بازی بورس و بورس بازی زنان
بیش از دویست، سیصد نفر در طبقه همکف، به بالا نگاه می کردند. خیرگی به مانیتورهایی که از آسمان بورس آویزان بود و افرادی که گویی منتظر خبر خوشی بودند، مرا به یاد کسانی انداخت که منتظر معجزه ای از آسمان هستند تا ناگهان زندگی آن ها متحول شود. شاید این موضوع با اقتصاد بی ثبات و بالطبع بورس نه چندان شفاف اوراق بهادار ما زیاد هم دور از ذهن نباشد. در میان انبوه جمعیت ایستاده، خیره و منتظر که همگی مرد بودند به سختی چند نفر زن در میان آن ها دیده می شد. طبقه دوم هم چندان فرقی با همکف نداشت. تالار بورس هم یک نمونه آماری کوچک از حجم فضای اقتصادی ایران است که فعالیت اقتصادی زنان در امر تولید و سرمایه گذاری و ... در این فضا چشم گیر نیست
با واسطه تراشی، توانستم با چند تن از خانم های سهامدار صحبت کنم. طبق روال آدم های محافظه کار، خانم های سهامدار خیلی کوتاه جواب می دادند؛ گویی صحبت کردن، از پیچیدگی کاری آن ها کم می کند و آن ها عاشق راز آلودگی بودند. با خودم فکر می کردم که این خانم های راز آلوده چه گونه فرمان ماشین مغزی خود را به سمت فضای شفاف اقتصادی در دنیای مدرن چرخانده و به مقصدی رسیده اند. که خطر پذیری و ریسک در آن اصل است؟ آیا این بار با آگاهی و اطلاعات وارد چنین فضایی شده اند؟ یا شاید آمده اند که به شفاف سازی چرخه داد و ستد سهام کمک کنند؟
تعداد زنان در بورس دست کم با توجه به آن چه به چشم می آید، از نظر عینی و کمی اندک است. جست و جو کردن و یافتن زن ها در این میانه دشوار است. در این جست و جو، زنی حدوداً سی ساله را می بینم و با او به گفت و گو می پردازم؛ لیسانس زبان انگلیسی و از طبقه اقتصادی – اجتماعی متوسط جامعه است. او ابتدا می گوید:
چه پیش فرضی از فضای بورس داشتید؟ آیا قبل از ورود،مطالعه ای در مورد ساز و کار بورس در ایران و کار در این فضا داشتید؟
یکی از نزدیکان ما قبلاً در بورس سرمایه گذاری کرده بود و بازدهی خوبی هم داشت. من در ابتدا با دید کاملاً اقتصادی و برای بهره بردن از سود سهام وارد بورس شدم و لحظه اولی که به ذهنم رسید وارد بورس شوم، تفاوت خاصی بین کار در بورس و مکان های دیگر نمی دیدم، من روزنامه های اقتصادی را زیاد نمی خوانم و همچنین از سایت ها هم زیاد کمک نگرفتم.
چه سالی و با چه سرمایه ای وارد بورس شدید؟ سرمایه اولیه را از کجا تأمین کردید؟
سال 1379 وارد بورس شدم و اولین بار با سرمایه سه میلیون تومان شروع کردم که به مرور زمان این میزان سرمایه گذاری زیاد تر شده است. سرمایه اولیه ام را از همسرم گرفتم.
به عنوان یک زن، چه موانعی در ابتدای ورودتان به بورس داشتید؟ چه موانعی در داخل فضای بورس برای یک زن وجود دارد؟
در ابتدا خودم هیچ مشکلی نداشتم و زیاد هم واهمه ای از کار در فضاهایی که تعداد مردها در آن زیاد است ندارم. اما خانواده ام در ابتدا من را ترسانده بودند. در داخل تالار بورس برای این که بتوانی کار کنی، باید روابط عمومی خوبی داشته باشی تا بتوانی به راحتی اطلاعات را رد و بدل کنی. همچنین اولین قدم ارتباط با کارگزارها این است که به تو اعتماد کنند و چون کار گزاران مرد هم در بورس تعدادشان کم نیست، خانم ها را زیاد جدی نمی گیرند. اما من یاد گرفته ام که همیشه با احتیاط با مردها برخورد کنم.
آینده بورس را برای خانم ها چه طور ارزیابی می کنید؟
اگر خانم ها یک سهم دراز مدت و با پتانسیل خوب را انتخاب کنند و در دراز مدت بتوانند بدون این که روزانه زمان زیادی را صرف کرده باشند سود ببرند، ضمن این که در سود تولید و سرمایه گذاری ها شریک هستند، نیازی به حضور روزانه در تالار نیز نخواهد بود.
