دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه
این مقاله بر ادلّه مذهبى و دیدگاههاى درون مذهبى شیعه نسبت به دفاع مشروع، ترور و عملیات استشهادى تمرکز دارد. فقه شیعه دست کم براى تبیین رفتار سیاسى ـ دفاعى جوامع شیعى اهمیت زیادى دارد. این دستگاه فقهى ـ حقوقى هرچند مفهوم ترور و انتحار را تحریم کرده است، اما عملیات شهادتطلبانه را ذیل مفهوم عمومى «جهاد دفاعى» قرار داده و حدود و شرایط اقدامات دفاعى مشروع را توضیح مىدهد. با این حال، استراتژى دفاعى شیعه قیود ممنوعه مهمّى دارد: تحریم فتک و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و میثاق. این مقاله با توضیح این قیود، به تبیین دیدگاههاى فقهى شیعه پرداخته است.
* مقدّمه
«دفاع مشروع»، «ترور» و «عملیات استشهادى / انتحارى» مفاهیم سهگانه و مهمّى هستند که به موازات گسترش جهانى خشونت و ترور در دو دهه پایانى قرن بیستم، در ادبیات اسلام سیاسى نیز
به تدریج، ظاهر شدهاند. تبیینهاى ممکن درباره ظهور این پدیده را مىتوان به دو دسته اساسى تقسیم کرد:
الف. تبیینهاى معطوف به انگیزههاى روانشناختى، اجتماعى و سیاسى؛
ب. دیدگاهها و ادلّه مذهبى.
در این مقاله، پس از اشاره به تبیینهاى نوع اول، دیدگاهها و ادلّه مذهبى، به ویژه با تکیه بر منابع شیعه، گزارش خواهند شد. پرسشِ محورى مقاله این است که «مذهب شیعه معاصر چه تبیینى از ماهیت دفاع مشروع، ترور و عملیات استشهادى / انتحارى دارد؟»
* تبیینهاى علّى و منطق عملیات استشهادى
تبیینهاى علّى، عملیات استشهادى مسلمانان را در زمینه عمومى تروریسم انتحارى(1) از 1980 تاکنون تحلیل مىکنند. طبق این تحلیلها، هرچند عملیات استشهادى مسلمانان قابل توجه است، اما تروریسم انتحارى نوین، هرگز به بنیادگرایى اسلامى محدود نمىشود، بلکه دایره وسیعى را شامل مىشود که عملیات استشهادى مسلمانان فقط بخشى از آن است. بدینسان، تروریسم انتحارى نوین امرى جهانى است و از منطقى جهانى، به عنوان بخشى از سیاست بینالملل نوین پیروى مىکند و البته رفتار مسلمانان را نیز باید در قالب همین منطق استراتژیک فراگیر درک نمود.
رابرت پاپ (Robert. A. Pape) در مقالهاى با عنوان «منطق استراتژیک تروریسم انتحارى»،(2) کوشش کرده است ضمن اشاره به ادبیات موجود درباره تبیینهاى علّى، نظریهاى درباره منطق استراتژیک حاکم بر عملیات انتحارى رو به رشد در سطح جهانى در دو دهه اخیر ارائه کند. اهمیت نظریه پاپ از دیدگاه نوشته حاضر، از آنروست که با تکیه بر دادههاى آمارى سالهاى 1980 تا 2003، نوعى از عقلانیت و انتخاب عقلانى معطوف به هدف در مجموعه عملیاتهاى انتحارى را تبیین و گزارش مىکند.(3) شاید بتوان تبیین رابرت پاپ را درآمدى بر طرح تبیین دیدگاههاى مذهبى شیعه در خصوص این پدیده تلقّى کرد؛ زیرا دیدگاههاى شیعى نیز با فرض یک منطق عقلانى یا عدم آن در عملیات استشهادى، ماهیت این نوع عملیات را ذیل عنوان «دفاع مشروع» و در قالب «جهاد دفاعى» ارزیابى مىکنند و از این حیث که دیدگاههاى شیعى در باب جهاد، با مجموعه مذاهب فقهى اهل سنّت تفاوتهاى استراتژیک دارند، لاجرم اندیشه شیعه درباره عملیات استشهادى نیز از مختصات ویژهاى برخوردار است.
به نظر پاپ، موج اول تبیینهاى علّى، که در سالهاى هشتاد و نود در غرب رواج یافت، عملیات انتحارى را عمدتا در قالب انگیزههاى روانى افراد انتحارکننده تحلیل مىکرد. از جمله ویژگىهاى مثبت این تحلیلها، توجه به پراکندگى عملیات انتحارى در جهان در بین مسلمانان و غیرمسلمانان از یک سو، و نیز وجود جهتگیرىهاى سکولار در عملیات انتحارى در جوامع اسلامى از سوى دیگر است. بنابراین، تحلیلهاى موج اول بىتوجه به انگیزههاى مذهبى، به این دلیل که عملیات انتحارى فراتر از مذهب است، بر عوامل روانى ـ درونى افراد انتحارکننده به مثابه پایه تحلیل تمرکز یافتند و همین تحلیل را به رهبران هدایتکننده سازمانهاى تروریستى تعمیم دادند. طبق این برداشت از پدیده «عملیات انتحارى»، مفاهیمى مانند غیرمعقول بودن(4) و جزمگرایى اعتقادى افراد(5) از علل اقدامات انتحارى تلقّى مىشوند و قهرا نمىتوان منطقى عقلانى براى عملیات انتحارى تصور نمود.(6)
اما موج دوم تبیینها عملیات انتحارى را اقدامى مىدانند که براى دستیابى به اهداف سیاسى خاص طراحى مىشود و بنابراین، از «عقلانیتى به ظاهر غیرعقلانى» حکایت مىکند. پاپ، که خود را از مجموعه موج دوم معرفى مىکند، براى آزمون فرضیهاش درباره «منطق استراتژیک عملیات انتحارى»، این نوع عملیاتهاى انجام شده در سطح جهان را در سالهاى 1980 تا 2001 از همین زاویه مورد بررسى قرار مىدهد. وى پنج ویژگى مشترک در همه این رفتارها ملاحظه مىکند:
* ویژگىهاى پنجگانه عملیات انتحارى
به نظر پاپ، عملیاتهاى انتحارى نوین، اغلب در پنج مورد مهم، وجه مشترک دارند. وى این موارد را تحت عنوان «وجوه پنجگانه» تنظیم کرده است:(7)
1. عملیات انتحارى اقدامى «استراتژیک» است. بیشتر مهاجمان انتحارى افرادى جزمگرا و از لحاظ روانى، گوشهنشین و پرخاشگر نیستند، بلکه بیشتر به گروههاى سازمانیافتهاى تعلّق دارند که در جستوجوى هدف سیاسى ویژهاى هستند. این گروهها عملیات انتحارى را در جهت همین اهدافِ مشخّص برپا مىکنند و آنگاه که تمام یا بخشى از این هدفها تحقق پیدا کردند، مهاجمان انتحارى نیز متوقّف مىشوند.
