موضوع : پژوهش | مقاله

انرژی در خطر(1)


تهدید رهبری ایران به جلوگیری از ارسال انرژی از تنگه هرمز در صورت وقوع هرگونه تجاوز نظامی به خاک ایران توسط ایالات متحده و متحدانش، زنگ خطری بود که توجه کارشناسان مسایل بین المللی و اقتصادی را به خود جلب کرد. سیمون هندرسون در این مقاله می کوشد تا راهکارهایی را که ممکن است در بروز چنین وضعیتی پیش پای ایالات متحده قرار داشته باشد بررسی نموده است. نگاه وی به عنوان یک آمریکایی اگرچه جانبدارانه و در پی تامین منافع آمریکاست اما حاوی نکات قابل تاملی برای سیاستمداران و استراتژیست های ایرانی است. بخش اول این مقاله تقدیم می گردد.


«اهرمهای انرژی ایران»
همانگونه که (آیت الله) علی خامنه ای تهدید کرد، ایران می تواند در جریان آزاد نفت از خلیج فارس دخالت کند. بهترین حالت چنین مداخله ای این است که ایران برای مدتی صادرات نفت خود را قطع کند که می تواند سبب کاهش نفت و افزایش قیمت آن شود. زیرا در حال حاضر ظرفیت اضافی برای تکمیل توقف صادرات در ایران وجود ندارد. ایران همچنین می تواند مانع تلاش های سایر کشورها برای صدور نفت یا مانع کشتی های جنگی آمریکا و متحدانش که در تلاش برای جلوگیری از چنین تهدیدی هستند، خواه از طریق اقدام نظامی مستقیم در دریا یا از طریق خرابکاری در ساحل، گردد.
چنین کارشکنی هایی به دلیل محدودیت مسیرهای صادراتی جایگزین اثر شدیدی بر بازار جهانی دارد.. تحت این شرایط، تولید اضافی سایر تولیدکنندگان برای جبران کسری و مسیر دیگر صادرات به جز تنگه هرمز ضروری است.
نیروی نظامی کافی برای حفاظت از منافع اقتصاد جهانی همچین یک ضرورت محسوب می شود. افزون بر این، ایران به نحو فعالی به دنبال توافقات همکاری انرژی با مشتریان گاز و نفت بویژه همسایگان خود است. این توافقات برای تضعیف وحدت دیپلماتیک در مقابل رفتار ایران، کمتر موثر ساختن تحریم ها و دشوار ساختن تحمیل تحریم اقتصادی طراحی شده اند. کشورهایی که با ایران تجارت می کنند هم خریداران نفت و گاز و هم تامین کنندگان، باید از دشواری های تجارت خود و این حقیقت که این حوزه یک حوزه مناسب برای تحریم یا فشار مالی تلقی می گردد، آگاه باشند.
در این منطقه، ظرفیت تولید اضافی و مسیر لوله جایگزین و افزایش ظرفیت خطوط لوله موجود باید اولویت سیاسی فوری باشد. هرچند که موقعیت تولیدکنندگان نفت امروز در قیاس با بیست سال پیش ضعیف تر است. توانایی منطقه برای رقابت با نیروی نظامی ایران بویژه به دلیل ترجیح ایران برای مبادرت به جنگ نامتقارن- استفاده از قایقهای کوچک و نظیر آن که مقابله با آنها دشوار می باشد – یک نگرانی مداوم است.
به همین منظور نیازهای امنیتی در تاسیسات نفتی و گازی بی شمار و همچنین نیروگاهها، تاسیسات آب شیرین کن و تاسیسات نظامی که ممکن است مورد هدف قرار گیرند باید مرتفع گردد. با وجود اقداماتی که در این خصوص بویژه به دلیل تهدیدهای تحمیل شده بوسیله القاعده صورت گرفت، بسیاری از این تاسیسات آسیب پذیر باقی مانده اند. جامعه جهانی برای اطمینان از اینکه انبارها و ذخایر کافی نفت و محصولات تصفیه شده محفوظ بمانند نیاز به اقدام جمعی دارند.
گرچه ایالات متحده آمریکا و اروپا سیاست توسعه یافته ای برای ذخایر تجاری و رسمی دارند، اما دیگر کشورها بویژه هند و چین باید اقدامات بیشتری در این خصوص انجام دهند. تمایل به کار کردن جهت اطمینان یافتن از مسیر امن بین المللی باید بهتر از گذشته شود. در گذشته، تمایل برای پذیرش مسئولیت نهایی تامین بیمه خطرات یک سیاست سازنده بود. این سیاست دوباره باید به کار گرفته شود.