نگاه مردها به فعالیت شما در بورس چه طور است؟
به عنوان یک زن فکر می کنم که مردها شاید نظر مثبتی به حضور زنان نداشته باشند؛ اما مثل گذشته نگاهشان چندان منفی هم نیست. در سال های گذشته به وسیله سهامداران زن اتفاقاتی در بورس افتاده است؛ مثل روزهای پس از 11 سپتامبر که خانم کاشانی هنگامی که بورس ایران در حال سقوط بود، بسیاری از سهامی را که عرضه کنندگان در حال فروش بودند، خرید و نتیجه خوبی هم گرفت. این باعث شد که مردها کار زنان را کمی بیش تر جدی بگیرند.
معمولاً زنان بیش تر پس انداز خود را طلا و سکه می خرند. در این باره چه نظری دارید؟
این تحول خوبی است چون با خرید سهام حالا نیمی از جامعه در تولید هم شریک هستند. اما باید این نکته را هم اضافه کنم که این جا هم خانم ها سعی می کنند با محافظه کاری بیش تر، سهم هایی با ریسک کم تر را به صورت دراز مدت بخرند؛ یعنی دنبال سود از نوسانات کوتاه مدت در بورس نیستند. برای مثال من خودم پولم را نصف کردم؛ پنجاه درصد سهام با ریسک بالا خریدم و پنجاه درصد را در سهام با ریسک کم تر سرمایه گذاری کردم؛
آیا نیاز اقتصادی شما را به بورس روانه کرد یا علاقه ورود به عرصه عمومی؟
وقتی وارد بورس شدم نیاز اقتصادی شدیدی نداشتم اما خوب مسلماً دنبال سود و بازدهی بودم و اصلاً معنای کار اقتصادی به نظر من همین است. اما این کار با یک فعالیت اجتماعی نیز همراه است. از وقتی به این جا آمده ام، شم اقتصادی من قوی تر شده است و به مسایل سیاسی و اقتصادی اطرافم حساس تر شده ام و پی گیر تغییرات و آگاهی از آن هستم. حالا احساس می کنم که می توانم وارد بحث های اقتصادی شوم و نظری هم بدهم. همین طور در پی این هستم که بدانم مثلاً تا سه سال دیگر چه تصمیم هایی از طرف کارفرمایان فلان شرکت اعمال می شود و در نتیجه چه اتفاقی برای سهام من خواهد افتاد.
* *
خانم دیگری که با او روبه رو می شوم، زنی حدوداً سی ساله از طبقه اقتصادی، اجتماعی متوسط و دارای تحصیلات فوق دیپلم کودکیاری است.
به عنوان یک زن چه میزان اطلاعات و آگاهی برای ورود به عرصه اقتصادی داشتید؟
لحظه اولی که می خواستم وارد بورس شوم، آگاهی دقیقی نداشتم. چند سالی بود گاهی روزنامه های اقتصادی را می خریدم و راجع به بورس هم اندکی فکر می کردم؛ تا این که با خبر شدم یکی از بستگانم که اتفاقاً خانم هم هست، تعدادی سهام خریده است. با او صحبت کردم و از آن روز بود که تصمیم به خرید سهم گرفتم. روز اولی که برای آشنا شدن به تالار بورس آمده بودم، به طور اتفاقی خانمی را دیدم که 5 یا 6 سال قبل وارد شده بود و اطلاعات خوبی هم داشت.
چه منبعی را برای تأمین سرمایه اولیه خود انتخاب کردید و در چه سالی وارد بورس شدید؟
من سال 1380 تقریباً با چهار صد هزار تومان سرمایه وارد شدم که سرمایه اولیه من از پس انداز چند ساله خودم بود.
چرا بورس را انتخاب کردید؟
به چند دلیل؛ اول این که محدودیت زمانی برای من ایجاد نمی کرد. هر وقت بی کار باشم، برای این کار وقت می گذارم و جالب ترین ویژگی بورس همین آزادی زمان برای من بود. دومین دلیل، بالطبع سود اقتصادی بود که اگر آگاهانه عمل کنیم، سود خوبی هم می بریم.
چه موانعی به عنوان یک زن در ابتدای ورودتان به بورس داشتید و چه موانعی در داخل فضای بورس برای زنان وجود دارد؟
اولین مشکل ورود من به بورس، در ابتدا، خانواده و همسرم بودند. همسرم دوست نداشت به تالار رفت و آمد کنم و نمی توانست، مرا در کارهای به قول خودش مردانه ببیند. با پافشاری از سوی من او پذیرفت، ولی هنوز هم بعد از سه سال واقعاً راضی نیست. وقتی وارد بورس شدم مشکلات فراوانی برایم وجود داشت. در تالار باند بازی هایی هم وجود دارد که عرضه و تقاضای سهام را مخدوش می کند و سهامدار خردی مثل من را گمراه می کند. من به عنوان یک زن نمی توانم به این باندها نزدیک شوم، چون آقایان اصلاً ما را به عنوان یک رقیب به حساب نمی آورند؛ بلکه به عنوان کسی که آمده است تا سهامی بخرد و برود داخل خانه بنشیند، نگاه می کنند. مثل این که آدم به دکان بقالی برود و هرچه بخواهد می تواند بخرد و در ظاهر مانعی هم برای او وجود ندارد؛ اما در چنین حالتی، تو در نهایت یک خریدار هستی نه یک سهام دار و بورس باز.
