سینما و نقش پنهان زن در تاریخ ملل
روزنامه همشهری، پنجشنبه 25 مرداد ,1375 15 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1043
گفتگو با سیف الله داد کارگردان فیلم بازمانده اشاره: دومین ساخته سیف الله داد بعد از فیلم کانی مانگا درباره نقش زنان درمسائل سیاسی به خصوص قضیه فلسطین است. فیلمی خانوادگی که در بستری سیاسی به روابطپیچیده انسانها, احساس مادری و حفظ سرزمین موروثی و نسل آینده می پردازد. فیلم در کشور سوریه و با بازیگران آنجا اما با عوامل اصلی تولید ایرانی ساخته شده است و انتخاب کارگردان فیلم به عنوان کارگردان برتراز طرف کانون کارگردانهای سینمای ایران و جوایزجشنواره سوریه نشان ازموفقیت فیلم در این همکاری مشترک برای ارائه پیام خوددارد. همچنین بازمانده رامی توان اولین نمونه موفق این نوع سینمایی (ژانر) در سینمای ایران دانست.
چه شد که تصمیم گرفتید فیلمی با موضوع غیرایرانی و در خارج از کشور (سوریه) تولید کنید در واقع دست تقدیر ما را به این سمت برد که درسوریه فیلمی بسازم. قبلا من داستانی خوانده بودم از غسان کنفان به نام بازگشت به حیفا درباره فلسطینیها که علاقه مند شدم اقتباسی سینمایی از روی آن انجام دهم. در مرحله تحقیق کم کم داستان اولیه دربستر خود دچار تغییر شد و دیدم تبدیل به داستانی شده است که می تواند مردم را راضی کند و با آنها ارتباط برقرار کند و فیلمنامه متفاوتی با داستان اولیه بوجود آمد که آماده تولید بود. مکان وقوع داستان فیلم بازمانده در شهر حیفای فلسطین در سال 1948 بود و ما باید محلی را پیدا می کردیم که از هر لحاظ شبیه حیفای آن دوران باشد. قاعدتا از کشورهای عربی مثل لبنان و سوریه که وضعیتهای مشابه فلسطین اشغالی را داشتند دیدن کردم و به هرحال سرنوشت ما را برد به بندر مدیترانه ای لاذقیه و شهر دمشق در سوریه که بازمانده را آنجا بسازیم.
تصور شما از شهر حیفا (مکان اصلی فیلم بازمانده )در سال 48 چگونه شکل گرفت دیدن عکسهای فراوانی که از حیفای پنجاه سال پیش به جا مانده بود بیشترین کمک را به من و گروه طراح صحنه کرد و حتی در مرحله فیلمبرداری ما از این منبع در کنار دیگر منابع تحقیقاتی (میدانی و کتابخانه ای) با وسواس استفاده می کردیم. وسواس در کار به گونه ای بود که حتی یکبار در انتخاب یک محل فیلمبرداری (لوکیشن) مجری طرح مجبور شد برود دمشق و یک فلسطینی که در آن زمان ساکن حیفا بوده بیاورد لاذقیه و تائید او را در صحت صحنه انتخابی و رعایت واقعیت تاریخی آنجا بگیرد.طراحی لباس و صحنه در فیلم با چه دیدگاهی انجام شد وقتی من فیلمنامه را می نوشتم فکر می کردم زنان عرب فلسطین و سوریه باید پوششی مثل چادر زنان عرب خوزستان و عراق داشته باشند که یکسره باشد و دستهای آنها را تا مچ بپوشاند. اما در موقع فیلمبرداری یک صحنه که قرار بود آن دختر یهودی, دکتر سعید را گمراه کند و به عنوان کسی که یک زخمی در خانه دارد, دکتر را بدست دشمن بسپارد, لباس تنش از همان چادرهای یکسره بود اما بازیگر گفت تا بحال نه دیده و نه شنیده که زنی در سوریه و فلسطین چنین چادری بپوشد. قضیه حجاب باعث شد بحث مفصلی درباره نوع پوشش زنان عرب حاشیه مدیترانه با طراح لباس صورت گیرد و به این نتیجه رسیدیم که تمام پوششها را براساس واقعیت تاریخی تهیه کنیم. بنابراین زنانی در فیلم دیده می شوند که نوع حجاب آنها مختلف است, با روسری مخصوص اعراب مسلمان, بدون حجاب که بیشتر مسیحیان و یهودیان و خارجیان این چنین بودند.
