موضوع : پژوهش | مقاله

مکتب‌ اسماعیلی‌ در فراگرد تاریخ‌

عصر طلایی‌ اسماعیلی‌
گسترش‌ اندیشه‌ اسماعیلیان‌ با استقرار دولت‌ فاطمی‌ در سال‌ 297/909 در شمال‌ آفریقا به‌ اوج‌ خود رسید. دوره‌ی‌ فاطمی‌ را اغلب‌ به‌ «عصر طلایی» کیش‌ اسماعیلی‌ وصف‌ کرده‌اند. جنبش‌ انقلابی‌ اسماعیلیانِ نخستین‌ سرانجام‌ به‌ تأسیس‌ دولتی‌ منجر شد که‌ اسماعیلی‌ در رأس‌ آن‌ قرار داشت‌ و دیری‌ نگذشت‌ که‌ به‌ صورت‌ یک‌ امپراتوری‌ شکوفا که‌ از شمال‌ آفریقا و مصر تا فلسطین‌ و حجاز و سوریه‌ (شام‌) امتداد داشت‌، توسعه‌ یافت‌. این‌ در واقع‌، پیروی‌ بزرگی‌ برای‌ تمامی‌ شیعه‌ بود، زیرا اینک‌ برای‌ اولین‌ بارنشستن‌ یک‌ امام‌ علوی‌ از اهل‌ بیت‌ را برمسند رهبری‌ یک‌ دولت‌ مهمّ اسلامی‌ می‌دیدند. با پیروزی‌ فاطمیان‌، امام‌ اسماعیلی‌ قدرت‌ عباسیان‌ و تفسیر اهل‌ سنّت‌ از اسلام‌ را به‌ چالش‌ خواند و تعبیر و تفسیر شیعی‌ خود را از اسلام‌ عرضه‌ داشت‌. اینک‌، مذهب‌ اسماعیلی‌ نیر مکان‌ خود را در میان‌ جوامع‌ تفسیریِ دولت‌مدار در جهان‌ اسلام‌ پیدا کرده‌ بود. از این‌ به‌ بعد، خلفای‌ فاطمی‌ که‌ در عین‌ حال‌ امامان‌ اسماعیلی‌ نیز بودند، می‌توانستند سخنگوی‌ روحانی‌ اسلام‌ شیعی‌ به‌ طور کلی‌ باشند، همچنان‌ که‌ خلفای‌ عباسی‌ سخنگوی‌ اسلام‌ سنّت‌ به‌ شمار می‌آمدند. در این‌ شرایط‌ و اوضاع‌ و احوال‌، اسماعیلیان‌ برای‌ اولین‌ بار در تاریخ‌ خود رخصت‌ یافتند که‌ آشکارا و بدون‌ ترس‌ از تعقیب‌ و آزار و سیاست‌، در محدوده‌ی‌ قلمرو فاطمیان‌ طبق‌ موازین‌ دینی‌ خود عمل‌ کنند، و حال‌ آنکه‌ در بیرون‌ این‌ قلمرو کماکان‌ ناچار بودند چون‌ گذشته‌ به‌ تقیّه‌ بپردازند.

اسماعیلیان‌ و تربیت‌ متکلّم‌
خلفا و امامان‌ فاطمی‌ پس‌ از رسیدن‌ به‌ قدرت‌، هماهنگ‌ با دعاوی‌ جهانی‌ خود، فعالیتهایشان‌ را در امر دعوت‌ متوقف‌ نساختند. آنها چون‌ هدفشان‌ بسط‌ قدرت‌ خود و حکومت‌ بر تمامی‌ امت‌ مسلمان‌ بود، دعوت‌ و شبکه‌ی‌ داعیان‌ خود را که‌ هم‌ درداخل‌ و هم‌ در خارج‌ قلمرو فاطمیان‌ به‌ کار مشغول‌ بودند، حفظ‌ کردند. همچنین‌ نهادهای‌ علمی‌ و تعلیمی‌ خاصی‌
خلفا و امامان‌ فاطمی‌ پس‌ از رسیدن‌ به‌ قدرت‌، هماهنگ‌ با دعاوی‌ جهانی‌ خود، فعالیتهایشان‌ را در امر دعوت‌ متوقف‌ نساختند. آنها چون‌ هدفشان‌ بسط‌ قدرت‌ خود و حکومت‌ بر تمامی‌ امت‌ مسلمان‌ بود، دعوت‌ و شبکه‌ی‌ داعیان‌ خود را که‌ هم‌ درداخل‌ و هم‌ در خارج‌ قلمرو فاطمیان‌ به‌ کار مشغول‌ بودند، حفظ‌ کردند. همچنین‌ نهادهای‌ علمی‌ و تعلیمی‌ خاصی‌ برای‌ تربیّت‌ داعیان‌ و آموزشِ اسماعیلیان‌ عادی‌ بر پای‌ داشتند.
