اسلام گرایان و شکست پارلمانی در کویت
شاید سخن گفتن از نتایج انتخابات اخیر پارلمانی کویت (25 /مه/2009) هنوز زود باشد؛ اما با این حال، رسانه ها، بر مسائلی تمرکز کرده اند که ترجیح می دهم اکنون و به اجمال به آنها بپردازم؛ با این امید که در آینده با بررسی های عمیقتر و تحلیل این پدیده بازگردم.
مهمترین این نتایج عبارت است از:
1. کاهش شمار نمایندگان اسلام گرا که تنها 11 کرسی را به دست آوردند، درحالی که در مجلس پیشین 21 کرسی را در دست داشتند. جنبش مشروطه اسلامی (الحرکه الدستوریه الاسلامیه) هم که نماینده اندیشه ها و مکتب اخوان المسلمین در کویت است، تنها 1 کرسی را کسب کرد، در حالی که در مجلس پیشین 3 کرسی را در اختیار داشت. دکتر ناصر صانع هم که سه دوره برکرسی نمایندگی تکیه داده بود، از شرکت در انتخابات امتناع کرد.
جریان سازمان یافته سلفی هم که در مجلس پیشین 4 نماینده داشت، توانست تنها 2نماینده به مجلس آینده بفرستد که برجسته ترین آن دو هم دکتر ولید طباطبایی است.
اما شکست سخت تر، از آن اسلام گرایان مستقل شد که نیمی از کرسی هایشان را از کف دادند. در این جا باید اشاره کنم که نمایندگان تازه نفسی از جنبش مشروطه اسلامی (حدس) و «تجمع سلفی» به مجلس راه نیافتند، در حالی که در کرسی هایی که اسلام گرایان مستقل به دست آوردند، تغییر و تحولاتی رخ داده و افراد تازه ای به مجلس راه پیدا کرده اند.
2. پیروزی قاطع چهار زن در سومین مبارزه انتخاباتی اشان که برای نخستین بار و با آرایی بالا وارد مجلس شدند، نشان از تغییر سلیقه عمومی انتخاباتی جامعه ای محافظه کار دارد و پیامی قوی به همه طرفهای موردنظر - از حامیان تا مخالفان- دارد تا به خواسته های آنان تن در دهند. مهم ترین این پیامها عبارتند است از:
- امکان راهیابی زن به پارلمان بدون پناه بردن به نظام سهمیه بندی جنسیتی که مخالف با اصل برابری در نظام مبتنی بر قانون اساسی است و با تواناییهای خود زنان هم منافات دارد. زیرا دیدیم که همه زنانی که در این انتخابات برنده شدند، با شایستگی خود به مجلس راه یافتند و دارای امکاناتی قوی بودند و اصلاً متهم به رفاقت بازی نشدند و تنها بر تبلیغات و حمایتهای رسانه ای متکی بودند و برخی هم از قدرت سیاسی ثروت خود بهره بردند که آن هم محل رقابت زنان و مردان است و منحصر به زنان نمیشود.
- پیام دیگر پیروزی این زنان به اسلامگرایانی است که نسبت به حقوق سیاسی کامل زنان، هنوز در شک و تردید به سر میبرند. با این که برخی مجتهدان و نواندیشان اسلامگرا اعلام کرده اند که هیچ نص شرعی قاطعی نداریم که مانع و مبطل حقوق زنان باشد، اما برخی اجتهادهای فقهی ای که ناشی از شرایط و اوضاع جوامع و تحولات فکری و سیاسی و اقتصادی اشان بوده، وجود دارد که محل گفت و گو و بحث علمی است.
حقوق زنان در قرن گذشته، تحولات مهمی را شاهد بوده که خبر از امکان پشت سرنهادن گردنه یاد شده را می دهد.
این تحولات از حق زنان برای بیرون رفتن از منزل آغاز شد؛ سپس به حق دانش آموختن و کارکردن رسید و آنگاه به حق رای دادن کشید و پس از آن کار به جایی رسید که زن حق نامزدی برای انتخابات مجلس و رای گرفتن از ملت را پیدا کرد و به وزارت راه یافت و نخست وزیر هم شد و اکنون بحثی داغ پیرامون حق زنان برای برعهده گرفتن ریاست دولت(ریاست جمهوری) درجریان است و این که آیا اجتهاد قدیمی پیرامون ولایت عظمی یا خلافت عامه امت اسلامی بر ریاست دولت هم منطبق است؟
پرسشی که نیازمند به بررسی عمیق و دقیق در نتایج جزئی این انتخابات در مقایسه با نتایج پیشین است، این است که آیا پیروزی زنان به زیان اسلام گرایان تمام شده است یا به زیان گرایش های قبیله ای یا مستقلها؟
3. پیشرفت بزرگ شیعیان؛ اگر چه خودشان طبقه بندی طایفه ای به سبک لبنان را دوست ندارند. شیعیان در این انتخابات 9 کرسی را در اختیار داشتند. ناگفته نماند که این امر در حالی رخ داد که در دوره پیش از انتخابات، شیعیان به دو علت، تحت هجوم مذهبی- رسانه ای قرار گرفته بودند. یکی بازجویی از دو نماینده شیعه بود که در مجلس یادبود شهید عماد مغنیه رهبر نظامی حزب الله لبنان و مهندس عملیات نظامی حزب الله در جنگهای آزادی بخش لبنان در سال 2000 و جنگ سی وسه روزه سال 2006 شرکت کرده بود. مغنیه پیشتر به ربودن هواپیمایی کویتی و برهم زدن امنیت ملی کویت متهم شده بود.
