موضوع : پژوهش | مقاله

کتابشناسى توصیفى تاریخ ادیان


این همه عکس مى و رنگ مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقى است که در جام افتاد
حافظ

یکم: گرایش به دین همواره در نهاد انسان بوده است. هیچگاه جامعه بدون دین در تاریخ وجود نداشته و هرچند افراد بى‏دین در جوامع بوده‏اند، هرگز اینها یک لایه قلمداد نمى‏شده‏اند و همواره انگشت‏شمار و در استثنا بوده‏اند.نفوذ دین در همه جوامع و دوام آن تا به امروز، خود نشانه فطرى بودن دین در نهاد انسان است. اگر در گذشته از انسان به عنوان «موجود مستوى القامه‏» و «موجود اندیشه‏ورز» و «موجود ابزارساز» و «موجود سیاست‏پرداز» سخن مى‏گفتند، امروزه یعنى در عصر موشک و ماهواره و رایانه از انسان به عنوان «موجود دین‏ورز» هم سخن مى‏گویند. این درست است که دین، بویژه در چند سده اخیر، بارها سکندرى خورد و نقش بر زمین شد، اما سرانجام، افتان و خیزان، قد راست کرد و اینک، استوار و سرافراز، ایستاده است. و طرفه آنکه همانها که پس از رنسانس از فلاخن علم به دین سنگ پرتاب کردند و آن را از دایره زندگى بیرون نمودند، اینک فرزندانشان دین را قدر مى‏نهند و بر صدر مى‏نشانند. تازه این از نتایج‏سحر است و گزافه نیست اگر بگوییم قرن آینده را اگر باشد دین رقم مى‏زند. آرى به گفته آندره مالرو «قرن بیست‏ویکم یا قرن دین است و یا نیست‏».

دوم: دین مسیحیت در اروپاى قرون وسطى سرافکنده از آزمون بیرون آمد. این، هم به دلیل اعوجاجى بود که در نهاد این دین نهفته بود و هم به دلیل انحرافى بود که روحانیون مسیحى بدان دچار شده بودند. مسیحیت، دین شایسته اداره حکومت نبود و توانایى اداره جامعه را نداشت و، با وصف این، به این مهم چنگ انداخته بود و داعیه حکمرانى و جامعه‏گردانى داشت. روحانیون مسیحى هم در پوست پلنگ فرورفته بودند و دندان گرگ نشان مى‏دادند و مخالفانشان را تفسیق و تکفیر مى‏کردند و به میخ و سیخ مى‏کشیدند. اما از آنجا که در نبرد حجت و قدرت، هزیمت از آن قدرت است، سرانجام حجت علم بر قدرت کلیسا فائق آمد و سیطره دین کشیشها شکست. مخالفتهاى ملانصرالدینى با علم، بر رونق بازار علم افزود و علم بر دین پیروز شد؛ اما نه بر دین خدا، بلکه بر دین کشیش و کلیسا.
پس از رنسانس هرچه عقربه زمان به جلو رفت، علم جلوتر رفت و دشمن خود را (دین مسیحیت) عقبتر زد. دستاوردهاى علوم و پیشرفتهاى اقتصادى چنان چشمها را به خود خیره کرده بود که از نیم‏نگاهى به دین دریغ داشته مى‏شد.
بتدریج هنگامى که علم از سیانتیسم وپوزیتیویسم سردرآورد، عالمان مدعى شدند که اساسا ماوراءالطبیعه مساوى با ماوراءالحقیقه است و هر غیرمشهودى، غیرموجود. در مثل کلود برنار مى‏گفت تا روح را در زیر چاقوى جراحى خود ننگرم، بدان ایمان نمى‏آورم. و این آغاز فاجعه بود.
فاجعه از آنجا آغاز شد که مخالفت‏با یک دین (مسیحیت) به مخالفت‏با دین (به طور کلى) تعمیم داده شد. مخالفت‏با مسیحیت منحط و ضدعلم و عقل به مخالفت‏با دین تغییر جهت داد. به دیگر سخن، رویگردانى از دین مسیحیت موجب روى‏کردن به دین دیگرى نشد، بلکه موجب رویگردانى از دین (به طور کلى) شد.

سوم: بشر اروپایى هرچه از دین (مسیحیت) فاصله مى‏گرفت، به علم نزدیکتر مى‏شد. و این به سبب سرشت دینى بود که اروپاییها بدان مبتلا بودند. دین قرون وسطى، سکه قلب بود و پرپیداست که سکه قلب در مقابل سکه علم بهاء و بهایى ندارد و دورى از آن موجب نزدیکى به این مى‏شود. به هر حال از هنگامى که خرافات در دین لانه کرد، بشریت در کاخ دانش خانه کرد.
از پس رنسانس تا قرن بیستم، خداپرستى و تعالى جاى خود را به علم‏پرستى و ترقى داد. بشر اروپایى دین را گذاشت تا علم را بردارد. علم یگانه مدعى سعادت بشر و خضر نجات شمرده مى‏شد و عهده‏دار تامین خواسته‏هاى بشر بود. بواقع هم بسیارى از خواسته‏هاى بشر با سرانگشت علم برآورده شد و بشر به یارى آن بر بسیارى از مشکلات و آلام غالب آمد. اما... چندى نگذشت که علم از سرمایه‏دارى سردرآورد و انسان پیچ و مهره‏اى از زندگى ماشینى و بى‏روح شد و بیمارى از خود بیگانگى گریبانش را گرفت. سوگناکتر از این هنگامى بود که علم از بمب سردرآورد و با وقوع جنگ جهانى اول و دوم حیات صدها هزار انسان، چون حشراتى بى‏ارزش، دستخوش آتشى شد که علم جرقه آن را زد. تراژدى دو جنگ جهانى ناتوانى علم را در تامین سعادت انسان به اثبات رساند. علم که مى‏خواست آسایش جسمانى را ارزانى بشر دارد، آرامش روحانى را هم از او گرفت. در نتیجه سکه علم‏پرستى نیز از رونق افتاد و بشر اروپایى در هشت‏بورژوازى عصیان کرد و بار دیگر چشم به آسمان دوخت. و این میانه قرن بیستم بود.

چهارم: مى‏زیبد که قرن بیستم را عصر برگشت از بتهاى دروغین و بازگشت‏به دین نامید. پیش از آن، از رنسانس بدین سو، دین چون آتشى در زیر خاکستر سیانتیسم و اومانیسم پنهان بود. چراغ دین همواره سوسو مى‏زد، ولى زبانه نمى‏کشید. البته هرگز خاموش هم نشد. با شکست‏بت‏سیانتیسم در اوایل قرن بیستم و هزیمت مارکسیسم در اواخر قرن بیستم که دو قائمه ناخداگرایى در عرصه اندیشه و عمل بودند بشریت غرق شده به دنبال دستاویزى مى‏گشت که زمینى نباشد و از آسمان براى نجات او انداخته شده باشد. از این رو به ریسمان دین چنگ انداخت تا از قعر چاهى که به سر در آن رفته بود، نجات یابد.
اکنون کاروان بشریت، آهسته و پیوسته، به سوى دین مى‏رود. هرچند عده‏اى این کاروان را همراهى نمى‏کنند و عده‏اى به آن نرسیده‏اند و عده‏اى در مسیر آن سد معبر و مزاحمت ایجاد مى‏کنند و عده‏اى راه را به روى آن مى‏بندند و عده‏اى مى‏کوشند آن را به انحراف کشند، ولى این کاروان آهنگ آن دارد به سوى افقى رود که دین از آنجا طلوع مى‏کند. دیگر مساله این نیست که بشریت دین دارد یا ندارد، بلکه مهم این است که چه دینى دارد.
البته هنوز نمى‏توان گفت که دین آینده بشریت کدام است و از چه دینى بیشتر استقبال مى‏کند، اما مى‏توان حدس زد که دین آینده بشریت کدام نیست و به چه دینى بیشتر ادبار مى‏کند. چنین مى‏نماید که دین آینده، دینى است که اولا به علم روى خوش نشان دهد؛ ثانیا با عقل از در دوستى درآید؛ ثالثا فرهنگدوست‏باشد؛ رابعا قادر به براندازى فقر باشد؛ خامسا آزادى را ارج نهد. هر دینى که فاقد این ویژگیها باشد، و یا فاقد این ویژگیها معرفى شود، دین آینده بشریت نیست و این کاروان به آن پشت مى‏کند. «ان فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب او القى السمع‏».
گفته شد که اینک پا به عصر بازگشت‏به دین گذاشته‏ایم. امید است این بازگشت‏به دین نه از روى سرخوردگى از غیر دین و درماندگى و گریزناپذیرى، بلکه بر پایه درک اهمیت و ضرورت دین باشد. به دیگر بیان، شایسته این است که بازگشت‏به دین همراه بازنگرى به دین باشد و دین، چنانکه هست، شناخته شود. بازگشت‏به دین، هرچند خالصانه، اگر با شناخت همراه نباشد، سودمند و سعادتبخش نیست (1) . اگر همه بشریت‏خالصانه به دینى بگروند که آن را نمى‏شناسند هرچند تنها آن دین، حق باشد حتى یک نفر از آنها هم به فلاح و سعادت نمى‏رسد. ایمان به دینى که آن را نمى‏شناسیم مانند کفر به آن است. پس تنها ایمان به دین کافى نیست، شناخت هم ضرورى است. حال به خود امید مى‏دهیم که این نهضت‏بازگشت‏به دین همراه بازنگرى به دین باشد.

پنجم: هنگامى که از اهمیت و ضرورت دین سخن گفته مى‏شود، لاجرم باید گفته شود که مقصود، کدام دین است. چنانکه مى‏دانیم ادیان جهان را به گونه‏هاى مختلفى تقسیم کرده‏اند؛ از جمله تقسیم آنها به اعتبار خاستگاهشان (ادیان سامى، ادیان چینى، ادیان هندى) و یا به اعتبار نفوذشان (دین هندو، دین مسیحیت، دین اسلام) است. هریک از این تقسیم‏بندیها به نوبه خود درست است، اما به گونه دیگرى نیز مى‏توان به تقسیم ادیان پرداخت. در این تقسیم‏بندى تنها دو دین وجود دارد: دین توحید و دین شرک. دین منحط و منجمد و دین پیشرفته و متحرک. دین زور و گرسنگى و دین آزادى و برخوردارى. دین ستمدیدگان و محرومان و دین ستمگران و محرومیت‏آفرینان. کوتاه سخن اینکه تنها دو دین وجود دارد: دین توحید یا ارزشها و دین شرک یا ضدارزشها. همه ادیان داخل در یکى از این دو دین هستند. مضافا اینکه هر دین نیز بر پایه تفسیرى که از آن مى‏شود داخل در یکى از این دو دین مى‏شود. بنابراین به اعتبار این تقسیم‏بندى هم کلیه ادیان به دو بخش تقسیم مى‏شوند و هم کلیه مذاهب. یعنى هم مسیحیت منحط و منجمد وجود دارد و هم میسیحیت پیشرفته و متحرک. هم مسیحیت زور و گرسنگى وجود دارد و هم مسیحیت آزادى و برخوردارى. هم اسلام منحط و منجمد وجود دارد و هم اسلام پیشرفته و متحرک. هم اسلام زور و گرسنگى وجود دارد و هم اسلام آزادى و برخوردارى.
پس هنگامى که از دین سخن گفته مى‏شود، بى‏درنگ باید گفت کدام دین؟ این کافى نیست که مثلا گفته شود اسلام یا مسیحیت. زیرا بازهم مى‏توان گفت کدام اسلام و کدام مسیحیت؟ اسلام محمد یا اسلام معاویه؟ مسیحیت قرون وسطى یا مسیحیت عیسى؟ گاه میان یک دین با دین دیگر تفاوت بیشترى از یک دین با کفر است. و گاه میان یک تفسیر از دین با تفسیر دیگر از همان دین تفاوت بیشترى از یک دین با دین دیگر و حتى با کفر است.
فراوان گفته‏اند که «دین افیون توده‏هاست‏»، «دین مولود جهل است‏»، «دین ساخته قدرتمندان براى تحمیق مردم است‏» و دین فلان و بهمان است، اما سخن در این است که این کدام دین است.
دین در تاریخ هم حربه ستمگران علیه ستمدیدگان و هم اسلحه ستمدیدگان علیه ستمگران بوده است. هم توجیه‏گر وضع اسفبار موجود و هم برهم‏زننده آن بوده است. هم موجب سکوت و سکون و هم مایه حرکت و اعتراض بوده است. هم ویرانگر علم و عقل و فرهنگ و هم گاهواره و پرورشگاه آن بوده است. و در یک کلام، هم انسان‏کش و هم انسان‏پرور بوده است. آرى در کارنامه دین، هم آن و هم این به چشم مى‏خورد.
بنابراین هم مى‏توان گفت که «دین افیون توده‏هاست‏» و هم مى‏توان گفت که «دین محرک توده‏هاست‏». هر دوسخن درست است، اما همه سخن این نیست و هریک ناظر به دینى و یا تفسیرى از دینى است. فراموش نکنیم که رسول خداص مبعوث شد تا مردم را از «جور ادیان‏» به «عدل اسلام‏» آورد.

