موضوع : پژوهش | مقاله

تجلی نام «امیرالمؤمنین علی(ع)»در معماری اسلامی

مجله  فرهنگ کوثر  تیر 1376، شماره 4 

نویسنده : حجت کشفی
70
هنر دینی
نام تو می رفت و عارفان بشنیدند

نام شریف امیرمؤمنان علی - علیه السلام - در هنر اسلامی به شیوه های دلپذیری نگاشته شده است. در معماری اسلامی نام و فضایل علی در قالب کتیبه ها و خطنگارها زینت بخش مساجد، مشاهد، مدارس و خانه هاست.

ما در این نوشته با استفاده از آثار بزرگان هنر به شناساندن کتیبه، خطوط بنایی و معقلی، که در معماری اسلامی معمولا وسیله نگارش آیات و احادیث و اسماء الهی و معصومین - علیهم السلام - شده، می پردازیم و بر آنچه از تجلیات نام مولا امیرمؤمنان زیور گرفته تاکید خواهیم کرد.

1. کتیبه

اگر عنوان کتیبه را شامل سنگ نبشته های کهن تاریخی بدانیم، عمری به درازای خط خواهد یافت. در این قلمرو گسترده کتیبه پیش از اختراع کاغذ پدید آمد، سرنوشتی طولانی تر از کتاب پیدا خواهد کرد; اما چون وظیفه این گفتار بررسی بخش ویژه ای از کتیبه است ناگزیر جنبه های تاریخی و فرهنگی آن به فرصتی دیگر واگذار می شود.

کتیبه با مفهومی که اکنون خوشنویسان و هنرمندان در ذهن دارند و نام آن را با تصاویری از بناهای هنری، مذهبی و تاریخی به یاد می آورند، هنری است دارای چهار ویژگی عمده; ویژگیهایی که مطالعه آنها آفاق تازه ای را به یاد ما می آورد:

الف) ویژگی نخست محتوای کتیبه است. مضمونی که بر اساس آن کار خطاط و بنا، کاشی ساز و طراح شکل می گیرد. در اینجا آیین و اندیشه ها و ایده های دینی و فرهنگی فرمانرواست. با جستجوی آگاهانه کتیبه های زیبا و تاریخی بسیاری خواهیم یافت که با آیات الهی، سخنان معصومین و ابیات و عبارات دینی تکوین یافته است و هر گونه پژوهش و داوری در باره آنها، بدون توجه با محتوای آن، بی معنا خواهد ماند. یکی از مضامین پر ارج که در حقیقت ماهیت هنر شیعی را در معماری اسلامی و کتیبه نگاری شکل می دهد نام و یاد مولا امیرمؤمنان است. هر اندازه دشمنان امامت و ولایت در پوشاندن فضایل علی کوشیدند و در محو نام او تلاش کردند، ادبا و هنرمندان در قلمرو جاوید و دلپذیر کار خود در پایدار کردن نام و یاد علی پا فشاری کرده، اوج هنر را در این جهاد بزرگ به کار گرفته اند. اگر سراغ آثار تاریخی و هنری بروید و همراه با زیارت و عبادت سیری هنری و فرهنگی داشته باشید، به زودی دل و دیده خود را با دیدار این آثار نوازش خواهید داد.

ب) کتیبه هنری است گروهی، که خطاط محور اولیه آن را پدید می آورد. آنگاه نوبت به طراح می رسد که خط یا نگاره را با اسلیمی ها و ختایی های مناسب تزیین کند; طرحی که به وسیله دو هنرمند خطاط و نقاش برای اجرا به کاشی ساز یا حجار و احیانا منبت کار و فلزکار سپرده می شود. درک هنر خط و زیورهای پیرامون آن و حفظ امانت در انتقال زیبایهای آن دو شرط اساسی کار مجری است. اگر میان این دو گروه هماهنگی لازم وجود نداشته باشد، کار هر دو تباه خواهد شد و کتیبه چهره هنری نخواهد یافت. کسی که در کار کتیبه است به خوبی می داند که مجری دانا و هماهنگ با مجری ناهماهنگ چه تفاوتی دارد. خطاط نیکبختی که خطش به دست استادی هنرشناس، بصیر و دلسوز می رسد، چه پایه شاد و خوشبخت خواهد شد آنگاه که نتیجه کارش بر تارک بنایی بدرخشد; و چه ناگوار است سرنوشت خطی که به دست اجراکننده ای ناسزاوار افتد. این نکته بدین جهت یادآوری شد تا عظمت کار گروه هنرمندان را در ابنیه تاریخی به یاد آوریم و بدانیم فرهنگی که توانسته است جمعی را بدان حد از دانش و روحیات انسانی و هنری برساند که پاس مراحل هنر را نگاه دارند، چه اندازه متعالی و بزرگوارانه بوده است. امروز نام خطاط را، که به دست کاشی ساز و معمار و گروه همراه آنها در تاریخ به ثبت رسیده، به راحتی می خوانید; در حالی که کمتر و بسیار کمتر از معمار کاشی تراش و ایمان، اخلاق و سنن و آداب الهی در تمام کتیبه ها متجلی است; مخصوصا اثبات نام شریف و فضایل مولا امیرمؤمنان در نقاط حساس بنا، نشان دهنده احساس پاک و تابناک مؤمنانی است که از مظلومیت امامت و ولایت در طول قرون آتشی جانکاه بر دل داشتند.

