشخص دستور فرمودند تا بیرون شهر خیمه برپا کنند و ضمن استقرار، حضور خود را با شیوه مشخص و استثنایی اعلام کردند. این حرکت حماسی امام سجاد علیه السلام را می توان در راستای این اهداف تحلیل کرد:
الف) امام کوشیدند زمینه شورآفرینی عمومی را در برابر شهادت نواده پیامبر(ص) فراهم سازند؛ زیرا پیش از حضور امام، گزارش های تاریخی از سوگواری بنی هاشم خبر می داد (ابن کثیر، 1408، ج8، ص 213؛ ابن طاووس، 1348ش، ص 169).
ب) امام بر عزاداری، سوگواری و گریه بر سالار شهیدان و شهدای کربلا و بیان مصیبت ها و ذکر حماسه ها اصرار داشت.
ج) امام قصد داشتند ضمن زنده نگه داشتن حماسه خونین امام حسین علیه السلام، بر تبیین صف بندی حق و باطل در کربلا تأکید کنند و تمام نگاه حق طلبان را به سمت نفرت از ستم امویان سوق دهند.
د) امام بسیاری از صحابه و تابعین را به سبب همراهی نکردن حسین بن علی علیه السلام به چالش کشاندند؛ زیرا شهر مدینه مهد صحابه و تابعینی بود که در برابر حماسه کربلا سکوت کرده بودند.
3- اعزام یک شاعر
امام سجاد علیه السلام پیش از ورود به مدینه، از بشیر بن جذلم خواست که راهی شهر شود و با شعر خود، شهادت حسین بن علی علیه السلام و بازگشت خاندان عترت را به مردم خبر دهد. بشیر که امام را از شام به مدینه، همراهی می کرد، چنین گزارش می دهد:
چون به مدینه نزدیک شدیم، علی بن الحسین علیه السلام همراه بار و بنه و زنان و فرزندان فرود آمد و چادر به پا کرد و فرمود: ای بشیر! خدا پدرت را رحمت کند. او مردی شاعر بود. آیا تو هم چیزی از شعر می دانی؟ گفتم: بلی ای فرزند رسول خدا! من نیز شاعرم. فرمود: به مدینه برو و مردم را از شهادت اباعبدالله علیه السلام باخبر کن.
بشیر گوید: من بر اسبم سوار شدم و با شتاب رفتم تا وارد مدینه شدم. چون به مسجد النبی رسیدم، صدایم را به گریه بلند کردم و چنین سرودم:
یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ بِهَا قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعِی مِدْرَارٌ
الْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلَاءَ مُضَرَّجٌ وَ الرَّأْسُ مِنْهُ عَلَی الْقَنَاةِ یُدَارُ
ای مردم مدینه! دیگر این شهر جای ماندن نیست؛ زیرا حسین علیه السلام کشته شده است و باید فراوان اشک ببارید؛ پیکر او در کربلا آغشته به خون شد؛ و سرش را بر نیزه کردند و گرداندند.
سپس گفتم: این، علی بن الحسین است، با عمه ها و خواهرانش که در اطراف و حومه شهر شما فرود آمده اند و من، فرستاده او به سوی شما هستم تا جایش را به شما بشناسانم (ابن طاووس، 1348ش، ص 197 و 198؛ ابن نما، 1406، ص 112).
4- شورآفرینی و عزای دوباره
هرچند مردم مدینه پیشتر از شهادت حسین بن علی علیه السلام آگاه و گروهی از آنها متأثر شده بودند؛ اما امام به قصد شورآفرینی و سوگواری مجدد همه مردم، بر مرثیه سرایی بشیر اصرار داشت.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
گویا بشیر بن جذلم، نخستین شاعری است که به دستور امام سجاد علیه السلام مرثیه سرود و مرثیه سرایی او شوری در مردم مدینه ایجاد کرد. آنگونه که خود چنین از واکنش مردم یاد می کند:
فَمَا بَقِیَتْ فِی الْمَدِینَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لَا مُحَجَّبَةٌ إِلَّا بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَکْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودَهُنَّ یَدْعُونَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاکِیاً أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ لَا یَوْماً أَمَرَّ عَلَی الْمُسْلِمِینَ مِنْه (ابن طاووس، 1348ش، ص197 و 198؛ ابن نما، 1406ق، ص112؛ مجلسی، 1403ق، ج45، ص147).