افق های پیش روی زنان در بورس را چگونه می بینید؟
من فکر می کنم آینده بورس برای مردان و زنان فرقی نمی کند؛ به شرط این که خانم ها هم مطالعه جدی کنند و با در اختیار داشتن آمارهای اقتصادی، سعی کنند تحلیلی از مسایل روز داشته باشند.
مردان از چه منظری به فعالیت شما در عرصه های اقتصادی نگاه می کنند؟ آیا زن بودن برای فعالیت شما امتیاز است یا مانع؟
مردها زیاد فعالیت خانم ها را جدی نمی گیرند و در وضعیت های جدی زنان را وارد محاسبات بازی نمی کنند؛ مگر زنانی که در بورس قدرت مند شده اند و تعداد آن ها هم انگشت شمار است. دیگر این که زن بودن شاید نوعی فرصت و امتیاز هم باشد؛ به این دلیل که پست های مهم در ادارات مرکزی و سمت های کلیدی را مردان اشغال کرده اند و کارگزاران هم کم و بیش مرد هستند که البته حالا تعداد زنان زیاد شده است. حالا چون ما زن هستیم و احتمالاً فکر می کنند ضعیف تریم و سرمایه ما کم تر است به ما کمک می کنند و اطلاعات را راحت تر منتقل می کنند، چون فکر می کنند که ما رقیب آن ها نیستیم.
اما از طرف دیگر، زن بودن در بسیاری از اوقات، یک مانع است. چون در بیش تر موارد خود ما با مردها راحت نیستیم و مجبوریم با آن ها محتاطانه تر رفتار کنیم تا روابط از حالت کاری خارج نشود. در ضمن، به نظر من اطلاعات گرفتن در بورس به نفع من است، حالا مردها با چه نگاهی اطلاعات می دهند، این مشکل خود آن هاست. ما که چنین نگاهی به آن ها نداریم.
آیا شما صرفاً برای کسب سود و رفتارهای کاملاً اقتصادی وارد این نهاد شدید یا نه، به مشارکت های اجتماعی و حضور در حوزه ی عمومی علاقه داشتید؟
من نیاز اقتصادی چندانی نداشتم. همسرم هم چندان انتظاری از من برای درآمد زایی در خانه ندارد و روی درآمد من حساب باز نمی کند، اما من خودم علاقه داشتم وارد اجتماع شوم و درکنار آن به دنبال اندکی سود و بازدهی هم هستم. مشارکت در عرصه بیرون از خانه برای من جالب تر است، اما به نکته ی اشاره کنم و آن این که در این جا هم خانم ها کاملاًٌ به صورت فردی عمل می کنند و هر کس به دنبال این است که سود خودش زیادتر شود. هیچ گونه اجماعی بین زنان صورت نگرفته است که در تالار گروهی عمل کنند و به نظر من این یکی از مشکلات زنان می تواند باشد.
به عنوان کسی که تجربه ای چهار ساله در بورس دارد، چه توصیه ای برای زنان دارید؟
توصیه من این است که با احتیاط وارد بورس شوند و به هر واسطه ای اعتماد نکنند؛ چون ممکن است همه سرمایه نقدی خودشان را در اندک زمانی از دست بدهند. به عبارتی، آگاهانه سهام بخرند و به صف های طولانی خرید برای برخی سهام که کاذب است توجه نکنند.
