اولین مجامع و مطبوعات زنان در ایران در دوران مشروطه
[ زینب زارع مهذبیه ]
اولین تشکیلاتی که با هدف ترویج فرهنگ غربی به وسیله انگلیسی ها در ایران به وجود آورد فراموسرنری نام داشت و اولین فراموسوا در ایران یکی از فرزندان فتحعلیشاه قاجار بوده است . فراموسرنری با نفوذ در ارکان فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی به جریان سازی پرداخت و نبض اداره کشور را در دست گرفت . به نحوی که می توان گفت پس از پیروزی مشروطیت که با انحراف نهضت عدالتخانه و هدایت انگلیسیها انجام گرفت از میان صدها دولتمرد و صاحب منصبی که آمدند و تعداد کسانی که عضو فراموسرنری نبودند از تعداد انگشتان دست کمتر بودند .هیچ مجمع و محفلی نبود که در میان موسسین یا اعضای آن فراموسون نبوده باشند .
در پشت صحنه فعالیت های زنان و مجامع و محافل مربوط به آنها در دوره قاجار و پهلوی جای پای فراموسرنری کاملا مشهود است زیرا بسیاری از آنان فعال در این صحنه ها چنان که بعضا اشاره خواهد شد همسر ، دختر و خواهر عوامل فراموسرنری بودند . در واقع انجمنها و مجامع زنان در ایران که به صورت حلقه هایی به هم مربوط بودند . زائیده فراموسرنری می باشند .
این انجمن ها به خصوص پس از پیروزی مشروطه فعالیت آشکار و محض فراوانی را در جهت ترویج فرهنگ غرب شروع کردند . عمده فعالین این عرصه همان مروجین مدارس کلاسیک و مشوقین کشف حجاب بودند که با هدایت و حمایت مامورین و با مبلغین انگلیسی و یا آمریکایی در تشکیلاتی گرد آمده بودند . خانم کلارا کولیور در کتاب زنان ایرانی و راه رسم زندگی آنها می گوید :
· «مدتی انجمنی متشکل از هزاران زن تشکیل شد که «انجمن آهنین ایران » نام گرفت و دموکراسی اجتماعی ، توان سیاسی بخشیدن و پالودن ایران را هدف خود قرار داد ، انجمنی که تا مدتی زیادی به کمک و هدایت بریتانیا نهاده شد . اعضای آن اعم از زن و مرد بودند اعضای و شورای مرکزی انجمن هرگز یکدیگر را ملاقات نمی کرند و به ندرت همدیگر را می شناختند. با این وضع در باب تمام این مسائل مربوط به خط مشی و پیشرفت کار با آنان مشورت می شد و هر یک در راس حلقه ای دیگر بودند آزادی دین ، اندیشه ، دوستی و تعاون رو به فزونی می نهاد چندین بار از من تقاضا شددر گردهمایی آنان شرکت کنم اقدام میهن پرستانه که کاملا از جانب یک نفر صورت گرفت بسیار مورد توجه ام واقع شد اتی امر زن ایرانی فارغ التحصیل مدرسه آمریکایی تهران و مسئوول یکی از مدارس دخترانه اصفهان بود (منظور خانم بدرالدجی (مهرتاج) رخشان از پیشگامان کشف حجاب در ایران می باشد . نام پدرش امام الحکما و متولد اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بود . در زمان مظفرالدین شاه به مدرسه رفت . تحت تاثیر آموزشهای مدرسه ، حجاب را کنار گذاشت و بدون حجاب به میان مردم رفت ، پدرش مرد متدین بود مانع بیرون رفتن دخترش شد اما پس از چندی تحصن در منزل میرزا علی اصغر خان اتابک پدر را مجبور می کند تا با تحصیل او در مدرسه آمریکاییها موافقت نماید ) پس از متارکه «جنگ جهانی اول » اندیشه بزرگ او که مایل بود آن را «اتحاد خواهران انگلیس ایرانی »بخواند شروع به شکل گرفتن کرد . فکرش آن بود هر دو زن انگلیسی و ایرانی به طور مشترک کار کنند ، و در باب آنچه برای کمک به زن ایرانی می توانست انجام گیرد تبادل نظر و گفتگو کنند . آنگاه هر یک از آن دو رهبری حلقه ای از زنان ایرانی را به عهده گیرد . چه تعداد زنان انگلیسی کمتر از آن بود که به همه جا سر زنند من و او مدام یکدیگر را می دیدیم و طرح را بررسی می کردیم پیش نویس قوانین و مققرات را تهیه می کردیم . مهر انجمن را آماده ساختیم . در مورد عناوین برنامه و برگه های یادداشت تصمیم گرفتیم و امیدوار بودیم اتحادیه تهران ، اصفهان و شیراز آغاز به کار کند »