ششم: گویا خواننده به همین اندک اشاراتى که درباره دین شد اقتصار مى‏کند و انتظار دارد به بحث درباره تاریخ ادیان که موضوع این کتابشناسى است پرداخته شود.
علم تاریخ ادیان در میان مسلمانان خیلى زود جوانه زد و رشد کرد و بارور شد. انتظار هم چنین مى‏رفت و باید هم چنین مى‏شد. زیرا در کتاب مسلمانان بذر این دانش پراکنده بود و قرآن برانگیزنده و دعوتگر آنان به مطالعه درباره ادیان بود.
چنانکه مى‏دانیم نام بیست‏وپنج پیغمبر در قرآن آمده و، بجز اسلام، از هفت دین (مجوس، صابئین، یهود، نصارا، مشرکان، بت‏پرستان و دهریان) یاد شده و به کتاب زبور و تورات و انجیل اشاره گردیده و گاه خطاب به «اهل کتاب‏» شده و سخن کافران به عنوان استشهاد، نقل و گزارشهایى از سرگذشت اقوام پیشین به دست داده شده است. این آیات که مى‏توان آنها را آیات‏الادیان نامید برانگیزنده مسلمانان به مطالعه ادیان بود و، افزون بر این، فهم دقیق و تفصیلى این اشارات و «عبرت‏» گرفتن از سرگذشت امتهاى پیشین که بر آن تاکید شده بدون مطالعه تاریخ ادیان ممکن نبود. از این رو قرآن را هم باید نخستین منبع مسلمانان در تاریخ ادیان و هم نخستین سائق آنان به مطالعه تاریخ ادیان دانست. (2)
منبع دیگر مسلمانان در تاریخ ادیان، احادیث ائمه معصومین‏ع است. مناظرات رسول خداص و امیرالمؤمنین على و امام صادق و امام رضاع با اهل کتاب و زندیقها در جوامع حدیثى شیعه ضبط شده و از احادیث آنان در این زمینه چند کتاب فراهم آمده است. براى نمونه به کتاب احتجاج طبرسى مى‏توان اشاره کرد که مشتمل است‏بر احتجاجات رسول خداص و ائمه معصومین‏ع با پیروان دیگر ادیان و مذاهب. بخشى از این کتاب شامل احتجاجات معصومین با پیروان مذاهب و فرقه‏هاى اسلامى است و بخش دیگرى که موضوع بحث ماست مشتمل بر احتجاجات آنها با اهل کتاب و مشرکان و زندیقان است. برخى از مباحث این کتاب عبارت است از: احتجاج پیامبر با گروهى از مشرکان، احتجاج پیامبر با یهود در جواز نسخ شرایع، احتجاج على‏ع با دانشمندان یهود، احتجاج على‏ع با یهودیان و دیگران در مسائل مختلف علمى، احتجاج امام صادق‏ع با گروه زیادى از پیروان دیگر ادیان در مسائل مختلف دینى، احتجاج امام رضاع با اهل کتاب و مجوس و پیشواى صابئین.
همچنین به کتاب بحارالانوار باید اشاره کرد که جلد نهم و دهم آن در باب احتجاجات رسول خداص و ائمه معصومین‏ع با پیروان دیگر ادیان و مذاهب است. در جلد نهم این کتاب ذیل عنوان «ابواب احتجاجات الرسول صلى الله علیه وآله‏»، از جمله، دو باب آمده است: احتجاج پیامبر با مشرکان و زندیقان و دیگر پیروان دینهاى باطل، احتجاج پیامبر با یهود در مسائل مختلف علمى. در جلد دهم نیز، از جمله، این مباحث آمده است: احتجاج على‏ع با یهود در بسیارى از مسائل علمى، احتجاج و مناظره امام صادق‏ع با زندیقان و مخالفان، احتجاج امام کاظم‏ع با پیروان دیگر ادیان و خلفا، مناظره و احتجاج امام رضاع با پیروان دیگر ادیان در مجلس مامون.
همان گونه که از کتابهاى حدیثى برمى‏آید، رسول خداص و على‏ع با اهل کتاب و کافران به مناظره پرداختند و امام صادق‏ع با ابن ابى العوجا و زنادقه به احتجاج برخواست و امام رضاع در مجلسى با حضور مامون به جدال با جاثلیق (عالم مسیحى)، راس الجالوت (عالم یهودى)، هیربد اکبر (عالم مجوسى) و بزرگان صابئین و نسطاس رومى پرداخت (3) . این مناظرات و احتجاجات دستمایه مسلمانان در مطالعه تاریخ ادیان گردید و اگر همه آنها یکجا جمع‏آورى شود، که سخت ضرورت دارد، دوسه جلد کتاب پربرگ و بار مى‏گردد.

هفتم: علم ادیان در میان مسلمانان زود پاگرفت و رونق یافت (4) . البته از همان آغاز به شناخت ادیان در کنار شناخت مذاهب اسلامى توجه مى‏گردید و این دو تقریبا یک علم تلقى مى‏شد. افزون بر اینکه به شناخت مذاهب و فرقه‏هاى اسلامى بیش از شناخت ادیان، علاقه و توجه نشان داده مى‏شد. در کتابهاى ملل و نحل که درباره ادیان و مذاهب اسلامى است‏غالبا بیشترین بحث‏به مذاهب اسلامى اختصاص داده شده و از ادیان دیگر به صورت جانبى و استطرادى و با محور قرار دادن اسلام یاد گردیده است. دلیل آن هم روشن است: براى مسلمانان بطلان دیگر ادیان قطعى بود و چندان نیازى به تحقیق درباره آن نبود، سخن درباره حق و باطل بودن مذاهب اسلامى بود که کدام فرقه حق و کدام باطل است. بیفزاییم که پیروان فرقه‏هاى اسلامى بیشتر با یکدیگر اختلاط داشتند و، طبعا، به شناخت‏یکدیگر نیازمندتر بودند تا شناخت دیگر ادیان که پیروانشان همواره در میان مسلمانان در اقلیت‏بودند. پس طبیعى بود که پاشنه بحث درباره مذاهب اسلامى باشد و به آن بیشتر از ادیان پرداخته شود.
عنوان بسیارى از کتابهایى که مسلمانان در آن به بحث درباره ادیان و مذاهب اسلامى پرداختند، ملل و نحل بود. البته کتابهاى متعددى هم درباره ادیان و مذاهب تالیف شده است که عنوان ملل و نحل ندارد، اما از این کتابها هم با عنوان کتابهاى ملل و نحل یاد مى‏شود. در واقع ملل و نحل هم عنوان کتابهاى ادیان و مذاهب است و هم عنوان موضوع آنها. به دیگر بیان، ملل و نحل عنوان علم تاریخ ادیان و مذاهب اسلامى است.
این دو واژه (ملل و نحل)، به دو معنا استعمال شده است: گاه مقصود از ملل (جمع ملة)، ادیان آسمانى است و گاه مقصود از آن فرقه‏هاى اسلامى. همچنین گاه مقصود از نحل (جمع نحلة)، ادیان آسمانى (بجز اسلام) است و گاه مقصود از آن ادیان غیر آسمانى.
به هر رو در گذشته جایگاه بحث درباره ادیان در کتابهاى ملل و نحل بود و همواره در کنار ادیان به مذاهب اسلامى پرداخته مى‏شد و بیشتر، از آن سخن مى‏رفت. به بیان دیگر علم ادیان و علم مذاهب اسلامى در تاریخ اسلام همزاد بودند، اما همشانه نبودند و علم مذاهب اسلامى به همان دلیلى که گذشت‏یک شانه بزرگتر از علم ادیان بود و بیشتر به آن علاقه و عنایت نشان داده مى‏شد.
محض نمونه از کتاب المنیة والامل فى شرح الملل والنحل از احمد بن یحیى مى‏توان یاد کرد که شامل سه باب است و تنها باب اول آن درباره ادیان (بجز اسلام) است. و یا کتاب بیان الادیان از ابوالمعالى محمدحسینى علوى که شامل پنج‏باب است و تنها باب دوم آن درباره ادیان پیش از اسلام است. و یا کتاب الفصل فى الملل والاهواء والنحل از ابن حزم که حدود یک سوم آن درباره ادیان (بجز اسلام) است. و یا کتاب تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام (منسوب به سید مرتضى داعى حسنى رازى) که از بیست‏وشش باب آن تنها باب اول تا سومش درباره ادیان (بجز اسلام) است. همچنین به کتاب اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین از امام فخر رازى مى‏توان اشاره کرد که از ده باب آن تنها یک باب آن در باره ادیان (بجز اسلام) است. (5)

هشتم: علوم در شرق زاده شد و به غرب رفت. در غرب کامل شد و به شرق برگشت. این قاعده که البته کلیت ندارد درباره علم تاریخ ادیان صادق است. این علم در سرزمین اسلام زاده شد و از آنجا به غرب رفت. سپس در غرب به کمال رسید و اینک چند دهه بیشتر نیست که به شرق برگشته است.
سکه علم تاریخ ادیان به نام فردریک ماکس مولر (1900-1823م)، دین‏شناس و زبان‏شناس آلمانى، زده شد. او را نخستین فردى دانسته‏اند که با شیوه‏اى جدید علم تاریخ ادیان را بنیان نهاد و از ضرورت مطالعه دین به صورت علمى و بدون توجه به ایمان، داد سخن داد و آن را به عنوان یک رشته‏علمى مطرح ساخت. اگر چه پیش از او در غرب کارهایى صورت بسته بود، ولى او نقطه عطف بود و او را مى‏توان پدر علم تاریخ ادیان شمرد.
رسم است که آغاز دین‏شناسى مقایسه‏اى را در ربع سوم قرن نوزدهم به سلسله جنبانى مولر مى‏دانند. بنابراین علم تاریخ ادیان به صورت علمى و جدید آن، جوان است و از عمر آن صدسال مى‏گذرد. اما در این صد سال، هزاران کار انجام شده و پیشرفتهاى چشمگیرى به وقع پیوسته است: از دایر شدن کرسى تاریخ ادیان در دانشگاهها گرفته تا انتشار مجله‏هاى ویژه دین‏شناسى و چاپ کتابهاى معتنابه و متعددى در تاریخ ادیان. براى نمونه به دو دایرة‏المعارف مهم درباره دین مى‏توان اشاره کرد که یکى در اوایل قرن بیستم و دیگرى در اواخر آن منتشر شده است: اولى، دایرة‏المعارف دین و اخلاق، ویراسته جیمز هیستینگز (1922-1852م)، مسیحیت‏شناس اسکاتلندى است که در سیزده جلد و در فاصله سالهاى 1926-1908 منتشر شد. (6) دومى که مهمتر است دایرة‏المعارف دین، ویراسته میرچا الیاده (1986-1907م)، دین‏شناس و اساطیردان رومانیایى است که در شانزده جلد و در مدت هفت‏سال تدوین و در سال 1987 منتشر شد. (7)
بارى هرچند که دنیاى اسلام زادگاه علم تاریخ ادیان است، اما اینک دنیاى غرب پرورشگاه آن است و سوگمندانه بهره مسلمانان از این علم، بس اندک. واقع این است که امروزه تاریخشناسى ادیان در جهان غرب که ما آنجا را دارالکفر مى‏نامیم با تاریخشناسى ادیان در جهان اسلام‏که ما اینجا را دارالایمان مى‏نامیم به لحاظ کمى و کیفى قابل مقایسه نیست. بنگرید که امروزه در جهان اسلام چند تن یافت مى‏شوند که عهده‏دار تحقیق درباره یهودیت و مسیحیت هستند و آیا این عده قطع نظر از سطح تحقیقاتشان یک صدم غربیانى هستند که به مطالعه درباره اسلام مى‏پردازند؟
جهان اسلام به علل گونه‏گونى، از جمله اطمینان به حقانیت دین خود و بطلان دیگر ادیان و اعتقاد به اینکه «الباطل یموت بترک ذکره‏»، تاریخشناسى ادیان را فروهشت و در لاک خود فرورفت. اما دانشمندان جهان غرب به علل گونه‏گونى، از جمله گسترش ماتریالیسم فکرى و ماتریالیسم اخلاقى، على‏السویه رو به ادیان کردند و اینک سلسله‏جنبان تاریخشناسى ادیان هستند.
به هر رو اگرچه تاریخشناسى ادیان در جهان اسلام کارنامه‏اى کم‏برگ‏وبار دارد، اما چنین مى‏نماید که چنین نخواهد ماند. چنین باد.

