موضوع : پژوهش | مقاله

شما را به خدا کوتاهی نکنید


راستی اگر خدای ناکرده زلزله ژاپن در ایران اتفاق می‌افتاد فکر می‌کنید چه می‌شد؟
این سؤال این روزها بارها و بارها در محافل و مجالس و در نقدها و اظهارنظرها مطرح می‌شود و حتی در میان جمع و در محافل خصوصی و خانوادگی هم همه این سؤال را مطرح می‌کنند. اما بسیاری از همان سؤال کنندگان هم خود در مقام پاسخ برمی‌آیند. یکی می‌گوید فقط در تهران دو میلیون نفر تلفات می‌دهد. دیگری پای را از این هم فراتر می‌گذارد و از نابودی کامل شهر سخن می‌گوید و دیگران هم هر یک به فراخور حال خود، چیزی می‌گویند و اعداد و ارقامی را مطرح می‌کنند و از آن جالبتر خونسردی همه ماست که بی‌هیچ واهمه و ملاحظه و تقیه‌ای صحبت از صدها هزار و میلیون‌ها تلفات به میان می‌آوریم بی‌آنکه خم به ابرویمان بیاید. نکته دیگر اینکه وقتی در مورد تهران از این همه خرابی و کشتار و ویرانی صحبت می‌کنیم تکلیف سایر بلاد روشن است. چون وضع ساختمان‌ها و بناها در سایر مناطق روشن است. و جالب‌تر از همه این است که وقتی خطر بروز چنین فاجعه‌ای را حس می‌کنیم و ابعاد ویرانی این خطر احتمالی را می‌دانیم با خونسردی و تسامح و تساهل از آن عبور می‌کنیم.
شاید عده‌ای از خوانندگان ارجمند از نگارنده گلایه کنند که حال چه وقت این حرفهاست؟ امروز همه در تدارک چهارشنبه‌سوری هستند تا از روی آتش بپرند و رسمی کهن را پاس بدارند و دم غروب ساعتی با خانواده بگویند و بخندند و خوش باشند و به استقبال بهاری بروند که نرم نرنمک از راه می‌رسد و با خودش سبزی و سرزندگی و باروری و نشاط و تحول و تولد به همراه می‌آورد پس چه وقت صحبت از هراس و بیم و وحشت و مرگ؟ که بوی خزان دارد و بدتر از آن بوی یخبندان و انجماد؟... اما حتماً این حقیر را خواهید بخشید که گمان دارد برای برخی حرفها و هشدارهای خیلی جدی حتماً باید فرصت‌طلب بود (البته نه به معنای ناپسند آن) وگرنه با روحیه‌ای که در اکثر ما و بدتر از ما بویژه در مسئولین و صاحب‌‌منصبان و مدیران ما وجود دارد. فرصت از دست می‌رود و دیگر کمتر کسی را می‌توان یافت که به حرف حساب با دقت و وسواس دل بدهد و کاری بکند. همین چند سال پیش بود که یکی از بزرگترین و تلخ‌ترین حوادث طبیعی در ایران خودمان ده‌ها هزار نفر را داغدار کرد و شهری را از هستی انداخت. بم که هنوز ویرانه‌هایش هزاران حرف با ما دارند را که از یاد نبرده‌ایم؟ و باز حتماً از یاد نبرده‌ایم که وقتی آن فاجعه رخ داد تا مدتی از آن صحبت می‌کردند و هزاران حرف درباره اینکه باید با خطر زلزله مقابله کرد. باید ساختمانها را محکم ساخت. باید اصول مهندسی را رعایت کرد و باید... اما آیا پس از آن فراموشکار نشدیم؟ آیا پس از آن همه ساختمانهایمان را براساس اصول علمی و مهندسی ساخته‌ایم و آیا همین حال این کار را می‌کنیم؟
آنچه را که امروز در ژاپن دیده‌ایم خدا کند که دیگر هرگز در هیچ نقطه‌ای در جهان تکرار نشود اما اگر آن حادثه مهیب با آن شدت غریب که در طول سده اخیر سابقه نداشته است، با کمترین تلفات انسانی ممکن همراه شد تنها به دلیل آن بود که ژاپنی‌ها بویژه در سه چهار دهة اخیر با برنامه‌ریزی دقیق و با نظارت و کنترل و مراقبت شدید تحولی عظیم در مهندسی ساختمان ایجاد کردند. اگر به تصاویر زلزله نگاه بکنید کمتر ساختمان بلند مرتبه‌ای را به ویژه در شهرهای بزرگ می‌بینید که فرو ریخته