با توجه به محدودیتهای نمایش زنان بی حجاب درایران, در مورد حجاب زنان بازیگر چه اقدامی انجام دادید ما سعی کردیم از راه حلهایی که پیش بینی شده بود و مغایر شریعت اسلام نبود استفاده کنیم. چرا اصلا متوسل به راه حلهای جدید شدیم و نیامدیم روسری را به عنوان پوشش عمومی انتخاب کنیم به این برمی گردد که خواستیم در فیلم واقعیت نمایی کنیم و به طور مستند فلسطین و حیفا در سال 48 را تعریف کنیم . کسانی که با ساختن این فیلمها مخالف بودند و ایراد می گرفتند بعد از دیدن فیلم خلع سلاح شدند. ما می خواستیم فیلمی بسازیم که در عرصه جهانی مطرح شود و می دانستیم راه حلهای درستی برای این قضیه داریم. در جاهایی از فیلم ما از کلاه گیس بر روی موی طبیعی برای هنرپیشگان مسلمان استفاده کردیم و در مواردی هنرپیشگان غیرمسلمان بازیگران فیلم شدند که نمایش چهره بی حجاب آنها مشکلی ندارد مثل فیلمهای خارجی که از سینما و تلویزیون خودمان پخش می شود. علاوه بر این ما قصد نداشتیم از زن با کلاه گیس طوری فیلمبرداری کنیم که به نوعی دلربا باشد یا به شائبه های غیرسالم متوسل شویم. نگاهی که سینمای غرب به زن می کند نگاهی تبلیغاتی است و ما سعی کردیم در فیلم چنین نباشد. خیلی از دوستان بعد از دیدن التهاب صحنه پایانی فیلم و تحت تاثیر آن اصلا فراموش می کردند که زنان در فیلم بی حجاب نشان داده شده اند. با توجه به اینکه شما در کشور سوریه کار می کردید,مشکلات و محدودیتهای فیلمبرداری صحنه های عمومی مردم در شهر چه بود این صحنه ها را در قسمتهایی از شهر فیلمبرداری می کردیم که از تردد کمتری برخوردار بود. همچنین با همکاری استاندار, مسئولین و مردم شهر لاذقیه و نیز کمک تمام عوامل تولید مثل دستیاران توانستیم طبق برنامه ریزی مخصوصی که برای این صحنه ها پیش بینی کرده بودیم فیلمبرداری صحنه های درگیری شهر حیفا در آن چهارشنبه معروف را در یک روز جمعه انجام دهیم. جمعه به این خاطر که مغازه ها تعطیل بود و طراحان صحنه می توانستند با گذاشتن چند نشانه و تابلو خیابانها را به حال و هوای حیفا سال 48 تبدیل کنند. شاید بشود گفت فیلمبرداری این صحنه ها با یک مدیریت بحران امکان پذیر بود.
تعادل پرداخت بین دو موضوع در فیلم یعنی مسئله نگهداری از یک بچه بی سرپرست و مسایل سیاسی تهاجم صهیونیستها به سرزمینهای فلسطین , چگونه بدست آمد
جواب این سوال آسان نیست. باید کاری می کردم که تعادل و یکنواختی این دو موضوع در کل داستان جزءجدایی ناپذیر آن شود. یعنی مسائل سیاسی با مسائل خانوادگی ارتباط درستی داشته باشد که بیننده احساس نکند این قسمت فیلم به بقیه آن نمی خورد.