«امکان تحریم های بیشتر»
فشارهای بین المللی بر ایران برای تغییر رفتارهای منطقه ای آن بر روی تحریم های مالی و اقتصادی متمرکز است. اما می تواند اقدامات بیشتری در این خصوص صورت گیرد. ایران زیر فشار یک جمعیت زیاد و یک اقتصاد ناکارا است که آسیب هایی را – بویژه در حوزه انرژی – ایجاد کرده است. با 8/3 میلیون بشکه در روز، تولید نفت کمتر از دو سوم آن چیزی است که قبل از انقلاب اسلامی در سال 1979 که جمعیت آن نصف جمعیت 66 میلیونی کنونی آن بود، تولید می شد.
در این بین، مصرف داخلی بیش از 6/1 میلیون بشکه در روز بود که عمدتاً به خاطر یک رشته از سوبسیدهایی بود که در رابطه با اجناس از جمله بنزین داده می شد. افزایش مصرف و فقدان پالایشگاههای داخلی سبب شد که علیرغم ثروت ملی عظیم نفت، سهمیه بندی بنزین در سال 2006 به اجرا گذاشته شود. این شرایط فضایی را برای تحریمهای بین المللی بیشتر، از جمله جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی و واردات بنزین فراهم می سازد. بدون سرمایه گذاری برای حفظ حوزه های نفتی خود، وزیر نفت ایران گفت که تولید نفت به میزان 500 هزار بشکه در روز کاهش خواهد یافت. تولید گاز، به جای این که صادر شود عمدتا برای حمایت از نرخ های جبرانی یا نرخ های سوبسیددار برای خانواده های داخلی، مجدداً در حوزه های نفتی تزریق می شود.
استفاده از سیستم های قدیمی توزیع سبب می شود در زمستان که مصرف افزایش می یابد صادرات کم شود و این امر به اندازه کافی سبب ناراحتی مشتریان خارجی می گردد. اگر قیمتهای نفت در نخستین سال های این هزاره در بشکه ای 20 تا 40 دلار باقی می ماند موقعیت اقتصادی ایران ممکن بود سبب تغییرات سیاسی شود. افزایش مداوم قیمت نفت، که به بشکه ای 100 دلار در سال 2008 رسیده است، موقعیت تهران را تقویت کرده است. بین سالهای 2003 تا 2006 عواید سالانه به سه برابر یعنی 75 میلیارد دلار رسیده است. پیش بینی کسری بالقوه نفت در آینده و همچنین افزایش تقاضای بین المللی به سبب رشد اقتصادی هند و چین، علیرغم افت اقتصادهای پیشرفته مانند آمریکا، قیمت نفت را بالا نگه داشته است.