دوم: بازجویی تحریک کننده یکی از وزیران برای این که به یک روحانی شیعه ایرانی متهم به دشنام گویی به صحابه اجازه ورود به خاک کویت و القای سخنرانی و خطابه در جلسات شیعیان را داده بود. این حادثه هم بر شدت اختلافات میان دولت و مجلس افزوده و در کنار دیگر بازجویی های بحران آفرین به انحلال مجلس، پیش از موعد مقرر و تنها پس از یک سال از عمر آن منجر شد. جالب توجه است که تمام نمایندگانی که به «نمایندگان بحران ساز» معروف شدند، همگی در انتخابات پیروز شدند.
آیا این افزایش شگرف سهم شیعیان از کرسی های پارلمان، نتیجه آن است که کویتی ها احساس کرده اند با شیعیان برخورد طایفه ای (فرقه ای) میشود و آنان شهروند درجه یک به شمار نمی آیند و واکنش کویتی ها به این تصور، قرارگرفتن پشت سر نامزدهای شیعه بوده تا به هجوم تبلیغاتی علیه شیعیان در دو حادثه یاد شده پاسخ گفته باشند؟
آیا اسلامگرایانی که در آن دو مساله بی آن که به عواقبش بیندیشند، جاروجنجال کردند، از حجم خطر ناشی از تفکیک مذهبی و دینی میان شهروندان، به ویژه درامورسیاسی- که مرتبط با مصالح و مفاسد است و نه با کفر و ایمان و حلال و حرام- آگاهی دارند؟
آیا اسلامگرایان به اهمیت فهم ماهیت حوزه سیاسی که از یک ربع قرن پیش و بیش بدان روی آورده اند، پی برده اند؟ از مقطع زمانی یاد شده، شاهد جریانهای مختلف اسلامگرا، از اخوانی و سلفی گرفته تا مستقلها و حتی مبارزان و مجاهدانی که در جنگهای آزادی بخش ملی در فلسطین حضور داشتند و نیز شاهد گروههای اسلامگرای خشونت طلبی بوده ایم که می خواهند اشغالگران را بیرون برانند یا بر تصمیمات سیاسی تاثیر بگذارند، چنان که در سومالی و عراق و افغانستان و پاکستان دیدیم.
همگان باید ماهیت حوزه سیاست را با همه ابزارها و سازوکارهای صلح آمیز یا خشونت آمیزش درک کنند تا بدانند که پایشان را کجا میگذارند؛ روی زمین سفت و یا روی شنهای متحرک؟
4. گزارش رسانه ها نشان می دهد که لیبرال ها، پیشرفت محسوسی داشته اند. البته جزئیات قابل استنادی در دست نیست تا بتوان آن را تحلیل کرد. با این حال میتوان میان پیروزی زنان و موفقیت لیبرال ها ربط ایجاد کرد و این نشانه تغییر سلیقه انتخاباتی شهروندان کویتی است که احساس میکنند، اسلامگرایان از انجام فعالیت سیاسی بالنده ای از طریق پارلمانی که در آن اکثریت دلخواهی را دارند، ناتوانند. آنان با در اختیار داشتن چنین اکثریتی، هنوز یک سال از عمر پارلمان نگذشته، با دولت چالش پیدا کردند و بر سر مسائلی با دولت بگومگو کردند که شهروند عادی کویتی، حساسیتی نسبت به آنها نداشت و در سایه این اختلافات و منازعات، توسعه اقتصادی و اجتماعی عقب افتاده بلکه در دل بحران اقتصادی شدیدی که منطقه خلیج ]فارس [شاهد آن است، متوقف شد. بحران خاموش ایران -آمریکا از سویی و مشکل عراق از سوی دیگر و بحران فلسطین و یمن از سوی دیگر بر این منطقه سایه افکنده است.