برای‌ تربیّت‌ داعیان‌ و آموزشِ اسماعیلیان‌ عادی‌ بر پای‌ داشتند. داعیان‌ دوره‌ی‌ فاطمی‌ که‌ به‌ عنوان‌ متکلم‌ تربیّت‌ می‌شدند، در عین‌ حال‌ عالمان‌ و مؤلفان‌ جامعه‌ی‌ خود بودند، ومتون‌ کلاسیک‌ ادبیات‌ اسماعیلی‌ را در موضوعات‌ متنوع‌ ظاهر و باطن‌، از تاریخ‌ و زندگی‌نامه‌نگاری‌ گرفته‌ تا رسالات‌ جامع‌ و استادانه‌ی‌ منطقی‌، فقهی‌ و فلسفی‌، و نیز تألیفات‌ بزرگی‌ درباره‌ی‌ تأویل‌، که‌ از شاخصهای‌ کیش‌ اسماعیلی‌ بود، پدید آوردند. بعضی‌ از این‌ داعیان‌ از راه‌ تلفیق‌ سنتهای‌ کختلف‌ با الهیات‌ اسماعیلی‌ سنتهای‌ فکری‌ و عقلانی‌ ممتازی‌ پدید آوردند. در واقع‌، این‌ در دوره‌ی‌ فاطمیان‌ بود که‌ تفکر و ادبیات‌ اسماعیلی‌ به‌ اوج‌ خود رسید و اسماعیلیان‌ ارمغانهای‌ فکری‌ ثمربخشی‌ به‌ الهیات‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ به‌ طور کلی‌ و به‌ تفکر شیعی‌ بالاختصاص‌، ارزانی‌ داشتند. بازیابی‌ جدید ادبیات‌ و نوشته‌های‌ اسماعیلی‌ به‌ روشنی‌ بر غنا و تنوّع‌ میراث‌ ادبی‌ و فکری‌ اسماعیلیان‌ عهد فاطمی‌ گواهی‌ می‌دهد.
به‌ طور کلی‌ فاطمیان‌ در مصر از همه‌ی‌ فعّالیتهای‌ فکری‌ و عقلانی‌ حمایت‌ می‌کردند. انان‌ کتابخانه‌های‌ بزرگی‌ در قاهره‌، پایتخت‌ جدید خود که‌ در 358/969 بنیاد یافته‌ بود، تأسیس‌ کردند، و قاهره‌ به‌ سرعت‌ به‌ صورت‌ مرکزی‌ برای‌ تحقیقات‌ اسلامی‌، علوم‌، هنر و فرهنگ‌ درآمد، و علاوه‌ بر این‌، نقش‌ عمده‌ای‌ در تجارب‌ و بازرگانی‌ بین‌المللی‌ بازی‌ کرد. روی‌ هم‌ رفته‌ دوران‌ فاطمیان‌ نماینده‌ی‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ دوره‌های‌ تاریخ‌ مصر و اسلام‌، و یکی‌ از دوره‌های‌ به‌ یادماندنی‌ در تمدن‌ اسلامی‌ است‌.

