موضوع : پژوهش | پایان نامه

بررسی راهکارهای حقوقی کاهش طلاق

پیشنهاده کارشناسی ارشد 1396
پدیدآور: ساحل گودرزی
استاد راهنما: میثم خزائی 
استاد مشاور: حسین هوشمند فیروزآبادی
دانشگاه آیت‌الله‌العظمی بروجردی (ره)، دانشکده علوم انسانی

چکیده


خانواده نهادی بنیادین است که سابقه ای طولانی در تاریخ بشر دارد؛ و اجتماعی از زن و مرد است که با فرزندآوری گسترش پیدا می کند. عوامل مختلفی در تشکیل خانواده دخیل هستند ولی بنظر می رسد مهم ترین آن ها همان است که در آیه21 سوره روم از آن تعبیر به «لتسکنوا إلیها» شده است. سلامت خانواده تأثیر مستقیم در سلامت جامعه دارد؛ همانگونه که رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده ی سالم و مستحکم برطرف می شود یا اصلاً به وجود نمی آید(خطبه عقد مورخ2/9/1376). دولت ها با توجه به وظایفی که برای آن ها تعریف شده است، می توانند در زمینه ازدواج جوانان و استمرار زندگی آن ها نقش مؤثری را ایفا کنند؛ به علاوه قوه قضاییه و زیر مجموعه ها ی آن نیز، می توانند در این زمینه راهگشا باشند. حقوق خانواده جلوه ای از پر اهمیت بودن مسائل مربوط به خانواده را نشان می دهد، که باید در راستای تشکیل و استحکام خانواده تهیه و تنظیم شود. در واقع می توان گفت«حقوق خانواده شامل قواعد رفتاری ناظر به ایجاد رابطه مشروع و قواعد حاکم بر رفتار میان اعضای خانواده و سازمان خانواده و قواعد حاکم بر تخلف درونی و برونی از هنجارها می شود(حکمت نیا، 1392: ج3: 43). در مواجهه با مسائل حقوق خانواده با دو نگرش برخورد می کنیم؛ یک نگرش فرد محوری است و نگرش دیگر خانواده محوری. بنا بر پذیرش هر کدام از این نظرها، شاهد تفاوت در نحوه قانون گذاری خواهیم بود. «در رویکرد فرد محوری اعضای خانواده به عنوان عناصر مستقل از یکدیگر در نظر گرفته می شوند» (حکمت نیا، 1392: ج3: 126). این نگرش در درون خود سه رویکرد دارد، مرد محوری، زن محوری و فرزند محوری؛ که می توان گفت رویکرد محوریت قرار دادن زن با توجه به جنبش هایی همانند فمنیسم و تأثیر پذیری قوانین داخلی و بین المللی از آن، بیشتر نمود پیدا کرده است. «مفهوم نگرش خانواده محوری این است که نگاه کلی و جهت گیری ها و سیاست گذاری ها باید در راستای اساس خانواده باشد» (حکمت نیا، 1392: ج3: 130) به نظر می رسد این رویکرد با قواعد اسلامی سازگارتر باشد؛ چرا که احکام اسلام در جهت حفظ کیان خانواده است و به تمام اعضای خانواده به عنوان یک مجموعه کامل می نگرد نه به عنوان مجموعه ای جدا از یکدیگر. یکی از مسائل مبتلا به در جامعه امروز ایران موضوع طلاق است. طلاق یک امر مکروه است که به تعبیر برخی از روایات، عرش خداوند را به لرزه در می آورد(طبرسی، بی تا: 197). علی رغم اینکه طلاق یک امر منفور در شرع و در میان مردم است، ولی شاهد روزافزون آمار طلاق در چند دهه اخیر هستیم؛ به طوریکه طبق آخرین آمار ثبت شده از طلاق در سایت سازمان ثبت احوال کشور، در نه ماهه اول سال 1395 به ازای هر 3.9 ازدواج یک طلاق ثبت می گردد،که این آمار در برخی از شهرها نظیر تهران بیشتر است. این آمار بالای طلاق برای یک کشور اسلامی بسیار نگران کننده است. عوارض ناشی از طلاق آنقدر زیاد است که نه تنها زن و مرد؛ بلکه فرزندان آن ها، اقوام و آشنایان و در سطح گسترده تر جامعه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. حال سؤالی که پیش می آید اینست که با توجه به نگرش های مذکور در بند قبل، قوانین مربوط به طلاق بر اساس کدام یک از نگرش ها وضع شده اند؟ آیا قوانین مربوط به طلاق در زمینه کاهش آن بوده اند؟ چه راهکارهایی برای کاهش طلاق وجود دارد؟ موادی نظیر 1129 و 1130 قانون مدنی آیا به کاهش طلاق کمک کرده اند یا به تسهیل آن؟ با توجه به نگرش خانواده محوری،

نظر شما