نفت خلیج فارس احتمالا حیاتی باقی خواهد ماند
گزینه های سیاسی مانند افزایش ظرفیت یدکی و توسعه مسیرهای صادرات جایگزین در طولانی مدت باید پذیرفته شود. آژانس بین المللی انرژی موسوم به (آی.ای.ای) پیش بینی کرده است که جهان هرچه بیشتر به انرژی خاورمیانه وابسته خواهد شد. در گزارش موسوم به چشم انداز انرژی جهان، این آژانس برآورد کرد که 16 درصد از نفت مورد تقاضای جهان طی سال 2006 از تنگه هرمز عبور کرده است. این سناریو پیش بینی کرده است که در سال 2030 این نسبت به دو برابر یعنی 5/30 درصد خواهد رسید.
سوخت های جایگزین و اقدامات و حرکات مرتبط دیگر به سوی استقلال بیشتر انرژی تاثیر کمی برای آمریکا (که بر اساس وابستگی کمتر به واردات نفت تعریف شده است) خواهد داشت مگر آن که پیشرفتهای تکنولوژیکی غیر منتظره ای حادث شوند. (آژانس بین المللی انرژی در سال 2007 پیش بینی کرده است که تولید سوخت های مایعی چون بیوسوختها، 9 درصد سوختهای مایع در سال 2030 را شامل می شوند).
ایفای نقش رهبری حیاتی توسط آمریکا در حفظ و تقویت اقتصاد بین المللی جهت تضمین عبور این انرژی از خلیج فارس برای آینده قابل پیش بینی ضروری است. برای رفع نگرانی از تنگه هرمز، مسیرهای خطوط لوله جایگزین یک نیاز ضروری است. گامهای برداشته شده اکنون، مشکلات بالقوه آینده و سیاستهای دولت ایران را تعدیل خواهد کرد.
ایران از نظر تاریخی غول منطقه است اما امروز با عراق، مهد تمدن های قدیمی بین النهرین و عربستان سعودی، مهد مکانهای مقدس مکه و مدینه، برای تفوق منطقه ای در رقابت است.

نقش خلیج فارس در تامین انرژی
خلیج فارس به تنهایی مهمترین منبع نفت برای اقتصاد جهان است و از سال 1970، وقتی آمریکای شمالی بر تمام تولیدات منطقه مستولی شد، اهمیت آن افزایش یافته است. در سال 2006 کشورهای منطقه (بحرین، ایران، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، امارات عربی متحده) 28 درصد از کل نفت جهان را تولید کردند و در عین حال 55 درصد از ذخایر نفت خام جهان را در اختیار دارند. پیش بینی اخیر برای انرژی با بیش از 30 درصد از نفت مورد تقاضای جهان که از تنگه هرمز تا سال 2030 می گذرد، بر اهمیت نفت خلیج فارس افزوده است.
گاز طبیعی نیز یکی از صادرات مهم خلیج فارس است که اهمیت آن رو به افزایش است. ایران خود به تنهایی دومین ذخایر بزرگ گاز جهان (5/15 درصد از مجموع گاز جهان. روسیه با 3/26 درصد بزرگترین ذخیره جهان را داراست.) را در اختیار دارد. اما صادرات ایران عمدتا از طریق خطوط لوله به طرف شمال به ارمنستان فرستاده می شود. ایران قصد دارد از ذخایر موجود در آبهای ساحلی خلیج فارس برای مصارف داخلی و برای تزریق مجدد به حوزه های نفتی استفاده کند. در این صورت نفت بیشتری می تواند استخراج و صادر شود. قطر، عربستان سعودی و امارات عربی متحده دارای ذخایر فوق العاده گاز( به ترتیب، 14 درصد، 9/3 درص، 3/3 درصد از مجموع ذخایر جهان) هستند. افزون بر این، قطر و امارات عربی متحده زیربناهای عظیمی ایجاد کرده اند تا خود را به صادرکنندگان مهم گاز در شکل گاز مایع طبیعی (ال.ان.جی) تبدیل کنند.
هر روز 5/3 میلیون متر مکعب گاز طبیعی از تنگه هرمز بوسیله کشتی های حمل گاز مایع به آسیا، اروپا و آمریکای شمالی ارسال می شود. در خارج از تنگه هرمز تنها عمان است که ذخایر گاز طبیعی داشته و یکی از صادرکنندگان مهم گاز مایع طبیعی است.