* * *
زنان فعال در عرصه بورس ایران برای ورود به فضای بورس هنوز از ساختار خانواده و از اعتمادهای خانوادگی آغاز می کنندو به نظر می رسد اطلاعات حوزه عمومی را می خواهند از عرصه خصوصی دریافت کنند؛ همان طور که در دنیای سنت انسان ها به اطرافیانشان مراجعه می کنند و شفاهاً اطلاعات می گیرند. این موضوع شاید نشان از حضور کم رنگ آن ها در حوزه عمومی دارد. زنان به دلیل دوری از عرصه عمومی، نگران حضور در این عرصه و فعالیت جدی هستند و از برخوردهای مستقیم در این عرصه روی گردانند و سعی می کنند با واسطه با آن رو به رو شوند، گویی که زنان دچار هراس از آزادی اند و حضورشان به صورت نهادینه در نیامده است. البته این امر چندان هم جای تعجب ندارد زیرا اعتماد کردن به حوزه عمومی نیاز به مجموعه عوامل زیادی دارد. آن هم حوزه عمومی در ایران که با موانع زیادی همراه است. این امر سبب شده است که یک رشته امتیازات پنهان به زنان داده شود ولی زنان می توانند با آگاهی از آن بهره برداری کنند. موانع زنان در حوزه عمومی و بالاخص اقتصادی قصه درازی دارد؛ آیا مردان هنوز هم به صورت پنهانی و سنتی با حضور آشکار زنان مخالف اند؟ آیا این حق را برای خودشان پابرجا می دانند که در مورد حقوق ابتدایی زنان با دیده شک نگریسته و حضور آن ها را نه به عنوان حق بلکه به دیده لطف و اغماض بنگرند؟ همچنین این موضوع که زنان به عنوان رقیبی جدی در بورس در نظر گرفته نمی شوند، آیا نشان گر این نگاه مطلق مردانه نیست که هنوز مردان خود را بازیگران اصلی و جدی عرصه اقتصاد می دانند؟
* * *
از تالار بیرون می زنم و به سراغ دو تن از تحلیل گران بازار بورس می روم؛ خانم نسرین اردهالی و آقای امیر کاهدی. از خانم اردهالی می پرسم:
زنان از چه زمانی به صورت چشم گیر وارد بورس شدند؟ میزان سرمایه گذاری آن ها چگونه است؟ چه نوع سهامی را می خرند؟
نسرین اردهالی می گوید: تعداد زنان در بورس تا قبل از سال 1379 کمتر از 10 نفر بود؛ اما اخیراً زنان حاضر در تالار خیلی زیاد تر شده اند، به دلایل خاص؛ مانند افزایش میزان تحصیل کرده های رشته های مالی و حسابداری و غیره. چون تعداد دانشجویان زن در سال های اخیر طبق آمارهای رسمی رشد داشته است و بیش از 50% دانشجویان دانشگاه ها زن هستند، این نیز می تواند مؤثر باشد. دیگر آن که بازدید دانش آموزان مدارس از تالار بورس نیز مؤثر بوده است.
اما این که زنان با چه میزان سرمایه وارد می شوند؟، من فکر می کنم از یک میلیون تومان تا بالای یک میلیارد تومان هم سهم می خرند، اما همان طور که اکثریت مردان سرمایه شان در حد 5 میلیون تا 40 میلیون تومان است، سرمایه گذاری زنان هم در همین حد است. شاید به صورت کلی سرمایه زنان کم تر باشد، اما این که چه نوع سهامی را می خرند، به نظر من اکثریت زنان سهام دراز مدت می خرند. آن ها به عنوان سرمایه گذاری صرف به این قضیه نگاه می کنند و از نوسانات در دراز مدت سود می برند. اما زنانی هم هستند که در روز چند ساعت از وقتشان را در تالار می گذرانند و از نوسانات کوتاه مدت سود می برند؛ البته تعداد دسته دوم خیلی کم تر است.
چه موانعی برای یک زن در عرصه بورس وجود دارد؟
در بورس شاید به صورت عینی هیچ مانعی برای زنان دیده نشود، اما مشکلات فرهنگی مانند بقیه سطوح جامعه وجود دارد. ظاهراً شرایط برای زن و مرد یکسان است، اما بالطبع مشکلات زیادی مثل نوع نگاه هایی که مردان به زنان دارند وجود دارد و به این راحتی ها هم حل نمی شود. همچنین در اواخر دهه هفتاد، وقتی وارد تالار می شدی، اکثریت کار گزاران مرد بودند. شاید به دلایل فرهنگی زنانی که می خواستند ارتباط کاری با مردان برقرار کنند مشکل داشتند، اما حالا قضیه به لحاظ کمی عوض شده است و اکثریت کار گزاران زن هستند.
آیا زنان در بورس آسیب پذیرترند؟
مرد یا زن بودن فرقی نمی کند هرچه سرمایه و اطلاعات فرد کم تر باشد، در نتیجه او آسیب پذیرتر است.
از آقای کاهدی هم می پرسم: چرا زنان در سال های اخیر بورس را انتخاب می کنند؟
امیررضا کاهدی پاسخ می دهد: چون زنان به صورت کلی نمی توانند در یک بازار سنتی مثل بورس آهن فروشان وارد شوند و فعالیت جدی بکنند، اما بورس سهام چون یک بازار مدرن اقتصادی است و در حال حاضر مدرن ترین نهاد اقتصادی در ایران است و چانه زنی و غیره نیز در آن وجود ندارد؛ خانم ها راحت تر می توانند سرمایه گذاری کنند. همچنین در قسمت هایی مثل کارگزاری ها هم به دلیل این که خانم ها کارها را بهتر انجام می دهند، تعدادشان در حال افزایش است. در نهایت توزیع خانم ها در فعالیتی مانند بورس سهام شاید بیش تر از دیگر بازارها باشد؛ اما این بازار و توزیع زنان در آن نیز از توزیع زنان در سطوح دیگر جامعه پیروی می کند.