باشد. بیشترین تلفات مربوط به ساحل‌نشینان و یا کسانی بوده است که یا در کشتی و قایق و در دریا بوده‌اند و یا در اتوبوس و قطار در حال عبور و مرور... نکته دیگر اینکه آنان سیستم هشدار پیشرفته‌ای را در کشور راه‌ انداخته بودند که حدود یک دقیقه و نیم قبل از وقوع زلزله اعلام خطر می‌کرد و اکثر شهروندان ژاپنی از طریق هشدار با موبایل و تلفن همراه، رادیو، تلویزیون و یا سامانه‌های هشداردهنده شهری از وقوع زلزله با خبر شدند. گرچه با وجود همة این تدابیر و هشدارها و برنامه‌ریزی‌ها و محکم‌کاری‌ها، ضربه آنچنان شدید بود که مقاومت در برابر آن غیرممکن می‌نمود و به‌ویژه سونامی حاصله از زلزله، همه چیز را چون پرکاهی به این طرف و آنطرف برد. اما بدون تردید می‌خواهم بگویم اگر این فاجعه در هر کشور دیگری جز ژاپن اتفاق می‌افتاد یک فاجعه بزرگ انسانی با صدها هزار کشته و یا شاید میلیون‌ها کشته شکل می‌گرفت. بگذاریم...
نمی‌خواهم در این آخرین روزهای سال و در آستانه جشن و شادی مردم در آستانه عید و درست در روز فستیوال آتش و گرما و لبخند و ذوق کودکانه عزیزانمان در شادی مستانه دم غروب (که دعا می کنیم بی‌حادثه و مزاحمت و آسیب به‌سر رسد) بیش از این درباره زلزله سخن گویم اما چه چاره که فراموشکاریم و عادت نداریم که علاج واقعه قبل از وقوع کنیم. به ناگزیر چند استدعا دارم که در پایان مقال آن را با شما و بویژه با دست‌اندرکاران ارجمند در میان می‌گذارم.
1ـ اگر ساختمانی می‌سازید، در ساخت بنا و بویژه در استحکام آن چیزی کم نگذارید. یادمان باشد اینجا هر صرفه‌جویی و قناعتی نابخردانه و کوته‌فکری است و ممکن است برایمان بس گران تمام شود.
2ـ اگر بر ساختمانی نظارت دارید و مهندس ناظر ساختمانی هستید، به هیچ بهایی حاضر نشوید مسئولیت جان آنها که ممکن است بخاطر کوتاهی شما در انجام وظیفه (شرعی و قانونی و اخلاقی و وجدانی) در خطر قرار گیرند، به عهده شما و به گردن شما بیفتد.
3ـ اگر ساختن بنایی را تعهد کرده‌اید هرگز راضی نشوید به خاطر اندکی کاستن از هزینه و قیمت تمام شده، آه و نفرین آنها که به اعتماد شما زیر این سقفها زندگی می‌کنند، دودمان شما را در دنیا و آخرت به باد بدهد.
4ـ و اگر مسئول هستید و در شهرداری منصبی دارید و ساخت و ساز شهر را به شما سپرده‌اند، بسیار مراقبت کنید تا مبادا ساختمانی بی‌استحکام مجوز بگیرد و اگر خدای ناکرده ایمن و مطمئن ساخته نشد، پایان کار بگیرد.
5ـ و ‌ای مسئولین عزیز !... در دولت و مجلس و وزارت کشور و مسکن... و شهرداری‌های سراسر کشور... قوانین مربوط به ساخت و ساز را محکمتر کنید. گریزگاه‌های فرار از قانون را سفت و سخت ببندید. از حالا به فکر باشید. کشور ما نیز از جمله مناطق زلزله‌خیز جهان است و تاکنون نیز از این فاجعه طبیعی، کم آسیب ندیده ‌است. حداقل در خاطر نسل ما دو زلزله مهیب بیش از بقیه در خاطره‌ها مانده است که به همین دو سه دهه اخیر مربوط است. زلزله رودبار و زلزله بم. البته حوادث دیگری هم بوده‌اند که از آن درمی‌گذریم.
فقط یادمان باشد که اگر خدای ناکرده در کشورمان زلزله‌ای نه در حد 8/9 ریشتر، بلکه حتی به مراتب کم شدت‌تر و حتی در حد 7 درجه در مقیاس ریشتر، اتفاق افتد، چه خسارت عظیمی را باعث خواهد شد. پس شما را به خدا کوتاهی نکنید.

 

 

منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۸۹/۱۲/۲۴
نویسنده : فتح‌الله آملی

نظر شما