نگاهی به بزهکاری نوجوانان و جوانان
افزایش روند بزهکاری در ابعاد گوناگون در میان نوجوانان و جوانان، توجه کارشناسان رشتههای علوم انسانی را به خود جلب کرده است. در این مقاله، علل پیدایش این معضل اجتماعی و عواملی که میتواند زمینهساز آن باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. اگر خانواده به عنوان اولین محیطی که فرد در آن نشو و نموّ مییابد، مورد کنکاش قرار گیرد، عواملی از جمله اختلاف پدر و مادر، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، عدم حضور پدر در خانه، بزهکاری یکی از اعضای خانواده، نداشتن الگوی رفتاری مناسب، عدم درک فرزندان و غیره میتواند نقش مؤثری در بزهکاری فرزندان داشته باشد. علاوه بر این، عوامل دیگری همچون مسائل اقتصادی، فقدان تعلیم و تربیت مناسب، اشتغال و عوامل مرتبط با آن، مثل بیکاری و نارضایتی شغلی و سرانجام ضعف اعتقادات مذهبی در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت، پیشنهادهایی برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان و جوانان ارائه شده است.
فرایند شتابان صنعتی شدن کشورها، گسترش جوامع شهری و پیدایش حاشیهنشینی شهرها و در نتیجه، کمرنگ شدن فرهنگ عمومی و ملی و نیز رویآوری مردم به حاشیهنشینی در شهرها، به دلیل وضعیت اسفبار معیشتی، از جمله معضلات بزرگ جوامع امروزی است. این فرایند شتابان شهرنشینی و صنعتی شدن، جوامع مختلف را با معضلات و مشکلات عدیدهای مواجه کرده است. پیدایش معضلات اجتماعی از جمله بزهکاری، انحرافات اجتماعی و اخلاقی از قبیل سرقت، قتل، تجاوز، اعتیاد و...، که سرانجام به بحرانهای اجتماعی تبدیل میشود، از جمله آسیبهایی است که به دنبال فرایند صنعتی شدن گریبانگیر جوامع شهری شده است. این روند متأسفانه چنان شتابان است که آثار و تبعات فراوان اجتماعی به دنبال دارد و موجب رشد و گسترش معضلات اجتماعی شده، به گونهای که اقدامات قضایی و پلیسی در این زمینه، چندان کارساز و مؤثر واقع نمیشود.
به دنبال فرایند مزبور، از جمله معضلات گریبانگیر بسیاری از کشورها و شهرهای مختلف، وجود پدیدهای به نام «بزهکاری نوجوانان و جوانان» میباشد. این پدیده که عمدتا ناشی از تعارض بین فرهنگ ملی، بومی و محلی، با فرهنگ صنعتی و جهانی و نیز برخی کاستیها در مسائل تربیتی، خانوادگی، اخلاقی و... است، در نتیجه، بحرانهای هویت و عدم کارایی اقتصادی، بیکاری و... پدید میآید. اینگونه معضلات به حدی شایع و گسترده شده است که امنیت جامعه را تهدید میکند.
شناسایی علل و عوامل این پدیده نامیمون در میان نوجوانان و جوانان، مبارزه با مفاسد اجتماعی و اقدامات تنبیهی و نیز اقدامات پیشگیرانه و آموزشهای لازم به خانوادهها، به ویژه در خصوص تعالیم وحیانی و تربیت اسلامی، از جمله عوامل مهم برونرفت از بزهکاری و معضلات اجتماعی است. این مقال، در حد وسع تلاش میکند تا به این موضوع بپردازد.
بزهکاری و اهمیت آن در نوجوانان و جوانان
بزهکاری به شیوههای گوناگون تعریف شده است. به نظر میرسد، کاملترین تعریفی که با توجه به نظریات کارشناسان رشتههای مختلف ارائه شده، این است که بزهکاری، اقدام به عملی است که برخلاف موازین، مقرّرات و قوانین جامعه بوده، انجام آن موجب پیگرد قانونی میشود و کسانی را که مرتکب چنین اعمالی میگردند، مجرم یا بزهکار میگویند. 2
با وجود اینکه در دورههای مختلف زندگی انسان، همواره بزهکاری نوجوانان و جوانان جزئی از مسائل جوامع گوناگون بوده، ولی این مسئله هیچگاه در حد مسائل حاد اجتماعی و به صورت بحران درنیامده است. اما از قرن نوزدهم به بعد، افزایش بزهکاری نوجوانان و جوانان به ویژه ارتکاب جرایم توأم با خشونت و قساوت یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی محسوب شده و افکار عمومی جهان را نیز نگران نموده است. در همین ارتباط، گزارشهای سازمان ملل در دهههای اخیر نشان میدهد که همواره بر میزان جرایم در سطح جهان افزوده شده و روند افزایش بزهکاری بیش از میزان رشد جمعیت است. از اینرو، یکی از مسائل پیچیده و در عین حال مهمی که بسیاری از جوامع را تهدید میکند و توجه بسیاری از جامعهشناسان، روانشناسان، جرمشناسان و متخصصان علوم تربیتی را به خود معطوف داشته، بزهکاری، به ویژه در نوجوانان و جوانان میباشد.
پیامدهای بزهکاری نوجوانان و جوانان، علاوه بر ضرر و زیان همهجانبهای که متوجه اینگونه افراد و جوامع میشود، هدر رفتن سرمایههای ملی و تباهی نیروها و استعدادهای جوانانی است که از مهمترین سرمایههای هر کشور محسوب میشوند. همچنین هزینههای هنگفتی همه ساله صرف جبران خسارات وارده بر کشور میشود؛ از قبیل: دستگیری، پیگیری، نگهداری و بازپروری نوجوانان و جوانان. از همه دردناکتر اینکه، متأسفانه درمان بزهکاری نیز همواره کافی نبوده و شواهد موجود حاکی است که بخش عظیمی از نوجوانان و جوانان بزهکار در بزرگسالی نیز راهشان را ادامه میدهند. با توجه به موارد مزبور و با اعتقاد به این حقیقت که پیشگیری به مراتب سهلتر و مؤثرتر از درمان است، باید فرصت را غنیمت شمرد و بسترهای پیدایش اینگونه معضلات را در جامعه از بین برد، و به بررسی علل و عوامل بزهکاری و راههای پیشگیری از آن پرداخت.
پیشینه بحث
در زمینه علل بزهکاری نوجوانان و جوانان، مطالعات و تحقیقات متعددی در دهههای اخیر به وسیله محققان رشتههای گوناگون علوم رفتاری صورت پذیرفته که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میگردد:
الیوت (Elliot) و ووس (Voss) بر اساس مطالعهای که درباره دانشآموزان دبیرستانی انجام دادهاند، اهمیت احتمالی تأثیر شکست تحصیلی را در به وجود آوردن بزهکاری نشان داده و اعلام کردند دانشآموزانی که ترک تحصیل نمودهاند، هم در پرسشنامههای خودسنجی نمرات بالایی را در بزهکاری به دست آوردند و هم برخوردهای متعددی را با پلیس داشتند؛ اما دانش آموزانی که تمامی اوقات را در دبیرستان میگذراندند، دو مسئله بالا را نداشتند. سرانجام دو محقق مذکور نتیجه گرفتند که ترکیبی از شکست تحصیلی و چگونگی واکنش دبیرستان به این شکست، زمینهساز رفتار بزهکارانه در نوجوانان و جوانان است. 3
وست (Vest) و فارینگتون (Farengton) نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بزهکاران در آزمونهای پیشرفت تحصیلی و هوش، به نسبت نمرات پایینتری میآورند. 4
بونکر (Bonker) در تحقیق خود نشان داد که در ایتالیا 88 درصد از محکومانی که بازداشت شده بودند، جزو طبقه بینوایان بودهاند.