آقای کاهدی! آیا زنان ممکن است تحت فشارهای بازار، به سهام خاصی در بورس تمایل بیش تری نشان دهند؟
خیر؛ زنان هم مثل مردان کار کارشناسی و تحلیلی می کنند و رفتار عقلایی اقتصادی از خود نشان می دهند و به دنبال سود هستند. در ضمن خرید و فروش سهام اصلاً ربطی به جنسیت ندارد.
* * *
در جریان تهیه این گزارش به یکی از کارشناسان فعال در بورس کانادا برخورد کردم و از او خواستم اگر در مدت اقامت در ایران با اوضاع و احوال تالار بورس آشنا شده است، نظر خود را درباره میزان فعالیت زنان و تعداد آن ها و بگوید:
اگر تحلیل انطباقی از فضای بورس ایران با بورس کانادا دارید بفرمایید؟
من از بورس ایران اطلاعات کمی دارم، اما در بورس کانادا حضور زنان با مردان هیچ فرقی نمی کند. حتی در برخی زمینه ها، زنان در مراحل بالاتری قرار گرفته اند؛ چون اسلحه روابط عمومی زنان قوی تر است. معمولاً در آن جا مشاوره شخصی خانوارها برای حضور در بورس بر عهده زنان است، چون در آن جا سرمایه گذاری در بورس به اقتصاد خانواده مربوط می شود، نه استفاده از فرصت ها.
در بورس کانادا، آیا میان نوع فعالیت و خرید فروش سهام زنان با مردان تفاوتی وجود دارد؟
زنان شاید به دلیل خصیصه شخصی که دارند، همچنین به دلیل حساسیت بالای آن ها، ریسک کم تری می کنند و سهام دراز مدت و با ریسک کم تر خریداری می کنند. البته استثنا هم وجود دارد.
در کانادا آیا زنان به عنوان سرمایه گذاری به این قضیه نگاه می کنید یا نه، به عنوان یک حرفه؟
در کانادا افراد برای این که دوران بازنشستگی یا هدف های مالی خود را برنامه ریزی کنند، باید پس انداز کنند. در نتیجه، برای مقابله با مشکل تورم، از ابزار تورم شکن استفاده می کنند تا ارزش پول آن ها کم نشود و جلوتر از تورم پیش برود. حالا بستگی به ریسک پذیری آن ها دارد که پول خودشان را در بانک نگهداری کنند که سودی معادل نرخ رشد تورم به آن تعلق گیرد یا این که وارد بورس شوند. خرید سهام جزو برنامه ریزی های هر خانواده است و دولت کانادا هم مردم را ترغیب می کند و حتی معافیت های مالیاتی هم به صورت موقت در نظر می گیرد. همه افراد جزو برنامه زندگی شان است که از سبد هزینه های خودشان سهام بخرند و به طور کلی، جوان ها ریسک پذیر تر از پیرها و مردها هم ریسک پذیرتر از زنان هستند. زنان، در کوتاه مدت در بسیاری از مواقع توانسته اند جلو ضرر را بگیرند؛ اما در بلند مدت، بین زن و مرد زیاد فرقی نمی کند. خانم ها در یک محدوده زمانی کم تر سود برده اند و به نسبت، کم تر هم ضرر کرده اند و مردها در بلند مدت بیش تر ضرر کرده اند و در همان دوره بیش تر نیز سود می برند به صورت کلی زیاد تفاوتی نمی کند..
شما از چه زاویه ای به پدیده ورود زنان به بورس در ایران نگاه می کنید؟
به نظر من به خاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده است و فرهنگ مرد سالاری که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا محدودیت هایی برای زنان ایجاد کرده است، می توانم بگویم خانم ها از وقتی که وارد شده اند سرعت رشدشان در بورس خوب بوده است. من فکر می کنم در ایران هم این روند خوب باشد، چون به نظر نمی رسد موانع سیستمیک خاصی در ایران برای خانم ها اضافه بر آن چه برای مردان هم وجود دارد، وجود داشته باشد.
