زندگی معنوی در دنیای مجازی(1)
مقاله حاضر در ابتدا نگاهی به تغییرات فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده به واسطه انقلاب دیجیتالی و به ویژه رشد اینترنت و پیدایش فضای مجازی خواهد داشت. سپس برخی نگرشهای بنیادین معنوی در این خصوص و اینکه چطور مناظره میان مکاتب مختلف دراین حوزه به نفع تکنولوژی رقم می خورد مورد بررسی قرارمی گیرد.
از تکنولوژی هم می توان به عنوان پدیده ای مخرب و خطرناک و هم به عنوان وسیله و ابزاری برای هر چه شکوفاتر کردن حس آگاهی انسان متمدن تعالی یافته قلمداد کرد.
در نهایت امر، مقاله حاضر در خصوص روشهای معنوی نهفته در دل پدیده نوظهور اینترنت سخن خواهد گفت. بخش اول این مقاله را با هم می خوانیم.
مقدمه
جهان امروز شاهد تغییراتی در ساختار خویش است که بخش عمده آن را مرهون بروز و خلق پدیده ای به نام اینترنت است. همان پدیده جدید ارتباطی که انسانها را در فرصتی مناسب که قبلاً شاهدش نبودیم به هم متصل می کند. برقراری ارتباطات اینترنتی در مقیاس وسیع، نوع و نحوه روابط انسانها را چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ مکانی دگرگون ساخته است. گزافه گویی نیست اگر به این نکته اشاره کنم که در عصر حاضر و با وجود پدیده اینترنت و تکنولوژی دیجیتال، جهانیان عصر مهمی در دوران حیات زمین را تجربه می کنند. حقیقتاً بیاندیشید که اثرات شبکه های کامپیوتری بر روند سرعت انتقال دانش انسان و سرعت دگرگونی های فرهنگی او تا چه اندازه بوده است؟
پیش از ابداع خط نوشتاری، امکان تدوین و گردآوری و حفظ و ثبت اندیشه برای انسان میسر نبود. به قول یک مثل آفریقایی، در آن زمان هر وقت مرد سالخورده ای از دنیا می رفت تو گویی که کتابخانه ای در آتش سوخته و زبانه می کشد. تا پیش از سواد آموزی انسان، پیشرفت انسانها تنها بر مبنای ظرفیت و قدرت نگهداری مطالب توسط آنان در ذهن بود و بسیار کند و آهسته صورت می گرفت.
با ابداع خط نوشتاری، و به ویژه با انتشار میلیونها کتاب طی قرن اخیر، دانش بشری به دانشی مستقل از زمان و پدیدآورنده یا پدیدآورندگان آن مبدل شد. اما از آن جایی که برای توسعه این دانش هنوز به ابزار فیزیکی و شخص خود انسان نیاز می بود، از این رو دانش بشری همچنان در بند مکان و فضا و وابسته به آن بود.
با ظهور شبکه نوظهور کامپیوتر، و با گسترش ابزارهای بی سیم ارتباطی، دانش بشر از بند زنجیر مکان و فضا هم رهایی یافت و آزاد شد. وقتی که شبکه به خانه ها، یک سازمان یا یک شهر، یک ایالت و حتی تا گستره یک کشور راه یافت، هر مساله، هر نوآوری و ابداع، هر فکر خلاقه و هر راه حل مناسب برای حل مشکلات و معضلات در سطح وسیعی در پهنای شبکه در دسترس همگان قرار گرفت.
این نمونه از شبکه کامپیوتری به نوبه خود موجبات رشد علم و فرهنگ بشر و توسعه آن را فراهم آورد.
در واقع چنین پدیده ای، مجوزی برای گونه گونی فرهنگ و علمی است که در قالب افکار و عقاید خیل کثیری از انسانها برای عده کثیر دیگری از آنان مخابره می شود و شمار بسیاری از مخاطبان را با خود همراه می سازد.