همچنین شاو (Shaw) در مطالعه مناطق جرمخیز شیکاگو مشاهده کرد که همبستگی بین جوانان مجرم و وضع بد مالی خانواده، 74 درصد بوده است. این تحقیقات نشان دادهاند که بین جرم و شرایط اقتصادی رابطه نزدیکی وجود دارد. 5
هویر (hoir)، روانشناس معاصر و پزشک بیماریهای روانی، پس از بررسیهای آماری ده کشور اروپایی مدعی شده است 88 درصد کودکانی که مرتکب گناه میشوند از خانوادههای گسستهاند. این دانشمند با تحقیقات خود نشان میدهد بین 80 تا 90 درصد کودکان منحرف یا مجرم، از خانوادههایی هستند که وضعیتی مغشوش و نابسامان داشته و شیرازه آنها از هم گسسته شده است.6
در ایران نیز تحقیقات بسیاری صورت گرفته است. در سال 1358، دکتر محمّدصالح ولیدی طی تحقیقی تحت عنوان «تحلیلی از شرایط محیط طبیعی و اجتماعی استان کردستان در ارتباط با بزهکاری» بیان میکند که مطالعه بزهکاری بدون توجه به تأثیر عوامل محیط طبیعی و جغرافیایی ناکافی بوده و از نظر تأثیر محیط طبیعی و جغرافیایی بر بزهکاری، اثر آب و هوا بیشتر از سایر جنبهها نمایانتر است. 7
بر اساس گزارش کانون اصلاح و تربیت سازمان زندان مشهد، که در سال 1361 منتشر گردید، 62 درصد افراد موجود در کانون، والدینشان با یکدیگر ناسازگاری داشتهاند. این امر بیانگر ارتباط نادرست خانوادگی است که میتواند منجر به بزهکاری در نوجوانان گردد. 8
در سال 1369 اداره کل امر به معروف و نهی از منکر کمیته انقلاب اسلامی، طی تحقیقی با عنوان «بررسی علل و انگیزههای بزهکاری اطفال و نوجوانان شهر تهران»، عواملی همچون سطح تحصیلات، خانواده، مهاجرت، محل سکونت، اقتصاد و خانواده را در گرایش به بزهکاری مؤثر دانسته و بر اساس نتایج تحقیق موصوف، پیشنهاد مینماید که برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان، باید یک تلاش همهگیر و گسترده صورت پذیرد. 9
در سال 1376 طی تحقیقی که در شهرستان محلات انجام گرفته، چنین نتیجهگیری شده است که بین بزهکاری نوجوانان و جوانان و نامناسب بودن وضعیت خانوادگی، وضعیت اقتصادی، سابقه تحصیلی، وضعیت شغلی و نیز نامناسب بودن وضعیت اعتقادی رابطه وجود دارد. 10 طبق یافتههای تحقیقی، 44 درصد بزهکاران جامعه ما در خانوادههای لاابالی زندگی میکنند. 11
حال، با عنایت به پیشینه بحث، نگاهی به علل و عوامل و زمینههای پیدایش بزهکاری در میان نوجوانان و جوانان میاندازیم:
علل و عوامل و زمینه های بزهکاری نوجوانان و جوانان
به دلیل آنکه بزهکاری نوجوانان و جوانان یک آسیب بزرگ اجتماعی محسوب میشود، عوامل مؤثر در آن بسیار متنوع هستند. به قول اتوکلاین برگ (A. Klineberg): هیچ علتی به تنهایی برای رفتار پیچیده و متنوعی مثل بزهکاری جوانان کافی نیست. 12 از اینرو، عوامل به وجودآورنده بزهکاری قشر جوان، به قدری گوناگون و متنوع هستند که برشمردن همه آنها، اگر غیرممکن نباشد، امری بسیار دشوار مینماید. با این همه، این مشکل مانع از آن نیست که در مطالعه و بررسی عوامل بتوان به وجود بعضی از آنان، که نقش مؤثرتری در بروز بزه معینی دارند، پی برد و کیفیت و کمیت تأثیر هر یک از عوامل گوناگون آن را موردبررسیوتجزیهوتحلیلقرارداد.
مطالعات علمی انجام شده درباره عللی که موجب پیدایش بزهکاری میشوند، نشان میدهد که بزهکاری نتیجه ویژگیهای شخصی و اجتماعی بزهکار یا شرایط محیطی است که او در آن واقع شده است. با این حال، تشخیص میزان تأثیر عوامل مختلف در به وجود آوردن بزهکاری مشکل است؛ زیرا در حقیقت تمامی عوامل درونی و بیرونی پیدایش بزهکاری مثل رشتههای زنجیر به هم پیوسته، هر یک مقدّمه دیگری است، این عوامل به اندازهای متنوع و فراوانند که به طور دقیق نمیتوان گفت کدام یک از آنها بیش از سایر عوامل در وقوع بزهکاری مؤثر بوده است. از سوی دیگر، نحوه تأثیر هر یک از عوامل به درستی مشخص نیست. به همین دلیل، از نظر کارشناسان مربوط، هیچگاه یک عامل معین وجود ندارد که همیشه و به طور مطلق موجب کشاندن فرد به سوی بزهکاری گردد.
در ادامه این بحث به منظور سهولت مطالعه، عواملی را که در پیدایش بزهکاری مؤثرند، به پنج دسته طبقهبندی و به شرح ذیل مورد بحث قرار میدهیم.
الف. نقش خانواده در پیدایش بزهکاری
هر تحقیق عمدهای در زمینه بزهکاری، رابطه نزدیکی را میان بیثباتی شرایط زندگی و محیط خانوادگی نوجوانان و جوانان، با بزهکاری نشان داده است. تحقیقات و شواهد زیادی گویای این واقعیت است که در پس بسیاری از بزهکاری نوجوانان و جوانان، کانون خانوادگی ناسالم و متلاشی شدهای پنهان است. 13
بر اساس نتایج پژوهش، 47 نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا، از جمله عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بیتوجهی، بیمبالاتی و عدم نظارت آنان دانستهاند. به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهکاریشان نقش داشتهاند. 14
شکی نیست که خانواده اولین پایهگذار شخصیت هر فرد است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و زندگی آینده او دارد و اخلاق و سلامت روانی فرد تا حدود بسیار زیاد در گرو آن است؛ چراکه فرد پس از متولد شدن تحت تأثیر افکار، عقاید و رفتار اعضای خانواده خود قرار میگیرد. از اینرو، خانواده اولین عاملی است که در رفتار فرزند تأثیر میگذارد. به طور کلی، طرز تفکر والدین یا سایر اعضای خانواده به هر شکلی که باشد کم و بیش در فرزندان آنان تأثیر میگذارد.
آنچه در اینجا بیشتر مورد توجه است، آثار سوء کاستیها و کمبودهای خانوادگی است که متوجه سایر اعضای خانواده نیز میشود. در اثر همین کاستیها است که فرزندان تحت شرایط خاص در معرض فساد و تباهی قرار میگیرند و به تدریج به سوی بزهکاری سوق داده میشوند.