* * *
اما از زاویه ای دیگر، دکتر فریبرز رییس دانا، اقتصاد دان، دیدگاه دیگری درباره فعالیت زنان در بورس دارد. این نگاه به دیدگاه کلی او به پدیده خرید و فروش سهام در وضعیت اقتصادی ایران باز می گردد و البته تنها شامل زنان هم نمی شود. وقتی از او درباره ارزیابی اش از موقعیت کنونی زنان در بازار بورس می پرسم، پاسخ می دهد:
به نظر من، زنان باید از تولید سنتی و روش های تولیدی مهجور بیرون بیایند و به مدیریت بخش های کلیدی، فعالیت در دانشگاه ها، کارگر صنعتی شدن و دیگر شؤونات برابر با مردان برسند. اما لزوماً همه شغل ها مثل فعالیت در بورس مناسب نیستند و این شغل ها باعث شکنندگی منافع اجتماعی می شود.
آیا بورس می تواند به عنوان ابزاری برای ورود زنان به نهادهای اجتماعی و اقتصادی مدرن تلقی شود؟
خیر؛ در جامعه ای که فضا برای فعالیت وجود ندارد انسان نباید راه هایی را که سیستم سرمایه داری در برابر او می گذارد انتخاب کند. بهتر است برای ایجاد فضای اجتماعی به نفع همگان، برخی شغل ها انتخاب نشود و روش مبارزه منفی انتخاب شود تا امکانات شغلی عادلانه برای همگان فراهم گردد، اگر چه فرد نتواند به مقام های بالایی هم برسد. این رقابت های بورژوازی است که خود را به عنوان اصل مطرح کرده است.
آقای دکتر! ورود زنان به بورس به عنوان پدیده ای که رخ داده، مطرح است. شما چه روشی را در قبال این واقعیت پیشنهاد می کنید؟
من به عنوان یک تحلیل گر اقتصادی در برابر جریان بازار بورس موضع مخالف دارم. این بورس، در ایران خدایان سهام درست کرد؛ چون در جریان بورس، مدام معاملات مالی بدون تولید صورت می گیرد و در نتیجه نرخ تورم را بالا می برد. همچنین سودهای پر از جذابیت، سرمایه ها را به سمت خود جذب می کند و در نتیجه شغل ایجاد نمی شود. وقتی بی کاری زیاد شود، رقابت در بین کارگران هم افزایش می یابد و قانون کار در این میان لطمه جدی می خورد. در این جا باید پرسش شود که آیا حقوق کارگران قابل فراموشی است؟ آیا زنان کارگری که بی کار شده اند قابل فراموشی اند؟
* * *
دکتر کدخدایی، استاد دانشگاه، درباره ورود زنان به بورس، نظر دیگری دارد. او می گوید:
ورود زنان به بورس و به عرصه بازار سرمایه، یک تحول مثبت در اقتصاد کشور است. تا پیش از آن، مردان با گرایش به خرید املاک و مستغلات و زمین، نقدینگی خود را تبدیل می کردند و در مورد خانم ها هم مسأله طلا مطرح بوده است. این کارنامه تاریخی نشان می دهد که در شرایط کنونی، ما در حال تحول در نوع نگهداری دارایی ها هستیم و این تحول، به دلیل به گردش در آوردن نقدینگی ها در سطح کل جامعه مثبت ارزیابی می شود.
آیا ورود زنان به بورس به ارزش کار زنان کارگر و نرخ دستمزد نیروی کار زنان لطمه وارد می کند؟
پاسخ من منفی است؛ چون بحث این است که ما باید از تفکر اقتصادی استفاده کنیم و زنان نیز به عنوان بخشی از جامعه دارای تفکر اقتصادی هستند. اگر ما اجازه دهیم که این نیروی متراکم موجود در بخش اقتصاد، نقدینگی خود را در بازار طلا و سکه و دارایی هایی واقعی مثل مسکن و غیره صرف کند، در واقع ما موجودیت و خلاقیت زنان را نا دیده گرفته ایم. ورود زنان به بورس با فعالیت و عملکرد آنان در طول زمان تضاد دارد.
ما در ایران با بورس غیر شفافی مواجه هستیم. آیا شما فکر نمی کنید که ورود زنان به فضای غیر شفاف بورس خود آسیب هایی به همراه داشته باشد؟
بحث بورس غیر شفاف برای مردان هم وجود دارد و پدیده ای عمومی است. به این دلیل ما نمی توانیم زنان را از مطالعه و خرید و فروش منع کنیم. بنابراین هرچه بر جمعیت حاضر در این بازار افزوده شود، خود نیرویی خواهد بود که می تواند مطالبات جامعه را مطرح کند و دست اندرکاران اقتصادی را مجبور کند تا این مطالبات را به بازی بگیرند و قوانین را سریع تر تغییر دهند. من تصور می کنم که ورود و فعالیت زنان در بورس و به دست گرفتن پست های کلیدی، به آینده اقتصادی زنان کمک می کند. همچنین در قسمت اداری شاهد هستیم که خانم های کارگزار، تعدادشان بیش تر شده است. در این صورت ما شاهد تحول در کل اقتصاد خواهیم بود و نباید چون بورس ما مانند دیگر بازارهای دنیا، پیشرفته و شفاف نیست خودمان را دور نگه داریم و زنان را منع کنیم.
