کارآفرینی اجتماعی فراتر از کارآفرینی اقتصادی
این مقاله، ابتدا به بررسی تعاریف کارآفرینی اجتماعی (SOCIAL ENTREPRENEURSHIP) از دیدگاه چندین نویسنده می پردازد، سپس ویژگیهای مربوط به کارآفرینان اجتماعی و آنچه که این کارآفرینان را از کارآفرینان معمولی متمایز می سازد، مطرح شده است، در ادامه به تشریح عوامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، اعم از صداقت، دلبستگی، روشنی هدف، تعهد، شهامت، ارزشهای اساسی، تمرکز بر مشتری، برنامه ریزی، اقدام و انعطافپذیری، پرداخته شده است.
مقدمه
از جدیدترین موضوعاتی که در عرصه کارآفرینی، در کنار کارآفرینی سازمانی و اقتصادی، در محافل علمی مورد توجه قرار گرفته ، کارآفرینی اجتماعی است. این مقوله در صورتی که در جامعه نهادینه شود می تواند نقش مهمی در رفع مشکلات اجتماعی ایفا کند. بر این اساس در این مقاله سعی شده است تا با ارائه تعاریفی از کارآفرینی اجتماعی و ویژگیهای کارآفرینان اجتماعی و معرفی عواملی که برای موفقیت در آن ضروری هستند، گامی در جهت شناساندن بهتر این مقوله بردارد.
تعاریف کارآفرینی اجتماعی
در رابطه با مفهوم کارآفرینی اجتماعی، نویسندگان تعاریف متفاوتی ارائه کرده اند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره میشود: (2006, WEERAWARDENA)
کوک، داس و میشل: کارآفرینی اجتماعی، طراحی شراکت اجتماعی بین بخش های عمومی- اجتماعی و تجاری به منظور مهار قدرت بازار، در جهت منافع عمومی است (کوک، داس و میشل، 2002).
تامسون و همکاران: فرایند افزودن ایدههای جدید و متفاوت با هدف ایجاد سرمایه اجتماعی با تمرکز بر اقداماتی که توسط شاغلان بخش خصوصی، به عهده گرفته شده است (تامسون و همکاران، 2000).
سولیوان و مرت: جستجو برای شناسایی فرصتهایی که به تاسیس سازمانهای اجتماعی جدید و نوآوری مستمر در آنها منجر می شود (سولیوان و مرت ، 2003).
لیدبیتر: شناسایی منابعی که از آنها به میزان کمی استفاده شده و استفاده بیشتر از آنها برای رفع نیاز های اجتماعی. (لیدبیتر ، 1997).
ویژگیهای کار آفرینان اجتماعی
کات فرد می نویسد که کارآفرینان اجتماعی و اقتصادی هر دو به چشم اندازها و فرصتها توجه داشته، توانایی یکسانی در متقاعد و توانمند کردن دیگران دارند، به گونه ای که به آنها کمک می کنند تا دیدگاهها و چشم اندازهایشان را به سمت واقعیت تغیر دهند. بیشتر نویسندگان این طور بیان کردهاند که کارآفرینان اجتماعی اجازه نمی دهند که فقدان منابع، عقایدشان را محدود کند، آنها بر تجربه شان اصرار میورزند، محیط شان را به کنترل در میآورند و بیشتر از حد متوسط تحمل عدم اطمینان را داشته، برای برقراری عدالت اجتماعی، کشش و کوششی فراوان دارند. پرابهو معتقد است که کارآفرینان اجتماعی از کارآفرینان اقتصادی به واسطه ایدئولوژی شان که راهنمای آنهاست، برای انتخاب رسالتشان، شیوهها و هدفهاشان متمایز می شوند و بیان میدارد که: کارآفرینان اجتماعی سازمانهای کارآفرینانه نوآوری را تاسیس کرده و به انجام اقدامات مخاطرهآمیزی که رسالتش تغییر اجتماعی و گسترش گروه هدف به جای تعقیب سود است، دست می زنند. برخلاف کارآفرینان اقتصادی، کارآفرینان اجتماعی اغلب از تلاشهای یکدیگر حمایت می کنند. آنها توانایی تحلیل، پیشبینی ، برقراری ارتباط، همدلی، به شوق آوردن، طرفداری کردن و میانجیگری را دارا هستند و قادرند که دامنه وسیعی از افراد متمایز را توانمند سازند و سازماندهی کنند (شریل، 2000).