آیا بهبود جایگاه پارلمانی لیبرال ها و زنان به زیان اسلام گرایان است؟
اگر این سخن به لحاظ علمی درست باشد، تضمینی قوی به هر پرسشگری می دهد که میزان پای بندی اسلامگرایان را به دموکراسی جویا میشود و در امکان کنارگذاشتن اسلامگرایان حائز اکثریت، از پارلمان یا دولت پرسش و یا تشکیک میکند و یا می خواهد بداند که آیا ممکن است، اسلامگرایان علیه دموکراسی کودتا کنند؟
تضمینی که در این جا داده میشود، مایه رشد سیاسی و فکری ملت و وجود سازوکارهای دموکراتیک حقیقی است که مهم ترین آنها انتخابات چرخشی پاک و آزاد و وجود قانون اساسی توافقی و تثبیت شده ای است که همه گروهها و طیف های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بدان حرمت نهند؛ و هم چنین وجود نهادهای قانونی دیگر به موازات و هموزن پارلمان، مانند قوه قضائیه مستقل و قوی و ارتش ملی قدرتمند و جامعه مدنی زنده و فعال و شخصیتهای اقتصادی و تجاری دارای منافع متوازن و متفکران از هر جهت آزاد و مطبوعات پاک و آزاد.
چرا اسلامگرایان از همه حیث افت کرده اند؟ چرا اسلام گرایانی که در تجمعات سیاسی سازمان یافته اند، افت کردند؟ چرا اخوان المسلمین در این انتخابات آن قدر افت کرد که طی مدت کوتاهی، پنج کرسی اش را از دست داد؟
پاسخهای فراوان و نظریات متعددی قابل طرح است.
شاید علت افت این است که اسلام گرایان در نظامی که اجازه دستیابی به بالاترین حد مشارکت را که اداره دولت براساس برنامه سیاسی دلخواه است نمی دهد، انگیزه مشارکت سیاسی اشان ضعیف میشود و هدفشان از مشارکت سیاسی در چنین شرایط آزاد محدود و مقید مشارکت سیاسی که غالباً به راه مسدود منتهی می شود، واضح نیست.
شاید علت این امر ناهماهنگی صفوف اسلام گرایان در تعیین راهبرد فعالیت پارلمانی و اولویتهای آن در سایه نبود راهبرد فراگیرتری برای فعالیت سیاسی باشد که در دل آن نقشه راه روشن اصلاحات تدریجی با هدف رسیدن به تغییر گسترده گنجانده شده باشد. چنین تغییری، امید به بنای نوزایی اسلامی ملی فراگیری را پدید می آورد که هدف آن بیرون بردن کشورهای اسلامی و عرب از بن بست تمدنی و بازگرداندن پویایی به مسلمانان است.
احتمال دیگر این است که اسلامگرایان نامزدهای مناسبی برای نمایندگی به ملت کویت معرفی کردند و شاید به برخی مؤلفهها مانند پشتوانه اجتماعی و جایگاه اجتماعی و قبیله ای و ثروت اهمیتی فراتر از حد در خور داده اند. شاید هم علت افت اسلامگرایان بیتوجهی به دل مشغولی های شهروندان عادی و تداوم سقف عالی مطالبات و عدم توجه به اهمیت دستاوردهای کوچک کوتاه مدتی باشد که سبب گرد آمدن مردم پیرامون نامزد انتخابات به ویژه در حوزه انتخابیه اش میشود، از میان علل دیگر هم شاید بتوان به زیاده خواهی از دولت و یا جریان های سیاسی دیگر و رفتار نادرست در برابر دولت مردان، به ویژه در مسایل اجتماعی و اقتصادی باشد که خود نیازمند بحث از درآمدهای دولت و چگونگی مدیریت درست برمنابع مشخص و چگونگی توزیع اعتبارات میان نیازهای ضروری است.
در آخر هم ناگفته نگذارم که جمود برآرای فقهی ای که نتیجه شرایط زمان صدورشان بوده است نیز در شمار این علل و عوامل است وعدم قدرت برنواندیشی و نونگری و اجتهاد برای پاسخگویی به مقتضیات زمانه و عدم تمییز میان ثوابت قطعی تغییر ناپذیر شریعت و امور ظنی اجتهادی تغییر پذیر به تناسب تغییر زمان و مکان. این گونه است که میتوان مواضع سیاسی را بنا به مصالح معتبر و مصالح مرسله به سد ذرائع و منع فاسد و پذیرش زیان سبکتر برای پرهیز از زیان سنگین تر و دیگر قواعد فقهی ای که ما در دانشکده شریعت الازهر فراگرفته ایم ولی در زندگی عمومی، جایی برای تطبیق و عملی شدن نمییابند.
ای برادران! ای اسلام گرایان ! از دلالت ها و آثار نتایج انتخابات پارلمانی کویت درس بگیرید که فواید فراوانی دارد.
* عصام العریان: متفکر اسلام گرا و از رهبران جنبش اخوان المسلمین
منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1388 / شماره 256، خرداد ۱۳۸۸/۰۳/۰۰
نویسنده : عصام العریان
نظر شما