2. منطق استراتژیک عملیات انتحارى، ناظر به «اهداف سرزمینى» است، به ویژه چنان طرّاحى مىشود که دموکراسىهاى نوین را وادار به اعطاى نوعى خودمختارى یا امتیازات و خواستهاى ملّى کند.
3. طى بیست سال گذشته، تروریستهاى انتحارى چنین اندیشیدهاند که این نوع عملیات تنها راه ممکن و مؤثر است. بدینسان، تأثیر عملیات انتحارى در تحصیل مقاصد سیاسى، آنان را به تعقیب عملیاتهاى بلندپروازانه تشویق کرده است.
4. هرچند تعدیل عملیات تروریستى باعث تعدیل در امتیازات داده شده بوده است، اما به طور کلى، تنبیه غیرنظامیان به سطوح پایین تا متوسط تهدیدات تروریستى تعلّق دارد. تروریسم انتحارى از اهداف غیرنظامى / مدنى براى تهدید دیوار امنیتى و افزایش هزینه امنیتى دولتهاى نوین استفاده مىکند.
5. در نهایت، مهمترین راه امیدبخش براى مقابله با عملیات انتحارى، کاهش اطمینان تروریستها براى انجام این حملات در جوامع هدف است؛ نه اقدام نظامى به تنهایى قادر به کنترل عملیات انتحارى است و نه اعطاى امتیاز، بلکه مهار این نوع عملیات نیازمند تدابیر دفاع مرزى و ابزارهاى امنیتى درون سرزمین خاص مىباشد.
اشاره به نکات پنجگانه مزبور، از دیدگاه مقاله حاضر اهمیت دارند؛ زیرا اولاً، جوامع شیعى نیز به دلایل جغرافیایى ـ سیاسى در معرض این نوع حملات انتحارى قرار دارند. حوادث تروریستى علیه شیعیان در محرّم 1382 در کشور عراق و نیز فعالیتهاى تروریستى گسترده «سازمان مجاهدین خلق» علیه اهداف دولتى و شهروندان ایران در 25 سال گذشته از جمله نمونههاى مهم این نوع عملیات انتحارى در جوامع شیعه محسوب مىشوند.
ثانیا، منابع مذهبى شیعه تفاوتهاى بنیادى میان عملیات انتحارى و استشهادى قایل شده و ضمن تحریم ترور و عملیات انتحارى، بحث و تفسیر خاصى از ماهیت و حدود عملیات استشهادى ارائه دادهاند. در ذیل، به بسط و تفصیل این اندیشه و استدلالهاى فقهى آن مىپردازیم:
* شیعه و مسئله عملیات استشهادى
عملیاتهاى استشهادى نیز همانند دیگر عملیات انتحارى، اهداف منطقى ـ استراتژیک دارند و در شرایطى شکل مىگیرند که تنها راه ممکن براى الزام دولتها براى تغییر سیاستها تصور شوند، با این تفاوت اساسى که منطقه استراتژیک عملیات استشهادى «مطلقا ویژگى دفاعى» دارد و بدینسان، تابع دیدگاه عمومى شیعه در باب جهاد و جهاد دفاعى مىباشد.