یکی از راهها, ارتباط سیاسی افراد خانواده با مسائل بیرونی بود
مثلا مادربزرگ (صفیه) همسر یک رهبرسیاسی (رشید) است یا دوست دوران بچگی دکتر, شمعون ,یکی از رهبران نیروهای مسلح صهیونیست می باشد. ارتباط بین عناصر فیلم نباید آنقدر پیش پاافتاده وکلیشه ای باشد و نه دور از ذهن که قابل فهم برای تماشاگر نباشد. به نظر می آید صحنه هایی که در فیلم به قضیه بچه ونگهداری آن می پردازد برای تماشاگر جذابتر از صحنه های درگیری سیاسی باشد. مثلا در صحنه کشتار شهر حیفا بعد از بیهوشی مادربزرگ تماشاگر از پیگیری فیلم لحظه ای جدا می شود. اینطور نیست ساخت این صحنه دو راه بیشتر نداشت. یا باید اصلا نشان نمی دادیم یعنی مادربزرگ بیهوش می شد و وقتی بهوش می آمد صحنه های درگیری تمام شده بود یا اینکه وارد زد و خورد در شهر می شد که احتمالا کشته می شد. سرانجام به این راه حل در فیلم رسیدیم که فیلم را بدون شخصیت اصلی دنبال کنیم. اگرچه شخصیت های دیگر فیلم را چندبار جسته گریخته در صحنه درگیری نشان دادیم اما برای تماشاگر قابل شناسایی, نیست صحنه کشتار در حیفا را تا آنجا که می شد حدود یک و نیم دقیقه کوتاه کردم اما با این حال وقفه ای را که اشاره کردید در فیلم ایجاد می کند.
انتخاب بازیگر در نقش مادربزرگ (سلمی مصری) باتوجه به نقش محوری و پرتحرکی که در فیلم دارد چگونه انجام شد مادربزرگ با آنکه سیاسی نیست اما عنصر فهمیده ای است که طبق سنت زن شرقی بیشتر حفظ خانواده برایش اهمیت دارد و کمتر درگیر مسائل بیرون از خانه می شود. از مادربزرگ نباید آن تصور همیشگی را داشت.
او چون عرب است و موضوع قصه مربوط به پنجاه سال پیش می شد باید زود ازدواج کرده باشد و در میانسالی نیز صاحب نوه شده است. از طرفی به خاطر اینکه مدیر مدرسه است شخصیت محکمی دارد و می تواند معادلات کلی فیلم را با نیروی خود حل کند و داستان را از میانه یعنی از بعد از مرگ پسر و عروسش و بی سرپرستی نوه اش به جایی ببرد که به حل نهایی فیلم بیانجامد. هنرپیشه ای که بتواند این نقش را بازی کند می بایست زیاد مسن نباشد و چهره ای آشنا برای تماشاگر ایرانی و عرب داشته باشد. قبل از شروع فیلمبرداری من از روی چند فیلم عربی و عکسهایی, انتخاب اولیه خود راانجام داده بودم اما وقتی از نزدیک آنها را دیدم متوجه شدم هم سن شان بالاتر از آن است که فعال باشندو هم فیزیک صورت آنها فیزیک مورد نظر من نبود. حالت چهره خانم سلمی مصری که الان در فیلم است یعنی یک مادر مهربان اسطوره ای شرقی که نمی خواهد پایش را از محدوده خانواده بیرون بگذارد و اگر مجبور شود خیلی کارها می کند, به گونه ای است که به خوبی با تماشاگر ارتباط برقرار می کند. شاید نزدیک به سی بازیگر امتحان شد و رد شدند تا اینکه روزی ایشان آمدند دفتر فیلم در سوریه. قبلا یک سریال تلویزیونی در نقش کاملا متفاوت بازی کرده بودند. پس از امتحان مشخص شد که با چند ترفند در گریم به راحتی می تواندنقش اصلی فیلم را با همه مشخصات فیزیکی اش بازی کند.