این در حالی است که در صورت نبودن چنین پدیده ای هزاران سال طول می کشید تا ما قادر به توزیع و بسط دانش جمعی مان در سراسر جهان شویم. در حال حاضر، بر طبق برخی محاسبات و ارزیابی های مبتنی بر مطالعات ریاضی، اینطور به نظر می رسد که چنین زمان طولانی به ویژه در علومی چون علوم مهندسی تنها به کمتر از 3 سال تقلیل یافته است. آنچه را که به جرات می توان از قبل فرض کرد توجه به این نکته است که در زمان نه چندان طولانی در آینده اتفاقی در زندگی بشر رخ خواهد داد که از آن بعنوان شگفتی می توان نام برد.
در این زمان، علم و دانش بشر، تنها در مدت زمان کوتاهی به دو برابر دانش کنونی افزایش می یابد و در چنین حالتی به کلی بشر از قدرت درک و استباط آنچه در پیرامونش رخ داده عاجز می شود. در چنین حالتی به واقع بشر به خلق جهانی پیرامون خود دست زده است که به واقع خارج از کنترل و اختیار اوست.
انقلاب دیجیتال، موجودیت بالقوه و پیدایش فضای مجازی
من به این نکته توجه کرده ام که چطور شبکه ها، روابط میان انسانها و زمان و مکان آنها را تغییر می دهند و به طور اساسی شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان را دگرگون می سازند.
آزادی ما از قید و بند مکان و فضا، درست هم معنی با تغییر ذهنیت ما درباره توصیف قلمرو و مرز است که به نوبه خود تغییرات جدی را در مفاهیم سیاسی و حقوقی به دنبال دارد.
چنین ذهنیتی همچنین، تعریف ما از اجتماع و زیست گاه انسانها را که به طور سنتی و در حالت عادی، نیازمند ابزار فیزیکی با ساختارهای مشخص و متمرکز است را تغییر می دهد.
رشد و گسترش اخیر فعالیتها و کنش های از راه دور انسان، نوع جدیدی از ساختارهای اجتماعی و گروهی بشر را به نمایش می گذارد که از آنها با عناوین خرید از راه دور یا تله شاپینگ، آموزش از راه دور، و یا اشتغال به کار از راه دور یا همان تله ورکینگ یاد می شود.
ممکن است که تنها بخش محدودی از تغییراتی که در قالب انقلاب صنعتی در ابتدای قرن اخیر به وقوع پیوست در مقیاسی طی سالهای پایانی آن به اوج خود برسد. به عنوان مثال، بخش وسیعی از تغییرات اخیر در استخدام نیروی کار به شیوه ی استخدام از راه دور رخ می نماید.
در گزارش ها آمده است که تنها 1/9 میلیون شهروند آمریکایی در حال برقراری ارتباط از راه دور با یکدیگر و محیط پیرامون خود به کمک سیستم کامپیوتر هستند که پیش بینی می شود این رقم تا 15 درصد رشد سالانه همراه باشد. تولید و خلق ابزار و امکانات تکنولوژیک، روز به روز کارآمدی بشر در تولید محصولات با بهره گیری از کمترین نیروی انسانی را امکان پذیر تر ساخته است.
تا چهار دهه قبل، یک سوم نیروی کار ایالات متحده مشغول فعالیت در بخش صنایع بودند و این در حالی است که در حال حاضر کمتر از 17 درصد نیروی کار این کشور در این حوزه فعالیت می کنند.
در دهه 30، تحت تاثیر پیشرفت های سازمانی مبتنی بر نظام تیلور، نیروی کار انسانی تا میزان قابل توجهی کاهش یافته و به تدریج از فرآیند تولید خارج شدند.
طی دهه اخیر، فرآیند مشابهی در زمینه کارهای فکری و ذهنی و افرادی که در این حوزه مشغول فعالیت اند به چشم می خورد. از این رو بخش عمده ای از سازمانها، با تجزیه و تحلیل فرآیند کاری خود تحت عنوان مهندسی مجدد و در جهت کسب سود بیشتر، اقدام به حذف برخی فرآیندهای جاری کاری کرده اند.
این که متاثر از انقلاب دیجیتالی، ما چطور کار و موقعیت شغلی خودمان را سازماندهی و تجربه کنیم دارای اهمیت است. به اعتقاد برخی تحلیل گران، مفاهیم کار، استخدام نیروی انسانی و شغل و حرفه برای همیشه تغییر خواهد کرد. بخشی از انقلاب دیجیتالی، مجازی گرایی ها را به دنبال دارد.
