گزارشى کوتاه از دائرةالمعارف اسلام و ترجمههاى آن
اروپایىها، اواخر سده نوزدهم میلادى، چکیده بیش از دو سده پژوهشهاى اسلامى خویش را، در قالب مجموعهاى با عنوان Encyclopaedia of Islam (دائرةالمعارف اسلام) منتشر کردند.
این مجموعه، در نوع خود، نخستین اثرى بود که در باب معارف اسلام به زبانهاى زنده (انگلیسى، آلمانى و فرانسوى) در سطح جهانى عرضه شد و به زودى مبناى پژوهشها قرار گرفت و در کشورهاى متعدد اسلامى ترجمه و گاه نقد شد. از این روى، بر آن شدیم تا پس از معرفى اجمالى این اثر و ناشران آن، به معرفى اجمالى ترجمهها و طرح نظرهاى مثبت و منفى در این باره بپردازیم.
اثر مزبور کاستىهاى فراوانى، بهویژه در مدخلهاى مربوط به جهان تشیع دارد. امید است پژوهشگران اسلامى، بیش از گذشته به نقد و تکمیل آن بپردازند.
پیشگفتار
در سده شانزدهم میلادى اروپایىها به انتشار مجموعههاى مشتمل بر دانشهاى بشرى به نام انسیکلوپیدى (Encyclopaedia) یعنى دائرةالمعارف دست زدند. با آنکه این گونه مجموعهها با کندى پذیرش عام یافت، سودمندى و کاربرد بسیار آنها از یک سوى، و احساس نیاز به اطلاعات تفصیلى در زمینههاى خاص از سوى دیگر، به تدوین دائرةالمعارفهاى تخصصى انجامید.
دائرةالمعارف اسلام (Encyclopaedia of Islam) در چندین جلد، یکى از دهها دائرةالمعارفى است که اروپایىها منتشر کردهاند.
نوشتار پیش روى، پس از معرفى اجمالى «EI»1، و ترجمههاى آن به زبانهاى گوناگون، به ارزیابى کلى این مجموعه مىپردازد، تا گامى به سوى شناخت اثرى باشد که امروزه در کتابخانههاى جهان اسلام، جایگاه ویژهاى یافته است. هرچند گفتنى است که از آغاز انتشار این اثر تا امروز شخصیتها و مراکز گوناگونى به ارزیابى آن یا مقالات آن پرداختهاند2 و هماکنون نیز مراکزى سرگرم این مهم هستند.
ناشر EI
شهر لیدن (Leiaden) در کشور هلند از دیرباز میزبان نشر شمارى از دائرةالمعارفهاى مهم جهانى بوده است. وجود دانشگاه لیدن و مرکز انتشاراتى بریل (Brill) موجب شهرت این شهر شد؛ چنان که حضور خاورشناسان و اسلام شناسان در دانشگاه لیدن و تصحیح کتابهاى اسلامى به همت «بریل» توجه جهان اسلام را به خود جلب کرد.
تأسیس بریل به سال (1062ق/ 1683م) باز مىگردد. این مرکز با پیشینه سه قرن تلاش، کتابهاى پرشمارى را مربوط به دین اسلام و دیگر ادیان چاپ و منتشر کرده است. مانند:
1. دائرةالمعارف قرآن (Encyclopaedia of the Quran)، به سرپرستى خانم مک اولیف (ganDemmenMcoAuliffe) استاد دانشگاه جرج واشنگتن؛
2. دائرةالمعارف یهود «جودائیکا» (Encyclopaedia of gudaism)، به سر ویراستارى یاکوب نئوسزا (Neusner jacob).
دائرةالمعارف اسلام (EI)
اواخر سده نوزدهم میلادى (سده 13هجرى) خاورشناسان با همکارى شمارى از نویسندگان مسلمان به تدوین مجموعهاى به نام «دائرةالمعارف اسلام» (EI) پرداختند (موسوى بجنوردى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1/8؛ معاونتهاى ترجمه و تحقیق پارسا، معرفى لوح فشرده دائرةالمعارف اسلام، 55). این مجموعه چکیده بیش از دو سده پژوهش علمى در رشتههاى گوناگون معارف اسلامى (اعلام، اماکن، کتب و مفاهیم) است.
تأسیس سازمان «دائرةالمعارف اسلام» و تدوین مجموعهاى به این نام به کنگره بینالمللى شرقشناسى در لندن (1892م) باز مىگردد. در این کنگره شخصى به نام «اسمیت»3 پیشنهاد تألیف چنین دائرةالمعارفى را مطرح کرد. این پیشنهاد تصویب شد و در همان کنگره کمیتهاى متشکل از سیزده عضو به ریاست «اسمیت»، متصدى فراهمسازى زمینههاى لازم براى این کار گردید. اما اسمیت پس از چندى درگذشت و اجلاسیه بعدى، «گلدزیهر»4 را به جاى او برگزید، (معاونتهاى ترجمه و تحقیق پارسا، همان، 55). در کنگره پاریس(1897م) گلدزیهر استعفا داد و«هوتسما»5 به جاى او برگزیده شد. در همین جلسه، گروهى از خاورشناسان کشورهاى انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، روسیه، مجارستان، اتریش و هلند براى تسریع امور دائرةالمعارف اسلام انتخاب شدند.