با توجه به این که ورود زنان به بورس به هر صورت اتفاق افتاده است، حجم سرمایه و نوع سهامی را که زنان خریداری می کنند، چگونه ارزیابی می کنید؟
در کل به نظر می رسید تفاوت خاصی وجود ندارد. ولی این موضوع شاید سبب گردد که زنان در زمینه هایی که خودشان تجربه دارند؛ مثل صنایع غذایی و دارویی بیش تر وارد شوند. قطعاً سرمایه زنان نسبت به مردان کم تر است و از دید کلی، این شروعی برای نگهداری دارایی در بورس در خانوار های ایرانی است.
به نظر شما چه موانعی قبل از ورود زنان و چه موانعی وقتی که وارد بورس می شوند در برابر آنان وجود دارد؟
در خانوارها، خود مردان اعتقادی به بورس ندارند و چون در آمد مکفی ندارند که به این بازار اقتصادی وارد شوند، پس خود به خود این بازار را پدیده ای برای خرج تراشی خانوارها تلقی می کنند. همچنین مانع فرهنگی و فکری که در خانوارهای ایرانی وجود دارد.
خوب، این مسأله هم وجود دارد که این دارایی به سرعت قابل تبدیل به نقدینگی نیست که این مشکل برای مردان نیز وجود دارد ولی برای خانم ها اهمیت آن بیش تر است. در بازار طلا هر وقت افراد اراده کنند، دارایی آن ها تبدیل به پول نقد می شود؛ اما در مورد سهام، این سرعت تبدیل وجود ندارد. اگر بازار به نقدینگی نزدیک شود و قادر باشد که به سرعت پول فرد را با هزینه ای که حاضر است پرداخت کند، به او برگرداند، ورود زنان به بورس نیز بیش تر تشویق می شود.
در فضای بورس غیر شفاف ایران، با صاحبان سهام غیر پاسخ گو و زنانی که سرمایه شان کم تر است، آیا فکر نمی کنید ضربه پذیری آن ها در چنین بازارهایی بیش تر باشد؟
از اوراق مشارکت شروع کنم، چون اوراق مشارکت، خود نوعی اوراق بهادار است که جایگاهی برای پس انداز و سرمایه گذاری بلند مدت تلقی می شود. حالا اگر شروع کار با اوراق مشارکت باشد و برخی سهام ها که دارای موقعیت نسبتاً خوبی است و سرمایه گذاری توسط همه، حتی توسط خانواده هایی که امکانات بیش تری دارند نیز با مبالغ کم صورت بگیرد، به نظر می رسد که آسیب پذیری آن ها کم تر خواهد بود.
ورود زنان به بورس چه تأثیری می تواند بر روی جنبش زنان بگذارد؟
حضور زن در یک بازار پویا و بازاری که اطلاعات مردم را زیاد می کند، نقش مثبت دارد. بورس هم باید تالارهایی برای این افراد ایجاد کند، تا کار کردن در چنین فضاهایی با سهولت بیش تری صورت گیرد.
چه نوع سیستم اقتصادی و اجتماعی را برای حضور بیش تر زنان در عرصه اقتصادی، مفیدتر ارزیابی می کنید؟
یک سیستم اقتصادی بین سوسیال و کاپیتال که متمایل به اقتصاد آزاد باشد بهتر است و تشویقی برای حضور بیش تر زنان در بورس خواهد بود.
در نهایت شما چه توصیه ای برای زنان حاضر در فعالیت خرید و فروش سهام دارید؟
توصیه من این است که زنان شتاب زده عمل نکنند و با کسب اطلاعات بیش تر و مبالغ کم تر وارد شوند. بعد اگر دیدند که موفق هستند، به مرور زمان سرمایه شان را افزایش دهند. ما در حال حاضر چهره های شاخصی در میان زنان داریم که وزنه های قابل توجه بازار بورس به شمار می روند و می توان بر تعداد سرمایه گذاران موفق در میان گروه زنان افزود.
در پایان این گزارش، دیدگاه های خانم دکتر شهلا اعزازی، جامعه شناس را درباره ورود زنان به بازار بورس و موانع پیش روی آن ها جویا می شوم.
