روشمندی و شرایط تحقیق در تاریخ و خلاهای موجود در تدوین تاریخ اسلام
بنده معتقدم گام اساسی در راه تدوین تاریخ اسلام را حوزه علمیه می تواند بر دارد، چه کارهای بزرگ را از بزرگان باید خواست. حوزه همانگونه که تاکنون در فقه و کلام و حدیث و فلسفه اسلامی خوش درخشیده است، دراین کار اگر متوغل شود و از سرجد بخواهد میتواند. زیرا ورود در تاریخ اسلام بدون تبحر و تسلط بر دیگر علوم اسلامی، کاری بی توفیق است. و من یکبار دیگر ضمن استدعا از محضر اساتید حوزه برای اهتمام به چنین کاری که بی شک موعد دست زدن بدان فرا رسیده است، همان سخن اندیشمند، نویسنده و مورخ نامدار جهان اسلام مرحوم استاد عباس محمود العقاد مصری را در عراق به هنگام زیارت آن عالم بزرگ، تکرار میکنم و بر آن اصرار دارم که: (عندکم اللباب)....
دکتر صادقایینه وند، از چهره های فرهنگی و از محققان و اساتید برجسته و ممتاز دانشگاهی است که در زمینه تاریخ اسلام مشغول تحقیق و تدریس می باشند. ایشان دانشیار تاریخ اسلام در دانشگاه تربیت مدرس؛ عضو هیئت علمی نمونه وزارت فرهنگ و آموزش عالی سال 1373، مدیر گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس؛ مدیر مسوول مجله علوم انسانی جمهوری اسلامیایران (به زبان عربی و انگلیسی) و استاد درسهای: تاریخ صدر اسلام، تاریخ ائمه هدی، (علم التاریخ و مصطلح التاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ادب سیاسی در اسلام، جزیره العرب پیش از ظهور اسلام در دانشگاههای تهران و قم هستند. ایشان دارای دهها اثر مکتوب اعم از تالیف، ترجمه و مقاله به زبان عربی و فارسی می باشند. به منظور آشنایی باایشان گفتگویی در خصوص شرایط تحقیق تاریخ و خلاهای موجود در تدوین تاریخ اسلام ترتیب دادیم که از نظرتان می گذرد.
معرفت: جناب آقای دکتر ! علم تاریخ را چگونه تعریف می کنید و به چه معنایی تاریخ یک علم است؟
دکتر آیینه وند: واژه تاریخ از ریشه سامی گرفته شده و به معنی کره ماه یا ماه به معنی گردش آن آمده است. این واژه دراکدی "ارخو" و در عبری"یرخ" و در عربی"تاریخ" استعمال شده است.
به نظر می رسد، اعراب آن را به عنوان تعبیری فنی استعمال کرده باشند. احتمالاینکهاین لغت بنابه نظر پارهای از محققان از زبان حبشی وارد عربی شده باشد، به دلیل فقدان اصل آن دراین زبان، ضعیف به نظر می رسد.
پارهای از پژوهشگران برآنند کهاین واژه از عربستان جنوبی (یمن) وارد زبان عربی شده و شکل فرضی و اصلی آن توریخ بوده است. ابوریحان بیرونی و حمزه اصفهانی براین باورند کهاین کلمه از ماهروز (ماه + روز) فارسی وارد زبان عربی شده است.
مرحوم استاد محیط طباطبایی، در سمیناری تاریخی طی سخنانی بر پارسی بودن لفظ تاریخ اشاره کردند و آنرا ماخوذ از لفظ یارویاره فارسی دانستند. این نظر را می توان در عداد نظرات انوریحان و حمزه مبنی بر پارسی بودن لفظ، آورد جزاینکه در نفس ماده ماخوذ بین دو دسته اختلاف هست نه اصل آن.
با عنایت به آنچه درباره واژه تاریخ بیان شد، در میراث اسلامی تاریخ دارای شش معنی است:
1. سیر زمان و حوادث به معنی تطور تاریخی معدل (the history of) انگلیسی که مراد از آن مفهوم: تاریخ اسلام. تاریخایران است.
2. مرزبندی زمان حادثه بر حسب روز، ماه و سال معادل the date.
3. علم التاریخ و تعریف آن، کتب تاریخی و فهم آنچه در آن آمده است، معادل the history.
4. تدوین تاریخ، توصیف تطور تاریخی و تحلیل آن، معادل historiogrsphy.
5. تاریخ رجال و تراجم، معادل the biography
6. میراث اقوام و امتها و بیان شمایل اصلی آنان، انسان که میگویند: "فلان تاریخ قومه" فلان کس در علم، جود، سیاست، حلم، فداکاری بیان شمایل و تبلور و تجسم ملت خود است.
