تروریسم؛ دیپلماسی پنهان
بازخوانی پرونده «تروریسم» در نگاه اول موضوعی امنیتی است. مفهومی که از فردای حملات 11سپتامبر به شکل مدونی در ادبیات سیاسی سران کاخ سفید ظاهر شد. رویکرد دشمن تراشی و ایجاد دشمن فرضی سیاست راهبردی دنیای غرب، به ویژه ایالات متحده است که تاریخ آن به سالهای میان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی بلوک شرق منتهی می شود. وجود ایدئولوژی کمونیسم در دوران جنگ سرد و معرفی آن به عنوان تهدیدی برای تمام کشورها، فرصت مطلوبی برای آمریکا فراهم آورد که با حضور مستقیم در اطراف و اکناف دنیا بویژه منطقه خاورمیانه اهداف و امیال توسعه طلبانه خود را محقق سازد. این چشم انداز با دیدگاه اندیشمندانی چون ماکیاولی و لئواشتراوس مطابقت دارد؛ که معتقدند «اگر تهدید خارجی وجود نداشته باشد، باید آن را ساخت، جعل کرد و یا باز تولید نمود. یک نظام سیاسی تنها زمانی به ثبات می رسد که در مقابل یک تهدید خارجی متحد و یکدست باشد.» این موضوعی است که به شدت قابلیت امنیتی سازی (securitization) در دو بعد ملی و فراملی را داراست.
تا قبل از شکل گیری سناریوی 11سپتامبر، هیچ گونه اجماع جهانی در ارائه تعریف مشترکی از تروریسم وجود نداشت و تلاش برای کشف مفهوم واقعی آن به روشن کردن کبریت در باد شبیه بود. چه بسا شخصی از دیدگاه برخی تروریست و از منظر برخی دیگر یک رزمنده آزادی بخش محسوب می شد. با این حال به همت امپراطوری رسانه ای غرب و انفجار برجهای دوقلو در نیویورک موضوع تروریسم در عرصه بین الملل تئوریزه و ارتباط آن با جوامع مسلمانان در خاورمیانه کلید خورد. نتیجه آنکه خلا ناشی از فقدان ایدئولوژی کمونیسم با تهدید تروریسم جایگزین شده و حضور نظامی کاخ سفید در دیگر کشورها مشروعیت می یافت.
موقعیت فوق استراتژیک خاورمیانه و 65درصد از منابع انرژی جهان، حل مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی به انضمام موجودیت دولتهای خودکامه، ییلاق بی نظیری بود که دنیای استکبار را به حضور در این منطقه ترغیب می نمود. افزون بر آن قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در قلب خاورمیانه، به عنوان کارآمدترین نظام مخالف با ایالات متحده کافی بود تا میلیتاریسم افسار گسیخته ای را در جغرافیای جهان اسلام شاهد باشیم. پاول پاپوفسکی تحلیلگر نظامی و رئیس سابق سازمان جاسوسی هوایی وزارت دفاع روسیه معتقد است «اغلب حملات تروریستی ملهم از قدرت سومی می باشند که با کمکهای مادی، معنوی و اطلاعاتی از آن سوی مرزها هدایت می شوند. هیچ روشی بهتر از این وجود ندارد که برای دشمن مشکل تراشی کرد و سپس برای حل آن به کمک او شتافت.» (1)
قشون کشی به افغانستان در پوشش مبارزه با تروریسم یا سیطره برعراق با انگیزه برقراری دموکراسی، غیرواقعی ترین حقیقتی بود که برای جوامع بشری افشا می شد. نبرد گستاخانه ای که تنها پیامد آن فجایع بهت آوری بود که تاریخ هرگز آنها را از یاد نخواهدبرد. کشتار هزاران غیرنظامی بی گناه، بی خانمانی زنان و کودکان، ابوغریب و گوانتانامو، تنها بخشی از دستاوردهای ارتش رهایی بخش کاخ سفید بود که در کنار غارت منابع ملی یکی پس از دیگری چهره می گشود. بی شک سالها زمان لازم است تا عمق جنایاتی که ارتش ایالات متحده و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در عراق و افغانستان مرتکب شدند؛ برملا گردد.
ایجاد کمربند نظامی در همسایگی ایران و تأسیس پایگاه های متعدد در کشورهای حاشیه خلیج فارس که نقش تلسکوپ امنیتی اردوگاه کفر را بازی می کنند حلقه شومی از منظومه فکری لیبرال سرمایه داری غرب علیه ایران است. حمایت های مالی، لجستیکی، آموزشی و حتی حقوقی از سازمان تروریستی منافقین، گروهک ریگی، پژاک و پ.ک.ک اگرچه تشکیلاتی مارکسیستی بوده و با لیبرالیسم تضاد ایدئولوژیک دارند- اما تیرهای شلیک شده از یک کمان اند که قلب انقلاب را نشانه رفته اند. آنها ابزاری برای جنگ های نیابتی علیه ایران به شمار می روند و تا زمانی که در تأمین منافع واشنگتن مشارکت داشته باشند رنجشی در خاطر سردمداران نظام سلطه ایجاد نخواهندکرد.