آسیب پذیری تنگه هرمز
قسمت عمده نفتی که از کشورهای حاشیه خلیج فارس صادر می شود از تنگه هرمز که خلیج عمان و دریای عرب را به هم متصل می کند و تحت تسلط و کنترل ایران قرار دارد عبور می کند. وزارت انرژی آمریکا برآورد کرده است 5/16 تا 17 میلیون بشکه ای که هر روز از تنگه هرمز عبور می کند، حدود 20 درصد از کل نفت مورد تقاضای جهان و 40 درصد از مجموع نفت تجارت شده دریایی است. هرگونه اختلالی در این جریان، سبب ایجاد اختلالات عمده در تامین نفت می شود.
نفتی که از این تنگه عبور می کند، که کم عرض ترین نقطه آن 34 مایل است، اصولا به مقصد ژاپن و سایر کشورهای آسیایی و همچنین آمریکا و اروپای غربی ارسال می شود. در واقع، سه چهارم نفت وارداتی ژاپن از این تنگه عبور می کند. اکثر صادرات نفت خام توسط کشتی های بزرگ نفتکش صادر می گردد که می تواند دو میلیون بشکه نفت خام را حمل کنند.
کشتی های بزرگ نفتکش برای ورود به خلیج فارس از یک کانال به عرض دو مایل به طرف شمال استفاده می کنند که از یک کانال مشابه با عرض دو مایل جدا شده است. ورودی خلیج فارس یعنی هم کانال های به طرف داخل و هم کانالهای به طرف خارج در آبهای سرزمینی عمان قرار دارند. در داخل خلیج فارس، خطوط کشتیرانی وارد آبهایی می شود که ایران ادعای مالکیت بر آنها را دارد. یعنی شمال و جنوب جزایر تنب بزرگ و کوچک که موضوع مناقشه با راس الخیمه از دوران حکومت شاه بوده است.

