سواد رسانه ای در برخورد با خشونت رسانه ای
رسانه ها اعم از تلویزیون، رادیو، اینترنت، فیلم، ویدئو، روزنامه، مجله، هر روز و بطور فزاینده اطلاعات، سرگرمی ها و آگهی های مختلفی را به ما و فرزندانمان عرضه می کنند و همگی نقش مهمی را در شکل دهی و نفوذ به فرهنگ، ارزش ها، دیدگاهها و اعتقادات ما بازی می کنند.
به عبارت دیگر در عصر جدید با ویژگی ظهور وسایل ارتباطی نوین به مراتب بیش از گذشته ما و بویژه فرزندانمان تحت بمباران پیام های رسانه ای هستیم که در بسیاری موارد بهترین و قابل قبول ترین روش حل مسائل و مشکلات را با پیام های خشونت بار ارائه می کنند.
به نظر می رسد بهترین راه ممکن برای بقا در این شبکه اطلاعاتی که در سراسر محیط فرهنگی ما ریشه دوانیده حفظ استقلال، اجتناب از انفعال، بهره مندی از تفکری منتقدانه و به عبارت دیگر افزایش توانایی گزینش، انتخاب و چالش با این موج فراگیر است که تنها از طریق تکامل سواد رسانه ای میسر است. سواد رسانه ای نه تنها به کودکان بلکه به بزرگسالان مهارت های لازم را برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها می آموزد و در عین حال نگاهی دقیق، دیدگاهی نقاد و تحلیلی نسبت به پیام های رسانه ای نوشتاری، دیداری و شنیداری فراهم می آورد.
سواد رسانه ای
در اذهان بسیاری از مردم اصطلاح سواد رسانه ای با رسانه های چاپی و نوشتاری عجین شده و به معنای توانایی خواندن است.
برخی این اصطلاح را به سواد دیداری که مرتبط با رسانه هایی چون تلویزیون و فیلم است تعمیم می دهند. سایر نویسندگان این مفهوم را تا حد سواد رایانه ای نیز گسترش می دهند.
اما از دیدگاه دانشمندان علوم ارتباطی در عصر نوین سواد رسانه ای به کلیه رسانه ها اختصاص دارد.
از دیدگاه سواد رسانه ای ما به عنوان مخاطب همواره خود را در معرض رسانه ها قرار داده و از مفاهیم پیام هایی که از طریق رسانه با آن مواجه می شویم و تفاسیری را ارائه می دهیم.
ابزار این دیدگاه مهارت های آن و ماده خام مورد استفاده آن را از رسانه ها و دنیای واقعی تشکیل می دهند.
افرادی که در سطح بالایی از سواد رسانه ای هستند از بینش و قدرت تشخیص وسیع و قوی برخوردارند، چنانچه آنها از توانایی مهارتهای بسیار پیشرفته جهت تعبیر و تفسیر انواع پیام ها در ابعاد مختلف بهره مند هستند. این مهارت بدانها قدرت گزینشگری بیشتری می بخشد. بدین مفهوم که افراد با سواد رسانه ای می دانند که چطور مفیدترین پیام ها را از حیث ادراکی، احساسی، اخلاقی و زیبایی (ابعاد چهارگانه سواد رسانه ای) انتخاب کنند. بنابراین چنین مخاطبانی بیشترین میزان کنترل را بر پیام های رسانه ای و در عین حال بر اعتقادات و رفتار خود دارا هستند.
عدم برخورداری از مهارت گزینشگری، بدین معنا است که شما در دنیای محصور و بسته گرفتارید و مجبورید بدون هیچ پرسش مضامین، ارزش ها، اعتقادات و تفاسیری را که رسانه ها عرضه می کنند بپذیرند. سواد رسانه ای ویژگی یک فرایند و پیوستار را دارد که نسبی بوده و روندی پایان ناپذیر و تکاملی دارد و همراه رشد بلوغ فکری، حسی و اخلاقی توسعه می یابد.
سواد رسانه ای فرایندی چند بعدی است
ابعاد چهارگانه سواد رسانه ای یعنی ابعاد ادراکی، حسی، اخلاقی و زیبایی شناسی کاملا به هم وابسته و پیوسته اند. حیطه ادراک به فرایندهای ذهنی و فکری مربوط است. توانایی های ادراکی مجموعه ای از شناخت ساده نشانه ها تا درک پیچیده ترین پیام ها و کشف علل نحوه ارائه خاص آنها توسط یک رسانه خاص را دربر می گیرد. این همان بعد فکری یا عقلانی است که به ایجاد مضمونی غنی در فرایند ساختن معنا منجر می شود. حیطه حسی همان بعدی است که کاملا وابسته به احساس افراد است. برخی مخاطبان در زمینه دریافت تاثیرات حسی پیامهای رسانه ای بسیار قوی هستند. برخی از این احساسات دارای تاثیرات مثبت و برخی دارای تاثیرات منفی هستند. برای مثال کودکانی که به تماشای فیلمهای ترسناک و خشونت بار می نشینند، آنچنان مغلوب حس ترس می شوند که ساعتها منفعل می مانند. برای کشف ابعاد حسی پیامها به لحاظ نوع حس نهفته در آن پیام و پیچیدگی آن سطوح سواد رسانه ای به طور نسبی قابل تغییر است.