منابع اهل سنّت از وجوب «جهاد ابتدایى» سخن گفتهاند و البته جزئیات فقهى و تبعات حقوقى آن را نیز از شافعى در رساله امّ تاکنون توضیح دادهاند.(8) تعداد کمى از فقیهان معاصر اهل سنّت از «ماهیت مطلقا دفاعى جهاد» حمایت کردهاند. شیخ محمّد عبده در تفسیر المنار چنین دیدگاهى دارد.(9) شیخ نعمت الله صالحى نجف آبادى مجموع این دیدگاهها را در کتاب جدید خود، جهاد در اسلام، گردآورى و ارزیابى کرده است.(10)
فقه شیعه در ماهیت جهاد ابتدایى دیدگاه ویژهاى دارد: اغلب قریب به اتفاق فقیهان شیعه تقسیمبندى جهاد به دو نوع «ابتدایى» و «دفاعى» را همانند اهل سنّت پذیرفتهاند، اما بر خلاف اهل سنّت، «جهاد ابتدایى» و به تعبیر دیگر، «جهاد اصلى» را مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید دانستهاند. صالحى نجفآبادى، که خود تقسیم دوگانه جهاد به ابتدایى و دفاعى را نمىپذیرد و مجموعه ادلّه جهاد را ذیل جهاد دفاعى مىداند، درباره دیدگاه عمومى فقیهان شیعه مىنویسد: «عجیب است که هیچیک از فقهاى شیعه در اینکه جهاد اصلى مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید است، تردید نکردهاند.»(11)
نتیجه این دیدگاه، تعطیل جهاد ابتدایى و خصومت نسبت به غیرمسلمانانى است که به رغم تفاوت دین و عقیده، در وضعیت جنگى و تهاجمى نسبت به مسلمانان قرار ندارند. این مطلب در نظر علماى شیعه به قدرى مسلّم بوده است که فیض کاشانى در کتاب الشافى مىگوید: «چون در زمان غیبت، جهاد حق تعطیل است، ما از ذکر آداب و شرایط آن خوددارى کردیم» (و لمّا کان الجهاد الحق ساقطا فى زمن الغیبة طوینا ذکر آدابه و شرائطه.)(12)
سیدعلى طباطبائى (1231 ق) صاحب ریاض المسالک توضیح بیشترى دارد؛ وى تأکید مىکند که جهاد به معناى اول (جهاد ابتدایى) فقط با وجود امام عادل، که معصوم علیهالسلام یا منصوب او براى جهاد ـ یا اعم از جهاد و غیرجهاد ـ باشد، واجب است. اما نایب عام امام در دوره غیبت، نظیر فقیه، چنین حکم و اختیارى ندارد. بنابراین، نه بر خود فقیه جایز است و نه بر کسى که او را همراهى مىکند که در حال غیبت، اقدام به جهاد ابتدایى نماید. به نظر طباطبائى، این اندیشه آنگونه که کتابهاى فقهى المنتهى و الغنیة نیز تصریح کردهاند، مخالفى در مذهب شیعه ندارد، بلکه ظاهر این منابع، اجماع بر حضور معصوم علیهالسلام است و نصوص و ادلّه متواتر شیعه نیز آن را تقویت مىکنند. طباطبائى بر اساس این شرط (وجود معصوم علیهالسلام )، جهاد در دوره غیبت را جز در شرایط دفاعى خاص، که اساس اسلام و جامعه اسلامى تهدید مىشود، منع مىکند.(13)
شیخ محمّد حسن نجفى (1266) در کتاب «جهاد» جواهر الکلام، دیدگاه صاحب المسالک را تکرار کرده و تأکید نموده است که ظاهر این اندیشهها «عدم اکتفا به نایب غیبت»،(14) یعنى فقیه حاکم، در امر جهاد است. صاحب جواهر همچنین روایتى از امام رضا علیهالسلام نقل مىکند که با تلقّى دوره غیبت به مثابه دوره تقیّه، هرگونه تردّد و قتل نسبت به کفّار را در دوره غیبت / تقیّه، تحریم کرده است. در تحف العقول از امام رضا علیهالسلام در نوشتهاى به مأمون آمده است: «و جهاد همراه با امام عادل واجب است، و کسى که در دفاع از مال و رحل و جان خود مبارزه کند و کشته شود، شهید است، و قتل احدى از کفّار در دار تقیّه حلال نیست، مگر آنکه قاتل یا یاغى [زورگیر [باشد، و این [عدم تعرّض] تا زمانى است که بر نفس خویشتن بیم ندارید.» (و الجهادُ واجبٌ مع امامٍ عادلٍ، و من قَاتَل فقُتِل دونَ مالِه و رَحلهِ و نَسبِه فهو شهیدٌ، ولا یَحلُّ قتَلُ اَحدٍ مِن الکفار فى دارالتّقیّةِ الاّ قاتلٌ او باغٌ و ذلکَ اِذا لم تَحذر على نفسِک.)(15)
صاحب جواهر پس از نقل روایت مزبور و نیز اقوال مشهور علماى شیعه در باب منع جهاد ابتدایى در دوره غیبت، امکان مناقشه در باب قول مشهور فقها را با استناد به عموم ادلّه ولایت فقیه بعید نمىداند. اما از آنرو که ظاهرا وجود و اتمام «اجماع» در بین علماى شیعه را پذیرفته است، از طرح و تعقیب مناقشه خود دست برمىدارد و بىآنکه تعرّضى به قول مشهور شیعه داشته باشد، به ادامه مباحث خود درباره بقیّه مسائل مربوط به جهاد در فقه شیعه مىپردازد.(16)
* شرایط دفاع
صاحب جواهر درباره دفاع، به نکته ظریف و مهمّى اشاره کرده است: به نظر او، دفاع بر هر که بر جان خود مىترسد، «مطلقا» واجب است، اما دفاع از مال یا آبروى (عرض) خویش یا جان و مال و عرض دیگران، در صورتى واجب است که ظن غالب بر سلامت نفس وجود داشته باشد.(17)
فقیهان شیعه دفاع از کیان اسلام و جلوگیرى از تسلّط بیگانگان را نیز به اجماع واجب مىدانند و این نوع از دفاع را از اقسام دوگانه جهاد تعریف کردهاند.
* جهاد دفاعى
صاحب جواهر موضوع جهاد دفاعى را دو چیز مىداند: اینکه مسلمانان مورد هجوم کفار قرار گیرند، و این هجوم (اولاً) اساس اسلام را تهدید کند. و یا (ثانیا) اراده استیلا بر بلاد مسلمانان داشته باشند و این، اسارت و آوارگى و اخذ اموال مسلمانان را در پى داشته باشد. در چنین شرایطى، بر همه مسلمانان، اعم از زن و مرد، سالم و بیمار، حتى کور و ناقصالعضو، واجب است که به هر نحو ممکن و در هر شرایطى اقدام کنند و نیازى به اذن امام و دیگر شروط جهاد ابتدایى ندارند.(18) این دیدگاه عینا در تمام رسالههاى عملى امروز مراجع شیعه منعکس شده است.