در آغاز، اعضاى هیئت علمى عبارت بودند از: هوتسما، آرنولد، رنه بایست، هارتمان، ونسک، اوریستا، پرونسال و هفنینگ، و در ادامه از دانشمندان شرقى و مسلمان نیز دعوت شد؛ کسانى مانند ابراهیم مدکور، محمد شفیع، بزى انصارى، مصطفى شهابى، سیدحسین نصر و محمد الطالبى (همان، 56ـ55).
نظارت علمى بر مقالات و ویرایش آنها را گروهى زیر نظر «خویه»6 و هوتسما برعهده داشتند. کار آنان در سال 1902م پایان یافت و قرار شد دائرةالمعارف اسلام به سه زبان انگلیسى، فرانسوى و آلمانى منتشر گردد.
در سال 1908 امتیاز نشر آن به انتشارات «بریل» واگذار و در سال (1913) جلد اول آن منتشر و در کنگره رُم ارائه و پذیرش شد، تا اینکه در 1936با عنوانA Dictionary of the Geography Ethnography and Biography of the Mohemmedan Peopls (فرهنگ جغرافیا، مردمشناسى و زندگینامه مسلمانان) در چهار جلد اصلى و یک جلد متمم چاپ شد.
این اثر، سرانجام در 1987 در نه جلد، با عنوان نخستین دائرةالمعارف اسلام (First Encyclopedia of Islam) تجدید چاپ شد.
نویسندگان این مجموعه که به منابع و مطالب جدید دست یافته بودند و همچنین به دلیل انتقادهایى که از سوى مجامع علمى، به ویژه مسلمانان بر کار آنها مىشد و نیز به دلیل اِعمال نتایج نشر نخست آن، ویرایش دوم EI را در کنگره بیست و یکم خاورشناسان (پاریس 1948م) طرح و تصویب کردند. بر این اساس، از سال 1950م ویرایش دوم آغاز و تا سال 1975 جلد چهارم آن چاپ شد. ویرایش دوم شامل تغییراتى جدى است؛ به حدى که تألیف و تدوین جدیدى به شمار مىآید (محقق، طرح تدوین دائرةالمعارف تشیع، 29؛ موسوى بجنوردى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى،1/8).
جدیدترین ویرایش این مجموعه با عنوانNew Edition Encyclopaedia of Islam عرضه شده است.
جلد نخست آن در سال 1986، و بقیه مجلداتـ تا جلد یازدهمـ تا سال 2001 چاپ و منتشر شده است. تدوین و نشر EI با حمایت تشکیلات مسیونرى «مؤسسه بینالمللى فرهنگستانها» و چند شرکت تجارى دربارى امریکا صورت گرفته است.
درباره اینکه چه امرى جامعه غربى را وادار کرده تا مجموعه پرخرجى را که مربوط به جهان اسلام مىشود تهیه و تدوین کند، نظرهاى گوناگونى ابراز شده است. برخى مىگویند از آنجا که پژوهشها و نوشتارهاى اسلامشناسان غربى در کتابها و مجلهها پراکنده بود، خواستند فشرده این مباحث را یکجا و مرتب گردآورند (زکى خورشید، دائرةالمعارف الاسلامیة، 1/4). برخى، جذابیتهاى ابعاد انسانى، تمدن بزرگ و جغرافیاى وسیع اسلام را علت خلق این اثر مىدانند (همان، 1/ 3). نظر غالب، اهداف استعمارى و تسلط بر فرهنگ مسلمانان را علت تدوین مىداند که مشروح آن در بخش طرح داورىها خواهد آمد.
اهمیت EI بیشتر به این سبب است که در نوع خود نخستین اثر مربوط به معارف جهان اسلام بود که به زبانهاى زنده جهان (انگلیسى، آلمانى و فرانسوى) در سطح جهانى طرح مىشد. هرچند نگارش مجموعههایى از این دست در دنیاى اسلام پیشینهاى دیرین داشت،7 اما EI، به صورت الفبایى و شامل اماکن، اعلام، کتب و مفاهیم، کارى تازه بود.
EI حاصل سه قرن تلاش علمى اسلامشناسان غرب و عدهاى از شرقىها بود. این اثر مبناى پژوهشهاى بعدى در دنیاى اسلام و دنیاى غیراسلام قرار گرفت. از این روى، انتشار آن توجه دانشمندان اسلامى را جلب کرد و موجى از واکنشها را در قالب ترجمه، نقد و افزایش مطالب در کشورهاى افغانستان، ایران، پاکستان، ترکیه و مصر در پىداشت (دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1/8).