در درون خانواده نیز در مقایسه با سایر اعضا، مادران بیشترین و مؤثرترین نقش را در صلاح و فساد فرزندان بر عهده دارند؛ چراکه زمینههای تربیت طفل قبل از تولد و از دوران جنین شروع میشود. در این زمینه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که فرمودند:
«السعید من سعد فی بطن امه والشقی من شقی فی بطن امه»؛15 سعادت و شقاوت هر کس از زمانی شروع میشود که در رحم مادر زندگی میکند.
از سوی دیگر، مادر در آغاز عهدهدار رفع نیازمندیهای کودک است، هر نوع تغذیه او، رفتار خوب و ناشایست وی در فرزند تأثیر بسزایی دارد. کودک نیز از همان ابتدا با حس تقلیدپذیری قوی که دارد، حرکات و رفتار اطرافیان در ضمیرش حک میشود و به تدریج، شخصیت او کامل میشود. به همین دلیل، امام خمینی قدسسرهدر خصوص میزان نفوذ و تأثیر تربیتی مادران در شخصیت کودکان فرمودهاند:
سعادت بچهها از دامن مادر شروع میشود، آن قدری که اخلاق مادر در بچه کوچک نورس تأثیر دارد و به او منتقل میشود، از دیگران عملی نیست، مادرها مبدأ خیرات هستند و اگر خدای ناخواسته مادرانی باشند که بچهها را بد تربیت کنند، مبدأ شرورند.16
تأثیر خانواده در بزهکاری فقط مربوط به دوران طفولیت نیست، در نوجوانی و حتی جوانی نیز کاستیها و کمبودها و خلأهای تربیتی تأثیر خود را گذاشته و خود را نمایان میسازد. با توجه به اهمیت نقش خانواده در بزهکاری افراد و در دوران مختلف رشد، به برخی از مسائل خانوادگی که میتواند نوجوانان و جوانان را تحت تأثیر قرار داده و آنان را به سوی بزهکاری سوق دهد اشاره میگردد:
1. اختلاف پدر و مادر
از جمله مواردی که ممکن است در نهایت منجر به بزهکاری نوجوانان و جوانان گردد، اختلاف والدین و مشاجرات و اصطکاک بین آنان است که آثار آن متوجه سایر اعضای خانواده و حتی بستگان آنان خواهد شد. گاهی اوقات، مشکلات خانوادهها موجب قهر و حتی ترک یکی از والدین از محیط خانواده میشود. بدیهی است اینگونه معضلات خانوادگی، موجب مختل شدن امنیت و بهداشت روانی فرزندان شده، تأثیر مستقیم و نامطلوبی بر آنان میگذارد. اگر فرزندان در محیط خانه خود طعم آرامش، صفا و صمیمیت را، که از نیازهای اولیه است، نچشند در خارج از خانه به دنبال گمشده خود خواهند گشت و به احتمال زیاد در دام شیادان و افراد فاسد افتاده و به سوی بزهکاری سوق داده میشوند.
به هر حال، ناسازگاری و مشاجره پدر و مادر آثار نامطلوب و شومی بر روان اعضای خانواده میگذارد. گاهی اوقات، فرزندان به علت بر هم خوردن آرامش روانی، نسبت به تحصیل یا کار بیعلاقه شده، و حتی از منزل فرار میکنند و سرانجام، زمینه گرایش آنان به انواع بزهکاریها فراهم میشود.
در پژوهشی که از 800 فرد بزهکار به عمل آمده، معلوم شد که 65 درصد مادرانشان طلاق گرفته و یا در حال جدایی بودهاند. بررسی دیگر نشان میدهد که 88 درصد افراد مجرم دارای پدر و مادری بودهاند که از هم جدا زندگی کرده و بین آنها اختلاف نظر و ستیزه وجود داشته است. 17 از اینرو، میتوان گفت: اختلاف والدین، بستر و زمینه مناسبی برای انحراف نوجوانان و جوانان میباشد.
2. تبعیض میان فرزندان
تبعیض در خانواده و توجه بیشتر والدین به برخی فرزندان و توجه کمتر نسبت به برخی دیگر، موجب ایجاد حس نفرت و بدبینی در فرزندان میشود. در این ارتباط، ویتریج گروبرگ ولف (Witreig groberg wolf) عقیده دارد: همچشمی و رقابت موجود در خانواده، تأثیر مخرّب فراوانی در روحیه کودکان به جا میگذارد و موجب میشود کودک خود را با برادران و خواهران دیگر مقایسه کرده و بر اثر محبت بیشتر والدین در حق آنان احساس کهتری نماید. 18
تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبرانناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند و با ایجاد بحرانهای روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکسالعملهای منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق میدهد. 19 بنابراین، ایجاد تبعیض میان فرزندان میتواند زمینه گرایش آنان به بزهکاری باشد.
3. کمبود محبت
نیاز به محبت از نیازهای اولیه و اساسی هر انسانی، به ویژه کودکان است. کودک همانگونه که برای رشد جسمانی خود به انواع مواد خوراکی نیاز دارد، به همان ترتیب نیز برای رشد عاطفی و اجتماعی شدن و جامعهپذیری نیازمند محبت است.
کودکان بیش از غذای خوب، لباس گرم، اسباب بازی و هوای آزاد، نیازمند پذیرش از سوی والدین، و محبت از سوی آنان میباشند. کمبود محبت، یکی از عوامل بسیار قوی است که نوجوانان و جوانان را به سمتوسوی بزهکاری سوق میدهد. نوجوانی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده، برای پذیرش انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی آمادگی دارد. محبتی که فرزندان در خانواده دریافت میکنند، موجب آرامش روانی آنان میشود و همین آرامش روانی، آنان را از تمایل به بسیاری از لغزشهای اخلاقی باز میدارد. دختر نوجوانی که کمبود محبت دارد، به هر کس که سر راه او قرار گیرد و به او اظهار محبت کند، علاقهمند میشود و به دوستیهای ویرانگرش تن میدهد و چه بسا در این مسیر تباه شود. البته، نوع محبت بسته به سن و سال فرزندان متفاوت است، ولی به هر حال، باید دلهای فرزندان با فروغ محبت و نوازش والدین روشن گردد و نیاز فطری آنان به محبت از این راه ارضا شود. 20
بسیاری از صاحبنظران در مسئله بزهکاری، کمبود محبت و ضعف عاطفی را ریشه اصلی جرم و انحراف میدانند. تحقیقی در این زمینه نشان میدهد که 91 درصد مجرمان در ارتباط با جرم به نحوی دچار مشکل عاطفی بودهاند. 21 از اینرو، باید گفت که کمبود محبت زمینهساز پیدایش نارساییهای تربیتی در بزرگسالی است.
4. عدم حضور پدر در خانه
به دلیل آنکه پدر نقش مهمی در تکامل شخصیت فرزند دارد، از اینرو، حضورش در خانه اثر زیادی بر روحیه او میگذارد که عواقب آن معمولاً در دوران بلوغ و نوجوانی مشخص میشود. خانواده همان قدر که به احساسات و عواطف سرشار مادر محتاج است، به قدرت، قاطعیت، تدبیر و مدیریت پدر هم نیاز دارد، حال اگر به هر دلیل پدر در خانه حضور نداشته باشد و یا صرفا حضور فیزیکی داشته باشد، شیرازه امور از هم پاشیده و نظم و انسجام لازم از میان میرود و در اعضای خانواده زمینه گرایش به بزهکاری فراهم میشود.