نهم: لختى هم درباره ضرورت تاریخشناسى ادیان و دشوارى آن بگوییم.
بدون مجامله باید گفت که در گذشته تاریخشناسى ادیان چندان قرین به تحقیق و توفیق نبوده است. پیروان هر دین بیش و پیش از آنکه درپى شناخت ادیان بودند، قصد اثبات حقانیت دین خود را داشتند. گاه در تبیین ادیان دیگر قصور و تقصیر مى‏ورزیدند و آن اندازه که دغدغه معرفى درست دین خود را داشتند، درصدد معرفى دیگر ادیان نبودند. همچنین گاه افکارى به ادیان دیگر مى‏بستند و نسبتهایى به آنها مى‏دادند که پیروانشان چنین اعتقادى نداشتند و بطلان آن قطعى بود.
مضافا اینکه اگر همه تحقیقات گذشتگان درباره ادیان درست‏باشد، امروزه بخشى از آنها کهنه و منسوخ شده است. اکنون نمى‏توان بر پایه آنچه در کتابهاى گذشتگان درباره یهودیت و مسیحیت و اسلام گفته شده، این ادیان را بدرستى شناخت. هریک از این ادیان تطورات و تحولاتى داشته‏اند و تفسیرهاى دیگرى از آنها شده است و لذا نمى‏توان به تفسیرهایى که در گذشته از این ادیان شده که بخشى از آنها کهنه و منسوخ گردیده بسنده کرد.
نتیجه اینکه امروزه بازشناسى تاریخ ادیان ضرورت دارد. پیروان هر دین باید در شناخت ادیان دیگر تجدید نظر کنند و درپى شناخت روزآمد و عصرى ادیان باشند. اگر هم با کتابهاى گذشتگان بتوان به شناخت تاریخى ادیان دست‏یافت، به شناخت عصرى ادیان نمى‏توان. به بیان دیگر از رهگذر کتابهاى گذشتگان شاید بتوان دانست که در گذشته از هر دین چه تفسیرى مى‏شده است، اما دیگر نمى‏توان دانست که امروزه از هر دین چه تفسیرى مى‏شود. و آنچه امروزه ضرورت دارد، همین شناخت عصرى ادیان است. یعنى اینکه یهودیت و مسیحیت معاصر چه مى‏گوید و دین خود را چگونه تفسیر مى‏کند.
این را هم ناگفته نگذاریم که در کار تاریخشناسى ادیان، دیندارى و زباندانى دو شرط اساسى است. تا هنگامى که محقق تاریخ ادیان دیندار نباشد به درک دین نایل نمى‏شود. دیندارى (حال هرگونه که تفسیر شود)، شرط مهم دین‏شناسى است. با دید کور مادى نمى‏توان دین الهى را درک کرد و با ذهن تنگ ماده‏گرا نمى‏توان افق وسیع دین را شناخت.
زباندانى هم شرط دیگر دین‏شناسى است. و همین شرط است که تاریخشناسى ادیان را دشوار مى‏کند. براى شناخت هر دین باید زبان آن را دانست و آن دین را با همان زبانش مطالعه کرد. نمى‏توان اسلام را، چنانکه باید، با زبان انگلیسى شناخت؛ همان گونه که نمى‏توان مسیحیت را، چنانکه باید، با زبان فارسى شناخت.
اگر از حقجویى و بى‏تعصبى و پرهیز از پیشداورى و... در شرایط دین‏شناسى سخن نمى‏گوییم، به سبب آن است که این ویژگیها در شناخت هر موضوعى مدخلیت دارد و طبعا در دین‏شناسى نیز شرط است. در واقع دیندارى و زباندانى از شرایط انحصارى دین‏شناسى است.

دهم: در سالهاى گذشته براى تفاهم و تقریب میان ادیان تلاشهایى شده که ارزشمند و نتیجه‏بخش است. (8) از آن جمله به برگزارى سمپوزیوم بین‏المللى اسلام و مسیحیت مى‏توان اشاره کرد که به ابتکار مسیحیان برگزار شد و مقبول عالمان اسلامى افتاد. با آنکه جریان گفتگو میان پیروان ادیان و تبادل عقاید از غرب مسیحى آغاز شده و مسیحیت پیشگام آن است، این مساله ریشه در اسلام دارد. خداوند در قرآن مى‏فرماید: فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیلاهم الله واولئک هم اولوا الالباب. (سوره زمر، آیه 1718). یعنى پس بندگان مرا بشارت ده: آن کسانى که به سخن گوش مى‏دهند و از بهترین آن پیروى مى‏کنند. ایشانند کسانى که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند. این در حالى بود که کافران مى‏گفتند: لاتسمعوا لهذا القران والغوا فیه لعلکم تغلبون. (سوره فصلت، آیه 26). یعنى به این قرآن گوش ندهید و یاوه‏پراکنى در آن کنید، باشد که پیروز شوید.
مهمتر و صریحتر از این، آیه 64 سوره آل عمران است:
قل یا اهل الکتاب تعالوا الى’ کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک به شیئا ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون.
بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که بین ما و شما یکسان است‏بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و براى او هیچ شریکى نیاوریم و هیچیک از ما دیگران را در برابر خداوند به خدایى نگیرد. و اگر رویگردان شدند بگویید شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.
آنچه امروزه با عنوان گفتگو / تفاهم/ تقریب میان ادیان مطرح است، اگر نگوییم ملهم از آیه فوق، مطابق با آن است. بر پایه این آیه بر مسلمانان واجب است که اهل کتاب را به توحید دعوت کنند و جبهه‏اى از ادیان توحیدى تشکیل دهند. (9) اگر در گذشته مسلمانان به این آیه عمل مى‏کردند و اهل کتاب هم به دعوت مسلمانان پاسخ مى‏دادند، هم اندیشه توحیدى بیش از پیش گسترش مى‏یافت و هم اندیشه ماده‏گرایى چندان خودنمایى نمى‏کرد و توانایى رویارویى با دین نمى‏داشت. پس دیگر فرصت را نباید از دست داد. بر دانشمندان اسلامى وظیفه است که با دعوت اهل کتاب به توحید در تشکیل «جبهه ادیان توحیدى‏» بکوشند.
امروزه با گسترش ماتریالیسم فکرى و ماتریالیسم اخلاقى و بیشتر شدن ارتباطات و کوچک شدن کره زمین و به وجود آمدن «دهکده جهانى‏»، تشکیل جبهه ادیان توحیدى بیش از گذشته اهمیت دارد. دیگر پیروان هر دین نمى‏توانند سر در لاک خود فروبرند و از اختلاط با پیروان دیگر ادیان بپرهیزند و تنها دغدغه دین خود را داشته باشند؛ بلکه نتیجه کوچک شدن جهان، یکى شدن بسیارى از مشکلات است.
تشکیل جبهه ادیان توحیدى نتایج کارآمد و سودمندى دارد؛ از جمله اینکه:
از گسترش ماتریالیسم فکرى جلوگیرى مى‏کند و آن را مغلوب مى‏سازد.
با بى‏بندوبارى و ماتریالیسم اخلاقى مبارزه مى‏کند و قبح آن را نمایان مى‏سازد.
به گسترش فکر دینى مدد مى‏رساند و اهمیت دین را نشان مى‏دهد.
مشکلات مشترک ادیان را برطرف مى‏سازد.
شناخت ادیان را از یکدیگر تصحیح و تکمیل مى‏کند.
به پیروان هر دین مدد مى‏رساند تا دین خود را در پرتو مقایسه با دیگر ادیان بهتر درک کنند.
از وقوع جنگهاى دینى جلوگیرى مى‏کند و همزیستى مسالمت‏آمیز دینى را فراهم مى‏سازد.
یازدهم: در پایان به چگونگى تدوین این کتابشناسى مى‏پردازیم.
کتابشناس حاضر عهده‏دار معرفى کتابهایى است که درباره تاریخ ادیان به فارسى یا عربى تالیف یا ترجمه شده است. در این کتابشناسى آثارى که تا شهریور 1374 به صورت کتاب چاپ شده، معرفى گردیده است. جزوه‏هاى درسى و مقالات نشریات و پایان‏نامه‏هاى دانشگاهى در این کتابشناسى معرفى نشده است.
چنانکه اشاره شد، و از عنوان این مقاله برمى‏آید، در این کتابشناسى آثارى معرفى شده که درباره تاریخ ادیان باشد؛ یعنى آثارى که در آن به تاریخ چند دین (حداقل دو دین) پرداخته شده باشد. آثارى که دقیقا در دایره تاریخ ادیان نیست، در این کتابشناسى معرفى نشده است. از جمله مى‏توان به این دسته از آثار اشاره کرد:
آثارى که درباره کتابهاى دینى (تورات، انجیل، قرآن و...) است.
آثارى که در شرح حال پیامبران (قصص انبیا یا قصص قرآن) است. (10)
آثارى که تنها درباره یک دین است و تکنگارى قلمداد مى‏شود.
آثارى که در آن به معرفى یک موضوع از دیدگاه چند دین پرداخته شده است.
آثارى که در نقد و رد یک یا چند دین است. اشاره مى‏کنیم که در فرهنگ اسلامى کتابهاى متعددى در رد یهودیت و مسیحیت نوشته شده است. این دسته از کتابها را نمى‏توان در دایره تاریخ ادیان قلمداد کرد. (11)
آثارى که عنوان ملل و نحل دارد و یا در شمار کتابهاى ملل و نحل باشد. پیش از این گفتیم که عنوان بسیارى از کتابهایى که مسلمانان در آن به بحث درباره ادیان و مذاهب اسلامى پرداختند، ملل و نحل بود. البته در این کتابها بیشترین بحث‏به مذاهب اسلامى اختصاص داده شده و از ادیان دیگر به صورت جانبى یاد گردیده است. در واقع این دسته از کتابها بیشتر در شناخت فرقه‏هاى اسلامى به کار مى‏آید تا ادیان. به همین دلیل این کتابها در کتابشناسى حاضر معرفى نشده و معرفى آنها در ذیل کتابشناسى فرقه‏هاى اسلامى مناسبتر است.
آخرین سخن اینکه درباره تاریخ ادیان پنج کتابشناسى فراهم آمده است که مشخصات آنها در ذیل آورده مى‏شود:
1. محمدتقى دانش‏پژوه. «کتابشناسى فرق و ادیان‏». در کتاب فرهنگ ایران زمین. (تهران، 1343). ج‏12، ص‏98121.
2. محمد جواد مشکور. «کتابشناسى ادیان به فارسى و عربى‏» و «کتابشناسى ادیان به انگلیسى و فرانسه‏». در کتاب خلاصه ادیان در تاریخ دینهاى بزرگ. (چاپ دوم: تهران، انتشارات شرق، 1362). ص‏356366.
3. کاظم مدیرشانه‏چى. «نظرى به تاریخ مذاهب و ادیان و منابع مهم آن‏». در کتاب کتاب و کتابخانه در اسلام: مجموعه مقالات. (چاپ اول: مشهد، بنیادپژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1374). ص‏222245. این کتابشناسى پیشتر به صورت مقدمه بر کتاب فرهنگ فرق اسلامى، تالیف محمد جواد مشکور (مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1368) به چاپ رسیده است.
4. غلامرضا جلالى. «نگرشى نو به تاریخ ادیان: درآمدى بر منابع تاریخ ادیان‏». اندیشه حوزه.( سال اول، شماره اول، تابستان 1374). ص‏163193.
5. سید محمدباقر نجفى. «ادیان و مذاهب‏». در کتاب دین‏نامه‏هاى ایران: کتابشناسى موضوعى کتابهاى دینى ایران. (کلن، آکادمى علمى اسلامى، 1987). ص 423489.
فراهم‏آورنده این کتابشناسى از ارزیابى کتابشناسیهاى فوق معذور است. زیرا ممکن است گفته شود که «القاص لایحب القاص‏»! فقط به همین اشاره بسنده مى‏شود که اولا در همه این کتابشناسیها آثار مربوط به فرقه‏هاى اسلامى و آثار مربوط به تاریخ ادیان درهم آمیخته است. ثانیا اغلب آثار معرفى شده در باره فرقه‏هاى اسلامى است و کمتر به کار محقق تاریخ ادیان مى‏آید. ثالثا برخى از آثارى که درباره یک دین است (ونه تاریخ ادیان) در این کتابشناسیها معرفى شده است. دیگر چیزى نمى‏گوییم که گفته‏اند: الفضل للمبتدى وان احسن المقتدى.