ترجمه عربی
ترجمه عربى از چاپ اول EI زودتر از دیگر ترجمهها و براساس متن انگلیسى و فرانسوى آن در قاهره با عنوان دائرةالمعارف الاسلامیة آغاز شد. از مقدمه این ترجمه برمىآید که کار آن پیش از سالهاى 1933م/1312ش سامان یافته است.
این ترجمه ناتمام در پانزده جلد تا مدخل «عارفى پاشا» (Arif Pasa) در سال 1933م به همت وزارت معارف مصر در قاهره چاپ شد و پس از آن چندین بار از جمله به همت دارالمعرفة در بیروت افست شده است. این ترجمه مانند دیگر ترجمههاى EI که در دیگر کشورها انجام مىشد ترجمه تنها نیست، بلکه مطالبى به پارهاى از مقالات افزوده و گاهى نقدهایى در پایان مقالات آورده شده است.
ابراهیم زکى خورشید (1407ق/1987م)8 و عبدالحمید احمد یونس (1328ـ1409ق/1910ـ1988م)9 و محمد ثابت الافندی(1326ـ1414 ق/ 1908ـ1993 م)10 و احمد الشنتناوى، کار ترجمه، و احمد محمد شاکر، امین خولى، محمد یوسف موسى، محمد حمید الفقیهى، محمد فؤاد عبدالباقى، مصطفى حلمى، مصطفى عبدالرزاق و ابوریده کار نگارش و نقدها را عهدهدار بودند. سال 1969م دیگر بار مقالاتى از ویرایش دوم به آن افزوده شد اما پس از انتشار جلد 16، کار دوباره متوقف ماند. 11
اهل نظر ترجمه عربى EI را ضعیفترین ترجمه و اقتباس یادکردهاند. مترجمان، هر بخشى از متن را که نخواستهاند ترجمه نکرده، و در آنچه ترجمه کردهاند دقت لازم را روا نداشتهاند و توضیحات و حواشى زاید و غیردقیقى افزودهاند که این افزودهها بیشتر در مقالههاى عقیدتى است (اسعدى، دائرةالمعارف هاى شرق اسلامى، 35). کورکیس عواد مقاله مفصلى درباره غلطهاى این ترجمه نوشت و نتیجه گرفت که در این اثر اشتباهاتْ فراوان است (کورکیس عواد، نظرات فى دائرةالمعارف اسلامیة، 102).
ترجمه ترکی
در سال 1940 م وزارت آموزش عالى ترکیه، ترجمه و نشر EI را به دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول و اگذاشت. هیئتى متصدى این کار شد، و سرانجام در سال 1988 این ترجمه در 15جلد با سرمایه دولتى با نام IslamAnsiklodis چاپ شد. این ترجمه که بر اساس چاپ اول EI است همراه با نقد و ارزیابى و اضافات کلى بر اصل EIاست و در نگاه کلى به تاریخ و فرهنگ و تمایلات ملى ترکیه نظر دارد.
این ترجمه از همان آغاز با مخالفت دانشمندان ترک روبهرو شد، (معاونتهاى ترجمه و تحقیق پارسا، همان، 56؛ على کاتبى، دائرةالمعارف اسلامی «وقف دیانت»، 116) که در بخش داورىها، بیان خواهد شد.
ترجمه فارسی
به سال 1327 ش / 1948م، سیدحسن تقىزاده گروهى از پژوهشگران را براى ترجمه چاپ اول EI گرد آورد و شمارى از مقالات، ترجمه شد، ولى به چاپ نرسید (قریشى، تاریخچه دائرةالمعارف نگارى در جهان، 28).
سپس سال 1348ش/1969م، طرح ترجمه ویرایش جدید EI از سوى برخى پیشنهاد و قرار شد افزون بر ترجمه، مقالات تازه و تکمیلى نیز بر آن بیفزایند. حاصل این تلاش انتشار مجموعهاى به نام «دانشنامه ایران و اسلام» در 11جلد بود که در سال 1354ش بنگاه نشر و ترجمه، جلد نخست آن را چاپ کرد. 9جلد آن، هر یک در حدود 120صفحه تا پیش از انقلاب اسلامى منتشر شد. جلد دهم در سال1360 با همان کیفیتِ پیشین چاپ شد. جلد یازدهم و آخرین جلد نیز در سال1370 چاپ شد و این مجموعه مهم همچنان ناتمام ماند. در مقدمه جلد اول، دهم و یازدهم انتقاداتى کلى از محتواى مقالات EI صورت گرفته، ولى در عمل، اصلاحجدىاى صورت نپذیرفته است، و این ترجمه در رفع کاستىهایى که EI درباره ایران، تشیع و اسلام داشت، توفیق چندانى نیافت.