5. دوستان ناباب
اصولاً پس از خانه و مدرسه، دوستان و نقش آنان در تأثیرگذاری بر شخصیت افراد و انحراف یا هدایت آنان بسیار چشمگیر است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«المرء علی دین اخیه»؛22 هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی میکند.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«لاتصحبوا اهل البدع ولا تجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم»؛23 با افراد منحرف، همنشینی با آنان موجب میشود که مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند.
در بسیاری از خانوادهها، والدین چندان در فکر مراقبت از فرزندان خود نیستند و به محض اینکه کودکان این قبیل خانوادهها به راه میافتند، به حال خود رها میشوند و دیگر مراقبتی از افرادی که با فرزندانشان معاشرت میکنند، به عمل نمیآورند. این رهایی ممکن است موجب تماس مستمر آنان با اشخاص بیگانه و ناباب شود. این در حالی است که همسالان و معاشران نوجوانان و جوانان از عوامل مؤثر در یادگیری و تلقین آنان هستند و خود بزهکاران نوجوان و جوان عمدتا دوستان ناباب را از عوامل مؤثر بر گرایش به بزهکاری معرفی میکنند. قبول این واقعیت، توجه بیشتر والدین را در کنترل و نظارت معاشران نوجوانان و جوانان میطلبد. در یک پژوهش 50 درصد بزهکاران اظهار کردهاند که دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شدهاند و نیز حدود 47 درصد از آنان، تیپ دوستانشان نوعا افراد خلافکار بودهاند. 5/87 درصد از آنان نیز اظهار کردهاند که دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند و 53 درصد از همین افراد اظهار کردهاند که به خاطر توجه دوستانشان دست به سرقت زدهاند. 24
به دلیل آنکه در دوره بلوغ، نوجوانان به طور طبیعی از اتکای خود به خانواده کاسته و درصدد پیدا کردن تکیهگاههای دیگری هستند که مهمترین آن، گروههای همسالان میباشد، از اینرو، نظارت و کنترل غیرمستقیم و نامحسوس بر نوجوانان باید در دوره بلوغ بیشتر از هر زمان دیگری باشد.
یک جوان اغلب تحت تأثیر اعمال، رفتار و افکار دوستان خود قرار دارد، به گونهای که خواستههای آنان را بسیار زود میپذیرد و بدون مقاومت به توقعات آنان پاسخ میدهد. در همین دوستیها و معاشرتهای نادرست با دوستان ناباب است که نوجوان یا جوان برای اولین بار به خواهش دوست خود در انجام بزه، جواب مثبت میدهد. 25
ساترلند در نظریه انتقال فرهنگی کجروی، بر این نکته مهم تأکید میکند که رفتار انحرافی، همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران، یعنی منحرفان و دوستان ناباب آموخته میشود. افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمتوسوی ناهمنوایی سوق داده میشوند. 26
6. بزهکاری یکی از اعضای خانواده
بزهکار بودن پدر و مادر، یا یکی از اعضای خانواده و انحرافات اجتماعی آنان، میتواند در گرایش به بزهکاری فرزندان مؤثر باشد. به عنوان مثال، خانوادهای که بر اثر اعتیاد به الکل یا مواد مخدر به فساد کشانیده شده، نه تنها نمیتواند کودکان سالمی تربیت کند، بلکه رفتار و ویژگیهای آنان میتواند الگویی برای کشاندن فرزندان به سوی انحرافات گوناگون باشد. کودکان نگرشهای اجتماعی را از خانواده میآموزند و چنانکه یکی از والدین بزهکار باشند فرزندان آنان بیش از هر کس در معرض خطر آلودگی قرار خواهند گرفت. مادری که به مسائل شرعی و اخلاقی تقیّد چندانی ندارد و معاشرتهای گناه آلودی دارد، موجب میشود تا قبح اعمال خلاف عفت نزد فرزندان از بین رفته، و در صورت به وجود آمدن شرایط مناسب، انجام و تکرار اعمال قبیح، شدیدتر و آسانتر به وسیله فرزندان صورت پذیرد.
نتایج تحقیقات نشان میدهند که بسیاری از معتادان در خانواده افراد معتاد، از قبیل پدر، مادر، پدر بزرگ و غیره بودهاند. 27
7. نداشتن الگوی رفتاری مناسب
عدم بهرهمندی از الگوی رفتاری مناسب برای نوجوانان و جوانان، میتواند در گرایش به بزهکاری آنان مؤثر باشد. در خانواده، والدین الگویی شایسته برای کودکان و نوجوانان بوده و آنان سعی میکنند اعمال و کردار خویش را با اعمال و کردار الگوهایشان مطابقت دهند و بدین ترتیب، اگر پدر یا مادر نتوانند نقش خود را به درستی ایفا کنند و الگوی صحیح و مناسبی برای فرزندان خود باشند، بیتردید دشواریهای فراوانی برای فرزندانشان پیش خواهند آورد. از سوی دیگر، در محیط خارج از خانه نیز فرزندان، در مدرسه یا گروه همسالان، با افراد مختلفی در ارتباط هستند که ممکن است برای آنان الگوی مناسب یا بعکس الگوی نامناسب باشند. این الگوها، در شخصیت و رفتار آنان تأثیر جدّی دارد. الگوهای مناسب، رفتار آنان را بهنجار و چنین افرادی را جامعهپذیر و الگوهای نامناسب آنان را دچار انحراف رفتاری خواهد نمود.
8. عدم امکان ازدواج
بسیاری از مفاسد اخلاقی، اجتماعی، ولاابالیگریهای جنسی در جامعه، ناشی از عدم امکان ازدواج جوانان میباشد. این در حالی است که در آثار و منابع اسلامی از ازدواج و پیوند زناشویی به عنوان یکی از عمدهترین عوامل بازدارنده فساد و فحشا نام برده شده و در مسئله 2443 توضیح المسائل امام خمینی قدسسره نیز چنین آمده است: «کسی که به واسطه نداشتن زن به حرام میافتد، واجب است زن بگیرد.»
با وجود این، سنّتها و تشریفات بیمورد که گریبانگیر خانوادهها شده است، مانع ازدواج جوانان میگردد و این سنّتهای غلط، در کنار بیکاری و مشکلات اقتصادی سن ازدواج را روزبهروز افزایش میدهد و خانوادهها حاضر نیستند از درخواست مهریه سنگین، مخارج زیاد عروسی، درخواست هتل، منزل شخصی، درآمد زیاد و جهیزیههای فراوان چشم بپوشند. اگر به این امر مهم توجه جدّی نشود، احتمال افزایش بزهکاریها و از جمله بزهکاریهای جنسی وجود دارد.