1. آل اسحاق، اسماعیل. بررسى مذاهب و ادیان. بى‏م، بى‏نا، 1357. ج‏1، 570ص، وزیرى. تصویر.
اثر حاضر شامل صدمقاله است و در آن ضمن بررسى ادیان، بیشترین بحث (حدود نیمى از کتاب) به اسلام اختصاص داده شده است. مطالب کتاب فاقد نظم و انسجام است و نویسنده بیشتر از کتابهاى دیگران استفاده کرده است. جلد دوم کتاب تاکنون منتشر نشده است.
برخى از عناوین کتاب چنین است: پانزده نظریه درباره پیدایش مذاهب، آئینهاى ابتدائى، آئینهاى هندى، آئینهاى چینى، آئینهاى محلى در ژاپن، مذهب در ایران، مذاهب مصر باستان، مذاهب اروپا و یونان باستان، مذاهب روم و ایتالیا، مذاهب آمریکاى مرکزى، مذاهب بین‏النهرین، مذاهب عربستان، ادیان سامى، دین و بى‏دینى، اجمالى از اسلام و چند سخن پیرامون آن.

2. اباذرى، یوسف و مراد فرهادپور و وهاب ولى (تالیف و اقتباس). ادیان جهان باستانى، ج‏1: چین و هند. چاپ اول: تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)، 1372. 420ص، وزیرى. تصویر.
در بخش اول کتاب با عنوان «چین باستان‏»، نخست از تاریخ چین باستان، از هزار و دویست‏سال قبل از میلاد سخن رفته است. آنگاه به «دین در چین باستان‏» پرداخته شده و از مکاتب فلسفى چین، مانند مکتب دائو، مکتب اسامى و مکتب قانون، سخن گفته شده است. در بخش دوم با عنوان «هند باستان‏»، نخست از تاریخ هند باستان، از هزار و دویست‏سال قبل از میلاد سخن رفته است. آنگاه از «دین هند باستان‏» سخن گفته شده و به مسائلى چون مفاهیم بنیادى دین و فلسفه هند، آیین بودا و آیین جین پرداخته شده است.

3. اژرتر، امانوئل. مذاهب بزرگ. مجموعه «چه میدانم؟». ترجمه احمد تاج‏بخش. [تهران]، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1341. 134ص، جیبى.
کتاب فوق عهده‏دار بحثى مختصر درباره ادیان است. نویسنده این مهم را از سر همدلى با ادیان انجام نداده، بلکه معتقد است: «ترس از ارواح و میل برضایت آنها و بالاخره آرزوى اتحاد با آنها کم‏کم مذهب را بوجود آورده است‏». (ص‏9).
مطالب کتاب دربردارنده این عناوین است: ریشه حس مذهبى، مذاهب مصر، مذاهب بین‏النهرین، مذاهب بومیان امریکا، خدایان شمالى، مذاهب هند، مذاهب چین و ژاپون، مذاهب ایران، مذهب یهود، مسیحیت، دین اسلام، انسان و خدا، بدعت‏گذارى.

4. الیاده، میرچا. رساله در تاریخ ادیان. ترجمه جلال ستارى. ویراسته غلامعلى تفنگدار. چاپ اول: تهران، سروش، 1372. 434ص، وزیرى.
بخشى از مطالب کتاب موضوع درسهاى نویسنده درباره تاریخ ادیان است. نویسنده در این کتاب صور و اشکال عالم قداست و ادیان و اساطیر را بررسى کرده است. وى بررسى خود را با شرح چندین تجلى قداست در کیهان آغاز کرده و سپس به تجلیات زیستشناختى قداست و آنگاه به تجلیات قداست در بعضى مکانها و سرانجام به اساطیر و رمزها پرداخته است. (ر.ص: 1819).
کتاب دربردارنده سیزده فصل است و در پایان هر فصل کتابشناسى آن به دست داده شده است. عنوان فصلهاى کتاب چنین است: نظرات تقریبى: ساختار و ریخت‏شناسى قداست، آسمان: خدایان سماوى، آیینها و نمادهاى آسمانى، خورشید و کیشهاى خورشیدپرستى، ماه و مذهب اسرار ماه، رمزپردازیهاى آب، سنگهاى مقدس: تجلیات (خدا)، علامات و صور (الوهیت)، زمین و زن و زایندگى، رستنیها، رمزها و آیینهاى احیاء و نوشدگى، برزیگرى و کیشهاى بارورى، فضاى قدسى: معبد، کاخ، «مرکز عالم‏»، زمان قدسى و اسطوره بازگشت جاودانه، در شناخت‏شکل و کار ویژه اساطیر، ساختار رمز.

5. ا. هیوم، رابرت. ادیان زنده جهان. ترجمه و توضیح عبدالرحیم گواهى. پاورقى مربوط به‏اسلام از محمدتقى جعفرى. چاپ سوم: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373. 389ص، وزیرى. جدول.
در این کتاب یازده دین بررسى و معرفى شده است. نویسنده در مقدمه کتاب گفته است: «شعاع بررسى کتاب حاضر فقط در مورد حیطه ادیانى است که در طول تاریخ بشرى به وجود آمده و سپس مستمرا به حیات خود در زمینه سازمان اجتماعى، هنر و ادبیات، و نیز مراسم عبادى، در طى قرون متمادى ادامه داده‏اند.» (ص‏9).
پاره اول کتاب درباره «دین و ادیان‏» است. پاره دوم با عنوان «ادیانى که از آسیاى جنوبى (هند) نشئت گرفته‏اند»، درباره دین هندویى، جاینى، بودایى و سیک است. پاره سوم ذیل عنوان «ادیانى که از آسیاى شرقى (چین و ژاپن) نشئت گرفته‏اند»، عهده‏دار تحقیق درباره دین کنفوسیوسى، تائو و شینتو است. در چهارمین پاره با عنوان «ادیانى که از آسیاى غربى (فلسطین، ایران و عربستان) نشئت گرفته‏اند»، دین یهود، زرتشتى، اسلام و مسیحیت‏بررسى شده است. در پنجمین پاره به «مقایسه اجمالى ادیان زنده‏» پرداخته شده است.
از آنجا که به نظر مترجم «بسیارى از ارزیابى‏ها و در نتیجه قضاوتهاى مؤلف در مورد ادیان غیرمسیحى و على‏الخصوص دین مبین اسلام یکطرفه، ناقص، و احیانا مبتنى بر تعصب و پیشداورى است‏» (ص‏34)، وى در پاورقى به برخى از اشتباهات مؤلف اشاره کرده است. استاد محمدتقى جعفرى نیز در فصل مربوط به اسلام به اشتباهات مؤلف درباره اسلام انگشت نهاده‏است.

6. بنى‏حسینى مرندى، سید محمد صادق. ادیان و مذاهب جهان، ج‏2: در ملل و نحل. چاپ اول: [قم] ، نویسنده (چاپ واصف)، 1372. ص‏7371517 [781ص]، وزیرى. تصویر، جدول.
جلد اول کتاب حاضر با عنوان فرعى «در هفتاد وسه ملت و علل افتراق از نظر عامه و خاصه‏» درباره مذاهب و فرقه‏هاى اسلامى و خارج از موضوع این کتابشناسى است. در این جلد از کتاب به دین زرتشت، صابئین، یهود، مسیح و آیین بودا، کنفوسیوس، هندوها، مصریان قدیم و برخى دیگر از ادیان و آیینها پرداخته شده است. در بررسى ادیان فوق به آنها انتقاد شده است. اغلب مطالب کتاب اقتباس از کتابهاى دیگر است.

7. بوش، ریچارد و دیگران. جهان مذهبى: ادیان در جوامع امروز. ویراسته رابرت ویر. ترجمه عبدالرحیم گواهى. چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374. ج‏2، ده+ص‏1008-467 [542ص]، وزیرى. تصویر، جدول، سند، نقشه.
این جلد از کتاب داراى شش فصل است: مذهب در چین و ژاپن، دین یهود، مسیحیت، دین اسلام، ادیان جدید در امریکا، تلاشها و پرسشهاى برجاى مانده.

8. بوش، ریچارد و دیگران. جهان مذهبى: ادیان در جوامع امروز. ویراسته رابرت ویر. ترجمه عبدالرحیم گواهى. چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374. ج‏1، هفده+466ص، وزیرى. تصویر، سند، نقشه.
کتابى است زودفهم و درسى که براى دانشجویان نوشته شده است. نویسندگان کتاب هفت تن هستند و هریک عهده‏دار نگارش تاریخ یک یا چند دینى شده‏اند که در آن بیشتر تحقیق کرده‏اند. در این کتاب به تحقیق درباره ادیانى پرداخته شده «که هنوز نیز پیروانى داشته و در حیات دینى رایج در قرن بیستم اهمیت‏بلامنازعى دارند». (ص‏23). در پایان هر فصل از کتاب، «یادداشتها» و «اصطلاحات‏» و «منابع براى مطالعه بیشتر» آورده شده است.
این جلد از کتاب دربردارنده پنج فصل است: مقدمه (که فصل اول قلمداد شده است)، ادیان بومى امریکایى، ادیان افریقایى، دین هندویى، دین بودایى.

9. بهجو، زهره و مراد فرهادپور و وهاب ولى (تالیف و اقتباس). ادیان جهان باستان، ج‏2: مصر و بین‏النهرین. چاپ اول: تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)، 1372. 352ص، وزیرى. تصویر.
در آغاز از «تاریخ مصر باستان‏» سخن گفته شده و سپس از «دین در مصر باستان‏». در ذیل عنوان اخیر به مسائلى چون «اسطوره‏هاى مصر باستان‏»، «خدایان مصر»، «مراسم، آیینها و جشنهاى مذهبى‏» و «مراسم دینى، خدایان و اسطوره‏» پرداخته شده است. بحث‏بعدى کتاب درباره بین‏النهرین است و در آن نخست‏به «تاریخ بین‏النهرین‏» پرداخته شده است. آنگاه در ذیل عنوان «دین در بین‏النهرین‏»، از موضوعاتى چون «خدایان سومر»، «خدایان بابل و آشور»، «آئین پرستش، اخلاق و مرگ‏» و «اسطوره‏هاى بین‏النهرین‏» سخن رفته است.

10. ترابى، على اکبر. نظرى در تاریخ ادیان از لحاظ جامعه‏شناسى، فلسفه، تاریخ ادیان و مذاهب. چاپ دوم: تهران، اقبال، 1348. 366ص، وزیرى.
این کتاب شامل دو بخش و هر بخش مشتمل بر ده فصل است. بخش نخست ذیل عنوان «معتقدات اقوام در جوامع ابتدائى‏»، عهده‏دار بحث درباره تابو، اساطیر، سحر و آیین توتمى است. در بخش دوم با عنوان «ادیان بزرگ در جهان امروز» که بیشترین حجم کتاب به این بخش اختصاص داده شده از این آیینها سخن رفته است: آیین هندو، آیین بودا، آیین جین، آیین چینى، آیین تااو [تائو]، آیین کنفوسیوس، آیین شین‏تو، آیین زرتشت، آیین یهود، آیین مسیحى.
نویسنده به این دلیل که درباره اسلام فراوان کتاب نوشته شده و این دین در جوامع اسلامى شناخته شده، از پرداختن به آن خوددارى ورزیده است.

