ما و علوم سیاسی
بررسی و تبیین خاستگاه و جایگاه روشها و رویکردهای پژوهش سنتی، مدرن و پسامدرن در حوزه آموزش علوم سیاسی و روابط بینالملل در ایران مسالهای اساسی است. محققان، پژوهشگران و به ویژه استادان رشته علوم سیاسی به طور قطع و یقین گهگاه لازم است که از جایگاه و مواضع پژوهشی و تحقیقاتی خاص خود، به منظور احتراز از دامهای روششناختی و پرهیز از گرهگاههای نظری و پیامدهای اجتنابناپذیر حالگرایی محض، قدری به گذشته و ورای خود بنگرند، بلکه بتوانند حوزههای وسیعتری را که به منزله پسزمینهها و پیشینههای اساسی سازنده گفتمان علوم سیاسی و بسترهای بین رشتهای پژوهش در علوم سیاسی به شمار میروند، کشف و شناسایی کنند و به غور و تامل در آنها بنشینند. این راهکار کمک خواهد کرد تا در عین حال به کشف و شناسایی دستاوردها، معضلها، الگوها و رویکردهای عمده جدیدی نائل آیند که رشته دانشگاهی آنان (علوم سیاسی) پیوندی مستمر با آنها دارد و بعضا از قبل آنها هویت مییابد. این نکته البته قطعا منحصر به علوم سیاسی نیست بلکه در همه رشتههای علمی و دانشگاهی مصداق دارد. بر این اساس فرآیند مذکور هسته محوری و هدف اصلی تلاش برای تدوین مقاله حاضر به شمار میرود و بر آن است تا ضمن شناسایی دشواریها، کاستیها و نارساییهای موجود در حوزه روشهای پژوهش و آموزش در علوم سیاسی، فتحبابی برای پژوهشهای آتی شود.
طی سه دهه اخیر، اقبال و عنایت چشمگیری به رشته علوم سیاسی، بنا به علل عدیده، صورت گرفته است این امر پدیده مشابه افزایش چشمگیر و معتنابه شمار علاقهمندان به تحصیل در رشته علومسیاسی را در پی داشته است که خود بیتردید به همان نسبت ملازم با رشد و گسترش نسبیت شمار اعضای کادرهای آموزشی اعضای هیات علمی این رشته بوده است. طبعا دو روند مذکور، موجب افزایش حجم منابع و مآخذ علمی و معتبر، نشریات، فصلنامهها و آثار تخصصی مربوط به این رشته شده است چیزی که در کشورهای پیشرفته امری بدیهی و غیرقابل انکار است. حال پرسش اصلی اینجاست که «فرآیند بسط و گسترش بیسابقه مذکور تا چه اندازه بر مبنا و در راستا و همسو با بسط و گسترش الگوها و رویکردهای روششناختی و پژوهشی جدید بوده است، میزان روزآمد بودن آن از نظر هماهنگی با الگوها و رویکردها و قالبهای فکری نظری جدید تا چه اندازه بوده است؟ وانگهی، در این میان جایگاه و نقش روشهای پژوهشی سهگانه سنتی، مدرن و پسامدرن چیست؟»
مغروض اصلی مورد اهتمام نگارنده آن است که «گرچه استادان و پژوهشگران رشته علوم سیاسی همواره به عنوان یک وظیفه اصلی و انکارناپذیر باید خود را با تحولات و جریانها و تغییرات جدید در عرصههای مختلف نظری و کاربستی گفتمان علوم سیاسی، در تمامی جوانب و حوزههای متنوع آن، هماهنگ و روزآمد سازند و همواره پا به پای آنها حرکت کنند و از هرگونه تحول اساسی پارادایمی آگاه باشند، در عین حال از بسیاری جهات دشوار بتوان به طور دقیق و همهجانبه نسبت به هرآنچه که در پهنه گسترده زیست جهان سیاسی و در عرصه نظام دائما در حال گسترش گفتمان نظری و علمی علوم سیاسی در کار وقوع است وقوف و آگاهی کامل پیدا کرد.
بنابراین، با توجه به افزایش چشمگیر حجم پژوهش و تحقیق در حوزههای متنوع این رشته (و تداخل مرزهای دائما در حال جابهجایی میان رشتهای و بین رشتهای) و نیز با در نظر گرفتن ظهور حوزههای جدید تحقیق و پژوهش به ویژه طی چند دهه اخیر در عرصه مطالعات آکادمیک در این رشته، به ویژه در کشورهای پیشرفته که نتایج و دستاوردهای آن بخش اعظم کشورهای جهان و محافل علوم سیاسی آنها را در نوردیده است، کاملا ضروری است که ما نیز به سهم خود و در چارچوبهای مختلف، از جمله برگزاری همایشهایی از این دست، گامی در راستای ایفای این رسالت خطیر برداریم.
منبع: / روزنامه / اعتماد ملی ۱۳۸۸/۰۵/۰۶
نویسنده : حسینعلی نوذری
نظر شما