· هاجر تربیت رئیس دانش سرای مقدماتی دختران
(جایی که کشف حجاب در 17 دی ماه 1314 رسما از آنجا آغاز شد . )
در پانزده شهریورماه 1285 ش یعنی درست یک ماه پس از امضای مشروطیت توسط مظفرالدین شاه با مدیریت برخی از زنان جلسه هفتگی در تهران تشکیل شد . در سال 1286 ش ، انجمن آزادی زنان در تهران تشکیل شد که اعضای معروف آن عبارت بودند :
صدیقه دولت آبادی ، صفیه یزدی ، شمس الملوک جواهر کلام ، خانم مری پارک جردن که مبلغ مسیح آمریکایی بود و آمریکایی دیگر به نام آنی ، تاج السلطنه . افتخار السلطنه ، دختران ناصرالدین شاه و عده ای دیگر که بعضا فارغ التحصیل مدارس سابق الذکر بودند و برخی همچون صدیقه دولت آبادی در عین حال عضور انجمن مخدرات وطن نیز بودند . در همان سال در تهران اتحادیه عیسی نسوان فعالیت خود را آغاز کرد در سال 1288 ش ، انجمن بانوان اصفهان به وسیله صدیقه دولت آبادی در اصفهان تشکیل شد .
حدود سال 1293 انجمن آزادی در تهران به وجود آمد که در آن زنان و مردان به طور مختلط شرکت می کردند در سال 1297 به همت خانم صدیقه دولت آبادی شرکت خواتین در اصفهان به وجود آمد نام برده دو سال بعد روزنامه زبان زنان را در کنار این شرکت منتشر نمود .
در سال 1300 جمعیت پیک سعادت نشوان به وسیله عده ای از کمونیستها در رشت تاسیس که آن را می توان پیامد اولین کنگره حزب کمونیست ایران دانست که در سال 1299 ش در بندر انزلی تشکیل شده است .
برای نخستین بار این جمعیت بود که روز هشتم مارس را به عنوان روز بین الملل زنان پذیرفت و مراسمی به این مناسبت برگزار نمود .
در سال 1301 جمعیت زنان وطن خواه توسط صفیه فیروز در تهران بنا گذاشته شد . در همان سال مجمع فارغ التحصیلان مدرسه عالی آمریکایی در تهران تشکیل گردد . این مجمع یکی از مجامع فعال زنان در ایران بود که با هدایت مبلغین مسیحی آمریکایی چند دهه فعالیت داشت تا انکه در سال 1345 در سازمان زنان ایران :به همراه عده ای دیگر از زنان ایران ادغام شد .
در سال 1302 جمعیت نسوان وطن خواه به سرپرستی خانم اسکندری (دختر شاهزاده قاجار بود ، پدرش عضو انجمن آدمیت وابسته به تشکیلات فراموسرنری بود ) تشکیل شده اعضای فعال آن عبارتند از : ملوک اسکندری ، صفیه اسکندری ، قدسیه مشیری ، هایده افشار ، مستوره افشار ، عصمت الملوک شریفی ، فخر السلطنه فروهر ، فخر افاق پارسا ، نورالهدی منگنه و فخر اعظمی ارغون
جلسات جمعیت در منزل اعضاء برقرار می شد و نیز دعوت می شدند و جمعیت دارای قطعنامه ای در 18 ماده بود که توسعه مدارس دخترانه ، توسعه بهداشت زنان و تشکیل تعاونی های زنان را هدف خود قرار داده بودند و نیز نشریه ای به نام مجله وطنخواه منتشر می کرد .
انجمن نسوان وطن ، هیات خواتین مرکزی ، انجمن همت خواتین ، اتحادیه نسوان . انجمن نسوان نمونه ای دیگر از مجامع بودند که در تهران فعالیت داشتند .