هیچ زن پرده نشین و محجبه ای در مدینه باقی نمانْد، جز آنکه از پسِ پرده ها، سرْ باز و صورتْ خراشیده و بر سر و صورتْ زنان، بیرون آمد. آنان، با صدای بلند می گریستند و زاری می کردند و هیچ گاه به اندازه آن روز، مرد و زن گریان، و روزی تلخ تر از آن، بر مسلمانان ندیده بودم.
بشیر بن جذلم با زنی سوگمند روبه رو شد که این شعر را در سوگ امام حسین علیه السلام می سرود:
نَعَی سَیِّدِی نَاعٍ نَعَاهُ فَأَوْجَعَا وَ أَمْرَضَنِی نَاعٍ نَعَاهُ فَأَفْجَعَا
فَعَیْنَیَّ جُودَا بِالدُّمُوعِ وَ اسْکُبَا وَ جُودَا بِدَمْعٍ بَعْدَ دَمْعِکُمَا مَعاً
عَلَی مَنْ دَهَی عَرْشَ الْجَلِیلِ فَزَعْزَعَا فَأَصْبَحَ هَذَا الْمَجْدُ وَ الدِّینُ أَجْدَعَا
عَلَی ابْنِ نَبِیِّ اللهِ وَ ابْنِ وَصِیِّهِ وَ إِنْ کَانَ عَنَّا شَاحِطَ الدَّارِ أَشْسَعَا
پیک مرگ، خبر مصیبت آقایم را داد؛ چه دردناک بود.
ای دیدگان من! در ریختن اشک بخشنده باشید؛ و پس از اشک هایتان دوباره اشک بریزید؛
بر آن کسی که مصیبتش عرش جلیل را تکان داد؛ و به مجد دین ضربه وارد آمد؛
و بر پسر پیغمبر خدا و پسر وصی او؛ هرچند که منزل او از ما بسیار دور است.
سپس این زن رو به بشیر کرد و گفت: «أَیُّهَا النَّاعِی جَدَّدْتَ حُزْنَنَا بِأَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام وَ خَدَشْتَ مِنَّا قُرُوحاً لَمَّا تَنْدَمِلْ فَمَنْ أَنْتَ رَحِمَکَ اللهُ؛ ای پیک مرگ! اندوه ما را در ماتم اباعبدالله تازه کردی و زخم هایی را که هنوز بهبود نیافته بود خراشیدی. تو کی هستی خدایت رحمت کند».
بشیر خود را معرفی کرد و گفت: مولایم علی بن الحسین علیه السلام که اینک همراه خانواده اباعبدالله در بیرون شهر فرود آمده، مرا فرستاده است (ابن طاووس، 1348ش، ص 197 و 198).
هنر امام در انتخاب یک شاعر برجسته را می توان در اثربخش بودن کار تبلیغی بشیر دنبال کرد. او چنان بر مردم مدینه تأثیر گذاشت که اوضاع شهر دگرگون شد. همگان دوباره در ماتم حسین بن علی علیه السلام گریستند و مردم شهر از زن و مرد و کوچک و بزرگ به استقبال اهل بیت پیامبر9 رفتند و زمینه ورود شکوهمند بازماندگان حماسه کربلا به شهر مدینه فراهم شد (امینی، 1423ق، ج1، ص 397).