داعیان‌ ایرانی‌
داعیان‌ ایرانی‌ نظامهای‌ فکریِ متافیزیکی‌ پیچیده‌ای‌ با یک‌ نظریه‌ی‌ انبعاثیِ نوافلاطونی‌ شده‌ی‌ متمایز درباره‌ی‌ آفرینش‌ جهان‌ پرداختند که‌ قدیمی‌ترین‌ سنّت‌ کلامِ فلسفی‌ شیعه‌ را عرضه‌ می‌داشت‌. باید افزود که‌ این‌ داعیان‌ در ضمن‌ درگیر یک‌ رشته‌ بحثهای‌ طولانی‌ درباره‌ی‌ مسائل‌ مختلف‌ مابعدالطبیعی‌ و کلامی‌ بودند. به‌ هر حال‌، موفقیت‌ داعیان‌ ایرانی‌ از اینجا پیداست‌ که‌ یک‌ عده‌ از فرمانروایان‌ آسیای‌ مرکزی‌، خراسان‌ و شمال‌ ایران‌، از جمله‌ یکی‌ از امری‌ سامانی‌ به‌ کیش‌ اسماعیلی‌ درآمدند.
شواهد عمده‌ی‌ مربوط‌ به‌ سنّت‌ الهیات‌ و کلام‌ فلسفیِ اسماعیلی‌ در نوشته‌های‌ ابویعقوب‌ سجستانی‌، داعیِ منطقه‌ی‌ ماوراءالنهر و شرق‌ ایران‌، برای‌ ما باقی‌ مانده‌ است‌ که‌ به‌ اتهام‌ الحاد به‌ فرمان‌ فرمانروای‌ صفاری‌ سیستان‌، خلف‌ ابن‌ احمد (352 - 393/963-1003) به‌ قتل‌ رسید. سجستانی‌ از طریق‌ یک‌ احتجاج‌ مبتنی‌ بر نفی‌ دوگانه‌، هم‌ تشبیه‌ و هم‌ تعطیل‌، اثبات‌ هر صفتی‌ را برای‌ خداوند رد کرد و مردود شمرد. فیلسوفان‌ و متکلمان‌ اسماعیلیِ جهان‌ ایرانی‌، همچنین‌
داعیان‌ ایرانی‌ نظامهای‌ فکریِ متافیزیکی‌ پیچیده‌ای‌ با یک‌ نظریه‌ی‌ انبعاثیِ نوافلاطونی‌ شده‌ی‌ متمایز درباره‌ی‌ آفرینش‌ جهان‌ پرداختند که‌ قدیمی‌ترین‌ سنّت‌ کلامِ فلسفی‌ شیعه‌ را عرضه‌ می‌داشت‌. باید افزود که‌ این‌ داعیان‌ در ضمن‌ درگیر یک‌ رشته‌ بحثهای‌ طولانی‌ درباره‌ی‌ مسائل‌ مختلف‌ مابعدالطبیعی‌ و کلامی‌ بودند. به‌ هر حال‌، موفقیت‌ داعیان‌ ایرانی‌ از اینجا پیداست‌ که‌ یک‌ عده‌ از فرمانروایان‌ آسیای‌ مرکزی‌، خراسان‌ و شمال‌ ایران‌، از جمله‌ یکی‌ از امری‌ سامانی‌ به‌ کیش‌ اسماعیلی‌ درآمدند.
عقیده‌ی‌ خاصی‌ درباب‌ رستگاری‌ به‌ عنوان‌ بخشی‌ از جهان‌شناسی‌ خود پرداختند. در بینش‌ رستگاری‌ شناسانه‌ی‌ آنان‌ از عالم‌، انسان‌ به‌ طور کلّی‌ به‌ حساب‌ می‌آیند. مثلاً عقیده‌ی‌ سجستانی‌ درباره‌ی‌ رستگاری‌ که‌ به‌ زبانی‌ کاملاً روحانی‌ بیان‌ شده‌ است‌، ارتباط‌ نزدیک‌ با عقیده‌ی‌ او درباره‌ی‌ نفس‌ و نظریه‌ی‌ دوریِ اسماعیلی‌ از تاریخ‌ دینی‌ بشریت‌ دارد. در اینجا، هدف‌ غایی‌ از رستگاری‌ انسان‌ ترقی‌ و عروج‌ نفس‌ از هستی‌ خالص‌ جسمانی‌ به‌ سوی‌ خالق‌ خویش‌، در جستجوی‌ پاداشی‌ روحانی‌ در زندگی‌ ابدی‌ پس‌ از مرگ‌ است‌.

