موضوع : پژوهش | مقاله

کارنامه دو هند شناس ایرانی

کامران فانی
من حدود پنجاه سال پیش، با نام و آثار دکتر مجتبایی آشنا شدم. دانشجوی ادبیات فارسی بودم . در آن موقع سه جلد از تاریخ ادبیات ادوارد براون منتشر شده بود و جلد چهارم منتشر نشده بود. آقای دکتر مجتبایی این کتاب را ترجمه کرد . پشت جلد همان کتاب با زندگی دکتر مجتبایی آشنا شدم و در آنجا دیدم ایشان کتابی را با عنوان « چیترا»  ، غزل‏‎هایی چند از باغ عشق رابیندرانات تاگور را ترجمه کرده‎اند و چون آن موقع من هم به هند علاقمند بودم . این کتاب را تهیه کردم و این اولین آشنایی من بود با هند به خصوص با هند معاصر. کتاب چیترا یک نمایشنامه منظوم غنایی بود که تاگور نوشته بود و در کنارش تاگور بیشتر به عنوان شاعر شناخته شده بود. شعرهایی هم از ایشان آورده بود. این کتاب امروز ، به قول من از کبریت احمد هم نایاب‎تر است . از آقای دکتر مجتبایی پرسیدم این کتاب بیش از چهل سال است که تجدید چاپ نشده . این کتاب خیلی مهم بود. چون شاید اولین بار بود که از تاگور و نویسنده‏های هندی اثری به فارسی ترجمه می‎شد. یادم نمی‎آید که کتاب دیگری از تاگور که نویسندۀ برجسته‎ای بود، برنده جایزه نوبل بود، اولین نویسنده شرقی که این جایزه را می‎گرفت، اثری ترجمه شده باشد. به هر حال این کتاب هنوز هم نایاب است. امیدوارم که چاپ جدیدی که ایشان قول داده‎اند بیرون بیاید و زمینه‎ای باشد برای آشنایی نسل جوان‎تر با هند معاصر و به ویژه با تاگور.

دکتر مجتبایی شخصیتی هستند که دامنه مطالعاتشان بسیار گسترده است. در حوزۀ ایران، از ایران باستان تا ایران معاصر و در حوزۀ هند هم همینطور. دکتر مجتبایی رشتۀ هندشناسی را خوانده‎اند. متخصص و مدرس این رشته هستند و من دو کتاب بسیار مهم ایشان را که در مورد هند است اجمالاً بیان می‎کنم. کتاب اول کتابی است با عنوان نحو هندی و نحو عربی که به نظر من یکی از مهم‎ترین کتاب‎هایی است که در این باره نوشته شده. وارد جزییات نمی‎شوم اما می‎دانید که صرف نحو عربی و گرامر عربی یکی از کامل‎ترین گرامرهاست و اولین کتابی که راجع به همین گرامر نوشته شده از سیبویه فارسی است. این کتاب که به نام « الکتاب» معروف است به قدری کامل هست که باعث حیرت شده که چطور اولین اثری که راجع به دستور زبان یک زبان که قبلاً نوشته نشده اینقدر کامل است. همه حدس می‎زنند که به هر حال الگویش را باید از جایی دیگر گرفته باشد. معمولاً الگو را از زبان یونانی یا سریانی می‎دانستند ولی در واقع این الگو از هند آمده. و آقای دکتر مجتبایی در این کتاب که واقعاً بی‎نظیر است ثابت کرده‎اند که نحو عربی، صرف نحو عربی و دستور زبان عربی مستقیماً الگوی هندی و سانسکریت داشته است. و در این کتاب با مستندات فراوان و مشابهت‎های زیاد این معضلی را که واقعاً بیش از دویست سال در مورد دستور زبان عربی مطرح بود حل کردند. من فکر می‎کنم ما امروز دلیل قاطعی داریم که از همان قرن اول بعد از اسلام تأثیر هند را از طریق ایرانی‎ها در جامعۀ اسلامی آن زمان می‎بینیم.

