بررسی تحلیلی آثار زنان پیشگام نمایشنامه نویسی در ایران (فریده فرجام و مهین تجدد)
پیشنهاده کارشناسی ارشد 1398
پدیدآور: سحر کرباسی
استاد راهنما: نرگس یزدی
استاد مشاور: نسیم بنی اسدی
دانشگاه هنر تهران، پردیس بینالمللی فارابی
چکیده
آلن موئرز در کتاب خود تحت عنوان ادبیات زن بیان میکند که ادبیات تنها گستره اندیشه است که زنان در دراز مدت سهمی انکار ناپذیر در آن داشته اند (مایلز، 1380: 386). نمایشنامه نویسی از حوزههایی است که در آن به کرات می توان زنان موفق یاد کرد. در حوزه نمایشنامه نویسی از افرا بن به عنوان موفق ترین زن نام برد. با این حال در ایران تعداد شاعران و نمایشنامه نویسان شاخص زن در مقایسه با مردان کمتر است (جوادی یگانه و ارحامی، 1388: 32). درگذشته، برای ورود زنان به عرصه رمان نویسی و به طور کلی آفرینش ادبی، موانع بیشمار از جمله مسأله سواد وجود داشته است. ابزار اصلی نویسندگان داشتن سواد و اطلاعات فراوان است. در شرایطی که سواد صرفا به طبقه ای خاص از جامعه (اشراف) تعلق داشته است، شانس زنان برای آموزش بسیار ناچیز بوده است، زیرا وظیفه اصلی آنها صرفا اطاعت از شوهر تلقی میشد و به همین علت نیازی برای تحصیل سواد احساس نمیشد. به علاوه، داشتن تجارب متفاوت زندگی نیز شرطی مهم در نویسندگی است که زنان نوعا از آن بی بهره بوده اند (جوادی یگانه و ارحامی، 1388: 34). مسئولیتهای خانوادگی نیز یکی دیگر از موانع مهم بر سر راه زنان است. عجیب نیست که بزرگترین و شاخص ترین نویسندگان زنان مانند جین آستین، خواهران برونته، جورج الیوت، ویرجینا وولف و ... از فرزند بی بهره بوده اند. با این حال در ایران زنانی در زمینه نمایشنامه نویسی پیشگام بوده اند، که به بررسی آنها خواهیم پرداخت. اولین جرقه های مطرح شدن نقش زنان در ایران در عرصه های مختلف از جمله ادبیات در سال 1278 هجری شمسی با تأسیس انجمن آزادی زنان بوجود آمد و در مطبوعات معروف آن زمان مانند صور اسرافیل، مساوات مطالبی تحت عنوان نقش زن و عقاید فمنیستی به رشته تحریر در آمد. نشریات تأثیر بسیار زیادی در روند برابری حقوق زنان در خانواده در جامعه، آگاهی و بیداری آنان و همچنین پذیرش و احترام به جایگاه زن و تءکید بر اهیمت تولیدات فرهتگی آنان در آن زمان داشته اند. اساسی ترین حرکت ماندگار در عرصه ادبیات برای زنان در اوایل دهه 1280 بود که برخی از خانواده ها به دخترانشان اجازه خواندن را دادند و سپس در طی سالهای بعدی همه گیر شدن سواد باعث کسب هویت و استقلال زن شد. پس از انقلاب مشروطه در ایران داستان نویسی آغاز شد و تنها اثر زنانه این سالها کتاب خاطرات تاجالسلطنه در سال 1303 میباشد که یک رمان تاریخی نیز قلمداد می شودو هرچند که نمی توان این اثر را به عنوان آغازی برای داستان نویسی زنان دانست اما جزء اولین تلاشهای زنان نویسنده محسوب میشود و در دهه های بعدی نویسندگان زنی همانند محترم اسکندری، زندخت شیرزادی، ایراندخت تیمورتاش، زهرا خانلری، سیمین دانشور، ملکه بقایی کرمانی، بعین دخت دارای، مهشید امیرشاهی، شرنوش پارسی پور و....ادبیات زنان را رقم زدند (غلامحسین زاده، 1391: 203-200). اساساً ادبیات زنان در هر فرهنگ شاخص مهمی برای درک پویایی آن فرهنگ است. اما بررسی ادبیات نمایشی زنان، بدون بررسی افت و خیزها و تحولات جامعه ای که زن نمایشنامه نویس در آن قلم می زند، ممکن نیست. کنش متقابل ادبیات و جامعه و به ویژه تئاتر و جامعه، آن چنان بر همگان آشکار است که بررسی یکی بدون در نظر گرفتن دیگری، راه را بر قضاوت منصفانه می بندد، شاید اندوه و شادی یک فرد از جامعه انسانی، هرگز تغییری در جامعه پدید نیاورد، اما اندوه و شادی و آرمان های یک نویسنده، تاثیری اجتناب ناپذیر بر جامعه دارد. زنان نمایشنامه نویس ایران نیز در زمینه ای قلم می زنند که قبل از هر چیز، به عنوان یک انسان و نه لزوماً یک نمایشنامه نویس، آن را به تمامی زیسته و تجربه کرده اند، آنان نیز مانند دیگر زنان جامعه، در جست وجوی مطالبات انسانی، فرصت های برابر زندگی و موقعیت هایی برای رشد خود و شکوفایی هستند و به راحتی از ترس ها و وسواس های جامعه سخن می گویند. بررسی آثار زنان نمایشنامه نویس بدون مقایسه با کار دیگر نمایشنامه نویسان کاری مشکل میباشد و بنابراین لازم است که یک بررسی تحلیلی در این زمینه بخصوص برای نمایشنامه نویسان پیشگام انجام شود. این پژوهش در پی آن است که با تبیین عملکرد زنان در حوزه نمایشنامه نویسی به سهم آنان در گسترش این رشته ادبیات در دوران مدرن پس از جنبش مشروطیت به منظور روشن تر شدن سیر نقش تاریخی حضور زنان و سهم آنان در عرصه ادبیات نمایشی بپردازد. بنابراین، این مطالعه بمنظور بررسی تحلیلی آثار زنان پیشگام نمایشنامه نویسی در ایران (فریده فرجام و مهین تجدد) انجام خواهد شد.
نظر شما