آشنایی‌زدایی: نوآوری در زبان و هنر
موضوع : پژوهش | مقاله

آشنایی‌زدایی: نوآوری در زبان و هنر

مقدمه
آشنایی‌زدایی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مفاهیم در نظریه‌های ادبی، به معنای تازه و غریبه کردن آن چیزی است که برای مخاطب آشنا و معمولی به نظر می‌رسد. این اصطلاح که نخستین بار توسط فرمالیست‌های روس، به‌ویژه ویکتور شکلوفسکی در سال 1917 مطرح شد، یکی از اصول بنیادین مکتب شکل‌گرایی محسوب می‌شود. آشنایی‌زدایی، با هدف ایجاد لذت ادبی و تأخیر در درک مخاطب، باعث می‌شود که او با نگاهی تازه و متفاوت به متن یا اثر هنری بنگرد.

این مفهوم در ادبیات فارسی نیز، به‌ویژه در اشعار شاعرانی چون فردوسی، سعدی و مولانا، به‌طور ناخودآگاه به کار گرفته شده است. در این مقاله، به بررسی مفهوم آشنایی‌زدایی، کاربردهای آن در زبان و ادبیات، و نمونه‌هایی از این تکنیک در آثار ادبی فارسی می‌پردازیم.

تعریف آشنایی‌زدایی

آشنایی‌زدایی به معنای غریبه و متفاوت کردن مفاهیمی است که برای مخاطب آشنا و شناخته شده‌اند. این تکنیک، با برهم زدن هنجارهای زبانی و ایجاد تغییر در ساختارهای معمول، مخاطب را وادار می‌کند تا با دقت بیشتری به متن یا اثر هنری توجه کند و معنای آن را کشف کند.

به گفته دکتر شفیعی کدکنی:

«شعر حادثه‌ای است که در زبان روی می‌دهد و گوینده شعر، با شعر خود عملی روی زبان انجام می‌دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس می‌کند.»

این تمایز، همان چیزی است که آشنایی‌زدایی به آن دست می‌یابد. در واقع، شاعر یا هنرمند، با استفاده از این تکنیک، زبان را از حالت عادی و روزمره خارج کرده و به آن تازگی و طراوت می‌بخشد.

آشنایی‌زدایی در زبان و ادبیات

آشنایی‌زدایی در ادبیات، به‌ویژه در شعر، به دو حوزه اصلی تقسیم می‌شود:

آشنایی‌زدایی قاموسی (واژگانی):
در این نوع، شاعر یا نویسنده، کلمات را به شیوه‌ای غیرمعمول و خلاف انتظار به کار می‌برد. این کاربرد غیرمنتظره، باعث می‌شود که کلمات از حالت عادی و معمول خود خارج شده و توجه مخاطب را جلب کنند.

نمونه‌ها:

در بیت مولانا:

«چون کشتی بی لنگر، کژ می‌شد و مژ می‌شد…»
مولانا، با تفکیک دو واژه «کژ» و «مژ» که معمولاً با هم به کار می‌روند، نوعی آشنایی‌زدایی قاموسی ایجاد کرده است.

در شعر فروغ فرخزاد:

«ای یار، ای یگانه‌ترین یار!»
استفاده از صفت عالی «ترین» برای واژه «یگانه»، که از نظر معنایی قابل تفضیل نیست، نوعی آشنایی‌زدایی است.

آشنایی‌زدایی نحوی (دستوری):
در این نوع، شاعر یا نویسنده، با برهم زدن ساختارهای دستوری زبان و جابه‌جایی اجزای جمله، مخاطب را غافلگیر می‌کند.

نمونه‌ها:

  • در بیت سعدی:

«اول منم که در همه عالم نیامده است زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری»
ساختار نحوی این بیت، خلاف انتظار خواننده است. تا اواسط مصرع دوم، مخاطب انتظار دارد که شاعر خود را از دیگران برتر بداند، اما ناگهان جهت معنا تغییر می‌کند و خواننده غافلگیر می‌شود.

