موضوع : پژوهش | مقاله

آموزش و پرورش را رنگ بزنیم


سال‌هاست کارشناسان از عنصر گمشده رنگ در کتب درسی و محیط آموزشی سخن می‌گویند؛ فرم و رنگی که هوشمندانه به کار گرفته شده باشد تا کتاب‌ها خواندنی‌تر شوند و محیط مدرسه خسته‌کننده نباشد. یکی از این کارشناسان که تحقیق ویژه‌ای نیز در زمینه فرم و رنگ انجام داده، دکتر حسین‌نژاد است که اعتقاد دارد حتی تن صدای معلم نیز باید رنگ‌آمیزی شود و مثل یک قطعه موسیقی، دلنشین و گوش‌نواز باشد. در چنین دیدگاهی که دانش‌آموز محور است البته کتاب‌ها جایگاه بنیادینی ندارند و حرف اول و آخر را نمی‌زنند بلکه تنها بهانه‌ای جذاب هستند برای عادت دادن محصلان به مدرسه رفتن و آموختن در سال‌های بعد. گفتم آموختن در سال‌های بعد، باید به یک نظریه شاید تندروتر هم اشاره کنم که مدرسه در مقطع ابتدایی را محیطی برای آموختن مفاهیم تحصیلی نمی‌داند و آن را صرفاً جایی برای گذار دانش‌آموزان تصور می‌کند. گذار به سال‌های بعد و نرمش دادن ذهن‌ها برای آموختن در آن سال‌ها که در این دیدگاه نیز رنگ، جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کند؛ رنگ‌ها ما را عصبانی می‌کنند، به ما آرامش می‌دهند، ذهن ما را برای آموختن آماده می‌کنند و یا... چقدر از روانشناسی رنگ‌ها در محیط آموزشی آگاهی داریم و تا چه اندازه از رنگ‌ها به شکلی هوشمندانه در طراحی متون آموزشی بهره می‌بریم؟ فرم‌ها چطور؟ شکل و اندازه کتاب‌ها، کلاس‌ها، مواد آموزشی و...
متخصصان می‌گویند میزان و نوع رنگ بر یادگیری اثرگذار است. برین در سال‌های ۱۹۷۷ به این نتیجه رسید که رنگ‌های گرم و نورپردازی درخشان و چشم‌زننده، بر میزان گرفتگی عضلانی، سرعت تنفس، ضربان قلب، فشارخون و فعالیت مغزی می‌افزاید. نور ناکافی در محیط سبب خستگی چشم می‌شود. ترکیب رنگی نامتجانس محیط می‌تواند سبب کاهش واکنش و اختلال در انجام کار باشد. همچنین روشنایی و رنگ‌آمیزی مناسب سبب بهبود پردازش بصری اطلاعات و کاهش فشار روانی می‌شود. یک پژوهش انجام گرفته در دانشکده هنر دانشگاه تهران از این هم فراتر رفته و تأثیر رنگ را تا حد «رنگ درمانی» ارتقا می‌دهد. در این پژوهش می‌خوانیم: «رنگ‌هایی که پیرامون ما را فرا گرفته‌اند و به طور روزمره با آنها سر و کار داریم، دارای انرژی درمانی بالایی هستند و تقریباً تمامی کسانی که به نوعی با رنگ سر و کار دارند، از تأثیرات آن باخبرند. در گذشته‌های دور در مصر قدیم، همچنین در هند و بعلبک، چین، یونان از دانشی به نام رنگ درمانی به خوبی استفاده می‌شده است: آنها به خواص درمانی رنگ‌ها پی برده بودند و عقیده داشتند که انسان از نور خورشید انرژی حیات می‌گیرد و هر گاه یکی از این رنگ‌های رنگین‌کمان خورشیدی در بدن کم شود، بدن از حالت تعادل خارج شده و دچار بیماری می‌شود. آنها از روش‌های درمانی متفاوتی مثل: تاباندن نورهای رنگی بر نخاع، پوشیدن لباس‌های رنگی مناسب با بیماری، خوردن سنگ‌های رنگی یا همراه داشتن آنها، نوشیدن مایعات رنگی و... استفاده می‌کردند.»