مجازی گرایی در حقیقت همان آخرین گام بشر برای تغییر دادن جهان مادی مطابق نیازمندی های خویش است. در عصر کشاورزی، طبیعت و مواد طبیعی به واسطه نیروی کار فیزیکی و سپس ابزار آلات مکانیکی به مواد دیگری تبدیل می شدند و بدین ترتیب بشر از یک ماده، ماده دیگری تولید می نمود.
در طول انقلاب صنعتی هم استفاده از انرژی، به عنوان مثال نفت خام و ذغال سنگ عامل جدیدی در فرآیند پیشرفت بشر محسوب می گردید. پس بدین ترتیب تا این زمان، بشر علاوه بر طبیعت، انرژی را هم به خدمت گرفته بود که این دو در کنار هم باعث پیشرفت هر چه بیشتر بشر در بهره وری شد.
در عصر حاضر، یک فاکتور اساسی جدید به این معادله اضافه شده است که چیزی نیست جز اطلاعات.
امروزه دنیای طبیعی نه تنها به واسطه استفاده از انرژی و مواد طبیعی که به واسطه اطلاعات که خود به اوج بهره وری بشر منتهی گردیده، تغییر و تحول یافته است.
به عبارتی، مجازی گرایی خود به عاملی برای جانشین سازی اطلاعات با مواد و فاکتورهای موجود در طبیعت مبدل شده است. چنین جانشینی رابطه بشر با طبیعت، روابط میان انسانها و حتی روابط میان انسان و ماشین ها را عمیق و پیچیده نموده است. این فاکتور جدید که اطلاعات نام دارد به طور فزاینده ای به عنوان عاملی برای شدت بخشیدن به مجازی گرایی مطرح شده است.
در گذشته، باور بشر به علوم طبیعی، جهان صنعتی و ماده گرایی تا بدان حد بود که بشر مرتباً با خود می گفت که اگر نتوانم چیزی را در دستانم لمس کنم پس آن چیز نمی تواند حقیقی باشد. این در حالی است که در عصر حاضر، اطلاعات در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فلسفی از تمام چیزهای مادی حایز اهمیت بیشتری شده است. این چنین تغییر رویه ای حتی بر اوقات فراغت ما هم تاثیر گذارده است. ما اغلب ترجیح می دهیم ساعتها زمان صرف کنیم و به تماشای مناظر طبیعی از تلویزیون بپردازیم تا اینکه به دل طبیعت برویم و در جنگل قدم بزنیم. چنین فرآیندی به واسطه خلق و ظهور رسانه های فضای مجازی، افزایش یافته و به اوج خود رسیده است. برای بسیاری از افراد، اینترنت تنها ادامه ابزار ارتباطی سنتی نیست بلکه یک انقلاب و تحول اساسی در ارتباطات انسانی است.
اینترنت بر خلاف دیگر ابزار رسانه ای، فضای ذهنی جدیدی را ایجاد کرده است. از اینرو، مفهوم فضای مجازی همسو با جهان مجازی، پا به پا و پشت سر جهان واقعی و عینی جلب توجه می کند.
با وجودی که مدت های مدید از حیات بشر بر روی زمین می گذرد، اما باید گفت که اجداد ماقبل تاریخ ما به شیوه ای کاملاً طبیعی در طبیعت می زیسته اند. تا این که انسان متمدن در فضای جدیدی با معماری ابداعی خودش به زندگی ادامه داد. در حال حاضر که انقلاب دیجیتالی تمدن اجداد ما را به هم ریخته و تغییر داده است، می توان انتظار داشت که تصورات و افکارات متافیزیکی ما و حتی بن مایه های اساسی تجارب بشری ما تحت تاثیر این پدیده قرار گرفته و دگرگون شود.
ادامه دارد ...
منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۷/۰۴/۲۵به نقل از: www.firstmonday.orgصفحه اینترنتی مرتبطhttp://www.firstmonday.org/Issues/issue5/bauwens/
مترجم : کامبیز پارتازیان
نویسنده : مایکل باونز
نظر شما