به طور عمده، آنچه این کارآفرینان را از کارآفرینان معمولی متمایز می سازد تعهد اجتماعی و تمایل کم به پاداش مالی آنهاست. جانسون در بررسی کارآفرینان اجتماعی در بخش خصوصی کانادا، بیان می کند که این افراد با حس نیرومندی نسبت به عدالت اجتماعی به فعالیتهای انتفاعی به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می نگرند (روپر و چنی، 2005). تامپسون و همکارانش بیان کردند که شکیبایی و داشتن چشم انداز از ویژگیهای ضروری برای انجام یک اقدام مخاطره آمیز اجتماعی است. درایتون کارآفرینان اجتماعی را افرادی خلاق می داند که قابلیت تغییر عقیده خود را دارند و تواناییهایی از جمله تشخیص فرصتها، سبک رهبری جمعی، توانایی کار تیمی و انگیزه بلندمدت جامعهگرا را دارا میباشند. اگر چه بیشتر این ویژگیها ممکن است منحصر به کارآفرینان اجتماعی نباشد و سایر افراد کارآفرین هم آنها را دارا باشند، اما کارآفرینان اجتماعی که این ویژگیها را دارند در ابتکارهای خود و تاثیرهای اجتماعی که بر جوامع خواهند داشت، متفاوت خواهند بود (روبرتز و وودز، 2000).
عوامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی
1) صداقت
نخستین عامل حیاتی موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، صداقت است. شروع یک اقدام مخاطره آمیز یا حتی یک استراتژی کسب در آمد، به اندازه کافی مشکل است، بنابراین یک کارآفرین اجتماعی باید در تولید یا خدمتش، بازارش، رقابتش، منابعش و بسیاری عوامل دیگر که در شکست یا موفقیتش تاثیر گذار هستند، صدیق باشد (بوشی، 1998).
2) دلبستگی، شور و شوق
فردی که در مسیر کارآفرینی اجتماعی گام بر میدارد، باید به این کار دلبستگی داشته باشد و باید در این امر پر شور و با اشتیاق باشد. اگر فکر کند که بایدی در انجام این کار وجود دارد و به اجبار فعالیت کند، نمیتواند یک کارآفرین اجتماعی موفق باشد (همان).
3) روشنی هدف
مورد سوم روشنی هدف است. در این جا دو پرسش مطرح میشود: اول اینکه چرا سازمان در مسیر کارآفرینی اجتماعی قدم برداشته است ؟ و دوم اینکه چه نیروهای هدایتگری شما را در این مسیر حرکت میدهند؟ این موضوع مهمیاست که، اعضای تیم کارآفرینانه پیش از اینکه فرایند برنامه ریزی را شروع کنند در رابطه با این پرسشها به اجماع برسند، زیرا که شما برای اینکه بتوانید پاسخ محکمی برای منتقدانتان داشته باشید، به اجماع نیاز خواهید داشت. در اینجا چهار دلیل منطقی ارائه میشود:
رسالت سازمان: ما این کار را انجام میدهیم، زیرا که قادرخواهیم بود به افراد بیشتری خدمت رسانی کنیم.
بقا: ما این کار را انجام میدهیم، زیرا که منابع قدیمی تامین وجوه، دیگر به اندازه کافی بازدهی ندارند.
فرصت: ما این کار را انجام میدهیم، زیرا که بازار، ما را به سمت خودش میکشاند و این فرصت را فراهم میآورد که برای خدماتی که ارائه میدهیم تقاضاهایی را تجربه کنیم.
آزادی: اگر ما بتوانیم وجوه مورد نیاز خود را تامین کنیم، دیگر توسط اولویتها و محدودیت هایی که ازسوی دیگران بر ما تحمیل میشود، محدود نمیشویم.
این چهار واژه دلیل عمده ای است برای موفقیت سازمان. البته روشنی هدف جنبه دیگری هم دارد که به همین اندازه مهم است و آن پاسخ به این پرسش است: چه تصویری از موفقیت دارید ؟ مهم است که شما هدفهای بلند مدت خود را پیش از شروع به کار، تعریف کنید. اگر این کار را انجام ندهید شما هرگز قادر نخواهید بود موفقیتتان را به دیگران نشان دهید (همان)
4) تعهد
مورد چهارم، تعهد است. متاسفانه بیشتر افراد به تعهد داشتن به انجام امری بی میل هستند به این دلیل که آنها مخالف ریسک هستند و یا اینکه ثبات را جستجو میکنند، هر دو دلیل غیر قابل درک و با واقعیتهای بازاردرتعارض است. مدیران باید به داشتن یک چشم انداز بلند مدت علاقهمند باشند. بیشتر مدیران هنوز به هزینه فکر میکنند تا سرمایهگذاری و آنها به اقدام کردن بی میل هستند، مگر اینکه بتوانند دستیابی به درآمدی را به سرعت در آن اقدام ببینند. در حالی که کارآفرینی به این شیوه عمل نمیشود، بلکه عملی زمان بر است (همان).