معنی اصطلاحی: تاریخ اصطلاحاً به معنی، تعیین وقت و وقت شناسی است. هگل تاریخ را حیات بشر در امتداد زمان بر روی زمین میداند.
1. در معانی تکامل یافته تری که از تاریخ به دست آمده، تاریخ توصیف ادبی هرگونه فعالیت انسانی است که فرداً یا جمعاً رخ داده باشد و در بیان دیگر تاریخ عبارت است از آنچه که در رشد و تطور فرد و جامعه پدیدار میشود و در ارتقاء و توسعه آن نقش دارد. بااین تعریف تخصصی، تاریخ به معنای دقیق کلمه، موضوع پژوهشی علمی است.
باید افزود که تاریخ به معنای اندیشهای عمومی، از باب توسع، شامل جمیع انواع معارف بشری میشود.
تعریف تاریخ در اسلام: صولی در تعریف تاریخ گفته است: " تاریخ کل شی غایته و وقته الذی ینتهی الیه زمنه و منه قیل، لفلان تاریخ قومه" (تاریخ هر چیز پایان آن و وقتی است که زمان رخداد حادثه بدان منتهی میشود. و دراین معنی گفته شده، فلان کس تاریخ ملت خود است).
در بیان صولی درباره " فلان تاریخ قومه ": دو معنی متصور است: یا مرادشرف و سیادت است که بدو منتهی می شود و او مجسم کننده آنست و یا به ملاحظه بیان اخبار ملت خود است که به عنوان زنده نگهدارنده تاریخ از او به تاریخ تعبیر شده است.
ابن خلدوناینگونه تاریخ را تعریف کرده است: " اخبار عن الایام و الدول و اسوابق من القرون الاول" (خبر دادن از روزگاران و دولتها و پیشینه های قرون نخستین است)
کافیجی دراین معنی گفته است: «و اما علم التاریخ، فهو علم یبحث فیه عن الزمان و احواله و عن احوال ما یتعلق به من حیث تعیین ذلک و توقیته»(دانش تاریخ، آنست که در آن از زمان و حالات آن واحوال متعلق به زمان از حیث تعیین و توقیت "مرزبندی"بحث میشود).
مقریزی در معنی تاریخ گفته است: «التاریخ، الاخبار عما حدث فی العلم الماضی» (تاریخ، خبر دادن است از آنچه در دنیای گذشته رخ داده است).
موضوع تاریخ، از دید مورخان مسلمان، انسان و زمان است. سخاوی گوید: «واما موضوعه (التاریخ) فالانسان و الزمان» علمی بودن تاریخ:
تاریخ روشمند و علمی است. میلیونها حقایق تاریخی را می توان نگاشت که هم غیر متخصص و هم متخصص تاریخ را یکسان قانع کند.
تفاوتی نمی کند اگر بگوییم، دو به اضافه دو، چهار میشود یا اگر هیدروژن و اکسیژن، با کمیت خاص و در شرایط خاصی و به نسبت خاصی ترکیب شوند، آب پدید میآید. و یا بگوییم، در 12 اکتبر سال 1492میلادی گروهی از دریانوردان به فرماندهی ناخدایی به نام کریستوف کلمب در جزیرهای که اکنون واتلنج نام دارد، فرود آمدند.
آن حقیقت تاریخی از طریق اسنادی که قابلیت تایید و تصدیق دارد، آزمایش شده است و مورخ در حقیقت وجود آن شکی ندارد، همان سان که غیر مورخ هم در آن شک نخواهد کرد.
وظیفه علم تاریخ، توصیف فعالیتهای انسانی در طول زمان و تحلیل آنهاست. با عنایت بهاین تعریف، ماموریت مورخ، چنین بیان میشود:
1. تعیین آنچه رخ داده وحادث شده است.
2. تعرف وقایع به شکل مسلسل.
3. تحلیل و تفسیر روابط بیناین وقایع.
4. کشف قانونی علمی که با آن بتواند دریابد کهاین حوادث چگونه و چرا رخ دادهاند.
بیشتر پژوهشگران تاریخ، تاریخ را دانشی از علوم اجتماعی میدانند. همین امر باعث شده است که پارهای به ملاحظه این مسوولیت دشوار در علوم اجتماعی که بر دوش تاریخ نهاده شده، از ورود بدان خوداری کنند و از پرداختن بدان تن بزنند. سخن اینان در این باره این است که مورخ را توان آن نیت تا تمام مظاهر تجربههای انسانی و اجتماعی را که در مجال تخصصهای دیگر همکاران علوم اجتماعی است، بررسی کرده و در آن ابداء رای کند.
معرفت: تشابه و تفاوت بین تاریخ و جامعه شناسی در چیست؟
دکتر ایینه وند: یکی از اندیشمندان علوم انسانی گفته است: «تاریخ، جامعه شناسی گذشته و جامعه شناسی تاریخ عصر حاضر است.»