به موازات توسعه مدارس و مجامع زنان ، انتشار نشریات در دستور کار تجدد خواهان قرار گرفت که همچون تاسیس مدارس دخترانه و تشکیل انجمنهای زنانه یا هدایت و حمایت مبلغین مسیحی انجام می گرفت . البته قبل از آن نشریاتی چون صوراسرافیل ، حبل المتین ، مساوات ، ایران نو ، ندای وطن و ملا نصرالدین که توسط آقایان منتشر می شد در بخشهایی از مطالب خود به مسائل مربوط به زنان می پرداختند اما برای رسیدن به اهدافی که از پیش تعیین شده بود کافی نبود . لذا می بایست نشریات مختص به زنان مستقیما منتشرمی شد تا هر چه بیشتر و سریع تر زنان با فرهنگی که امواج آن از غرب سرازیر شده بود آشنا شوند اداره کنندگان این نشریات همان مدیران ، معلمان ، فارغ التحصیلان مدارس مذکور و یا اعضای انجمنهای مزبور بودند . در سال 1289ش اولین نشریه زنان به نام دانش توسط خانم کمال در تهران منتشر گردید . در سال 1292 دومین نشریه زنان به نام شکوفه به وسیله خانم مزین السلطنه مدیر مدرسه دخترانه مزینه در تهران منتشر شد . در سال 1298 نشریه زنان با مدیریت خانم صدیقه دولت آبادی نخست در اصفهان و سپس در تهران منتشر گردید .
· مختلط شدن مدارس
در همان سال عالم نسوان به صاحب امتیازی خانم نواب صفوی و همکاری شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس آمریکایی انتشار یافت .
زنان ایران نشریه دیگری بود که در سال 1299 منتشر شد و اطلاع بیشتری از آن در دسترس نیست . در سال 1299 نام بانوان به وسیله شهناز آزاد نشر یافت .
در سال 1301 فخر آفاق پارسا نشریه جهان زنان را در مشهد و سپس در تهران منتشر کرد .
در سال 1302 که جمعیت نسوان وطن خواه فعالیت خود را آغاز کرد جمله ای به نام نسوان وطن خواه منتشر نمود که در واقع ارگان جمعیت به شمارش می رفت .
در سال 1304 نسوان شرق را مرضیه ضرابی چاپ و منتشر کرد .
نشوان ، سعادت ، دختران ایران ، از مجلات زنانه ایران بود که در تهران منتشر کرد . که به آنها نشریه نور افشان منتشره در بوشهر را نیز باید اضافه کرد .
در کل باید گفت مدارس مجامع فرهنگی و مطبوعات در این دوره روز به روز توسعه بیشتری می یافت ، اما از نظر مردم خوشایند نبود زیرا دستهای آشکار و پنهان بیگانگان را می دیدند که دین و فرهنگشان را نشانه گرفت و در صدد تزلزل مبانی اعتقادی آنها برآمده اند ، این امر بر کسی پوشیده نبود حتی دولتمردان بی غرض نیز نگران آن بودند . اولین اقدامی که برای مقابله با این تلاشها صورت گرفت تحریم مدارس ، برهم زدن مجامع و حمله به نشریات و مطبوعات بود که البته تاثیری در روند شکل گیری و توسعه آنها نداشت .
پشتکار و جدیت موسسین و مروجین این مراکز تمام حرکتهای کور و بی هدف مخالف را خنثی کرد اذا متدینین تدریجا به شیوه های اصولی روی آوردند به جای تحریم خود مدارس تاسیس کرده و سعی نمودند با روشهای معقول با تهاجم بیگانگان مقابله نمایند .
حرکت غربیها و شیفتگان داخلی آنها اگر چه ذهنها را خود مشغول نموده و عده ای را فریفته کرد اما از طرف دیگر با تحریک متدینین در واقع آنها را به حرکت در آورد . اگر آن تلاشها نبود شاید جامعه ما تا سالیانی بعد عقب ماندگی سنتی خود را حفظ می کرد و به مرحله بالای تعلیم و تربیت ، رشد و آگاهی دست نمی یافت . البته فرهنگ قوی و غنی اسلام که سابقا تهاجم گسترده و وحشتناک مغول را تحمل کرده و آن را در خود هضم کرده و بار دیگر سرزمین و فرهنگ مار را حفظ کرد .
نظر شما