برخى معتقدند دانشنامه جهان اسلام که به اهتمام بنیاد دائرةالمعارف اسلامى منتشر مىشود، ادامه کار دانشنامه ایران و اسلام است، یعنى ترجمه EI ، منتهى با تجدید نظر و خطمشى جدید (معاونتهاى ترجمه، همان، 56)، اما مراجعه به مقدمه دانشنامه جهان اسلام این سخن را تأیید نمىکند (ر. ک: میرسلیم، دانشنامه جهاناسلام، 1/23).
دو ترجمه دیگر را نیز مىتوان از ترجمههاى فارسى EI به شمار آورد: یکى دائرةالمعارف آریانا که در افغانستان به همت انجمن دائرةالمعارف کابل در سال 1327 به زبان فارسى منتشر شده است (موسوى بجنوردى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1/8) و دیگرى دائرةالمعارف فارسی که در سال 1333 به سرپرستى غلامحسین مصاحب راهاندازى و در سال 1345ش، جلد نخست آن منتشر شد. این اثر هرچند ترجمه دائرةالمعارف وایکینگ بود ولى شمارى از مقالات EI عیناً در آن ترجمه وچاپ شده است (میرسلیم، دانشنامه جهاناسلام، 1/23؛ قریشى، تاریخچه دائرةالمعارف نگارى، 28).
ترجمه اردو
ترجمه EI به زبان اردو، در سال 1960 م، از سوى دانشگاه پنجاب لاهور پاکستان براساس ویرایش دوم EI و به همت محمد شفیع آغاز و تا سال 1993 م در 24 جلد منتشر شد.
این ترجمه نیز مانند دیگر ترجمههاى EI که در دیگر کشورها انجام شده بود با نقد و ارزیابى و اضافات و با تأکید بر تاریخ، فرهنگ، تمایلات ملى و با توجه به جغرافیاى پاکستان و هندوستان نگارش یافت (نورى، دائرةالمعارف اسلام، 101). در پایان این ترجمه آمده است که روایات و مجموعههاى تدوین یافته در اسلام، با ارزشتر از این دائرةالمعارف است. قرآن، خودْ دائرةالمعارف است. سپس از برخى دانشمندان اسلامى که در راه نگارش مجموعههایى نظیر دائرةالمعارف گام برداشتهاند، یاد مىکند؛ مانند ابن عبد ربه اندلسى (246- 328 ق) (عقدالفرید)، ابونصر فارابى (260-339 ق) (احصاءالعلوم)، رسایل اخوانالصفاء (حدود قرن چهارم)، بوعلى سینا (428ق) (دانشنامه علایی)، محقق طوسى (597-672 ق) (شرح اشارات، اساسالاقتباس)، و محمد بن محمود آملى (قرن هشتم) (نفایسالفنون). در آخر نیز از نامه علامه اقبال لاهورى به پرفسور خلیل خالدبى، از دانشمندان ترکیه یاد مىکند که در آن سفارش مىکند: دانشمندان ترکیه در مقابل دائرةالمعارف اسلام غربىها دائرةالمعارف اسلامى بنویسند (الطافى، اردو دائرةالمعارف الاسلامیة، 24/ صفحه پایانى).
داورىها و ارزیابىها درباره دائرةالمعارف اسلام
گروه ترجمه عربى (دائرةالمعارف الاسلامیة)، EI را چنین توصیف مىکند:
EI امتیازاتى دارد که مجموعههاى پیشین نداشت؛ مانند اینکه، این اثر حاصل تلاش گروهى از خاورشناسان است؛ خاورشناسانى که هر کدام در رشته خود متخصصاند تا آنجا که هر مدخلى از لحاظ عمق و پژوهش نمونه است؛ بر خلاف مجموعههاى دیگر که محصول کارهاى فردى بود. این اثر به پیروى از روش درست علمى، منابع هر بحث را در پایان آن ذکر کرده است. نویسندگان این اثر همه همت خود را در معارف انسانى که میراث اسلام است متمرکز کردهاند. فایده این اثر تنها در بُعد علمىـفرهنگى خلاصه نمىشود، بلکه در احیاى تمدن اسلامى، پیدایش نظر مشترک در جهان اسلام، استحکام سنتهاى اسلامى و معرفى الگوهاى والاى اسلامى نیز مفید است.
در پایان از نویسندگان EI اینگونه قدردانى مىکند: «از همه خاورشناسانى که با مقالههاى ارزشمندشان به میراث اسلامى خدمت صادقانه کردهاند سپاسگزاریم و هرگاه خواننده این مجموعه در پارهاى از مقالاتْ هواى نفس و خطایى دید، به خاطر آورد که خاورشناسان نیز مانند ما انسان و از طبیعت انسانى برخوردارند که گاهى به خطا و گاهى به صواب مىروند» (لجنة الترجمة، دائرةالمعارف الاسلامیة، 1/4 و 6).
