آمریکا، پاکستان و دیپلماسی دلار
پس از ناکامی دیپلماتیک امریکا در حل چالش روابط با پاکستان، واشنگتن با قطع بخشی از کمک های مالی خود به اسلام آباد، به دیپلماسی دلار و فشار اقتصادی روی آورده است.
بر پایه گزارش منابع خبری، ایالات متحده بخشی از کمک های مالی خود به پاکستان را قطع کرد. در این تصمیم که توسط شخص 'باراک اوباما' رییس جمهور امریکا، اتخاذ شد قرار است بخشی از کمک های 2 میلیارد دلاری امریکا، یعنی جلوی پرداخت 800 میلیون دلار به پاکستان گرفته شود. این تصمیم بیانگر نوعی چرخش در سیاست خارجی امریکا در قبال پاکستان و از طرفی نشان دهنده ناکارامدی دیپلماتیک مقامات کاخ سفید است زیرا واشنگتن تا کنون تلاش های زیادی را برای بهبود روابط با اسلام آباد پیگیری کرده است.
ریشه های دیپلماسی دلار
در باره ریشه های دیپلماسی دلار باید به چرایی کمک های مالی امریکا به پاکستان و همچنین دلایل اتخاذ این نوع از دیپلماسی توسط واشنگتن پرداخت. یکی از دلایل کمک مالی امریکا به پاکستان آن است که این کشور در طبقه بندی دولت های ورشکسته (Fail states) قرار می گیرد. استدلال امریکا این است که کمک به کشورهای ورشکسته باعث خاموشی آتش زیر خاکستر و مانع گسترش مشکلات کشورهای ورشکسته به سایر واحد های سیاسی خواهد بود. دلیل دوم کمک امریکا به پاکستان در اهمیت این کشور نهفته است. پاکستان واحدی است که بازیگری آن در منطقه جنوب آسیا سبب شده این کشور خود را از بازیگر عادی به بازیگری که به قرض و سپس خلق قدرت می پردازد تا توان خود را ارتقا دهد، تبدیل سازد. پاکستانی ها همواره در سازمان های بین المللی و هر نهادی که پیامد های آن بازتاب بین المللی دارد، همانند یک نیروی متوازن کننده ای که در جهت منافع خود عمل می کند، فعالیت کرده اند. با این شرایط امریکا همکاری با پاکستان را برای خود ضروری می داند. بنابراین دولت ورشکسته و اهمیت پاکستان سبب شده امریکا به پرداخت مالی به این کشور مبادرت کند.
آنچه را باعث استفاده امریکا از دیپلماسی دلار شد باید در تحولات چند ماه اخیر و حتی چند سال گذشته جست. در سال های اخیر حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی به بهانه تخریب نیروها و مواضع طالبان و کشته شدن مردم غیر نظامی، سبب بروز خشم مردم این کشور شد. رفت و آمد های مکرر دیپلمات های امریکایی به پاکستان به منظور توجیه این اقدام در کنار تداوم حملات هواپیماهای امریکایی به شمال پاکستان نتوانست نارضایتی مردم و مقامات این کشور را کاهش دهد.
ماجرای 'ریموند دیویس' از کارمندان کنسولگری امریکا در پاکستان و کشته شدن دو غیر نظامی در این کشور به دست دیویس، جامعه پاکستان را ملتهب کرد. در این ماجرا نیز امریکا از قابلیت های دیپلماتیک خود برای فیصله ماجرا استفاده کرد. با مرگ 'اسامه بن لادن' در خاک پاکستان یعنی فردی که امریکایی ها وی را عامل وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 و 10 سال جنگ در افغانستان می دانستند، پاکستان بحث تجاوز به تمامیت ارضی خود را علیه امریکا مطرح کرد در مقابل امریکایی ها به بین المللی سازی فشار علیه اسلام آباد پرداختند و بر ایده خود مبنی بر همکاری پاکستان با تروریسم مهر تایید زدند. با وقوع این حادثه کشاکش فشرده دیپلماتیک بین امریکا و پاکستان صورت گرفت که در نهایت اسلام آباد با اخراج 25 مستشار نظامی امریکایی در پاکستان، اقدام جدی انجام داد. سفر 'جان کری' از اعضای سنای پاکستان، 'مارک گراسمن' نماینده ویژه اوباما در امور افغانستان و پاکستان، در کنار سفر سایر مقامات نظامی و اطلاعاتی امریکا به پاکستان از جمله 'هیلاری کلینتون' وزیر امور خارجه این کشور، در ششم خرداد 1390 نتوانست سردی روابط دو کشور را متعادل نماید. بنابراین امریکایی ها در اقدامی متفاوت با سایر سیاست های پیشین، از طریق کانال های اقتصادی با پاکستان وارد معامله و مقابله کم شدت شدند که می توان از آن با عنوان 'دیپلماسی دلار' یاد کرد.
