موضوع : پژوهش | مقاله

حبابی که ترکیده، باد نمی‌شود


بعضی از ما در آرزوی رونق اقتصادی گذشته هستیم. زمانی که متوسط شاخص صنعتی داوجونز 14000 واحد بود، قیمت خانه نجومی بود و برایان مدف هنوز ما را در اخبار اقتصادی بعد از ظهر مورد لطف قرار نداده بود.
اما افسوس که آن روزها به این زودی باز نخواهند گشت. اقتصاد ما شکست خورد چون بر پایه‌های سست قرض، سفته بازی و نرخ سودی بسیار پایین دیکته شده از سوی بانک مرکزی رشد کرده بود. و همه اینها ما را مجبور به انتخاب نماینده جدیدی در کاخ سفید کرد. نماینده‌ای که به سخazتی تلاش می‌کند هوا را به داخل حباب‌هایی که هر روز کوچکتر از روز قبل می‌شوند پمپ کند. حباب‌هایی که بخش قابل توجهی از اقتصاد آمریکا و جهان را شامل می‌شوند.
مدتی پیش نانسی پلوسی، سخنگوی کاخ سفید، احتمال تصویب بسته محرک دیگری را مطرح کرد. گر چه خود او اذعان داشت که بسته محرک اول اوضاع را بهبود نداده است. در این میان به نظر می‌آید که اوباما و بوش هر دو معتقدند نباید به بانک‌ها و اتومبیل سازان اجازه ادعای ورشکستگی داد. چرا که این صنایع بزرگتر از آن شده‌اند که اجازه شکست خوردن پیدا کنند، حتی اگر نیاز باشد که برای بقای آنها در کسب و کار جریانی مستمر از پول مالیات دهندگان به سوی آنها سرازیر شود.
جنرال موتورز تا حالا 4/13‌میلیارد‌دلار از بانک مرکزی دریافت کرده است و قصد دارد 6/16میلیارد‌دلار دیگر تقاضا کند. مقاله‌ای در واشنگتن پست روز سه شنبه گوشه‌هایی از نمایش محرمانه نمایندگان ای.آی.جی را برای مدیران صندوق ذخیره فدرال به منظور جذب پول از طرح نجات اول فاش کرد. در این نمایش نمایندگان شرکت بیمه از عباراتی نظیر «نتایج غیر قابل پیش‌بینی و بالقوه فاجعه بار»، «ریسک بسیار زیاد برای ذخایر صندوق بازنشستگی»، «از دست رفتن کامل اعتماد مردم به بیمه‌های خصوصی» و از این دست استفاده کرده بودند. تاکتیک فشار کار خود را کرد و آنها صاحب‌دلارهای مالیاتی شدند، شاید هم آدم‌های خوب صندوق فدرال «نه» گفتن بلد نبودند. (با توجه به اینکه هر روزه درهای جدیدی بین شرکت‌های بزرگ و قانون‌گذاران باز می‌شود آیا نباید تصدی پست در این شرکت‌ها را برای کسانی که در تصویب و تخصیص بودجه این طرح‌ها دخیلند ممنوع کرد؟ در غیر این صورت ممکن است این پول‌ها به وسیله کسانی غارت شود که هم در سیستم قانون‌گذاری هستند و هم به طور کاملا اتفاقی در این شرکت‌ها پستی با حقوق چند ‌میلیون ‌دلاری دارند).
قیمت خانه با توجه به طرحی که اوباما اعلام کرد در حال تقویت است. این طرح از پول مالیات دهندگان برای نجات بعضی از صاحبان خانه استفاده می‌کند. این گروه شامل کسانی می‌شوند که وام‌های رهنی بسیار پر خطر را که هرگز توان بازپرداختش را نداشتند مگر اینکه قیمت خانه بالا می‌رفت و قادر به وام گیری از جای دیگری می‌شدند به طمع سود بیشتر تقبل کردند. و اکنون مالیات دهندگان باید جور طمع آنها را بکشند.