5) شهامت
یک کارآفرین اجتماعی شدن شهامت میخواهد؛ چه شخصی و چه سازمانی. برای ایجاد تغییر در موارد یادشده، به شهامت نیاز است زیرا که هر سازمان یک فرهنگ سازمانی دارد که شهامت را به شیوه خود به دست میآورد و این فرهنگ وجود دارد چه ما از آن آگاه باشیم، چه نباشیم. این فرهنگ مجموعه ای از ارزشهای مشترک است که به ما میگوید ما که هستیم و برای چه اینجا مانده ایم و چگونه باید با دیگران رفتار کنیم و نظایر آن. در مجموع، تغییر فرهنگ سازمان کار سادهای نیست. آیا شما میتوانید تصمیمهای قاطعی بگیرید؟ آیا شما به ریسک کردن تمایل دارید ؟ (همان)
6) ارزشهای مهم واصلی
سازمان باید مجموعه ای از چهار یا پنج ارزش اساسی را که به روشنی بیان و نهادینه شده و پیوسته تقویت میشود، دارا باشد. پیش از اینکه شروع به کار کنید، ارزشهای اصلی تان را شناسایی کرده، مطمئن شوید که آنها سنجیده شده هستند. آنها را براساس برنامه استراتژیکی تان و برنامههای عملیاتی سالیانه تان تدوین کنید و باجدیت به پیگیری و کنترل آنها بپردازید. پیشرفتتان را دستکم سالی یکبار سنجیده و اعلام کنید (همان).
7) تمرکز بر مشتری
هفتمین عامل موفقیت در کارآفرینی اجتماعی، تمرکز بر مشتری است. در این بحث تفاوت عمدهای وجود دارد بین کشیدن محصولات یا خدمات به سوی بازار و از طرفی، کشش محصولات از سوی بازار. در حالت اول شما محصولات خود را تولید میکنید یا خدمات خود را ارائه میدهید، سپس به دنبال مشتری برای آنها میگردید. در حالی که در حالت دوم شما مشتریان و خدمات گیرندگان خود را شناسایی و نیازهای آنها را بررسی میکنید و سپس محصولات یا خدمات خود را ارائه میدهید که در این صورت بازار و خدمات گیرندگان شما را به سوی خود میکشند. این در حالی است که در حالت اول عکس این قضیه صادق است و شما محصولات و خدماتتان را به سوی آنها هل میدهید. به منظور موفقیت در کارآفرینی اجتماعی باید حالت دوم حاکم باشد و پس از نیاز سنجی مشتریان و خدمات گیرندگان اقدام به ارائه محصول و خدمات شود (همان).
8) مشتاق برای برنامه ریزی
در کسب و کارهای کوچک نود درصد شکستها ناشی از اشتباههای مدیران است و نه عوامل دیگر. متاسفانه بیشتر افراد بیحوصله هستند و برای پریدن به سمت گامهای بعدی وسوسه میشوند. در حالی که باید برنامه ریزی کرد و برای آن مشتاق بود. در اینجا برای کمک به شما در امر برنامه ریزی، سه پیشنهاد ارائه میشود:
• تقاضای کمک کنید: اطمینان داشته باشید که تیم برنامه ریزی شما متشکل از مربیان و کارآفرینان موفقی است که در ساخت کسب و کارهای کوچک و یا متوسط خود، به خوبی عمل کرده اند. اینگونه افراد معیارهای واقعی و ارزشمند را به خوبی مشخص میسازند.
• فردی را در رهبری تیم برنامه ریزی قرار دهید: تیم برنامه ریزی شما به یک رهبر نیاز دارد، به ویژه زمانی که برنامه ریزی کارآفرینانه جامعی را شروع میکنید. انتظار نداشته باشید که کارکنانتان علاوه بر وظیفه خودشان این کار را هم بپذیرند.