* وجوب و تحریم جهاد دفاعى
صاحب جواهر در تحلیل فقهى خود در باب جهاد دفاعى، وضعیتى فرضى در نظر مىگیرد که وجوب جهاد دفاعى در این شرایط، منع مىشود و حتى مىتوان گفت که حرام است. اشاره به این فرض فقهى، از این حیث اهمیت دارد که ناظر به موقعیت کنونى شیعه در عراق است و به درستى معناى مزبور رفتار سیاسى علما و شیعیان عراق را در شرایط مناقشه بین رژیم بعثى و مهاجمان آمریکایى تبیین مىکند. شیخ محمد حسن نجفى مىنویسد: «جهاد اگر از ضروریات نباشد، از قطعیات مذهب شیعه است. بلى، گاهى وجوب آن منع مىشود، بلکه گاهى حرمت آن گفته مىشود؛ اگر کفّار حکومت جائر بعضى از بلاد اسلامى یا همه سرزمینهاى اسلامى را در این زمانها از حیث سلطه سیاسى تهدید و مداخله کنند، اما مسلمانان را در اقامه شعائر اسلامى ابقا نموده، آزاد بگذارند و به وجهى از وجوه در احکام آنان [مسلمین] تعرّض نکنند، [در این صورت[ ضرورى است که از وجوب جهاد منع کرده یا تحریم شود؛ زیرا تغریر [زیان] به نفس و آسیبرساندن به جان بدون اذن شرعى جایز نمىباشد، بلکه ظاهرا چنین فرضى ذیل نواهى از قتال در دوره غیبت قرار دارد؛ زیرا در حقیقت، اعانه به دولت باطل بر ضد باطلى مثل خود آن است.
اما اگر کفّار محو اسلام و اندراس شعائر آن و عدم ذکر محمّد صلىاللهعلیهوآله و شریعت او را هدف خود قرار دهند، در این صورت، در وجوب جهاد اشکالى نخواهد بود، حتى اگر مستلزم همراهى با حاکمى جائر باشد، لکن باید به قصد دفع کافران از امحاى اسلام و شریعت اسلامى باشد و نه حمایت از سلطان جور.»(19)
صاحب جواهر براى چنین جهاد دفاعى، ادعاى هر دو نوع اجماع، اعم از منقول و محصَّل کرده است. به نظر او، نصوص شیعه این نوع دفاع را از اقسام جهاد تلقّى کرده و از حیث اهمیت و نتایج، همپایه جهاد ابتدایى دانستهاند.
* تحریم ترور
اشاره شد که فقه شیعه غیر از وضعیت دفاعى، اعم از شخصى و خوف نفس یا دفاع از کیان اسلام و موجودیت جامعه اسلامى، هرگونه تعرّض به غیر مسلمانان را تحریم مىکند. منظور از «وضعیت دفاعى» کاملاً روشن است. فقه شیعه دفاع شخص از نفس و جان را ذیل کتابهاى «حدود» قرار داده، اما دفاع از کیان اسلام و هویّت جامعه اسلامى را در قالب «جهاد دفاعى» توضیح داده است.
جهاد دفاعى خصایص ویژهاى دارد: اولاً، از لحاظ جغرافیایى در درون دارالاسلام و در شرایط حضور مهاجمان در جامعه اسلامى شکل مىگیرد.
ثانیا، منحصرا محدود به موقعیتى است که غیرمسلمانان قصد تعطیل اسلام و مسخ هویّت اسلامى از حیث تعطیل شریعت و شعائر دینى مسلمانان را دارند.
با این حال، هرچند جهاد دفاعى مستلزم هر اقدامى براى واکنش به تجاوز است، تفکر شیعى توسّل به ترور را تحریم کرده. مىتوان گفت که هیچیک از منابع شیعه از مفهوم «ترور» به طور ایجابى سخن نگفتهاند. بدینسان، ترور / فتک از جمله اقدامات ممنوعى است که فرهنگ دفاعى شیعه و ادبیات فقه دفاعى با آن مواجهه سلبى دارد.
اندیشمندان شیعه تحریم مطلق ترور را از روایت امام صادق علیهالسلام استفاده مىکنند که امام علیهالسلام نیز از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل کرده است. روایت ناظر به داستانى خاص درباره حکم کسى است که امیرالمؤمنین علیهالسلام را سبّ کرده بود. طبق اندیشه اسلامى، سبّ ائمه اطهار علیهمالسلام همانند سبّ نبى صلىاللهعلیهوآله است. اما امام صادق علیهالسلام از ترور سبکننده منع کرد. فقیهان مسلمان با استناد به این رویداد، از آنرو که عبارات روایت مطلق هستند، مطلق ترور را تحریم کردهاند.
* تحریم غَدر و عهدشکنى
علاوه بر تحریم ترور، فقیهان شیعه بر منع غَدْر و عهدشکنى در استراتژى دفاعى شیعه حکم کردهاند. در مجمعالبحرین، «غدر» به معناى «ترک وفا و نقض عهد و پیمان» تعریف شده است.(22) به تعبیر صاحب جواهر عدم جواز غَدر در فقه شیعه مخالفى ندارد؛ زیرا هم نصوص روایى بر آن دلالت دارند، هم قبح ذاتى دارد و هم موجب نفرت مردم از اسلام مىشود.(23) استناد فقیهان شیعه به روایات ذیل است:(24)
ـ امام صادق علیهالسلام : «لایَنبغى للمسلمینَ الغدرُ، ولا یَأمروا بالغدرِ، ولایُقاتِلوا معَ الذینَ غَدروا»؛(25) شایسته نیست که مسلمانان عهدشکنى کنند، و نه به عهدشکنى فرمان دهند، و نه همراه عهدشکنان بجنگند.
