فلسفه و همزیستی با تکنولوژی
منفعت طلبی و سود پرستی از نتایج تفکر حسابگرانه درزندگی است ،با استفاده دائمی ازلوازم فنی و صنعتی و وابستگی به آنها به تدریج اقتدار و اختیار وارده آدمی از دست می رود و بی اختیار تحت سیطره تکنولوژی قرار می گیرد.
امروزه تکنو لوژی به طور بسیار گسترده ای تمام شئون زندگی انسانهارا تحت تاثیر قرار داده است. منظور ما از تکنولوژی تمامی ابزار و وسایلی است که امروزه انسانها را در رسیدن به اهدافشان یاری می دهد و توسط اقشار مختلف مردم را در امور روزمره شان به کار گرفته می شود .بسیاری از مردم جهت رفت و آمدو طی مسیرهای مختلف از وسایل حمل ونقل جاده ای ،هوایی دریایی بهره می گیرند و مسافت هایی که طی کردن آنها وشاید سالها به طول می انجامد ،امروز روزانه ودر ظرف چند ساعت طی می شود .برنامه های رادیو ،تلویزیون ،ماهوره وکامپیو تر و انواع و اقسام رسانه های ارتباط جمعی فاصله ها را از میان برداشته اند و دراندک زمانی و حتی ظرف چندلحضه و به طور مستقیم خبر وقوع حادثه ای را از یک نقطه در جهان به نقطه ای دیگر درآن سوی عالم منتقل می کنند .وسعت این برنامه ها به حدی است که در تمام شبانه روز ودر همه نقاط کره خاکی وحتی در فضای خارج زمین توانایی دارند هر گونه سلیقه ای را ارضا کنند و سرگرمی پدید آورند .از انرژی های متنوع و به ویژه انرژی هسته ای جهت تولید انرژی دیگر و سلاح های پیشرفته استفاده می شود اما به گونه ای که مهار این انرژی های تولید شده خود به خود معضلی برای بشر تبدیل شده است .به غیر از مصادیق مذکور ،از نمونه های بسیار دیگری می توان یاد کرد.
اما پرسشی که در اینجا قصد طرح و بررسی آن را داریم ،این است که بهع چه شیوه ای می توان با این تکنولوژی فراگیر و گسترده روبه رو و مواجه شویم ؟
تنظیم برنامه های زندگی با روش سنتی ونه گفتن به هرگونه ابزارو وسایل جدید را می تو ان به عنوان یکی ازپاسخ های این پرسش تلقی کرد.مدافعان این نظریه ،تجهیزات فنی و صنعتی را دام هایی شیطانی می دانند و تکنو لوژی را به درو ن خانه راه نمی دهند و از آن گریزانند تا گرفتار شر آن نشوند و بتوانندآرامش خود را حفظ کنند و برای مقابله با پیامدها به ارمغان آورده شده چنان دچار زحمت و گرفتار نشوند .
بی اطلاعی از بقیه عدم درک صحیح و همزبانی با دیگران ؛عقب ماندگی و محرومیت از پیشرفت ها و اختراعات جدید ؛ضعف و ناتوانی در به کارگیری از سلاح ها و تجهیزات نوین دفاعی در مقابل دشمنان و در نتیجه خدشه دارشدن عزت واستقلال ودشوار بودن زندگی با شیوه های سنتی را می توان ا زمعایب این نظریه عنوان کرد.به علاوه،نه تنها مقابله با تکنولوژی با توجه به گستردگی و جهانشمولی آن امکانپذیر نیست ،بلکه برای مقابله باآن باید به خود تکنولوژی توسل جست و از آن بهره گرفت .
این راه متعلق به کسانی است که از اراده و همت چندانی برخوردار نیستند وازصفت ازرشمند انسانی خلاقیت وابتکاربهره ای نبرده اند .اینها زندگی ایستا و بی تحرک را بر زندگی پویا و فعال ترجیح می دهند و از این فضیلت و نعمت گرانقدری که در اختیار بشریت به ودعیه نهاده شده است استفاده درستی نمی کنند .بی تردید این راه نمی تو اند از سوی اشخاص بزرگ و بلند همت برگزیده وانتخاب شوند .