شاید برای نزدیکی تاریخ و جامعه شناسی جملهای استوارتر ازاین سخن جورج هورد نتوان مثال زده:
دانش جامعه شناسی به پژوهش در انسان و جامعه مطالق قواعد و مبانی علمی می پردازد. دراین دانش، جامعه به مثابه یک کلیت واحد از حیث ثبات و تغییر مورد بررسی قرار گرفته و به انسان از حیث رابطه اش با جامعه نگریسته میشود.
از آنجا که هر دانشی از خانواده علوم انسانی، جانبی از انسان و جامعه را کاوش میکند و جامعه شناسی نتایج و محصول کارکردها و روابطاین جوانب را با همدیگر از یک سو و روابطاین جوانب و انسان را از سوی دیگر پژوهش میکند.
از آنجا که تاریخ به طور دائم به عنوان عنصری از عناصر تکوین روح گرایش به جماعت و جامعه شناخته شده است، به نقل تالکوت پارسونز talcott parsonsدر کتاب نظامهای اجتماعی the social systemsاز ادوارد شیلز، دانش جامعه شناسی، بهم پیوند دهنده موضوعات مختلف اجتماعی در موضوعی واحد است. لذا جامعه شناسی علمی متعدد الجوانب است که در درون خود جریانها و موضع های متعددی جمع کرده است. این جریانها و موضع ها را جز یک اثر قدیم تاریخی یا مجموعهای از شخصیات تاریخی و یا مولفه های قدیمی به هم ربط نخواهد داد.
مورخان در بخث تاریخی به تغییرات اجتماعی توجه کافی کردهاند، ازاین رو تاریخ در میدان و مجال جامعه شناسی، همراه جامعه شناسان به پژوهش می پردازد، جزاینکه باید گفت قصور مواد تاریخی مورد مطالعه مورخ در مددرسانی به او و به کارگیری آن در محدوده های ویژه مظاهر تغییرات جامعه، مثل تغییرات یاسی، نظمی و دینی و مورخان را از اهتمام در چهار چوب های عمومی جامعه باز داشته و ذهن و عمل آنها را به جوامع گذشته معطوف کرده است.
نقاط اشتراک و اختلاف تاریخ و جامعه شناسی را می تواناینگونه بیان داشت:
1. مقوله های تاریخ و جامعه شناسی هر دو از نوع پژوهشهای تاریخی اند.
2. ماده پژوهشیای که مورخ عرضه میکند، به جامعه شناس مدد میرساند.
3. مورخان آنچه را که در قدیم از مفاهیم و افکار عامه از فلسفه می گرفتند امروز از جامعه شناسی اخذ میکنند.
4. تاریخ جدید و جامعه شناسی جدید (منظور از جدید کاربرد آن در مقابل مکتب مورخان قدیم و مکتب جامعه شناسان قدیم است.) هر دو از فلسفه تاریه متاثرند، مورخ در تصور مراحل تاریخی و جامعه شناس در اندیشه نمودهای تاریخی جامعه.
5. شیوه علمی مورخ و جامعه شناس در پژوهش نمودها و نمونه های جامعه یک یاست.
تنها در وجه اتلافاین دو دانش باید گفت: مورخ به عملکرد بین شخصیت و نیروهای عام جامعه می پردازد، در حالی که جامعه شناس عنایت خاصی به خود نیروهای جامعه دارد.
معرفت: متد و ابزادهای جمع آوری اطلاعات تاریخ چیست؟ و چه راهی را برای یک محقق جهت ورود به کار تحقیق در تاریخ پیشنهاد می کنید؟
دکتر آیینه وند: دراینجا باید در دو بخش، بحث کنیم، نخستاینکه مورخّ کسیت و چه شروطی باید داشته باشد، دوم، ابزارها و علومی که می تواند مورخّ را در مأموریتش مددرسان باشد کدامند.
قبل از ورود به بحث باید بین تاریخ نگار و یا وقایع نگار و مورخّ فرق نهاد. ما را با وقایع نگاران که برای سرگرمی یا از باب علاقه به تاریخ به ترجمه و تکرار تاریخهای گذشته برایایندگان می پردازند کاری نیست. آنچه در ذیل خواهد آمد درباره ویژگی مورخ است که باید از ذکاء و هوش سرشار و زیرکی و خبرگی فوقالعاده بهرمند باشد تا بتوان بر او نام مورّخ را از دید مورخان مسلمان ذکر خواهیم کرد.
