موضوع : دانشنامه | ب

محمد تقی بهار


ملک الشعرا


محمدتقی بهار: شاعر، مورخ، محقق، روزنامه نگار، سیاستمدار و استاد برجسته دانشگاه، معروف به ملک الشعرا، فرزند میرزا محمد کاظم صبوری، متولد 1304 هـ . ق در خراسان. پدرش ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود. بهار مقدمات ادبیات را نزد پدر آموخت و تحصیلات ادبی و عربی را نزد استاد ادیب نیشابوری که از ادباء و شعرای مشهور بود دنبال کرد و اصول ادبیات فارسی و عربی را در مدرسه نواب در خدمت اساتید فن زمان تکمیل نمود. هنوز سنش به بیست نرسیده بود که پدر خود را از دست داد و به جای پدر به خدمت آستان قدس رضوی درآمد. چون در شعر و شاعری با وجود کمی سن تبحر داشت، از طرف مظفرالدین شاه لقب ملک الشعرائی آستان قدس رضوی به او داده شد.
از 1323 هـ . ق که آوازه مشروطیت و آزادی خواهی در سراسر ایران طنین انداز شد، به سلک آزادیخواهان پیوست و برای برچیدن رژیم دیکتاتوری و حکومت مشروطه با سایر آزادیخواهان همداستان شد و اشعاری در این زمینه سرود که در جراید معتبر آن روز انتشار یافت. در 1328 هـ.ق پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت، با کمک سایر دوستان خود حزب دموکرات را در خراسان تأسیس کرد و خود عضو کمیته مرکزی آن شد و روزنامه نوبهار را با اعتبار و مسئولیت خویش و به عنوان ناشر افکار حزب دموکرات در مشهد انتشار داد. به اقتضای جوانی و به اعتقاد آزادیخواهی در روزنامه نوبهار مقالات تندی علیه بیگانگان و دخالت آنان در امور ایران انتشار می داد؛ مخصوصا پس از اولتیماتوم روسیه تزاری و اخراج شوستر مستشار آمریکائی و خزانه دار کل ایران، لحن این مقالات شدیدتر شد و سرانجام منجر به توقیف روزنامه بهار گردید، ولی پس از مدتی کوتاه به جای آن تازه بهار انتشار یافت که جنبه انتقادی آن بیش از روزنامه قبلی بود. تازه بهار نیز توقیف شد و مدیر جوان و پرشور آن به کلات تبعید گردید. هشت ماه این تبعید به طول انجامید. پس از مدتی دوباره نوبهار منتشر گردید.
در انتخابات دوره سوم قانونگزاری مردم درگز و کلات و سرخس، بهار را روانه مجلس نمودند. در مجلس اعتبارنامه او با مخالفت اعتدالیون مواجه شد، ولی سرانجام به تصویب رسید. جنگ جهانگیر اول مجلس را تعطیل نمود و قضیه مهاجرت را پیش آورد. بهار هم جزء مهاجران بود، ولی از قم به تهران بازگشت و روزنامه نوبهار را انتشار داد و برای بار دوم تبعید گردید و این بار بجنورد تبعیدگاه او شد.
در دوره چهارم مردم بجنورد او را به نمایندگی مجلس فرستادند. در دوره پنجم نماینده مردم کاشمر بود و در مجلس جزء اقلیتی بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت می کرد. دوست و یار نزدیک مدرس بود. در دوره ششم از تهران انتخاب گردید. پس از پایان دوره ششم از کارهای سیاسی کنار رفت و به خدمات فرهنگی پرداخت و در دارالمعلمین عالی به تدریس ادبیات ایران قبل از اسلام مشغول شد و تا شهریور 1320 دور از کارهای سیاسی به تألیف و تدریس پرداخت و مدتی نیز در زندان، و تبعید در اصفهان به سر برد.