9. عدم درک فرزندان
خانوادههای ایستا و خانوادههایی که با زمان پیش نمیروند و انتظار دارند فرزندان آنان نیز با راه و رسم قدیمی زندگی کنند و یا خانوادههایی که سیر قهقرایی را طی میکنند، زمینه گرایش به بزهکاری را در فرزندان خود به وجود میآورند. اینگونه خانوادهها به نیازهای نوجوانان و جوانان و برآوردن خواستههای مشروع آنان توجهی نکرده و نمیتوانند فرزندان خود را به درستی درک کنند و خواستههای آنان را تأمین کنند. این امر موجبات ناسازگاری روانی فرزندان با جامعه را فراهم میآورد. 28
ب) عوامل اقتصادی
از گذشتههای دور فلاسفه و دانشمندان، تأثیر فقر و اختلافات طبقاتی را در وقوع جرایم مورد توجه قرار دادهاند و عمدتا در این موضوع که «عامل اقتصادی در بزهکاری مؤثر است» اتفاق نظر دارند و اگر اختلافاتی در برخی موارد به چشم میخورد، ناشی از چگونگی تأثیر جنبههای مختلف این عامل است. در زمینه تأثیر فقر در بزهکاری، افلاطون معتقد است:
فقر و ثروت سبب نابودی کشورها میشود، فقر احساسات را از بین برده، حس کینهتوزی، انتقامجویی و بدبینی را تشدید میکند، کثرت ثروت نیز مبانی اخلاقی را سست نموده، سبب تنبلی، بیقیدی، غرور و بیاعتنایی نسبت به دیگران میگردد و کشور را به فنا و نابودی میکشاند؛ زیرا تقوای واقعی و ثروتهای هنگفت مانعهالجمع هستند.29
همچنین کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی و پایهگذار مکتب «سوسیالیسم»، سرمایهداری را منشأ بروز تمامی ناهنجاریهای اجتماعی و وقوع بزهکاری میداند و معتقد است، سرمایهداری موجب استثمارطلبی و جنگ میشود و عدم تساوی در توزیع ثروت، افراد را به سمت انواع بزهکاریها میکشاند. وقوع جرایم در حقیقت، واکنش افراد علیه بیعدالتی اجتماعی است.
نظام سرمایهداری که انسان را به سمت مادیگرایی سوق میدهد، زیادهطلبی و تجمّلگرایی را به وجود آورده و فاصله زیادی بین غنی و فقیر ایجاد میکند که بیعدالتی نتیجه آن است. احساس همبستگی ناشی از مادیگرایی و فردگرایی، از ویژگیهای این جوامع است و افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بیعدالتی اجتماعی نیستند. در نتیجه، ارزشهای اجتماعی فاقد اعتماد میشوند، نظارت اجتماعی سُست میگردد و بزهکاری و تبهکاری عمومیت پیدا میکند. 30
بیشک، امروزه با توجه به تحقیقات بسیاری در این زمینه، میتوان گفت: میان برخی از انواع کجرویها و وضع اقتصادی افراد رابطه وجود دارد. فقرْ فرصت مساوی تحصیل و مطالعه، کار و رشد استعدادها را از خانوادههای فقیر میگیرد و موجب اختلاف در سطح درآمد و فرهنگ میشود و همین یکی از عوامل پریشانی خانوادهها و نیز «بزه» در میان فرزندان است.
بحران اقتصادی، تورم، بیکاری و توزیع ناعادلانه ثروت و نواقص موجود در نهادهای اقتصادی منجر به ناهنجاریهای مختلف اجتماعی میشود. بحرانهای اقتصادی در توزیع عادلانه ثروت به منزله مهمترین عامل ایجاد کننده فقر و پیامدهای ناشی از آن به شمار میرود، بحرانهای اقتصادی دربرانگیختن نوجوانان و جوانان به سرقت و انحرافات دیگر تأثیر قابل توجهی دارد. بحرانهای اقتصادی موجب کاهش درآمدها، فقر، بیکاری و نابسامانی خانوادهها میشود و خود انگیزهای است که افراد را به سوی جرایم و تخلف از مقرّرات اجتماعی میراند، عدم امکان فراهمسازی وسایل تفریحات سالم و پر نمودن اوقات فراغت و ناتوانی خانوادهها برای محافظت فرزندان از مفاسد موجود، در محیطهای ناسالم و معاشرت با افراد ناباب، همگی به نوعی با فقر و تهیدستی خانوادهها ارتباط دارد. 31
در رویکرد دینی، همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است. بر این اساس، فقر انگیزه رویآوری به کجروی را افزایش میدهد. 32
بنابراین، عامل اقتصادی یکی از عوامل پیدایش انحرافات اجتماعی است و در بزهکاری افراد مؤثر است. ولی فقر و تهیدستی را نیز نمیتوان تنها عامل آن دانست؛ چراکه اگر فقر با بزهکاری ملازمه داشته و تنها عامل آن باشد در این صورت، باید قبول کرد تمام افراد فقیر بزهکارند. ولی واقعیت این است که چنین فرضی صحت ندارد و افراد زیادی وجود دارند که در نهایت فقر زندگی میکنند ولی مرتکب بزهی هم نمیشوند، در عین حال، برخی از خانوادههای ثروتمند با پول کافی که در اختیار دارند، برای خوشگذرانی مرتکب جرایم مختلف میشوند:
دادن پول فراوان به فرزندان و استفاده از تفریحات مختلف موجب عدم درک ارزش پول برای آنان خواهد شد. از سوی دیگر، عادت به تفریح و خوشگذرانی ذوق کار و کوشش را از آنان سلب میکند. در این صورت، چنانچه آدم بیکار باشد و حرفهای نداشته باشد، منحرف شده و برای تأمین امیال خود ناچار راه بزهکاری را در پیش خواهد گرفت.33
حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بیکاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد. 34
به هر حال، عوامل اقتصادی یکی از علل مهم پیدایش بزهکاری نوجوانان و حتی جوانان محسوب میشود. ولی گاهی اوقات در نقش این عامل مبالغه میشود، با این حال، همانگونه که در ابتدای این بحث اشاره شد، نمیتوان آن را تنها عامل بزهکاری دانست.
ج) فقدان تعلیم و تربیت مناسب
از اوایل قرن نوزدهم این اعتقاد در سطح جهان رواج پیدا کرد، که برای جلوگیری از معضل بزهکاری باید آموزش و پرورش عمومی را توسعه داد. تحت تأثیر همین تفکر آموزش و پرورش عمومی گسترش زیادی پیدا کرد و حتی قوانین تعلیمات اجباری در بسیاری از کشورها به تصویب رسید.
البته، امروزه این نظریه را با گذشت قریب دو قرن خیلی هم نمیتوان با تعصب پذیرفت؛ چون با وجود اینکه آموزش و پرورش توسعه پیدا کرده و اکثر افراد جوامع مختلف تحصیل کرده میباشند و برای مبارزه با بیسوادی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته اقدامات مهم و مؤثری صورت گرفته، ولی از وقوع بزهکاری پیشگیری نکرده است و عمدتا نوع بزهکاریها را متحول ساخته است و علت آن این است که منظور از آموزش و سوادآموزی جز وسیله چیز دیگری نیست. حال بسته به این است که، این وسیله در اختیار چه کسی و برای چه منظوری مورد استفاده قرار گیرد.
به عبارت دیگر، از آموزش بدون پرورش نمیتوان انتظار زیادی برای پیشگیری از بزهکاری داشت؛ چراکه آموزش وسیله است؛ اگر این وسیله در اختیار کسی قرار گیرد که بخواهد امیال و هدفهای نامشروع خود را به نحو احسن انجام دهد، در این صورت شعر سنایی که میگوید: «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا»، مصداق پیدا خواهد نمود. 35
بعکس، اگر این وسیله در اختیار فردی پرورش یافته، صالح و در جهت هدفی مشروع قرار گیرد، نتیجهاش همان است که یک انسان کامل میتواند داشته باشد. به دلیل آنکه یکی از جهات حقیقی و اهداف مهم پرورش کسب هنجارهای مورد قبول جامعه میباشد، از اینرو، اگر آموزش توأم با پرورش واقعی باشد، میتواند در جلوگیری از بزهکاری نقش مهمی ایفا نماید. ولی به هر حال، مسلّم است که آموزش و پرورش در بالا بردن سطح فکر و شعور افراد کاملاً مؤثر بوده و میتواند در پیشگیری از بزهکاریها نقش داشته باشد.