• محیطی آرام فراهم کنید: زمانی که تیم تان را انتخاب کردید، برای اینکه مطمئن شوید که همه افراد با چارچوب استراتژیک شما راحت هستند و بر پاسخ پنج پرسش زیر توافق دارند فرصتی را اختصاص دهید:
چشمانداز ما چیست (چگونه میخواهیم دنیا را تغییر دهیم)؟
رسالت ما چیست؟
ارزشهای اساسی که ما را هدایت میکند، چیست؟
برای انجام این فرایند چه نیروهایی ما را هدایت میکند؟
چه نتایجی را انتظار داریم؟ (همان).
9) اقدام کردن
برای انجام دادن کاری، شما هرگز تمام منابعی را که نیاز دارید نخواهید داشت. یک کارآفرین واقعی در حرکت به سمت جلو و انجام دادن کار است که منابع را به دست میآورد. در حالی که یک کارآفرین ترسو صبر میکند تا زمانی که یک برنامه کامل داشته، تمامی منابع را دراختیار داشته باشد، اقدام به کاری کند. این در حالی است که یک برنامه بسیار خوب که امروزه با اشتیاق اجرا میشود، یک برنامه کامل را که فردا انجام خواهد شد، شکست میدهد (همان).
10) انعطاف داشتن
آخرین عامل حیاتی موفقیت، انعطاف داشتن و توانایی فی البداهه ساختن (کسی که بدون مقدمه و آمادگی، چیزی را میسازد) است. برای انجام دادن یک کار، همیشه تنها یک راه درست وجود ندارد. موفقیت و سر فرازی به سوی افراد و سازمانهایی خواهد رفت که یاد بگیرند چگونه خود را به سرعت با محیط و شرایط تطبیق دهند (همان).
نتیجه گیری
کارآفرینان اجتماعی، ویژگیها و رفتارهایی شبیه به کارآفرینان اقتصادی (مانند: رهبری خوب و مهارتهای مدیریتی) دارند، ولی آنها بیشتر با کارها و فعالیتهای دلسوزانه و حمایت کننده ارتباط دارند، تا کسب پول. آنها برای حل مشکلات اجتماعی تصور و بینش مطلوبی دارند، دیگران را تشویق و تحریک میکنند و دارای توانایی و ظرفیت غلبه بر موانع و خطرات در این فرایند هستند.
این کارآفرینان به اجتماع نزدیکترند، از این رو میتوانند نیازهای واقعی را تشخیص دهند و به آنها با روشهایی هدفمند و با معنا پاسخ دهند. این اشخاص به داشتن یک بینش برای تغییرهای اجتماعی نیاز دارند و با انگیزه سودآوری تحریک نمیشوند و اگر خواهان این هستند که تاثیری عمده و مهم بر اجتماعات اطراف خود بگذارند وحمایت شوند، باید از توانایی تشویق دیگران و ارتباطات خوب، به بهترین شکل بهره مند باشد.
برای تشخیص نیاز های واقعی و کسب تصور و بینش مطلوب ، تحریک و تشویق دیگران ، غلبه بر موانع و خطرات در این فرایند و به طور کلی موفقیت در آن، توجه به عوامل حیاتی موفقیت: (صداقت، دلبستگی، روشنی هدف، تعهد، شهامت، ارزشهای اساسی و مهم، برنامهریزی انعطاف و اقدام) امری اجتنابناپذیر خواهد بود.
منابع:
1- Boschee jerr, Merging Mission And Money: A Board Member s Guide To Social Entrepreneurship, The national center for non profit boards, (1998)
2- Roper Juliet & Cheney george, ” Leadership, Learning and Human Resource Management, The Meaning of Social Entrepreneurship Today”, Journal of Corporate Governance, vol. 5, no. 3. (2005), 95-104
3- Roberts Dave, Woods Chirstine” Social Entrepreneurship: How Intentions To a Social Enterprise Get Formed”, ISEI buciness schoole university of Navara. (2000).
4- Weerawardena jay& Mort illian sulivan, " Investigating Social Entrepreneurship: A Multidimensional Model", Jornal of World Business. no. 41. (2006), 21-35
5- Johnson sherrill, “Literature Review on Social Entrepreneurship”, Canadian Center for Social Entrepreneurship. (2000).
منبع: ماهنامه تدبیر شماره 193
نویسنده : مریم روستا
نویسنده : محمد مهدی حیدری
نظر شما