نقش‌ ایرانیان‌ در تکون‌ تفکر اسماعیلی‌
جهان‌شناسی‌ اسماعیلی‌ که‌ در سرزمینهای‌ ایرانی‌ پرداخته‌ شده‌ بود، در روزگار خلافت‌ خلیفه‌ی‌ فاطمی‌، المعزّلدین‌ اللّه‌ (341 - 365/953 - 975) مورد قبول‌ پایگاه‌ مرکزی‌ دعوت‌ اسماعیلی‌ در شمال‌ آفریقا واقع‌ شد و جایگزین‌ جهان‌شناسی‌ اساطیری‌ قدیمی‌تر اسماعیلیان‌ گشت‌. در نتیجه‌، داعیان‌ و نویسندگان‌ فاطمی‌ دست‌ کم‌ تا روزگار ناصرخسرو (آخرین‌ طرفدار اسماعیلیگری‌ فلسفی‌ و یگانه‌ داعی‌ فاطمی‌ که‌ همه‌ی‌ آثار خود را به‌ زبان‌ فارسی‌ نوشت‌)، از جهان‌شناسی‌ جدید دفاع‌ می‌کردند.
حمیدالدین‌کرمانی‌ که‌ شاید دانشمندترین‌ فرازنه‌ترین‌ متکلم‌ و فیلسوف‌ دوره‌ی‌ فاطمی‌ باشد، داعیِ عراق‌ و مغربِ ایران‌ بود. وی‌ نظریات‌ متافیزیکی‌ یا مابعدالطبیعی‌ خویش‌ را در کتاب‌ راحة‌العقل‌ که‌ تألیف‌ عمده‌ی‌ فلسفی‌ اوست‌ و آن‌ را در 411/1020 به‌ پایان‌ رسانیده‌ است‌، پرورانید.

بر چسبهای‌ باطنیه‌ و ملاحده‌ چگونه‌ شکل‌ گرفت‌؟
حرمت‌ والایی‌ که‌ اسماعیلیان‌ برای‌ علم‌ قائل‌ بودند، در عهد فاطمیان‌ به‌ سنتها و نهادهای‌ ممتازی‌ منتج‌ شد و توجه‌ دعوت‌ اسماعیلی‌ از همان‌ آغاز به‌ تعلیم‌ و تربیّت‌ گرویدگان‌ به‌ کیش‌ اسماعیلی‌ و آموختن‌ حکمت‌ که‌ مراد از آن‌ عقاید باطنی‌ اسماعیلی‌ است‌، معطوف‌ بود.
پس‌ از آنکه‌ دولت‌ فاطمی‌ تشکیل‌ شد، معاندان‌ سنی‌ مذهب‌ به‌ پشتیبانی‌ عباسیان‌ تبلیغات‌ ضدِ اسماعیلی‌ خود را تشدید کردند. از جمله‌ی‌ اتهامات‌ و افتراآتِ متعددی‌ که‌ به‌ اسماعلیان‌ بستند، یکی‌ نیز آن‌ بود که‌ اسماعلیان‌ احکام‌ شریعت‌ را به‌ بهانه‌ی‌ آنکه‌ بر معانی‌ باطنی‌ و نهانی‌ احکام‌ شریعت‌ دست‌ یافته‌اند مرعی‌ نمی‌دارند. از این‌رو، اسماعیلیان‌ را علاوه‌ بر آنکه‌ ملاحده‌ می‌خواندند اغلب‌ به‌ معنایی‌ ناسزا گونه‌ باطنیّه‌ می‌نامیدند. این‌ یک‌ واقعیّت‌ است‌ که‌ فاطمیان‌ از همان‌ آغاز به‌ موضوعات‌ شرعی‌ توجه‌ داشتند، و ادبیات‌ و نوشته‌های‌ اسماعیلیِ دوره‌ی‌ فاطمی‌ پیوسته‌ برجدایی‌ ناپذیریِ ظاهر و باطن‌، و بر رعایتِ شریعت‌ و توجّه‌ به‌ معنای‌ درونی‌ آن‌ تأکید داشته‌ است‌.
