گل و ستاره، دنیای تصویرها در شعر فارسی
مجله پژوهشگران خرداد و تیر 1384، شماره 3
نویسنده : صفدر تقی زاده
42
خاورشناسان و اسلام شناسان دنیای غرب، هرگاه با زبان و فرهنگ و ادب یکی از کشورهای شرقی ــ به ویژه کشوری که از پشتوانه فرهنگی و ادبی غنی و دیرینه بهره مند باشد ــ آشنا می شوند، رفته رفته با تاریخ و ادبیات آن کشور چنان انس و الفتی می گیرند که گاه به مرز عشق و ایثار می رسد و از آن پس همه زندگی خود را وقف این فرهنگ و ادب کهن می کنند. حاصل این همه شیفتگی، گاه انبوه نوشته ها و آثاری است که از سر صدق و صفا به نگارش درمی آید و به صورت گنجینه ای از ادبیات جهانی ماندگار می شود.
خانم آنه ماری شیمل ــ خاورشناس آلمانی که در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت ــ یکی از این عاشقان فرهنگ و ادب شرق، به ویژه فرهنگ و عرفان اسلامی بود. او ضمن مطالعه و پژوهش در آثار و دست نوشته های دینی و اسلامی، بارها به سفر رفته و با مردمی از سراسر جهان دیدار داشته است. وی در نوزده سالگی مدرک دکترا گرفته و در بیست وسه سالگی رساله استادی اش را نوشته است.
خانم شیمل به فرهنگ و ادب ایران نیز عشق می ورزید و به ایران دلبستگی زیادی داشت. او بارها به ایران سفر کرده بود و بسیاری از ادیبان و فرهنگیان و پژوهشگران متون عرفانی، وجود او را برای تعالی فرهنگ و ادب و دین و تاریخ ما ثمربخش می دانستند و به سخنانش باعلاقه گوش می دادند و نوشته هایش را با جان و دل و بالذت می خواندند. وی پاره ای از متون ادبیات فارسی را به زبان آلمانی ترجمه کرده و آثاری نیز درباره مولوی و شمس و دیگران نوشته است. کتاب هایی نیز از او به فارسی ترجمه شده است.
کتاب گل و ستاره، یکی از تازه ترین ترجمه های آثار او به زبان فارسی است. کتابی نسبتا کم حجم اما بسیار پرمایه که می تواند هم برای علاقه مندان به ادبیات فارسی به ویژه شعر فارسی جذّاب باشد و هم به دانشجویان رشته ادبیات فارسی بیاموزد که یک اثر ادبی کلاسیک را چگونه ارزیابی کنند و به جای غرق شدن در بحث های لغوی و برداشت های احساساتی و شخصی، به معانی کلی و یکپارچه و تأثیرگذار و ارزش زیبایی شناختی اثر توجه نشان دهند و لایه های زیرین و انگیزه های نهفته در شعر و معنای عام بشری آن را دریابند.
کتاب در اصل برگرفته از متون درس هایی است که خانم شیمل برای دانشجویان دانشگاه هارواردِ امریکا و به منظور آشناساختن آنها با شعرهای فارسی فراهم آورده و در این رهگذر تنها به شعر شاعرانی که ایرانی یا در ایران بوده اند، بسنده نکرده و نمونه های زیادی از آثار شاعران فارسی زبان سرزمین های دیگر همچون هند و ترکیه را نیز بررسی کرده است.
نثر شیمل غالبا ساده و راحت و مفهوم است. وی در نوشته های خود می کوشدمتون ادبی و عرفانی گاه پیچیده را با مطالب شیرین و طنزآمیز درآمیزد. نثر او برخلاف نثر پاره ای از استادان دانشگاه ها، خشک و آکادمیک نیست. می گویند نوشته های پژوهشی پاره ای از استادان تاریخ ادبیات و عرفان و فلسفه اسلامی گاه چنان دشوار و قدیمی است که از خود متون مورد تحقیق، پیچیده تر و دشوارتر است و چنین به نظر می رسد که آنان، مطالب خود را برای هم سن وسالانشان می نویسند نه برای خوانندگان عادی و دانشجویان امروزی. خانم شیمل در دانشگاه هارواردِ امریکا، درپی آن بوده است که دانشجویان را با مبانی فرهنگ اسلامی و اسلام شناسی آشنا کند، طوری که دانشجویان دریابند برای درک شعرهای مشرق زمین، به فهم کامل سیر معنویات این گوشه از جهان نیاز دارند.