دانشمندان مسلمان ترک که نظرات خاورشناسان خارجى را درباره اسلام و ترکان، خالى از شائبه و غرض نمىدانستند، در همان آغاز با ترجمه EI که با نقد و ارزیابى منتشر مىشد، مخالفت کردند، و براى مقابله با آن، خودشان در سال 1320ش/1941م به تألیف دائرةالمعارف جداگانهاى به نام «Islam - Turk Ansiklopedisi» دست زدند که متأسفانه ناتمام ماند. سرانجام مؤسسه امور دینِ ترکیه (تأسیس 1975م) تألیف دائرةالمعارف کامل و منقحى را به نام «Turkiye Diynet Vakfi Islam Ansiklopedisi» (ترکى دیانت وقف دائرةالمعارف اسلام) وجهه همت خویش ساخت و از سال 1367ش/1988م تا 1381ش/ 2003م، 23جلد آن منتشر شده است (کاتبى، دائرةالمعارف اسلامی «وقف دیانت»، 166).
دائرةالمعارف اوقاف ترکیه درباره هدف نگارش EI چنین اظهارنظر مىکند:
«اروپا در راستاى سیاستهاى استعمارى در نیمه دوم سده نوزدهم ـ به ویژه کشورهاى انگلستان، هلند و فرانسه، که داراى مستعمرات بیشترى در جهان اسلام بودند ـ درصدد به دستآوردن اطلاعات کاملتر و صحیحتر از کشورهاى اسلامى بود تا بتواند اهداف استعمارى خود را بهتر و بیشتر بسط دهد و گماشتگان خود را با تجهیز و آگاهى بیشتر روانه جهان اسلام کند. لذا اقدام به تدوین EI کردند. گواه ما این است که مدخلهایى که براى مسلمانان مناسب و سودمند است بحث نشده ولى مدخلهایى که براى غربىها اهمیت دارد، مطرح شده است» (KemlkaGraman The Encyclopaedia Of Islam Cilt 11,p189. ).
کمال قهرمان، یکى از نویسندگان دائرةالمعارف وقف دیانت، ذیل مدخل «دائرةالمعارف اسلام» مىنویسد: نویسندگان EI با بىطرفى به تحقیق نپرداختهاند (همان). اندیشمندانى از ترکیه، مانند اسماعیل حقى و عمررضا دوغرول، نقدهایى جدى بر EI داشتند و نویسندگان مقالات آن را مسیحیان مغرض مىدانستند.
مسئولان EI به این اتهام چنین پاسخ دادهاند که هرچند نویسندگان، مسیحى بودهاند ولى رعایت حفظ امانت و بىطرفى کردهاند. گفتنى است، گیپ (Gibb)، یکى از کسانى که EI را به زبان انگلیسى تلخیص کرده و از خاورشناسانى است که در هر دو چاپ EI نقش مهمى داشته، طى مقالهاى ضعفهاى عمده EI را بیان کرده است (همان).
در مقدمه ترجمه فارسى EI یعنى دانشنامه ایران و اسلام، درباره این دائرةالمعارف آمده است:
«EI مهمترین و جامعترین اثر در نوع خود است. حاصل سالیان دراز تحقیق و تفحص خستگىناپذیر در آثار چاپى و خطى عالم اسلام است.... اما با همه محاسنش خالى از نقص نیست. از اشتباهات جزئى، مانند عدم صحت مطلب، ارقام، سنوات، اسامى، ارجاعات و عدم فهم درست متون شرقى گرفته تا نواقص کلى، مانند ضعف اطلاع و تحقیق، در آن دیده مىشود. 12 اما نقصى که از نظر ما چشمگیرتر است این است که مقالات دائرةالمعارف همیشه میزان ثابتى در انتخاب عناوین و تفصیل آن ندارد؛ مانند مقاله مفصل راجع به «بلبل» که بودن آن در مجموعه[ای] به نام اسلام جاى تردید است. EI در آنچه که مربوط به ملل ترکزبان و شمال افریقاست تفصیل بیش از میزان متعارف داده است، [ولی] در مورد ایران کوتاهىهاى چشمگیر دارد؛ مثلاً حتى نامى از امیرکبیر نیاورده است» (دانشنامه ایران و اسلام، 1/19ـ21).
این مقدمه پس از اشاره به اهداف استعمارى EI توصیه مىکند که «این نقایص نباید ما را از توجه به فایده اساسى این دائرةالمعارف و گنجینه گرانبهایى از دانش و تحقیق که در آن نهفته است، باز دارد. بلکه باید قدرشناس دانشمندانى بود که در تألیف و تدوین و انتشار آن کمر همت بستهاند و بهترین نشان قدرشناسى، ترجمه آن به فارسى است» (همان، 21 ـ 22). در مقدمه جلد دهم این ترجمه آمده است: «EI با وجود فوایدى که دارد اما مانند دیگر آثار غربىها درباره فرهنگ اسلامى خالى از انحراف و غرضورزى و نقصان نیست» (همان، 10/3).