واقع سخن آن است که به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران را می توان مرکز ثقل سیاست خارجی امپریالیسم تعریف نمود. موقعیتی که پرستیژ آمریکا را در نظام بین الملل به شکل ویژه ای ارتقا بخشیده و زمینه اعمال قدرت این کشور را درسطح جهانی هموار می سازد.
با این تفاسیر باید «به مجموعه دشمن به چشم یک جبهه مستمر که وظایف را تقسیم کرده اند، نگاه کنیم» (2) و خباثت های آنان را حلقه ای از منظومه سنگ اندازی در مسیر انقلاب بدانیم؛ تا بتوان به رهیافت جامعی از خصومت غربی ها در قبال ایران دست یافت.
پیشرفت های چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در علوم انحصاری بویژه انرژی هسته ای با تکیه بر دانش بومی و ایستادگی در برابر قدرت های انحصار طلب دنیا که با رویکردهای قلدرمآبانه به کشورهای دیگر اجازه ورود به چنین علوم استراتژیکی را نمی دهند؛ دیپلماسی پنهان استکبار را به منصه ظهور کشاند. تهدید، دانشمند ربایی و دست آخر ترور ، مفاهیم روشنی هستند که در لغت نامه غربی ها به ابزاری در جهت پیشبرد منافع ترجمه می شوند. سوءقصد به جان دانشمندان تراز اول این مرز و بوم بی شک اقدامی در راستای منهزم ساختن ایران است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «العلم سلطان؛ علم، اقتدار است. هر کسی که دارای علم و دارای این اقتدار شد، طبق روایت می تواند بر محیط جهان حکمفرمایی کند، یعنی اهداف خودش را دنبال کند و هر کسی مالک آن نشد، بر او حکمفرمایی خواهد شد.»(3) با این نگاه است که می توان خط و ربط ترورها، سوءقصدها و خرابکاری های ضدعلمی دشمن را آشکار کرد:
1- حذف فیزیکی اساتید هسته ای و ایجاد دلهره و ارعاب در میان سایر دانشمندان
2- بهره برداری های سیاسی و منحرف ساختن افکار عمومی جامعه بین الملل از طریق نشر اکاذیب
3- طراحی عملیات ایذائی که نوعی ترفند جنگی به حساب می آید. موضوعی که توسط مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان کشور این گونه تبیین شد: «یک جا اگر توپخانه دشمن کار کند، معنایش این نیست که دشمن با اینجای بخصوص کار دارد؛ معنایش این است که این حرکتی که دشمن دارد انجام می دهد، احتمالاً برای این است که شما حواستان به یک نقطه منعطف شود، او به یک جای دیگر حمله کند.»
نکته حائز اهمیت آنکه دشمن در غالب موارد تحقق همه اهداف را دنبال می کنند. یعنی یک تیر و چند نشان. اینجاست که می بایست با استمرار حرکتهای عظیم علمی و مراقبت های حفاظتی از جان نخبگان و دانشمندان کشور مسئولیت خطیر حفظ نظام را به دوش کشید. بالابردن ضرایب امنیتی با بهره گیری از خلاقیت های بومی و دانش روز بدون ایجاد دلهره در خصوص پلیسی نمودن فضای جامعه می تواند کمک شایانی محسوب شود.
افزایش سطح آگاهی و درک مردم نسبت به مسایل مرتبط با امنیت ملی از طریق رسانه، سینما و تلویزیون دامنه نگاه نهادها و مراجع امنیتی را نشان می دهد.ایجاد چتر حفاظتی هنگام خروج دانشمندان از کشور به قصد شرکت در همایش ها، کنفرانس های بین المللی و یا در مواقع ملاقات با بازرسان آژانس، دسترسی آسان بیگانگان را مخدوش می سازد.
نشان دادن ضرب شصت های مستحکم و بی نقص به ایادی استکبار در کنار توسعه مرکز اطلاعاتی عملیاتی جامع و قدرتمندی به منظور کشف و پیشگیری از حملات تروریستی در کشور ضروری به نظر می رسد.
فراموش نکرده ایم کمتر از یک ماه از سخنرانی علنی رئیس سرویس جاسوسی انگلستان-رویدادی بی سابقه در تاریخ صد سال اخیر سازمان امنیت خارجی بریتانیا- که در آن از لزوم روی آوردن به فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی برای مقابله با ایران سخن گفته بود، دو دانشمند هسته ای کشورمان مورد حمله تروریستی واقع شده و یکی از این دانشمندان به شهادت رسید.
سزاوار تأمل است نقد مشفقانه ای که حضرت آقا در دیدار با مسئولان نظام فرمودند: «حتی در همان تهدیدهائی که مستقیماً از طرف دشمن هست، اگر ما ضربه ای خوردیم، تقصیر خود ماست، کوتاهی های خود ماست. یک جاهائی طبق وظیفه عمل نکردیم؛ یک جاهائی مراقبتهائی که باید انجام بدهیم، انجام ندادیم.»(4)
پی نوشت ها:
1- سایت روسیران- تاریخ نشر 18/10/1389
2- دیدار با جمعی از دانشجویان کشور- مورخ 19/5/90
3- همان
4- مورخ 16/5/90
منبع: / روزنامه / کیهان ۱۳۹۰/۷/۱۰
نویسنده : سیدعلی ابراهیمی
نظر شما