در زمان‌ روی‌ کار آمدن‌ فاطمیان‌ هنوز یک‌ مکتب‌ فقهی‌ متمایز اسماعیلی‌ وجود نداشت‌. تا آن‌ زمان‌ اسماعیلیان‌ جزء یک‌ جنبش‌ انقلابیِ سرّی‌ بودند و قوانین‌ واحکام‌ سرزمینی‌ را که‌ در آن‌ می‌زیستند مرعی‌ می‌دانستند. با استقرار دولت‌
در زمان‌ روی‌ کار آمدن‌ فاطمیان‌ هنوز یک‌ مکتب‌ فقهی‌ متمایز اسماعیلی‌ وجود نداشت‌. تا آن‌ زمان‌ اسماعیلیان‌ جزء یک‌ جنبش‌ انقلابیِ سرّی‌ بودند و قوانین‌ واحکام‌ سرزمینی‌ را که‌ در آن‌ می‌زیستند مرعی‌ می‌دانستند. با استقرار دولت‌ فاطمی‌ نیاز به‌ تدوین‌ فقه‌ اسماعیلی‌ احساس‌ شد، و این‌ فرایند با به‌ کار بستن‌ احکام‌ فقه‌ شیعه‌ آغاز گشت‌.

پایه‌گذار فقه‌ اسماعیلی‌
تدوین‌ و اعلام‌ مذهب‌ یا مکتب‌ فقهی‌ اسماعیلی‌ عمدتاً نتیجه‌ی‌ مساعی‌ قاضی‌ ابوحنیفه‌ نعمان‌ ابن‌محمّد بود که‌ یکی‌ از دانشمندترین‌ فقهای‌ سراسر دوران‌ فاطمی‌ محسوب‌ می‌شد. وی‌ فقه‌ اسماعیلی‌ را با گردآوری‌ منظم‌ و منضبط‌ احادیث‌ موثقی‌ که‌ از اهل‌ بیت‌ روایت‌ شده‌ بود، بر مبنای‌ آثار کلینی‌ و دیگر مؤلفان‌ قدیم‌ شیعی‌ و نیز سنّی‌، تدوین‌ نمود. پس‌ از تألیف‌ چند مجموعه‌ی‌ فقهی‌، مساعی‌ او سرانجام‌ در تألیف‌ دعائم‌ الاسلام‌ به‌ اوج‌ خود رسید، و این‌ کتاب‌ قانون‌ نامه‌ی‌ رسمی‌ فقه‌ و حقوق‌ دولت‌ فاطمی‌ شد. اینک‌ اسماعیلیان‌ نیز نظام‌ فقهی‌ و حقوقی‌ خاص‌ خود را داشتند که‌ الگو و نمونه‌ی‌ یک‌ حکومت‌ اسماعیلی‌ را نشان‌ می‌داد.
عقاید فقهی‌ و تشریعی‌ مذهب‌ اسماعیلی‌ را قضات‌ و فقیهان‌ در سراسر قلمرو دولت‌ فاطمی‌ در فتواها و قضاوتهای‌ خویش‌ به‌ کار می‌بستند. هر آینه‌، قانون‌ نامه‌ی‌ فقهی‌ اسماعیلی‌ تازه‌ بود و احکام‌ و دستورهای‌ آن‌ می‌بایست‌ برای‌ اسماعیلیان‌ و نیز دیگر مسلمانانِ تابع‌ دولت‌ فاطمی‌ توضیح‌ داده‌ شود و تبیین‌ گردد. این‌ کار با تشکیل‌ مجالس‌ تعلیم‌ عمومی‌ که‌ در اصل‌ قاضی‌ نعمان‌ خود در روزهای‌ جمعه‌ بعد از نماز عصر برپای‌ می‌داشت‌، میسر گردید. اعتبار استفاده‌ از الازهر به‌ عنوان‌ یک‌ مرکز تعلیم‌ فقه‌ از سال‌ 378/988 به‌ بعد به‌ ابن‌کلس‌ (وفات‌ 380/991) نخستین‌ وزیر رسمی‌ دولت‌ فاطمی‌ می‌رسد که‌ خود فقیهی‌ کامل‌ و از حامیان‌ صنعت‌ و هنر و علم‌ بود. باید یادآور شد که‌ الازهر را در اصل‌ المعزّلدین‌ اللّه‌ به‌ عنوان‌ مسجد ساخته‌ بود.

