فرصت ها در پرونده هسته یی ایران
با به بن بست رسیدن نظرات ایران و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، شرایط به سوی وخیم تر شدن اوضاع پیش می رفت به ترتیبی که مجلس سنا و مجلس نمایندگان امریکا هر کدام قطعنامه تحریم ایران را به نوعی به تصویب رساندند تا مشترکاً از سوی رئیس جمهور امریکا تبدیل به قانون شود. در خلیج فارس نصب موشک های پاتریوت نشانه وخیم شدن روابط سیاسی و ورود به فاز نظامی در سطح منطقه ترسیم شد. امریکا به دنبال یارگیری در سطح گروه 1«5 جهت تصویب تحریم های وسیع تر علیه ایران برآمد.
در پرونده هسته یی ایران، اختلاف نظر در مورد سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران اوج گرفت که غرب به اضافه روسیه با تردیدهایی که نسبت به نیات ایران دارند، درخواست کردند سوخت با غنای 20 درصدی را فقط در ازای دریافت معادل آن از سوخت 5/3 درصد تحویل خواهند داد.
کشمکش اطراف این فرمول جهت اجرایی شدن آن صرفاً مربوط به عدم اعتماد طرفین به یکدیگر است. چه مقدار انرژی از طرفین سلب شد که چگونه تحویل دهند و چگونه تحویل بگیرند و در نهایت غرب، ایران را متهم کرد که به دنبال خرید وقت است نه تحویل سوخت. در این میان تهدید ایران نسبت به تهیه سوخت 20 درصد در داخل ایران در چارچوب روابط خصمانه ایران و غرب باعث شد غرب تفسیر جدی شدن تهدید از سوی ایران را برای جامعه جهانی ملموس ومطرح کند و پیش بینی هایی برای واکنش نظامی ایران پس از ورود احتمالی به ماده 42 منشور ملل متحد داشته باشد.
چنانچه ایران بخواهد وارد پروسه تولید سوخت 20 درصد در این مقطع شود اگرچه از نظر فنی امکان پذیر است ولیکن ممکن است چند سال طول کشد و شاید از راه اصلی خود باز ماند. به علاوه عدول از تولید سوخت با غنای بیش از پنج درصد شائبه انحراف به سوی تسلیحاتی شدن را در جهان تزریق می کند که هیاهو علیه ایران بر پا شده آثار و تبعات ضدامنیت ملی برای ایران دربرخواهد داشت.
اکنون با اعلام اینکه ایران با ارسال سوخت 5/3 درصد به منظور تحویل سوخت 20 درصد موافقت کرده، فضایی باز شده که مذاکرات و دیپلماسی جای تشنج و درگیری را بگیرد و شاید آرامشی نسبی دوباره بر جبهه ایران و جامعه بین الملل سایه افکند. یقیناً آن طور که وزیر خارجه آلمان اظهار کرده با توجه به سابقه بی اعتمادی به وجودآمده، کردار و نه گفتار ملاک عمل خواهد بود لذا ایران و 1«5 با اقدامات عملی باید نشان دهند که به این فرمول اعتقاد دارد.
اما از سوی دیگر در جبهه اعضای دائم شورای امنیت هم شکافی به وجود آمده که غرب به اضافه روسیه را خشنود نساخته و راه آنها برای عبور از فاز تنبیهات اقتصادی به ماده 42 را با مشکلات جدی روبه رو کرده است.
درگیری چین و سهم خواهی این کشور در ایفای نقش در جامعه جهانی، موضوعی نیست که خلق الساعه پیش آمده باشد و به این زودی هم قابل حل شدن نیست.
اگرچه این پدیده می تواند فرصت جدیدی در پرونده هسته یی برای ایران باشد ولی یقیناً ابعاد آن پیچیده و خارج از کنترل ایران خواهد بود. لذا حساب کردن دائمی روی آن می تواند ایران را غافلگیر کند.
غرب یقیناً با احتساب چنین واکنشی پرونده هسته یی ایران را پیش خواهد برد و اگر نتواند در شورای امنیت سازمان ملل متحد اجماع سازی کند به روش های غیر چندجانبه گرایانه روی خواهد آورد که در قضیه عراق و رئیس جمهور قبلی امریکا شاهد آن بودیم.
به هر حال چین با کارت هایی که در اختیار دارد در مقابل قدرت های بزرگ عرض اندام خواهد کرد و کارت ایران یکی از آنها است. امریکا هم در مقابل با کارت های تایوان، تبت و در آینده با کارت هند با چین بازی خواهد کرد. شاید یک دهه طول بکشد تا امریکا به جایگاه چین در جامعه جهانی اذعان کند و سهم این کشور را آن طور که شایسته است، بپردازد. در این یک دهه رفتار و روابط چین و امریکا از نوع دیگری از برخورد و رقابت غیرنظامی برخوردار خواهد بود که تحریم شرکت های امریکایی توسط چین نمونه آن است. فروش تسلیحات پیشرفته به تایوان برای چندمین بار در ظرف سه دهه گذشته است که چین را خشمگین کرده ولی هیچ گاه به فراتر از سردی سیاسی نرفته است و یقیناً این بار هم نخواهد رفت.
قضیه تبت و دالایی لاما هم موضوعی است که چین در صورت پذیرش توسعه سیاسی در سرتاسر چین می تواند ابتکار عمل را در دست گیرد و به تدریج این کارت بازی را از دست امریکا خارج کند. اما نقدترین کارت بازی چین، کارت پرونده هسته یی ایران است که با آن می تواند تصمیم سازان جهانی را به خود متوجه سازد و قدر چین شناسانده شود. چنین کارتی اگرچه برای ایران فرصت می نمایاند ولی هر آن معامله روی آن امکان پذیر است و طرفین دعوا به آن به صورت یک تاکتیک می نگرند؛ تاکتیکی که می تواند ایران را غافلگیر کند.
منبع: / روزنامه / اعتماد ۱۳۸۸/۱۱/۲۱
نویسنده : علی خرم
نظر شما