رنگساز یاد می شود و شاید بکلی نام آنها ثبت نشده، یا متواضعانه از ذکر نام خود صرفنظر کرده اند. بنابراین کتیبه خوب بیانگر فرهنگ انسانی و دانش درست و خوی بزرگوارانه عصر و زمان تولد آن اثر است. باز به خاطر بیاوریم زمانهای پر اضطرابی را که خطی، قطعه ای یا مطلبی به چاپ سپرده ایم; با آنکه توان حفط امانت در ابزار جدید و ماشینهای چاپ دهها برابر کارگاههای دستی و نوک شیشه ها و قلمهای فولادی است. برای خطاط چه روزگار فرخنده ای بوده است که انگاره های خطش به دست حجاران و معماران و کاشی سازان هنرمند، نستوه، رنگ شناس و بصیر می افتاد.

ج) هماهنگی موضوع کتیبه با هدف بنا، کسی که با فرهنگ اسلامی اندکی آشنا باشد با مطالعه کتیبه یک بنا، حتی با نگاه گذرا به سردر و ایوان اصلی ساختمان بزودی پی می برد، اینجا مدرسه، مسجد، آرامگاه یا آب انبار است. بنیانگذاران این تاسیسات آنقدر در کار خود خبره بودند که توفیق یافتند پدید آوردن بنایی زیبا با استفاده از کتیبه ها از هدف و آیین مقدس خود نیز پاسداری کنند. انتخاب آیه مناسب، حدیث هماهنگ و سپردن آنها به خطاط و نقاش و کاشی ساز هنرمند بدین منظور صورت می گرفت که ایده های مقدس بانی ماندگار شود و دست تطاول روزگار بیننده گاهی از دیدن نقش آرامش روحی پیدا می کند و گاهی به عکس به هیجان در می آید.

کمتر بتواند در مسیر خیر «باقیات الصالحات » تحریف و ویرانی پدید آورد. ایمان، اخلاق و سنن و آداب الهی در تمام کتیبه ها متجلی است; مخصوصا اثبات نام شریف و فضایل مولا امیرمؤمنان در نقاط حساس بنا، نشان دهنده احساس پاک و تابناک مؤمنانی است که از مظلومیت امامت و ولایت در طول قرون آتشی جانکاه بر دل داشتند و وظیفه خود می دانستند که برای دفاع از حق شور و شوق فراوان خویش را در نگارستان دل انگیز هنر به نمایش درآورند و نگذارند هیچ احساس دیگری بر آن چیره شود. بی آنکه از حدود ادب و وظیفه دینی پافرا تر نهند و در ادای وظایف خود راه افراط و تفریط بپیمایند.

د) چهارمین ویژگی کتیبه رسالت هنری است; کتیبه چنانکه پیام خود را منتقل می کند تماشاگر را از لذت روحی بهره مند می سازد. در سالهای اخیر«محمود ماهرالنقش » اثر تحقیقی گرانبهایی به نام «طرح و اجرای نقش در کاشیکاری ایران » در پنج جلد منتشر کرد. ماهرالنقش در این کتاب با دقت و بلندنظری بخش مهمی از دانش و رموز کاشیکاری و نقوش فنی و هندسی را به روشی که برای همگان قابل درک و برای هنرمندان قابل آموزش و اقتباس باشد بیان کرده است. وی در مقدمه جلد چهارم کتاب خود می نویسد:

