شرط توکیل در طلاق و جایگاه آن در نظام حقوق خانواده و پیامدهای اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی آن
نويسنده : آذرطوس
استاد راهنما : حکمتنیا
مقطع : دکتری
استاد مشاور : حبیبیتبار
دانشگاه : دانشگاه ادیان و مذاهب
تاريخ دفاع : 1398
این که «شرط توکیل در طلاق و جایگاه آن در نظام حقوق خانواده و پیامدهای اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی آن چیست؟» سؤال اصلی پژوهش حاضر است و این نتیجه حاصل شد که، در فقه شیعه وکالت دادن به زوجه برای مطلقه سازی خویش سه دیدگاه جواز، عدم جواز و توقف وجود دارد. مشهور فقها وکالت دادن به زوجه را جایز دانسته و دیدگاه بعضی از فقهای معاصر نیز با همین نظر هماهنگ بوده است. همچنین تفاوت آراء نسبت به حضور یا عدم حضور زوج در محل اجرای طلاق نیز مورد بررسی قرار گرفته و برخی از فقها چنین وکالتی را در صورت حضور زوج در محل، نپذیرفته، ولیکن مشهور حضور یا غیاب وی را شرط ندانسته و بر صحت آن صحه گذاشتند و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز آن را پذیرفته و در ماده 1138 به قابلیت توکیل در امر طلاق تصریح نموده و ویژگی خاصی را در وکیل شرط نکرده، ولیکن در ماده 1119، زمانی که برای شروط ضمن عقد ازدواج مثال می آورد وکالت زن در مطلقه سازی خود را منوط به شرایطی در نظر گرفته و از وکالت مطلق حرفی نمی زند، اما جا برای سایر شروط قرار داده است. محقق برای دست یابی به علل و پیامدهای اخذ شرط توکیل در طلاق با رویکرد کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت تماتیک به بررسی نظرات متعدد کارشناسان پرداخته است. وکالت زن در طلاق تمام ابعاد زندگی آنها را تحت الشعاع خویش قرار داده، ضمن اینکه می تواند مثبت یا منفی تلقی شود. علل درخواست اخذ شرط از دیدگاه مصاحبه شوندگان حقوقی، فرهنگی و اجتماعی است که در راستای آنها مطالبی ذکر گردید. پیامدهای اخذ شرط نسبت به جنسیت و خانواده متفاوت بوده که در مجموع دارای سه رویکرد اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی است. اگرچه اخذ چنین شرطی دارای مزایایی بوده و از ظلم و ستم احتمالی برخی مردان جلوگیری میکند، اما معایب آن به حدی است که تمام حیات خانوادگی را دچار چالش جدی کرده و موجب تزلزل و سستی آن می گردد.
نظر شما