ماهیت دیپلماسی دلار
امریکایی ها کمک به پاکستان را همواره در قالب کمک های بشر دوستانه به دیگر بازیگران عرصه بین الملل نمایش می دادند، اما اقدام اخیر نشان داد که برای امریکایی ها سیاست، قدرت و منافع همچنان بر کمک های بشر دوستانه غالب است. به عبارتی سیاست امریکایی است که به کمک های بشر دوستانه این کشور خط می دهد. در حقیقت امریکا با این تصمیم بر گلوگاه حساس پاکستان فشار می آورد.
به هر حال ماهیت دیپلماسی دلار امریکا در قبال پاکستان را باید سیاستی تاکتیکی دانست. زیرا اول آن که امریکا تنها بخشی از کمک های خود به پاکستان را قطع کرده است. تصمیم قاطع در این مورد نیازمند قطع کامل منابع مالی بود اما از آنجا که امریکا به نقش و اهمیت پاکستان واقف است آبراهه ای را برای بهبود آینده روابط باز گذاشته است. در حقیقت امریکا با این اقدام می خواهد به سیاستمداران پاکستانی 'شوک اقتصادی'وارد کند. دلیل دوم تاکتیکی بودن اقدام امریکا آن است که همواره بحث نیاز به پاکستان برای حل مشکل افغانستان مطرح بوده است و تقریبا تمام مقامات امریکایی در اظهارات خود صحت این امر را تایید کرده اند. سوم آن که پاکستان توان تقویت ضربه های وارده به نیروهای امریکایی در افغانستان را دارد. فرماندهان نظامی امریکایی در افغانستان در صورتی که از ناحیه پاکستان زیر فشار غیر مستقیم نظامی قرار گیرند این فشار را بر دولت امریکا منعکس و آن را مجبور به اتخاذ تصمیمی عاقلانه تر خواهند کرد.
هر چند مقامات پاکستانی واکنش خاصی از خود در قبال این تصمیم امریکا نشان نداده اند و به نوعی بی توجهی از کنار آن گذشته اند، اما به لحاظ اقتصادی و سیاسی باید منتظر اقدام پاکستانی ها بود. پاکستانی ها همواره سیاستمدارانی قوی بوده اند که ابتکارات قابل توجهی از خود نشان داده اند. در مقابل، امریکا نیز دوباره به خاطر اهمیت پاکستان تغییر سیاست خواهد داد. نکته ای که در ماهیت دیپلماسی دلار نهفته، این است که بخش اعظمی از این سیاست ناشی از ویژگی های شخصی باراک اوباماست. وی بتازگی تصمیماتی اتخاذ کرده است که در مقایسه با گذشته با تضاد روبرو است. همان طور که اظهارات اوباما در مورد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان با واکنش و اعتراض مقامات وزارت دفاع، نظامیان بازنشسته ارتش و نیز فرماندهان نیروهای امریکایی در افغانستان مواجه شد، به نظر می رسد این تصمیم نیز با همین سرنوشت روبرو خواهد شد. نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، باراک اوباما را به اتخاذ تصمیماتی مجبور می کند که هم برای جامعه داخلی خوراک مفیدی باشد و هم از شخص اوباما، چهره ای تواناتر و مصمم تر نشان دهد.
منبع: / خبرگزاری / ایرنا ۱۳۹۰/۴/۲۲
نظر شما