بنیاد اسلامى طاهر، پس از مهم، ارزشمند و روشمند خواندن EI مىگوید: «و عیوب آن که اندک هم نیست به ویژه آنجا که به دین اسلام و اصول عقاید ارتباط دارد، نباید بر ما پوشیده مانَد». سپس با غرضآلود خواندن این اثر به کاستىهاى جزئى و کلى آن اشاره کرده، مىگوید: «نقص عمده این دائرةالمعارف نادیده گرفتن مذهب تشیع و ایران است؛ مثلاً درباره امام صادق(ع) که تمام فرق اسلامى به بزرگى مقام علمىشان معترفاند، در چاپ اول تنها 18سطر (در ترجمه عربى 7سطر) که آن هم خالى از اشتباه و غرض نیست، آمده است، و یا مقاله ابوذر غفارى (بزرگصحابى رسول خدا) فقط 4سطر است، در حالى که در خلاصه یک جلدیِ همین دائرةالمعارف درباره عمامه (Turban) سه صفحه و نیم مطلب آورده است، ولى حتى نام شیخ طوسى را نیاورده است». این کمبودها را البته نمىتوان نادیده گرفت، به ویژه که دائرةالمعارف اسلام، معرف چهره اسلام براى کشورهاى غیراسلامى و حتى اسلامى و مأخذ و مرجع محققان است (محقق، طرح تدوین دائرةالمعارف تشیع، 31-29).
در مقدمه دائرةالمعارف بزرگ اسلامی آمده است: «چاپ جدید EI مانند چاپ قدیم آن همراه با برخى غرضورزىها و اشتباهاتى است که در جاىجاى آن دیده مىشود. برخى از پژوهشهاى اروپاییان، به رغم شیوههاى استادانه پژوهش و برخوردارى از همه گونه وسایل تحقیق، نادرست و فاقد ارزش علمى است. تفاوتهاى عظیم میان دو چاپ EI مىتواند تا حدودى صحت این ادعا را نشان دهد. با آنکه بررسى آثار دانشمندان غیرمسلمان در زمینه معارف اسلامى به لحاظ ضرورت کسب آگاهى از اندیشه و برداشت و تفسیر آنان از فرهنگ ما امرى لازم است، اما سرمشق قراردادن بىچونوچراى آنها خطایى بزرگ است» (دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1/ 8).
جمع بندی
1. اهمیت فرهنگ، تمدن و معارف اسلامى حتى براى جهان غیراسلام تا آنجاست که چند قرن پیش غربىها مطالعات و نگارشهایى در این زمینه داشتهاند و دو قرن پیش درصدد تدوین مجموعهاى جامع در این زمینه برآمدند.
2. براى نگارش این مجموعه دهها اسلامشناس و اهل قلم از کشورهاى مهم غربى گرد هم آمدند و براى تحقق این امر کنگرههایى برپا و هزینههایى را صرف کردند.
3. نشر و پخش این اثر چنان ماهرانه بود که در اندکزمانى در میان کشورهاى اسلامى و کتابخانههاى مهم جهانى جا باز کرد و منبعى براى پژوهشگران اسلامى شد.
4. این مجموعه از نگاه علمى، پژوهشى ـ هرچند ناقص ـ و گامى ـ هرچند از طرف دیگران ـ به سوى معرفى جهان اسلام است، گستردگى بازتاب آن ـ دستکم در پنج کشور اسلامى ـ در قالب ترجمه انتقادى و اصلاحى، نشاندهنده نارسایىهاى جدى در این مجموعه است. اگر از ماهیت استعمارى و غرضآلود بودن آن صرفنظر شود، مطالعه مقالات آن ـ به ویژه مقالات اعتقادى ـ از کاستىهاى محتوایى فراوانى حکایت دارد. در مواردى از منابع ضعیف و از برداشتهاى شخصى استفاده شده است؛ چنانکه در مواردى برخى مقالات از گزارش و بىطرفى به موضعگیرى گراییده است، که همه این موارد با اصول پژوهشهاى بنیادین منافات دارد.
در اینجا به چند نمونه از این کاستىها اشاره و مشروح آن به فرصتهاى دیگر واگذار مىشود:
1. نویسنده مقاله «عایشه» (Aisha Bint Abi Bakr) با بىتوجهى به منابع اصیل اسلامى مىگوید: عایشه در ده سالگى با وسایل بازیِ کودکانه به خانه پیامبر(ص) رفت و پیامبر(ص) با او به بازى مىپرداخت! (W. Montgomery Watt, 1986) گویا نویسنده از شأن و مقام پیامبر(ص) و اینکه دختر ده ساله عرب آن روز، یک زن کامل بوده است، بىخبر است.