ویژگیهای مورّخ
از صفات مورّخ، علاقه مندی به بحث، شکیبایی، اجتناب از حاشیه گرایی، پرداختن به مسائل عمده و غامض تاریخی، همواره کردن رنج سفر برای یافتن منابع و اسناد، معامله نکردن برای منفعت دنیایی و شخصی و رعایت امانت است. مورّخ باید شجاح باشد و برای نگارش حقیقت تاریخی ملاحظه احدی را نکند. مورّخ باید از ملکه نقد بهره مند باشد. از حبّ شهرت و خود نمایی برکنار باشد. دارای ذهنی منظم باشد و در تدوین تاریخ ترتیب و تسلسل را رعایت کند. به عصری یا نسلی یا کشوری یا شهری یا شخصی خود را وابسته و متحیّز نکند، بلکه باید بداند که او همیشه به منزله یک قاضی است. مورّخ باید از احساس و ذوق و عاطفه و سماحت خلق و خیال بلند بهره ور باشد، تا بتواند ظرافتهای آراء اقوام و انگیزههای انسانی مطوی در تاریخ را بشناسد.
اوصاف مورّخ از دیدگاه مورخان اسلام
آن شرطهایی که بر می شماریم باید در مورّخ مسلمان پدیداید تا بتواند به نگارش تاریخ دست زند:
1. عادل باشد.
2. در روایت به لفظ اعتماد کند نه به معنی (نقل به معنی نکند).
3. نام سند روایت را ذکر کند.
4. به خصوصیات عصر و زندگی فردی که میخواهد درباره آن بنویسد، از نظر علمی و دینی و اوصاف دیگر آگاهی و اشراف کامل داشته باشد.
5. در تصور و تجسّم عصر و نسل فردی که میخواهد درباره آن بنویسد، (بدون افزودن و کاستن)، ماهر باشد.
6. هوی بر او چیره نشود تا در بیان تاریخ به انصاف نرود، بلکه باید برنفس خود غلبه کرده باشد.
7. در شناخت مدلولات الفاظ و فرهنگ بیانی هر عصر ماهر باشد.
اکنون که شروط و اوصاف مورخ را شناختیم، لازم است از فرهنگ و دانشهایی که مورّخ باید بدان متصف باشد، سخن به میان آوریم و پس از آن روش تحقیق در تاریخ را بیان کنیم.
علوم کمکی تاریخ
آن کس که میخواهد در تاریخ صاحب نظر شود باید، بداند که وظیفهای سخت دشوار بر عهده گرفته است. چون تاریخ در حوزه علوم انسانی است. و با عنایت به تداخل و تشابک معارف انسانی در همدیگر، برای توفیق در عمل نیازمند به دانستن علومی است در حوزه علوم انسانی و علوم پایه.
دانشمندان ازاین علوم با عنوان علوم کمکی یا علوم مددرسان نام برده اند:
اینک این علوم به اختصار بیان میشود:
1. زبان، مورّخ باید غیر از زبانهای رایج عصر خود که او مجبور است هب بررسی آن آثار در آن زبانها بپردازد، زبانهای قدیم و خاموش و ساکت را هم بر حسب اقتضای حوزه فعالیت خود بداند. مثلاً برای کسی که در تاریخ جاهلیت یا تاریخ اسلام یا تاریخ انبیاء و یا تاریخ ادیان ابراهیمی کار میکند، دانستن یکی دو زبان از زبانهای سامی، مثل سریانی، عبری، لازم است. دانستن زبان یونانی نیز چنین مورخی را کمک خواهد کرد.
2. فقه الغه Philolgy شناخت مورّخ نسبت به تغییرات در معانی لغات و فهم معانی نسبی یا مغایر یا متضاد لازم است.
3. دانش خط شناسی Paleographyشناخت خطوط و تطور و تحولی که در آن خطوط پدید آمده است، خطوط رمزی، دیوانی، کتیبه شناسی، طغرانویسی و آشنایی با خطوط مختلف برای مورّخ سودمند است.
4. اسناد یا علم الوثائق (Diplomatics) نامه های رسمی، فرمانها، قرارها، معاهدات، موافقت نامهها، مراسلات سیاسی و تجاری برای مورّخ دارای اهمیت است. مهرها و خاتمها (Sigilographie) با شکلها و جنسها مختلف نیز در این مبحث مورد بررسی قرار می گیرد.
5. علائم ملی و دولتی heraldryدر این مبحث پرچمها، نشانها بر مهرها و سلاحها و لباسها بررسی میشود. در این بحث علایم و نشانهای هر طبقه از لشکری و کشوری شناخته میشود و مورّخ را در فهم طبقات مردم و روابط بین دولت و ملت و کاربردهایی کهاین روابط را نشان میدهد، یاری میرساند.
6. سکه شناسی Numismaticsدر این دانش، سکه ها و صورتها و نقشهایی که بر روی آنهاست و سال ضرب و ارزش اقتصادی آنها بررسی میشود. از طریق بحث، مطالعه اساطیر، باورها و ادیان هم انجام میشود.