خطوط به طور ساده بی اهمیت می نمایند، در حالی که مجتمع آنها دارای جنبش و تحرک است یا نمودار اندیشه هایی است. حرکاتی که به آنها داده می شود در یک صفحه جمع می گردند تا نظر بیننده را به طرف خود جلب کنند. این جنبش از اندیشه ی جابه جاکننده ی خط حاصل می شود. یعنی یک هنرمند با اندیشه هایی که در مغز خود پرورده است می تواند خطها را جابجا کند و نقش مورد علاقه خود را عرضه بدارد، خاصیت خط هر چه باشد هدف آن جنبش و رکت به سوی مقصدی است. اما ناگفته نماند که همچنین ابزار و وسایل کار (مانند قلم موئی، مداد، گچ، رنگهای روغنی، آب رنگ) در به وجود آمدن این خطوط نقش مهمی دارند. مهارت و استادی خالق نقش هم در کار بسیار مهم است، هر کسی با این وسایل و ابزارها نمی تواند نقش مورد علاقه ی عامه را بوجود آورد، چون اگر مقداری از این رنگها را روی بوم نقاشی به طور درهم پهلوی یکدیگر بریزیم، هیچ مفهومی از نتیجه کار به ذهن بیننده متبادر نمی شود. اما یک نقاش با همین رنگهای درهم ریخته به اتکای مهارت و علاقه ی مخصوص بخود می تواند یک نقش زیبا خلق کند. خطوط از نظر برداشت تماشاگر یکسان نیستند بلکه نزد افراد به طور متفاوت تعبیر می شوند. نازکی و کلفتی خط در زیبایی آن اثر دارد. خطوط گاهی خشن به نظر می رسند و گاهی ظریف گاهی قوی می نمایند و زمانی ضعیف، در اینجاست که باید گفت هنرمند می تواند درک کند در کدام قسمت از چه خطی استفاده کند. چون یک نقاش درک آن را دارد که خطوط را به طور افقی، عمودی، مایل، منحنی، نازک، کلفت، قوی یا ضعیف رسم کند تا نقش دلخواه حاصل شود. هر یک از آن خطوط احساس ویژه ای در بیننده ایجاد می کند، می توان گفت که خطهای عمودی توجه بیننده را به سوی بالا می برند و خطوط افقی آرام بخش چشم هستند، خطوط مایل تحرک ایجاد می کنند و خطوط منحنی نوعی تحسین در بیننده بر می انگیزند. در خط همه گونه تنوع می توان ایجاد کرد. آن تنوع در دید افراد به طور متفاوت و مختلف نمایان می شود. هر نقش می تواند به خودی خود هر بیننده ای را جذب کند و در روح و مغز او اثر بگذارد. این بیننده گاهی از دیدن نقش آرامش روحی پیدا می کند و گاهی به عکس به هیجان در می آید; زمانی در نظر او خطوط هماهنگ هستند و گاهی به هیچ وجه هماهنگی ندارند، بعضی اوقات رنگها با هم تناسب دارند و گاهی ندارند و جمع تمام اینهاست که روحیه ی بیننده را تغییر می دهد. در اماکن متبرکه، برای یادآوری وظایف دینی و اخلاقی یا تبلیغ های مذهبی و غیره، خطوطی به عربی و فارسی (با توجه به هم شکل بودن حروف عربی و فارسی) به طریقه ی تزیینی نوشته اند، و این نوشته ها در کنار گل و بته یا درهم یا با اتصال به یکدیگر برای زیبایی بنا به دست هنرمندان ساخته و پرداخته شده اند. در این نوشته ها به طور کلی مفهوم خط در نظر است نه گل و بته. این تزئینات از خطهای مختلفی مانند ثلث، کوفی و دیگر خطهای بنایی تشکیل شده اند کلماتی که در اماکن متبرکه نوشته شده اند معمولا از کلمات مقدس مانند الله، محمد(ص)، رسول و آیاتی از قرآن مجید و اشعاری از فارسی که جنبه ی اخلاقی و مذهبی دارند تشکیل شده اند. این کلمات را به طرق متفاوت و متنوع در جاهای مختلف به کار برده اند. این کلمات را، با اینکه از نظر اسمی و معنایی یکسان هستند. هنرمندان به طور جداگانه نسبت به موقعیت زمینه ی نقش به طریقی نوشته اند که نظر هر بیننده ای را به طرف خود جلب می کند. این خطوط با اینکه به صورت ساده به کار رفته اند، جلوه های هنری هستند که در زمان خود با فکر و علاقه ی خاص یک هنرمند خلق شده اند. در هنر خطنویسی، مخصوصا خط بنایی کلمات به طور ساده، عمودی، افقی، مایل و غیره به کار رفته اند. همان طور که گفته شد خلاقیت یک هنرمند می توانسته این کار را بکند و خط را در زمینه ی مخصوص به خود جای دهد، که امروزه پس از گذشت قرن ها می تواند نظر هنرمندان را به خود اقتباس در خط نستعلیق به این صورت است که کلمه «العلم » به صورت کشیده نوشته شده، نام شریف علی با یای معکوس بر بالای آن قرار می گیرد.

جلب کند و آرامشی در روح هر بیینده پدید آورد.»