خانم شیمل حدود بیست وپنج سال در دانشگاه هاروارد بوده و از متون مربوط به عرفان اسلامی گرفته تا ادبیات و شعر فارسی را تدریس کرده است. او از این دوران خاطراتی شنیدنی دارد. ازجمله در کتابی نوشته است که یکی از دانشجویانش چون معتاد بوده، مجبور به ترک تحصیل شده و یک سال بعد تلفنی با او تماس گرفته و او را به شام دعوت کرده است. «بعدا فهمیدم می خواهد در ایالت کالیفرنیا رستورانی باز کند و داشت آشپزی یاد می گرفت. شامی که در آشپزخانه دوستش درست کرده بود، درجه یک بود. امیدوارم که در آشپزی بیشتر از درس شعرهای حماسی موفق باشد!»
همچنین می نویسد که یکی از جالب ترین خاطراتش مربوط به درس رومی بوده و آقایی به نام «جان» که کارمند وزارت امور خارجه بوده در این کلاس ها شرکت می کرده است. این شخص بعدها، در سال 1980، یکی از گروگان های امریکایی در ایران بوده است؛ که ده دوازده سال بعد به طور اتفاقی او را در دانشگاه هاروارد می بیند. در آن زمان، خانم شیمل در مراسم تودیع خود، سخنرانی کرد. «جان» از او درخواست می کند که اجازه دهد نکته ای بر گفته های او بیفزاید و سپس «جان» برای دانشجویان تعریف می کند که حین گروگان گیری در ایران، اشعار رومی و اقبال را می خوانده است و به همین دلیل، نگهبانان، رفتاری کاملاً متفاوت با او داشته اند و او را از خود و به عنوان کسی می دانسته اند که بهترین بخش فرهنگ آنان را می شناخته و به آن عشق می ورزیده است. خانم شیمل می افزاید: «آیا پایانی زیباتر از این برای بیست وپنج سال تدریس در هاروارد ــ منظورم شعر عرفانی به عنوان میانجی دو دنیای ظاهرا خصم یکدیگر ــ وجود دارد؟»
خانم شیمل در تمامی دوران بیست وپنج ساله تدریس در هاروارد، زندگی تقریبا درویشانه ای داشته و شاید تحت تأثیر وارستگی های ناشی از مطالعه متون عرفانی و اسلامی هرگز درپی مال و منال دنیوی نبوده و به نوعی به مرحله قناعت رسیده بوده است. او سخت مراقب مادرش بوده که تا نود سالگی عمر کرده و شاید باز هم تحت تأثیر همین وارستگی های شرقی، بیشترِ هم و غمش، ضمن مطالعه و پژوهش های مستمر، پرستاری از این مادر بوده است. خانم شیمل در مورد زندگی در امریکا می نویسد که به رغم موفقیت هایی که به دست آورده و دوستان خوبی که داشته است، «هیچ گاه امریکا وطن من نشد. آیا این اشتباهِ آن پرنده استوایی نبود که از تبعیدگاه خود در غرب در اشتیاق بازگشت به وطن خود در شرق می سوخت؟»
خانم شیمل ضمن خصوصیات استادانی که در هاروارد تدریس می کردند، از کری ولش ــ متخصص هنر اسلامی و هندی ــ به نیکی یاد می کند که «با دانش گسترده خود همگان را مسحور می ساخت». روزی از شیمل می پرسند که چرا همیشه در کلاس های کری شرکت می کند و او در پاسخ می گوید: «چون او شیوه دیدن را می آموزاند.» و این نکته بسیار مهمی است که خانم شیمل به آن اشاره می کند. او در بررسی و تحلیل شعرهای فارسی کتاب گل و ستاره هم اهمیت همین «دید» و «دیدگاه» را مدّنظر قرار داده و نکته های بدیعی را بازیافته است. مقصود، افق دید و درست دیدن است که به فهم بهتر معنای نهفته در شعرها یاری می رساند. شیمل نوسان های «حقیقی» و «مجازی» زبان رمزی شعرهای صوفیانه را بازمی کاود و به شیوه ای تقریبا تفسیرگرانه به معنای ساختار شعرها دست می یابد. او با مطالعات گسترده خود در شعرهای فارسی سرزمین های گوناگون به این نتیجه رسیده است که نوعی بینشِ عرفانی بر بیشتر شعرهای فارسی سایه افکنده است.
خانم شیمل در کتاب گل و ستاره، با توجه به همین دیدگاه، کار خود را با حافظ آغاز می کند و ضمن بررسی پژوهش های شرق شناسی از ترجمه های گوناگونی که از شعرهای حافظ به زبان های دیگر و ازجمله زبان آلمانی شده است، سخن به میان می آورد و آنگاه، معانی چندگانه یک بیت از یک غزل حافظ را که در آن شاعر از معشوقی گله می کند که چرا مدت ها است پیامی نفرستاده است، بازمی گشاید و با اشاره به جنبه های دیگر شعر نظر می دهد که شاید این شعر، «شکایت آن صوفی باشد که در گوشه عزلت خویش هیچ نشانی از رحمت پروردگار دریافت نکرده است».