نقش‌ کلیدی‌ تقیّه‌ در اسماعیلیان‌
اسماعیلیان‌ اغلب‌ در سرزمینهای‌ بیرون‌ از دولت‌ خود، مورد تعقیب‌ و آزار بودند، و این‌ به‌ کار بستنِ شدید و دقیق‌ تقیه‌ را، که‌ به‌ معنای‌ از روی‌ احتیاط‌ خود را دیگری‌ نمودن‌ بود، ضروری‌ می‌ساخت‌. گذشته‌ از این‌، داعیان‌ و نویسندگان‌ اسماعیلی‌، چنان‌ که‌ گفتیم‌، بیشتر وقتها به‌ عنوان‌ متکلم‌ و متأله‌ تعلیم‌ و تربیت‌ یافته‌ بودند، و اغلب‌ در محیطهای‌ خصومت‌آمیز به‌ کار دعوت‌ مشغول‌ بودند. داعیان‌ و مؤلفان‌ اسماعیلی‌ به‌ علّت‌ تربیت‌ خاص‌ خود، و نیز ضرورت‌ مخفی‌ داشتن‌ فعالیتهای‌ خویش‌، به‌ ویژه‌ علاقه‌ی‌ چندانی‌ به‌ تألیف‌ وقایع‌ نامه‌ها و یا شرحهای‌ تاریخی‌ از نوع‌ دیگر نداشتند. و گواه‌ بر این‌ عدم‌ علاقه‌ی‌ اسماعیلیان‌ به‌ تاریخ‌نگاری‌ این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ تنها چند اثر تاریخی‌ از متون‌ اسماعیلی‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌.
با این‌ حال‌، دو دوره‌ در تاریخ‌ اسماعلیان‌ وجود دارد که‌ در طیّ آنها رهبران‌ اسماعیلی‌ به‌ تاریخ‌نگاری‌ توجّه‌ کرده‌اند، ونوشتن‌ آثاری‌ راکه‌ می‌توان‌ آنها را وقایع‌ نامه‌های‌ رسمی‌ خواند، تشویق‌ یا دستور به‌ نوشتن‌ داده‌اند. این‌ دو دوره‌ مواقعی‌ بوده‌ است‌ که‌ آنان‌ دولت‌ و سلسله‌ای‌ از حکمرانان‌ از آنِ خود داشته‌اند، یعنی‌ دولتهای‌ فاطمی‌ و نزاری‌، و لذا به‌ تاریخ‌ نامه‌های‌ قابل‌ اعتمادی‌ برای‌ ثبت‌ رویدادها و موفقیتهای‌ سیاسی‌ دولت‌ خود، نیاز داشته‌اند. در روزگار فاطمیان‌، به‌ ویژه‌ پس‌ از انتقال‌ مقرّ دولت‌ فاطمی‌ از افریقه‌ به‌ مصر در سال‌ 363/973 تاریخهای‌ متعددی‌ درباره‌ی‌ دولت‌ و سلسله‌ی‌ خلفای‌ فاطمی‌ به‌ وسیله‌ی‌ خلفای‌ فاطمی‌ به‌ وسیله‌ تاریخ‌ نگاران‌ آن‌ عصر، خواه‌ اسماعیلی‌، نوشته‌ شد. امّا به‌ استثنای‌ قطعاتی‌ چند، هیچ‌ یک‌ از این‌ وقایع‌ نامه‌ها و تاریخها باقی‌ نمانده‌اند. هنگامی‌ که‌ ایوبیان‌ در 567/1171 جانشین‌ فاطمیان‌ شدند، همه‌ی‌ کتابخانه‌های‌ معروف‌ فاطمی‌ را از میان‌ بردند. در نتیجه‌، همه‌ی‌ انواع‌ ادبیات‌ و نوشته‌های‌ اسماعیلی‌، از جمله‌ تاریخهای‌ فاطمیان‌ در نتیجه‌ی‌ گرفت‌ و گیر و کشت‌ و کشتار ایوبیان‌ از اسماعیلیه‌ نابود شد.