هدایت بازیگران به چه صورتی بود مهمتر از اختلاف زبان بین ما و آنها مسئله شیوه بازیگری بازیگران سوری بود. عموما آنها در تلویزیون بازی می کنند و شیوه بازیگری در تلویزیون به گونه ای است که دیالوگها (گفتگوها) را به خوبی ادا کنند و در نمای عمومی بازیگری قابل توجه و اغراق آمیزی داشته باشند که دیده شود, اما در سینما اصولا یک لرزش خیلی جزیی یکی از ماهیچه های کوچک زیر چشم گویای بسیاری از حرفهای فیلم است. ما سعی کردیم آنها را به این نوع بازی هدایت کنیم و خودشان نیز بعد از مدتی وقتی دیدند همه توان عوامل تولید در ساخت فیلم در خدمت پیام و مفهوم آن است با رغبت با این گروه همکاری کردند و از این همکاری نیز در پایان راضی بودند. در جشنواره دمشق شرکت فیلم بازمانده یک پدیده برای آن محسوب می شود چرا که تمام جوایز اصلی جشنواره را از آن خود کرد و این چنین اتفاقی در کمتر جشنواره عربی و غیرعربی رخ می دهد بعد از پایان نمایش فیلم من متوجه شدم که بازیگران به شدت تحت تاثیر فیلم قرار گرفته اند.
چطور به صفت ممیزه شخصیت مادربزرگ رسیدید
این برمی گردد به خصایل زن شرقی. درواقع زن شرقی عنصری ضعیف به نظر می آید و به هرحال زیر سلطه مرد و اراده اوست, حداقل در پنجاه سال پیش چنین بوده است. قلمرو زن شرقی خانه اوست. بنابراین برای حفظ و صیانت خانواده, زن شرقی حربه های خود را دارد. یکی از حربه هایی که مادران و زنان برای پیش برد منظورشان انتخاب می کنندصحنه سازی است نه دروغ گفتن. بااستفاده از این خصیصه است که مادربزرگ در فیلم پسرش (دکتر سعید) را وامی دارد که از حیفا خارج شود اما روند حوادث نیز مانع از کار اوست. جای دیگر از این مهارت خود در ایجاد حس همدردی استفاده می کند که در خانواده یهودیان به عنوان دایه نوه اش بماند. حتی می بینیم عروس خانواده برای راضی کردن همسرش به خروج از حیفای بحران زده طی نامه ای از مادر بزرگ می خواهد کاری کند. مسئله مبارزه خانوادگی است و باید زنانه حل شود.
در فیلمهایی که مربوط به بقای وطن یا نسلی می شود زنها محور اصلی هستند. دربازمانده نیز احساس مادری نسبت به تنها فرزند خانواده در بستر موضوع سیاسی فیلم تاویلی از قیومیت فلسطینیها را در برمی گیرد.
اگر با دیدی ساختاری فیلم را نقد و بررسی کنیم همه این مسائل رامی توان در آن شناسایی کرد. هر فیلمسازی بخواهد داستانی را درست به فیلم تبدیل کند تمام طرز فکرش آنجا متجلی می شود. به نظر من زن همانطور که در انقلاب ایران نقشی اساسی داشت, در جوامع شرقی نیز نقش مهمی در روند تاریخی به عهده دارد. اما نقشی پنهان ومهجور, نقشی که در تواریخ نمی نویسند. زنان در حفظ مردان از شبکه ای مخصوص به خود استفاده می کنند که کمتر به چشم تاریخنویسان می آید.
شبکه ای که قدرت زیادی در حل و فصل امورات داشته و بسیاری از مسائلی را که مردان هنوز نمی توانند حل کنند از طریق زنان به سادگی حل می شود. این ما را به بحث اصلی می رساند که زن در حقیقت نماد حفظ جامعه است. یعنی جامعه را زنها حفظ می کنندو مردان به طور عمده برخوردشان با جدی ترین کارها, ماجراجویانه و به لحاظ سرگرمی است. مردها بیشتر خطر می کنند و به دنبال چیزهای نو هستند. از طرفی محافظه کاری زنها باعث می شود وقتی خطر می کنند, خطری با جان و دل خود انجام دهند.
نظر شما