وی در بخش دیگر، قالب های شعر فارسی را همراه با ارائه نمونه های متعددی، از غزل و قصیده گرفته تا رباعی و مثنوی، بررسی می کند. او مثنوی جلال الدین رومی را اثری آموزنده می نامد که دایرة المعارفی از اندیشه های عرفانی و مردمی است و تا امروز نیز همان گونه که جامی می گوید، این اثر «قرآنی به زبان فارسی» است. در دنیای تصویرهای شعر فارسی هم سری می زند و نمونه هایی از آنها را ارائه می دهد؛ همچنین، درباره موضوع های برگرفته از قرآن که «شاید مهم ترین سرچشمه الهام در شعر فارسی» باشد، بحث می کند. موضوع های برگرفته از ایران، روم و یونان باستان در شعر فارسی، دلدادگان و شخصیت های تاریخی، ترک و هندو، تاریخ و جغرافیا، جلوه هایی از طبیعت، سنگ های گرانبها، باغ ها و گیاهان و پرندگان و جانوران، خورشید و باد و دریا و تصاویر برگرفته از زندگی روزمره، لباس و خوشنویسی و رنگ ها و طب و موسیقی، ازجمله مضامین دیگر کتاب است و این همه نشان می دهد که خانم شیمل برای تهیه مطالب گوناگون و توصیف و تشریح ظریف کاری ها و باریک بینی ها تا چه حد منابع گوناگون را مطالعه کرده و زحمت کشیده و استخوان خرد کرده است.
مترجمِ کتاب هم الحق با موفقیت از عهده کارش برآمده و هر چند که با فروتنی در مقدمه کتاب گفته «این کمینه، کمترین کاری جز تلاش برای بازآفرینی جان کلام نویسنده نکرده»، زحمت زیادی کشیده است. ترجمه این کتاب، کاری تقریبا تخصصی و نسبتا دشوار است و در موارد بسیار، یافتن اصل یک شعر یا مصرعی از یک شعر از شاعری که به هیچ نشانی از دیوان یا مرجع شعر او اشاره نشده است، کار ساده ای نیست.
مترجم در کار ترجمه این کتاب، شیوه ترجمه «نزدیک به اصل» را درپیش گرفته که البته مطلوب ترجمه های متونِ خلاق ادبی مثل شعر است؛ و به خود اجازه نداده است که نکته ای بر مطالب کتاب بیفزاید و یا چیزی از آن بکاهد. حتی همه زیرنویس ها هم از آن نویسنده است. شاید اگر در مواردی، مترجم در زیرنویس، نکته ای را یادآور می شد، می توانست برای خواننده یاری دهنده باشد؛ مثل آنجا که بحث حیوانات و ازجمله خر به میان می آید و بخشی از یکی از سروده های گوته نقل می شود:
هربار سوی مکه روند
خر عیسی
تغییری نخواهد کرد
و پیوسته همان خر خواهند (خواهد) ماند.
این پاره از شعر گوته، یکی از حکایت های گلستان سعدی را تداعی می کند: «یکی از وزرا را پسری بود کودن. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی کن مگر عاقل گردد. مدتی تعلیم کردش؛ مؤثر نیفتاد. پیش پدرش فرستاد که این پسر عاقل نمی شود و من دیوانه شدم:
«خر عیسی گرش به مکه برند چون بیاید هنوز خر باشد»
اشاره به شعر سعدی، به احتمال می توانست برای خوانندگان ایرانی خالی از لطف نباشد. از آن گذشته، در مواردی کوشش شده است شعرهایی به صورت موزون به فارسی ترجمه شود؛ کاری که بسیار حساس است و غالبا به نتیجه رضایت بخشی نمی انجامد:
چگونه توانم کنم وصف زلف او
زلف بلند است و عمر کوتاه
خواننده با خواندن این بیت دچار تردید و سردرگمی می شود که این بیت ترجمه است یا بیتی از سروده های یکی از شاعران فارسی زبان. تجربه نشان داده است که ترجمه شعر اروپایی به صورت شعر موزون فارسی، در ادبیات معاصر توفیق چندانی نداشته است و به همین دلیل این شیوه ترجمه شعر دیگر درمیان مترجمان ما رواج نیافت و این گونه شعرها هم با اقبال روبه رو نشد.
دکتر سعید فیروزآبادی با آثاری که اخیرا از زبان آلمانی به فارسی ترجمه و منتشر کرده، توانایی و شور و شوق خود را در راه اعتلای ادبیات امروز نشان داده و همتِ مجدّانه او در این راه قابل ستایش است. او اکنون با سختکوشی خود این توقع را در ما برمی انگیزد که آینده ای روشن در پیش خواهد داشت و آثار پربارتری را به ما عرضه خواهد کرد. برای او موفقیت های بیشتری آرزو می کنیم.
1. نوشته آنه ماری شیمل، ترجمه دکتر سیدسعید فیروزآبادی، نشر پیام خاور، 1383، 287 ص
2. عضو پژوهشکده ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نظر شما