سرکار خانم اعزازی! پیش فهم زنان از بورس بیش تر از طریق اطلاعات شفاهی بوده است و نه اطلاعات مکتوب، این پدیده را چگونه ارزیابی می کنید؟
در کشورهای جهان سوم که همواره مسایل جانبی و پدیده های مدرن مثل اطلاعات گیری و اطلاع دهی مکتوب کم رنگ است و مردم عادت ندارند به صورت مکتوب اطلاعات خود را جمع آوری کنند، برای ورود به این نهاد هم از زنان چنین انتظاری نمی رود و زن و مرد در جامعه ما فرق نمی کنند. هر دو گروه، اطلاعات را شفاهی و از طریق حضور در عرصه اجتماع به دست می آورند. حالا چون زنان در خانه هستند و حضورشان در عرصه عمومی کم تر است؛ در نتیجه اطلاعات آن ها نسبت به مردها نیز کم تر خواهد بوده است.
ورود زنان به بورس از سال 1379 به بعد افزایش پیدا کرده است. شما افزایش تعداد زنان در بورس و به طور نسبی حضور آن ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
ورود زنان به هر حوزه اقتصادی را در این برهه زمانی مثبت ارزیابی می کنم. بورس نیز همانند دیگر فضاهای اقتصادی در ایران، نهادی مردانه بوده است و خانم ها اخیراً وارد این نهاد شده اند، حال باید دید که چه فعل و انفعالاتی صورت گرفته است. من فکر می کنم چون ورود به بورس با پس اندازهای اندک هم امکان پذیر بوده است، در نتیجه زنان برای رسیدن به سود، پس اندازهای اندک خود را وارد کردند و به گردش درآوردند. از نظر من نکته جالب تر اعتماد به نفسی است که زنان پیدا کرده اند تا جرأت ورود به چنین فضاهایی را پیدا کنند و حتی برخی از آن ها برای پی گیری سود سهامشان، روزانه به تالار رفت و آمد می کنند.
خانم دکتر اعزازی! برای حضور در این بازار، چه موانعی را پیش روی زنان می بینید؟
به نظر من یکی از موانع ورود زنان به بورس، تفکر اطرافیان درباره عرصه های خصوصی زنان است که ورود آن ها را به چنین فضاهایی منع می کند یا دست کم آنان را می ترساند. همچنین زنان به دلیل این که تعدادشان در بورس کم تر است، خودشان نیز برای ورود به چنین عرصه هایی دلواپس هستند. دیگر این که ورود زنان به محیط های مردانه، برای آن ها مشکل آفرین است. در آخر می توانم بگویم که یک تفکر سنتی در میان زنان وجود دارد و این که پس انداز های خودشان را طلا می خرند و احساس می کنند این راه حل مطمئن تری است. حال موانع ویژه زنان را در بورس بررسی می کنیم. اول این که زنان در بورس به عنوان یک رقیب جدی در نظر گرفته نمی شوند و احساس ترحم به آن ها وجود دارد. دوم این که این جا هم زنان برای رسیدن به حق و حقوق خودشان مانند عرصه خصوصی به مکر «ضعف و ناتوانی» پناه می برند، تا اطلاعات را از مردان کسب کنند.
با توجه به این که بورس یک نهاد مدرن اقتصادی تلقی می شود، چه تحلیل انطباقی بین این نهاد و بازارهای سنتی وجود دارد؟
در بازارهای سنتی، شغل و حرفه در بازار از پدر به پسر یا به دیگر اعضای مرد خانواده منتقل می شود و ارجحیت و حقانیت کار کردن با مردان است. اما در نهادهایی مانند بورس، به دلیل این که قوانین سنتی حاکمیت ندارد، کار پدر را لزوماً مرد انجام نمی دهد، بلکه در بورس هر کس، زن یا مرد، می تواند وارد شود، فعالیت کند و سود ببرد. در این جا دیگر مسایل دنیای سنت و گفتمان های غالب آن وجود ندارد.
آیا ورود زنان به بورس، به عنوان یک پدیده اقتصادی و اجتماعی، می تواند به جنبش زنان در ایران کمک کند؟
ورود زنان به بورس آگاهی آن ها را افزایش می دهد، اما مستقیماً به جنبش زنان کمک نمی کند. اما چون زنان به محض ورود به اجتماع اجحاف را حس می کنند و در نتیجه حساسیت آن ها و آگاهی شان را بالا می برد، بنابرین آن ها سعی می کنند به صورت فردی و جمعی معضلات را از میان بردارند و در جهت شکسته شدن کلیشه هایی که مردان را قوی و زنان را ضعیف می پندارد قدم بردارند. من فکر می کنم فعالیت آن ها در این زمینه و تأثیر گذاری آن ها بر روی دیگران به صورت غیر مستقیم به جنبش زنان در جامعه کمک می کند.
منبع: / ماهنامه / نامه / 1383 / شماره 35
نویسنده : احسانه عسکری زاده
نظر شما