نقل مطالب این استاد برای تفهیم ارزش هنری و فرهنگی خطوط لازم بود. اینک باید نمونه های کار را مورد بررسی قرار دهیم، در شهرهای ایران، مخصوصا در سردر مدارس علوم دینی، حدیث معروف و متواتر نبوی «انا مدینة العلم و علی بابها» در کاشیکاری و خطوط کتیبه بسیار به کار رفته است. این گفتار رسول خدا - صلی الله علیه و آله - که حکیم توس نیز در آغاز شاهنامه آن را در قالب شعر حماسی آورده، با ترکیبی که خطاطان زبردست از قرنها قبل در آن پدید آورده اند، همیشه مورد اقتباس قرار گرفته و با آنکه مکررا به وسیله هنرمندان در هر عصر نوشته شده تازگی و زیبایی خود را در مضمون و شکل از دست نداده است. فرم مورد اقتباس در خط نستعلیق به این صورت است که کلمه «العلم » به صورت کشیده نوشته شده، نام شریف علی با یای معکوس بر بالای آن قرار می گیرد: «انا مدینة العلم و علی بابها». این ترکیب اکنون بر فراز دری که مدرسه دارالشفای قم را به فیضیه پیوند می دهد موجود است، گرچه خط این سردر از نظر استواری و ملاحت چندان بالا نیست، اما از همان ترکیب بهره می گیرد. در سالهای اخیر استاد امیرخانی این جمله را با اقتباس از استادان سلف مکررا خطاطی کرده است. یکی از نمونه های عالی آن برای موزه شهدا خطاطی شده، که در برشور آن موزه به چاپ رسیده و تصویری از آن نیز به نقل از مجلات مصری در مجله «العالم » منعکس شده است. یکی دیگر از استادان معاصر طرح بسیار زیبایی از همین ترکیب را در سردر مدرسه امام حسین - علیه السلام - واقع در کوچه آمار خیابان صفائیه قم ثبت کرده است. ارائه فهرستی از تکرار این حدیث با همین نقش و ترکیب بسیار طولانی خواهد شد.

ءتصویر قطعات «انا مدینة العلم علی و بابها»

1- برشور موزه شهدا: خط استاد امیرخانی. [اسلاید ضمیمه است]2- ترجمه صلاة فیض: خط مرحوم زرین خط 3- عکس سردر مدرسه امام حسین(ع) در کوچه آمار صفائیه قم.

خط بنایی

«خط بنایی در ترکیب با رویه های رنگارنگ کاشیکاری خودنمایی می کند و به یکجا از ذوق هنرمندان و اندیشه ی بزرگان مذهب و ادب حکایت دارد. شکوه این شیوه خطاطی را می توان در محراب مسجدها، در ایوان ها (درون سوسن های زیر مقرنس ها، به شکل مربع، لوزی، موج و دیگر شکل های هندسی) بر نماها، بر ساقه ی گنبدها، بر روی گنبدها و بر دیگر دیوارها و سقفهای ابنیه ی متبرکه مشاهده کرد» همان طور که از نام این خط بر می آید، کاربرد آن منحصرا در معماری است. چنین به نظر می رسد که هنرمندان معمار با استفاده از اصول خط کوفی و با استفاده از مصالح منظم هندسی آن را پدید آورده اند و با آنکه به نظر ساده می آید، پدید آوردن آن کار استادان تواناست: «خط بنایی بسیار مشکل است و حتی استادان قدیمی کمتر پیدا می شوند که از این هنر بهره داشته باشند و بتوانند به پشتوانه ی تجربه و تبحری که در طی عمری کاشی تراشی اندوخته اند، خط بنایی نفیسی ارائه کنند.»

نمونه های بسیار زیبایی از این هنر در مجموعه صحن و سرای حضرت معصومه - علیها سلام - دیده می شود:

1. در صحن اتابکی ضلع شرقی در دو ساقه گلدسته کلمه یا علی در دو صورت «ستاره شش پر» و مربع نقش شده است. (تصویر ص 34، ج 4، کاشیکاری ایران).

در همین جلد نمونه های زیبایی از نگارش نام شریف مولا علی - علیه السلام - در شهرهای مختلف ایران به چاپ رسید است.

2. صحن اتابکی، داخل سقف ایوان روبه روی ایوان آیینه کلمات محمد و علی در فرمهای چهار پر مربع و طرحهای هندسی دیگر.

3. صحن عتیق، روبه روی ایوان طلا، دو طرف در ورودی به طرف مدرسه فیضیه کلمات الله محمد علی، پنج تن، السلطان علی بن موسی الرضا.

4. صحن عتیق ازاره جنب مقبره فتحعلی شاه اسامی شریف پنج تن.

نظر شما