خصوصی سازی یا واگذاری سهام به بخش نیمه دولتی
با ابلاغ سیاستهای کلی اصل چهلوچهار قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری در سال 1384، خصوصیسازی در ایران وارد فاز جدید شد که از نظر ماهیت و دامنه اجرا، با فعالیتهای صورت گرفته پیش از آن، تفاوت اساسی دارد. براساس سیاستهای ابلاغ شده، مقرر است دولت همه فعالیتهای خود در خارج از موارد صدر اصل چهلوچهار قانون اساسی را به بخش خصوصی، تعاونی و عمومی غیردولتی واگذار کند.
اما در حال حاضر با توجه به گستردگی ابعاد خصوصیسازی در کشور، مسایل و چالشهای زیادی در خصوص آن مطرح شده است. یکی از این چالشها، حضور پررنگ بخش عمومی غیردولتی (شبهدولتی) در خرید سهام واگذار شده در بورس و نگرانی از شکلگیری نهادهای شبهدولتی جدید، با اجرای طرح واگذاری سهام عدالت است. بررسیها نشان میدهد که درصد بالایی از ارزش سهام بلوکی واگذار شده اخیر در بوس اوراق بهادار، توسط بخش شبهدولتی خریداری شده و با تداوم شیوه موجود واگذاری سهام عدالت، تبدیل شرکتهای سرمایهگذاری استانی و شرکتهای تعاونی عدالت شهرستانی به نهادهای شبهدولتی جدید، محتمل خواهد بود. بنابراین آنچه بیش از همه افکار صاحبنظران و سیاستگذاران را بهخود مشغول کرده، هشدارهای ارایه شده در خصوص شکلگیری و تقویت نهادهای اقتصادی شبهدولتی در کنار دولت در نتیجه تداوم شیوه فعلی واگذاریهاست.
از اول سال 1384 تا مردادماه 1388 سهام حدود دویستوشصتوچهار شرکت دولتی به ارزش حدود 544 هزار میلیارد ریال به طرق مختلف از قبیل سهام عدالت، رد دیون، ارایه در بورس و مزایده به بخشهای غیردولتی، واگذار شده است.
از کل واگذاریها، شصتوهشت و نیم درصد مربوط به سهام عدالت، دوازده و نیم درصد مربوط به رد دیون و نوزده درصد مربوط به غیر از آنها (شامل سهام بلوکی) بوده است. از ابتدای سال 1386 تاکنون که آمار واگذاریهای صورت گرفته به شکل عرضه سهام بلوکی در اختیار قرار گرفته است، سهام هشتادودو شرکت به ارزش حدود 36 هزار و 979 میلیارد ریال در قالب سهام بلوکی به بخش غیردولتی واگذار شده است. اگرچه بهلحاظ کمیت، اما اندازه شرکتها، درصد و ارزش سهام واگذار شده آنها با یکدیگر تفاوت زیادی دارد. بهطوریکه ارزش سهام واگذار شده فولاد مبارکه به تنهایی بیش از سیوسه درصد ارزش کل سهام واگذار شده شرکتها (از ابتدای سال 1386) است. این نسبت برای شرکت ملی صنایع مس ایران (سهامی عام) بیستونه و نیم درصد است.
از طرف دیگر، تنها تعداد محدودی از شرکتها، بخش عمدهای ارزش کل سهام بلوکی واگذار شده از سال 1386 را خریداری کردهاند. شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی (وابسته به سازمان تأمین اجتماعی)، شرکت سرمایهگذاری تأمین ایرانیان، وابسته به مؤسسه مالی و اعتباری مهر (بسیجیان سابق) و صندوقهای بازنشستگی، بیش از چهلوشش درصد ارزش کل سهام بلوکی واگذار شده را خریداری کردهاند. (اگر خرید سهام شرکتهای واگذار شده توسط همه نهادهای شبهدولتی را در نظر بگیریم، درصد سهم این نهادها از کل واگذاریها، بسیار بیشتر از چهلوشش درصد است). مضافا اینکه همه سهام واگذار شده به شکل رد دیون نیز به بخش عمومی غیردولتی واگذار شده است.
بنابراین شایبه شبهدولتی بودن برخی از این نهادها، بحث واگذاری و خصوصیسازی را با چالش مواجه کرده است. بخشی از این مسئله به این مربوط میشود که بخش خصوصی واقعی، انگیزه و توان کافی برای رقابت با بخش شبهدولتی را ندارد و لازم است برای ایجاد انگیزه و توان رقابت در این بخش تدابیر اندیشیده شود. در خصوص واگذاری سهام عدالت نیز که بیش از شصتوهشت و نیم درصد واگذاریها را بهخود اختصاص داده است، میتوان استدلال کرد که با توجه به مدیریت دولتی شرکتهای سرمایهگذاری استانی و شرکتهای تعاونی عدالت شهرستانی و تداوم احتمالی این مدیریت تا افقی نامشخص (به دلیل وابستگی شرکتهای واگذار شده به حمایتهای دولتی، سهم بسیار محدود هریک از اعضا در اداره تعاونیها و در نتیجه تمایل محدود به مشارکت و...)، این شرکتها نهادهای شبهدولتی هستند که با اجرای خصوصیسازی از طریق سهام عدالت، در حال شکلگیری هستند.