حیطه زیبایی شناسی به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانه ای از دیدگاه هنری اشاره دارد. این مقوله به میزان هنر و مهارت تولید پیام در رسانه های مختلف بستگی دارد. سبک هنری منحصر به فرد یک نویسنده، تولیدکننده و کارگردان یک برنامه رادیویی یا تلویزیونی شاهد مسلم این بعد از سواد رسانه ای است.
حیطه اخلاقی به توانایی ادراک و دریافت ارزشهای نهفته در پیامها اشاره دارد. در سبک کمدی، ارزشهایی که در پیامها نشان داده می شوند، حاکی از این است که مزاح و شوخی ابزاری مهم در حل و فصل مشکلات است، اما مثلا ارزشهایی که در یک درام تصویر می شوند، عموما تلقین کننده این است که توسل به خشونت موفقترین راه برای رسیدن به خواسته ها در این دنیای خطرناک است. با این تفاصیل به نظر می رسد درک و تشخیص درست مضامین اخلاقی تنها توسط افرادی که دارای درجه بالایی از سواد رسانه ای هستند، میسر است.
هدف سواد رسانه ای
هدف اصلی سواد رسانه ای این است که به ما قدرت کنترل بیشتری نسبت به تعابیر پیامها می بخشد.
واقعیت این است که همه پیامهای رسانه ای، تعابیر و تفاسیر مختلف هستند. روزنامه نگاران به ما تعابیر خودشان را از اینکه چه چیزی و چه کسی مهم است، ارائه می دهند، برنامه سازان برنامه های سرگرمی نیز تعابیر خود را از مفاهیمی چون انسانیت، آشتی، جنگ و خوشبختی نشان می دهند. صاحبان آگهی نیز سعی می کنند ما را متقاعد سازند که مشکلاتی داریم و اینکه کالاهای آنها است که می تواند ما را در غلبه بر این مشکل یاری کند. همچنین ما نیز به عنوان مخاطب می توانیم تعابیر خودمان را از این پیامها داشته باشیم.
چه ما آگاهی لازم را کسب کنیم یا نه، فرایند تاثیر رسانه ها ادامه دارد. زمانی که ما بتوانیم کنترل بیشتری نسبت به رسانه ها و تعابیر آنها داشته باشیم، می توانیم به تاثیرات مثبت ناشی از آنها قوت بخشیده و از تاثیرات منفی آنها بکاهیم. سواد رسانه ای به افراد توانایی می بخشد تا ضمن اینکه متفکرانی منتقد باشند خود نیز به مولدین خلاق پیامها بدل شوند، در حالی که فن آوریهای ارتباطی جوامع را متحول ساخته، بر فهم و ادراک ما از خودمان، جوامعمان و تنوع فرهنگی ما تاثیر می گذارد، مسلما بهره مندی از سواد رسانه ای، مهارتی حیاتی برای قرن بیست و یکم به حساب می آید. لذا سواد رسانه ای در مفهوم وسیع خود شامل توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و پردازش فعال اطلاعات در اشکال مختلف پیامهای مکتوب، دیداری و شنیداری است.
به عبارتی سواد رسانه ای پاسخی ضروری، غیر قابل اجتناب و واقع نگر نسبت به محیط الکترونیکی پیچیده و دائما در حال تغییر و تحول اطراف ما است. با وجودی که سواد رسانه ای پرسش های انتقادی را در خصوص تاثیرات رسانه ها مطرح می سازد، اما باید گفت که این فرایند یک جنبش ضد رسانه ای نیست. بلکه هدف اصلی آن این است که از طریق مهارت هایش به همه افراد بویژه کودکان و نوجوانان که در برابر محیط خشونت بار رسانه ای عصر حاضر بسیار آسیب پذیر هستند کمک کند تا در خصوص انواع رسانه ها حالتی کارآمد، دقیق و باسواد پیدا کنند به طوری که بتوانند کنترل تعبیر آنچه را که می خوانند، می شنوند و می بینند در دست گیرند نه اینکه بگذارند این تعبیر، کنترل آنها را در اختبار گیرد.
سواد رسانه ای راه مقابله با خشونت رسانه ای
همان طور که اشاره شد امروزه شاید بیشترین قربانیان پیامهای نامطلوب و خشونت بار رسانه ها – اعم از روزنامه، کتاب، مجله، تلویزیون، فیلم، ویدئو و بازیهای کامپیوتری – را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند. از نظر اغلب این رسانه ها قابل قبول ترین راه غلبه بر مشکلات توسل به زور و خشونت است.
