میرزا آقا اصفهانی
میرزا آقا اصفهانی از رجال دورة مشروطه است که در سال 1482ق در اصفهان متولد شد. در تهران به تجارت نفت پرداخت و به همین سبب میرزاآقا نفطی نام گرفت. او در سال 1303ق راهی اسلامبول شد و به تجارت پرداخت. اقامت طولانی وی در این شهر، شهرت اسلامبولی را برایش به ارمغان آورد. در اسلامبول با وجود نشریاتی چون اختر و حبل المتین با اندیشة تجددگرایی آشنا شد.
میرزا در سال 1322ق به اروپا رفت. این سفر وی مقارن با سفر مظفرالدین شاه به فرنگ بود و میرزاآقا با هیئت همراه شاه که افرادی چون ناصرالملک و عین الدوله بودند ملاقات نمود و موفق شد تا با سلطان عبدالمجید میرزا عین الدوله یک رابطة دوستانه برقرار کند. این رابطة دوستانه منجر به بازگشت میرزاآقا به ایران و اقامت در پایتخت شد. او در روزنامة حبل المتین سلسلة مقالاتی تحت عنوان «مدافعه وطن» درج کرد. در این مقالات، به علل عقب ماندگی ایران پرداخت و با تکیه بر تفکر باستانگرایی با یکی از علل عقب ماندگی ایران را حمله اعراب به ایران برشمرد، راه پیشرفت را نیز در پیروی از متفکران غربی و جدایی دنیا از سیاست معرفی کرد. میرزاآقا در همین سلسله مقالات راه حل اساسی برای مشکلات کشور را در تاًسیس مشورتخانة ملی می داند. این مقالات باعث شد تا صدراعظم وقت، عین الدوله از وی بخواهد تا یک قانون اساسی تدوین کند ولی او چنان در تدوین این قانون تندروی کرد که از سوی صدراعظم قانون اساسی وی رد شد و هیچ به کار گرفته نشد.
میرزاآقا از همان بدو ورود خود به تهران به انجمن مخفی که مؤسس آن سیدمحمد طباطبایی و ناظم الاسلام بودند پیوست. فعالیت این انجمن قرائت روزنامهها و کتبی چون سیاحتنامة ابراهیم بیک، یک کلمة مستشارالدوله، کتب میرزاملکم خان ناظم الدوله و انتقاد به حکومت صدراعظم وقت عین الدوله بود. او همچنین به عضویت در لژ بیداری ایرانیان که اولین لژ رسمی فراماسونری در ایران بود درآمد و در ضمن از مؤسسان کتابخانة ملی در تهران بود. دیگر اعضای مؤسس این کتابخانه میرزا محمدعلی خان نصرت السلطان، سیدنصرالله تقوی، سیدجمال واعظ و حاج میرزا نصرالله ملک المتکلمین بودند که همگی از اعضای لژ بیداری و انجمن شبه ماسونی کمیتة انقلاب بودند. این کتابخانه محلی مناسب برای تجمع اعضای لژ بیداری بود و به قول سیدحسن تقی زاده که سرش درد می کرد به آنجا می رفت.
میرزاآقا در راستای مخالفت با عین الدوله در چاپ شبنامه علیه وی فعالیت داشت و در هر مجلسی به بدگویی از وی می پرداخت. این مسئله باعث شد تا در ربیع الثانی 1324 بنابه حکم صدراعظم به همراه میرزااحمد مجدالاسلام و میرزاحسن رشدیه دستگیر و به کلات تبعید شد. دوران تبعید وی چندان طولانی نبود و در جمادی الاخر همان سال با حکم صدراعظم جدید میرزانصرالله خان مشیرالدوله از تبعید آزاد شد ولی بنابه توصیة صدراعظم به تهران نیامد و راهی اسلامبول شد. در اسلامبول نیز به خاطر تشکیل انجمن صنفی تجار ایرانی، با سفارت ایران درگیر شد و توسط دولت عثمانی تبعید و راهی ایران شد.