از 1320 مجددا کارهای سیاسی را از سر گرفت و روزنامه نوبهار را انتشار داد. در 1324 در کابینه قوام السلطنه به وزارت فرهنگ رسید، ولی عمر وزارتش چندان نپائید و خیلی زود جای خود را به دیگری داد. در تشکیل حزب دموکرات ایران که قوام السلطنه آن را بنیان نهاد، نقش اساسی داشت و در این زمینه فعالیت بسیار نمود. در انتخابات دوره پانزدهم از تهران وکیل شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات ایران در مجلس با او بود. عده ای از نمایندگان به ریاست او تمایل داشتند، ولی حال مزاجی اش اجازه فعالیت بیشتر به او نمی داد. در اواخر دوره پانزدهم بیمار شد و برای معالجه به سویس رفت. معالجاتی نمود، ولی موثر نیفتاد و به ایران بازگشت. سرانجام در 1330 به مرض سل درگذشت.
شخصیت ملک الشعرا از جهات مختلف قابل بحث و مداقه است. او شاعری توانا، نویسنده و محققی دانشمند، روزنامه نگاری سرسخت، سیاستمداری بی باک و استادی مبرز بود. مجموعا پنج دوره نماینده مجلس شورای ملی بود. جز در دوره پانزدهم که سنش مقتضی فعالیت های شدید نبود، در ادوار دیگر مجلس از متولیان و منتقدان امور اجتماعی به شمار می رفت. نطق ها و خطابه هایش در مجلس دولت ها را دگرگون می کرد. در دوره پنجم و ششم رسما جزو فراکسیون اقلیت بود و با سید حسن مدرس لیدر اقلیت، نزدیکی و همفکری داشت. در دوره چهارم اکثریت را اداره می کرد و روی کار آمدن قوام السلطنه در 1301 در نتیجه تلاش او و مدرس بود.
شاعری توانا بود. گرچه بیشتر قصیده سرا بود، ولی در غزل و رباعی نیز دست داشت. از این گذشته، افکار تازه را او در شعر فارسی وارد کرد و مضامین غیر ایرانی را در شعر فارسی آورد. بهار محقق و نویسنده نیز بود. نثرش کمتر از نظم او نیست. شیوه نویسندگی اش مخلوطی از سنت قدیم و روش جدید ایران است. با آنکه به ساده اندیشی بیشتر گرایش داشت، ولی استحکام جملات و استعمال لغات فارسی و عربی در جای مناسب خود، شیرینی خاصی به نوشته هایش داد. نمونه سبک شیرین او کتاب سبک شناسی است که در سه مجلد است. او در رونق بخشیدن به ادبیات نوین ایران سهم بسزایی دارد. گذشته از تأسیس مجله دانشکده به تإسیس و تشکیل انجمن ادبی ایران همت گماشت و عده ای از محققین و مولفین بزرگ ایران مانند عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیع الزمان فروزانفر از تریبت یافتگان مکتب او می باشند. مدت ها در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات در دوره لیسانس و دکتر تدریس می نمود. تألیفات بسیاری دارد که به صورت های مختلف به چاپ رسیده است. غیر از مقالات متعدد که در روزنامه های نوبهار و تازه بهار و مجله دانشکده انتشار داده است. در جراید مختلف نیز مقالاتی دارد. از آثار برجسته او تاریخ احزاب سیاسی در دو جلد است. سبک شناسی درباره تحول نثر فارسی از آغاز تا عصر حاضر است. علاوه بر تألیف کتب، در تصحیح و تحشیه کتب زیر نیز دست داشت: تاریخ سیستان، مجمل التواریخ و القصص، جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی و ترجمه تاریخ طبری. علاوه بر اینها در تألیف و نگارش کتب دبیرستانی نیز مشارکت داشت. در اواخر عمر به فعالیت های صلح جویانه میل زیادی نشان می داد و به همین دلیل ریاست جمعیت هواداران صلح را پذیرفت.

منابع:
1- کتاب شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران، ج 1، نوشته دکتر باقر عاقلی ، انتشارات گفتار با همکاری نشر علم، 1380

نظر شما