5- اشک امام و مردم
جمعیت انبوهی از مردم مدینه راهی محل استقرار امام سجاد علیه السلام و همراهان ایشان در بیرون شهر شدند؛ بشیر بن جذلم در توصیف استقبال بی سابقه مردم چنین می گوید:
مردم مرا به جای خودم رها کردند و با شتاب به بیرون شهر رفتند. من اسبم را هی زدم و چون به آنان رسیدم، دیدم که جایگاه ها و راه ها پر از جمعیت است. از اسبم فرود آمدم و به سختی از لابه لای مردم، حتی با پایمال کردن آنان، خودم را به خیمه امام نزدیک کردم. علی بن الحسین علیه السلام داخل خیمه بود و درحالی که با پارچه ای اشک هایش را پاک می کرد، بیرون آمد. پشت سرِ امام علیه السلام، خادمی صندلی در دستش بود و آن را برای ایشان گذاشت. امام بر روی آن نشست، ولی نمی توانست جلوی اشکش را بگیرد. صدای گریه مردم به ویژه زنان بلند شد. مردم از هر سو، امام زین العابدین علیه السلام را تسلی می دادند: «فَضَجَّت تِلکَ البُقعَةُ ضَجَّةً شَدیدَةً؛ و آن مکان، یکپارچه آه و فغان شد» (ابن طاووس، 1348ش، ص 200).
6- بیان مصیبت ها
فزونی جمیعت استقبال کننده و تأثر شدید آنان، زمینه مناسبی برای بیان مصیبت های وارده از سوی خلیفه اموی بر خاندان رسالت بود؛ امام سجاد علیه السلام با دست اشاره کرد و از مردم خواست سکوت کنند. همه ساکت شدند و حضرت پس از حمد و ثنای الهی، فرمود:
نَحْمَدُهُ عَلَی عَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ فَجَائِعِ الدُّهُورِ وَ أَلَمِ الْفَجَائِعِ وَ مَضَاضَةِ اللَّوَاذِعِ وَ جَلِیلِ الرُّزْءِ وَ عَظِیمِ الْمَصَائِبِ الْفَاظِعَةِ الْکَاظَّةِ الْفَادِحَةِ الْجَائِحَةِ؛
او را می ستاییم بر فجایع بزرگ روزگار و دردناک ترین مصائب؛ مصائبی که اشک ها را جاری می سازد، سینه ها را تنگ می گرداند و بر آنها سنگینی می کند و جان مردم را می ستاند.
سپس ادامه داد:
أَیُّهَا الْقَوْمُ إِنَّ اللهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِیلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِی الْإِسْلَامِ عَظِیمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ الله الحُسَیْنُ علیه السلام وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِیَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْیَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِی الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِیَّةُ الَّتِی لَیْسَ مِثْلُهَا رَزِیَّةً؛
ای مردم! خدای بزرگ ما را به مصیبت هایی بزرگ آزمود و در اسلام شکافی بزرگ افتاد؛ اباعبدالله علیه السلام و خاندانش کشته شدند و زن و فرزندش به اسارت رفتند و سرش را بر سر نیزه میان شهرها گرداندند. این ماتمی است که هیچ ماتمی به پای آن نمی رسد.
امام از حزن هستی بر مصیبت امام حسین علیه السلام یاد کرد و فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ! فَأَیُّ رِجَالاتٍ مِنْکُمْ یُسَرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ أَمْ أَیُّ فُؤَادٍ لَا یَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ أَمْ أَیَّةُ عَیْنٍ مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَهَا وَ تَضَنُّ عَنِ انْهِمَالِهَا فَلَقَدْ بَکَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَکَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْکَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِیتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ؛
ای مردم! کدام یک از شما پس از کشته شدن حسین علیه السلام می تواند شادمانی کند؟ یا کدامین چشمی می تواند از ریختن اشک خودداری ورزد؟ آسمان های هفتگانه، امواج دریاها، ستون های آسمان، جای جای این زمین پهناور، شاخه های درختان، ماهیان تهِ دریا، فرشتگان نزدیک خدا و همه اهل آسمان ها بر او گریستند.