11. ثعالبى، عبدالعزیز. محاضرات فى تاریخ المذاهب و الادیان. مقدمه حمادى ساحلى. چاپ اول: بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1985. 255ص، رقعى.
اثر حاضر شامل درسهایى است که نویسنده در دانشگاه القا کرده و سپس به صورت سلسله مقالاتى در مجله الجامعة منتشر شده است. مطالب کتاب در چهار باب گنجانیده شده و هر باب مشتمل بر چند فصل است. در باب اول ذیل عنوان «ادیان عرب در پیش از اسلام‏»، نخست‏به وضع عرب در پیش از اسلام پرداخته شده و سپس از ادیان و عقاید عرب در آن روزگار سخن گفته شده است. باب دوم باعنوان «ادیان کهن‏»، درباره دین در مصر قدیم، مجوسیت، دین در یونان و دین در روم است. در باب سوم با عنوان «ادیان آسمانى‏»، از دین یهود و مسیحیت‏سخن رفته است. چهارمین و مفصلترین باب کتاب درباره دین اسلام است و در آن به ظهور اسلام، عناصر و مراتب ایمان، ارکان تصدیق و معاملات در اسلام پرداخته شده است.

12. حکمت، على اصغر. نه گفتار در تاریخ ادیان. چاپ دوم: تهران، کتابخانه ابن سینا، 1341. ب‏2، ه+202ص، وزیرى.
شامل نه گفتار با عناوین ذیل است: مصر، بابل، یونان، روم، چین، یهود، نصارى، عرب، ایران. نویسنده در ذیل این عناوین به آیین یونانیان، آیین کنفوسیوس، آیین تائو، آیین مانى، آیین مزدک، آیین صابئین و با تفصیل بیشتر به یهودیت و مسیحیت و اسلام پرداخته است.

13. حکمت، على اصغر. نه گفتار در تاریخ ادیان. مقدمه على محمد مژده. شیراز، دانشکده ادبیات، 1339. ب‏1، ى+191ص، رقعى.
اثر حاضر دربردارنده سخنرانیهاى نویسنده در دانشکده ادبیات شیراز است که در نه بخش‏گنجانیده شده است. در بخش اول کتاب به تعریف دین و اجمالى از تاریخ ادیان پرداخته شده و در بخش نهم از «وحدت ادیان‏» و تعالیم پیامبران سخن رفته است. عنوان بخش دوم تا هشتم کتاب چنین است: ادیان بدوى، دین در جهان و در ایران، مزدیسنى، هندوئى، بودائى، اسلام، تشیع.

14. حلبى، على اصغر (مترجم). دانشنامه عمومى، ج‏2: جهان دین و فلسفه. چاپ اول: [تهران] ، مؤسسه پیک ترجمه و نشر، 1366. 92ص، وزیرى. تصویر.
کتاب فوق که نویسنده آن مشخص نشده شامل دو پاره است: جهان دین و جهان فلسفه. بخش دوم کتاب خارج از موضوع این کتابشناسى است. در بخش اول با قلمى ساده و روان به تاریخ ادیان پرداخته شده و در لابلاى کتاب تصاویر متعددى آورده شده است.
برخى از عناوین کتاب چنین است: ادیان قدیم، ادیان رمزى، آیین‏هاى شرقى، ادیان زنده، هندوئیسم (هندوگرایى)، آیین بودا، آیین جین، آیین کنفوسیوس و آیین تائو، آیین زرتشت، یهودیت، مسیحیت، اسلام، مذهب سیک‏ها.

15. راداکریشنان، س[ساروپالى]. ادیان شرق و فکر غرب. ترجمه و حواشى صادق رضازاده شفق. تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1344. هشت+421ص، وزیرى. تصویر، سند.
نویسنده کتاب از دین‏شناسهاى عصر حاضر و متصلب در اعتقاد به دین و رئیس‏جمهور هند است. در دیباچه کتاب، به قلم مترجم، اجمالى از احوال و افکار او آمده است. این کتاب حاصل سخنرانیهایى است که او القا کرده است. هرچند این سخنرانیها از سر همدلى با همه ادیان ایراد شده، بیشترین تاکید بر آیین هندو شده و بیشتر از آن سخن رفته است.
فهرست مطالب کتاب چنین است: روان جاودان جهان، برترین هدف روحانى، تصوف و اخلاق در فکر هندى، هند و عقاید مغربزمین، یونان و فلسطین و هند، تلاقى ادیان، نظام فردى و اجتماعى در هندویى.

16. رضائى، عبدالعظیم. اصل و نسب و دین‏هاى ایرانیان باستان. [تهران]، نویسنده (چاپ طلوع آزادى)، 1368. 560ص، وزیرى. تصویر، جدول، نمودار.
از فصل اول تا سوم به تاریخ ایران قدیم و نژاد آریاییان و زبان پهلوى پرداخته شده است. از فصل چهارم تا دوازدهم درباره ادیان ایرانیان باستان است. فصل سیزدهم عهده‏دار بحث از «جشن‏ها و شادیها در ایران باستان‏» است.
عنوان فصل چهارم تا دوازدهم کتاب چنین است: ادیان ایرانیان باستان، مهرپرستى در ایران، مزداپرستى، دین بودا، دین مانوى، دین مزدکى، مذاهب دیگر، مسیحیت، صابئین.

17. رضى، هاشم. ادیان بزرگ جهان: سرگذشت نخستین دوران پنج آیین بزرگ جهانى: آیین زرتشت، بودا، آیین یهود، مسیح و اسلام. چاپ دوم: [تهران]، انتشارات آسیا، 1355. 661ص، رقعى. تصویر.
اثر فوق دربردارنده پنج‏بخش، درباره آیین زرتشت، بودا، یهود، مسیح و اسلام است. در بحث از آیین زرتشت‏به تولد و بعثت او، خاندان و مخالفانش، اصلاحات اجتماعى او، یگانه‏پرستى یا دوگانه‏پرستى دین زرتشت و محتواى کتاب اوستا پرداخته شده است. سپس از آیین بودا سخن رفته و به زندگى او، انقلاب فکرى و ترک دیار و دوره ریاضتش، اصول بودایى، چگونگى تشکیلات و آداب در جامعه راهبان و گسترش آیین بودا و اختلافهاى پیروان آن اشاره رفته است. سومین بخش کتاب درباره آیین یهود است و در آن به وضع بنى‏اسرائیل در مصر، زندگى موسى، کتاب تورات، پیامبران بنى‏اسرائیل و فرقه‏هاى یهود پرداخته شده است. در بخش چهارم از آیین مسیح سخن رفته و به مسائلى چون زندگى عیسى، انجیل، عیسى در انجیل، چگونگى مصلوب شدن او و مسیحیت پس از مسیح اشاره رفته است. و سرانجام در آخرین بخش به آیین اسلام پرداخته و از موضوعاتى چون زندگى پیامبر، قرآن، اصول دین، عبادات و نظام اجتماعى اسلام سخن گفته شده است.

18. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: تاریخ تحلیلى ادیان و مذاهب در جهان از آغاز تا امروز،ک‏2: میتولوژى اساطیر و افسانه‏ها. تهران، انتشارات کاوه، [1342]. ص‏1033-495 [539ص]، وزیرى.
این جلد از کتاب شامل هفت‏بخش با عناوین ذیل است: کهانت و سحر و پزشکى، دیانت و هنر، قلمرو جامعه‏شناسى و مردم‏شناسى و مساله آنى میسم، مى‏تولوژى‏اساطیر و افسانه‏ها، قلمرو جامعه‏شناسى و مردم‏شناسى در دیانات بدوى، روان‏شناسى و جامعه‏شناسى در حیطه دیانات بدوى، فرازین گاه افسانه‏ها و مساله آفرینش.

19. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: تاریخ تحلیلى ادیان و مذاهب در جهان از آغاز تا امروز، ک‏3: پیدایش فلسفه. تهران، انتشارات کاوه، 1342. ص‏1500-1034 [467ص]، وزیرى. تصویر.
این جلد از کتاب شامل ده بخش با عناوین ذیل است: مرزهاى مشترک فلسفه و دین در هندوستان، چین سرزمین کهن فلسفه و اخلاق، در فلات ایران، ریشه‏هاى کهن فلسفه در سرزمین اهرام، کهن‏ترین مردمى که به فلسفه مى‏پرداختند، فلسفه مردمى کهن در کتاب مقدس، روشنى‏هاى جاودان فلسفه، فلسفه در کار بازگشایى راه مسیحیت، از عیسا تا کونس‏تان‏تین، فلسفه‏یى که به تندى رشد کر دو شکفت.

20. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: تاریخ تحلیلى ادیان و مذاهب در جهان از آغاز تا امروز، ک‏1: نظامات مذهبى در جهان. تهران، انتشارات کاوه، [1342]. 485ص، وزیرى. تصویر.
دوره کامل این کتاب در شش جلد، مشتمل بر تاریخ ادیان از کهنترین روزگاران تا عصر حاضر است. نویسنده در ضمن تاریخنگارى ادیان به مباحث دیگرى نیز پرداخته که خارج از موضوع است. بسیارى از مطالب کتاب اقتباس از تالیفات نویسندگان خارجى و فاقد نظم و انسجام منطقى است. این جلد از کتاب شامل ده بخش با عناوین ذیل است: نخستین مبادى، مبانى عقاید و پندارهاى فردى و گروهى از دیدگاه روانشناسى و علم، مبانى اجتماعى و دینى و پایه‏هاى جامعه‏شناسى در مذهب، مرزهاى مشترک دین و فلسفه‏مساله خدا در فلسفه، اصول مادى و معنوى در ادیان‏ایده‏آلیسم پرورش‏گر دین، اصول مادى در ادیان و پندارهاماتریالیسم بازگوگر دین، بازگویى دین بر مبناى ماتریالیسم‏توجیه و تفسیر مادى ادیان و مذاهب، تصوف و درون‏بینى، مساله روح و تحلیل اصول و مسایل دینى، علم کلام و مسایل دینى.

21. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: دیانت و فرهنگ اقوام بدوى، ک‏5: امریکااسکیموها دشت‏نشینان امریکاى شمالى و جنگل‏نشینان امریکاى مرکزى تمدنهاى عالى جنوب دیانات و فرهنگ‏هایى در کمال سادگى و اوج پیچیدگى. تهران، انتشارات کاوه، 1345. ص‏860-281 [580ص]، وزیرى. تصویر.
این جلد از کتاب داراى هفت‏بخش با عناوین ذیل است: کشف امریکاتمدن و فرهنگ سرخ‏پوستان، امریکاى شمالى اسکیموهاساده‏ترین بدویان جهان، سرخ‏پوستان امریکاى شمالى، امریکاى جنوبى و مرکزى، تمدن‏هاى بزرگ جنوب آزتک، مایاها قومى که یونانیان جهان نو بودند، په‏رو سرزمین مردانى که فرزندان خورشید بودند.

22. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: دیانت و فرهنگ اقوام بدوى، ک‏4: مه لانه‏زیو پولى‏نه‏زى، چگونه دین و جادو نظام اجتماعى را مى‏سازد، با مبحث عمیق و شرین توتم و تابو. تهران، انتشارات کاوه، 1343.269ص، وزیرى.
این جلد از کتاب شامل سه بخش با عناوین ذیل است: اوقیانوسیه «مه‏لانه‏زى‏» چگونه جادو زندگى را مى‏گرداند، اقیانوسیه «پولى نه‏زى‏» دیانتى که جدا از جادو به تنظیم زندگى مى‏پردازد، راز توتم.

23. رضى، هاشم. تاریخ ادیان: دیانت و فرهنگ اقوام بدوى. ک‏6: آفریقا، تمدنهاى شمالى، فرهنگ آفریقاى زنگى، پادشاهیهاى بزرگ بت‏پرست، استرالیا و فرهنگ اصیل‏ترین بدویان جهان. تهران، انتشارات کاوه، 1345. ص‏1298-875 [424ص]، وزیرى.
این جلد از کتاب داراى دو بخش با عناوین ذیل است: زندگى و دیانت ایل‏ترین بدویان جهان: استرالیا، تمدن و دیانت اقوام بدوى آفریقایى.