2. در مدخل شفاعت (Shafaat) و شهید (Shahid) نخست قرآنى بودن این اصطلاح رد و سپس به آن ریشه و معناى یهودى و نصرانى داده مىشود و در ادامه ادعا شده که شهادت نزد اهل سنت، کمرنگ و معتدل و نزد شیعه و خوارج بسیار پررنگ و غلیظ مطرح شده است (D. gimaret, 1997 R peters, 1997).
نویسنده اگر آیات بىشمارى را که در قرآن براى جهاد و قتال و کشتهشدگان در راه خدا نازل شده است مطالعه مىکرد، درمىیافت که شهادت ریشه قرآنى دارد و اگر پایبندى مسلمانان ـ شیعه و سنىـ را به دفاع از اسلام، و گرامیداشت مقام شهید را در دنیاى اسلام مىدید مىدانست که شهادت آموزهاى دینى و فرامذهبى است.
شاید مهمترین عامل، کمرنگ ساختن این موهبت الهى آن باشد که راه هرگونه استعمار و تسلط کفار بر مسلمانان را مىبندد.
3. یکى از ضعیفترین مقالهها مربوط به امام حسن(ع) است. نویسنده مقاله «Hasan B. Ali B. Abi Talib» تهمتهایى ناروا به امام(ع) مىبندد.
وى امام را شخصى خوشگذران معرفى مىکند و مىگوید: زنانى زیاد اختیار کرد و سپس آنان را طلاق داد تا آنجا که به «مُطلّاق» مشهور شد! (L. vecciaVaglieri,1986).
4. در مقاله مربوط به امام حسین(ع) (Husayn B. Ali B. Abi Talib) از شور و شهادت خبرى نیست. نویسنده با نگاهى زمینى، از عشق و حماسه کربلا چشم بسته است، و با طبیعى جلوه دادن قیام حسینی(ع) به گونهاى مىکوشد تا اردوگاه بنىامیه و یزید را از خطا و گناه تبرئه کند (L. veccia vaglieri, 1986).
این همه کوتاهى در معرفى چهره دو شخصیت مهم جهان اسلام و دو یادگار رسول اکرم(ص) که شیعه و سنى به آنان ارادت و محبت و به شایستگىهاى آن دو اعتراف دارند، در حالى است که در این دائرةالمعارف، از زبیر (I. Hasson, 2002ubayr B. Awwam) تمجید فراوان شده و ابنتیمیه، چهره برجسته اسلامى و یک آزادیخواه قهرمان معرفى گردیده است (H. Laoust, 1986Ibn Taymiyya Taki Al Din).
ممکن است این گونه مطالب برگرفته از منابع اسلامى باشد، اما یک اثر مهم جهانى که مدعى است پژوهشهایش بىطرفانه، محققانه، فراملى و فرادینى است، چگونه و چرا تنها به برخى منابعى که از نظر مسلمین نیز ضعیفاند بسنده کرده است؛ و یا چرا میان شخصیتهاى اسلامى این همه تبعیض قائل شده است؟!
مرور اجمالى این نمونهها ادعاى مغرضانه بودن این اثر را آشکار مىسازد.
بر این اساس، مجموعه مزبور که در دنیا مخاطبان پرشمارى دارد، نیازمند اصلاحات جدى و عاجلى است، و انجام این مهم در گام نخست بر عهده دانشمندان حوزوى است؛ اما متأسفانه تاکنون در این زمینه اقدام جدى و منسجمى صورت نگرفته است. 13
منابع
1. اسعدى، مرتضى، «دا ئرةالمعارفهاى شرق اسلامی»، کیهان فرهنگى، شماره 127، خرداد 1375ش.
2. الجندى، انور، «الخطاء دوائرالمعارفالاسلامیة»، منار الاسلام، شماره 6، جمادى الثانى 1406ق.
3. ــــــــــــــــــــــــــ ،«سموم دائرةالمعارفالاسلامیة»، منار الاسلام، شماره 12، محرم 1406ق.
4. رمضان یوسف، محمد خیر، تتمة الاعلام للزرکلى، ج1 و2، چاپ دوم، لبنان، دار ابن حزم، 1422ق.
5. زکى خورشید، ابراهیم، دائرةالمعارف الاسلامیة، ج1، لبنان، دارالفکر، [بى تا].
6. الطافى، امجد، اردو دائرةالمعارفالاسلامى، ج24، پاکستان، دانشگاه پنجاب، چاپ اول، 1414ق.
7. العقیقى، نجیب، المستشرقون، ج2 و 3، چاپ چهارم، قاهره، دارالمعارف، [بى تا].
8. قرشى، محمدحسین، «تاریخچه دائرةالمعارفنگارى در جهان»، کیهان فرهنگى، شماره 127، خرداد 1375ش.
9. کاتبى، على، دائرةالمعارفاسلامى «وقف دیانت»، کتاب ماه دین، شماره 64 ـ63، دى و بهمن 1381.
10. لجنة الترجمه، دائرةالمعارفالاسلامیة، ج1، لبنان، دارالفکر، [بى تا].