پژوهشگر، برای بررسی تأثیر رنگ‌ها بر سازگاری و ناسازگاری نوجوانان دختر، یک مدرسه راهنمایی را در تهران انتخاب می‌کند و به مدت یک سال به بررسی حالت‌های این نوجوانان هنگام نقاشی و انتخاب رنگ می‌پردازد و با این آزمون میزان سازگاری و ناسازگاری آنها را می‌سنجد: «صد نفر از آزمودنی‌ها به طور تصادفی انتخاب شدند. پس از نمره‌گذاری جواب‌ها، نتیجه آن و نمره سازگاریشان با انتخاب رنگ‌ها در نقاشی‌هایشان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصله تئوری‌های قبلی روانشناسی رنگ را تأیید می‌کرد. دیگر این‌که رنگ‌ها بر روحیه، نشاط و سازگاری نوجوانان تأثیرگذار بود. از نتایج به دست آمده جالب این است که این نوجوانان هر چقدر درجه سازگاریشان بیشتر بود انتخاب رنگ‌های شاد و شفاف در نقاشی‌هایشان نیز بیشتر بود و رنگی که علاقه به آن نداشتند سیاه، خاکستری، قهوه‌ای و در ضمن کشیدن رنگ‌هایشان یکدست‌تر و آرام‌تر بود. آنهایی که نمره ناسازگاریشان بالاتر بود رنگ‌های تیره‌تر انتخاب می‌کردند مثلاً سبز تیره، آبی تیره و درصد کسانی که رنگ‌های قرمز، نارنجی و یا یکی از رنگ‌های شاد را دوست نداشتند زیادتر می‌شد. نتیجه قابل توجه دیگر این است که این نوجوانان زمان بکارگیری خط با تمام وجود، احساساتشان را تخلیه می‌کردند بخصوص هنگام کشیدن خط‌های شکسته، ولی زمان بکارگیری رنگ، با آرامش زیادی کار می‌کردند و به وضوح از گذاشتن رنگ، آرامش پیدا می‌کردند.»
ناهید محرابی کارشناس مسائل آموزشی در این‌باره می‌گوید: «موضوع فرم و رنگ چیزی نیست که به خوش‌سلیقگی افراد واگذار کنیم. در محیط آموزش حضور هر عنصری یا فقدان آن می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. این‌که مدیر مدرسه‌ای براساس درک و دریافت خودش تصمیم بگیرد که میز و نیمکت یا دیوارهای مدرسه را رنگ بزند و در عین حال بر تأثیر رنگ تأکید داشته باشد، چیزی را حل نمی‌کند. مسئله این است که یک کارشناس و یا حتی گروهی از کارشناسان در قالب برنامه‌ای مدون و مشخص راجع به این چیزها نظر بدهند. حتی به اعتقاد من می‌توان برای هر منطقه‌ای از کشور رنگ‌ها و فرم‌های خاصی در نظر گرفت که با بافت روانی دانش‌آموزان آن منطقه هماهنگی داشته باشد.»
وی در ادامه می‌گوید: «همه منظور ما از تأثیر رنگ و روانشناسی رنگ در امر آموزش، زیبایی نیست. یعنی رنگ زدن برای زیبا کردن محیط آموزش مشکلی را حل نمی‌کند و چه بسا در پاره‌ای موارد مخرب هم باشد. مثلاً رنگ قرمز رنگ زیبایی است اما افراط در استفاده از این رنگ بدون در نظر گرفتن ترکیب رنگی آن می‌تواند تأثیر منفی بسیار بسیار زیادی روی دانش‌آموز داشته باشد تا جایی که اصلاً یادگیری را مختل کند. این رنگ در اغذیه فروشی‌ها کاربرد بیشتری دارد برای این‌که از دور مشتری را جذب می‌کند اما این رنگ به همان سرعتی که جذب کرده است دفع هم می‌کند، در نتیجه اغذیه‌فروشی با این روش می‌تواند مشتری را جذب کند و در عین حال کاری کند که او بیش از حد هوس نشستن به سرش نزند و خیلی زود آنجا را ترک کند. خب می‌بینید که چنین رنگی نمی‌تواند در محیط آموزشی رنگ سودمندی باشد. به هر حال تأکید من روی این موضوع است که ما نباید همه چیز را به سلیقه خودمان و زیبایی محیط محدود کنیم. این مسئله مسئله‌ ای علمی است و تنها متخصصان می‌توانند نظر دهند.»
