موضوع : پژوهش | پایان نامه

خوانش هرمنوتیک مثنوی معنوی با تکیه بر آرای پل ریکور


دکتری تخصصی (PhD) 1401
پدیدآور: زهرا صابری‌نیا استاد راهنما: نرگس محمدی بدر استاد مشاور: فاطمه کوپا استاد مشاور: فرهاد درودگریان
دانشگاه پیام نور استان تهران، مرکز پیام نور تهران جنوب
چکیده

پل ریکور فرانسوی از تأثیرگذارترین چهره‌های فلسفه انتقادی و قارّه‌ای بود که با سیر در هرمنوتیک پدیدارشناسانه توانست چالشی نوین در هم‌بستگی تبیین و فهم بازآفریند. رویکرد اخیر او، اغلب رشته‌های علوم انسانی از جمله: ادبیّات را پذیرفتار خوانشی منشوری، خواننده‌محور و تأمّل‌گرا کرد. کاربست رهیافت‌های او در آثار کلاسیک و خاموش، بسیاری از اندیشه‌های ضمنی را نمایان ساخت و بستر لازم را برای زایش خوانش‌های متفاوت ‌گستراند. مثنوی معنوی جلال‌الدّین محمّد مولوی بلخی، عارف شاعر قرن هفتم، از جمله آثار کلاسیک ادبیّات فارسی است که در طول بیش از هفت قرن از عمر بابرکت خود، قلم‌فرسایی‌های بسیاری را سبب شده است. پیوند آن با کتاب آسمانی قرآن، سخنان پیامبر اسلام و زبان فارسی بی‌شک، آن را تبدیل به دانش‌نامه هویّت انسانی و شناسنامه اندیشه ایرانی ساخته است. تحقیق حاضر، کوششی است برای گشودن روزنه‌هایی از دنیای پررمز و راز سِفرهای شش‌گانه این یادگار مولانا، با تکیه بر شاخصه‌های هرمنوتیک ریکور؛ تا ضمن دفاع از ماهیّت مشخصاً تأمّلی- تأویلی مولوی، نشان دهد، چگونه تأویل، به عنوان وجهی تقدیری و پویا در ادبیّات سبب ظهور حکایت می‌گردد. همچنین، کدام خصیصه‌های هرمنوتیکی سبب شده که این شاهکار عظیم و دوران‌ساز ادبیّات فارسی، در ردیف پرنفوذترین آثار خوانشی قرار گیرد و واجد کارواژه‌ها و شاکله‌های مورد بحث فلسفه هرمنوتیکی معاصر گردد. گفتن این مسئله که بین اندیشگان فلسفی ریکور با اندیشه مولوی قرابت و شباهت‌هایی هست، غریب می‌نماید، امّا نکته اساسی در هرمنوتیک ریکور آن است که ما آثار ادبی را در طول زمان تجربه می‌کنیم. به این معنی که، خوانش سبب می‌شود؛ آثار ادبی و به طور کلّ، ادبیّات را نه به عنوان یک غایت، بلکه به عنوان یک فرایند درک کنیم. آن‌چه که اندیشه پژوهش حاضر حول محور آن می‌گردد؛ در نافذترین شکل خود در دقایق سه‌گانه «زمان و حکایت» پل ریکور مطرح شده است. او با تحلیل انتقادی ماهیّت و هویّت فهم، توضیح، معنا، دلالت، زمان، زبان، سخن، گفتار، محاکات، ادبیت، آفرینندگی و ... را در عرصه هرمنوتیک ادبی واکاوی کرده و در این گذار از نگاه التقاطی به ادبیّات و ممتاز ساختن اندیشیده اندیشندگی آن دریغ نکرده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که مثنوی معنوی در مقام یک اثر کلاسیک در سویه متن‌ حاوی دیسکورس و موکول به تأویل است و در خوانش، تمامیتی کنش‌دار و دیالکتیک‌مند دارد که به خواننده فرصت آفرینش فهم و بازپیکربندی در معنا را می‌دهد.

نظر شما