ـ روزى حضرت على علیهالسلام در بالاى منبر کوفه فرمودند: «لولا کراهیةُ الغَدرِ، لکنتُ مِن اَدهىَ الناسِ. ولکن کلُّ غُدَرَةٍ فُجََرَةٌ و کّلٌ فُجَرَةٍ کُفَرَةٌ. و لِکل غادرٍ لواءٌ یُعْرَفُ بِه یومَ القیامة»؛(26) اى مردم، اگر ممنوعیت فریبکارى و عهدشکنى نبود، من زیرکترین مردم بودم، بدانید که هر عهدشکنى فجورى دارد و هر فجورى منجر به کفر مىشود. و براى هر فریبکار پرچمى است که در روز قیامت به آن شناخته شود.
بدینسان، نقض میثاق و تعهدات ناشى از قراردادهاى متقابل در فقه شیعه تحریم شده است؛ زیرا علاوه بر قبح ذاتى و اضرار به حیثیت اسلام و جامعه اسلامى، از طریق نصوص خاص شیعه نیز منع شده است. معناى حقوقى سخن مزبور آن است که به رغم وضعیت جنگى و دفاعى ناشى از هجوم بیگانگان به جوامع اسلامى، فعالیتهاى دفاعى منحصرا در قلمرو دین هستند و نباید ناقض قراردادها و میثاقهاى دولت / جامعه اسلامى باشند که به صورت دوجانبه (با مهاجمان) و یا چندجانبه در حقوق بینالملل کنونى منعقد شدهاند.
در این زمینه، جایگاه حقوق معاهداتى شیعه در تنظیم استراتژى دفاع مشروع شیعیان به چند دلیل اهمیت مضاعف پیدا مىکند: نخست آنکه شریعت اسلامى مسلمانان را مجاز مىداند که وارد معاهداتى با رضایت طرفین به صورت دو یا چندجانبه شوند. دوم آنکه چون فقه شیعه نقض میثاقها و امانها (غدر) را تحریم کرده است، هر نوع فعالیت دفاعى لزوما ملتزم به معاهدات و قراردادهاى پذیرفتهشده در میثاقهاى دو جانبه یا روح کلى میثاقهاى بینالمللى مىباشد که دولتها یا جوامع اسلامى نیز آنها را امضا کردهاند.(27)
* حدود دفاع استشهادى
چنانکه گذشت، فقه شیعه جهاد ابتدایى را (تقریبا به اتفاق فقها) در دوره غیبت منع مىکند. همچنین در دفاع نیز محدودیتهاى فقهى خاصى از جمله نفى ترور و تحریم غَدر (نقض میثاق) وضع کرده است. با این حال، در چارچوب خاصّى، دفاع استشهادى یا دفاع انتحارى را به طور قطع تحریم نکرده و حتى به «جواز فقهى» آن نظر داده است.
تحلیلهاى معاصر، به ویژه ادبیات غربى، «دفاع استشهادى / انتحارى» را در قالب «تروریسم انتحارى» قرار دادهاند. منظور از «تروریسم انتحارى» عبارت است از: «اقدام به کشتن دیگران همزمان با قتل خویشتن.»(28) اما فقه شیعه از یک سو، خودکشى را مطلقا تحریم کرده و از سوى دیگر، «ترور» یا «فتک» در قاموس فقه شیعه وجود ندارد. اما این پرسش همواره مطرح بوده که آیا جایز است کسى با علم و یا ظن غالب بر کشته شدن خود، به دفاع از نفس و حیثیت خود یا کیان اسلام و جامعه اسلامى برخیزد؟ (این پرسش همان چیزى است که در این مقاله، با عنوان «عملیات استشهادى / دفاع انتحارى» خوانده مىشود.)
هرچند بحث عملیات شهادتطلبانه، بخصوص پس از مسائل فلسطین مطرح شده، اما تاکنون بحث فقهى دقیقى در اینباره نشده است. بنابراین، مسئلهاى مستحدثه است که بیشتر در فتاواى فقهى و رعایت احتیاطات لازم مطرح شده است. در اینجا کوشش مىکنیم با تحلیل این فتواها و اشاره به برخى منابع روایى آنها در فقه شیعه، حدود و کیفیت تقریبى دفافع استشهادى در فرهنگ سیاسى ـ دفاعى معاصر شیعه را ارزیابى کنیم:
در یکى از استفتائات از آیةالله فاضل لنکرانى (ره)سؤال شده است: «آیا جایز است که براى کشتن دیگران دست به انتحار بزنیم؛ مثل عملیاتهاى انتحارى ملت فلسطین؟» ایشان در پاسخ نوشتهاند: «مسئله فلسطین مسئله دفاع است و دفاع از خود و حریم و ناموس و کیان اسلام به هر نحوى که باشد، جایز است.»(29)
آیةالله فاضل لنکرانى(ره) در جاى دیگرى توضیح بیشترى دارند. ایشان در جلد دوم جامع المسائل مىنویسند: «اگر انسان احتمال دهد یا بداند که دفاع او از جان خود یا بستگان خود منجر به کشته شدن خودش خواهد شد، باز هم دفاع جایز، بلکه واجب است. ولى نسبت به مال، اگر مىداند که دفاع او از مال منجر به کشته شدن خودش مىشود، دفاع واجب نیست، بلکه احوط ترک است.»(30)
اشارات آیةالله فاضل لنکرانى(ره) نشان مىدهند که ایشان عملیات انتحارى فلسطینیان را ذیل شرایط عمومى وجوب دفاع از نفس و یا اساس اسلام قرار مىدهند و تحت مقرّرات دفاع تعریف مىکنند. بدینسان، آیةالله فاضل لنکرانى(ره) ضمن اندراج برخى دفاعهاى انتحارى ذیل شرایط عمومى جهاد دفاعى، از تأیید آن دسته از عملیات انتحارى که در فلسطین انجام شده و شهروندان غیرنظامى را هدف قرار دادهاند، امتناع مىکنند.