صندوق‌های بازار پول تقویت شده اند، قیمت اوراق رهنی بهبود پبدا کرده است. حتی در شرایطی که وضعیت بازار به علت ریسک زیاد موجود نرخ سود بالاتری می‌طلبد به یاری طرح دولت وام‌های ارزان قیمت تقویت شده‌اند.
شاید بعضی از این قدم‌ها درست باشد، ولی در مجموع این اقدامات نشانه‌ای از فرهنگ دو حزبی حاکم بر واشنگتن است که بازگشت به شرایط ایده آل را به تاخیر می‌اندازد.
کارشناس شرکت یورو-پاسیفیک-کاپیتال پیتر شف هفته قبل پیشنهاد داد: «مشاغل در بخش خدمات باید از بین بروند تا نیروهای کار خود را در بخش تولید جایگزین کنند. ارزش دارایی‌ها، چه سهام و چه املاک، باید تا سطحی متناسب با وضعیت اقتصادی فعلی کاهش یابد...با به تاخیر انداختن این تغییرات لازم ما فقط شرایط را بدتر می‌کنیم و مطمئن می‌شویم که اقتصادمان روند دردناک‌تری را برای بهبود شاهد خواهد بود».
حال که حباب قیمت خانه، حباب قیمت سهام و حباب قیمت کالاهای مصرفی ترکیده‌اند، بازار در حال تلاش است که خود را با شرایط غیر حبابی منطبق کند. قوانین و مقرراتی که با این پروسه انطباق مخالفت کنند تنها آنرا به تاخیر می‌اندازند و بحران را طولانی تر می‌کنند. اگر یک سازمان در حال شکست به طور مصنوعی تقویت شود، در واقع منابع ارزشمند به جای این که در جای مفیدی استفاده شوند تلف می‌شوند.
بعلاوه پول این طرح‌های نجات باید از جایی تامین شود. ماه قبل اخبار بلومبرگ اعلام کرد که تعهدات دولت برای حل بحران تا آن زمان 9700‌میلیارد‌دلار بوده است. یعنی به اندازه‌ای که می‌توان با آن به هر آمریکایی 92000‌دلار داد یا اینکه 90درصد خانه‌های رهنی را خرید. البته این مبلغ از طریق مالیات تامین خواهد شد. مقداری از آن را هم از چین که بیشترین دارنده خارجی‌دلار است قرض می‌گیریم با این قول که اصل و بهره آنرا پس دهیم. مقداری را هم صندوق ذخیره فدرال چاپ خواهد کرد، حرکتی که به مالیات گیری غیر مستقیم از طریق تورم منجر می‌شود و‌ دلار را بیش از پیش تضعیف می‌کند. به هر حال زمانی می‌رسد که هزینه‌های طرح نجات مالی غیر قابل تحمل شود. جورج میسون استاد اقتصاد می‌گوید: «ما نمی توانیم برای همیشه جنرال موتورز، ای.آی.جی، فنی، فردی و این همه بانک درمانده را شناور نگاه داریم. این غیر قابل انجام است. این استراتژی ما نیست. این فقط دست و پا زدن بیهوده است. ما روزی به آنها اجازه خواهیم داد سقوط کنند. هر چه زودتر این اتفاق بیفتد بهتر است. در غیر اینصورت پول بیشتری به هدر خواهد رفت.»
نمی‌توان بادکنکی را که ترکیده باد کرد. ما نیز قادر نخواهیم بود اقتصاد بادکنکی را برگردانیم. تا وقتی که نمایندگان ما در واشنگتن متوجه این موضوع نشوند انتظار بهبود اوضاع را نداشته باشید.

منبع: / روزنامه / دنیای اقتصاد ۱۳۸۸/۰۲/۲۷
مترجم : یاسر ظهوریان
نویسنده : دکلان مک کولاج

نظر شما