24. زرین‏کوب، عبدالحسین. در قلمرو وجدان: سیرى در عقاید، ادیان و اساطیر. چاپ اول: [تهران]، انتشارات علمى، 1369. 611ص، وزیرى.
کتاب مزبور حاصل درسهایى است که نویسنده در دانشگاه القا کرده است. نویسنده در مقدمه کتاب مرقوم داشته است: «کتاب حاضر نه تاریخ جامع عقاید و ادیان است نه مرور بر تمام فرهنگ دینى انسان. فقط از دایره شمول پاره‏یى ادوار و احوال آنها عبور مى‏کند و در آنچه این مباحث را با قلمرو وجدان مربوط مى‏دارد حاصل فعالیت ذهن و وجدان انسان را به جستجو مى‏گیرد. در این جستجو هم به شرق بیش از غرب نظر دارد و این از آن روست که غرب امروز بخش عمده‏یى از سرمایه ایمان و وجدان خود را به شرق مدیون است و اگر در این باب انکار یا تردید نشان مى‏دهد از ناشناخت‏یا از شوخ‏چشمى است.» (ص‏8).
مطالب کتاب در چهارده پاره با عنوانهاى ذیل گنجانیده شده است: زمینه جستجو، پندارهاى ازیاد رفته، یگانه یا دوگانه، در چین و ماوراى آن، میراث هندوان، هند و آسیا، در سرزمین وحى، از فلسطین تا روم، دنیاى اسلام، وحى و عقل، دین و فلسفه، تصوف و عرفان، قلمرو وجدان، اسطوره یا تاریخ؟

25. شاله، فلیسین. تاریخ مختصر ادیان بزرگ. ترجمه منوچهر خدایار محبى. چاپ دوم: تهران، کتابخانه طهورى، 1355. د+508ص، وزیرى. تصویر.
اصل کتاب، بجز مقدمه و نتیجه، داراى پانزده فصل و نزدیک به سیصد صفحه است. در ترجمه مطالبى به کتاب افزوده و حجم آن در حدود دو برابر و داراى سى فصل شده است.
مطالب کتاب در هفت‏بخش گنجانیده شده و هر بخش داراى چند فصل است. «ادیان مردم ابتدائى و دین مصریان قدیم‏»، عنوان بخش اول است و در آن از توتم‏پرستى، فتیش‏پرستى و دین‏مصریهاى قدیم سخن رفته است. بخش دوم با عنوان «ادیان هند» درباره دین ودا، برهمن، هندو، جین، بودا و ادیان جدید هندى است. بخش سوم ذیل عنوان «ادیان چین و ژاپون‏» درباره همین ادیان است و در دو فصل به دین کنفوسیوس و تائو پرداخته شده است. چهارمین بخش کتاب تحت عنوان «ادیان ایران و آسیاى غربى‏» عهده‏دار بحث از مهرپرستى، دین‏مانى، دین بین‏النهرین، ادیان حتیان، فروگیان و فنیقیان است. «دین یهود» عنوان بخش پنجم و «ادیان اروپا» عنوان بخش ششم است. در فصل اخیر از دین ژرمن و سلت، دین یونان،دین روم و ایتالیاى رومى سخن رفته است. در بخش هفتم ذیل عنوان «مسیحیت و اسلام‏» به این دینها پرداخته شده‏است.

26. شایگان، داریوش. ادیان و مکتبهاى فلسفى هند. چاپ سوم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362. ج‏2، 13+ص‏979-431 [549ص]، وزیرى.
این جلد از کتاب شامل هشت فصل (فصل دهم تا هفدهم)، کتابشناسى (در سى‏وسه صفحه) و چند فهرست (اعلام، موضوعات، کتابها و...) است. عنوان فصلهاى کتاب به ترتیب ذیل است: شش مکتب فلسفى برهمنى، منطق یا «نیایادارشانا»، طبیعیات یا «وى‏شیشیکادارشانا»، جهان‏شناسى یا «سانکهیادارشانا»، روان‏شناسى یا «یوگادارشانا»، اصالت صورت یا «پوروامى‏مانسا»، حکمت الهى یا «ودانتا»، ودانتاى عارى از ثنویت.

27. شایگان، داریوش. ادیان و مکتبهاى فلسفى هند. چاپ سوم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362. ج‏1، بیست‏ودو+430ص، وزیرى.
در مقدمه کتاب از دوران بزرگ فلسفه هند و اصول مشترک ادیان و مکتبهاى فلسفى هندى سخن رفته و سرانجام گفته شده: «این کتاب فقط مدخل و مقدمه‏اى براى آشنائى با ادیان و مکتب‏هاى حکمى هندى است. با اینکه رئوس مطالب کلیه پدیده‏هاى فکرى آن سرزمین باستثناى دین ستانتراز (tantra) برحسب اهمیت آنان گاهى به تفصیل و گاهى به اختصار و ایجاز تحقیق شده، ولیکن این رساله هیچ ادعائى ندارد که تاریخ کامل حکمت هندى را بررسى کرده باشد و نگارنده خود بخوبى به نقائص این اثر مسبوق است.» (ص‏27).
این جلد از کتاب داراى نه فصل با این عناوین است: مقدمه، وداها، اوپانیشادها، دین بودا، تراوادا و ماهایانا، دین جین، دوره حماسى، بهاگاوات گیتا، مکاتب فلسفى بودائى.

28. شریعتى، على. تاریخ و شناخت ادیان. مجموعه آثار15. چاپ اول: [تهران]، انتشارات تشیع، 1359. ج‏2، ج+337ص، رقعى.
کتاب مزبور شامل درس هشتم تا چهاردهم از سلسله درسهایى است که دکتر شریعتى در سال 1350 در حسینیه ارشاد القا کرده است. از آنجا که این کتاب حاصل سخنرانى است و نوشته نشده، مطالب آن فاقد دسته‏بندى و نظم منطقى است و گاه مطالبى خارج از موضوع در آن یافت مى‏شود.
عنوان برخى از مطالب کتاب عبارت است از: ودا، نیروانا، بودا، اعمال و مراسم مذهب بودا، خصوصیات مذاهب هند، بومیان ایرانى و مذهبشان، مذهب زرتشت مذهب دوگانه‏پرستى، اسلام دینى جهانى.

29. شریعتى، على. تاریخ و شناخت ادیان. مجموعه آثار14. چاپ اول: [تهران]، دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار معلم شهید دکتر على شریعتى، 1359. ج‏1، ج+404ص، رقعى.
کتاب حاضر مشتمل بر هفت درس از سلسله درسهایى است که دکتر شریعتى در سال‏1350 در حسینیه ارشاد القا کرده است. از آنجا که این کتاب حاصل سخنرانى است و نوشته نشده، مطالب آن فاقد دسته‏بندى و نظم منطقى است و گاه مطالبى خارج از موضوع در آن یافت مى‏شود. کتاب حاضر پیش از این با عنوان جامعه‏شناسى ادیان (بى‏م، بى‏نا، بى‏تا) در 513 صفحه به قطع وزیرى منتشر شده بود.
عنوان برخى از مطالب کتاب عبارت است از: فتیشیسم، انیمیسم، توتمیسم، تعریف دین، روح و بینش غربى، روح و بینش شرقى، ادیان ابتدائى چینى، تائوئیسم، خصوصیات کنفوسیوس، ورود به دنیاى هند، توحید، تثلیث.

30. عامرى، ابوالحسن. الاعلام بمناقب الاسلام. تصحیح احمد عبدالحمید غراب. ترجمه احمد شریعتى و حسین منوچهرى. چاپ اول: تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1367. 338ص، وزیرى.
نویسنده کتاب، ابوالحسن محمد بن ابوذر یوسف عامرى نیشابورى، از دانشوران و فیلسوفان کم‏آوازه اسلامى است که در قرن چهارم مى‏زیست. در آغاز کتاب پیشگفتار مصحح متن عربى، احمد عبدالحمید غراب، آمده و در آن به زندگى و اندیشه عامرى پرداخته شده است. (ص‏152). سپس ترجمه کتاب (ص‏53154) و آنگاه متن عربى آن (ص‏173310) آمده است.
عامرى در این کتاب به مقایسه شش دین پرداخته است: اسلام، یهودیگرى، مسیحیگرى، ستاره‏پرستى، زرتشتیگرى، شرک. او این ادیان را در موضوع اعتقادات و عبادات مقایسه کرده و در کتاب دیگر خود با عنوان الابانة عن علل الدیانة، که در دست نیست، به مقایسه ادیان در معاملات و حدود پرداخته است.
هدف عامرى از مقایسه ادیان، نشان دادن برترى اسلام بر دیگر ادیان است. از این رو او ادیان دیگر را از لابلاى اسلام و در ضمن آن مورد تحقیق قرار داده و بیشتر درباره اسلام تامل کرده است. او در مقدمه کتاب مى‏گوید: درصدد برآمدم کتابى تصنیف کنم تا اجمالا بخشى از فضایل و مناقب اسلام را دربرداشته باشد و کاوشگر در این آیین بداند که شایسته است اسلام ناسخ همه آیینها و دوام و ثباتش همیشگى باشد و نسخ و تغییر در آن راه نیابد. (ص‏55-54).
هرچند کتاب حاضر دقیقا درباره تاریخ ادیان نیست و عامرى چنین هدفى در این کتاب نداشته، ولى او در ضمن نشان دادن برترى اسلام بر دیگر ادیان به طور جسته گریخته به این عرصه وارد شده است.
مطالب کتاب، پس از سرآغاز آن، در ده فصل و خاتمه گنجانیده شده است. فصل اول تا سوم کتاب درباره ماهیت و اهمیت علم است. فصل چهارم به بعد داراى این عناوین است: سخن در شناخت پایه‏هاى دین، سخن در برترى اسلام به اعتبار اصول اعتقادى، سخن در برترى اسلام به اعتبار اصول عبادى، سخن در برترى اسلام به اعتبار سیاسى، سخن در برترى اسلام به اعتبار گروههاى تحت‏حکومت، سخن در برترى اسلام به اعتبار نسلها و نژادها، سخن در برترى اسلام به اعتبار فرهنگ، سخن در شبهه‏هاى دشمنان اسلام.

31. فخر الاسلام، محمدصادق. افتخار اسلام بر سایر ادیان. مقدمه میرزا ابوالفضل زاهدى قمى. چاپ سوم: [قم]، غفور آقازاده سلطانى، 1361. یو+160ص، رقعى.
نویسنده کتاب قبلا مسیحى بوده و سپس اسلام آورده و این کتاب را در سال 1322 قمرى نوشته و آن را خلاصة الکلام فى افتخار الاسلام نامیده است. (ص‏3). اغلب مطالب کتاب درباره دین یهود و مسیح و اسلام است. نویسنده با بررسى مقایسه‏اى این سه دین در موضوع خدا و نبوت و معاد، تنها دین حق را اسلام دانسته و بر یهودیت و مسیحیت اشکال گرفته است.

32. فضائى، یوسف. سیر تحولى دین‏هاى یهود و مسیح. چاپ اول: تهران، مؤسسه مطبوعاتى عطائى، 1361. 380ص، رقعى.
بخش اول کتاب درباره «دین یهود» و بخش دوم آن درباره «دین مسیح‏» است. در بخش اول از این مسائل سخن رفته است: منشا و سرگذشت قوم یهود، تاریخ خروج قوم یهود از مصر، انبیاء بنى‏اسرائیل، دین قوم یهود پیش از موسى، دین یهود بعد از موسى (شریعت موسى)، عقاید اصلى و مناسک فرعى دین یهود، معبد اورشلیم و آثار حضرت موسى، نفوذ افکار ایرانى و یونانى در عقاید یهود، ظهور مذاهب و تالیف کتب جدید، انتشار دین یهود در ایران.
در بخش دوم به این مسائل پرداخته شده است: سرگذشت عیسى مسیح قبل از بعثت، غسل تعمید و آغاز بعثت، تعالیم و پیروان و شاگردان عیسى، مصلوب شدن عیسى، کتاب عهد جدید انجیلها و رساله‏ها، انتشار دین مسیح در اروپا، عقاید و مناسک اصلى و ابتدائى دین مسیح، تکامل الهیات دین مسیح، پیدایش مذاهب در دین مسیح، انتشار دین مسیح در ایران.