با این اوصاف و با توجه به اینکه این سه نوع واگذاری که تقریبا عمده واگذاریها (به جز سهام ترجیحی و تدریجی) را تشکیل میدهند، بیم آن میرود که اقتصاد ایران، دوران گذر از اقتصاد دولتی به شبهدولتی بهجای گذر از اقتصاد دولتی به خصوصی را سپری کند. این پدیده بسیار حایز اهمیت بوده و نیازمند بررسی دقیق و ایجاد چشمانداز روشنی برای اقتصاد ایران است.
گسترش دامنه شرکتهای شبهدولتی در اقتصاد ایران مسایل و آسیبهای نظیر عدم تحقق کارایی اقتصادی، کاهش قدرت نظارت بر عملکرد شرکتها، ایجاد انحصار و رکود بازار سهام را به دنبال خواهد داشت. همه آسیبهای فوق را میتوان در این جمله خلاصه کرد که «خصوصیسازی ممکن است بهسمتی رود که نخواستهایم.”به این ترتیب، با توجه به شرایط فعلی خصوصیسازی، لازم است راهکارها و تدابیری برای ممانعت از شکلگیری بخش شبهدولتی بزرگ و ایجاد انگیزه و توان رقابت در بخش خصوصی، اندیشه شود. این تدابیر میتواند از نوع محدود کردن فعالیت شرکتهای وابسته به نهادهای شبهدولتی باشد یا از نوع فراهمسازی بستر فعالیت بیشتر بخش خصوصی. بنابراین به منظور تقویت حضور بخش خصوصی و جایگزینی آن با بخش شبهدولتی، پیشنهادهای زیر میتوانند مؤثر واقع شوند:
1- تغییر در نحوه قیمتگذاری سهام شرکتهای دولتی: یکی از دلایل حضور کمرنگ بخش خصوصی در خرید سهام شرکتهای دولتی، نحوه قیمتگذاری سهام آنهاست. قیمتگذاری صحیح سهام شرکتهای دولتی درحداقل آن میتواند دو حسن بزرگ در جهت خصوصیسازی داشته باشد. اولا بخش خصوصی واقعی انگیزه کافی برای مشارکت خواهد داشت و ثانیا با توجه به قیمتگذاری سهام در حد بهینه، امکان نوسان قیمت آنها پس از واگذاری به پایینتر از سطح اولیه و ایجاد نگرش منفی برای خرید سهام شرکتهای دولتی که در آینده واگذار میشوند، به حداقل خواهد رسید.
2- قانونمند کردن و تضمین سود قابل توزیع شرکتهای واگذار شده: یکی از مشکلات مهم بازار سرمایه کشور، نگاه کوتاهمدت فعالین بازار سرمایه در معاملاتشان است. بهعبارت دیگر، بخش خصوصی حتی اگر سهامی را خریداری کند، تمایل چندانی به نگهداری آن ندارند، زیرا نسبت به آینده مطمئن هستند.
قانونمند کردن تقسیم سود قابل توزیع شرکتهای واگذار شده و تضمین سود آنها برای یک دوره زمانی مشخص از سوی دولت میتواند چشمانداز روشنی از برای بخش خصوصی به ارمغان آورده و انگیزه مشارکت آنها را افزایش دهد.
3- شفاف کردن اطلاعات شرکتهای دولتی قبل از واگذاری: با توجه به اینکه شفافیت اطلاعات شرکتها و قابل اتکا بودن اطلاعات مذکور عامل مهمی در مشارکت بخش خصوصی در بازار بورس و خرید سهام محسوب میشود، شفافیت اطلاعات در ارتباط با شرکتهای دولتی قابل واگذاری، میتواند ضمن بهبود فضای کلی حاکم بر بورس اوراق بهادار، عامل انگیزشی بسیار قوی برای بخش خصوصی جهت مشارکت در خرید سهام آن شرکتها، از طریق افزایش اعتماد سرمایهگذاران به بازار سرمایه کشور، باشد.
4- ایجاد انگیزه برای مشارکت نهادهای دولتی و غیردولتی در خرید سهام برای کارکنان خود: با توجه به سابقه محدود فرهنگ سهامداران در کشور و تمایل محدود مردم برای مشارکت مستقیم در خرید سهام، سازمان خصوصیسازی و سایر ارگانهای ذیربط میتوانند تسهیلاتی برای خرید سهام توسط کارکنان دستگاهها و نهادهای دولتی و غیردولتی، از طریق بورس اوراق بهادار قایل شوند تا از این رهرو، بخشی از افراد جامعه به خرید سهام ترغیب شوند. برای مثال، تقسیط پرداخت بهای سهام و ارایه تسهیلات برای خرید سهام از سوی دولت میتواند در این رابطه راهگشا باشد.
5- درخصوص واگذاری سهام عدالت و کاهش نگرانیها درخصوص شکلگیری نهادهای شبهدولتی، در نتیجه آن (در حال حاضر بیش از شصتوهشت درصد کل واگذاریها در قالب واگذاری سهام عدالت است) نیز پیشنهاد میشود. اولا سهم واگذاری سهام عدالت از کل واگذاریها کاهش یابد، ثانیا زمینههای آشنایی مردم با فعالیت در بازار سرمایه فراهم شده و فرهنگ سهامداری در بین آنها گسترش پیدا کند.
آگاهی مردم با فضای بازار سرمایه و آشنایی آنها با حقوقشان در مورد مدیریت شرکتهای واگذار شده، میتواند مهمترین عامل ممانعت از تداوم فعالیت بنگاههای شبهدولتی شکل گرفته، باشد
منبع: / هفته نامه / پنجره / 1388 / شماره 18 ۱۳۸۸/۰۰/۰۰
نویسنده : سعید توتونچی ملکی
نظر شما