هانری کُربن؛ غربی مشرقی
زندگینامه
هانری کُربن در سال 1903 در فرانسه به دنیا آمد. در کودکی آموزشهای مذهب کاتولیک را آموخت. سپس به مدرسهی علوم مسیحی رفت. به نهضت پروتستان که در عصر رنسانس تمایلاتی از حکمت معنوی و عرفان در آن بود علاقهمند شد. برای ادامهی تحصیل به سوربن رفت و در 1936-1925 م. لیسانس و دانشنامهی عالی فلسفه گرفت. دیپلم تتبعات عالی از دانشگاه پاریس را در 1928 م. و نیز در 1929 م. دیپلم السنهی شرقی پاریس را گرفت. در این سالها با زبانهای عربی، فارسی و پهلوی آشنا شد. مطالعات کربن دربارهی شیعه و اسلام از این دوره تا پایان عمر ادامه یافت.
این فیلسوف فرانسوی پس از دهها سال کار و مطالعه در فرانسه، با شناختی عمیق از فلسفه غربی، به ایران آمد تا فلسفه اسلامی و به ویژه فلسفه ایرانی را کشف کند. در نتیجهی تلاشهای او، انجمن ایرانشناسی فرانسه در سال 1325 شمسی (1947 میلادی) تأسیس شد و به کمک آن دامنه وسیعی از مطالعات در مورد ایران را ساماندهی کرد. 22 جلد از آن مطالعات به هنگام حیات کربن در مجموعه «گنجینه نوشتههای ایرانی» که او در تهران بنیان گذاشت، به چاپ رسید که شمار بسیاری از کتابهای منتشر شده در فرانسه را میتوان به آن افزود. کربن در اکتبر 1978 درگذشت.
کربن و افق معنویت ایرانی
کربن معتقد بود که: «شناخت، معرفت است و معرفت، عرفان است و عرفان، رهاییبخش انسان است. ابزار این شناخت در انسان، عقل قدسی است و این عقل قدسی، دادههای مادی را توسط حواس اخذ میشوند میگیرد و آنها را به صور معنوی تبدیل میکند. این صور معنوی در عوالم مثالیِ ذهن اصحاب کشف و شهود ظاهر میگردند؛ و به همین جهت است که حکیم اعظم ملاصدرای شیرازی گفته است که هر گونه ادراک حسی از مجرای عالم مثال رد میشود و به ادراک معنوی تبدیل میگردد.
کسب عالیترین معرفت، برای انسان ضروری است زیرا اگر نیک بنگریم فعل معرفت در واقع فعلی عاشقانه است که باعث رستاخیز و بازگشت کلیه کائنات به مبدأ معنویشان میشود و مفهوم معاد همین است و معاد یعنی بازگشت و دوباره به جهان آمدن و غرض از این جهان، همان نفس زندگی است و گمان میکنم که این قضیهی تغییر صورت و دگرگونه کردن جهان، حتی یک لحظه افق معنویت ایران را ترک نگفته و از جهانشناسی زرتشتی (مفهوم فراشکرت در متون پهلوی) تا جهان بینی شیعه امامیه با سماجت اظهار وجود کرده است». (1)
نقد ناقدان کربن
با این وصف به رغم «مطرح بودن» و امروزین بودن آثار کربن، بعضی از بزرگان و منتقدان ایرانی مدعی هستند که کربن شاید کمی از صراط عینیت و عدم جانبداری، که لازمهی فن مورخ فلسفه است، بیرون افتاده و چه بسا به جنبهی غنوسی و عرفانی سنت فکری ایرانی زیادتر توجه کرده است. اگر ساختمان فکری ایران را به شکل کوهی بلند فرض کنیم، یک دامنهی آن پوشیده از رَشَحات عرفانی است ولی دامنهی دیگر آن را اندیشهی تعقلی ابن سینا و فارابی و رازی و خواجه نصیرالدین طوسی و اخوانالصفا اشغال کرده که کربن به حد کفایت به آنها توجه و عنایت مخصوص نکرده است.
برکات تألیفات کربن
تألیفات هانری کربن، برای فرهنگ ایران منشأ یک خیر و برکت اساسی بوده و این خیر و برکت بر دو گونه است که ماهیت آن دو کاملاً متفاوت است:
خیر اول مترتب به این است که خدمت مهمی به علم کرده، یعنی از این به بعد تاریخ جهانی فلسفه دیگر نمیتواند دستاورد هزار سال تفکر اسلامی و خصوصاً دستاورد اندیشهی ایرانی - اسلامی را ندیده بینگارد و از تخصیص بخشهایی به ارائهی مباحث آن سر باز زند.
خیر ثانوی کار هانری کربن در این است که از طریق نشر آثار خود، «قشر اندیشمند» کشور ما را به طرزی غیرمستقیم از عرصهی جزمیت و جمود درآورد - مثل هیوم که کانت را از خواب جزمی خود بیرون کشید - یا به هر صورت زمینهی آن را فراهم آورد.
اما چگونه این قضیه به تحقق پیوست؟ حقیقت این است که اگر آثار کربن به یک زبان غربی و منطبق با روشهای موشکافانهی پژوهشهای فلسفی صورت واقع نمیپذیرفت، آن «قشر اندیشمند»، به زودی و آسانی یک نظر جامع روشن در خصوص سنت فلسفی خود پیدا نمیکرد.
منبع: سایت کانون ایرانی پژوهشگران حکمت و فلسفه (کانون حکمت و فلسفه) ۱۳۸۵/۰۹/۲۲
نظر شما