7. جغرافیا، این دانش از علوم کمکی بسیار سودمند برای تاریخ است. زمین نمایشگاه حدوث تاریخ است، و جغرافیا متولی مکانی این نمایشگاه، حوادث طبیعی، موانع جغرافیایی، آب و هوا تأثیراتی که بر روی انسان دارد و حملات و هجمات از منظر آسیب شناسی های تاریخی در عرصه علم جغرافیاست. مورّخ بدون اطلاع از آنها، شاید در تفسیر و تحلیل توفیق به دست نیاورد.
8. علم اقتصاد، این دانش مورّخ در فهم پدیدهای تاریخی مددرسان خواهد بود. ثروتهای طبیعی، تولید کشاورزی، مبادلات تجاری، توزیع ثروت، تورم، کمبود مواد غذایی، برای مورّخ قابل اعتناست زیرا بسیاری از مسائل تاریخی و حوادث آن با مسائل اقتصادی مرتبط است.
9. ادبیات، ادبیات آئینه هر عصر است، عواطف، احساسات، انسانی، آرزوها، همه در ادب منعکس میشود. و هیچ مورخی از شناختاین مقولات بی نیاز نیست.
10. هنر (معماری، نقاشی، عکاسی، مینا کاری، تذهیب و موسیقی...)، همانند ادبیات به منزله آئینه است که صورتهای فرهنگ و تمدن را در آن می توان مشاهده کرد. مطالعه آثار و هنری با اشکال گوناگون آن برای مورّخ از ضروریات است.
11. جمعیت شناسی، تمرکز جمعیت، توزیع جمعیت بر حسب عمر و جنس، میانگین عمر، تحریکات جمعیتی، هجرتها و انتقالات، موضوع بحث جمعیت شناسی است کهاین امور برای فهم تاریخ هر عصر و بیان تحریکات هر نسل لازم است.
12. جامعه شناسی، استفاده از دست آوردهایاین علم نیاز به توضیح ندارد.
13. باستان شناسی؛
14. سنگ نبشته ها؛
15. انساب؛
16. زمین شناسی؛
روش تحقیق در تاریخ
روش تحقیق در تاریخ، مراحلی است که پژوهشگر تاریخ آنرا پی می گیرد تا بتواند از خلال آن حقیقت تاریخی را در حد توان کشف کند و آن را به طور خاص به جامعه مورخان به طور عام به خوانند گان عرضه کند.
مورّخ در پژوهش تاریخ، وقایع و حوادث همانند را در پیش روی خود نخواهد یافت. او با آثار بر جای مانده از انسان، همانند، سنگ نبشتهها، صنایع و هنر نقوش سرکار دارد که در لابه لای خود اسرار نهفته حوادث را در بر گرفته اند. هنر مورخ دراینجا شبیه قابله و معلم است که اولی نوزاد را به دنیا می آورد و دومی کودک را نوشتن میآموزد. او باید سکوت این اشیاء را که از دید او همه اسناد است بشکند و آنرا به سخن آورد تا خفایا و زوایا ناگفته را برای بشریت کشف کند.
مورّخ دراین حال و در طی پژوهش هیچگاه نباید در مواجهه با مبالغه ها و بزرگداشت های عاطفی و غیر حقیقی دچار گمراهی شود. شعارها، یادبودها، مجسمهها، طاق نصرتها، هیچکدام بیانگر واقعیت تاریخی نیست. مثلاً طاق نصرتهای ناپلئون حاکم و رئیس اروپا بوده است. و نیز نباید مجسمه مردی که شیر را می کشد و یا مردی که اژدها را می کنشد، برای مورّخ حقیقت پنداشته شود. بلکه مورّخ باید غالباً وجه عکس را باور کند که غالباً شیر و اژدها آدم را می کشند. و اگر خلاف آن واقع شود، نادر است و استثناء زیرا اگر شیر می توانست مجسمه بسازد حتماً مجسمه های بی شماری از قتل آمیان بدست خود را در جهان بر می افراشت.
همینسان، اسناد جعلی یا تبلیغی یا شهرت خواهی و افزون طلبی را باید با روح احتیاط و حذر نقد و بررسی کند و ریشه ورود چنین افکار و اسباب بروز چنین شیوه ها را باید در همان عصر و در میان همان نسل کاوش کند.
مورّخ باید در صحت اسناد دقت کند و تا حصول اطمینان از بهره گیری از آن اسناد خودداری ورزد.
ارزش تحقیقات تاریخی به قدرت اجتهاد و استنباط مورّخ و نحوه تنظمی و تفسیر و تدوین آنهاست. مانعی ندارد که محققان تاریخ در تحلیل و تفسیر حوادث تاریخی به یک نتیجه نرسیده باشند. مهمه آن است که در روش پژوهش راه علمی را طی کرده باشند.
