موضوع : پژوهش | مقاله

زنان اسلامی پایه های تعالی اقتصاد اسلامی


زنان به عنوان عامل پرورش و رشد نیروی کار، در جریان بهره وری و تولید ناخالص ملی سهم دارند که با سرمایه گذاری در اطلاعات، دانش ها، نگرش ها و مهارت های زنان این ارزش افزوده خواهد شد؛ بنابراین تلاش حاکمان و نظارت و توجه ملی به این امر بازخورد مستقیم در پیشرفت کشور را دارد؛ زیرا هر گاه منابع انسانی در محیطی سالم و با انگیزه و احساسات و عاطفه و خیرخواهی و‎ ... ‎پرورش یابد و با عزت نفس و مناعت زندگی را بگذراند، نیروی قوی تری در چرخش امور اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محیطی با نشاط و صمیمی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی و توجه به بهداشت روحی، جسمی و روانی اعضای خانواده اثر مستقیم بر اقتصاد جامعه می گذارند‎.‎
بر اساس نظریه های غالب در نظامهای اقتصادی زن بهترین ابزار و وسیله تحقق اهداف اقتصادی کسب ثروت بیشتر است. این مکاتب به طور جزئی به مسئله می نگرند، اشتغال زن از لحاظ کمی و کیفی باید مطابق اهدافی باشد که مهم ترین آن افزایش ثروت است. بر همین مبناست که در شوروی در دوره صنعتی شدن سریع، همه چیز باید فدای رشد اقتصادی می شد و سیاست های مربوط به زنان نیز بخشی از این استراتژی کلی بود. از این رو حتی زنان متخصص با داشتن فرزند کوچک مجبور به کار شدند و تخطی از این سیاست به مجازات کیفری می انجامید. همچنین در نظام غرب در بسیاری موارد، اشتغال زن عاملی بوده است برای به حداکثر رساندن سود شرکت های سرمایه داری که در باور این نظام شرط اصلی رشد اقتصادی است. بنابراین برای جلب تقاضای مصرف کننده، زن به هر طریق مورد سوء استفاده قرار می گیرد.‏
در این گونه نظامها اقتصاد است که ماهیت و اصالت دارد و همه چیز عالم حتی حیا و عفت و بزرگواری زنان فدای یک نیم قدم پیشرفت اقتصاد می‌شود. بر اساس فلسفه "هر بیشتر بهتر" و "اصل اقتصاد و سود اقتصادی است" و سایر مبانی فلسفی اقتصاد سرمایه داری ؛ زن یعنی پول بیشتر، لذت بیشتر، استثمار بهتر و کلید اقتصاد طلایی، طلای زنده و ... . این بینش ابزاری صرف به زن و جامعه انسانی زنان یعنی نادیده گرفتن انسانیت انسانها و تک‌بعدی دیدن سرشت آدمی است. ‏
در نظام اقتصادی ما چنین اشتغالی مورد نظر نیست؛ زیرا بر این اعتقادیم که این‌گونه اشتغال ممکن است موجبات رشد سریع اقتصادی را فراهم کند. اما مسائلی برای زن، خانواده و اجتماع می آفریند. اگر اغراق نباشد باید گفت استراتژی های منتخب شرق و غرب، به رغم داشتن جنبه های مثبت بسیار، به علت یک بعدی نگریستن به مسئله، به طور کلی قابلیت ارائه یک الگوی مطلوب در مورد اشتغال زنان را ندارند. هر چند به طور قطع می توان از برخی تجارب در زمینه اشتغال زن استفاده کرد، اما ما نیاز به الگویی داریم که به جای یک بعدی نگریستن به مسئله اشتغال زنان (از دیدگاه رشد)، دیدگاهی همه جانبه داشته باشد؛ الگویی که مطابق با فطرت انسان باشد‏‎. ‎
در نظام اقتصاد اسلامی کمیت و کیفیت سرمایه انسانی اصلی مهم در تحقق رشد عدالت محور منافع مادی و معنوی فرد و اجتماع در کوتاه و بلند مدت دارد. بر این اساس است که به زن به عنوان سرمایه انسانی می نگرد اما نه سرمایه انسانی که مستقیماً قعالیت اقتصادی کند، بلکه سرمایه انسانی که در پرتوی ارتقای کیفیت سرمایه اجتماعی فعالیت می کند.‏
در نظام اقتصاد اسلامی سرمایه اجتماعی عاملی بنیادی تر نسبت به سرمایه انسانی می باشد.
چرا که سرمایه اجتماعی است که منجر به پرورش و ایجاد سرمایه انسانی و فیزیکی می شودو مبنایی برای تحول اقتصادی و پیشرفت سریع به‌سوی رشد عدالت محور یا به عبارتی جهاد اقتصادی می باشد. ‏

 

منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۹۰/۷/۹
نویسنده : محمد داود محمدی

نظر شما