دومین  کتاب دکتر مجتبایی که خیلی سریع معرفی می‎کنم کتابی است  راجع به روابط فرهنگی هندوها و مسلمانان. این کتاب مجموعه خطابه‎هایی است که به زبان انگلیسی هم چاپ شده است. خطابۀ اولش دربارۀ بیرونی است، اولین و در واقع مهم‎ترین هندشناس ایرانی. دکتر مجتبایی هم در هند رایزن فرهنگی بودند ، و همانند بیرونی که در هزار سال قبل وارد هند شد، به دنبال شناخت فرهنگ این ملت بزرگ هست. خطابه‎ی اول راجع به بیرونی مقاله فوق‎العاده مهمی است و بررسی جدی و کاملی است از کارنامه هندشناسی ابوریحان بیرونی. مقاله دوم این کتاب که کمتر به آن توجه شده ، مقاله‎ای است که ایشان آثاری را که هندوها و مسلمانان دربارۀ دین هندی به زبان فارسی نوشته‎اند. معرفی کرده‎اند. مهم این است که زبان فارسی در واقع زبان محمل است. در واقع فرقی هم نمی‎کند که هندو بوده یا مسلمان ، اول زبان فارسی را به کار می‎برده چون در اینجا ۴۵ نسخه اصلی و خطی را تحریر کرده‎اند و مثال می‎دهند ، چه گنجینه‎ای وجود دارد که هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. مقاله سوم این کتاب راجع به عرفان هندی و عرفان اسلامی است . در اینجا نشان داده‎اند که وجوه مشترک و نوع نگاه متفاوت این فرهنگ به عرفان چه چیزی بوده . و مقاله چهارم  هم در واقع جلوه‎ها و جنبه‎هایی از روابط فرهنگی بین هندوها و مسلمانان در حوزه‎های هنر، ادبیات، تاریخ و عرفان را بررسی کرده‎اند. در این مورد باید بگویم که تأثیر زبان فارسی بر زبان‎های مختلف هندی نشان می‎دهد که نقش ایران و نقش زبان فارسی در شکوفایی تمدن چقدر مؤثر بوده و ایرانی‎ها چه حضور فرهنگی با نفوذی در آنجا داشتند.

مقالۀ دکتر مجتبایی یک مسئله را روشن می‎کند و این اهمیت زیادی دارد. به نظر ایشان مسئله زیستی مسمالت‎آمیز بین هندوها و مسلمانان مطرح نیست. مسئله از این جدی‎تر است. اینجور نیست که به هر حال همدیگر را تحمل می‎کردند. مسئله این است که اینها وحدتی ژرف و عمیق، یک یگانگی عمیقی نسبت به هم دارند. اینطور نیست که در مقابل هم قرار گرفته باشند و بخواهند رفتاری مسالمت‎آمیز در برابر هم داشته باشند. اینها متعلق به فرهنگی یگانه هستند و با همین دید است که باید هندوها و مسلمانان شبه قاره را نگاه کنیم.