اما باید توجه کرد که اگر کلیه عوامل مؤثر در بزهکاری نوجوانان و جوانان را در نظر بگیریم و نوجوانی را فرض کنیم که محیط خانوادگی او آن چنان آلوده باشد که نتواند خود را از آثار بد آن دور کند و یا مشکلات گوناگون آن چنان او را احاطه کرده باشد که خلاصی از آن دشوار باشد، در این صورت، بعید به نظر میرسد که تعلیم و تربیت به تنهایی نقش قاطع و مهمی در جلوگیری از بزهکاری داشته باشد؛ زیرا مجموعه شرایطی که او را احاطه نموده او را به راهی خواهد کشاند که خواه و ناخواه در مسیر درستی قرار نخواهد گرفت. در اینگونه موارد آموزش و پرورش عمدتا پیش از آنکه بتواند بزهکاری را کاهش دهد، موجب تغییر نوع جرایم ارتکابی میگردد؛ بدین نحو که اشخاص تحصیل کرده بسیار کمتر از اشخاص بیسواد مرتکب جرایم نظیر ضرب و جرح و سرقت میشوند، ولی در عوض، مرتکب جرایم فکری نظیر کلاهبرداری، جعل، خیانت در امانت و جرایم سیاسی میشوند.
با وجود این، هرچند تعلیم و تربیت تاکنون نتوانسته است در حد انتظار در پیشگیری از بزهکاری نوجوانان و جوانان موفق باشد، ولی این بدین معنا نیست که در کاهش بزهکاری نوجوانان و جوانان بیتأثیر است.
در ذیل، به سه مورد از مسائل آموزش و پرورش که میتواند منجر به بزهکاری نوجوانان و جوانان گردد، به اختصار اشاره میگردد:
1. نقش معلم در بزهکاری
یکی از عوامل مؤثر در بزهکاری نوجوانان و جوانان معلم و نوع و نحوه ارتباط او با دانش آموزش است؛ چراکه معلم نقش مهمی در شکلگیری شخصیت دانشآموزان دارد: از یکسو، با روش تربیتی خاص در جهت تعلیم و تربیت دانشآموزان اقدام میکند و از سوی دیگر، به عنوان الگوی آنان مطرح میباشد. یک معلم آگاه میتواند یک جنایتکار بالقوّه را به یک انسان سالم تبدیل کند. تجربههای دوران تحصیلی، به ویژه دوران دبستان و راهنمایی میتواند کودک را به یک جنایتکار تبدیل کند. ما وقتی راجع به فواید درس خواندن بحث میکنیم، حرف درستی میزنیم، اما اگر همراه این آموزشها کاری کنیم که کودک سلامت روانی خویش را از دست بدهد، کار مثبتی نکردهایم، بلکه در مقایسه میتوان گفت: فرد کم سواد اما سالم بسیار بهتر از فرد با سواد اما بیمار است. برخی به حق میگویند: یکی از شغلهای شریف معلمی است؛ ولی باید پذیرفت معلمی شریفترین شغل است، اما این عنوان به هر کسی که کت و شلواری بپوشد و گچی به دست بگیرد اطلاق نمیشود، این شرافت متعلق به معلمی است که به رشد متعادل و همهجانبه کودکان کمک کند. اگر معلمی با رفتارهای نادرست خویش تخم بزهکاری و جنایت را در دل کودکان بنشاند خود عامل اصلی جنایت است. 36
2. نقش محیط مدرسه در بزهکاری
امروزه بیشتر کارشناسان تربیتی، محیط، شرایط مدرسه و روشهای مختلفت تربیتی را در سلامتی روان و رفتارهای نابهنجار دانشآموزان مؤثر میدانند. گاهی مدارس موقعیتهای بسیار نامطلوبی برای دانشآموزان ایجاد میکنند. در مدارس شلوغ، که معلمان با تعداد زیادی دانشآموز سروکار دارند، فرصت کمی برای انجام وظایفشان در اختیار دارند و با این فرصت کم نمیتوانند عملاً به بسیاری از مشکلات و نیازهای دانشآموزان توجه کنند.
دانشآموزانی که در مورد وضع تحصیلی، اجتماعی و یا شخص خودشان به کمک نیاز دارند، اگر به آنان توجه نشود و امید به کمک را هم از دست بدهند، ممکن است به شیوههای جبرانی به رفتارهای بزهکارانه روی آورند تا از این راه، تا حدودی جلب توجه کرده، و احساس موفقیت نمایند. مدارس میتوانند ضمن اجرای بهینه برنامههای آموزشی و درسی و فعالیتهای متنوع فوق برنامه، در رشد همهجانبه دانشآموزان اقدام نمایند. در غیر این صورت، مسئله بزهکاری نوجوانان و جوانان و بخصوص آنانی که وضعیت خانوادگی مناسبی ندارند، روز به روز حادّتر خواهد شد. 37
3. افت و شکست تحصیلی و بزهکاری
پژوهشگران دو عامل افت و شکست تحصیلی را نیز از عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان و جوانان به سوی بزهکاری دانستهاند. البته، میزان تأثیر این عوامل محدود بوده و آنگونه نیست که صرف افت تحصیلی یا مردودی، دانشآموزان را به سوی بزه سوق دهد. سابقه اغلب بزهکاران نشان میدهد که میزان موفقیتشان در دوران تحصیل عمدتا پایین بوده و یا مردودی داشتهاند.
به هر حال، افت و شکست تحصیلی میتوانند زمینه ساز بزهکاری نوجوانان و جوانان محسوب شوند.
د) بیکاری و نارضایتی شغلی و بزهکاری
اشتغال و رضایتمندی شغلی افراد هر کشوری از جمله مؤلفههای مهمی است که نشان میدهد جامعه از حیث توسعه در چه وضعیتی قرار دارد و نمیتوان تأثیر اشتغال را در معضلات اجتماعی، به ویژه بزهکاری نوجوانان و جوانان نادیده گرفت. هم اینک درصد بالا و غیرقابل قبولی از جوانان کشورهای مختلف و از جمله ایران بیکار مانده و برخی از آنان به شغلهای کاذب روی میآورند. بسیاری از شاغلان نیز از شغلشان راضی نیستند. بدینترتیب، در ادامه بحث تأثیر دو معضل بیکاری و عدم رضایت شغلی بر بزهکاری نوجوانان و جوانان مورد بررسی قرار میگیرد:
1. بیکاری
از جمله آسیبهای اجتماعی، بیکاری است که میتواند عامل عمدهای در پیدایش نابسامانیهای رفتاری و روانی و در نتیجه، موجب بالا رفتن انواع انحرافات اجتماعی و بزهکاری شود.