33. قرنى گلپایگانى، حسین. موازنه بین ادیان چهارگانه زرتشت. یهود. مسیح. اسلام. چاپ دوم: قم، نویسنده (چاپخانه علمیه)، 1364. 261ص، وزیرى.
کتاب یادشده عهده‏دار تحقیق درباره دین زرتشت، یهود، مسیح و اسلام است. نویسنده بدین علت تنها به تحقیق درباره ادیان فوق بسنده کرده که فقط آنها را ادیان آسمانى و توحیدى مى‏داند. نیمى از کتاب درباره دین اسلام و اثبات حقانیت آن است و در نیمه دیگر به دین زرتشت و یهود و مسیح پرداخته و انتقاداتى بر آنها شده است. در انتقاد به دین یهود و مسیح بویژه بر تورات و انجیل کنونى انتقاد شده و در بحث از دین اسلام بر قرآن تکیه و تاکید و اهمیت آن نشان داده شده است. پایان‏بخش کتاب بحث درباره اصول اعتقادى اسلام است.

34. کیخسرو اسفندیار. دبستان مذاهب. با یادداشتهاى رحیم رضازاده ملک. چاپ اول: تهران، کتابخانه طهورى، 1362. ج‏1، 393ص، وزیرى.
کتاب حاضر از این پیش‏بارها در ایران و هندوستان چاپ و به چند زبان ترجمه شده است. در نویسنده کتاب اختلاف است. بسیارى آن را به شیخ محسن کشمیرى، متخلص به فانى، نسبت داده‏اند. با وصف این چنین مى‏نماید که نویسنده، کیخسرو اسفندیار، فرزند آذر کیوان است. وى به دین زرتشتى و از فرقه آذر کیوان و مقیم هندوستان بوده و تالیف کتاب را در نیمه دوم قرن یازدهم به فرجام رسانده است.
مطالب کتاب به دوازده بخش تقسیم و هر بخش به «تعلیم‏» نامیده شده است. فهرست مطالب کتاب به ترتیب ذیل است: تعلیم نخست در معرفت عقاید پارسیان، تعلیم دوم در بازنمودن عقاید هندوان، تعلیم سیوم در عقیده قراتبتیان، تعلیم چهارم در لختى از عقاید یهود، تعلیم پنجم در عقاید ترسا، تعلیم ششم در حقیقت محمدیان و اهل اسلام، تعلیم هفتم در عقیده صادقیه، تعلیم هشتم در عقیده واحدیه و امناء، تعلیم نهم در بیان حال روشنیان، تعلیم دهم در عقاید الهیه، تعلیم یازدهم در عقاید حکماء، تعلیم دوازدهم در عقاید صوفیه.
تعلیقات کتاب، به قلم رحیم رضازاده ملک، جلد دوم آن است. در این جلد بحث مبسوطى (در 372 صفحه) درباره مؤلف دبستان مذاهب، موضوع آن و نسخه‏هاى خطى و چاپى آن شده است. و سرانجام تعلیقات بر کتاب آمده و چند فهرست‏براى آن فراهم شده است.
نویسنده تعلیقات، کتاب را به لحاظ علمى، مخدوش و ضعیف دانسته و برخى از ادیان و مذاهبى را که نویسنده به آنها پرداخته، داراى واقعیت‏خارجى ندانسته و نشان داده که ماخذ بسیارى از گفته‏هاى نویسنده افواه عوام بوده است.
براى آشنایى بیشتر با این کتاب رجوع شود به: على‏رضا ذکاوتى قراگزلو. «سیر هفتادودوملت‏» نشر دانش. (سال چهارم، شماره چهارم، خرداد و تیر 1363). ص‏2832.

35. گئر، جوزف. سرگذشت دینهاى بزرگ. ترجمه ایرج پزشک‏نیا. چاپ دوم: تهران، سازمان کتابهاى جیبى با همکارى مؤسسه انتشارات فرانکلین، 1345. 272ص، جیبى.
مطالب کتاب به سه پاره (کتاب) تقسیم شده و هر کتاب داراى چند بخش است. در کتاب نخست‏با عنوان «دینهاى سرزمین هند»، در ضمن سه بخش از آیین بودا، آیین جینى و هندوئیسم سخن رفته است. کتاب دوم ذیل عنوان «دینهاى چین و ژاپن‏»، دربردارنده سه بخش و درباره آیین کنفوسیوس، آیین لائوتسه و آیین شینتو است. «گرایش به یکتاپرستى‏» عنوان کتاب سوم است و شامل پنج‏بخش و درباره آیین زرتشت، آیین یهود، آیین مسیح، آیین اسلام و اصلاح‏کنندگان آیین مسیح است.

36. مبلغى آبادانى، عبدالله. تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35هزار سال قبل تا اسلام و مذاهب و فرق در اسلام. چاپ اول: قم، انتشارات منطق (سینا)، 1373. ج‏3، ص‏1456-913 [544ص] +س+ل+ذ+خ+ب، وزیرى. تصویر.
این جلد از کتاب درباره دین اسلام است. در آغاز، تاریخ اسلام تا هنگام درگذشت رسول خدا ص و سپس شرح‏حال ائمه طاهرین ع آمده است. آنگاه از «مذاهب پنجگانه در اسلام‏» و سپس از «فرقه‏هاى اسلامى‏» و «فرقه‏هاى کلامى‏» سخن رفته است. بحث‏بعدى درباره «تصوف اسلامى‏» است که در آن فقط به حلاج پرداخته شده است. در ادامه از «نهضت‏هاى فکرى فرهنگى جهان اسلام‏»، «دیگر مذاهب و فرق اسلامى‏»، «مهم‏ترین فرقه‏هاى غلاة و گزافه‏گویان‏» و فرقه‏هاى شیخیه و بابیه و احمدیه و بهائیت و وهابیت‏سخن رفته است.

37. مبلغى آبادانى، عبدالله. تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35هزار سال قبل تا اسلام و مذاهب و فرق در اسلام. چاپ اول: قم، انتشارات منطق (سینا)، 1373. ج‏2، ص‏911-449 [463ص] +ش+ذ+ث+پ+ذ، وزیرى. تصویر.
این جلد از کتاب عهده‏دار بحث درباره این مسائل است: دین مانى، آئین مزدک، ادیان مردم بین‏النهرین باستان (بابلیان، اکدیان، آشوریان، حتان، فروکیان، فنیقیان، حامورایى‏یان)، دین یهود، دین عیسى، دین صابئین، اسلام؛ دین حنیف حضرت ابراهیم.

38. مبلغى آبادانى، عبدالله. تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35هزار سال قبل تا اسلام و مذاهب و فرق در اسلام. چاپ اول: قم، انتشارات منطق (سینا)، 1373. ج‏1، ص‏448+ ح+ت+چ+ب+ذ، وزیرى. تصویر.
جلد اول و دوم این کتاب درباره تاریخ ادیان جهان و جلد سوم آن درباره دین اسلام است. اغلب مطالب کتاب اقتباس از تحقیقات و کتابهاى دیگران است.
در این جلد از کتاب پس از بحث مختصرى درباره تاریخ و دین، از این مسائل سخن گفته شده است: مذاهب بدوى تاریخ، ادیان و مذاهب مصر باستان، ادیان و مذاهب روم باستان، ادیان و مذاهب یونان باستان، ادیان و مذاهب باستانى ژاپن، ادیان و مذاهب چین باستان، ادیان و مذاهب هند، ادیان و مذاهب ایران باستان.

39. مسعود انصارى، عبدالحسین. زندگانى من: سیرى در ادیان و عرفان شرق و نگاهى به هنر و تاریخ. تهران، انتشارات ابن‏سینا، 1354. ج‏6، هشت+280ص، وزیرى.
دوره کامل این کتاب دربردارنده زندگى نویسنده است که سالها عهده‏دار امور سیاسى بوده است. وى در این جلد از کتاب ضمن توصیف شرح‏حال خویش و سفرش به هند و عهده‏دار شدن سفارت ایران در هند، باختصار از ادیان سخن گفته است.
عنوان برخى از مطالب کتاب چنین است: مبانى اسلام، اساس ادیان هند، بودائیزم، جینیزم، فرقه سیخ، قلندرها و مرتاضین.

40. مشکور، محمدجواد. خلاصه ادیان در تاریخ دینهاى بزرگ. چاپ چهارم: [تهران]، انتشارات شرق، 1369. بیست+463ص، وزیرى. تصویر، نقشه.
کتاب فوق حاصل درسهایى است که نویسنده در طى بیست‏سال تدریس تاریخ ادیان در دانشگاه به دانشجویان القا کرده است. در دیباچه کتاب از سرگذشت تاریخ ادیان بحث‏شده و در فصل اول کتاب به تعریف برخى از اصطلاحات، مانند دین، مذهب، شریعت، خداشناسى و علم الاساطیر، پرداخته شده است و در فصل دوم به «دینهاى آغازین‏». در ادامه، از فصل سوم تا دهم، از این ادیان سخن رفته است: دینهاى چین و ژاپن، دینهاى هندى، دین مزدیسنى یا زردشتى، دین یهود، دین مسیح، مذاهب گنوسى و عرفانى ثنوى، دینهاى عرب جاهلى، دین اسلام.

41. منوچهرى، محمدعلى (م.م). مذهب و سیاست در جهان. چاپ اول: [تهران]، انتشارات هاد، 1371. 760ص، وزیرى.
در آغاز از «پیدایش دین‏»، «نظرى به مذاهب باستانى‏»، «مذهب در خاورمیانه‏»، «مذهب در نزد آرین‏ها»، «مذهب در میان یونانى‏ها و رومیان‏»، «نظرى به مذاهب آسمانى‏» و «مذهب و سیاست‏» سخن رفته است. بحث‏بعدى کتاب درباره مسیحیت است که در آن تاریخ مسیحیت از قرن اول تا بیستم میلادى گزارش شده است. (ص‏442-111). آنگاه از «دولت اسرائیل‏» و سپس از «مذهب و سیاست در ایران باستان‏» سخن رفته است. در ادامه به دین اسلام پرداخته شده و تاریخ ایران و اسلام از قرن اول تا چهاردهم هجرى ارائه شده است. (ص‏743-495). بیشتر مطالب کتاب به دین مسیحیت و اسلام اختصاص داده شده و در بحث از این دو دین به تاریخ غرب و ایران که خارج از موضوع است پرداخته شده است.

42. ناس، جان. تاریخ ادیان. ترجمه على اصغر حکمت. ویراسته پرویز اتابکى. چاپ چهارم (چاپ اول از ویراسته جدید): تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1370. ب+848ص، وزیرى.
این اثر، به گفته ناشر، «کتاب منحصر به فردى است که در زمینه تاریخ جمیع ادیان در دسترس عموم قرار دارد» و «از متون درسى دانشگاهى است‏». (ص‏الف وب). در چاپ حاضر، ترجمه با متن مقابله شده و برخى از مطالب کتاب که ترجمه نشده بود، ترجمه شده و اصلاحاتى انجام شده است.
کتاب حاضر داراى چهار بخش و شانزده فصل است. در پایان هر فصل، غیر از فصل شانزدهم که درباره اسلام است، منابعى براى مطالعه بیشتر پیشنهاد شده است. پایان‏بخش کتاب فهرست مآخذ و فهرست راهنما (نمایه) است.
فصلهاى کتاب داراى این عناوین است: دین در قبل از تاریخ و در فرهنگهاى ابتدایى، ادیان اقوام پیشین، هندوییزم قدیم، جینیزم، بودیزم در مراحل اولیه، تحولات مذهبى در بودا، هندوییزم در قرون اخیر، آیین سیخ یاسیک، دین چینیان و مذهب تائو، کنفوسیوس و کنفوسیانیزم، شینتو، کیش زردشتى یا آیین دوگانه‏پرستى اخلاقى، مذهب یهود، مسیحیت در آغاز ظهور، تحولات مذهب عیسوى، اسلام.

43. نورانى اردبیلى، مصطفى. بررسى عقاید و ادیان و رفع شبهات و صداهاى ناموزون از ساحت دین اسلام و دعوت تشنه‏گان حقیقت و جویاى راه صحیح بسوى تشیع. چاپ دوم: [قم]، بى‏نا (مرکز پخش: کتابفروشى حضرت مهدى)، 1386ق. 503ص، وزیرى.
در این اثر هم به تاریخ ادیان و هم مذاهب اسلامى پرداخته شده است. مطالب کتاب دسته‏بندى شده و منظم نیست و برخى از مباحث آن خارج از موضوع است. بیشتر مطالب کتاب درباره اسلام و تشیع است و رنگ تبلیغى دارد.
برخى از عناوین کتاب چنین است: آتش‏پرستى، بت‏پرستى، مذهب مجوس: مغان، آیا زردشت پیغمبر بود؟ آئین مزدک، آئین مانى، آئین کنفوسیوس، توحید، عدل، نبوت، آئین کهن یهود، دین مسیح چگونه بازیچه دین‏سازان گردید، فرقه غالیه، فرقه اسماعیلیه، فرقه‏هاى دراویش.