مسأله دیگری که در صورت رعایت آن ارزش تحقیقات تاریخی بیشتر نمایان میشود، اجتناب آ خوی و تطبیق تاریخ با ظرف واقع و مناسب عصر خود است. ازاین رو مورّخ باید از تأثرات عصری بر حذر باشد. مثلاً کسانی که متأثر از روح عصر جنگهای طلیبی و یا انقلاب صنعتی اروپا و یا انقلاب فرانسه یا پیدایش دموکراسی و سوسیالیسم هستند، نمی توانند مورّخ باشند، چون هر حادثه و واقعه تاریخی را با تأثر عصری خود بررسی میکنند و در داوری و یا نتیجه گیری از اصول علمی خارج میشوند.
در بیان آخر میگوییم که ارزش تحقیقات تاریخی به فرهنگ جامع مورّخ، تسلط مورّخ به روش پژوهش تاریخ، استعدا شخصی و ملکات علمی و ذکاء خوش سرشار و متانت و امانتداری و تدین او مربوط میشود.
و به نظراین جانب عنصر دین برای مورّخ از همه حیاتی تر است زیرا که مورّخ با اعراض و حیثیات مردم سروکار دارد.
معرفت: ضمن تشکر، بفرمایید که میان علم تاریخی و تاریخ تحلیلی و فلسفه تاریخ چه تفاوتی وجود دارد.
دکتر آئینه وند: ما در سوال نخست معانی کلمه تاریخ را بر شمردیم. علم تاریخ یا بهتر بگوییم علم التاریخ، به بررسی نحوه پدید آمدن اصطلاح تاریخ و مکاتب تاریخ نگاری می پردازد. تطور آنرا بر اساس شعبه های مکتوب مثل مغازی، سیره، مقاتل، فتوح، مقاسم، تراجم و.. پژوهش میکند. در واقع علم التاریخ، روش شناسی تاریخ است.
علوم دیگری ازاین علم پدید آمده اند که هر یک وظیفهای در روش شناسی تاریخ به عهده گرفته اند. مثل مصطلح التاریخ که به بررسی تاریخ داریهً و روایهً می پردازد و می توان آنرا نقد التاریخ هم نام داد.
فلسفه التاریخ، دراین دانش به بحث درباره نظریات عالی و اسباب ماورایی و جریانات فرودین تاریخ به اعتبار موضوعاتی حقیقی پرداخته میشود. نظریات عام و اساسی و مفاهیم کلی مورخان، و مکاتب تاریخی مورخانی که در آن به بررسی مسائل تاریخی، همانند تعلیل حوادث و مفهوم تقدم می پردازند، در حوزهاین دانش است.
فقه التاریخ، دراین دانش مورخان با نظر واسع و فطانت در فهم تبحر در تاریخ با مقارنه های لطیف و استخراجهای هوشمندانه، نکاتی از تاریخ را باز می گشایند که دیگران را توان چنین کاری نیست، مااینان را فقهای تاریخ و استنباطهای تاریخی آنها را فقه التاریخ می نامیم.
به عنوان مثال قولی از یکی از سر آمداناین رشته، یعنی آرنولد توین بی ذکر میشود: «تمدنهای غربی با عنایت به طبیعت و اهداف و روح حاکم بر آن، به ناچار فساد انسان را در پی خواهد آورد. زیرا تمدن ما، زمین و میط زیست را از عناصر اصلی امکانات عظیم خود، یعنی آزادی و سلامت زندگی و صحت بدن و صفای نفس و حسن نیت محروم میکند. »
توینبی از دید ما یک فقیه تاریخ است که با هوشمندی تمام، ظرافتهایی را درک میکند و پردههایی را از تاریخ بر میگیرد که برای دیگر مورخان ناشناخته است.
اما تاریخ تحلیلی، همان توصیف کار تاریخ است که گاه ما با اوصافی همانند تحلیلی سیاسی یا اجتماعی، آنرا از تاریخ عادی جدا می کنیم.
در تاریخ تحلیلی مورّخ به تفسیر و تبیین و بیان اسباب و علل تاریخ می پردازد. البته ما در تعریف تاریخ بیان کردیم که معنی تاریخ جدید که در حوزه علوم اجتماعی قرار دارد، همین است، دیگر نیازی به افرودن کلمه تحلیل نیست ولی چون معمول روزگار ما نگارش تاریخ بر اساس وقایع است، ذکر کلمه تحلیل برای جداسازیاین تاریخ از آنگونه نگارشهاست.
باید گفت تاریخ به معنی جدید و بر حسب اعتقاد ما جز تحلیل و تفسیر و تبیین رخدادها نیست و ما غیر ازاین تعریف در حوزه تاریخ نمی شناسیم.