به دلیل آنکه این بخش از فتاواى فقهى اهمیت زیادى از دیدگاه مقاله حاضر دارند، در ذیل، تفصیل استفتایى دیگر و پاسخ آیةالله فاضل لنکرانى(ره) را ذکر مىکنیم:
س 294: مدتى قبل یک فلسطینى در یک پاساژ اسرائیلى با انفجار خود دست به انتحار زد. آیا طبق قوانین جهاد در اسلام، جایز است فردى دانسته زنان و کودکان را بکشد؟
ج 294: «اگر دزدى به حریم خانه کسى تجاوز کرد، با او مقابله مىکنند، اگر چه با زن و بچه خود آمده باشد. اما در مورد سؤال شما، باید توجه داشته باشیم که این اشغالگران صهیونیست هستند که کودکان فلسطین را در آغوش مادرانشان شهید مىکنند و خانه آنها را بر سرشان خراب مىکنند ... لکن از نظر اسلامى، لازم است مجاهدین فلسطین با نظامیان اسرائیلى و با غیرنظامیانى که پشتیبانى و حمایت از صهیونیستها مىکنند، مبارزه و جهاد کنند.»(31)
دو نکته اساسى در فتواى آیةالله فاضل لنکرانى(ره) قابل توجه هستند:
نخست آنکه ایشان عملیات و دفاع انتحارى را نه در جهت قتل شهروندان، بلکه فقط به منظور مقابله با نظامیان اسرائیلى و حامیان مستقیم و فعّال هجومهاى نظامى اسرائیل تجویز مىکنند و این امر را دقیقا ذیل ادلّه و موارد دفاع مشروع مىدانند.
دوم آنکه استفتاى مزبور با تکیه بر ادلّه فقهى شیعه در باب «دزد متجاوز» (لصّ محارب) پاسخ داده شده است. روایات شیعه در باب لصّ محارب و لواحق آن خصوصیت ویژهاى دارند.
وسائل الشیعه، باب 46 از ابواب جهاد با دشمن را به همین مسئله اختصاص داده و روایاتى نقل کرده که مبناى بسیارى از اندیشهها و فتاواى معاصر شیعه هستند. بر اساس روایات این باب، قتال با دزد مسلّح و متجاوز و ظالم براى دفاع از نفس و حریم و مال، حتى در شرایط احتمال و ظنّ بر کشته شدن، جایز است، هرچند ترک دفاع از مال مستحب مىباشد.(32)
از رسول الله صلىاللهعلیهوآله نقل شده است: «یُبغضُ اللّهُ ـ تبارک و تعالى ـ رجلاً یُدخَلُ علیهَ فى بیتِه فلا یُقاتِلُ»؛(33) خداوند بر کسى که در خانهاش مورد تجاوز واقع شده اما مبارزه نمىکند، خشم مىگیرد.
از حضرت على علیهالسلام هم روایت شده است: «هر گاه دزد محاربى بر تو وارد شد او را بکش.» (اِذا دخَلَ علیک اللصُّ المحاربُ فاقتُله.)(34)
از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله روایت شده است: «کسى که در کنار مظلمهاش کشته شود شهید است» (مَن قُتِلَ دونَ مظلمتِه فهو شهیدٌ.)(35)
امام باقر علیهالسلام این حدیث را از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نقل و تکرار کرده، سپس خطاب به یکى از صحابىشان مىفرماید: «یا ابا مریم، هل تَدرى مادونَ مَظلمتِه؟ قلتُ: جَعلتُ فداکَ الرجلُ یُقتَل دوُنَ اَهلِه و دُونَ مالِه و اشباهَ ذلکَ. فقال: یا ابا مریم، اِنّ مِن الفقهِ عرفانُ الحقِ»؛(36) اى ابا مریم، آیا مىدانى مفهوم «مظلمه» چیست؟ گفتم: فدایت شوم! منظور این است که کسى در کنار اهل و عیال خود، مال خود و امثال آن کشته شود. فرمود: یا ابا مریم، شناخت حق از فقه است.
البته روایات مزبور ناظر به نهایت اضطرار در اقدام دفاعى هستند. صاحب جواهر دفاع از جان، حریم و مال را اقدامى مطابق اصل و اجماع و نصوص دینى معرفى مىکند، اما بلافاصله به قول فقیهان شیعه در وجوب رعایت سلسله مراتب، دفاع از سهلترین تا دشوارترین اقدامات (من الاسهل الى الصعب ثم الاصعب)، از تذکر زبانى، اعتراض مسالمتآمیز تا مبارزه مسلّحانه را یادآور مىشود، هرچند خود او، بخصوص در مورد دزد مسلّح و محارب، رعایت چنین ترتیبى را واجب نمىداند.(37)
فقیهان شیعه ترتیب دیگرى را هم در نظر گرفتهاند:
1. چنانکه قبلاً اشاره کردیم، آنان حفظ جان را بر دفاع از مال ترجیح مىدهند و بنابراین، بر جواز تسلیم شدن در برابر هجوم دشمنان به اموال مسلمانان حکم کردهاند.
2. فقیهان اما درباره تجاوز به عرض و ناموس مسلمانان تأمّل کردهاند. برخى به لحاظ اولویت حفظ نفس بر حفظ عرض و ناموس، در شرایط علم یا ظنّ بر قتل دفاع کننده، تسلیمجویى (استسلام) را جایز دانستهاند. در عین حال، عدهاى دیگر از فقیهان شیعه، با تکیه بر اهمیت عرض / ناموس بر نفس نزد انسانهاى غیرتمند و شریف، بر وجوب حفظ عرض و عدم جواز تسلیم حکم کردهاند.