44. نورى، یحیى. اسلام و عقائد و آراء بشرى یا جاهلیت و اسلام. چاپ هشتم: تهران، مجمع مطالعات و تحقیقات اسلامى و مجمع معارف اسلامى، 1357. سى‏وهفتم+768ص، وزیرى. تصویر، جدول.
کتاب مزبور عهده‏دار بررسى ادیان و اثبات برترى دین اسلام بر دیگر ادیان است. نویسنده در بحث از اسلام بتفصیل سخن گفته و یک بخش از چهار بخش کتاب را به آن اختصاص داده است.
مطالب کتاب در چهار بخش گنجانیده شده است. بخش اول در شرح انحرافات اعتقادى و عملى جوامع و آیینها و ادیان مختلف، غیر از جزیرة‏العرب، پیش از ظهور و همزمان ظهور اسلام است. برخى از عناوین این بخش چنین است: اوضاع عمومى روم شرقى، اوضاع عمومى ایران باستان، آئین ودائى، آئین برهمنى، آئین هندو، آئین جینى، آئین بودا، توتمیسم، آنى‏میسم.
بخش دوم عهده‏دار تحقیق درباره قبیله‏هاى جزیرة‏العرب، آئین بت‏پرستى و ادیان شایع در آن سرزمین است. در این بخش از جمله به این مسائل پرداخته شده است: مناسک بت‏پرستان عرب، حنیفیه یا آئین ابراهیم، آئین مجوس، آئین یهود، آئین صابئى، آئین مسیحیت.
بخش سوم درباره خرافات و مبارزه اسلام با آن است و در ضمن آن از جمله به این مسائل پرداخته شده است: اوتارالقسى، عطسه، حبس البلایا، غول، طیره.
آخرین بخش کتاب درباره برخى از سنتهاى اجتماعى و اخلاقى جاهلیت عرب و ابطال و نسخ یا اصلاح آنها از طرف اسلام و برخى از قانونهاى اسلام است. عنوان برخى از مباحث این بخش چنین است: اقسام نکاح و امور مربوط بآن در جزیرة‏العرب، طلاق و انواع آن و سنن ظالمانه عرب در این باب، حکومت و سلطنت در عرب جاهلى و حکومت در اسلام، راههاى معیشت و نظامات تجارت در جاهلیت و در اسلام.

45. نیبرگ، هنریک ساموئل. دینهاى ایران باستان. ترجمه سیف‏الدین نجم‏آبادى. چاپ اول: تهران، مرکز ایرانى مطالعه فرهنگها، 1359. هفده+بیست‏وسه+526ص، وزیرى.
تهذیب و تکمیل درسهایى است که نویسنده در سال 1935 تحت همین عنوان القا کرده است. گرچه عنوان کتاب دینهاى ایران باستان است، ولى هسته اصلى آن را زردشت و دین او تشکیل مى‏دهد و بیشتر مطالب کتاب در این باره است. نویسنده در پیشگفتار کتاب گفته است: «نمائى که من از زردشت و دین زردشتى رسم کرده‏ام، با آنچه تاکنون شده فرقهاى بنیادین دارد.» (ص‏سه). بر این کتاب نقدهاى متعددى نوشته شده که از جمله مى‏توان به کتاب هرتسفلد، تحت عنوان زردشت و جهان او، اشاره کرد.
مطالب کتاب در هشت‏بخش گنجانیده شده است: سرچشمه‏ها و دشوارى ها، زردشت در تاریخ، دین اجتماعى ایران باستان: انجمن دینى میژه، دین اجتماعى ایران باستان: انجمن دینى گاهان، کارکرد زردشت‏1:یزدانشناسى و جهان پسین، کارکرد زردشت‏2:دین زردشتى، اوضاع دینى در غرب، زمان ساسانیان: مجموعه اوستا.
براى آشنایى بیشتر با این کتاب رجوع شود به: کامران فانى. «زرتشت مستشرقان‏». نشر دانش. (سال اول، شماره چهارم، خرداد و تیر 1360). ص‏811.

پى‏نوشتها:
1. در این باره احادیث متعددى از ائمه معصومین روایت‏شده است. از جمله على‏ع فرموده است: ایها الناس لاخیر فى دین لاتفقه فیه. همچنین آن حضرت فرموده است: المتعبد بغیر علم کحمار الطاحونة یدور ولایبرح من مکانه. و نیز امام صادق‏ع فرموده است: العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر طریق، فلاتزیده سرعة السیر الا بعدا. براى تحقیق بیشتر به کتاب الحیاة (ج‏1، ص‏35238، باب اول) رجوع شود.
2. علامه مجلسى در جلد نهم بحارالانوار بابى را گشوده است ذیل عنوان «احتجاج الله تعالى على ارباب الملل المختلفة فى القرآن الکریم‏». این باب در بیش از شصت صفحه مشتمل بر آیاتى از قرآن است که خداوند به احتجاج با اهل کتاب و کافران پرداخته است. مقصود اینکه در قرآن یکسره توجه به مسلمانان نشده، بلکه خطاب به پیروان دیگر ادیان و احتجاج با آنها نیز شده است. تخمین زده مى‏شود که بیش از یک پنجم قرآن، که بیش از بیست‏درصد قرآن و حدود هزار و پانصد آیه است، درباره اهل کتاب و کافران باشد. این دسته از آیات قرآن را مى‏توان آیات‏الادیان نامید؛ چنانکه آیات مشتمل بر احکام را آیات‏الاحکام مى‏نامند. با اینکه تعداد آیات‏الادیان بیش از آیات‏الاحکام و اهمیت آن نیز بیشتر است، ولى عنایت کمترى به آن مى‏شود و تاکنون یک کتاب هم درباره آن نوشته نشده است. آنچه نوشته شده، کتابهایى است درباره قصص قرآن که البته مشتمل بر تفسیر کلامى آیات‏الادیان نیست.
3. در تحلیل مناظرات مسلمانان با اهل کتاب رجوع شود به: عبدالحسین زرین‏کوب. نه شرقى، نه غربى‏انسانى: مجموعه مقالات، تحقیقات، نقدها، و نمایشواره‏ها. (چاپ اول: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1353). ص‏86104، مقاله «کشمکش اهل کتاب در قلمرو اسلام‏»؛ همو. کارنامه اسلام. (چاپ دوم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1355). ص‏92101.
4. حتى از رسول خداص روایت کرده‏اند: العلم علمان: علم الادیان وعلم الابدان. همچنین از على‏ع روایت کرده‏اند: العلوم اربعة: الفقه للادیان والطب للابدان والنحو للسان والنجوم لمعرفة الزمان. هر دو حدیث در بحارالانوار (ج‏1، ص‏218و220) به نقل از کنزالفوائد کراجکى آمده است. حدیث دوم در تحف‏العقول نیز آمده است، با این تفاوت که از نجوم یادنشده و چنین آغاز شده: العلم ثلاثة.... شیخ بهائى در کتاب اربعین به نقل از حسن بن محمد صغانى در کتاب الدرر الملتقطة فى بیان الاحادیث الموضوعة، حدیث نخست را (العلم علمان...) از احادیث مجعول شمرده است.
5. در میان کتابهاى ملل و نحل، ملل و نحل شهرستانى به این لحاظ استثنایى است. وى در این کتاب بیشترین بحث را به ادیان آسمانى (بجز اسلام) و نحله‏هاى بشرى اختصاص داده است. در واقع شهرستانى، على‏رغم دیگر نویسندگان ملل و نحل، کمترین بخش از کتاب خویش را به اسلام و فرقه هاى آن اختصاص داده است.
6. براى شناخت این دایرة‏المعارف رجوع شود به مقاله «فرهنگهاى فلسفه و دایرة‏المعارفها»، نوشته ویلیام گربر در دایرة‏المعارف فلسفه، ویراسته پل ادواردز، ج‏6، ص‏198.
7. براى شناخت این دایرة‏المعارف رجوع شود به مقاله «دایرة‏المعارف دین‏» نوشته بهاءالدین خرمشاهى در کتاب سیر بى‏سلوک (چاپ اول: تهران، انتشارات معین، 1370)، ص‏170-159. این مقاله در پیشگفتار کتاب دین‏پژوهى از همان نویسنده (چاپ اول: تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372، ج‏1، ص‏920) و در اثرى با عنوان فرهنگ (ک‏23، بهار و پاییز 1367، ص‏618-607) نیز به چاپ رسیده است.
8. در اهمیت و ضرورت تفاهم و تقریب میان ادیان و کارهایى که تاکنون انجام شده، به آثار ذیل مراجعه شود: ویلیام مونتگمرى وات. برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان، تفاهمات و سوءتفاهمات. ترجمه محمدحسین آریا. (چاپ اول: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373). ص‏254-210؛ محمد مجتهد شبسترى. «مذاکرات میان اسلام و دیگر ادیان جهانى‏». فرهنگ. (ک‏4و5، بهار و پاییز 1368). ص‏138-127؛ نصرالله پورجوادى. «انقلاب کپرنیکى در کلام: تاملاتى درباره سمپوزیوم اسلام و مسیحیت ارتدکس‏». نشر دانش. (سال دوازدهم، شماره سوم، فروردین و اردیبهشت 1371). ص‏213؛ بهاءالدین خرمشاهى. «همسخنى بین اسلام و اهل کتاب (در قرآن مجید)». نشر دانش. (سال دوازدهم، شماره چهارم، خرداد و تیر 1371). ص‏611 [این مقاله در کتاب قرآن‏پژوهى از همین نویسنده (چاپ اول: تهران، مرکز نشر فرهنگى مشرق، 1372، ص‏554-539) نیز چاپ شده است]؛ «گفت‏وگوى ادیان و تفاهم حوزه‏هاى فرهنگى‏». نامه فرهنگ. (سال دوم، شماره‏4، تابستان 1371). ص‏623.
9. تنها کار علمى مکتوبى که درباره دعوت اهل کتاب به توحید انجام شده، تالیف کتاب عالمانه‏اى با مشخصات ذیل است: مصطفى حسینى طباطبائى. دعوت مسیحیان به توحید در پرتو تعالیم قرآن و انجیل. (چاپ اول: نویسنده، 1370). 140ص، وزیرى.
10. درباره قصص انبیا و قصص قرآن سه کتابشناسى انجام شده که دربردارنده نزدیک به پانصد کتاب و مقاله به عربى و فارسى است. مشخصات این سه کتابشناسى چنین است: فرشته مولوى. «کتابشناسى (قصص) انبیاء». کیهان فرهنگى. (سال پنجم، شماره چهارم، تیر1367). ص‏3637؛ مهدى م[مهریزى] خراسانى. «راهنماى پژوهش در داستانهاى قرآن‏». آینه پژوهش. (سال سوم، شماره سوم، مهرآبان 1371). ص‏102-98؛ محمدعلى هاشم‏زاده. «استدراک کتابشناسى قصه‏هاى قرآن‏». آینه پژوهش. (سال چهارم، شماره دوم، مردادشهریور 1372). ص‏108-94.
11. گفتنى است آقاى عبدالجبار رفاعى فهرستى از مقالات و کتابهایى که عالمان اسلامى در رد یهودیت و مسیحیت نوشته‏اند، فراهم کرده است. این فهرست مشتمل بر بیش از هفتصد اثر به عربى و فارسى است و به ضمیمه کتاب التوحید و التثلیث از علامه محمدجواد بلاغى (چاپ دوم: قم، دار قائم آل محمد، 1411ق، ص‏215-91) چاپ شده است. در این باره همچنین رجوع شود به: قمر آریان. چهره مسیح در ادبیات فارسى. (چاپ اول: تهران، انتشارات معین، 1369). ص‏165-151، فصل «مناظرات و ردود بین متکلمین اسلام و فرق نصارى‏».

منبع:  فصلنامه / نقد و نظر / 1374 / شماره 3 و 4، تابستان و پاییز ۱۳۷۴/۰۷/۰۰

نویسنده : محمد اسفندیاری
 

نظر شما