تهدید نظامی ایران
رهبران ایران آشکارا تهدید علیه کشتیرانی در خلیج فارس را مطرح کرده اند. سرلشکر یحیی رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی یک سخنرانی در 25 آگوست 2007 گفت: «سیستم های موشک زمین به دریای ما اکنون می تواند به طول و عرض خلیج فارس و دریای عمان برسد. هیچ کشتی یا قایقی بدون این که زیر یک رشته موشکهای زمین به دریای ما قرار گیرد نمی تواند از خلیج فارس عبور کند.»
در 4 ژوئن 2006، در حالیکه نگرانی آمریکا از بابت برنامه هسته ای ایران افزایش یافت، رهبر عالیقدر ایران (آیت الله) علی خامنه ای این فشارها را به مقابله به مثل علیه صادرات انرژی متصل کرد و گفت: «اگر آمریکا حرکت اشتباهی علیه ایران انجام دهد انتقال انرژی به طور جدی با خطر مواجه خواهد شد و آمریکا قادر به تامین انرژی از منطقه نخواهد بود.»
طی جنگ 1988-1980 ایران و عراق، هر دو کشور عبور نفت از خلیج فارس را تهدید کردند. نیروهای ایرانی ترمینال بارگیری ساحلی عراق را در راس خلیج فارس منهدم کردند. هواپیماهای عراقی نیز تاسیسات بارگیری جزیره خارک و کشتی های در حال بارگیری را هدف قرار دادند. هنگامی که ایران تاسیسات بیشتری را به سمت پایین خلیج فارس یعنی جزایر لاوان و سیری توسعه داد، عراق آنها را نیز مورد هدف قرار داد.
سایر کشورهای خلیج فارس و جوامع بین المللی، به سرعت به این معرکه کشیده شدند. ایران در مقابله به مثل به این حملات، به یک کشتی کویتی در نزدیکی بحرین در ماه می 1984 و سه روز بعد به یک کشتی عربستانی که در آبهای سعودی بود حمله کرد.
در نوامبر 1986 کویت تقاضای رسمی خود از قدرتهای خارجی برای حفظ کشتی های خود را مطرح ساخت. در مارس 1987 ایالات متحده آمریکا به منظور حفاظت از کشتی ها پیشنهاد داد که پرچم آمریکا را بر فراز کشتی های خود برافراشته سازند. بر اساس قوانین بین المللی حمله به چنین کشتی هایی به عنوان حمله به آمریکا تلقی خواهد شد و به نیروهای آمریکایی اجازه مقابله به مثل داده می شود. در اکتبر 1987 ایالات متحده بعد از آن که کشتی کویتی که پرچم آمریکا را برافراشته بود و مورد حمله قرار گرفت به سکوی نفتی ایران حمله کرد.
در آوریل 1988، ناو محافظ یو.اس.اس ساموئل بی.رابرتز، با یک مین ایرانی برخورد کرد و به شدت آسیب دید. در مقابله به مثل با آن، نیروهای آمریکایی با عملیات موسوم به«آخوندک» که بزرگترین عملیات دریایی از زمان جنگ جهانی دوم محسوب می شد، پاسخ دادند. دو سکوی نفتی ایران که از آنها برای انجام عملیات نظامی استفاده می شد، همراه با دو کشتی ایرانی و شش ناوچه توپدار ایرانی منهدم شدند. (عراق نیز به میزان تلفات و خسارات آمریکا کمک کرد. یک موشک اگزوست از یک جنگنده بمب افکن عراقی شلیک و به یدک کش یو.اس.اس استارک در می 1987 برخورد کرد که طی آن 37 نیروی آمریکایی کشته و 21 تن دیگر مجروح شدند.)
نگرانی از بابت حمله ایران به کشتی ها در اوایل 2008 افزایش یافت و آن هنگامی بود که پنتاگون اعلام کرد که در 6 ژانویه، پنج قایق موتوری بزرگ، به سرعت حدود نیم ساعت اطراف سه کشتی آمریکایی بعد از آنکه آنها وارد آبهای خلیج فارس شدند، دور زدند. در یک نقطه، شیئی، ظاهرا یک جعبه، در مسیر یکی از کشتی ها انداخته شد. طی این رویداد یک هشدار رادیویی که از یک منبع ناشناخته پخش می شد اعلام کرد که کشتی آمریکایی منفجر خواهد شد. بعد از حادثه 6 ژانویه، مقامات آمریکا حوادث اخیر را گزارش دادند. در تاریخ 19 دسامبر 2007، یک کشتی بارانداز «وید بی آیلند» بعد از آن که قایقهای کوچک ایرانی به سرعت به آن نزدیک شدند، یک گلوله اخطار را شلیک کرد.
سه روز بعد به یدک کش «یو.اس.اس کار» که سوت کشتی را برای متقاعد کردن سه قایق کوچک ایرانی که دوتا از آنها مسلح بودند را به صدا درآورد، هشدار داده شد که منفجر خواهد شد.
حادثه دیگری در 10 آوریل 2008 هنگامی که یو.اس.اس تایفون، قایق گشت زنی ساحلی، که از مرکز به قسمت شمالی خلیج فارس در حال حرکت بود، رخ داد. این حادثه در اوایل تاریکی شب توسط قایقهای تندرو که پاسخی به کانالهای ارتباطی رادیویی نداند، رخ داد. آنها زمانی متوقف شدند که تایفون یک منور را پرتاب کرد. تهران هرگونه رویارویی را رد کرد.
در 25 آوریل، «وسترن ونچر» یک کشتی غیر نظامی که محموله نظامی برای نیروهای آمریکایی به کویت می برد، چند گلوله هشدار را برای دو قایق کوچک که به آبهای بین المللی خلیج مرکزی نزدیک می شدند، شلیک کرد.
حوادث دیگری نیز در بالای خلیج فارس نزدیک آبهای شط العرب، محل تلاقی روهای دجله و فرات، که مرز آبی میان ایران و عراق را شکل می دهند، رخ داد. در اقدامی که سبب آشفتگی دیپلماتیک تهران با لندن گردید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در مارس 2007 پرسنل نیروی دریایی انگلیس را توقیف کردند. ایران اعلام کرد که کشتی های انگلیسی وارد آبهای ایران شده بودند. متعاقب آن لندن اعلام کرد که این آبها مورد مناقشه بودند اما نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا بدون اطلاع ایران مرز دریایی را در این آبها تعیین کردند.
نیروهای انگلیسی، ملوانان و تفنگداران، که از جمله شامل یک زن انگلیسی می شد، قبل از آزادی به تهران منتقل شدند. در ژوئن 2004 نیز هشت تن از نیروهای انگلیسی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شط العرب دستگیر شدند.

ادامه دارد ...


منبع: / سایت / باشگاه اندیشه به نقل از: سایت موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک 
مترجم : کیانوش کیاکجوری
نویسنده : سیمون هندرسون

نظر شما