معرفت: خلاهای موجود در تدوین تاریخ اسلام چیست؟ و رسالت حوزه های علمیه دراین زمینه چیست؟
دکتر آئینه وند: اسلام از میان ادیان ابراهیمی، سیاسی ترین دین و دارای اجتماعی ترین برنامه هاست، از سوی دیگر همان آغاز، پس از پیامبر گرامی خدا (مشکلاتی بر سر هدایت و مدیریت اسلام پدید آمد که به سبب وجود دستهای پشت پرده عملاً تفرقه در میان صفوف امت اسلام افتاد و پس از آن حاکمیت و سلطه و همسویان و هواخواهان آن بر سر تفسیر و تقریر سنت رسول خدا) روی به سیره و در نتیجه تاریخ آوردند تا با استناد به فعل و قول و تقریر آن بزرگوار، هم حاکمیت خود را استوار کنند و هم بدان مشروعیت بخشند. جریان مخالف سلطه با اقلیت نیز با استناد به سیره پیامبر (سعی خود را در بیان حقایق تاریخ و تفسیر آن بر مرام نبوی) به کار گرفت.
در نتیجه غیر از کتاب خدا. البته به استثنای اختلافهای موجود در فهم و تفسیر آن سنت نبوی (محل اختلاف و نزاع گردید، و دو اندیشه و دو بینش و دو فهم و دریافت از اسلام رایج گردید. عدهای تمسک به کتاب خدا و بیان سیره نبوی) را بر حسب درک و دریافت خویش وجهه همت خود کردند. وعده دیگر کتاب خدا را با عترت نبوی (که همان استمرا سیره صحیح نبوی) است، ملاک فهم و درک دین کردند و به ثقلین چنگ آویختند.
شاید در هیچ یک از علوم اسلامی همانند تاریخ اسلام، ما چهرهاین دو درک و تظاهراین دو فهم و برداشت را مشاهده نکنیم.
گرچه در قرون بعد بخشهایی ازاین مأموریت که بر دوش تاریخ بود به عهده حدیث و کلام وفرق و مذاهب سپرده شد، ولی باید اذعان کرد که سرچشمه اصلی همنان تاریخ است.
به تبع ایجاد این مسائل مکاتب فکری در حوزه تاریخ نگاری به وجود آمد که هر مکتب خود بیانگر خصوصیات علمی نگارشی و نگرشی منحصر به خود بود.
این مکاتب عمده تاریخ نگاری عبارت بودند از، مکتب تاریخ نگاری حجاز (مدینه)، مکتب تاریخ نگاری عراق (بصره)، مکتب تاریخ نگاری شام، مکتب تاریخ نگاری یمن و مکتب تاریخ نگاری فارس (ایران) در پی نشاط و حرکت مکاتب تصنیفات و تألیفات فراوان که حاصل اقوال و آراء سران مکاتب بود، توسط شاگردان آنها پا در عرصه تاریخ نهاد که بی اغراق باید گفت تا کنون درمیان علوم اسلامی، هیچ یک دراین ویژگی به گرد تاریخ نمی رسند. تاکنون بیش از پنج هزار مورخ و دوازده هزار عنوان تاریخی در عالم اسلام شناخته شده است کهاین خود حجم عظیمی ازمیراث درخشان اسلامی را در بر میگیرد.
با توجه به آنچه بیان شد، تدوین تاریخ صحیح و علمی اسلام، متضمن شناسایی و بازیافت تماماین مصنفات است بر حسب خصوصیات نگرشی هر مکتب. روشن است کهاین خود کاری است عظیم و از عدهد فرد خارج است. بنده معتقدم گام اساسی را دراین راه عظیم خوزه علمیه میتواند بردارد، چه کارهایی بزرگ را از بزرگان باید خواست. حوزه همانگونه که تاکنون در فقه کلام و حدیث و فلسفه اسلامی خوش درخشیده است و دراین کار متوغل شود و از سر حدّ بخواهد میتواند.
زیرا ورود در تاریخ اسلام بدون تبحر و تسلط بر دیگر علوم اسلامی، کاری بی توفیق است. و من یکبار دیگر ضمن استدعا از محضر اساتید حوزه برای اهتمام به چنین کاری که بی شک موعد دست زدن بدان فرار رسیده است، همان سخن اندیشمند، نویسنده ومورّخ نامدار جهان اسلام مرحوم استاد عباس محمود العقّاد مصری را در عراق به هنگام زیارات آن عالم بزرگ، تکرار می کنم و بر آن اصرار دارم که: (عندکم اللُّباب...)
پىنوشتها
الف: فارسی (تألیف)
1. علم تاریخ در اسلام؛ بیرامون متولوژی و علم التاریخ و مصطلح التاریخ و مکتبهای تاریخ نگاری در اسلام.
2. قیامهای شیعه در تاریخ اسلام؛ درباره علل، چگونگی و اثرات قیامهای شیعه در تاریخ صدر اسلام.