3. اما دفاع از جان مطلقا واجب است، هرچند یقین داشته باشد که توانایى دفاع ندارد و یقینا به قتل خواهد رسید؛ جز آنکه حداکثر دفاع ممکن واجب است. همه این موارد تابع حکم دزد محارب مىباشند.(38)
فقیهان شیعه ـ آنگونه که گذشت ـ دفاع از اصل و کیان اسلام را آنگاه که مورد تعرّض کافران مهاجم قرار گیرد، همپاى دفاع از جان و عرض، مشمول وجوب دفاع به هر طریق ممکن مىدانند؛ «لو ارادَ الکفّارُ محوَ الاسلامِ و درسَ شعائره و عدمَ ذکرِ محمّدِ صلىاللهعلیهوآله و شریعتِه، فلا اشکال فى وجوب الجهاد»؛(39) هرگاه کافران قصد محو اسلام و حذف شعائر و نمادهاى اسلامى، شریعت و نام محمّد صلىاللهعلیهوآله را [در جوامع اسلامى] داشته باشند، وجوب جهاد بىاشکال است.
همین استدلال در اندیشه فقیهان معاصر شیعه به دفاع شهادتطلبانه، در صورت انحصار این نوع دفاع در قبال مهاجمان مسلّح گسترش داده شده است. در اجوبة الاستفتائات آمده است: «... اگر مکلّف طبق تشخیص خود، احساس کند که کیان اسلام در خطر است، باید براى دفاع از اسلام قیام کند، حتى اگر در معرض کشتهشدن باشد.»(40)
بعضى از فقیهان شیعه بر وجوب مطلق دفاع از نفس و حریم، به قدر استطاعت تأکید کرده و از جواز تسلیمجویى (استسلام) امتناع کردهاند.(41) با این حال، هنوز بحث فقهى گستردهاى درباره تعمیم و تطبیق این استدلالهاى فقهى در خصوص دفاع انتحارى صورت نگرفته است. مهمترین معضل فقهى در این نوع عملیات دفاعى، همان علم و یقین دفاعکننده درباره مسئله است؛ از یک سو، رضایت به تجاوز خلاف اصل و روح کلى حاکم بر احکام اسلامى است و از سوى دیگر، دلیل روشنى بر وجوب دفاع با فرض انتحار وجود ندارد. حتى وجوب دفاع از نفس هم با امید حفظ نفس مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، مگر اینکه بتوان نفوس و حریم عموم جامعه اسلامى را مقدّم بر حفظ نفس دفاعکننده تلقّى نمود. این نکته هرچند عرف معقول و متداول زندگانى است، اما پیوندش با مفهوم دفاع انتحارى، در فقه شیعه کمتر مورد تحقیق مستقیم قرار گرفته است. هنوز ادبیات موضوع در تحقیقات شیعى، فاقد پشتیبانى لازم براى نیل به یک درک روشن درباره عملیات شهادتطلبانه / انتحارى است.
* خلاصه و نتیجه
چنین مىنماید که مسئله تروریسم و تروریسم انتحارى در جهان اسلام، بیش از آنکه دلیل داشته باشد، علت دارد و ظهور و گسترش آن ناشى از گسترش عمومى تجاوز و خشونت در فضاى بینالمللى است. در چنین شرایطى، وقتى شخص یا گروهى به حوزه ترور و خشونت رانده مىشود، در واقع ترمزهاى عملى و مؤثر چندانى براى کنترل او وجود ندارد. اما مىتوان از فقه شیعه، دستکم براى تبیین رفتار سیاسى ـ دفاعى جوامع شیعى، در تعریف حدود دفاع و ترور و نیز دفاع شهادتطلبانه و تروریسم انتحارى استفاده کرد.
فقه شیعه مفهوم «ترور» و «خودکشى» را تحریم کرده است. اما عملیات شهادتطلبانه را ذیل مفهوم عمومى «جهاد دفاعى» قرار داده و آنگاه حدود و شرایط اقدمات دفاع مشروع را توضیح داده است. شیعیان درباره جهاد دو دیدگاه را مطرح کردهاند: عدهاى اندک از فقیهان شیعه جهاد را مطلقا دفاعى دانسته و از تقسیم جهاد به «ابتدایى» و «دفاعى» انتقاد کردهاند.(42) اما اغلب فقیهان شیعه تقسیم رایج مسلمانان از جهاد به «جهاد اولیه» و «دفاعى» را پذیرفتهاند، با این قید تعیینکننده که جهاد ابتدایى مشروط به حضور امام مبسوط الید معصوم است. چنین قیدى استراتژى جهادى شیعه در دوره غیبت را محصور در جهاد دفاعى و دفاع مشروع کرده است. بنابراین، از فقه شیعه به هیچ وجه نمىتوان براى توجیه هیچ اقدام تروریستى و خشونتطلبانه بینالمللى استفاده کرد.
همچنین فقه شیعه در استراتژى دفاعى خود، دو قید ممنوع دارد: تحریم فتک و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و میثاق. بدینسان، استناد تروریستها و ادبیات تروریستى در حمایت شیعیان از تروریسم، یک خطاى حقوقى آشکار است. فقه شیعه ترور و نقض عهد و پیمان را مطلقا تحریم مىکند.
منابع فقه شیعه علاوه بر مواضع بنیادى مزبور، ملاحظات مهم دیگرى را در استراتژى دفاعى خود لحاظ کردهاند:
اولاً، وقتى دفاع واجب است که مهاجمان هجوم مسلّحانه به درون خانه / مرزهاى جامعه اسلامى داشته و قصد جان و ناموس و حریم مسلمانان را دارند، هرچند در خصوص وجوب دفاع از مال تأمّل و اختلاف است.