در مقابل این پاسخ ،پاسخی دیگر وجود دارد که به تکنولوژی آری می گوید وآن را واردخانه اش می کند و با آن به گونه ای انس می گیرد که دیگر نمی تواند از خانه بیرونش کند .امروزه چنین وضعیتی در جهان به ویژه در عالم غرب ایجاد شده است .بسیاری از مردم زادگاه خود را از دست داده وناگذیر روستاها و شهرهای خود را ترک کرده اند .آنهایی که در زادگاه خویش مانده اند نیز بیشترشان ساعتها و روزها را در اسارت رادیو،تلویزیون وکامپیوتر به سر می برند .هفته های متوالی فیلم های سینمایی می بینند و برای خود علولم خیالی و دوراز حقیقت خلق می کنند و با آن زندگی را می گذرانند .مجلات مصور و وسایل ارتباط جمعی بسیاری از انسانهارا به این سوو آن سو می کشاند و به آنها هجوم می آورد .وسایل فنی و صنعتی بسیار به انسانها نزدیک هستند ،نزدیکتر از والدین شان ،نزدیکتر از مزارع اطراف خانه شان ،نزدیکتر از عواطف اعضای خانوده شان و بالاخره نزدیکتر از آسمان بیرون خانه شان.
دیدگاه و تفکر حسابگرانه چند سده ای است که آغاز شده و به سرعت در حال گسترش است و در آینده به اوج خود خواهد رسید .با سیطره و تسلط این دیدگاه رفته رفته تفکر قلبی و معنوی کمرنگ می شود و به افوال وفراموشی می گراید .عزت و استقلال آدمی ،وابستگی اش به تکنولوژی فراگیرو گسترده و جذاب شدیداً در معرض خطر است ؛تن پروری وتنبلی ودر پصی آن بیماری های روحی وجسمی متعدد در اثر زندگی ماشینی پدید می آیند ؛منفعت طلبی و سود پرستی از نتایج تفکر حسابگرانه در زندگی است ،با استفاده دائمی ا زلوازم فنی و صنعتی ووابستگی به آنها به تدریج اقتدار و اختیار و اراده آدمی ا زدست می رود .و بی اختیار سیطره تکنولوژی قرار می گیرد و در نتیجه این ابزار است که در عوض وسیله بودن،هدف قرار می گیرد و هر جایی که بخواهد آدمی را به دنبال خویش به این سو و آن سو می کشاند ،کاهش محبت و علاقه به همنوعان روابط گرم و عمیق آنهارا به روابطی سطحی مبدل می سازد که با کوچکترین حادثه ای قطع می شود ،خلاصه آن که به هر میزانی وابستگی و علاقه آدمی به لوازم و وسایل بیشترشود،به همان اندازه دل کندن و وارستگی از آنها دشوارتر می شود .
بیش از نیم قرن است که دلسوزان و درد مندانی در خود عالم غرب زنگ خطررا نسبت به این نحوه گرایش به صدا در آورده و به بشریت نسبت به عواقب خطرناک وجبران ناپذیر چنین دیدگاهی هشدار داده اند.متاسفانه هنوز چنان که باید این هشدارها جدی گرفته نشده و از این رو ضرورت طرح و یاد آوری آنها همچنان احساس می شود .اگر چه گرایش معنوی به فطری در انسانها وجود دارد و وابستگی و اعتیاد به وسایل و لوازم تکنولوژی علاوه بر این زمینه فراغ بال و آرامش خاطر را از انسان می گیرد و فرصت تأمل در خویشتن و خود شناسی را به اونمی دهد ،به تدریج در عوض تفکر و رازو نیاز معنوی و متعالی ،وی را مجذوب اموری سطحی ومبتذل و پیش پا افتاده می کند و به حدی سرگرمی در این امور را برایش عادی جلوه می دهد که رهایی از آن محتاج توجه و عنایت خاصی است .ملاحضه می شود که ضررهای حاصل از این دیدگاه نخست نیست .نیست انگاری و بی خانمانی بشردر دوره مدرن محصول انتخاب این شیوه است .
سومین پاسخ که به نظر نگارنده بهترین پاسخ است و غرض اصلی نگارش این مقاله را تشکیل می دهد به تکنولوژی آری می گوید و اجازه می دهد وارد خانه و زندگی مان شودودر عین حال حق این انتخاب و اختیار را برایمان محفوظ نگه می دارد که هر وقت بخواهیم آن را از خانه برانیم و خویش را از قید آن آزاد می کنیم.
با طرز تلقی ،همواره اسباب فنی وتکنولوژیک به حالت وسیله وابزار حقیقی باقی می ماند وهرگز در باطن و ذات حقیقی مان تاثیر نمی بخشد .این نحوه سلوک با تکنولوژی را که در عین حال هم مستلزم آری گفتن است و هم نه گفتن ،می توان وارستگی از اشیا نامید .با این دیدگاه ،دیگر تفکر حسابگرانه تنها تفکر ممکن تلقی نمی شود و امکان و اهمیت تفکر قلبی ومعنوی مطرح می شود .