ناهید نوشی زادپروین آموزگار بازنشسته در این‌باره می‌نویسد: «بیشتر مردم و حتی آموزگاران بر این باورند که اتاق‌های رنگ‌آمیزی شده با رنگ‌های اصلی محیط یادگیری بهتری را برای دانش‌آموزان فراهم می‌کند، ولی باید گفت در مورد این طرز فکر هیچ پژوهش و بررسی معتبری انجام نگرفته است. آنچه ما می‌دانیم این است که کودکان به طور شگفت‌انگیزی حساس‌اند و به تفاوت‌های جزیی رنگ و نور پاسخ می‌دهند. وقتی قرار باشد از یک جعبه مدادرنگی که 100 مداد رنگی دارد، رنگی را انتخاب کنند، بچه‌ها بیشتر به رنگ‌های طبیعت و رنگ‌هایی که به درجات رنگ پوست انسان نزدیک‌اند، توجه نشان می‌دهند و این در حالی است که درجات مختلف رنگ پوست انسان کاملاً از دایره رنگ‌های اصلی خارج است. رنگ‌های اصلی ممکن است تند و پررنگ به نظر برسند ولی بهتر است در محیط‌های آموزشی به مقدار کم از آنها استفاده شود.»
همانگونه که ملاحظه کردید چند دیدگاه مختلف را در ارتباط با رنگ‌آمیزی محیط آموزشی و مواد آموزشی بویژه کتاب‌ها می‌توان دسته‌بندی کرد. برخی به شاد شدن محیط آموزشی اعتقاد دارند و برای رسیدن به چنین هدفی بیشتر از ذوق و سلیقه بهره می‌برند اما دسته‌ای دیگر کمی سختگیرترند و معتقدند باید تأثیر هر رنگی را با دقت هرچه تمام‌تر از دیدگاه روانشناسی رنگ درک کرد و بر مبنای آن محیط آموزش و مواد آموزشی را رنگ زد. در این دیدگاه زیبایی هدف نیست بلکه خود وسیله‌ای برای رسیدن به هدفی بالاتر است که همانا خلاصه می‌شود در بالا بردن کیفیت آموزش موضوعی که می‌توان آن را با شاخصه‌هایی همچون تمرکز، ثبات و تداوم در یادگیری، ایجاد محیطی شاد برای بالا بردن انگیزه‌های آموزشی و... سنجید. در این میان برخی نیز به تحلیل‌های روانشناسانه از رنگ‌ها اعتقاد دارند اما همه چیز را محدود به برداشت‌های کلاسیک از این بحث نمی‌بینند.
برداشت‌های کلاسیک از روانشناسی رنگ‌ها به ما می‌گوید رنگ قرمز رنگ هیجان است در حالی که رنگ سبز می‌تواند در فرد احساس آرامش به وجود آورد اما دسته سومی که از آنها نام بردیم اعتقادی به چنین تفکیک‌های خلل‌ناپذیر ندارند و بیشتر معتقد به طیف‌های رنگی هستند. با این همه آنچه در این میان اهمیت دارد، اعتقاد به تأثیر فرم‌ها و اشکال و رنگ‌ها در فضای آموزشی است که مسئولان امر نباید از آن غافل شوند. گروه‌های متخصص در آموزش و پرورش می‌توانند بنشینند و در این زمینه بیندیشند تا همه چیز به سلیقه مدیران واگذار نشود. در کتب درسی نیز محتوای هر درس می‌بایست ارتباطی معنا دار با رنگ‌های به کار گرفته شده داشته باشد و مجموعه این تلاش‌ها بتواند در نهایت به بالا بردن کیفیت آموزش بینجامد.

منبع: / روزنامه / ایران ۱۳۸۸/۰۶/۰۷به نقل از: پژوهشگران بر تاثیر مثبت رنگ در محیط آموزشی و کتاب های درسی تاکید دارند

نظر شما