امام سجاد علیه السلام در این فراز به عمق مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام اشاره کردند؛ مصیبتی که همگان باید بر آن بنالند:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَیُّ قَلْبٍ لَا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ، أَمْ أَیُّ فُؤَادٍ لَا یَحِنُّ إِلَیْهِ، أَمْ أَیُّ سَمْعٍ یَسْمَعُ هَذِهِ الثُّلْمَةَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الْإِسْلَامِ وَ لَا یَصُمُّ؛
مردم! کدام قلبی است که در قتل او نشکند یا کدام سینه ای است که در ماتم او ننالد، یا کدام گوشی است که خبر این شکاف افتاده در اسلام را بشنود و کر نشود؟
امام آن گاه از ظلمی که از سوی حاکمیت اموی بر اسرا رفته، یاد کرده و فرمودند:
أَیُّهَا النَّاسُ أَصْبَحْنَا مَطْرُودِینَ مُشَرَّدِینَ مَذُودِینَ وَ شَاسِعِینَ عَنِ الْأَمْصَارِ. . مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ اجْتَرَمْنَاهُ وَ لَا مَکْرُوهٍ ارْتَکَبْنَاهُ وَ لَا ثُلْمَةٍ فِی الْإِسْلَامِ ثَلَمْنَاهَا ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ. وَ اللهِ لَوْ أَنَّ النَّبِیَّ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی قِتَالِنَا کَمَا تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فِی الْوِصَایَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَی مَا فَعَلُوا بِنَا فَاِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَوْجَعَهَا وَ أَفْجَعَهَا وَ أَکَظَّهَا وَ أَفْظَعَهَا وَ أَمَرَّهَا وَ أَفْدَحَهَا فَعِنْدَ اللهِ نَحْتَسِبُ فِیمَا أَصَابَنَا وَ مَا بَلَغَ بِنَا فَإِنَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ؛
ای مردم! مارا از شهرها راندند و در بیابان ها آواره کردند؛ بی آنکه جرمی مرتکب شده باشیم یا کاری زشت از ما سر زده باشد و یا شکافی در اسلام افکنده باشیم. پیشینیان ما از چنین اموری به دور بودند و این چیزی جز یک بهتان نیست. به خدا سوگند، اگر پیامبر9 به جای اینکه این مردم را به دوستی ما سفارش کند به جنگ با ما تشویق می کرد، رفتارشان زشت تر از این نبود: {إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ}، از این مصیبت بزرگ و دردناک و سنگین و تلخ. ما مزد و پاداش مصیبت هایی را که دیده ایم از خداوند می خواهیم و او پیروزمند و انتقام گیرنده است.
امام سجاد علیه السلام پس از بیان این سخنان، برخاست و برای حرکت به مدینه آماده شد (ابن طاووس، 1348ش، ص 200).
امام حیات اسلام را در گرو بیان حماسه های حق طلبان و یادآوری مصیبت های وارده بر مجاهدان راه خدا می دانست؛ آنگونه که معصومین پیشین به ویژه رسول گرامی اسلام(ص) بر بیان این مجاهدت ها پای می فشردند. برای نمونه جابر بن عبدالله انصاری درباره دیدار پیامبر اکرم(ص) با خانواده شهید احد، سعد بن ربیع انصاری، چنین می گوید:
رسول خدا(ص) را با بیست نفر تا خانه سعد بن ربیع همراهی کردیم، همسر این شهید حصیری را افراشته بود و بر آن نشستیم، پیامبر(ص) از سعد یاد کرد و برای او طلب رحمت نمود و فرمود: او را در میدان جنگ دیدم که نیزه ها بر او فرود آمده بود تا آن گاه که کشته شد. زنانی وقتی این فرمایش را شنیدند گریستند. دیدگان رسول خدا(ص) نیز اشکبار شد و ایشان زنان را از گریستن نهی نفرمود (مقریزی، 1420ق، ج13، ص269).
