سفرهائی برای تصاحب انقلابها
سفر همزمان وزیر خارجه و معاون رئیسجمهور آمریکا به دو کشور انقلاب کرده شمال آفریقا، از تشدید توطئه شیطان بزرگ برای مصادره انقلاب مردم این کشورها خبر میدهد. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در سفر به مصر تلاش کرد مسئولان دولت انتقالی این کشور را به باقی ماندن بر معاهدات خود با رژیم صهیونیستی متقاعد کند و اقدامات انقلابی مردم، که با تسخیر سفارت صهیونیستها در قاهره فراری دادن کارمندان این سفارت، زمینه را برای قطع رابطه میان مصر و رژیم صهیونیستی فراهم کرده بودند را خنثی نماید. وزیر خارجه آمریکا علاوه بر این، درصدد خط دادن به دولت انتقالی مصر و شورای نظامی حاکم بر این کشور برای تنظیم قانون اساسی جدید و انجام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری براساس اهداف خود نیز هست. اینها مجموعهای از اموری هستند که فرستادگان آمریکا در مصر دنبال میکنند تا در آینده نزدیک که دولت جدید مصر زمام امور را به دست میگیرد، اولاً مهرههای آمریکا در آن دولت همه کاره باشند، ثانیاً روابط مصر و رژیم صهیونیستی لطمه نبیند و ثالثاً افکار انقلابی مردم مصر نتواند میداندار و صحنه گردان امور آینده مصر باشد.
موضع گیریهای دولتمردان مصری نیز این روزها بگونه ایست که به نظر میرسد آمریکا تا حدود زیادی به اهداف خود نزدیک شده و به تحقق آنها امیدوار است.
وزیر خارجه مصر، محمد کاظم عمرو، در تازهترین اظهارنظر خود درباره روابط کشورش با رژیم صهیونیستی گفته است: "درحال حاضر دلیلی برای بازنگری در معاهده صلح با اسرائیل وجود ندارد". وی یک گام نیز جلوتر رفت و با تأکید بر اینکه معاهده صلح با رژیم صهیونیستی، عامل اصلی تحکیم روابط مصر با این رژیم است افزود: "مصر مثل همیشه به تمامی معاهداتی که با دولتهای دیگر امضا کرده، پای بند است و تا زمانی که دولت مقابل به این معاهده پای بند باشد مصر هم به اجرای آنها متعهد است و روابط مصر و اسرائیل اکنون در این چارچوب قرار دارد و لذا هیچ دلیلی برای تجدیدنظر در معاهده صلح میان دو طرف وجود ندارد."
کاملاً مشخص است که این اظهارات، عکس العملی است که وزیر خارجه دولت انتقالی مصر از طرف این دولت در برابر اقدامات انقلابیون مصری، که با تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره سفیر و کارکنان آن را فراری دادند و خواستار قطع رابطه با این رژیم شدند و پرچم اسرائیل را پائین کشیدند، میباشد و او میخواهد به انقلابیون بگوید اقدامات شما از چارچوب قانون خارج است و بر احساس تکیه دارد و دولتمردان مصری زیر بار این خواستههای احساسی! نمیروند. وزیر خارجه مصر با بیان روشنتری اعلام کرد: "دولت مصر، براساس توافق نامه سال 1340 وین به تمامی تعهدات خود درخصوص روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگر از جمله حفظ سفارتخانهها و حمایت از دیپلماتهای این کشورها در مصر پای بند است و حمله اخیر به سفارت اسرائیل در قاهره، واکنش مؤسسات مردمی مصر به کشته شدن شش نیروی امنیتی مصری در مرزهای مشترک با اسرائیل بوده است."