ثانیا، قصد تعطیل شریعت و نمادهاى اسلامى را داشته باشند.
ثالثا، فقط مهاجمان مسلّح و حامیان مستقیم آنان هدف اقدامات دفاعى قرار مىگیرند. در چنین شرایطى، دفاع به هر طریق ممکن، حتى در صورت علم به کشته شدن مدافعان مسلمان، واجب است.
برخى گزارشها و فتاواى معاصر دفاع انتحارى یا عملیات شهادتطلبانه را با تکیه بر چنین زمینهاى از فرهنگ دفاعى و با قید «عدم تعرّض به غیر نظامیان» تجویز کردهاند. با این حال، ادبیات بحث هنوز در تحقیقات شیعى معاصر از غناى لازم براى داورى و درک قطعى برخوردار نیست و به لحاظ تفاوت با اهل سنّت، نمىتوان ادبیات موجود در فقه معاصر اهل سنّت را به جوامع شیعى تعمیم داد. اما به نظر مىرسد تحوّلات اخیر در فلسطین اشغالى و به ویژه حوادث اخیر عراق، زمینه لازم براى گسترش این مباحث را آماده مىکنند. ظهور موج استفتائات از مراجع شیعه، به ویژه آیةالله العظمى سیستانى در عراق و نیز تأمّلات و اظهارات همراه با احتیاط ایشان و خوددارى از خونریزى بیشتر در عراق تا مرحلهاى که ناگزیر باید شیعیان از اقدامات بازدارندهترى سخن بگویند، این مباحث را در افکار عمومى شیعه زندهتر کرده است.
پىنوشتها
.1Suicide Terrorism.
.2Robert. A. Pape, "The Strategic Logic of Suicide Terrorism" in American Political Science Review, vol. 97, no.3, August 2003. PP. 343-361.
.3Ibid, P. 348 & 357-361.
.4irrationality.
.5Religious Fauaticism.
.6Ibid. PP. 343-344.
.7Ibid. P. 344.
8. امام محمد شافعى، کتاب الام، بیروت، دارالمعرفة، 1994، ج 4، ص 161.
9. نعمت الله صالحى نجفآبادى، جهاد در اسلام، تهران، نشر نى، 1382، ص 23، به نقل از: محمّد عبده، تفسیر المنار، ج 2، ص 210.
10. همان، ص 108 ـ 109.
11. همان، ص 67.
12. نعمتاللّه صالحى نجفآبادى، همان، ص 66، به نقل از: مولى محسن فیض کاشانى، الشافى، جزء2،ص 73.
13. سیدعلى طباطبائى، ریاض المسالک، قم، مؤسسهانتشاراتاسلامى،1415،ج7،ص 446 ـ 447.
14. محمد حسن نجفى، جواهر الکلام، تحقیق شیخ عباس قوچانى، چ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بىتا، ج 21، ص 13.
15. همان، ص 12.
16. همان، کتاب «جهاد»، ص 13ـ14. شاید به استناد همین نکات و اشارات صاحب جواهر است که بعضى از فقیهان معاصر شیعه نیز به عدم تمایل صاحب جواهر نسبت به تعرّض اظهار نظر کردهاند. نک: سید على خامنهاى، اجوته الاستفتائات، فصل جهاد. س. ج 1048.
17. محمدحسن نجفى، پیشین، ص 16.
18. همان، ص 18 ـ 19.
19. همان، ص 47. اندیشمندان شیعه حاکمان جائر را به سه دسته تقسیم کردهاند: جائر کافر، جائر مخالف (اهل سنّت)، و جائر مؤمن (حاکمان شیعه مذهب که بدون اذن شارع عرصه سیاسى را تصرف کردهاند.) نک: شیخ مرتضى انصارى، المکاسب، چاپ قدیم، ص 153 ـ 156 / همو، المکاسب المحرّمة، باب جوائز.
.20www.deedgah.org/gaftegoo005.htm
.21Ibid,www.deedgah.org/gaftegoo005.htm
22. محمد حسن نجفى، پیشین، ص 78.
23. همان.
24. محمد بن حسن الحرّ العاملى، وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416 ق، 1374 ش، ج 15، ص 69 ـ 70.
25. همان، ص 69.
26. همان، ص 70 / نهجالبلاغه، تصحیح صبحى صالح، قم، هجرت، 1395 ق، ص 318.
27. مجموعه تروریسم، گردآورى و ویرایش رضا طیّب، مقاله دیوید آرون شواتز، «تروریسم بین الملل و حقوق اسلامى»، ترجمه زهرا کسمتى، تهران، نشر نى، 1382، ص 280 ـ 379.
28. Robert. A. Pape. OP.Cit. P. 345.
29. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب 812
30. محمد فاضل لکنرانى، جامع المسائل، ج دوم، باب «دفاع»، ص 481.
31. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب 492
32.محمدبنحسنالحرّالعاملى،پیشین،ص119ـ123.
33. همان، ص 123، روایت 20124.
34. همان، ص 121، روایت 20116.
35. همان، ص 121، روایت 20117 ـ 20118.
36. همان.
37. محمد حسن نجفى، پیشین، ج 41، کتاب «الحدود»، ص 651.
38. همان، ص 652 ـ 656.
39. همان، ج 21، ص 47.
40. سید على خامنهاى، پیشین، ج 2، باب «جهاد».
41. محمدحسن نجفى، پیشین، ج 41، ص 653 (و فى قواعد الفاضل، یجب الدفاع عن النفس و الحریم ما استطاع، و لایجوز الاستسلام.)
42. نعمتاللهصالحىنجفآبادى،پیشین،ص15ـ 92.
منبع: / فصلنامه / شیعه شناسی / شماره 6
نویسنده : داود فیرحی
نظر شما