میرزاآقا اصفهانی در نیمه ربیع الثانی 1325 به تبریز وارد شد سابقة تبعید وی به کلات از سویی و اخراجش از عثمانی توسط این دولت و با همکاری میرزارضاخان باعث شد تا مردم تبریز استقبال پر شوری از وی کنند و تا پل آبی به استقبال وی رفتند. او پس از ورود به تبریز بلافاصله به انجمن ملی تبریز پیوست و به صورت یکی از اعضای فعال این انجمن درآمد. از این زمان به بعد او را به نام میرزاآقا مجاهد خواندند. ورود او به تبریز مصادف با بلوای ماکو بود که در اثر درگیری بین نیروی مجاهدین خوی و حاکم ماکو اقبال السلطنه ایجاد شده بود. مجاهدین خوی گروهی تندرو بودند که از سوی کمیتة اجتماعیون عامیون قفقاز حمایت می شدند. میرزاآقا نیز در این میان از سوی انجمن ماًمور رسیدگی به این جریان شد. البته پیش از وی نیز یک هیئت شش نفره برای حل این درگیری از سوی انجمن به خوی اعزام شده بود. میرزاآقا مجاهد که در میان راه به این جریان پیوسته بود موفق به ختم غائله شد و اسرای خوی را اقبال السلطنه مسترد داشت. در همین زمان به نمایندگی مجلس از تبریز نیز منتخب شد و پس از بازگشت از خوی به تهران رفت. دورة نمایندگی او چندان طول نکشید، چرا که در برخی از موارد با خواستة انجمنها از مجلس مخالفت می کرد. سیل اتهامات به سوی او جاری شد از سویی متهم به گرفتن رشوه از خان ماکو اقبال السلطنه و از سویی به همکاری مخفیانه با دربار محمدعلی شاه متهم شد. سرانجام نیز در نهم ربیع الاول 1326 انجمن ملی تبریز در تلگرافی به مجلس اعلام کرد که میرزاآقا از تمام وکالت خلع شده است. میرزا نیز مدتی بعد تهران را ترک و به اروپا رفت و در روزنامه وست مینت ترگارت لندن مقاله أی تحت عنوان در ایران چه گذشت نوشت که در آن به مجلس، وکلا و انجمنها انتقاد کرده بود. مقالة وی را ادوارد براون پاسخ داد و بین این دو مجادله أی قلمی درگرفت. میرزاآقا پس از چندی به عتبات عالیات رفت تا برای حل مسئلة ایران راه حلی پیدا کند. مخالفان وی و مشروطهخواهان مقیم خارج از سفر وی به عتبات عالیات خشنود نبودند، و تلاش کردند که تکاپوهای وی بی اثر ماند. میرزاآقا پس از دیدار با علمای عتبات در ربیعالاول 1327 به ایران وارد شد. او از سوی علما ماًمور شده بود تا با محمدعلی شاه مذاکره کند تا چنانچه با ملت همراه شود و قانون مشروطه را به اجرا بگذارد، علما با وی همراهی خواهند کرد. مشخص نیست که وی موفق به دیدار با محمدعلی شاه شد یا خیر ولی در بازگشت به تهران مجددا با انجمن مخفی ناظم الاسلام مرتبط شد و شبنامه أی تحت عنوان «شکوفه عصر» برای این انجمن چاپ می کرد. او در همین دوران فعالیت تجاری خود را در بازار تهران سر گرفت ولی با نزدیک شدن قوای مشروطه خواه به تهران و فتح تهران او شهر را به سوی شمیرانات ترک کرد و مدتی در آنجا مستقر بود. با آرام شدن اوضاع او نیز به شهر بازگشت و تجارت را آغاز کرد ولی به علت دشمنیهای سیدحسن تقی زاده و محمدرضا مساوات توسط قوای مشروطه خواه به مدت یکسال در مجلس بود. دلیل خاصی برای دستگیری وی ذکر نشد. او سرانجام در سال 1328ق آزاد شد و فعالیت سیاسی خود را با انتشار روزنامه أی تحت عنوان روزنامة عصر ادامه داد و در سال 1333 نیز به حزب اعتدال در مقابل حزب دموکرات پیوست. او خود را از سوی این حزب کاندیدای نمایندگی دوره سوم مجلس نمود ولی راًیی نیاورد. در همین سالها ملقب به اعتمادالملک شد و از سوی دولت به حکومت گلپایگان و پس از مدتی حکومت طوالش منصوب شد. آخرین منصب دولتی وی ریاست اداره دخانیات تا سال 1340ق بود.
منابع:
1. http://www.iichs.org نوشته فاطمه معزی
نظر شما