3. تاریخ سیاسی اسلام؛ بررسی آثار سیاسی صدر نخستین اسلام و تحلیل و تبیین آن حوادث.
4. تاریخ زنان صدر اسلام؛ درباره سهم مبارزاتی زنان در صدر اسلام و نقش مهم آن حوادث تاریخ اسلام.
5. ادبیات انقلاب در شیعه؛ دو جلد، پیرامون ادب انقلابیای که پتوانه قیامها و نهضتها و مبارزات اسلامی بوده است، با ذکر نمونه و تحلیل و تفسیر و مقایسه اسعار و نصوص.
6. پژوهش هایی در تاریخ و ادب: مباحثی در تاریخ نگاری اسلامی و ادب انقلاب و متعهد.
ب: عربی (تألیف)
7. الادب السیاسیی الملتزم فی الاسلامح (همراه دکتر حسن عباس نصر الله یکی از اساتید دانشگاه لبنان) این کتاب درباره ادب متعهد و تعریف و تعهد در ادب اسلامی با ذکر نمونه هایی از شعر و نثر متعهد و تفسیر و تحلیل و شرح آنها، بحث میکند.
8. من ادب التشیع باخوارزم؛ درباره نامه ابوبکر خوارزمی ادیب نامدار شیعه به شیعیان نیشابور است با شرح لغوی و تاریخی آن نامه.
ج: ترجمه
9. الادب السیاسیفی الاسلام؛ از ادب و ادب سیاسی بحث میکند نمونههایی از نظم و نثر سیاسی را شرح لغوی و محتوایی میکند. این کتاب به سفارشی سازمان سمت برای تدریس درس ادب سیاسی در اسلام در گروه عربی، تألیف شده است.
10. ترجمه مشکاه الانوار، امام محمد غزالی؛ این کتاب پیرامون تفسیر اسرار نور الهی است که با استعانت ازایه شریفه "الله نور السموات و الارض.... " مورد تأویل قرار می گیرد و غزالی در آن به بیان نظریه فلسفی اشراقی می پردازد.
11. شک و شناخت ترجمه المستفذ من الضلال، امام محمد غزالی؛ این کتاب بیان تحولی درونی غزالی است و نیز به تفسیر مدارج شناخت در فرهنگ اسلامی می پردازد.
12. خاندان وحی در احادیث اهل سنت، گزیدهای از کتاب مناقب علی (و الحسنین و امهمافاطمه الزهرا؛ تألیف دکتر عبدالمعطی امین قلعجی دراین کتاب مولف احادیثی درباره اهل بیت نبوت) از صحاح سنّت و دیگر سنن گرده آورده است.
13. حجر بن عدی، انقلابی شهید؛ تألیف محمد فوزیاین کتاب به شرح مبارزات قهرمان بزرگ صدر اسلام حجر بن عدی می پردازد.
14. نقش و رسالت مسلمان در ثلث آخر قرن بیستم؛ تألیف مالک بن نبی مولف از اندیشمندان نامدار جهان اسلام است که در باره مکاتب فکری و سیای حاکم بر جهان بحث میکند و سقوط مارکسیسم را پیش بینی کرده. و برای اسلام دراین برهه نقش و رسالت خاصی قائل است که مسلمین باید بدان عمل کنند.
15. قیام امیر عبد القادر الجزایری؛ تألیف محمد کامل حسن المحامی تحقیقی است، درباره سیره و مبارزات و شخصیت عرفانی، علمی و ادبی امیر عبدالقادر الجزایری.
16. سلسله زنان بزرگ صدر اسلام، سه مجلد، ام کلثوم فاطمه بنت اسد، فاطمه دختر امام حسین، تألیف علی محمد علی دخیل هر یک از مجلداتاین سلسله پیرامون زنان بزرگ صدر اسلام و سیره و مبارزات آنهاست.
17. فرهنگ اصطلاحات سیاسی؛ تألیف جمال برکات ترجمهاین کتاب مشترکاً همراه آقای دکتر فیروز حریرچی بوده است. این کتاب اصطلاحات سیاسی رایج را به زبان انگلیس فراهم کرده و برای آنها معادل عربی قرار دهده است. مترجمین برابرهای فارسی را بر آن افزودهاند.
18. مالک بن بنی، اندیشمند مصطح؛ تألیف دکتر اسعد سحمرانی مولف دراین کتاب که پایان نامه دکتری او در علوم اسلامی است، افکار و اندیشهها و نظریات مرحوم استاد بن نبی را پیرامون اسلام و تمدن و فرهنگ اسلامی و نیز آراءاینشان ار در مقوله های مقابله با غرب و مباحث اقتصادی و تاریخی بیان میدارد.
منبع: / ماهنامه / معرفت / شماره 13، ویژه نامه جامعه شناسی
گفت و گو شونده : صادق آیینه وند
نظر شما