اما در مورد دکتر شایگان، همه می‎دانیم که آثار فلسفی و فکری ایشان بسیار مشهور است و در واقع شهرت جهانی دارد. آقای شایگان به ذات هندشناس است. در زمینۀ هند دکترا گرفته، رسالۀ دکترای ایشان که معرفی خواهم کرد در زمینۀ هندشناسی است و در واقع به یک معنی دکتر شایگان را باید هندشناسی بزرگ دانست. در حقیقت آنقدر که راجع به آثاری می‎نویسند که ایشان در آنها بیشتر به معضل جهانی و به خصوص جهان شرق و جهان اسلام و مسئلۀ سنت و مسئله تجدد و مدرنیته می‎پردازند، به هند شناسی ایشان کمتر توجه نشان می‎دهند. دکتر شایگان همواره شیفتۀ هند بودند، به خصوص از آیین بودیسم همواره به نحوی مهرآمیز صحبت می‏‎کنند که واقعاً آدم تحت تأثیر قرار می‎گیرد. دکتر شایگان یکی از مهم‎ترین کتاب‎ها را به زبان فارسی راجع به هند نوشته‎اند. و آن هم کتاب « ادیان و مکتب‎های فلسفی هند است» این کتاب که نزدیک به ۵۰ سال پیش چاپ شده است . آقای دهباشی می‎گفتند که قرار است برای پنجاهمین سال انتشار این کتاب مجلسی بگذارند.این کتاب حدود ۱۰۰۰ صفحه است، فلسفه هندی را از وداها، یعنی در واقع از هزارۀ دوم قبل از میلاد تا اواخر قرن چهاردهم و پانزدهم دربرمی‎گیرد. کتابی که همیشه مورد استقبال خوانندگان ایرانی بوده. این کتاب در واقع کتابی درسی است، ولی همین کتاب جدی، با این طول و تفصیل بیش از ده بار چاپ شده و نشان می‎دهد که این کتاب با اقبال عامه مواجهه است و مردم ایران چقدر علاقمند هستند که با تفکر و اندیشه‎های فلسفی و دینی هند آشنا شوند و این کتاب طی این مدت همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده و از دست نداده است.

کتاب دوم ایشان راجع به هندشناسی است که رسالۀ دکترای ایشان بود از دانشگاه سوربن.کتابی است با عنوان « آیین هند و عرفان اسلامی» این کتاب طرح مفصل و تفصیلی است دربارۀ کتاب معروف داراشکوه، ولیعهد ناکام سلسله تیموریان یا مغولان هند که به دست برادر قشری مذهبش کشته شد. خیلی‎ها معتقدند که اگر داراشکوه می‎ماند و به جای اورنگ زیب به تخت سلطنت می‎نشست شاید دنیای دیگری داشتیم. در این کتاب دکتر شایگان « رسالۀ مجمع‎البحرین » داراشکوه را که هدفش وفاق بین عرفان هندی و عرفان اسلامی است و در آن داراشکوه کوشش کرده که این دو را به هم نزدیک کند و بگوید که بین نگاه اسلامی و نگاه هندی به جهان نزدیکی وجود دارد و در واقع یک ریشه دارد و از ظواهر که بگذریم، از یک گوهر واحد هستند را مفصلاً بحث کرده. دکتر شایگان متن رساله را چاپ کردند و نزدیک به ۵۰۰ صفحه توضیحات دادند راجع به اصطلاحات مهم فلسفی، چه فلسفۀ هند و چه عرفان نظری ایران. جالب توجه این است که این کتاب تخصصی و فنی و مشکل طی چند سال اخیر به چاپ چهارم و پنجم رسیده. خیلی مهم است که کتابی که تخصصی هست و کسی لااقل باید زمینه‎های خوبی نسبت به عرفان هندی و عرفن نظری ایران اسلامی داشته باشد اینقدر مورد توجه قرار گرفته است. کتاب‎های دکتر شایگان اصولاً اینطور است. و حتی موضوعاتی به این پیچیدگی و شاید تا حد زیادی دور از ذهن را مخاطب جدید می‎آفریند.

دو قوم ایرانی و هندی در هزارۀ سوم قبل از میلاد حدود پنج هزار سال پیش نقطۀ نامعلومی در شمال اوراسیا به طرف جنوب آمدند. در نیمه راه از هم جدا شدند. یکی به طرف شرق رفت و یکی به طرف غرب. ولی این پیوند چند هزار ساله تا به امروز بین این دو قوم هند و اروپایی، هند و ایرانی یا آریایی همواره حفظ شده است و شکوه و جلال این همبستگی به نظر من در کارنامه دکتر مجتبایی و دکتر شایگان جاری است و نشانگر پایداری روابط ایران و هند است.

نظر شما