محسن کمالیان
شرححال خودنوشت
گذشته است عمرم ز پنجاهونه
در این خاکدان پر از رنج و رعب
رخ زرد و موی سپیدم بهسر
دهند از سرانجام کارم خبر
۲۱ مرداد سال ۱۳۴۳ش، مصادف با ۱۲ اوت ۱۹۶۴م و ۴ ربیعالثانی ۱۳۸۴ق، در شهر آخِن (Aachen) کشور آلمان بهدنیا آمدم. پدرم، حاج رحیم کمالیان، اصالتاً قمی و بازرگان است. مادرم، بانو هِلا کِفِنباوم (Kefenbaum) یا سمیه کمالیان، اصالتاً آلمانی است که اسلام آورد و امروز مترجم بیش از صد عنوان کتاب اسلامی است.
تا زمستان سال ۱۳۵۲ آلمان بودم. اواسط کلاسِ چهارم دبستان همراه پدر بهایران آمدم و در قم نزد پدربزرگم، حاج میرزا احمد کمالیان، ساکن شدم. انسانی نیکنفس، از معتمدین بازار قم و حجرهی کوچکش در سرای همدانیها پاتوق علمای بزرگ وقت بود. کلاسهای سوم و چهارم را مجدداً در دبستان امیرکبیر گذراندم. سال ۱۳۵۴ بهمنزل پدر در قلهک تهران منتقل شدم. کلاس پنجم را در دبستان ارشاد گذراندم.
آن سال پدرم زندانی سیاسی بود. سرپرستیام در غیاب او و مادر، با عموی عزیزم، حاج محمد کمالیان، همچنین با شهید آیةالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و همسر مکرمشان بود. زمستان سال ۱۳۵۴ پدر از زندان آزاد شد و خانواده مجدداً، این بار در تهران، شکل گرفت. دوران راهنمایی و دبیرستان را در مدرسهی نیکان بودم و سال ۱۳۶۲ دیپلم ریاضی فیزیک گرفتم.
همان سال در کنکور سراسری شرکت کردم و دانشجوی مهندسی عمران دانشکدهی فنی دانشگاه تهران شدم. سالهای ۱۳۶۷، ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ بهترتیب مدارج کارشناسی، ارشد و دکترای تخصصی را در همان دانشگاه و همان رشته، در گرایش ژئوتکنیک دریافت کردم. ماههایی از سالهای ۱۳۶۵، ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ را بهعنوان دانشجوی بسیجی در بخشهای مهندسی دفاع مقدس فعال بودم. همزمان با تحصیل، زیر نظر دوست عزیزم، دکتر سید محمدرضا حسینی بهشتی، در راهاندازی و فعالیتهای پژوهشی مؤسسهی مطالعات تاریخ خاورمیانه، مشارکت کردم.
از سال ۱۳۷۲ در کسوت مربی بهعضویت هیئت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در آمدم. سالهای ۱۳۸۰، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳ بهمراتب علمی استادیاری، دانشیاری و استادی ارتقاء یافتم. تا کنون دهها رسالهی کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی را در حوزهی ژئوتکنیک لرزهای هدایت و بیش از هفتاد و پنج مقالهی علمی پژوهشی در مجلات معتبر داخل (ISC) و خارج از کشور (ISI) منتشر نمودم.
از دوران نوجوانی بهشخصیت امام موسی صدر علاقمند شدم و بخشی از دوران جوانیام را تا امروز صرف تحقیق دربارهی ایشان و خاندان شریف صدر کردم. حاصل این تحقیقات تدریجاً در کتابهای زیر منعکس گردید:
۱. عزت شیعه (۱)، ۱۳۷۷
۲. عزت شیعه (۲)، ۱۳۸۶
۳. فریاد در خاموشی، ۱۳۸۸
۴. صدرِ دین، ۱۳۹۱
۵. مشاهیر خاندان صدر (۲)، ۱۳۹۳
۶. مشاهیر خاندان صدر (۱)، ۱۳۹۶
۷. مشاهیر خاندان صدر (۱۸)، ۱۳۹۶
۸. سفرنامهی خاندان صدر، ۱۳۹۶
۹. شعر در خاندان صدر (۱)، ۱۳۹۷
۱۰. شعر در خاندان صدر (۲)، ۱۳۹۷
۱۱. روحانیون خاندان صدر، ۱۳۹۸
۱۲. شرححالهای خودنوشت در خاندان صدر، ۱۴۰۰
۱۳. خانداننگاری آل صدر، ۱۴۰۰
۱۴. امام موسی صدری که من شناختهام، ۱۳۹۸
۱۵. سفر اسارت، ۱۳۹۸
۱۶. قصهی راز نی، ۱۳۹۸
۱۷. خاندان صدر (تاریخ، جغرافیا، مشاهیر)، ۱۴۰۱
چهار عنوان اول در قالب "ناشر مؤلف" منتشر شد و عناوین پنجم تا سیزدهم توسط انتشارات "راز نی". دفتر نشر اخیر را در سال ۱۳۹۵ تأسیس کرده بودم تا بهتولید آثار اصیل در حوزهی صدرپژوهی بپردازد. چهار عنوان اخیر را بخش ممیزی وزارت ارشاد مجوز چاپ نداد و لذا بهنشر نسخههای دیجیتالی آنها در فضای مجازی اکتفا نمودم. کتابی نیز با عنوان "قلم دل" در سال ۱۳۹۹ بهشکل دیجیتالی منتشر کردم. فایلهای پیدیاف اغلب این کتابها در کانال تلگرامی "کتابهای محسن کمالیان" (t.me/mkamalianbooks) قابل دانلود است.
سال ۱۳۶۴ با دختر عمهام، بانو سیده معصومه هاشمیزادگان ازدواج کردم. بزرگترین حامی و بهترین رفیق زندگیام است. دو فرزند داریم: محجوبه، متولد سال ۱۳۶۹ و حامد، متولد سال ۱۳۷۱. هر دو، نورچشمان پدر و مادرشان هستند. منزلم در قم است و محل کارم در تهران. هفتهای سه روز سحرگاه عازم تهران میشوم و بعد از غروب باز میگردم. خداوند را بابت همهی نعماتش شاکر هستم.
در جریان زندگی برخی افراد بیش از دیگران بر افکار، روحیات و نگاهم بهدنیا تأثیر گذاشتند که همواره خوش دارم آنان را یاد کنم: پدرم، امام صدر، شهید بهشتی، استاد محسن وحید کاشانی (مدیر دبیرستان نیکان)، سید محمدرضا بهشتی، سید صدرالدین صدر (فرزند امام صدر)، دکتر سید صادق طباطبایی، دکتر محمدکاظم جعفری (استادم) و سید حسین روحانیراد (دوست و باجناقم).
مرا چون سخن تا بدینجا رسید
بکف خامه بشکست و کاغذ درید
سخنهای ناگفته بسیار ماند
که از دفتر دل زبانم نخواند
t.me/mkamalian1964/2674
نظر شما