7- پیامدها و آثار
کربلا کانون صف بندی حق و باطل بود. امام حسین علیه السلام در مقابل نماد جبهه باطل قیام کرد و یزید با تمام قوا بر کشتن امام کوشید. سیوطی می گوید: «یزید از کشته شدن امام و خاندانش نیز خوشحال شد، اما بر اثر خشم مسلمین از آن کار اظهار ندامت می کرد. با این حال، مردم از او خشمگین بودند و حق داشتند که او را دشمن بدارند» (سیوطی، 1425ق، ص 158). امام سجاد علیه السلام پس از بازگشت از شام و در نخستین خطابه خود در بدو ورود به مدینه کوشید تا جبهه بندی حق و باطل شفاف شود و نمایش پشیمانی یزید از قتل حسین بن علی علیه السلام خنثی گردد. در این راستا، حرکت مؤثر امام سبب تثبیت، گسترش و استمرار سوگواری و گریه بر سالار شهیدان علیه السلام و شهدای کربلا شد تا روح حرکت و نهضت حسینی زنده بماند.
سنت امام سجاد علیه السلام بر جاودانه ماندن مصیبت ها و توسعه ذکر حماسه های کربلا نیز استوار بود. امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید:
حضرت امام زین العابدین علیه السلام مدت چهل سال درحالی که روزها روزه و شب ها به عبادت مشغول بود، در عزای امام حسین گریه کرد. هنگامی که وقت افطار فرا می رسید، غلام آن بزرگوار خوراکی و آشامیدنی آن حضرت را حاضر می کرد و در مقابل آن بزرگوار می نهاد و می گفت: ای مولای من! افطار کنید. حضرت سجاد علیه السلام می فرمود: «قتل ابن رسول اللَه جائعاً، قتل ابن رسول الله عطشاناً؛ پسر پیامبر خدا گرسنه کشته شد! پسر پیغمبر خدا با لب تشنه شهید شد»! آن بزرگوار همچنان این سخنان را می گفت و گریه می کرد تا اینکه غذای آن حضرت به وسیله اشک چشمش تر می شد و آب آشامیدنی آن بزرگوار با اشک چشمش ممزوج می گردید (مجلسی، 1403ق، ج45، ص 149).
غلام امام علی بن الحسین علیه السلام به صفّه سرپوشیده ای نزدیک شد که امام سجاد علیه السلام در آنجا پیوسته در حال سجود و گریه بودند. سپس به حضرت فرمود: آقای من! آیا زمان پایان یافتن اندوه شما فرانرسیده؟ حضرت سر مبارک از زمین برداشته و متوجه او شده و فرمودند: وای بر تو! به خدا قسم حضرت یعقوب در حادثه ای ناچیزتر از آنچه من دیدم به پروردگار گفت: «یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ؛ وا اسفا بر فراق یوسفم». با اینکه ایشان تنها یک فرزندش را از دست داده بود، ولی من دیدم که پدرم و جماعتی از اهل بیت من را در نزدیکیمان سر بریدند (ابن قولویه، 1356ق، ص 107).
ابو جعفر برقی این روایت را از فرزند امام سجاد علیه السلام نقل می کند:
لما قتل الحسین بن علی علیه السلام لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح و کنّ لا یشتکین من حر ولا برد وکان علی بن الحسین علیه السلام یعمل لهن الطعام للمأتم؛
هنگامی که حسین بن علی علیه السلام کشته شد، زنان لباس سیاه و پشمی پوشیدند و از سرما و گرما شکایت نمی کردند و علی بن الحسین علیه السلام برای عزاداریشان غذا فراهم می کرد (برقی، 1370ش، ج2، ص 420).
مجلسی با تکیه بر نوشته های برخی اصحاب، چنین می گوید:
زینب (س) دو ستون در مسجد را گرفت و فریاد زد: «یَا جَدَّاهْ إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ؛ من خبر مرگ برادرم حسین علیه السلام را برایت آورده ام». همچنین حضرت زینب (س) هرگاه به علی بن الحسین علیه السلام می نگریست، اندوهش تازه می شد و احساساتش فزونی می یافت (مجلسی، 1403ق، ج45، ص 198).