از میان سایر رسانه ها تلویزیون بیشترین تاثیر را بر کودکان و نوجوانان دارد.
براساس تحقیقات انجام گرفته کودکان بیشترین اوقات خود را پای تلویزیون می گذرانند. برای نمونه براساس تحقیق انجمن پزشکی آمریکا، کودکان آمریکایی پس از فعالیتهای مربوط به مدرسه، بیشترین اوقاتشان صرف تماشای تلویزیون می شود و بدین واسطه در سال شاهد 14 هزار صحنه غیر اخلاقی و 20 هزار آگهی تجاری بوده و شاهد بیش از 200 هزار صحنه و تصویر اعمال خشونت بار در تلویزیون (قبل از رسیدن به سن 18 سالگی) هستند.
حتی کارتونها و آگهی های تجاری نیز به طور متوسط در ساعت حاوی 25 صحنه از اعمال خشونت بار هستند در حالی که امروزه اکثر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان، شخصیت های رسانه ای را به عنوان الگوی اعمال و رفتار خود برمی گزینند و ناگفته نماند که اکثر این قهرمانان رسانه ای که در مقاطع زمانی خاص همه رسانه ها را به تسخیر درمی آورند در محیطی کاملا غیر واقعی و تنها از طریق رفتار و اعمال خشونت آمیز بر امور فائق می آیند. این معضل همراه با روند جهانی شدن تنها به رادیو و تلویزیون و جراید محدود نشده بلکه رسانه های نوین ارتباطی را نیز محمل جدید خود ساخته اند. از اینترنت به عنوان رسانه نوین ارتباطی با گستره وسیع که استفاده از آن امروزه در بین خانواده ها و بخصوص نوجوانان بسیار رایج شده است، در عین حال که عرضه کننده اطلاعات مثبت و مفید است در بسیاری از موارد می تواند حامل پیام های خشونت بار و خطرناک نیز باشد. لذا همانطور که شما بدون توجه به قوانین و مقررات ایمنی کودکانتان را به یک خیابان شلوغ نمی فرستید هرگز نباید آنها را بدون حفاظ و دانستن قواعد در این ابر بزرگراه اطلاعاتی رها کنید. بنابر مطالعات متعدد خشونت رسانه ای تاثیرات ناهنجاری های مختلفی بر مخاطبین بویژه کودکان و نوجوانان دارد. خشونت رسانه ای بویژه به کودکان زیر 8 سال صدمات جبران ناپذیر روحی و جسمی وارد می کند چرا که آنها نمی توانند به راحتی فرق بین دنیای حقیقی و خیالی را بفهمند.
لذا خشونت رسانه ای از طرق مختلف چون بروز و افزایش رقتار غیر اجتماعی و تهاجمی، ترس از قربانی شدن، کاهش حساسیت در برابر اعمال خشونت بار و قربانیان خشونت و تمایل بیشتر به انجام اعمال خشونت بار در دنیای حقیقی بر کودکان و نوجوانان تاثیر می گذارند. بنابراین بهترین راه غلبه و یا حداقل تحدید خشونت رسانه ای، استمداد از مهارت سواد رسانه ای و ارتقای سطح آن در کلیه ابعاد است. سواد رسانه ای می تواند با کمک والدین و معلمان از طرق ذیل در بین کودکان و نوجوانان توسعه یافته و آنان را تا حد زیادی در برابر خشونت رسانه ای بیمه نماید:
- کمک به کودکان و نوجوانان برای تمیز بین واقعیت و خیال.
- نظارت بر برنامه هایی که کودکان به تماشای آن می نشینند و محدود کردن تماشای برنامه های خشونت بار.
- آموزش اینکه خشونت در دنیای حقیقی قطعا عواقبی را دربر دارد.
- ارائه جایگزین هایی برای خشونت در جهت رفع مشکلات.
- همراهی کودکان و نوجوانان در تماشای برنامه های تلویزیون و بحث و تبادل نظر با آنها در خصوص صحنه های نامطلوب و خشونت بار این برنامه ها، از آنها بخواهید که در خصوص عواقب چنین اعمال خشونت باری چنانچه در دنیای واقع روی دهد، بیندیشند.
- پرسش از آنها در خصوص احساسشان پس از تماشای یک برنامه یا فیلم خشونت بار.
در نهایت باید بدانیم، تعمیم اهداف سواد رسانه ای در گرو پرورش روح پرسشگر و آموزش داشتن نگاهی دقیق و تفکری منتقدانه در جهت انتخاب صحیح گزینه های رسانه ای است.
منبع: سایت ای رسانه ۱۳۸۳/۰۶/۰۵
نویسنده : صدیقه ببران
نظر شما