اسلام جوانان را تشویق به کار و فعالیت میکند. پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوقتی جوانی را میدید که ظاهر آراستهای داشت، از شغل او سؤال میکردند. اگر میگفتند کار نمیکند، میفرمود: «سقط من عینی»؛ از چشم من افتاد. وقتی دلیل آن را جویا میشدند میفرمود: «لان المؤمن اذ لم یکن له حرفة تعیش بدینه»؛ زیرا وقتی مؤمنی کاری نداشته باشد، دین خود را وسیله گذراندن زندگی خویش قرار میدهد. البته، اسلام بر متولیان امور فرض میداند که افراد را به کار مناسب بگمارند تا مبادا بیکاری و فقر، آنان را به انحراف بکشاند. 38
از عوامل محیطی جرم، میتوان فقر، بیکاری، تورم و شرایط بد اقتصادی را نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروهها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. 39
2. نارضایتی شغلی
متأسفانه آنچه در جامعه فعلی ما در زمینه انتخاب شغل صورت میگیرد، بیشتر انتخاب تصادفی و غیراختیاری است. نتیجه این انتخابها را میتوان در موقع احراز و اشتغال به کار ملاحظه کرد. وقتی انتخاب شغل درست صورت نپذیرد، انگیزش در فرد برای به دست آوردن مهارت بیشتر، بروز خلّاقیت و ابتکار ایجاد نمیشود و موجب میشود که فرد از شغلش راضی نباشد. انتخاب شغل به خاطر فشارهای اقتصادی و اجتماعی منجر به خستگی و بیحوصلگی خواهد شد و کارایی فرد را پایین خواهد آورد و در نهایت، زمینه گرایش به انحراف و بزهکاری توسعه مییابد. مشاغل افراد بزهکار، از نوع مشاغل سطح متوسط به پایین جامعه است. این نوع مشاغل عموما پر زحمت و کمدرآمد میباشد. 40 اینگونه مشاغل، به دلیل درآمد کم، فقر و بزهکاری را به دنبال دارد.
ه.) ضعف اعتقادات مذهبی و بزهکاری
هرچند عواملی که تاکنون مطرح شدند، هر یک به سهم خود، در گرایش نوجوانان و جوانان به بزهکاری مؤثرند، ولی یکی از بزرگترین انگیزههای گرایش به بزهکاری، ضعف یا نبود معنویت و به عبارتی، ضعف ایمان و اعتقادات است که در منابع اسلامی از این عامل، به عنوان عمدهترین و اصلیترین عامل گرایش به منکرات و انحرافات یاد شده و اعتقاد به قدرت الهی و ایمان کامل به پاداش و کیفر اعمال، قویترین و مؤثرترین سد و مانع در مقابل انحرافات تلقّی شده است.
اصولاً وقتی فکر انسان به اینجا ختم شد که جهان بدون هدف است و پرونده انسان پس از مرگ بسته میشود، طبعا به این فکر میافتد که پس دم را باید غنیمت شمرد و تا کی در فکر خوب و بد بودن و عمر را بیهوده تلف کردن؟! از سوی دیگر، نیروی ایمان و پرهیزگاری در روح مؤمن حالتی مقدس ایجاد میکند و نفس اماره و احساسات سرکش را رام و مطیع میسازد. به عبارت دیگر، همچون حصن و حصاری محکم ساکنان خود را از گزند و آسیب تمامی انحرافات و بیماری روحی و مفاسد اخلاقی حفظ میکند. 41
اینچنین است که حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
«اعملو، عبادالله! ان التقوی دار حصن عزیز، والفجور دار حصن ذلیل، لا یمنع أهله، ولا محرز من ألجأ الیه، ألا وبالتقوی تقطع حمة الخطایا»؛42 بندگان خدا! بدانید که تقوا حصار و بارویی بلند و غیر قابل تسلط است و بیتقوایی و هرزگی حصار و بارویی پست که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس که به آن پناه ببرد حفظ نمیکند، همانا با نیروی تقوا نیش گزنده خطایا بریده میشود.
همچنین آن حضرت در خطبه 241 میفرماید:
«فان تقوی اللّه مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هالکه»؛43 همانا تقوا کلید درستی، توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.
راههای پیشگیری از بزهکاری
با عنایت به آنچه گذشت، برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان و جوانان چند پیشنهاد مطرح میشود:
1. به دلیل آنکه فقر اقتصادی یکی از عوامل مهم بزهکاری نوجوانان و جوانان است، باید همزمان با اجرای برنامههای توسعه کشور مراقب گروهها و طبقاتی بود که از حیث اقتصادی آسیبپذیر هستند و ضمن پرداختن به سازندگی اقتصادی و برخوردار نمودن همگان از نعمات طبیعی، تأمین مسکن، رفاه و برقراری عدالت اجتماعی، در از بین بردن فقر اقتصادی، اقدام مؤثری صورت پذیرد و در کنار اقدامات زیربنایی، دولت موظف است که از نوسانهای بیدلیل قیمتها جلوگیری نماید؛ زیرا برای طبقات پایین جامعه مخاطرهانگیز است. این مهم باید در رأس برنامههای دولت قرار گیرد.
2. چون افزایش سطح دانش سواد و آگاهی نقش مؤثری در کاهش بزهکاری نوجوانان و جوانان دارد، از اینرو، ضروری است که اولاً، نظام آموزشی جامعه بنا به اقتضای زمان فعلی و دستاوردهای جدید علوم رفتاری متحول شود. ثانیا، در گزینش معلمان و مدیران مدارس دقت بیشتری مبذول گردد تا بتوانند محیط مدرسه را به صورت مکانی درآورند که نوجوانان و جوانان در آنجا احساس ایمنی و احترام کنند. ثالثا، مراکز مشاوره در تمامی مدارس با استفاده از نیروهای متخصص، دلسوز و متعهد راهاندازی شوند. رابعا، مبارزه با معضل بیسوادی تا ریشهکن نمودن آن همچنان ادامه یابد.
3. با عنایت به نقش خانواده در افزایش و یا کاهش بزهکاری نوجوانان و جوانان، لازم است رسانههای گروهی با استفاده از کارشناسان مربوط در ارتقای آگاهی، سطح فکر و فرهنگ خانوادهها اقدام نمایند و در ارتباط با عواقب بد برخی مسائل خانوادگی از قبیل اختلافات خانوادگی، پرجمعیت بودن خانواده، تبعیض قایل شدن بین فرزندان، کمبود محبت به فرزندان، عدم حضور هر یک از والدین در خانه، کنترل دوستیابی فرزندان، اعتیاد و سابقه دستگیری هر یک از اعضای خانواده و اقوام نزدیک، نداشتن الگوی رفتاری فرزندان، رفتن به مجالس نامناسب، تحقیر کردن فرزندان و سنّتهای غلط موجود در ارتباط با ازدواج فرزندان، آموزشهای لازم را به خانوادهها ارائه دهند و در این زمینه، کانونهای مشاوره خانواده نیز با استفاده از کارشناسان و صاحبنظران فعالتتر شوند.
4. با توجه به نقش فرایض مذهبی در کاهش بزهکاری نوجوانان و جوانان، بر علمای مذهبی است که ارزشهای مذهبی را با توجه به نیازهای نسل جوان به گونهای جذاب برای آنان طرح نمایند و بدینسان، شبهات آنان را پاسخ دهند.
5. به دلیل آنکه وضعیت اشتغال، نوع شغل و بیکاری نوجوانان و جوانان در بزهکاری آنان مؤثر است، از اینرو، بایستی روند اشتغالزایی برای نوجوانان و جوانان را بیش از پیش مورد توجه قرار داد و مشکل بیکاری آنان را حل نمود و با تأسیس و فعال نمودن مراکز راهنمایی شغلی، در انتخاب مشاغل مناسب، هماهنگ با علاقه، استعداد، نیازها و ویژگیهای افراد مختلف اقدام نمود و نیز با تغییر در ساختار برخی ادارات، تحول قوانین آنها و استفاده از شیوههای مدیریت علمی و عاطفی برای اداره امور سازمانهای دولتی و خصوصی در ایجاد رضایتمندی شغلی کارکنان سازمانها مشارکت بیشتری مبذول کرد.
