«جهانی سازی» و جهان اسلام
پیدایش وسایل نوین ارتباطی، رواج تفکر پست مدرنیسم، مواجهه بشر با خطرات زیست محیطی فراملی،کمرنگ شدن مرزهای اقتصادی کشوری و در مجموع بحث جهانی شدن را به بحث روز تبدیل کرده است با این حال هنوز زوایای مختلف جهانی شدن که قطعاً در آینده روشن خواهد شد، مشخص شده است و در این تعامل بحث یکسان سازی در مقابل بحث یکپارچه سازی جهان مطرح شده است. بعضی تصور می کنند که جهانی شدن یعنی همین شبیه سازی، یعنی جهان به یک شکل واحد درآید اما باید اذعان کرد سیاست شبیه سازی نه در گذشته جواب داده است و نه الان قادر به جواب دادن خواهد بود. اما نگرش دیگر یکپارچه سازی که گفت و گوی تمدنها نیز در راستای آن است جوابگو خواهد بود.
دولت ها قبل از آغاز فرایند جهانی شدن تنها بلندگوی جامعه را در دست داشته و از طریق آن دیدگاههای خود را بر جامعه فاقد بلند گو تحمیل می کردند اما امروز باید دیدگاههای فراخور تمام انسانها و جوامع بشری ابراز دارند که در این زمینه جهان بینی و دیدگاههای اسلامی مبتنی بر احوال تمام بشر در تمام جوامع خواهد بود.
پدیده جهانی شدن سبب توجه جهانی به اقلیتها و قومیت ها ی مختلف در هر گروه و همه جوامع جهان شده است. این اقلیتها و قومیت ها اعم از اقلیتهای مذهبی، نژادی، زبانی و غیره مورد توجه و همدردی جامعه جهانی اند.
در دنیای امروز سرمایه، فن آوری، رسانه های جهانی شده بیش از هر عامل دیگر گستره و میدان فعالیت دولتهای ملی را تحت تاثیر قرار داده است.
رسانه های جهانی شدن فرهنگ با توجه به روند فزاینده پیشرفت، تکنولوژی ارتباطات موضوع «جهانی شدن فرهنگ» جزو مباحث اساسی بشر برای سالهای آینده باقی خواهد ماند. در چنین شرایطی هیچ یک از کشورهای موجود در نظام بین المللی قادر نخواهد بود که بطور مطلق خود را از تاثیرات و پیامدهای «گلوبالیزم» که دور نگه دارند. افکار و عقاید براحتی در دورترین نقاط دنیا انتشار می یابند و بر اندیشه های مقابل تاثیر گذارده و از آنها تاثیر می پذیرند. مرزهای جغرافیایی کارکرد سابق خود را در این زمینه از دست داده اند. از این رو شرایط برای شکل گیری فرهنگی جهانی بیش از پیش مهیا شده است.
همچنین این تصور که روند جهانی شدن فرهنگ به حاکمیت سلطه فرهنگ غربی خواهد انجامید نیز بیهوده است. البته این حقیقت قابل انکار نیست که این کشورها واسطه بهره مندی از توان اقتصادی و تکنولوژی برتر، در فرآیند جهانی شدن بازیگرانی فعال و مؤثر محسوب می شوند. اما ذکر این نکته بنیادین حائز اهمیت است که هر فرهنگی هر اندازه که شکوه و عظمت داشته باشد نمی تواند فرهنگهای دیگر را از صحنه هستی پاک کند.
بنابر این چنین تصوری که فرهنگی خاص (مثلأ غربی) بتواند حاکمیت مطلق داشته باشد دست نیافتنی است تا هنگامی که آدم ها و مکانها با هم تفاوت دارند و تاریخ و تجربه آنها از هم جداست فرهنگ نیز گوناگون خواهد بود. فرهنگ بیش از آن که به نظم جهانی وابسته باشد به انسان مربوط است و انسانها با یکدیگرتفاوت دارند. بنابر این چاره ای جز پذیرش چند گونگی فرهنگی نیست.
با همه اینها جهانی سازی به عنوان پدیده ای جدید و نو از راه می رسد و این پدیده نو آثاری بر فرهنگ خواهد گذاشت. انسان نمی تواند اسیر یا محصول فرایند فرهنگ خود باشد، زیرا اکنون به گونه ای آسان و بی سابقه از فرهنگهای دیگر آگاه می شود و این معامله ای نوین است.
گفت و گوی میان فرهنگها که از جهانی شدن منبعث می گردد. تمامی جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است، زیرا از این پس انزوا و (تاحدودی) بی توجهی به دیگری امکان پذیر نمی باشد. جهانی شدن نشان می دهد که چگونه فرهنگ های مختلف عناصر خاصی را که در بادی امر تعلق به هیچ قطبی ندارند بر می گزینند و به آنها معنا می بخشند و بدین وسیله آگاهی فرد را از تفاوت او با دیگران شدت می بخشند.
مسلمانان جهان باید نقش خود را در شکل گیری مطلوب تر فرآیند جهانی شدن گسترش دهند و با سلطه ی بلامنازع غرب بر جهان،مقابله کنند.
منبع: / سایت / ای رسانه ۱۳۸۴/۱۲/۰۲
نویسنده : احمد بارگاهی
نظر شما