ابوثمامه
موضوع : دانشنامه | الف

ابوثمامه


ابوثُمامه: جنادة بن عوف بن امیّة بن قلع‌از محللین ماه‌هاى حرام
نسب وى به مالک‌بن‌کنانه[1] از قبایل مکّه مى‌رسد. از زندگى‌اش اطلاع چندانى در دست نیست. او از افراد معروف جاهلیّت بود که اسلام را درک کرده و گویا تا زمان خلیفه دوم نیز زنده بوده است. سهیلى با استناد به نقلى معتقد است که ابوثمامه، اسلام آورده بود. برابر این نقل، در عهد خلافت عمر، در مراسم حج حضور داشت و چون ازدحام مردم را بر گرد حجرالاسود دید، گفت: من آن را از شما باز مى‌دارم؛ ولى عمر بر وى تازیانه زد و گفت: خداوند این کار جاهلى‌را باطل کرده است.[2] شهرت ابوثمامه، به دلیل تغییر و تأخیر انداختن ماه‌هاى حرام یا «اِنساء=نَسىء» بوده است؛ یعنى به جاى ماه محرم که سومین ماه حرام بود، ماه صفر را حرام اعلام مى‌کرد.
بنابر قول ابن اسحاق، نخستین‌بار حذیفة‌بن عبدبن فقیم از قبیله کنانه که به دلیل سخاوتش، قَلَمَّس (دریا) خوانده مى‌شد، اِنساء کرد و پس از وى، این کار به فرزندانش که آن‌ها نیز به دلیل ارث بردنِ سِمَت انساء، قلمّس خوانده مى‌شدند،[3] منتقل شد و ابوثمامه، واپسین فرد از آن‌ها بود.[4] از نقل‌هاى تاریخى برمى‌آید که انساء براى بنى کنانه که به فقه و فتوا دادن مشهور بودند،[5] سِمَتى بود. در کنار سرپرستى خانه خدا که متولّى آن بنى‌قصى بودند، سه سِمَت مربوط به مراسم حج، به قبایل مضر اختصاص داشت[6] که در این میان، بنى فقیم عهده‌دار انساء در ماه ذى‌حجّه هنگام حضور مردم در مراسم حج بودند.[7]ابوثمامه هر سال در موسم حج به مسجدالحرام مى‌آمد و با صداى بلند اعلام‌مى‌کرد که بر او گناه و عیبى نیست؛ سپس ماه محرّم را حلال و ماه صفر را حرام اعلام مى‌کرد و در سال بعد، محرّم را حرام و صفر را حلال مى‌شمرد.[8] این اقدام ابوثمامه به درخواست‌قبایلى بود که حرمت جنگ در سه ماه متوالى ذى‌قعده، ذى‌حجّه و محرم مانع از ادامه جنگ و غارتشان بود.[9] نقل شده که وى چهل سال به این کار مشغول بود[10] تا خداوند با نزول آیه 37 توبه/9 در سال فتح مکّه، ضمن اشاره به این عملِ مشرکان، آن را برابر با افزودن بر کفر و ممنوع اعلام کرد: «إِنَّمَا النَّسِىءُ زِیادَةٌ فِى‌الکُفرِ یُضَلُّ بِه‌الّذیِنَ کَفَروا یُحِلّونَه عاماً و یُحَرِّمونَه عاماً لِیُواطـوا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللّهُ... = جز این نیست که نسىء [= تأخیر و تغییر ماه حرام به ماهى دیگر]افزایش در کفر است که کافران بدان گمراه مى‌شوند. آن را سالى حلال و سالى دیگر حرام مى‌شمارند تا با شمار آن چه خداى حرام کرده است، همسان‌سازند...».

منابع:
الاصابة فى تمییز الصحابه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبرى؛ تاریخ الیعقوبى؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ جامع‌البیان عن تأویل آى القرآن؛ السیرة النبویّه، ابن‌هشام؛ المحبّر.

پی نوشت:
[1] یعقوبى، ج‌1، ص‌232؛ الاصابه، ج‌1، ص‌610‌.
[2] الاصابه، ج‌1، ص‌610‌.
[3] المحبّر، ص 157؛ تاریخ طبرى، ج 1، ص 524.
[4] سیره ابن هشام، ج‌1، ص‌44.
[5] المحبّر، ص‌157.
[6] تاریخ طبرى، ج‌1، ص‌524‌.
[7] التبیان، ج‌5‌، ص‌216.
[8] جامع‌البیان، مج‌6‌، ج‌10، ص‌168.
[9] المحبّر، ص157؛ جامع‌البیان، مج6، ج10، ص168.
[10] الاصابه، ج‌1، ص‌610‌.

● برگرفته از سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com نوشته سید محمود دشتى

نظر شما