عزاداری مستمر ام البنین در بقیع نیز به منظور حفظ و گسترش سوگواری برای شهدا بود؛ ابوالفرج اصفهانی می نویسد:
وکانت أم البنین أم هؤلاء الأربعة الإخوة القتلی، تخرج إلی البقیع فتندب بنیها أشجی ندبة وأحرقها، فیجتمع الناس إلیها یسمعون منها، فکان مروان یجیء فیمن یجیء لذلک، فلا یزال یسمع ندبتها و یبکی؛
امّ البنین، مادر چهار برادر کشته شده در کربلا، به بقیع می رفت و با سوز و گداز برای پسرانش گریه می کرد. مردم جمع می شدند و به گریه هایش گوش می دادند. مروان از کسانی بود که به این منظور می آمد. او پیوسته به نوحه سرایی او گوش می داد و گریه می کرد (ابوالفرج اصفهانی، بی تا، ص 90).
گزارش های تاریخی نشان می دهد که این عزاداری ها در مدینه و دیگر شهرهای جهان اسلام همچنان رو به گسترش نهاد و در عصر غیبت نیز بر کیفیت و کمیت آن افزوده شد.
نتیجه گیری
ورود شکوهمند امام، جلوه ای از دلبستگی درونی مؤمنان به حسین بن علی علیه السلام را نمایان ساخت. حرارتی که با شهادت سیدالشهدا ایجاده شده بود؛ آن گونه که پیامبر اکرم(ص) مژده داده بود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً؛ شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایی در دل های مؤمنان ایجاد می کند که هرگز سرد و خاموش نمی شود» (معزی، 1415ق، ج12، ص 556). در این حرکت مؤثر، بر جبهه بندی دائمی حق و باطل تأکید و نمایش پوشالی پشیمانی یزید از کشتن حسین بن علی علیه السلام خنثی شد. امام سجاد علیه السلام جاودانه ماندن نهضت حسینی و درس گیری از این حماسه را در گرو عزاداری، گریه، سوگواری و ذکر مصیبت های شهدای کربلا می دانست و سیره قولی و فعلی ایشان به وقت ورود به مدینه نیز بر تثبیت آن افزود.
فهرست منابع
ابن اثیر، علی بن محمد (1417ق). الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الکتاب العربی.
ابن سعد، محمد بن سعد (1410ق). الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن حیون، نعمان بن محمد (1409ق). شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار: ، قم، مؤسسة النشر الإسلامی.
ابن طاووس، علی بن موسی (1348ش). اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان.
ابن قولویه، جعفر بن محمد (1356ق). کامل الزیارات، نجف، مرتضوی.
ابن کثیر، إسماعیل بن عمر (1408ق). البدایة و النهایة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
ابن نما، جعفر بن محمد (1406ق). مثیر الاحزان، قم، مدرسة الامام المهدی[.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین (1415ق). الاغانی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
، (بی تا). مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دار المعرفه.
امینی، محمدامین (1423ق). مع الرکب الحسینی من المدینة الی المدینة، قم، تحسین.
برقی، أحمد بن محمد (1370ش). المحاسن، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
سیوطی، عبدالرحمن بن أبی بکر (1425ق). تاریخ الخلفاء، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز.
طبری، محمد بن جریر (1387ق). تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث.
فاسی، محمد بن احمد (1406ق). العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، بیروت، مؤسسة الرسالة.
مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
معزی ملایری، اسماعیل (1415ق). جامع أحادیث الشیعة فی أحکام الشریعة، قم، مهر.
مفید، محمد بن محمد (1413ق). الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید.
مقریزی، أحمد بن علی (1420ق). إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیة
نظر شما