آشنایی‌زدایی ترکیبی:
در این نوع، شاعر یا نویسنده، با ساختن ترکیب‌های تازه و غیرمعمول، کلمات را از حالت عادی خارج می‌کند و تصاویری زیبا و جدید ایجاد می‌کند.

نمونه‌ها:

  • در شعر احمد شاملو:

«خواب دریچه‌ها را با نعرۀ سنگ بشکن»
ترکیب «نعرۀ سنگ»، علاوه بر تازگی، تصویری زیبا و متفاوت در ذهن خواننده ایجاد می‌کند.

آشنایی‌زدایی در ادبیات فارسی

آشنایی‌زدایی، اگرچه به‌عنوان یک نظریه مدرن در مکتب فرمالیسم روس مطرح شد، اما در ادبیات فارسی، از دیرباز به‌طور ناخودآگاه مورد استفاده قرار گرفته است. شاعرانی چون فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ، با استفاده از این تکنیک، توانسته‌اند آثاری ماندگار و تأثیرگذار خلق کنند.

نمونه‌هایی از آشنایی‌زدایی در ادبیات فارسی:

فردوسی:
در شاهنامه، فردوسی با استفاده از ترکیب‌های تازه و تصاویر بدیع، توانسته است زبان حماسی فارسی را به اوج برساند.

مولانا:
مولانا در مثنوی معنوی، با برهم زدن هنجارهای زبانی و استفاده از تصاویر غیرمعمول، مخاطب را به تفکر وادار می‌کند.

حافظ:
حافظ، با استفاده از زبان نمادین و ترکیب‌های تازه، توانسته است شعری خلق کند که همواره تازگی خود را حفظ کرده است.

آشنایی‌زدایی و رستاخیز کلمات

یکی از مفاهیم مرتبط با آشنایی‌زدایی، اصطلاح «رستاخیز کلمات» است که دکتر شفیعی کدکنی آن را به‌عنوان مرز میان شعر و ناشعر معرفی می‌کند. در این دیدگاه، شاعر با آشنایی‌زدایی، به کلمات مرده و عادی جان می‌بخشد و آن‌ها را از حالت معمولی و روزمره خارج می‌کند.

ویژگی‌های رستاخیز کلمات:

  • ایجاد تمایز میان زبان شعری و زبان عادی
  • زنده کردن کلمات مرده و بی‌روح
  • ایجاد لذت ادبی و زیبایی‌شناختی

آشنایی‌زدایی و تاریخ ادبیات

آشنایی‌زدایی، نه‌تنها به‌عنوان یک تکنیک زبانی، بلکه به‌عنوان یک رویکرد تاریخی نیز مطرح است. این مفهوم، به برداشت تازه‌ای از تاریخ ادبیات منجر شده است که نه بر ادامه سنت، بلکه بر گسست‌های ناگهانی از گذشته و پیدایش قواعد هنری نو تأکید دارد.

در این دیدگاه، هر دوره ادبی، با استفاده از آشنایی‌زدایی، قواعد هنری جدیدی را معرفی می‌کند که باعث تمایز آن از دوره‌های پیشین می‌شود.

نتیجه‌گیری

آشنایی‌زدایی، به‌عنوان یکی از تکنیک‌های ادبی، نقش مهمی در ایجاد نوآوری و تازگی در زبان و ادبیات دارد. این تکنیک، با برهم زدن هنجارهای زبانی و ساختارهای معمول، مخاطب را وادار می‌کند تا با دقت بیشتری به متن یا اثر هنری توجه کند و معنای آن را کشف کند.

در ادبیات فارسی، آشنایی‌زدایی از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته است و شاعرانی چون فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ، با بهره‌گیری از این تکنیک، آثاری ماندگار و تأثیرگذار خلق کرده‌اند.

در نهایت، آشنایی‌زدایی، نه‌تنها به‌عنوان یک تکنیک زبانی، بلکه به‌عنوان یک رویکرد تاریخی، به فهم بهتر ادبیات و تاریخ آن کمک می‌کند و باعث می‌شود که ادبیات همواره در حال نو شدن و بازآفرینی باشد.

نظر شما