شکاف‌ در اسماعیلیان‌ فاطمی‌
جامعه‌ی‌ یک‌پارچه‌ی‌ اسماعیلی‌ روزگار فاطمیان‌ در 487/1094 به‌ دو شاخه‌ی‌ متخاصم‌ مستعلوی‌ و نزاری‌ تقسیم‌ شد. این‌ انشقاق‌ از بحث‌ و مشاجره‌ بر سرِ جانشینیِ خلیفه‌ و امام‌ اسماعیلی‌ المستنصر بالله‌ (427-487/1036-1094) نتیجه‌ شد. اسماعیلیان‌، مستعلوی‌ (که‌ بعدها به‌ گروههای‌ فرعی‌ متعددی‌ تقسیم‌ شدند،) سرانجام‌ پایگاه‌ خود را در یمن‌ مستقر ساختند. طیّبیان‌ که‌ تنها جامعه‌ی‌ بازمانده‌ی‌ مستعلوی‌ هستند، به‌ وسیله‌ی‌ یک‌ سلسله‌ از داعیان‌ که‌ منصب‌ موروثی‌ دارند، رهبری‌ می‌شوند، و برخی‌ از سنّتهای‌ علمی‌ فاطمیان‌ حفط‌ کرده‌اند. طیبیهای‌ یمن‌ و هند، که‌ در هند به‌ نام‌ بُهره‌ معروفند، همچنین‌ بخش‌ نسبتاً معتنابهی‌ از ادبیات‌ اسماعیلی‌ دوره‌ی‌ فاطمی‌ را نگهداری‌ کرده‌اند.
اسماعیلیان‌ نزاری‌ سرنوشت‌ دیگری‌ داشتند. اسماعیلیان‌ ایران‌ تا سال‌ (وفات‌ 518/1124) که‌ در مشاجره‌ی‌ نزار و مستعلی‌ از حقّ نزار (وفات‌ 488/1095) که‌ ولیعهد منصوصِ اصلیِ مستنصر بالله‌ بود ولی‌ از حقّ خود محروم‌ گشته‌ بود، جانبداری‌ می‌کرد، درآمده‌ بودند. در واقع‌، حسن‌ صباح‌ یک‌ دولت‌ و دعوت‌ مستقل‌ بنیان‌ گذاشت‌ که‌ مرکز آن‌ قلعه‌ی‌ کوهستانی‌ الموت‌ در شمال‌ ایران‌ بود. نزاریان‌ به‌ مرور زمان‌ یک‌ دولت‌ فرعی‌ نیز در شام‌ تأسیس‌ کردند. حسن‌ از شبکه‌هایی‌ از قلعه‌ها و دژهای‌ کوهستانی‌ شورشی‌ علنی‌ علیه‌ ترکان‌ سلجوقی‌ که‌ حکومتِ بیگانه‌ی‌ آنها در ایران‌ مورد نفرت‌ و بی‌زاری‌ مردم‌ بود. به‌ راه‌ انداخت‌. نزاریان‌ در دوران‌ حکمرانی‌ حسن‌ صباح‌ و جانشینان‌ او در الموت‌، سخت‌ دل‌مشغولی‌ لشکرکشیهایِ انقلابی‌ خود و زنده‌ ماندن‌ در یک‌ محیط‌ خصمانه‌ بودند.