نتیجهای که وزیر خارجه دولت انتقالی مصر میخواهد از این نکته بگیرد اینست که حمله مردم به سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره یک اقدام مبتنی بر اصول و مبانی نبوده بلکه صرفاً در اثر عصبانیت ناشی از کشته شدن نیروهای مصری در مرز این کشور با رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
این نتیجه گیری، دقیقاً برخلاف خواستههای مردم انقلابی مصر است که هنگام پائین کشیدن پرچم رژیم صهیونیستی و تسخیر سفارت این رژیم در قاهره، در شعارهای خود اعلام میکردند سفارت رژیم صهیونیستی باید تعطیل و رابطه با این رژیم باید برای همیشه قطع شود. مردم، نه فقط در این واقعه بلکه در اکثر تجمعات خود، بارها اعلام کردهاند یکی از بزرگترین خیانتهای رژیم حسنی مبارک به ملت مصر به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود و سقوط حسنی مبارک این فرصت را پیش آورده که مردم مصر رابطه این کشور با صهیونیستها را قطع کند و این لکه ننگ را از دامن خود پاک نماید. بنابر این، اقدامات انقلابیون مصری علیه سفارت و پرچم رژیم صهیونیستی برخلاف آنچه وزیر خارجه دولت انتقالی میگوید کاملاً اصولی و مبنائی بوده و در چارچوب آرمانهای انقلابی قرار دارد و این اختلاف نظر نشان میدهد دولت انتقالی مصر و شخص وزیر امور خارجه این دولت اصولاً با آرمانهای انقلابی مردم بیگانه هستند و زبان مردم را نمیفهمند.
تظاهرات دیروز مردم مصر، که نام آن "بازپسگیری انقلاب" بود، کاملاً نشان میدهد آنها برای آرمانهای انقلابی خود احساس خطر میکنند و دولتمردان کنونی قاهره را از جنس خود نمیدانند. آنها از رفت و آمدهای مقامات آمریکا و گفتگوهای پشت پرده آنان با دولتمردان کنونی مصر بشدت نگران هستند و با شعارهای خود در تظاهرات دیروز خواستار بازگشت به اصول و آرمانهای انقلابی و پس گرفتن انقلاب از شورای نظامی و دولت انتقالی شدهاند.
در لیبی نیز با سفرهای پیاپی مقامات کشورهای غربی از جمله آمریکا، خطر مصادره انقلاب کاملاً حس میشود. مردم لیبی، چون هنوز کار قذافی و هواداران او را تمام شده نمیدانند، توجه چندانی به رفت و آمدهای غربیها ندارند و غربیها از همین نقطه ضعف حداکثر بهرهبرداری را برای مهره چینی در حکومت آینده لیبی بعمل میآورند. شرایط لیبی نیز بگونهایست که زمینه برای نفوذ و بهرهبرداری بیشتر غربیها در ارکان حکومتی این کشور وجود دارد. عملیات نظامی ناتو در لیبی نیز با این هدف صورت گرفت که غربیها بتوانند به بهانه حضور فعال در ساقط کردن قذافی، سهم خواهی کنند و آینده کشور ثروتمند لیبی را در دستان خود داشته باشند. سرازیر شدن بسیاری از لیبیائیهای مقیم آمریکا و اروپا به لیبی و حضورشان در مراکز تصمیم گیری نیز اقدامی در همین چارچوب است.
این واقعیت تلخ ایجاب میکند انقلابیون لیبی، همزمان با ادامه پاکسازی کشورشان از بقایای حکومت قذافی، درصدد مقابله با نفوذ غرب نیز باشند و مانع تصاحب انقلاب توسط بیگانگان شوند. انقلابیون لیبی و مصر اگر کوتاه بیایند و اندکی غفلت کنند، غربیهای استعمارگر با موج سواری ماهرانهای که تجربه آن را دارند انقلاب هایشان را تصاحب خواهند کرد. استعمارگران حتی به سهم خواهی نیز قانع نیستند و فقط تصاحب انقلاب هاست که آنها را راضی میکند.
منبع: / روزنامه / جمهوری اسلامی ۱۳۹۰/۷/۹
نظر شما