11. محقق، مهدى، طرح تدوین دائرةالمعارفتشیع، تهران، بنیاد اسلامى طاهر، 1362ش.
12. محمود العقاد، عباس، «دوائر معارفناالاسلامیة»، مجله الرسالة، شماره 403، مارس 1941م.
13. معاونتهاى ترجمه و تحقیقات پارسا، «معرفى لوح فشرده دائرةالمعارف اسلام»، فصلنامه کتابهاى اسلامى، شماره دوم، پاییز 1379ش.
14. موسوى بجنوردى، کاظم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج1، چاپ دوم، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، 1374.
15. میرسلیم، مصطفى، دانشنامه جهان اسلام، ج1، چاپ دوم، تهران، بنیاد دائرةالمعارف ، 1375ش.
. Keml Kahraman, the Encyclopaedia of Islam, Turkiye Diyanet Vakfi Islam Ansiklopedisi Cilt 11, p 189 Istanbui, 1995. 16
. Annemarie Schimmel, Shafaa Encyclopaedia of Islam, Brill, leiden, 1997. 17
. D. Gimaret, Shahda, Ibed. 18
. I. Hasson Zubayr B. Awwam, Ibed, 2002. 19
. H. Laoust, Ibn Taymiyya Taki Al Din, Ibed, 1986. 20
. L. Veccia Vaglieri, Husayn B. Ali B. Abi Talib Ibed, 1986. 21
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ , Hasan B. Ali B. Abi Talib ibed. 22
. R. peters, Shahid, Ibed, 1997. 23
. W. Montgomery Watt, Aisha Bint Abi Bakr, Ibed, 1986. 24
. W. Madelung, Talha B. Ubayd Allahy, Ibed, 2000. 25
پىنوشتها
1. نام اختصارى دائرةالمعارف اسلام است.
2. ر،ک: الخطاء دوائر المعارف الاسلامیة، ص72؛ همو، سموم دائرةالمعارف الاسلامیة، ص72؛ محمود العقاد، دوائر معارفنا الاسلامیة، ص337.
3. (smith) (1846ـ1894م) متولد اسکاتلند و رئیس دائرةالمعارف بریتانیکا است که سفرهایى به کشورهاى عربى به ویژه عربستان داشته است (ر. ک: العقیقى، المستشرقون، 2/71).
4. (Goldziher) (1921ـ1850م) یهودى اهل مجارستان و استاد دانشگاه بوداپست است. امروزه او پدر اسلامشناسى آکادمیک مغرب زمین شناخته مىشود. وى به کشورهاى عربى به ویژه مصر مسافرتهایى داشته و نزد محمد عبده دانش اسلامى آموخته است (همان، 3/40).
5. وى (Houtsma) (1851-1943م) ظاهراً اهل هلند است و در مجامع علمى عربى از جمله دانشگاه دمشق عضویت داشت (ر. ک: العقیقى، المستشرقون، 2/315).
6. وى (Goeje) (1836-1909م) داراى دکتراى ادبیات و فلسفه از دانشگاه لیدن و برخوردار از اطلاعات وسیع از تاریخ عرب بود (ر. ک: همان، 2/312).
7. مانند رسائل اخوانالصفا در قرن چهارم هجرى و کتاب الشفاء و دانشنامه علائی در قرن پنجم و جامعالعلوم در قرن ششم و نفایسالفنون در قرن هشتم و....
8. براى آشنایى بیشتر با شرح حال وى ، ر. ک: رمضان یوسف، تتمة الاعلام للزرکلى، 1/14.
9. براى آشنایى بیشتر با شرح حال وى ، ر. ک: همان، 1/272.
10. براى آشنایى بیشتر با شرح حال وى ، ر. ک: همان، 2/137.
11. اواخر قرن بیستم میلادى «مرکز الشارقة للابداع الفکری» با هزینه مالى دولت شارجه و با سرپرستى سمیر سرحان به منظور تکمیل ترجمه ناتمام عربى EI آغاز به کار کرد. در سال 1418ق / 1998م حاصل کار در شارجه در 32 جلد چاپ شد (ر. ک: معاونتهاى ترجمه و تحقیق پارسا، معرفى لوح فشرده دائرةالمعارف اسلام،56).
12. براى همه موارد یاد شده و اثبات کاستى آنها نمونههایى آورده شده است (دانشنامه ایران و اسلام، 1/19-21).
13. فصلنامه معارفعقلى در راستاى تحقق این امر مهم، همت گمارده و به برگردان، نقد و تکمیل دو مدخل (فلسفه و منطق) از مجموعه مدخلهاى EI پرداخته است. ر. ک: معارفعقلى پیششماره تابستان 1384 و مسلسل 1 بهار 1385، امید است این حرکتعلمى تداوم یابد.
منبع: / فصلنامه / معارف عقلى / شماره 3
نویسنده : رحیم لطیفی
نظر شما