6. با توجه به نقش پرکردن اوقات فراغت در بزهکاری نوجوانان و جوانان، بایستی امکانات لازم برای پرکردن اوقات فراغت آنان فراهم شود و دولت برای خانوادههایی که به لحاظ فقر مالی، امکان پر نمودن بهینه اوقات فراغت فرزندان خویش را ندارند به طرق مختلف، از جمله اختصاص یارانه، مساعدت لازم را مبذول دارد.
نتیجه گیری
با عنایت به آنچه گذشت، میتوان گفت: عوامل ظهور و بروز بزهکاری در نوجوانان و جوانان امروز در جامعه در درجه اول، مربوط به خانواده است که در این زمینه بایستی از طریق بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه، اطلاعات لازم را در تشکیل و استمرار خانواده بر اساس مهر و محبت به نسلهای جدید آموزش داد.
از عوامل دیگر بزهکاری، عدم تربیت صحیح میباشد که وظیفه متولیان تعلیم و تربیت جامعه است تا شناخت کافی نسبت به پذیرش و کسب هنجارهای اجتماعی به افراد ارائه نماید. دولت میتواند در تمام زمینهها، از جمله استقلال اقتصادی افراد و ایجاد اشتغال، نقش اساسی ایفا نماید که عامل مهمی در پیشگیری از بزهکاری است. در ضمن، علمای دینی هم نقش بسیار مهمی در تقویت ایمان، تهذیب و تزکیه نفس، که عامل بسیار مهم روحی و روانی در پیشگیری از بزهکاری میباشد، خواهند داشت.
صاحبنظران علوم تربیتی، جامعهشناسنان، روانشناسان بر این عقیدهاند که علاوه بر نقش خانواده، دوستان، مدرسه، اعتقادات و مانند اینها در بروز بزهکاری در نوجوانان و جوانان تغییر در خصوصیات جسمانی و روانی که در حین بلوغ رخ میدهد نقش مهمی در تغییرات خلق و خوی افراد به وجود میآورد که عواملی از جمله هیجانی بودن، احساساتی عمل کردن، عدم توجه به عاقبت عمل، با توجه به شرایط جسمانی زمینه را برای بروز رفتارهای نابهنجار به وجود میآورد، از اینرو، کنترل رفتار آنان از طریق خانواده، مدرسه، جامعه، نهادهای مذهبی و... باید صورت پذیرد و شناخت کافی و اطلاعات لازم جهت پیشگیری از بروز بزهکاری از راههای گوناگون، از جمله رسانههای جمعی به نوجوانان و جوانان و خانوادهها ارائه گردد.
پى نوشت ها
1 . کارشناس ارشد علوم تربیتى ـ عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى قم.
2 ـ محمّدحسین فرجاد، آسیبشناسى اجتماعى و جامعهشناسى انحرافات تهران، بدر، 1371، ص 169.
3 ـ حسن احدى و نیکچهر محسنى، روانشناسى رشد نوجوانى و جوانى تهران، بنیاد، 1372، ص 203.
4 ـ همان، ص 203.
5 ـ سیداحمد احمدى، روانشناسى نوجوانان و جوانان اصفهان، مشعل، 1374، ص 152.
6 ـ همان، ص 153.
7 ـ همان.
8 ـ سیداحمد احمدى، پیشین، ص 144.
9 ـ اداره کل امر به معروف و نهى از منکر کمیته سابق، «بررسى علل و انگیزههاى بزهکارى اطفال و نوجوانان شهر تهران»، 1369، ص 173.
10 ـ محمّدرضا قرهبگلو، بررسى علل گرایش به بزهکارى نوجوانان و جوانان شهرستان محلات، محلات، پایاننامه کارشناسى ارشد رشته علوم تربیتى، دانشگاه آزاد اسلامى اراک، 1376، ص 6.
11 ـ سعید مدنى، خانواده و اعتیاد تهران، آگاه، 1381، ص 185.
12 ـ ر.ک. اتوکلاین برگ، روانشناسى اجتماعى، ترجمه محمدعلى کاردان تهران، اندیشه، 1368.
13 ـ شکوه نوابىنژاد، رفتارهاى بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1375، ص 19.
14 ـ علىاصغر قربان حسینى، جرمشناسى و جرمیابى سرقت تهران، جهاد دانشگاهى، 1371، ص 31.
15 ـ احمد رزاقى، عوامل فساد و بدحجابى و شیوههاى مقابله با آن تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1371، ص 22.
16 ـ همان، ص 25.
17 ـ هدایتاللّه ستوده، آسیبشناسى اجتماعى تهران، آواى نور، 1380، ص 41.
18 ـ حسن احدى و نیکچهر محسنى، پیشین، ص 187.
19 ـ اسماعیل اسفندیارى، «فقر و انحرافات»، کتاب زنان 15 بهار 1381، ص 65.
20 ـ هوشنگ شامبیانى، بزهکارى اطفال و نوجوانان تهران، ویشار، 1372، ص 196.
21 ـ نرگس عربیان، «اعتیاد و راههاى پیشگیرى از آن با تأکید بر تربیت و خانواده»، حیات سبز 3 1382، ص 23.
22 ـ محمّدبن یعقوب کلینى، اصول کافى تهران، اسوه، 1379، چ چهارم، کتاب «الایمان و الکفر مجالسة اهل المعاضى»، ذیل حدیث 3.
23 ـ همان، ح 3.
24 ـ محمّد فولادى، بررسى میزان و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى مرتبط با سرقت در میان جوانان شهر قم قم، استاندارى قم، 1382، ص 167.
25 ـ جمیله اورنگ، پژوهشى درباره اعتیاد تهران، بنیاد، 1366، ص 113.
26 ـ جعفر سخاوت، جامعهشناسى انحرافات اجتماعى تهران، دانشگاه پیام نور، 1376، ص 50.
27 ـ سعید مدنى، پیشین، ص 187.
28 ـ غلامحسین قادرى، جوانان را دریابید تهران، معصومى، 1376، ص 32.
29 ـ مهدى کىنیا، مبانى جرمشناسى تهران، دانشگاه تهران، 1370، ص 183.
30 ـ حسن احدى و نیکچهر محسنى، پیشین، ص 177.
31 ـ همان.
32 ـ اسماعیل اسفندیارى، پیشین، ص 47.
33 ـ علىاکبر سیاسى، روانشناسى جنایى تهران، ابنسینا، 1343، ص 88.
34 ـ علىحسین نجفى ابرندآبادى، «بزهکارى و شرایط اقتصادى»، تحقیقات حقوقى 9 1370، ص 63.
35 ـ دیوان سنایى، قصاید، مدرّس رضوى، تهران، کتابخانه سنایى، 1362.
36 ـ هوشنگ شامبیانى، پیشین، ص 223.
37 ـ منوچهر محسنى، جامعهشناسى عمومى تهران، طهورى، 1375، ص 244.
38 ـ سیداحمد احمدى، پیشین، ص 243.
39 ـ هدایتاللّه ستوده، پیشین، ص 75.
40 ـ محمّد فولادى، پیشین، ص 174.
41 ـ احمد رزاقى، عوامل فساد و بدحجابى و شیوههاى مقابله با آن تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1371، ص 132.
42 ـ نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى تهران، علمى و فرهنگى، 1376، ص 157.
43 ـ همان، ص 263.
منبع: ماهنامه معرفت / شماره 126
نویسنده : حسین کریمیان
نظر شما