مزیت اساسی این شیوه نسبت به شیوه های دیگر این است که مزایای هر دوروش پیشین را داراست و از معایب و محدودیت های آنها ایمن است .این شیوه از طرفی به تکنولوژی به عنوان اثر شیطانی حمله نمی کند و آن را کور کورانه طرد نمی کند واز سویی دیگر نادانسته خود را سخت پایبند آن نمی کند و به اسارت آن در نمی آید .هم بهره گیری لازم از وسایل و ابزارهای فنی و صنعتی را اثبات می کند و حق سلطه آن بر خویش و نیز تغییر و تخریب واتلاف طبیعت را نفی می کند .رابطه ما با تکنولوژی در این دیدگاه بسیارساده و راحت است و از این رو پاسخ را باید بهترین پاسخ ممکن تلقی کرد.
اما هنوز کارهای ارزشمندتر مستلزم زحمت و مشقت بیشتر هستند.در این شیوه ،انگیز بهره مندی از مزایای تکنولوژی باید به اندازه کافی و لازم با آن انس گرفت و ارتباط یافت و به آن علاقه مند شد تا استفاده و به کاگیری آن و حتی اختراع وطراحی ابزاری برتر وپیشرفته تر امکان پذیر شود و از سویی دیگر مراقب بود و تأمل کرد که این محبت و علاقه به حدی نرسد که فطرت ذات بشری را تحت تاثیر قرار دهد و رهایی از آن غیر ممکن شود .بنابراین ،هر چند وقت باید تفکر و اندیشه کرد و اصالت و فطرت خو د را متذکر و یاد آور شدو میزان این وابستگی و علاقه را سنجید و زحمت رهایی تکنولوژی و با زگشت به حالت قبلی را بر خود هموار کرد .با این سعی و تلاش معایب هر دوشیوه قبلی رفع می شود و مزایای هر دو حاصل می شود .
با انتخاب این شیوه خیال آدمی راحت است از این که وسایل و اختراعات جدید اورا به دنبال خود نمی کشد و براو فشار نمی آورد ؛فراتر از از خواست و اراده وی نمی رود و بیش از توان تصمیم گیری او رشد نمی کنند؛خود را بر او تحمیل نمی کنند و اورا باز خواست نمی کنند .
همان گونه که گفته شد ،این را راحت ترین و بهترین طریق است ،اما مستلزم شناخت و انتخاب است و از این روزحمت آن بیشتر از دوطریق پیشین است .در دو شیوه پیشین نه شناخت اهمیت دارد ونه انتخاب .یکی به طور مطلق را ه را می بندد و دیگری به طور پیوسته راه را باز نگه می دارد ،ولی این شیوه اخیر گاهی راه را می بندد و گاهی را می گشاید و طبعاًتشخیص زمان بستن و گشودن نیاز به معرفت و تفکر و شناخت دارد و انجام و عملی کردن آن مستلزم اراده و اقتدار است و از این رو ،این ساده ترین و راحت ترین شیوه ودر عین حال سخت ترین و دشوار ترین طریق است .سخت است چون معرفت و اقتدار می خواهد ،واجب است ،زیرا مطابق حکم عقل است و آسایش و آرامش به دنبال دارد .نه نگرانی از دست رفتن عزت و اقتدار در آن وجود دارد و بیم فقدان بهرمندی از ابزارها و وسایل پیشرفته و کارآمد .در واقع رنج و زحمت موقتی و آسایش وراحتی دائمی و در از مدت محصول انتخاب این شیوه است .
معرفت هویت و فطرت آدمی،شناخت تکنولوژی و میزان تأثیر آن بر انسان ،تعیین زمان وارد کردن و خارج ساختن آن از زندگی بخ گونه ای که اصالت وذات بشری را دچار انحراف نکند،از جمله زمینه های مهمی است که با انتخاب این شیوه به تأمل و تفکر و مراقبت و تذکر نیاز دارد .رنج وزحمت این راه را باید تحمل کرد ال ثمره ای فعال ،جاوید و پرقدرت نصیب انسان شود .
صد افسوس که راه پرخطر و دشوار رهروان اندکی دارد و معمولاًراه کم خطر و آسان توسط اغلب انسانها برگزیده می شود ،هر چندکه نتیجه وثمره آن موقتی و ناچیز باشد.
منبع: سایت / ای رسانه ۱۳۸۲/۰۴/۲۹
نظر شما