شاخه‌ نزاری‌ ایران‌ و حسن‌ صباح‌
جامعه‌ی‌ نزاری‌ ایران‌، دانشمندان‌ و محققان‌ فرزانه‌ی‌ زیادی‌ در مسائل‌ پیچیده‌ و بغرنج‌ کلامی‌ یا مسائل‌ مابعدالطبیعی‌ و متافیزیکی‌ به‌ بار نیاورد که‌ در خور مقایسه‌ با دانشمندان‌ روزگار فاطمیان‌ باشند. نزاریان‌ ایران‌ در عوض‌ فرماندهان‌ و سرداران‌ پرقدرت‌ و توانایی‌ پروردند که‌ متناسب‌ و بایسته‌ی‌ سرنوشت‌ ستیزه‌جویِ آنها علیه‌ قدرت‌ نظامی‌ برتر سلجوقیان‌ و دیگر دشمنان‌ آنها بودند. گذشته‌ از این‌، حسن‌ صباح‌ برای‌ ابراز احساسات‌ ایرانی‌ خود، زبان‌ فارسی‌ را به‌ جای‌ زبان‌ عربی‌ زبان‌ دینی‌ نزاریان‌ کرد. در نتیجه‌، نزاریان‌ ایران‌ به‌ معنایی‌ از ادبیات‌ اسماعیلی‌ دوره‌ی‌ فاطمی‌ بریده‌ شدند، هر چند بعضی‌ از آثار دوره‌ی‌ قدیمی‌تر روزگار فاطمیان‌ در دسترس‌ نزاریان‌ شام‌ که‌ زبان‌ عربی‌ را به‌ کار می‌بردند، قرار داشت‌. با وجود این‌، نزاریان‌ یک‌ سنّت‌ ادبی‌ داشتند، و بعضی‌ از مسائل‌ کلامی‌ کماکان‌ در کانون‌ اندیشه‌ و تفکر آنها در دوره‌ی‌ الموت‌ بود.
خود حسن‌ صباح‌ متکلمی‌ دانشمند با اندیشه‌های‌ فلسفی‌ بود؛ اعتبار تأسیس‌ یک‌ کتابخانه‌ بزرگ‌ در الموت‌، اندکی‌ پس‌ از آنکه‌ آنجا در 483/1090 مرکز فرماندهی‌ دعوت‌ نزاری‌ شد، به‌ او می‌رسد.
حسن‌ صباح‌ عقیده‌ی‌ تعلیم‌ را به‌ صورتی‌ پرتوان‌ در یک‌ رساله‌ی‌ کلامی‌ از نو بیان‌ کرد. اصل‌ این‌ رساله‌ باقی‌ نمانده‌ امّا نقل‌ قولهای‌ پراکنده‌ای‌ از آن‌ در منابع‌ دیگر بازمانده‌ است‌. حسن‌ در مجموعه‌ای‌ از چهار قضیّه‌، نابسنده‌ بودنِ عقل‌ را در شناخت‌ خداوند و دانستن‌ حقایق‌ دینی‌ بیان‌ کرد، و بر ضرورت‌ یک‌ معلّم‌ صادق‌ برای‌ هدایت‌ بشر احتجاج‌ نمود، و چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ این‌ معلّم‌ صادق‌ و معتقد کسی‌ جز امام‌ اسماعیلیِ زمان‌ نمی‌تواند باشد. عقیده‌ی‌ تعلیم‌، آموزه‌ی‌ اصلی‌ نزاریان‌ گشت‌، و از این‌ روی‌ بود که‌ خارجیان‌ آنها را تعلیمیّه‌ می‌نامیدند. چالشی‌ فکری‌ که‌ این‌ عقیده‌، که‌ در عین‌ حال‌ مشروعیّت‌ خلیفه‌ی‌ عباسی‌ را به‌ عنوان‌ سخنگویِ روحانی‌ مسلمانان‌ به‌ پرسش‌ می‌کشید، در برابر دستگاهِ اهل‌ سنّت‌ قرار داد، موج‌ تبلیغات‌ مجادله‌آمیز جدیدی‌ را علیه‌ اسماعیلیان‌ برانگیخت‌. بسیاری‌ از متکلمان‌ اهل‌ سنّت‌ که‌ سرکرده‌ی‌ آنها غزالی‌ بود اسماعیلیان‌ و نظریه‌ی‌ تعلیم‌ آنها را مورد حمله‌ قرار دادند با این‌ حال‌ بعدها، پنجمین‌ داعی‌ طیّبی‌ یمن‌ به‌ مجادلات‌ ضد اسماعیلی‌ غزالی‌ به‌ تفصیل‌ پاسخ‌ داد اگر چه‌ دیگر، خیلی‌ دیر شده‌ بود.

پانوشت‌
1- فتری‌، فرهاد، سنتهای‌ عقلی‌ در اسلام‌، تهران‌، فرزان‌ 1376.


منبع:  سایت کانون ایرانی پژوهشگران حکمت و فلسفه (کانون حکمت و فلسفه) 

نظر شما